خصائص التراکيب: تفاوت میان نسخه‌ها

    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۲۸: خط ۲۸:




    '''خصائص الترکیب'''، نوشته محمد محمد ابوموسی(1937م) ادیب مصری است که پژوهشی در بارۀ مسائل علم معانی می‌باشد. نویسنده همان مسائل دانش معانی را در کتابش آورده و توضیح داده است. معانی یا علم معانی یکی از شاخه‌های سه‌گانهٔ علوم بلاغی در ادبیات است که فایدهٔ آن آگهی بر اسرار بلاغت در نظم و نثر است. با این دانش، حالات لفظ عربی به هنگامی که لفظ به وسیله همین حالات با مقتضای حال مطابقت می‌کند، شناخته می‌شود. مباحثی مانند تعریف، تنکیر، ذکر، حذف، اظهار و اضمار از حالات لفظ شمرده می‌شوند. مصنف نام این حالات را خصایص، کیفیات یا هیئت‌ها گذارده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص 75</ref>‏   
    '''خصائص التراکیب'''، نوشته محمد محمد ابوموسی(1937م) ادیب مصری که پژوهشی در بارۀ مسائل علم معانی است. نویسنده مسائل دانش معانی را آورده و توضیح داده است.  
     
    معانی یا علم معانی یکی از شاخه‌های سه‌گانهٔ علوم بلاغی در ادبیات است که فایدهٔ آن آگهی بر اسرار بلاغت در نظم و نثر است. با این دانش، حالات لفظ عربی به هنگامی که لفظ به وسیله همین حالات با مقتضای حال مطابقت می‌کند، شناخته می‌شود. مباحثی مانند تعریف، تنکیر، ذکر، حذف، اظهار و اضمار از حالات لفظ شمرده می‌شوند. مصنف نام این حالات را خصایص، کیفیات یا هیئت‌ها گذارده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص 75</ref>‏   
     
    ابوموسی در مقدمه (تمهید) در بارۀ پیشینۀ علم بلاغت سخن گفته و مثال‌هایی از بزرگان این علم آورده است و جایگاه آن را در میان دانش زبان عربی بیان کرده است. مدعی است که کتاب‌های ادیبان گذشته، همچون جاحظ، ابن قتیبه، علی بن عبدالعزیز، آمدی، قدامه و مبرد مسائل بلاغت را به نقد، نحو، لغت و مانند آن‌ها مخلوط کرده‌اند که به مرور، به دست کسانی همچون ابن معتذر در کتاب بدیع، ابوهلال در کتاب صناعتین، عبدالقاهر در کتاب دلائل الاعجاز و اسرار البلاغه جداسازی انجام شده است و پژوهشگر می‌باید اصول بلاغت را از این بحث‌ها پیراسته گرداند. وی در این کتاب می‌خواهد به مرویاتی در صناعت شعر و ادب که جاحظ و مانند او به آن‌ها توجه کرده‌اند، بپردازد.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص 46</ref>


    مصنف در مقدمه -تمهید- در بارۀ پیشینۀ علم بلاغت سخن گفته و مثال‌هایی از بزرگان این علم آورده است و جایگاه آن را در میان دانش زبان عربی بیان کرده است. مدعی است که کتاب‌های ادیبان گذشته، همچون جاحظ، ابن قتیبه، علی بن عبدالعزیز، آمدی، قدامه و مبرد مسائل بلاغت را به نقد، نحو، لغت و مانند آن‌ها مخلوط کرده‌اند که به مرور، به دست کسانی همچون ابن معتذر در کتاب بدیع، ابوهلال در کتاب صناعتین، عبدالقاهر در کتاب دلائل الاعجاز و اسرار البلاغه جداسازی انجام شده است و پژوهشگر می‌باید اصول بلاغت را از این مبحث‌ها پیراسته گرداند. مصنف در این کتاب می‌خواهد به مرویاتی در صناعت شعر و ادب که جاحظ و مانند او به آن‌ها توجه کرده‌اند، بپردازد.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص 46</ref> عنوان‌های مباحث کتاب همان بحث‌های معهود دانش معانی است‏.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص 375</ref>
       
       
    این اثر دارای سه مقدمه یک تمهید و پنج فصل است؛ فصاحت و بلاغت، احوال اسناد خبری، احوال مسندالیه، احوال مسند  و احوال متعلقات فعل، محتوای فصل‌ها را تشکیل می‌دهد.
    منابع و فهرست محتوا در پایان کتاب آمده است.
    ==پانویس ==
    ==پانویس ==
    <references/>
    <references/>