شرح بر مقامات اربعین یا مبانی سیر و سلوک عرفانی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۰ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =مبانی سیر و سلوک عرفانی
| عنوان‌های دیگر =مبانی سیر و سلوک عرفانی
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[دامادی، محمد]] (نويسنده)
[[دامادی، محمد]] (نویسنده)
| زبان =فارسی
| زبان =فارسی
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏289‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏2‎‏ش‎‏4‎‏
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏289‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏2‎‏ش‎‏4‎‏
خط ۲۸: خط ۲۸:
'''شرح بر مقامات اربعين يا مبانى سير و سلوك عرفانى''' اثر دكتر سيد محمد دامادى، شرح و توضيح مقامات چهل‌گانه عرفاست كه به زبان فارسى و در سال 1374ش نوشته شده است.
'''شرح بر مقامات اربعين يا مبانى سير و سلوك عرفانى''' اثر دكتر سيد محمد دامادى، شرح و توضيح مقامات چهل‌گانه عرفاست كه به زبان فارسى و در سال 1374ش نوشته شده است.


نويسنده، بدين اميد دست به تأليف اين اثر زده است كه مطالب عرفانى ارزنده آن، خفتگان را بيدار و بيداران را واقف اسرار گرداند و آتش عشق در جان آنان برافروخته و سلسله شوق بجنبانند و عامه خوانندگان را علاوه بر افزايش علم و اطلاع از مبانى تصوف و عرفان، اعتماد و اتكاء بر نيروى معنوى مايه‌ور از ميراث ادبى و ذوقى و عرفانى ايرانيان مسلمان، ارزانى دارد.
نویسنده، بدين اميد دست به تأليف اين اثر زده است كه مطالب عرفانى ارزنده آن، خفتگان را بيدار و بيداران را واقف اسرار گرداند و آتش عشق در جان آنان برافروخته و سلسله شوق بجنبانند و عامه خوانندگان را علاوه بر افزايش علم و اطلاع از مبانى تصوف و عرفان، اعتماد و اتكاء بر نيروى معنوى مايه‌ور از ميراث ادبى و ذوقى و عرفانى ايرانيان مسلمان، ارزانى دارد.


== ساختار==
== ساختار==
كتاب با دو مقدمه از نويسنده در تعريف عرفان و صحت يا رد انتساب كتاب به ابوسعيد ابوالخير آغاز شده است.
كتاب با دو مقدمه از نویسنده در تعريف عرفان و صحت يا رد انتساب كتاب به ابوسعيد ابوالخير آغاز شده است.


همچنان كه از نام كتاب پيداست، نويسنده سعى دارد مقامات معروف و مصطلح اربعين عرفا را بازگو و روشن كند. بنابراین، كتاب بعد از مقدمات، از عرفان و ابعاد آن سخن به ميان آورده و تفاوت عرفان اسلام با عرفان بقيه ملت‌ها را بازگو كرده و در ادامه آن، بحث مقامات را پيش مى‌كشد كه در واقع، شروع بحث عمده كتاب است.
همچنان كه از نام كتاب پيداست، نویسنده سعى دارد مقامات معروف و مصطلح اربعين عرفا را بازگو و روشن كند. بنابراین، كتاب بعد از مقدمات، از عرفان و ابعاد آن سخن به ميان آورده و تفاوت عرفان اسلام با عرفان بقيه ملت‌ها را بازگو كرده و در ادامه آن، بحث مقامات را پيش مى‌كشد كه در واقع، شروع بحث عمده كتاب است.


عرفا در سير و سلوك عرفانى، به چهل مقام اعتقاد دارند كه نويسنده در صفحه بيست كتاب از ابوسعيد ابوالخير، چهل مقام را به اجمال بازگو كرده و بعد به تفصيل، از اين مقامات سخن به ميان آورده است.
عرفا در سير و سلوك عرفانى، به چهل مقام اعتقاد دارند كه نویسنده در صفحه بيست كتاب از ابوسعيد ابوالخير، چهل مقام را به اجمال بازگو كرده و بعد به تفصيل، از اين مقامات سخن به ميان آورده است.


