شرح اسفار: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎م' به 'ی‌م'
جز (جایگزینی متن - 'موسس' به 'مؤسس')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎م' به 'ی‌م')
خط ۴۴: خط ۴۴:
}}  
}}  


'''شرح اسفار'''، از جمله شروح فارسی «الأسفار الأربعة»، بزرگ‎ترین و مهم‎ترین کتاب فیلسوف بزرگ [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین شیرازی]] و حاوی نظام فلسفی او، مشهور به حکمت متعالیه است. این شرح درس‎های [[مصباح یزدی، محمدتقی|آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی]] است که از نوار پیاده شده و تحقیق و تصحیح شده است. در این مجموعه جزء اول و دوم از جلد اول اسفار با نگارش و تحقیق [[سبحاني، محمدتقي|محمدتقی سبحانی]] و تصحیح محتوایی [[عبودیت، عبدالرسول|عبدالرسول عبودیت]] و کتاب نفس (جزء اول از جلد هشتم) با تحقیق و نگارش محمد سعیدی‎مهر منتشر شده است.  
'''شرح اسفار'''، از جمله شروح فارسی «الأسفار الأربعة»، بزرگ‎ترین و مهم‎ترین کتاب فیلسوف بزرگ [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین شیرازی]] و حاوی نظام فلسفی او، مشهور به حکمت متعالیه است. این شرح درس‎های [[مصباح یزدی، محمدتقی|آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی]] است که از نوار پیاده شده و تحقیق و تصحیح شده است. در این مجموعه جزء اول و دوم از جلد اول اسفار با نگارش و تحقیق [[سبحاني، محمدتقي|محمدتقی سبحانی]] و تصحیح محتوایی [[عبودیت، عبدالرسول|عبدالرسول عبودیت]] و کتاب نفس (جزء اول از جلد هشتم) با تحقیق و نگارش محمد سعیدی‌مهر منتشر شده است.  


[[عبودیت، عبدالرسول|عبودیت]] در پیشگفتار کتاب ابتدا به بیان موقعیت فلسفه پیش از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] و سپس به توضیح حکمت متعالیه و نقش آن در فلسفه پرداخته است. سپس درباره کتاب اسفار و در آخر درباره شرح حاضر سخن گفته است. به اعتقاد وی: این شرح، «در یک کلام، شرحی است پخته، دقیق، بدون تطویل و در مواردی همراه با نقد»<ref>ر.ک: پیشگفتار، ج1، ص37</ref>‎.  
[[عبودیت، عبدالرسول|عبودیت]] در پیشگفتار کتاب ابتدا به بیان موقعیت فلسفه پیش از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] و سپس به توضیح حکمت متعالیه و نقش آن در فلسفه پرداخته است. سپس درباره کتاب اسفار و در آخر درباره شرح حاضر سخن گفته است. به اعتقاد وی: این شرح، «در یک کلام، شرحی است پخته، دقیق، بدون تطویل و در مواردی همراه با نقد»<ref>ر.ک: پیشگفتار، ج1، ص37</ref>‎.  
خط ۵۰: خط ۵۰:
او نیاز به شرح در استفاده از اسفار [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] را این‎گونه توضیح می‌دهد: «[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] در اسفار، بلکه در اکثر آثارش، نثری روان و خالی از اغلاق و پیچیدگی دارد. او معمولاً مطالبی را در قالب عباراتی ساده بیان می‌کند و این امر موجب می‌شود که در بسیاری از موارد متعلم به‎غلط خود را از استاد و شرح بی‌نیاز ببیند؛ درحالی‎که فهم عمیق مقصود او بی‌تردید هم به استاد نیازمند است و هم به تسلطی نسبی بر فلسفه پیش از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] و هم به بازخوانی اسفار و هم به مراجعه به سایر کتاب‌های وی»<ref>ر.ک: همان، ص35</ref>‎.  
او نیاز به شرح در استفاده از اسفار [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] را این‎گونه توضیح می‌دهد: «[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] در اسفار، بلکه در اکثر آثارش، نثری روان و خالی از اغلاق و پیچیدگی دارد. او معمولاً مطالبی را در قالب عباراتی ساده بیان می‌کند و این امر موجب می‌شود که در بسیاری از موارد متعلم به‎غلط خود را از استاد و شرح بی‌نیاز ببیند؛ درحالی‎که فهم عمیق مقصود او بی‌تردید هم به استاد نیازمند است و هم به تسلطی نسبی بر فلسفه پیش از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] و هم به بازخوانی اسفار و هم به مراجعه به سایر کتاب‌های وی»<ref>ر.ک: همان، ص35</ref>‎.  


