۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR18497J1.jpg | عنوان =سرمه سعادت: جوان و باید و نبایدهای...» ایجاد کرد) |
(لینک درون متنی) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
}} | }} | ||
'''سرمه سعادت: جوان و باید و نبایدهای اخلاقی'''، اثر سید حسین | '''سرمه سعادت: جوان و باید و نبایدهای اخلاقی'''، اثر [[اسحاقي، حسين|سید حسین اسحاقی]]، کتابی است به زبان فارسی با موضوع اخلاق کاربردی. این اثر به بایدها و نبایدهای اخلاقی پرداخته و سعی کرده طبع جوانان جویای معارف را ارضا نماید<ref>ر.ک: دیباچه کتاب، ص14</ref>. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب دارای دیباچه (از گروه اخلاق و اسرار مرکز تحقیقات حج)، طلوع سخن (بهمنزله مقدمه) و محتوای مطالب در چهار فصل اصلی است. هرکدام از این چهار فصل، بخشهایی دارند. | کتاب دارای دیباچه (از گروه اخلاق و اسرار مرکز تحقیقات حج)، طلوع سخن (بهمنزله مقدمه) و محتوای مطالب در چهار فصل اصلی است. هرکدام از این چهار فصل، بخشهایی دارند. | ||
بهجز قرآن کریم و نهج البلاغه، نویسنده در نگارش این اثر از 58 منبع از منابع فارسی و عربی استفاده کرده که برخی از آنها از این قرار است: کتابهای اخلاق اسلامی، مانند: آداب معاشرت مرکز تحقیقات اسلامی قم، کتابهای سیره امام خمینی، مانند: اخلاق از دیدگاه امام خمینی(ره)، اثر محمدمهدی بهداروند، برداشتهایی از سیره امام خمینی(ره)، اثر غلامعلی رجایی، پابهپای آفتاب (گفتهها و ناگفتهها از زندگی امام خمینی(ره) از امیررضا ستوده)، جهاد اکبر امام خمینی، کتابهای روایی، مثل: اصول | |||
بهجز قرآن کریم و نهج البلاغه، نویسنده در نگارش این اثر از 58 منبع از منابع فارسی و عربی استفاده کرده که برخی از آنها از این قرار است: کتابهای اخلاق اسلامی، مانند: آداب معاشرت مرکز تحقیقات اسلامی قم، کتابهای سیره امام خمینی، مانند: اخلاق از دیدگاه امام خمینی(ره)، اثر محمدمهدی بهداروند، برداشتهایی از سیره امام خمینی(ره)، اثر غلامعلی رجایی، پابهپای آفتاب (گفتهها و ناگفتهها از زندگی امام خمینی(ره) از امیررضا ستوده)، جهاد اکبر امام خمینی، کتابهای روایی، مثل: [[اصول کافی (ترجمه و شرح کمرهای)|اصول کافی]]، [[بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهمالسلام|بحار]]، [[تحف العقول عن آل الرسول صلىاللهعليهم|تحف العقول]]، [[توحيد مفضل|توحید مفضل]]، [[ثواب الأعمال و عقاب الأعمال|ثواب الأعمال و عقاب الأعمال شیخ صدوق]]، جامع أحاديث الشيعة سید حسین طباطبایی بروجردی، کتب تفسیری، چون: [[البرهان في تفسير القرآن]] هاشم بن سلیمان بحرانی، [[تفسیر نمونه]] و کتب فقهی، مانند: [[تهذيب الأحكام]] [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] و...<ref>ر.