برخى از اين مقامات عبارت است از: نيت در اقامه، توبه، ارادت، مجاهدت، مراقبت و فصلى را نيز اختصاص داده به كلمه اربعين و اينكه اين كلمه در فرهنگ اسلامى مكرر در منابع مختلف به‌كار رفته است. اگرچه نويسنده چيزى بر مجموع دست آوردهاى عرفانى اضافه نكرده، لكن شرح و توضيح مقامات آن‌هم با زبان فارسى، قهراً مى‌تواند براى كسانى كه در ابتداى كارند مفيد باشد.
برخى از اين مقامات عبارت است از: نيت در اقامه، توبه، ارادت، مجاهدت، مراقبت و فصلى را نيز اختصاص داده به كلمه اربعين و اينكه اين كلمه در فرهنگ اسلامى مكرر در منابع مختلف به‌كار رفته است. اگرچه نویسنده چيزى بر مجموع دست آوردهاى عرفانى اضافه نكرده، لكن شرح و توضيح مقامات آن‌هم با زبان فارسى، قهراً مى‌تواند براى كسانى كه در ابتداى كارند مفيد باشد.


== گزارش محتوا==
== گزارش محتوا==
در بررسى ابعاد گوناگون عرفان، نويسنده معتقد است با آنكه در كتب لغت عربى، عرفان و معرفت را به معنى علم و دانش تفسير مى‌كنند، اما از نظر فقه اللغه، ما بين اين دو، چندين فرق وجود دارد، از جمله اين‌كه:
در بررسى ابعاد گوناگون عرفان، نویسنده معتقد است با آنكه در كتب لغت عربى، عرفان و معرفت را به معنى علم و دانش تفسير مى‌كنند، اما از نظر فقه اللغه، ما بين اين دو، چندين فرق وجود دارد، از جمله اين‌كه:


#معرفت را در مورد ادارك امر جزيى و بسيط و علم را در مورد ادراك امر كلى مركب استعمال مى‌كنند.
#معرفت را در مورد ادارك امر جزيى و بسيط و علم را در مورد ادراك امر كلى مركب استعمال مى‌كنند.
خط ۴۶: خط ۴۶:
#علم به معنى يقين و از افعال دو مفعولى است اما ماده عرف، يك مفعولى مى‌باشد.
#علم به معنى يقين و از افعال دو مفعولى است اما ماده عرف، يك مفعولى مى‌باشد.


نويسنده معتقد است اين‌كه بعضى خيال مى‌كنند عارف با صوفى و عرفان با تصوف يكى است، اشتباه مى‌باشد. به اعتقاد وى، درست است كه كم‌كم لفظ عارف و صوفى را به يك معنى گفته‌اند، اما در اصل، تصوف هم يكى از شعب و جلوه‌هاى عرفان محسوب مى‌شود؛ تصوف يك نحله و طريقه سير و سلوك عملى است كه از منبع عرفان سرچشمه گرفته است، اما عرفان، يك مفهوم عام كلى‌ترى بوده كه شامل تصوف و ساير نحله‌ها نيز مى‌شود و به عبارت ديگر، نسبت ما بين تصوف و عرفان، عموم و خصوص من وجه مى‌باشد، به اين معنى كه ممكن است شخص عارف باشد اما صوفى نباشد، چنان‌كه ممكن است شخص به ظاهر داخل طريقه تصوف بوده اما از عرفان بهره نبرده باشد.
نویسنده معتقد است اين‌كه بعضى خيال مى‌كنند عارف با صوفى و عرفان با تصوف يكى است، اشتباه مى‌باشد. به اعتقاد وى، درست است كه كم‌كم لفظ عارف و صوفى را به يك معنى گفته‌اند، اما در اصل، تصوف هم يكى از شعب و جلوه‌هاى عرفان محسوب مى‌شود؛ تصوف يك نحله و طريقه سير و سلوك عملى است كه از منبع عرفان سرچشمه گرفته است، اما عرفان، يك مفهوم عام كلى‌ترى بوده كه شامل تصوف و ساير نحله‌ها نيز مى‌شود و به عبارت ديگر، نسبت ما بين تصوف و عرفان، عموم و خصوص من وجه مى‌باشد، به اين معنى كه ممكن است شخص عارف باشد اما صوفى نباشد، چنان‌كه ممكن است شخص به ظاهر داخل طريقه تصوف بوده اما از عرفان بهره نبرده باشد.


در بيان فرق ميان عارف با حكيم، به باور وى، فرق عارف با حكيم در كيفيت استدلال و راه ادراك حقايق است. حكيم با قوه عقل و استدلال منطقى پى به كشف حقايق مى‌برد و عارف از راه رياضت و تهذيب نفس و صفاى باطن به كشف و شهود مى‌رسد.
در بيان فرق ميان عارف با حكيم، به باور وى، فرق عارف با حكيم در كيفيت استدلال و راه ادراك حقايق است. حكيم با قوه عقل و استدلال منطقى پى به كشف حقايق مى‌برد و عارف از راه رياضت و تهذيب نفس و صفاى باطن به كشف و شهود مى‌رسد.
خط ۵۲: خط ۵۲:
وى بر اين باور است كه اصطلاح عارف و عرفان، در قرن سوم هجرى معمول بوده است، براى اينكه در كلمات جنيد (متوفى 280ق) اين اصطلاحات آمده و محتمل است كه ريشه اين كلمه، در قرن دوم هجرى پا گرفته باشد و اولين كسى از حكماى اسلامى كه عرفان به معنى مصطلح را داخل حكمت و فلسفه كرده، [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]] است كه دو فصل مهم، يعنى نمط نهم و دهم كتاب «اشارات» را به شرح مقامات عارفين و اسرار كرامات و خرق عادات تخصيص داده است.
وى بر اين باور است كه اصطلاح عارف و عرفان، در قرن سوم هجرى معمول بوده است، براى اينكه در كلمات جنيد (متوفى 280ق) اين اصطلاحات آمده و محتمل است كه ريشه اين كلمه، در قرن دوم هجرى پا گرفته باشد و اولين كسى از حكماى اسلامى كه عرفان به معنى مصطلح را داخل حكمت و فلسفه كرده، [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]] است كه دو فصل مهم، يعنى نمط نهم و دهم كتاب «اشارات» را به شرح مقامات عارفين و اسرار كرامات و خرق عادات تخصيص داده است.


در ادامه، «مقامات» و «اربعين» از نظر لغت و اصطلاح مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. مقصود نويسنده از مقامات، مفهوم آن در معنى داستانِ مسجع كوتاه يا خطبه، موعظه و روايتى كه در مجمع مردمان و مجلس عام ايراد گرديده و در ادبيات عربى، در كلام بديع‌الزمان همدانى و مقامات حريرى اثر قاسم بن على، آمده است. در زبان فارسى نيز، در «مقامات حميدى» قاضى حميدالدين بلخى به‌كار رفته است و بنابر قول يكى از شارحان مقامات حريرى «مقصود از آن، جمع درر الفاظ و غرر بيان و لغات مشكله و نوادر كلام از منظوم و منثور...» نيست، بلكه مراد او، «مقامات در اصطلاح صوفيان» است.
در ادامه، «مقامات» و «اربعين» از نظر لغت و اصطلاح مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. مقصود نویسنده از مقامات، مفهوم آن در معنى داستانِ مسجع كوتاه يا خطبه، موعظه و روايتى كه در مجمع مردمان و مجلس عام ايراد گرديده و در ادبيات عربى، در كلام بديع‌الزمان همدانى و مقامات حريرى اثر قاسم بن على، آمده است. در زبان فارسى نيز، در «مقامات حميدى» قاضى حميدالدين بلخى به‌كار رفته است و بنابر قول يكى از شارحان مقامات حريرى «مقصود از آن، جمع درر الفاظ و غرر بيان و لغات مشكله و نوادر كلام از منظوم و منثور...» نيست، بلكه مراد او، «مقامات در اصطلاح صوفيان» است.


به اعتقاد وى، مقام در نزد صوفيان، عبارت از ملكه است و ملكه، قدرت بر هر چيزى است هرگاه اراده كند، بى آنكه به فكر نيازمند شود و يا امر بر او دشوار گردد. وى معتقد است كه مقامات در اصطلاح صوفيان، اقامت بنده است در عبادت، از آغاز سلوك، به درجه‌اى كه بدان توسل كرده است. شرط سالك آن است كه از مقامى به مقام ديگر ترقى كند و در تعريف آن آورده‌اند كه مراد از مقام، مرتبه‌اى است از مراتب سلوك كه در تحت قدم سالك آيد و محل استقامت او گردد و زوال نپذيرد.
به اعتقاد وى، مقام در نزد صوفيان، عبارت از ملكه است و ملكه، قدرت بر هر چيزى است هرگاه اراده كند، بى آنكه به فكر نيازمند شود و يا امر بر او دشوار گردد. وى معتقد است كه مقامات در اصطلاح صوفيان، اقامت بنده است در عبادت، از آغاز سلوك، به درجه‌اى كه بدان توسل كرده است. شرط سالك آن است كه از مقامى به مقام ديگر ترقى كند و در تعريف آن آورده‌اند كه مراد از مقام، مرتبه‌اى است از مراتب سلوك كه در تحت قدم سالك آيد و محل استقامت او گردد و زوال نپذيرد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش