الکهف و الرقيم في شرح بسم الله الرحمن الرحيم (جیلانی): تفاوت میان نسخه‌ها

    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۲۵: خط ۲۵:
    | پیش از =  
    | پیش از =  
    }}
    }}
    '''الکهف و الرقیم فی شرح بسم الله الرحمن الرحیم'''، از عبدالکریم بن ابراهیم جیلی(767 - 826 یا 832ق) یا [[جیلانی]] و کیلانی است که نسب گیلانی دارد. این کتاب با دو اثر دیگر از جیلی «مراتب الوجود و حقیقة کل موجود» و «نسیم السحر» یکجا چاپ شده است و عاصم ابراهیم [[کیالی]] حسینی شاذلی زرقاوی(متولد 1954م)، نویسنده، محقق لبنانی و شیخ طریقه شاذلیه درقاویه بر هر سه اثر پاورقی نوشته است.
    '''الکهف و الرقیم فی شرح بسم الله الرحمن الرحیم'''، از [[جیلانی، عبدالکریم بن ابراهیم|عبدالکریم بن ابراهیم جیلی]](767 - 826 یا 832ق) یا [[جیلانی، عبدالکریم بن ابراهیم|جیلانی]] و کیلانی است که نسب گیلانی دارد. این کتاب با دو اثر دیگر از جیلی «مراتب الوجود و حقیقة کل موجود» و «نسیم السحر» یکجا چاپ شده است و [[کیالی، عاصم ابراهیم|عاصم ابراهیم کیالی حسینی شاذلی زرقاو]]<nowiki/>ی(متولد 1954م)، نویسنده، محقق لبنانی و شیخ طریقه شاذلیه درقاویه بر هر سه اثر پاورقی نوشته است.


    ==الکهف و الرقیم==
    ==الکهف و الرقیم==
    خط ۳۲: خط ۳۲:
    این اثر فهرست تفصیلی ندارد. مؤلف در فصل‌های زیر عبارت بسم الله الرحمن الرحیم را شرح داده است؛ نقطۀ باء تک است، گفتگوی نقطه با حرف باء، باء حرف ظلمانی است و همان نفس است، حرف الف ألفت‌دهندۀ میان حروف است، حرف الف بخلاف حروف دیگر به چیزی وابسته نیست، الف از عوارضی که به حروف دیگر می‌چسبد مبرا است، عدد الف یکی است، سخنی در معنای دوگانگی باء، کشیدگی حرف باء به نیابت از حذف الف، حرف سین سر خداوند -که همان انسان است- می‌باشد، حرف میم وجود است که حقیقت جامع برای غیب و شهادت می‌باشد، حرف میم روح محمد(ص) است، عدد حرف میم چهل است و عین کمال و اعتدال در هر چیزی است و میقات پروردگار می‌باشد، الله از واژۀ الإله برگرفته شده است، نام جلاله از شش حرف شکل گرفته است، عرش همان عالم کبیر است، رحمان واژۀ عامی برای مهرورزی در دو سرا است و واژه رحیم در سرای عُقبی ظهور بارزتری از رحمان دارد.<ref>ر.ک: همان، ص15و16و18و20و22و24و29و33</ref>  
    این اثر فهرست تفصیلی ندارد. مؤلف در فصل‌های زیر عبارت بسم الله الرحمن الرحیم را شرح داده است؛ نقطۀ باء تک است، گفتگوی نقطه با حرف باء، باء حرف ظلمانی است و همان نفس است، حرف الف ألفت‌دهندۀ میان حروف است، حرف الف بخلاف حروف دیگر به چیزی وابسته نیست، الف از عوارضی که به حروف دیگر می‌چسبد مبرا است، عدد الف یکی است، سخنی در معنای دوگانگی باء، کشیدگی حرف باء به نیابت از حذف الف، حرف سین سر خداوند -که همان انسان است- می‌باشد، حرف میم وجود است که حقیقت جامع برای غیب و شهادت می‌باشد، حرف میم روح محمد(ص) است، عدد حرف میم چهل است و عین کمال و اعتدال در هر چیزی است و میقات پروردگار می‌باشد، الله از واژۀ الإله برگرفته شده است، نام جلاله از شش حرف شکل گرفته است، عرش همان عالم کبیر است، رحمان واژۀ عامی برای مهرورزی در دو سرا است و واژه رحیم در سرای عُقبی ظهور بارزتری از رحمان دارد.<ref>ر.ک: همان، ص15و16و18و20و22و24و29و33</ref>  


    عاصم کیالی پاورقی‌های اندکی بر این اثر زده است و عبارات مؤلف را در برخی کتاب‌ها به همراه سند روایت‌ها جستجو کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص 33</ref>     
    [[کیالی، عاصم ابراهیم|عاصم کیالی]] پاورقی‌های اندکی بر این اثر زده است و عبارات مؤلف را در برخی کتاب‌ها به همراه سند روایت‌ها جستجو کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص 33</ref>     


    ==مراتب الوجود و حقیقة کل موجود==
    ==مراتب الوجود و حقیقة کل موجود==
    جیلی در این کتاب اصل مراتب وجود را در چهل مرتبت بازخوانی می‌کند. این مراتب از غیب مطلق آغاز شده تا به مرتبه انسان می‌رسد؛ مباحث غیب، وجود مطلق، ظهور صرف و وجود ساری، مرتبه‌های نخستین را شکل بخشیده‌اند تا این‌که، در اسماء و صفت‌های نفسانیه، جلالیه، جمالیه و فعلیه پیگیری می‌شوند؛ عالم امکان، عقل اول، روح اعظم، عرش، کرسی، ارواح فعلیه، طبیعت مجرده، هیولی، هباء، جوهر فرد و مرکبات و اقسامش بخش بعدی عوالم وجود هستند؛ مرتبه‌های بعدی در افلاک نجومی و کوکب‌ها دنبال می‌شوند؛ انواع معدن‌ها، نباتات و حیوانات در مرتبه‌های آخر بحث شده‌اند تا این‌که با موضوع انسان، (بویژه انسان کامل که رسول گرامی اسلام است) مرتبه‌های چهل‌گانه پایان می‌پذیرند.<ref>ر.ک: همان، ص61-37</ref>در این مرتبه پایانی است که عالم هستی کامل شده و حق با ظهور نوع اکملش جلوه می‌کند. در واقع، انسان از یک‌سو، پایین‌ترین رتبه وجودی را دارد و از سوی دیگر، والاترین مرتبه را در کمالات از آن خود کرده است. <ref>ر.ک: همان، ص62-61</ref>     
    [[جیلانی، عبدالکریم بن ابراهیم|جیلی]] در این کتاب اصل مراتب وجود را در چهل مرتبت بازخوانی می‌کند. این مراتب از غیب مطلق آغاز شده تا به مرتبه انسان می‌رسد؛ مباحث غیب، وجود مطلق، ظهور صرف و وجود ساری، مرتبه‌های نخستین را شکل بخشیده‌اند تا این‌که، در اسماء و صفت‌های نفسانیه، جلالیه، جمالیه و فعلیه پیگیری می‌شوند؛ عالم امکان، عقل اول، روح اعظم، عرش، کرسی، ارواح فعلیه، طبیعت مجرده، هیولی، هباء، جوهر فرد و مرکبات و اقسامش بخش بعدی عوالم وجود هستند؛ مرتبه‌های بعدی در افلاک نجومی و کوکب‌ها دنبال می‌شوند؛ انواع معدن‌ها، نباتات و حیوانات در مرتبه‌های آخر بحث شده‌اند تا این‌که با موضوع انسان، (بویژه انسان کامل که رسول گرامی اسلام است) مرتبه‌های چهل‌گانه پایان می‌پذیرند.<ref>ر.ک: همان، ص61-37</ref>در این مرتبه پایانی است که عالم هستی کامل شده و حق با ظهور نوع اکملش جلوه می‌کند. در واقع، انسان از یک‌سو، پایین‌ترین رتبه وجودی را دارد و از سوی دیگر، والاترین مرتبه را در کمالات از آن خود کرده است. <ref>ر.ک: همان، ص62-61</ref>     


    ==نسیم السحر==
    ==نسیم السحر==