ک: کتابنامه، ص183-187</ref>. | |||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده در مقدمه (طلوع سخن) با عباراتی روان و با استناد به روایات امامان معصوم(ع)، به بیان اهمیت جوانی و رعایت اخلاق در آن میپردازد. او در بخشی از مقدمه مینویسد: «تربیت اصولی و آموزش درست و مطمئن در جوانی بیشترین اثر را در آینده انسان دارد. پیامبر اکرم(ص)، نیز بر ارزش و اهمیت دوره جوانی تأکید دارد و در سفارشی به ابوذر میفرماید: «يا أباذر اغتنم خمسا قبل خمس... شبابك قبل هرمك» ؛ «ای ابوذر پنج چیز را قبل از پنج چیز دریاب و غنیمت شمار... و جوانیات را قبل از پیری». جوانی، که بهقدر و منزلت جوانی آگاه است، هرگز آینده خود را از نظر دور نمیدارد و میکوشد تا از رهگذر جوانی، توشههای گرانسنگی برای باروری و بالندگی آیندهاش برگیرد؛ از جمله گنجها و ذخیرههای دوره جوانی، خودسازی و اصلاح نفس است که پایه انسانیت بشمار میآید و تلاش در این زمینه، از سفارشهای پیاپی پیشوایان معصوم بوده است: «لا تترك الاجتهاد في إصلاح نفسك فإنه لا يعينك عليها إلا الجد»؛ «کوشش و تلاش در اصلاح درون و خودسازی را رها نکن؛ زیرا جز تلاش و جدیت، چیزی تو را در برابر نفست یاری نمیکند»»<ref>ر.ک: طلوع سخن، ص18</ref>. | نویسنده در مقدمه (طلوع سخن) با عباراتی روان و با استناد به روایات امامان معصوم(ع)، به بیان اهمیت جوانی و رعایت اخلاق در آن میپردازد. او در بخشی از مقدمه مینویسد: «تربیت اصولی و آموزش درست و مطمئن در جوانی بیشترین اثر را در آینده انسان دارد. پیامبر اکرم(ص)، نیز بر ارزش و اهمیت دوره جوانی تأکید دارد و در سفارشی به ابوذر میفرماید: «يا أباذر اغتنم خمسا قبل خمس... شبابك قبل هرمك» ؛ «ای ابوذر پنج چیز را قبل از پنج چیز دریاب و غنیمت شمار... و جوانیات را قبل از پیری». جوانی، که بهقدر و منزلت جوانی آگاه است، هرگز آینده خود را از نظر دور نمیدارد و میکوشد تا از رهگذر جوانی، توشههای گرانسنگی برای باروری و بالندگی آیندهاش برگیرد؛ از جمله گنجها و ذخیرههای دوره جوانی، خودسازی و اصلاح نفس است که پایه انسانیت بشمار میآید و تلاش در این زمینه، از سفارشهای پیاپی پیشوایان معصوم بوده است: «لا تترك الاجتهاد في إصلاح نفسك فإنه لا يعينك عليها إلا الجد»؛ «کوشش و تلاش در اصلاح درون و خودسازی را رها نکن؛ زیرا جز تلاش و جدیت، چیزی تو را در برابر نفست یاری نمیکند»»<ref>ر.ک: طلوع سخن، ص18</ref>. | ||
نویسنده در فصل اول کتاب، نگاهی به ویژگیهای جوانی کرده است، در فصل دوم هفت مورد از بایستههای اخلاقی (احترام به والدین، مهرورزی و دوستی، شادی و سرور، خوشخلقی، امر به معروف و نهی از منکر و عزتمندی) و برخی ناشایستهای اخلاقی (حسد، عجب و خودپسندی، کینهتوزی، و رازگشایی) را بیان کرده است، او در فصل سوم به بیان مسائل مربوط به جوان و اخلاق اقتصادی پرداخته و فصل چهارم را به معرفی شیوه تربیتی امام خمینی(ره) برای جوانان اختصاص داده است. | نویسنده در فصل اول کتاب، نگاهی به ویژگیهای جوانی کرده است، در فصل دوم هفت مورد از بایستههای اخلاقی (احترام به والدین، مهرورزی و دوستی، شادی و سرور، خوشخلقی، امر به معروف و نهی از منکر و عزتمندی) و برخی ناشایستهای اخلاقی (حسد، عجب و خودپسندی، کینهتوزی، و رازگشایی) را بیان کرده است، او در فصل سوم به بیان مسائل مربوط به جوان و اخلاق اقتصادی پرداخته و فصل چهارم را به معرفی شیوه تربیتی [[خمینی، سید روحالله|امام خمینی(ره)]] برای جوانان اختصاص داده است. | ||
در بخشی از مطالب فصل دوم که به بایسته اخلاقی مهرورزی و دوستی میپردازد، بحث از لذت مهربانی، اعتدال در محبت، اهمیت دوست در اسلام و همسنخی دوستان را مطرح میکند. بخشی از مطالب این بخش چنین است: «برخی از روایات، یکی از راههای شناخت دین ومذهب افراد را شناخت دوستان آنان میداند. رسول گرامی اسلام(ص) میفرماید: «المرء علی دين خليله فلينظر أحدكم من يخالل»؛ «هرکسی بر دین دوستش است، پس ببیند با چه کسی دوستی میکند». | در بخشی از مطالب فصل دوم که به بایسته اخلاقی مهرورزی و دوستی میپردازد، بحث از لذت مهربانی، اعتدال در محبت، اهمیت دوست در اسلام و همسنخی دوستان را مطرح میکند. بخشی از مطالب این بخش چنین است: «برخی از روایات، یکی از راههای شناخت دین ومذهب افراد را شناخت دوستان آنان میداند. رسول گرامی اسلام(ص) میفرماید: «المرء علی دين خليله فلينظر أحدكم من يخالل»؛ «هرکسی بر دین دوستش است، پس ببیند با چه کسی دوستی میکند». | ||
همچنین از نخستین راهها برای قضاوت درباره شخصیت افراد، شناخت معاشران و دوستان آنان است. از حضرت سلیمان(ع) نقل شده است: «لا تحكموا علی رجل بشيء حتی تنظروا إلی من يصاحب فإنما يعرف الرجل بأشكاله و أقرانه و ينسب إلی أصحابه و إخوانه»؛ «درباره هیچکس قضاوت نکنید تا اینکه ببینید با چه کسی دوستی میکند؛ بهدرستی که هرکسی بهوسیله دوستانش شناخته و به آنها منسوب میشود». | همچنین از نخستین راهها برای قضاوت درباره شخصیت افراد، شناخت معاشران و دوستان آنان است. از حضرت سلیمان(ع) نقل شده است: «لا تحكموا علی رجل بشيء حتی تنظروا إلی من يصاحب فإنما يعرف الرجل بأشكاله و أقرانه و ينسب إلی أصحابه و إخوانه»؛ «درباره هیچکس قضاوت نکنید تا اینکه ببینید با چه کسی دوستی میکند؛ بهدرستی که هرکسی بهوسیله دوستانش شناخته و به آنها منسوب میشود». | ||
داشتن دوستان بد، قطعهای از آتش است؛ چنانکه حضرت علی(ع) فرموده است: «صاحب السوء قطعة من النار»؛ «همنشین بد، پارهای از آتش [جهنم] است». | داشتن دوستان بد، قطعهای از آتش است؛ چنانکه حضرت علی(ع) فرموده است: «صاحب السوء قطعة من النار»؛ «همنشین بد، پارهای از آتش [جهنم] است». | ||
خط ۴۷: | خط ۴۹: | ||
«لا تصحب الشرير فإن طبعك يسرق من طبعه شرا و أنت لا تعلم»؛ «با انسانهای شرور معاشرت نکن؛ زیرا طبع تو، طبع او را میدزدد، درحالیکه تو بیخبری». | «لا تصحب الشرير فإن طبعك يسرق من طبعه شرا و أنت لا تعلم»؛ «با انسانهای شرور معاشرت نکن؛ زیرا طبع تو، طبع او را میدزدد، درحالیکه تو بیخبری». | ||
صفات خوب و پسندیده نیز بهراحتی به دوستان فرد منتقل میشود. سعدی این تأثیرپذیری را بسیار زیبا به نظم درآورده است: | صفات خوب و پسندیده نیز بهراحتی به دوستان فرد منتقل میشود. سعدی این تأثیرپذیری را بسیار زیبا به نظم درآورده است: | ||
'''گِلی خوشبوی در حمام روزی | |||
رسید از دست محبوبی به دستم | '''گِلی خوشبوی در حمام روزی''' | ||
'''بدو گفتم که مشکی یا عبیری | رسید از دست محبوبی به دستم | ||
که از بوی دلاویز تو مستم | '''بدو گفتم که مشکی یا عبیری''' | ||
'''بگفتا من گلی ناچیز بودم | که از بوی دلاویز تو مستم | ||
ولیکن مدتی با گل نشستم | |||
'''کمال همنشین در من اثر کرد | '''بگفتا من گلی ناچیز بودم''' | ||
وگرنه من همان خاکم که هستم'''»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص45-46</ref>. | ولیکن مدتی با گل نشستم | ||
'''کمال همنشین در من اثر کرد''' | |||
وگرنه من همان خاکم که هستم'''»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص45-46</ref>.''' | |||
وی در ادامه به لزوم همسنخی دوستان تأکید میکند و مینویسد: «امیر مؤمنان علی(ع) در نامهای به حارث همدانی توصیه میکند: «از همنشینی آنکه رأیش سست و کارش ناپسند است بپرهیز؛ که هرکس را از دوستان او شناسند». در حقیقت، زمانی میان دو شخص رابطه دوستی برقرار میشود که با هم، سنخیت و شباهتی داشته باشند. مولوی با اشاره به این نکته مهم چنین میسراید: | وی در ادامه به لزوم همسنخی دوستان تأکید میکند و مینویسد: «امیر مؤمنان علی(ع) در نامهای به حارث همدانی توصیه میکند: «از همنشینی آنکه رأیش سست و کارش ناپسند است بپرهیز؛ که هرکس را از دوستان او شناسند». در حقیقت، زمانی میان دو شخص رابطه دوستی برقرار میشود که با هم، سنخیت و شباهتی داشته باشند. مولوی با اشاره به این نکته مهم چنین میسراید: | ||
'''آن حکیمی گفت دیدم در تکی | '''آن حکیمی گفت دیدم در تکی''' | ||
میدویدی زاغ با یک لکلکی | |||
'''در عجب ماندم، بجستم حالشان | میدویدی زاغ با یک لکلکی | ||
تا ز قدر مشترک یابم نشان | '''در عجب ماندم، بجستم حالشان''' | ||
'''چون شدم نزدیک و من حیران و دنگ | تا ز قدر مشترک یابم نشان | ||
خود بدیدم هر دوان بودند لنگ | |||
'''چون شدم نزدیک و من حیران و دنگ''' | |||
خود بدیدم هر دوان بودند لنگ | |||
دوستان هر فرد، بهترین محک برای شناخت شخصیت او هستند؛ برای مثال، اگر کسی با انسانهای دروغگو، چاپلوس، فریبکار و خیانتپیشه دوستی دارد، این نشانه خوبی است برای بازشناسی شخصیت او. | دوستان هر فرد، بهترین محک برای شناخت شخصیت او هستند؛ برای مثال، اگر کسی با انسانهای دروغگو، چاپلوس، فریبکار و خیانتپیشه دوستی دارد، این نشانه خوبی است برای بازشناسی شخصیت او. | ||
انسانهای خوب و طاهر، هیچگاه با افراد ناباب طرح معاشرت و دوستی نمیریزند و در صورت پی بردن به اوصاف ناپسند دوستان خود، میکوشند آنان را هدایت کنند و اگر نپذیرند، قطع ارتباط میکنند. بر اثر رعایت نکردن همین امر، راه و روش زندگی پسر نوح دگرگون شد و همسنخ گمراهان و کافران گردید و راه شقاوت را بر صراط سعادت و رستگاری برگزید»<ref>ر.ک: همان، ص46-47</ref>. | انسانهای خوب و طاهر، هیچگاه با افراد ناباب طرح معاشرت و دوستی نمیریزند و در صورت پی بردن به اوصاف ناپسند دوستان خود، میکوشند آنان را هدایت کنند و اگر نپذیرند، قطع ارتباط میکنند. بر اثر رعایت نکردن همین امر، راه و روش زندگی پسر نوح دگرگون شد و همسنخ گمراهان و کافران گردید و راه شقاوت را بر صراط سعادت و رستگاری برگزید»<ref>ر.ک: همان، ص46-47</ref>. |
ویرایش