۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
جز (جایگزینی متن - 'ولي' به 'ولی') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
پس از آن، روش محققان را به زبان اهل تحقيق ايراد مىفرمايد و بعد، در «پيوندى»، فرق بين طالبان معرفت و حقايق علوى را بيان مىدارد و سپس مىگوید: «معرفت حقايق مجرد، از حيث بساطت و تجردشان در مرتبه علمى، محال است» و راز جهل به حقيقت خداى متعال را بيان داشته و پس از آن، وسايل تحصيل علم ذوق و كشف را بيان مىدارد و سپس در «پيوند» ديگرى، حلول و اتحاد را كه بنده با حق اتحاد پيدا نمىكند، رد كرده و گوید: «بلكه دستنویس و آينه تمامنماى صورت مرتبه پروردگارش مىشود» و بعد، بيان مىدارد كه علم خدا، حقيقى و علم بنده، مجازى است، سپس راز بهرهبردارى از علم لدنى را بيان مىدارد. | پس از آن، روش محققان را به زبان اهل تحقيق ايراد مىفرمايد و بعد، در «پيوندى»، فرق بين طالبان معرفت و حقايق علوى را بيان مىدارد و سپس مىگوید: «معرفت حقايق مجرد، از حيث بساطت و تجردشان در مرتبه علمى، محال است» و راز جهل به حقيقت خداى متعال را بيان داشته و پس از آن، وسايل تحصيل علم ذوق و كشف را بيان مىدارد و سپس در «پيوند» ديگرى، حلول و اتحاد را كه بنده با حق اتحاد پيدا نمىكند، رد كرده و گوید: «بلكه دستنویس و آينه تمامنماى صورت مرتبه پروردگارش مىشود» و بعد، بيان مىدارد كه علم خدا، حقيقى و علم بنده، مجازى است، سپس راز بهرهبردارى از علم لدنى را بيان مىدارد. | ||
در «پيوندى» ديگر، قواعدى را درباره الفاظ و اصطلاحاتى كه در این کتاب مىآيد، عنوان مىكند؛ از قبيل: غيب مطلق و برزخ نخستين و مرتبه اسماء و حد فاصل و مقام انسان كامل و مرتبه احديت جمع و وجود و | در «پيوندى» ديگر، قواعدى را درباره الفاظ و اصطلاحاتى كه در این کتاب مىآيد، عنوان مىكند؛ از قبيل: غيب مطلق و برزخ نخستين و مرتبه اسماء و حد فاصل و مقام انسان كامل و مرتبه احديت جمع و وجود و اولین مراتب تعين و آخرين مرتبه غيب و اولین مرتبه شهادت نسبت به غيب مطلق و محل نفوذ اقتدار و عمايى كه همان نفس رحمانى است كه بعينه غيب اضافى اول است نسبت به معقول بودن هویتى كه غيب مطلق است (و يا بگو: غيب الهى)، سپس اسرار علم تحقيق را بيان داشته و اينكه چرا تعريف علم جايز نيست و چرا گاهى تعريف آمده؟ و اينكه در وجود چه مقدار علم است بيان داشته و پس از آن، به نعوت و توصيف علم از قدم و حدوث و فعل و انفعال و بداهت و اكتساب و تصور و تصديق و ضرر و منفعت و غير اينها از صفات لازم آن پرداخته و بعد، مراتب علم را بيان داشته و مىگوید: «علم با تجلى ذاتى همراه است، سپس احكام و نسبتهاى علم را بيان مىدارد». | ||
در «پيوندى» ديگر، به سر علم و متعلقات آن پرداخته و بيان مىدارد كه صورت ادراك بهواسطه علم تحقق مىپذيرد و سپس ادوات و آلات توصيل معلومات را كه سهتا است بيان مىدارد: | در «پيوندى» ديگر، به سر علم و متعلقات آن پرداخته و بيان مىدارد كه صورت ادراك بهواسطه علم تحقق مىپذيرد و سپس ادوات و آلات توصيل معلومات را كه سهتا است بيان مىدارد: | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
پس از همه اينها، در قاعدهاى كلى راز حروف و كلمات و نقطه و حركات حروف و نيز وجود و امكانات و ممكنات و آنچه از مراتب كه بدانها اختصاص دارد و آنچه كه بر آن مىگردد و استناد بدان دارد و نيز راز کتاب بودن عالم - کتابى نوشته شده در صفحهاى گسترده - و غير اينها را كه فراگير اينها است، بيان مىدارد، سپس در قاعده كلى ديگرى، مراتب تمیز كه بين حق تعالى و غير او ثابت است و آنچه از اصول اسرار را كه اختصاص به این مراتب دارد - بهگونه تبعيت و استلزام - بيان مىدارد، بعد، در قاعده كلى ديگر، باز راز اسماء و اسماء اسماء و مراتب و كمالات آنها را و طلب منسوب بدانها را و فايده «تسمیه» و اسماء و تفاوتى كه بين این دو است و اسرار ديگرى را بيان مىدارد، سپس در بابى، راز آغاز و ايجاد و سر وحدت و كثرت و غيب و شهادت و جمع و تفصيل و مقام انسان كامل و راز عشق و احكام آن و راز «بسم الله الرحمن الرحيم» را از برخى وجوه بيان مىدارد. | پس از همه اينها، در قاعدهاى كلى راز حروف و كلمات و نقطه و حركات حروف و نيز وجود و امكانات و ممكنات و آنچه از مراتب كه بدانها اختصاص دارد و آنچه كه بر آن مىگردد و استناد بدان دارد و نيز راز کتاب بودن عالم - کتابى نوشته شده در صفحهاى گسترده - و غير اينها را كه فراگير اينها است، بيان مىدارد، سپس در قاعده كلى ديگرى، مراتب تمیز كه بين حق تعالى و غير او ثابت است و آنچه از اصول اسرار را كه اختصاص به این مراتب دارد - بهگونه تبعيت و استلزام - بيان مىدارد، بعد، در قاعده كلى ديگر، باز راز اسماء و اسماء اسماء و مراتب و كمالات آنها را و طلب منسوب بدانها را و فايده «تسمیه» و اسماء و تفاوتى كه بين این دو است و اسرار ديگرى را بيان مىدارد، سپس در بابى، راز آغاز و ايجاد و سر وحدت و كثرت و غيب و شهادت و جمع و تفصيل و مقام انسان كامل و راز عشق و احكام آن و راز «بسم الله الرحمن الرحيم» را از برخى وجوه بيان مىدارد. | ||
تا اينجا مقدماتى بود كه پيش از تفسير سوره بيان داشت و اكنون به تفصيل آن مجملات در تفسير و شرح «بسم الله الرحمن الرحيم»، به زبان مرتبه ذوقى (كشفى) مىپردازد كه آشكار كننده كنه آيه است، لذا از | تا اينجا مقدماتى بود كه پيش از تفسير سوره بيان داشت و اكنون به تفصيل آن مجملات در تفسير و شرح «بسم الله الرحمن الرحيم»، به زبان مرتبه ذوقى (كشفى) مىپردازد كه آشكار كننده كنه آيه است، لذا از اولین تعين اسمى احدى كه كليد مرتبه اسماء است، آغاز مىكند كه نظير آن در نفس انسانى همزه است و «الف» مظهر صورت عماء؛ يعنى نفس رحمانى مىباشد و گوید: «نزدیک ترين حروف از جهت نسبت به «الف»، «باء» است» و سپس به نظريه دورى و حروف عاليات مىپردازد، پس از آن، به تطبيق همزه و «الف» مىپردازد و مىگوید: «نزدیک ترين مراتب از جهت نسبت به اطلاق باطنى نفسى، همزه است و «باء» نزدیک ترين موجودات از جهت نسبت به آن است كه آخرين مرتبه غيب و اولین مراتب شهادت تام مىباشد»، پس از آن به حروف «سين و میم» مىپردازد و در پى آن، بابى در بطون قرآن و اسرار حروف مىگشايد و از پس آن، شروع به تفسير «الرحمن الرحيم» مىفرمايد كه بنده چگونه بايد پروردگارش را ياد كند و در طى آن، مراتب حضور را بيان مىدارد. | ||
اينجا بابى را باز مىكند كه متضمن بيان فواتح كليات مىباشد كه اختصاص به کتاب كبير (جهان وجود) و کتاب صغير (انسان كامل الهى) و کتابهایى كه بين این دو کتاب است، دارد. این فواتح، بسيار مفصل و ارزشمند است و متضمن علوم فراوان، سپس به بيان مفاتيح غيبى مىپردازد و از پى آن، به تفسير آيه '''«الحمد لله رب العالمین»''' مىپردازد و آن را در طى مقدمهاى در معنى الوهيت و نيز حمد را با انحاء مختلف و زبانهاى گوناگون آن از جهت قول و ذوق بيان مىدارد و سپس به اشتقاق لفظ جلاله «الله»، و تطابق معانى اسم از جهت ظاهر و باطن مىپردازد و از آنجا به تفسير اسم «رب» متوجه مىشود. | اينجا بابى را باز مىكند كه متضمن بيان فواتح كليات مىباشد كه اختصاص به کتاب كبير (جهان وجود) و کتاب صغير (انسان كامل الهى) و کتابهایى كه بين این دو کتاب است، دارد. این فواتح، بسيار مفصل و ارزشمند است و متضمن علوم فراوان، سپس به بيان مفاتيح غيبى مىپردازد و از پى آن، به تفسير آيه '''«الحمد لله رب العالمین»''' مىپردازد و آن را در طى مقدمهاى در معنى الوهيت و نيز حمد را با انحاء مختلف و زبانهاى گوناگون آن از جهت قول و ذوق بيان مىدارد و سپس به اشتقاق لفظ جلاله «الله»، و تطابق معانى اسم از جهت ظاهر و باطن مىپردازد و از آنجا به تفسير اسم «رب» متوجه مىشود. | ||
در تفسير اسم «رب» مطالبى گرانقدر را متعرض مىگردد، از قبيل مصلح بودن خداى تعالى و حكم سيادت و سرورى او و حكم ثبات و حكم ملك و حكم تربيت و لوازم احكام و اندراج عبوديت در سيادت و راز تربيت و محل سلطنت اسم «رب» و حكم آن در هر وقتى و اينكه غذاى روح كدام است و غذاى جسد كدام؟ و اينكه اسم «رب» در «عماء» كينونت دارد و حكمت عارفان در اينكه اينان هر قوهاى را در آنچه كه برای آن آفريده شده در كار مىگيرند و انحراف محجوبان - كسانى كه مزاجهاى روحانیشان از اعتدال حقيقى دور است - و اينكه اغذيه در این امر چه حكمى دارد؟ و راز حلال و حرام بودن غذاها و راز مجاهده و رياضت و اينكه مزاج بر قوه غذا غلبه پيدا مىكند و سپس در تفسير «عالمین»، به زبان ظاهر و زبان باطن - هر دو - مىپردازد و مىگوید: «خداوند، مجموع عالم كبير را از حيث ظاهرش علامت و دليلى بر روح و معناى آن قرار داد و تمام صور عالم و ارواح آن را علامت الوهيت جامع اسماء و نسبتها و بر مجموع عالم قرار داد و انسان كامل را با مجموعش؛ يعنى از حيث صورت و روح و معنا و مرتبهاش، علامتى تمام و دليلى قرار داد كه دلالت بر خداوند سبحان - دلالتى كامل - دارد»، سپس در پایان این مبحث، عوالم را دستهبندى كرده و گوید: | در تفسير اسم «رب» مطالبى گرانقدر را متعرض مىگردد، از قبيل مصلح بودن خداى تعالى و حكم سيادت و سرورى او و حكم ثبات و حكم ملك و حكم تربيت و لوازم احكام و اندراج عبوديت در سيادت و راز تربيت و محل سلطنت اسم «رب» و حكم آن در هر وقتى و اينكه غذاى روح كدام است و غذاى جسد كدام؟ و اينكه اسم «رب» در «عماء» كينونت دارد و حكمت عارفان در اينكه اينان هر قوهاى را در آنچه كه برای آن آفريده شده در كار مىگيرند و انحراف محجوبان - كسانى كه مزاجهاى روحانیشان از اعتدال حقيقى دور است - و اينكه اغذيه در این امر چه حكمى دارد؟ و راز حلال و حرام بودن غذاها و راز مجاهده و رياضت و اينكه مزاج بر قوه غذا غلبه پيدا مىكند و سپس در تفسير «عالمین»، به زبان ظاهر و زبان باطن - هر دو - مىپردازد و مىگوید: «خداوند، مجموع عالم كبير را از حيث ظاهرش علامت و دليلى بر روح و معناى آن قرار داد و تمام صور عالم و ارواح آن را علامت الوهيت جامع اسماء و نسبتها و بر مجموع عالم قرار داد و انسان كامل را با مجموعش؛ يعنى از حيث صورت و روح و معنا و مرتبهاش، علامتى تمام و دليلى قرار داد كه دلالت بر خداوند سبحان - دلالتى كامل - دارد»، سپس در پایان این مبحث، عوالم را دستهبندى كرده و گوید: «اولین عوالم متعين از «عماء»، عالم مثال مطلق است و بعد عالم تهيم و بعدش عالم قلم و لوح و بعد آن عالم طبيعت - از حيث ظهور حكمش در اجسام به حقيقت هيولا و جسم كلى - و سپس عرش است و همینطور به ترتيب ادامه دارد تا كار منتهى به انسان در عالم دنيا مىشود و پس از آن، عالم برزخ است و در پى آن، عالم حشر است و بعد عالم دوزخ و سپس عالم بهشت و بعدش عالم كثيب (محل مشاهده حق تعالى) و در پایان، مرتبه احديت جمع و وجود است كه معدن و منبع و كانون تمام عوالم مىباشد. | ||
در بابى متعرض تفسير «الرحمن الرحيم» مىشود و مىگوید: «اين رحمان و رحيم، تكرار در آن رحمان و رحيم در بسمله نيست و اسم «الله»، جامع مراتب و موجودات است و «رحمن» تنها بهواسطه دلالتش بر وجود، از آن اخص است و اسم «رحيم» اختصاص به تفصيل حكم وجود و آشكار كردن تعينات آن در موجودات دارد». | در بابى متعرض تفسير «الرحمن الرحيم» مىشود و مىگوید: «اين رحمان و رحيم، تكرار در آن رحمان و رحيم در بسمله نيست و اسم «الله»، جامع مراتب و موجودات است و «رحمن» تنها بهواسطه دلالتش بر وجود، از آن اخص است و اسم «رحيم» اختصاص به تفصيل حكم وجود و آشكار كردن تعينات آن در موجودات دارد». |
ویرایش