دور الموالي في سقوط الدولة الأموية (41-132هـ/661-750م): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎د' به 'ی‌د'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ه' به 'ه‌ه')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ی‎د' به 'ی‌د')
خط ۳۹: خط ۳۹:
نویسنده از دشواری‎هایش در نگارش این اثر یاد می‌کند و می‌نویسد: چون مورخان قدیمی ما به‎صورت گذرا از موضوع موالی و خاصه اوضاع اجتماعی و اقتصادی و روحی آنان گذر کرده‎اند، از برخی مصادر ادبی در کتاب الأغاني اصفهانی و العقد الفريد ابن عبدربه و برخی نوشته‌های جاحظ بهره بردم<ref>ر.ک: همان، ص16</ref>.
نویسنده از دشواری‎هایش در نگارش این اثر یاد می‌کند و می‌نویسد: چون مورخان قدیمی ما به‎صورت گذرا از موضوع موالی و خاصه اوضاع اجتماعی و اقتصادی و روحی آنان گذر کرده‎اند، از برخی مصادر ادبی در کتاب الأغاني اصفهانی و العقد الفريد ابن عبدربه و برخی نوشته‌های جاحظ بهره بردم<ref>ر.ک: همان، ص16</ref>.


او در مطالعه این موضوع بر تحلیل جنبه‌های اجتماعی و اقتصادی‌ای که موالی را به گرایش به انقلاب‌های مخالف و متباین با گرایشات سیاسی اموی کشانده، تمرکز کرده است. وی این موضوع را در پنج فصل اصلی، بررسی می‌کند؛ فصل اول که مقدمه بحث هم هست، وضعیت اجتماعی قبیله عربی که شخص در آن در طبقات جامعه جاهلیت ضمن یکی از طبقه‌های مرفهین (الصرحاء)، موالی و غلامان (العبيد) تشخص یافته بود را نشان می‎دهد. نویسنده پس از بیان این مطلب متعرض بحث تعصب قبیله‎ای و اثر آن در جامعه جاهلی و چگونگی ارتباط آن با نظام قبیله‎ای می‌گردد<ref>ر.ک: همان، ص16-17</ref>.
او در مطالعه این موضوع بر تحلیل جنبه‌های اجتماعی و اقتصادی‌ای که موالی را به گرایش به انقلاب‌های مخالف و متباین با گرایشات سیاسی اموی کشانده، تمرکز کرده است. وی این موضوع را در پنج فصل اصلی، بررسی می‌کند؛ فصل اول که مقدمه بحث هم هست، وضعیت اجتماعی قبیله عربی که شخص در آن در طبقات جامعه جاهلیت ضمن یکی از طبقه‌های مرفهین (الصرحاء)، موالی و غلامان (العبيد) تشخص یافته بود را نشان می‌دهد. نویسنده پس از بیان این مطلب متعرض بحث تعصب قبیله‎ای و اثر آن در جامعه جاهلی و چگونگی ارتباط آن با نظام قبیله‎ای می‌گردد<ref>ر.ک: همان، ص16-17</ref>.
   
   
وی در فصل دوم، در بحث «موالی در صدر اسلام» مناقشه می‌نماید. او ابتدا تعریفی از موالی در لغت و سپس قرآن و سنت ارائه می‎دهد و پس از آن به بحث مفهوم ولاء برای عناصر غیر عربی می‌پردازد. وی پس از آن به‎صورت مختصر، از تمام جهات زندگی روزمره، به بیان اوضاع موالی در زمان پیامبر اکرم(ص) و خلفای راشدین می‌پردازد<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>.
وی در فصل دوم، در بحث «موالی در صدر اسلام» مناقشه می‌نماید. او ابتدا تعریفی از موالی در لغت و سپس قرآن و سنت ارائه می‌دهد و پس از آن به بحث مفهوم ولاء برای عناصر غیر عربی می‌پردازد. وی پس از آن به‎صورت مختصر، از تمام جهات زندگی روزمره، به بیان اوضاع موالی در زمان پیامبر اکرم(ص) و خلفای راشدین می‌پردازد<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>.