شارح در مبانی‎ و دعاوی [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] راجع به حرکت جوهری نفس، اشکالات و ابهاماتی یافته است؛ از‎ جـمله آنکه در حرکت‎ واحد‎ یک وجود سیّال در هیچ مقطعی نمی‌توان مرزی مشخّص کرد؛ حال آنکه در حرکت جوهری نفس، [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] خود چنین اظهار می‌دارد که نفس در یک مرحله در مرز میان مـادیت‎ و تـجرّد قرار دارد. این دقیقاً به معنی مرزبندی میان دو مرحله است که وحدت حرکت را منتفی می‌سازد؛ زیرا در حرکت واحد وجود، مرز مشخص بی‎معنی است. بـنابراین، حـدوث نفس در‎ یک‎ مقطع مشخص و پیـوند یـافتن آن با مادّه، نشانه آن است که در ماده مزبور سنخ کمال جدیدی حادث شده، نه آنکه همان مادّه در مراتب تکاملی خود به این مرتبه‎ از‎ کمال دسـت یـافته باشد<ref>ر.ک: ذکاوتی قراگزلو، علی‌رضا، ص91</ref>‎.  
شارح در مبانی‎ و دعاوی [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] راجع به حرکت جوهری نفس، اشکالات و ابهاماتی یافته است؛ از‎ جـمله آنکه در حرکت‎ واحد‎ یک وجود سیّال در هیچ مقطعی نمی‌توان مرزی مشخّص کرد؛ حال آنکه در حرکت جوهری نفس، [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] خود چنین اظهار می‌دارد که نفس در یک مرحله در مرز میان مـادیت‎ و تـجرّد قرار دارد. این دقیقاً به معنی مرزبندی میان دو مرحله است که وحدت حرکت را منتفی می‌سازد؛ زیرا در حرکت واحد وجود، مرز مشخص بی‌معنی است. بـنابراین، حـدوث نفس در‎ یک‎ مقطع مشخص و پیـوند یـافتن آن با مادّه، نشانه آن است که در ماده مزبور سنخ کمال جدیدی حادث شده، نه آنکه همان مادّه در مراتب تکاملی خود به این مرتبه‎ از‎ کمال دسـت یـافته باشد<ref>ر.ک: ذکاوتی قراگزلو، علی‌رضا، ص91</ref>‎.  


طـبق تـقریر شارح، خطوط کلی نظر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در باب حقیقت نفس و آغاز و انجام آن به‎صورت زیر است: «نفوس ناطقه‎ پیش‎ از ظهور در عالم طبیعت به وصف بساطت و وحدت در عالم عقول و متحد بـا مـبدأ مجرد فاعلی خود موجودند و طرف‎داران قدم نفس در میان حکیمان پیشین چیزی بیش از‎ این‎ معنی‎ در نظر نداشته‌اند. پس از‎ حصول‎ استعداد‎ تامّ در ابدان، نفوس جزئیه به‎مثابه صور جسمانی و طبعی از مبادی عالیه افـاضه گـردیده، در عالم طـبیعت موجودی جسمانی است‎ و یا‎ به‎ دیگر سخن حدوثی جسمانی دارد، لیکن برخلاف سایر‎ جسمانیّات‎ نشئت وجودی‌اش منحصر بـه عالم طبیعت نیست، بلکه از طریق تصرّف در بدن به‎تدریج استکمال وجـود مـی‎آید و بـر اساس‎ حرکت‎ جوهر‎ و اشتدادین خود به مرحله تجرد برزخی می‌رسد. پاره‌ای از نفوس‎ به تجرّد برزخی اکتفا نمی‌کنند و پس از طـیّ ‎مـراتب کمالی نشئه مثالی به نشئه عقلی وارد می‌شوند و در‎ اینجاست‎ که‎ نفوس متکثّر جزئی بـا عـقل فـعّال متّحد می‌گردند و تبدّل وجودی می‎یابند‎ و نحوه‎ وجودی آنها تجرّدی و عقلی می‌شود». آنگاه شارح اظهار نظر می‌کند که‎ ابهام‎ها‎ و شبهه‎های‎ متعددی در باب آرای [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] در بـاب نفس به ذهن مـی‌رسد‎ کـه‎ ظاهراً‎ کتاب اسفار از حلّ و رفع آن قاصر است<ref>ر.ک: همان</ref>‎.  
طـبق تـقریر شارح، خطوط کلی نظر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در باب حقیقت نفس و آغاز و انجام آن به‎صورت زیر است: «نفوس ناطقه‎ پیش‎ از ظهور در عالم طبیعت به وصف بساطت و وحدت در عالم عقول و متحد بـا مـبدأ مجرد فاعلی خود موجودند و طرف‎داران قدم نفس در میان حکیمان پیشین چیزی بیش از‎ این‎ معنی‎ در نظر نداشته‌اند. پس از‎ حصول‎ استعداد‎ تامّ در ابدان، نفوس جزئیه به‎مثابه صور جسمانی و طبعی از مبادی عالیه افـاضه گـردیده، در عالم طـبیعت موجودی جسمانی است‎ و یا‎ به‎ دیگر سخن حدوثی جسمانی دارد، لیکن برخلاف سایر‎ جسمانیّات‎ نشئت وجودی‌اش منحصر بـه عالم طبیعت نیست، بلکه از طریق تصرّف در بدن به‎تدریج استکمال وجـود مـی‎آید و بـر اساس‎ حرکت‎ جوهر‎ و اشتدادین خود به مرحله تجرد برزخی می‌رسد. پاره‌ای از نفوس‎ به تجرّد برزخی اکتفا نمی‌کنند و پس از طـیّ ‎مـراتب کمالی نشئه مثالی به نشئه عقلی وارد می‌شوند و در‎ اینجاست‎ که‎ نفوس متکثّر جزئی بـا عـقل فـعّال متّحد می‌گردند و تبدّل وجودی می‎یابند‎ و نحوه‎ وجودی آنها تجرّدی و عقلی می‌شود». آنگاه شارح اظهار نظر می‌کند که‎ ابهام‎ها‎ و شبهه‎های‎ متعددی در باب آرای [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] در بـاب نفس به ذهن مـی‌رسد‎ کـه‎ ظاهراً‎ کتاب اسفار از حلّ و رفع آن قاصر است<ref>ر.ک: همان</ref>‎.  
خط ۵۶: خط ۵۶:
فهرست مطالب هر جلد در ابتدای آن ذکر شده است. تعلیقات فارسی به قلم محقق اثر و تعلیقات عربی بر متن اسفار، که به‎صورت پانوشت طبع شده‌اند، از شارح است<ref>ر.ک: پیشگفتار، ج1، ص37</ref>‎.  
فهرست مطالب هر جلد در ابتدای آن ذکر شده است. تعلیقات فارسی به قلم محقق اثر و تعلیقات عربی بر متن اسفار، که به‎صورت پانوشت طبع شده‌اند، از شارح است<ref>ر.ک: پیشگفتار، ج1، ص37</ref>‎.  
   
   
محمد سعیدی‎مهر در مقدمه بر جلد هشتم، برخی از ویژگی‎های کتاب را این‎گونه مطرح می‌کند:
محمد سعیدی‌مهر در مقدمه بر جلد هشتم، برخی از ویژگی‎های کتاب را این‎گونه مطرح می‌کند:
# از تدریس بخشی از مطالب کتاب اسفار که پیکره اصلی آن از طبیعیات قدیم وام گرفته شده و امروزه با پیشرفت علوم تجربی نوین نارسایی آن به اثبات رسیده، خودداری شده است. بدیهی است که این کار علاوه بر جلوگیری از اتلاف وقت خوانندگان، مانع برهم‎ریختگی ذهن و تشویش خاطر آنان می‌شود (برای مثال در جلد حاضر، باب‌های سوم و چهارم از سفر چهارم مورد بحث قرار نگرفته است).  
# از تدریس بخشی از مطالب کتاب اسفار که پیکره اصلی آن از طبیعیات قدیم وام گرفته شده و امروزه با پیشرفت علوم تجربی نوین نارسایی آن به اثبات رسیده، خودداری شده است. بدیهی است که این کار علاوه بر جلوگیری از اتلاف وقت خوانندگان، مانع برهم‎ریختگی ذهن و تشویش خاطر آنان می‌شود (برای مثال در جلد حاضر، باب‌های سوم و چهارم از سفر چهارم مورد بحث قرار نگرفته است).  
# گاه دیده می‌شود که در متون فلسفی، برخی آیات یا روایات بر مسائل فلسفی تطبیق می‌گردد، بدون آنکه این تطبیق با ظهور آیه یا حدیث سازگار باشد. در مجموعه حاضر از انجام چنین تطبیقات ظنی پرهیز شده است.  
# گاه دیده می‌شود که در متون فلسفی، برخی آیات یا روایات بر مسائل فلسفی تطبیق می‌گردد، بدون آنکه این تطبیق با ظهور آیه یا حدیث سازگار باشد. در مجموعه حاضر از انجام چنین تطبیقات ظنی پرهیز شده است.  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش