ابن باذش، ابوالحسن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '، ')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۷: خط ۴۷:
ابوالحسن و پسرش هر دو به «ابن باذش‌» شهرت یافته‌اند، از این رو در منابع متأخر برای تمییز آنان از یکدیگر پدر را «ابن باذش اول‌» و پسر را «ابن باذش ثانى‌» خوانده‌اند.  
ابوالحسن و پسرش هر دو به «ابن باذش‌» شهرت یافته‌اند، از این رو در منابع متأخر برای تمییز آنان از یکدیگر پدر را «ابن باذش اول‌» و پسر را «ابن باذش ثانى‌» خوانده‌اند.  
==اساتید==
==اساتید==
ابوالحسن به‌خصوص نزد ابوعلى غسانى و همچنین نزد استادان دیگری از جمله ابوعلى صدفى‌، عبدالحق بن عَطیه، در زمینه ادب و لغت و نحو درس خوانده و از آنان روایت کرده است‌. علاوه بر این از محضر استادان بسیاری چون ابوبکر محمد بن هشام مصحفى‌، ابوخالد عبدالله ابى زمنین‌، ابوعبدالله بن عبدالرحیم‌، یحیى بن ابراهیم اللواتى‌، محمد بن سابق صقلى‌، ابوبکر مرادی‌، ابوالاصبغ بن سهل و ابوالقاسم نعم خلف ابن محمد بن یحیى انصاری سود برده و اسامى آنان را در برنامج خویش برشمرده بوده است‌. برنامج او اینک در دست نیست‌، اما ابن ابّار، آن را در اختیار داشته و به نقل از آن نوشته است که ابن باذش‌، استاد خود ابوعلى غسانى را ارج نهاده و گفته است که در 473ق‌/1080م در غرناطه وی را ملاقات کرده و نزد او درس مى‌خوانده است‌. ابن ابار سپس مى‌افزاید که نزدیک‌ترین استاد وی صدفى بوده‌، اما در نسخه‌ای از برنامج که وی دیده‌، ذکری از ابوعلى صدفى نیافته و از این باب در شگفت شده است‌، تا آن‌که بعدها بخشى از کتاب را به دست آورده که در آن مختصراً از وی، یادی رفته بوده است‌.
ابوالحسن به‌خصوص نزد ابوعلى غسانى و همچنین نزد استادان دیگری از جمله [[ابوعلى صدفى‌]]، عبدالحق بن عَطیه، در زمینه ادب و لغت و نحو درس خوانده و از آنان روایت کرده است‌.  
 
علاوه بر این از محضر استادان بسیاری چون [[ابوبکر محمد بن هشام مصحفى‌]]، [[ابوخالد عبدالله ابى زمنین‌]]، [[ابوعبدالله بن عبدالرحیم‌]]، [[یحیى بن ابراهیم اللواتى‌]]، [[محمد بن سابق صقلى‌]]، ابوبکر مرادی‌، ابوالاصبغ بن سهل و ابوالقاسم نعم خلف ابن محمد بن یحیى انصاری سود برده و اسامى آنان را در برنامج خویش برشمرده بوده است‌. برنامج او اینک در دست نیست‌، اما ابن ابّار، آن را در اختیار داشته و به نقل از آن نوشته است که ابن باذش‌، استاد خود [[ابوعلى غسانى]] را ارج نهاده و گفته است که در 473ق‌/1080م در غرناطه وی را ملاقات کرده و نزد او درس مى‌خوانده است‌. ابن ابار سپس مى‌افزاید که نزدیک‌ترین استاد وی صدفى بوده‌، اما در نسخه‌ای از برنامج که وی دیده‌، ذکری از [[ابوعلى صدفى]] نیافته و از این باب در شگفت شده است‌، تا آن‌که بعدها بخشى از کتاب را به دست آورده که در آن مختصراً از وی، یادی رفته بوده است‌.
==جایگاه علمی==
==جایگاه علمی==
ابن باذش را یگانه روزگار خویش دانسته و او را به استادی و مهارت و کمال و نیز دانش بسیار در وجوه قرائات‌، علم رجال‌، ادب و لغت‌، همچنین به زهد و پارسایى ستوده‌اند. گفته‌اند در علوم دیگری نیز متبحر بوده و خطى خوش داشته است. اما تبحر ابن باذش‌، بیشتر در نحو بود و به گفته ضبى وی از بهترین حافظان الکتاب سیبویه بود.
ابن باذش را یگانه روزگار خویش دانسته و او را به استادی و مهارت و کمال و نیز دانش بسیار در وجوه قرائات‌، علم رجال‌، ادب و لغت‌، همچنین به زهد و پارسایى ستوده‌اند. گفته‌اند در علوم دیگری نیز متبحر بوده و خطى خوش داشته است. اما تبحر ابن باذش‌، بیشتر در نحو بود و به گفته ضبى وی از بهترین حافظان الکتاب سیبویه بود.
خط ۵۵: خط ۵۷:


==شاگردان==
==شاگردان==
بسیاری از مشاهیر ادب و نحو نزد ابن باذش درس خوانده یا از وی روایت کرده‌اند. از آن میان اینان را مى‌توان نام برد:  
بسیاری از مشاهیر ادب و نحو نزد ابن باذش درس خوانده یا از وی روایت کرده‌اند. از آن میان اینان را مى‌توان نام برد:
 
فرزندش ابوجعفر ابن باذش‌، دامادش ابوعبدالله نمیری‌، ابوالقاسم بن بشکوال‌، ابوالفضل ابن عیاض‌، قاضى حسن بن هانى لخمى‌، ابوالعبس احمد بن محمد بن محمد بن سعید انصاری اندلسى‌، ابوطاهر، محمد بن یوسف بن عبدالله ابن ابراهیم تمیمى مازنى‌، ابوجعفر عبدالرحمان بن احمد ازدی‌، ابن قصیر، ابوبکر رزق‌، ابوولید بن دباغ و گروهى دیگر. از جمله این راویان ابوالفضل بن عیاض در حق استاد خود گوید که وی در علم پیشرو بود و هرگز از طلب آن باز نمى‌ایستاد و در این راه رنج هر سفری را بر خود هموار مى‌کرد. علاوه بر سفرهایى که برای استفاده از درس ابوعلى غسانى به قرطبه داشت‌، یک بار نیز در پى ابوعلى عامه به مرسیه سفر کرد و از او روایت شنید و کتبى را نزد او خواند. در این سفر پسرش نیز با وی همراه بود.  
فرزندش ابوجعفر ابن باذش‌، دامادش ابوعبدالله نمیری‌، ابوالقاسم بن بشکوال‌، ابوالفضل ابن عیاض‌، قاضى حسن بن هانى لخمى‌، ابوالعبس احمد بن محمد بن محمد بن سعید انصاری اندلسى‌، ابوطاهر، محمد بن یوسف بن عبدالله ابن ابراهیم تمیمى مازنى‌، ابوجعفر عبدالرحمان بن احمد ازدی‌، ابن قصیر، ابوبکر رزق‌، ابوولید بن دباغ و گروهى دیگر. از جمله این راویان ابوالفضل بن عیاض در حق استاد خود گوید که وی در علم پیشرو بود و هرگز از طلب آن باز نمى‌ایستاد و در این راه رنج هر سفری را بر خود هموار مى‌کرد. علاوه بر سفرهایى که برای استفاده از درس ابوعلى غسانى به قرطبه داشت‌، یک بار نیز در پى ابوعلى عامه به مرسیه سفر کرد و از او روایت شنید و کتبى را نزد او خواند. در این سفر پسرش نیز با وی همراه بود.  
==وفات==
==وفات==
ابن باذش در غرناطه وفات یافت و فرزندش در مسجد جامع همان شهر بر وی نماز خواند. جمعیتى انبوه بر جنازه او گرد آمدند و تا شبانگاه به علت کثرت جمعیت کار دفن میسر نگردید. حتى بر اثر ازدحام تابوت وی شکست و فرزندش گوید: هرگز ندیده بودم که مردم تا بدان حد گریسته باشند.  
ابن باذش در غرناطه وفات یافت و فرزندش در مسجد جامع همان شهر بر وی نماز خواند. جمعیتى انبوه بر جنازه او گرد آمدند و تا شبانگاه به علت کثرت جمعیت کار دفن میسر نگردید. حتى بر اثر ازدحام تابوت وی شکست و فرزندش گوید: هرگز ندیده بودم که مردم تا بدان حد گریسته باشند.  
==آثار==
==آثار==
همه کتاب‌هایى که به ابن باذش نسبت داده‌اند در علم نحو است‌. اما از آن مجموعه تنها شرح الجمل زجاجى به جای مانده است‌. به نسخه‌ای از آن در کتابخانه طلعت اشاره شده است. ابن باذش همین کتاب را به طالبان علم تدریس مى‌کرد. یکى از شاگردان او به نام على بن موسى از شرح استاد بر کتاب الجمل تعلیقى تدارک دیده بوده که میان نحویان اندلس شهرت داشته است. کتاب‌های دیگر او که فقط نامى از آنها بر جای مانده عبارتند از: شرحى بر اصول ابن سراج در نحو؛ شرح بر الایضاح فى النحو ابوعلى فارسى‌؛ شرح بر الکافى فى النحو احمد بن محمد نحاس‌؛ شرح بر الکتاب سیبویه‌؛ شرح بر المقتضب من کلام العرب ابن جنى. <ref>ر.ک: خسروی، زهرا، ج3، ص86-87</ref>
همه کتاب‌هایى که به ابن باذش نسبت داده‌اند در علم نحو است‌. اما از آن مجموعه تنها شرح الجمل زجاجى به جای مانده است‌. به نسخه‌ای از آن در کتابخانه طلعت اشاره شده است. ابن باذش همین کتاب را به طالبان علم تدریس مى‌کرد. یکى از شاگردان او به نام على بن موسى از شرح استاد بر کتاب الجمل تعلیقى تدارک دیده بوده که میان نحویان اندلس شهرت داشته است. کتاب‌های دیگر او که فقط نامى از آنها بر جای مانده عبارتند از: شرحى بر اصول ابن سراج در نحو؛ شرح بر الایضاح فى النحو [[فارسی، حسن بن احمد|ابوعلى فارسى‌]]؛ شرح بر الکافى فى النحو [[نحاس، احمد بن محمد|احمد بن محمد نحاس‌]]؛ شرح بر الکتاب سیبویه‌؛ شرح بر المقتضب من کلام العرب ابن جنى. <ref>ر.ک: خسروی، زهرا، ج3، ص86-87</ref>


==پانویس==
==پانویس==