عنوان فصل سوم کتاب، «الموالي في العصر الأموي»، یعنی موالی در دوره بنی‌امیه است. او در این فصل ارتباط موالی با زعمای اموی را بررسی کرده و به‎طور خاص به اشتغال آنان در وظایف نگهبانی و پلیس و ارتش و دیوان‎های اداری پرداخته است. نویسنده، سپس به بیان احوال اجتماعی موالی و سیاست اقتصادی امویان در برابر آنان پرداخته است. او نتایج این سیاست‎ها در واکنش عملی که به تقویت نفوذ اقتصادی و فکری و علمی منحصر می‎شد را بررسی می‌کند<ref>ر.ک: همان</ref>.
عنوان فصل سوم کتاب، «الموالي في العصر الأموي»، یعنی موالی در دوره بنی‌امیه است. او در این فصل ارتباط موالی با زعمای اموی را بررسی کرده و به‎طور خاص به اشتغال آنان در وظایف نگهبانی و پلیس و ارتش و دیوان‎های اداری پرداخته است. نویسنده، سپس به بیان احوال اجتماعی موالی و سیاست اقتصادی امویان در برابر آنان پرداخته است. او نتایج این سیاست‎ها در واکنش عملی که به تقویت نفوذ اقتصادی و فکری و علمی منحصر می‎شد را بررسی می‌کند<ref>ر.ک: همان</ref>.
خط ۴۹: خط ۴۹:
پنجمین فصل، بحث و مناقشه درباره پیوستن موالی به علویان و عباسیان و از میان بردن دولت اموی است. در این فصل سیاست آل‎البیت در جذب موالی از خراسان و کیفیت نقل دعوت هاشمی از شاخه علوی به شاخه عباسی تحلیل می‌گردد. همچنین در این فصل، ترجمه‎ای از مهم‎ترین سران و شخصیت‎های انقلابی موالی مانند بکیر بن هامان و ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانی، ارائه می‌گردد. سپس به‎صورت گذرا و سریع اوضاع کلی خلافت امویان در دوران 25 تا 132ق، گزارش می‎شود تا مقدمه‎ای باشد بر بیان شکل‎گیری سپاه موالی و نقش آن در از بین بردن دولت اموی<ref>ر.ک: همان، ص17-18</ref>.
پنجمین فصل، بحث و مناقشه درباره پیوستن موالی به علویان و عباسیان و از میان بردن دولت اموی است. در این فصل سیاست آل‎البیت در جذب موالی از خراسان و کیفیت نقل دعوت هاشمی از شاخه علوی به شاخه عباسی تحلیل می‌گردد. همچنین در این فصل، ترجمه‎ای از مهم‎ترین سران و شخصیت‎های انقلابی موالی مانند بکیر بن هامان و ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانی، ارائه می‌گردد. سپس به‎صورت گذرا و سریع اوضاع کلی خلافت امویان در دوران 25 تا 132ق، گزارش می‎شود تا مقدمه‎ای باشد بر بیان شکل‎گیری سپاه موالی و نقش آن در از بین بردن دولت اموی<ref>ر.ک: همان، ص17-18</ref>.


نویسنده در بخشی از خاتمه کتاب می‌نویسد: از میان مباحث کتاب روشن شد که دولت امویان به زور و با یاری شمشیر از جانب جمهور مسلمین برپا شد و آزادی و عدل و مساوات و شورا هیچ نقشی در برپایی آن نداشتند، بلکه حکم آن قائم بر عصبیت و برتر دانستن عنصر عربی بر سایرین بود. تنها هدف این امر بسط نفوذ سیاسی آنان بود... نظام حاکم بر امویین بیشتر شبیه به حکومت امپراطوری بود... همچنین از میان مباحث کتاب روشن شد که موالی نقش مهم و فعالی در جاهای مختلف حیات این حکومت داشته‎اند. تاریخ، اسامی برخی از شخصیت‎های برجسته موالی را که به حرکت فتوح اسلامی یاری رساندند و متولی ولایت در برخی مناطق دولت اموی شدند ثبت کرده است؛ ابومهاجر دینار، موسی بن نصیر، طارق بن زیاد، عبیدالله بن حبحاب، محمد بن یزید، اسماعیل بن عبیدالله و بحتری بن مجاهد از جمله این افراد هستند. همچنین برخی از موالی در مناصب اداری و نظامی مشغول فعالیت بودند. با این مطلب روشن می‌گردد کسانی که معتقدند دولت امویان، موالی را از تولی مناصب مهم دولتی برکنار می‎داشت، اشتباه می‌کنند<ref>ر.ک: خاتمه کتاب، ص221-222</ref>.
نویسنده در بخشی از خاتمه کتاب می‌نویسد: از میان مباحث کتاب روشن شد که دولت امویان به زور و با یاری شمشیر از جانب جمهور مسلمین برپا شد و آزادی و عدل و مساوات و شورا هیچ نقشی در برپایی آن نداشتند، بلکه حکم آن قائم بر عصبیت و برتر دانستن عنصر عربی بر سایرین بود. تنها هدف این امر بسط نفوذ سیاسی آنان بود... نظام حاکم بر امویین بیشتر شبیه به حکومت امپراطوری بود... همچنین از میان مباحث کتاب روشن شد که موالی نقش مهم و فعالی در جاهای مختلف حیات این حکومت داشته‎اند. تاریخ، اسامی برخی از شخصیت‎های برجسته موالی را که به حرکت فتوح اسلامی یاری رساندند و متولی ولایت در برخی مناطق دولت اموی شدند ثبت کرده است؛ ابومهاجر دینار، موسی بن نصیر، طارق بن زیاد، عبیدالله بن حبحاب، محمد بن یزید، اسماعیل بن عبیدالله و بحتری بن مجاهد از جمله این افراد هستند. همچنین برخی از موالی در مناصب اداری و نظامی مشغول فعالیت بودند. با این مطلب روشن می‌گردد کسانی که معتقدند دولت امویان، موالی را از تولی مناصب مهم دولتی برکنار می‌داشت، اشتباه می‌کنند<ref>ر.ک: خاتمه کتاب، ص221-222</ref>.


نویسنده در خاتمه نتیجه می‌گیرد که وضع موالی عراق و خراسان در نهایت فلاکت بود. شاید دلیل پیوستن آنان به صف مخالفان امویان در انقلاب‌ها و حرکات ضد اموی همین امر بوده باشد<ref>ر.ک: همان، ص222-223</ref>.
نویسنده در خاتمه نتیجه می‌گیرد که وضع موالی عراق و خراسان در نهایت فلاکت بود. شاید دلیل پیوستن آنان به صف مخالفان امویان در انقلاب‌ها و حرکات ضد اموی همین امر بوده باشد<ref>ر.ک: همان، ص222-223</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش