دیوان الهی قمشه‌ای: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ر' به 'ی‌ر')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات کتاب
{{جعبه اطلاعات کتاب
| تصویر =NUR14083J1.jpg
| تصویر =NUR14083J1.jpg
| عنوان =‏دیوان الهی قمشه‎ای
| عنوان =‏دیوان الهی قمشه‌ای
| عنوان‌های دیگر =ديوان الهي قمشه ای  
| عنوان‌های دیگر =ديوان الهي قمشه ای  


خط ۳۱: خط ۳۱:
}}
}}
   
   
'''دیوان الهی قمشه‎ای'''، اثر [[الهی قمشه‌ای، مهدی|مهدی الهی قمشه‎ای]]، مجموعه‎ای است از اشعار وی شامل نغمه الهی، نغمه حسینی، نغمه عشاق و رباعایت و مسمطات و اسرار حج و نغمه لاهوت.
'''دیوان الهی قمشه‌ای'''، اثر [[الهی قمشه‌ای، مهدی|مهدی الهی قمشه‌ای]]، مجموعه‌ای است از اشعار وی شامل نغمه الهی، نغمه حسینی، نغمه عشاق و رباعایت و مسمطات و اسرار حج و نغمه لاهوت.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۴۱: خط ۴۱:
استاد در مقدمه دوم، به ذکر نکاتی پرداخته است، از جمله آنکه در این کتاب، از اول نغمه الهی تا آخر نغمه عشاق، آنچه از کلمات می‎ و معشوق و سایر الفاظ عاشقانه در شعر مذکور است، طبق اصطلاحات اهل معرفت، ابدا نباید محمول بر معانی جسمانی و مادی پنداشت، بلکه اشاره به مقاصدی عالی‎تر از این عالم است و شاعر، گاهی با اشاره و گاهی صریح، مقصود خود را بیان نموده است.<ref>ر.ک: مقدمه دوم، صفحه ک</ref>.
استاد در مقدمه دوم، به ذکر نکاتی پرداخته است، از جمله آنکه در این کتاب، از اول نغمه الهی تا آخر نغمه عشاق، آنچه از کلمات می‎ و معشوق و سایر الفاظ عاشقانه در شعر مذکور است، طبق اصطلاحات اهل معرفت، ابدا نباید محمول بر معانی جسمانی و مادی پنداشت، بلکه اشاره به مقاصدی عالی‎تر از این عالم است و شاعر، گاهی با اشاره و گاهی صریح، مقصود خود را بیان نموده است.<ref>ر.ک: مقدمه دوم، صفحه ک</ref>.


دیوان حاضر، مجموعه گران‎باری است که پاره‎ای از درهای شاهوارش در شرح خطبه مولای متقیان در علائم پارسایان می‎باشد (نغمه الهی) و قسمت دیگرش، در ذکر حادثه جان‎گداز سرور آزادگان، امام حسین(ع) است (نغمه حسینی) و بخشی از آن، شامل قصایدی متین، حاوی پندهای نغز حکیمان و روشن‎ضمیران است و ختامش نیز با تغزلاتی وزین و عالی‎مضامین و قطعات و رباعیاتی دلپذیر صورت گرفته است (نغمه عشاق)<ref>ر.ک: مقدمه نخست، صفحه ب - ‎ج</ref>.
دیوان حاضر، مجموعه گران‎باری است که پاره‌ای از درهای شاهوارش در شرح خطبه مولای متقیان در علائم پارسایان می‎باشد (نغمه الهی) و قسمت دیگرش، در ذکر حادثه جان‎گداز سرور آزادگان، امام حسین(ع) است (نغمه حسینی) و بخشی از آن، شامل قصایدی متین، حاوی پندهای نغز حکیمان و روشن‎ضمیران است و ختامش نیز با تغزلاتی وزین و عالی‎مضامین و قطعات و رباعیاتی دلپذیر صورت گرفته است (نغمه عشاق)<ref>ر.ک: مقدمه نخست، صفحه ب - ‎ج</ref>.


اشعار‎ الهی بیشتر وصف حال خویش است:{{شعر}}{{ب|''بس در طلبت خدا خدا کردم''|2=''خود را به خدایت آشنا کردم''}}{{ب|''شب‎ها همه دامن خیالت را''|2='' تا صبح گرفتم و دعا کردم''}}{{ب|''هر مشکلی کاوفتاد‎ در‎ کارم''|2=''نفرین به رقیب بی‎حیا کردم''}}{{ب|''شاید که تو حاجتم روا سازی''|2=''من حاجت هرکه را روا کردم''}}{{پایان شعر}}
اشعار‎ الهی بیشتر وصف حال خویش است:{{شعر}}{{ب|''بس در طلبت خدا خدا کردم''|2=''خود را به خدایت آشنا کردم''}}{{ب|''شب‎ها همه دامن خیالت را''|2='' تا صبح گرفتم و دعا کردم''}}{{ب|''هر مشکلی کاوفتاد‎ در‎ کارم''|2=''نفرین به رقیب بی‎حیا کردم''}}{{ب|''شاید که تو حاجتم روا سازی''|2=''من حاجت هرکه را روا کردم''}}{{پایان شعر}}
خط ۵۲: خط ۵۲:
اگر «نغمه عشاق» را به سه بخش: الف)- توضیحات راه‎ عشق‎، حالات درونی‎ عشاق و حتی خود شاعر در راه سیر و سلوک، ب)- مواعظ و پندهایی به عوام، خفتگان و یا آغازکنندگان راه‎ سلوک، ج)- توضیحات معشوق، جلوه‌های محبوب و تجلی حق، تقسیم کنیم، متوجه‎ می‎شویم‎ که‎ نسبت اشعار توصیفات راه عشق و حالات عشاق (قسمت الف)، به دیگر قسمت‎ها بیشتر است و پس از آن قسمت‎ «ب» ‎‎قرار‎ دارد. گاهی نیز به اشعاری برمی‎خوریم که ادغامی از این سه بخش‎ است‎<ref>ر.ک: همان</ref>.
اگر «نغمه عشاق» را به سه بخش: الف)- توضیحات راه‎ عشق‎، حالات درونی‎ عشاق و حتی خود شاعر در راه سیر و سلوک، ب)- مواعظ و پندهایی به عوام، خفتگان و یا آغازکنندگان راه‎ سلوک، ج)- توضیحات معشوق، جلوه‌های محبوب و تجلی حق، تقسیم کنیم، متوجه‎ می‎شویم‎ که‎ نسبت اشعار توصیفات راه عشق و حالات عشاق (قسمت الف)، به دیگر قسمت‎ها بیشتر است و پس از آن قسمت‎ «ب» ‎‎قرار‎ دارد. گاهی نیز به اشعاری برمی‎خوریم که ادغامی از این سه بخش‎ است‎<ref>ر.ک: همان</ref>.


به‎عنوان مثال، نمونه‎ای از اشعار استاد در زمینه وصف حالات عشاق، راه عشق و جذبات آن به قرار زیر است:
به‎عنوان مثال، نمونه‌ای از اشعار استاد در زمینه وصف حالات عشاق، راه عشق و جذبات آن به قرار زیر است:
{{شعر}}{{ب|''روز و شب دل ناله بی‎اختیاری می‎کند''|2=''یاد شیرین‎روزگار وصل یاری می‎کند''}}{{ب|''دل ز عشق ماهرویی‎ شب‎ همه شب تا سحر ''|2=''ناله چون بلبل ز عشق گل‎عذاری می‎کند''}}{{ب|''در قفس چندی است محبوسم ز بیداد سپهر''|2=''طایر قدسم هوای لاله‎زاری می‎کند''}}{{ب|''ذکر من شب تا سحر چون مرغ حق فریاد هوست ''|2=''یاد مشکین‎زلف‎ او در شام تاری می‎کند''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص93</ref>.
{{شعر}}{{ب|''روز و شب دل ناله بی‎اختیاری می‎کند''|2=''یاد شیرین‎روزگار وصل یاری می‎کند''}}{{ب|''دل ز عشق ماهرویی‎ شب‎ همه شب تا سحر ''|2=''ناله چون بلبل ز عشق گل‎عذاری می‎کند''}}{{ب|''در قفس چندی است محبوسم ز بیداد سپهر''|2=''طایر قدسم هوای لاله‎زاری می‎کند''}}{{ب|''ذکر من شب تا سحر چون مرغ حق فریاد هوست ''|2=''یاد مشکین‎زلف‎ او در شام تاری می‎کند''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص93</ref>.


نمونه‎ای نیز از اشعار وی، در زمینه مواعظ و پندها و نصایح به قرار زیر می‎‎باشد:{{شعر}}{{ب|''بشکن‎ این قفس را و پر زن ای دل''|2=''خیمه در جهان دگر زن ای دل''}}{{ب|''تکیه بر سریر قضا کن ای دوست ''|2='' پنجه‎ با‎ حریف‎ قدر زن ای دل''}}{{ب|''بر براق همت نشین و یک شب''|2=''حلقه‎ مهر و مه را به در زن ای دل''}}{{ب|''از صفای انفاس روح‎بخشت ''|2='' طعنه بر نسیم سحر زن ای دل''}}{{پایان شعر}} ‎<ref>ر.ک: همان</ref>.
نمونه‌ای نیز از اشعار وی، در زمینه مواعظ و پندها و نصایح به قرار زیر می‎‎باشد:{{شعر}}{{ب|''بشکن‎ این قفس را و پر زن ای دل''|2=''خیمه در جهان دگر زن ای دل''}}{{ب|''تکیه بر سریر قضا کن ای دوست ''|2='' پنجه‎ با‎ حریف‎ قدر زن ای دل''}}{{ب|''بر براق همت نشین و یک شب''|2=''حلقه‎ مهر و مه را به در زن ای دل''}}{{ب|''از صفای انفاس روح‎بخشت ''|2='' طعنه بر نسیم سحر زن ای دل''}}{{پایان شعر}} ‎<ref>ر.ک: همان</ref>.


در اشعار برخی از شاعران، دیده می‎شود که به مدد الفاظ و کلمات‎ و به‎‎صورت کنایی و رمزی، سعی در بیان ویژگی‎های محبوب را داشته و ویژگی‎های محبوب را که‎ بیشتر‎ ظاهری‎ است، بیان می‎کنند و از صفات درونی محبوب سخنی نمی‎گویند؛ درحالی‎که‎ با‎ توجه‎ به غزل زیر، [[الهی قمشه‌ای، مهدی|الهی قمشه‎ای]]، ضمن بیان حسن و زیبایی محبوب، از وصال محبوب‎ که‎ بدان امید داشته است، نیز سخن می‎گوید. او معتقد است برای عاشقان بهشت‎ چیزی‎ نیست‎ جز وصال محبوب و جهنم همان فراق محبوب است و بس:{{شعر}}{{ب|''نازم آن حسن کز آن بر رخ عالم‎ خالی است''|2=''عکس هر ذره او مهر بلنداقبالی است''}}{{ب|''دیده‎ام دوش به خوابش چه‎ مبارک‎‎خوابی''|2=''زده‎ام فال به وصلش چه مبارک‎فالی است''}}{{ب|''جنت از عشرت ایام وصال ایمایی''|2=''دوزخ‎ از‎ محنت دوران فراق اجمالی است''}}{{ب|''گفتمش جوهر فرد است دهانت خندید''|2=''یعنی ای‎ خواجه‎ در این نکته هنوز اشکالی است''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص94</ref>.
در اشعار برخی از شاعران، دیده می‎شود که به مدد الفاظ و کلمات‎ و به‎‎صورت کنایی و رمزی، سعی در بیان ویژگی‎های محبوب را داشته و ویژگی‎های محبوب را که‎ بیشتر‎ ظاهری‎ است، بیان می‎کنند و از صفات درونی محبوب سخنی نمی‎گویند؛ درحالی‎که‎ با‎ توجه‎ به غزل زیر، [[الهی قمشه‌ای، مهدی|الهی قمشه‌ای]]، ضمن بیان حسن و زیبایی محبوب، از وصال محبوب‎ که‎ بدان امید داشته است، نیز سخن می‎گوید. او معتقد است برای عاشقان بهشت‎ چیزی‎ نیست‎ جز وصال محبوب و جهنم همان فراق محبوب است و بس:{{شعر}}{{ب|''نازم آن حسن کز آن بر رخ عالم‎ خالی است''|2=''عکس هر ذره او مهر بلنداقبالی است''}}{{ب|''دیده‌ام دوش به خوابش چه‎ مبارک‎‎خوابی''|2=''زده‌ام فال به وصلش چه مبارک‎فالی است''}}{{ب|''جنت از عشرت ایام وصال ایمایی''|2=''دوزخ‎ از‎ محنت دوران فراق اجمالی است''}}{{ب|''گفتمش جوهر فرد است دهانت خندید''|2=''یعنی ای‎ خواجه‎ در این نکته هنوز اشکالی است''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص94</ref>.


از جمله ویژگی‎های دیوان الهی قمشه‎ای، این است که اشعار آن، شباهت‎های زیادی با سروده‌های میرزا حبیب‎الله خراسانی دارد که از شاعران و عارفان بزرگ عصر خویش بوده و مدت‎ها پیش از [[الهی قمشه‌ای، مهدی|الهی قمشه‎ای]]، می‎زیسته است؛ به‎گونه‎ای که برخی معتقدند، برخی ابیات [[الهی قمشه‌ای، مهدی|الهی قمشه‎ای]]، تلخیصی از اشعار میرزا حبیب است؛ به‎عنوان مثال، شعر زیر از میرزا حبیب:
از جمله ویژگی‎های دیوان الهی قمشه‌ای، این است که اشعار آن، شباهت‎های زیادی با سروده‌های میرزا حبیب‎الله خراسانی دارد که از شاعران و عارفان بزرگ عصر خویش بوده و مدت‎ها پیش از [[الهی قمشه‌ای، مهدی|الهی قمشه‌ای]]، می‎زیسته است؛ به‎گونه‌ای که برخی معتقدند، برخی ابیات [[الهی قمشه‌ای، مهدی|الهی قمشه‌ای]]، تلخیصی از اشعار میرزا حبیب است؛ به‎عنوان مثال، شعر زیر از میرزا حبیب:
{{شعر}}{{ب|''سال‎ها بر کف گرفتم‎ سبحه‎ صد دانه را''|2=''تا ببندم زین فسون پای دل دیوانه را''}}{{ب|''سبحه صد دانه چون کار مرا آسان نکرد''|2=''کرد باید جستجو آن‎ گوهر‎ یک‎دانه را''}}{{پایان شعر}}
{{شعر}}{{ب|''سال‎ها بر کف گرفتم‎ سبحه‎ صد دانه را''|2=''تا ببندم زین فسون پای دل دیوانه را''}}{{ب|''سبحه صد دانه چون کار مرا آسان نکرد''|2=''کرد باید جستجو آن‎ گوهر‎ یک‎دانه را''}}{{پایان شعر}}


خط ۶۷: خط ۶۷:
تشابه زیادی دارد. همچنین‎ است‎ تشابه مضمونی این دو بیت‎ میرزا حبیب و استاد الهی:
تشابه زیادی دارد. همچنین‎ است‎ تشابه مضمونی این دو بیت‎ میرزا حبیب و استاد الهی:
{{شعر}}{{ب|''خسرومکانتیم و به ظاهر نیازمند''|2=''درویش‎صورتیم و به معنی توانگریم''}}{{پایان شعر}}(از میرزا حبیب)  
{{شعر}}{{ب|''خسرومکانتیم و به ظاهر نیازمند''|2=''درویش‎صورتیم و به معنی توانگریم''}}{{پایان شعر}}(از میرزا حبیب)  
{{شعر}}{{ب|''ما فرقه فقرا شاهان تاجوریم ''|2=''سلطان کشور عشق بی‎تاج و بی‎کمریم''}}{{پایان شعر}}(از [[الهی قمشه‌ای، مهدی|الهی قمشه‎ای]])
{{شعر}}{{ب|''ما فرقه فقرا شاهان تاجوریم ''|2=''سلطان کشور عشق بی‎تاج و بی‎کمریم''}}{{پایان شعر}}(از [[الهی قمشه‌ای، مهدی|الهی قمشه‌ای]])
{{شعر}}{{ب|''چه باغ خرم و سبزی است لیک نتوان چید''|2=''گلی ز نسترن و غنچه‎ای ز یاسمنش''}}{{پایان شعر}}(از میرزا حبیب)  
{{شعر}}{{ب|''چه باغ خرم و سبزی است لیک نتوان چید''|2=''گلی ز نسترن و غنچه‌ای ز یاسمنش''}}{{پایان شعر}}(از میرزا حبیب)  
{{شعر}}{{ب|''گل برم از باغ خار اگر بگذارد''|2=''غمزه آن گل‎عذار اگر بگذارد''}}{{پایان شعر}}(از [[الهی قمشه‌ای، مهدی|الهی قمشه‎ای]])<ref>ر.ک: همان، ص95-‎96</ref>.
{{شعر}}{{ب|''گل برم از باغ خار اگر بگذارد''|2=''غمزه آن گل‎عذار اگر بگذارد''}}{{پایان شعر}}(از [[الهی قمشه‌ای، مهدی|الهی قمشه‌ای]])<ref>ر.ک: همان، ص95-‎96</ref>.


از‎ جهت میزان وام‎گیری و الهام‎پذیری از شاعران دیگر، می‎توان چنین گفت که غزلیات‎ الهی‎، بیشتر به غزلیات حافظ شباهت دارد، چه از نظر مضمون و چه از نظر وزن، ردیف و قافیه؛ به‎ عنوان مثال غزلی با این مطلع از الهی:
از‎ جهت میزان وام‎گیری و الهام‎پذیری از شاعران دیگر، می‎توان چنین گفت که غزلیات‎ الهی‎، بیشتر به غزلیات حافظ شباهت دارد، چه از نظر مضمون و چه از نظر وزن، ردیف و قافیه؛ به‎ عنوان مثال غزلی با این مطلع از الهی:
خط ۷۸: خط ۷۸:


و یا‎ این بیت الهی:
و یا‎ این بیت الهی:
{{شعر}}{{ب|''آن‎چنان زآتش فراقش‎ باز''|2=''غرق در آب دیده‎ام که مپرس''}}{{پایان شعر}}
{{شعر}}{{ب|''آن‎چنان زآتش فراقش‎ باز''|2=''غرق در آب دیده‌ام که مپرس''}}{{پایان شعر}}


با این‎ شعر‎ از حافظ مناسبت دارد:
با این‎ شعر‎ از حافظ مناسبت دارد:
{{شعر}}{{ب|''آن‎چنان‎ در هوای‎ خاک درش ''|2=''می‌رود‎ آب دیده‎ام که مپرس''}}{{پایان شعر}} ‎<ref>ر.ک: همان، ص98</ref>.
{{شعر}}{{ب|''آن‎چنان‎ در هوای‎ خاک درش ''|2=''می‌رود‎ آب دیده‌ام که مپرس''}}{{پایان شعر}} ‎<ref>ر.ک: همان، ص98</ref>.


حافظ در مطلع غزل، عشق را دردآور دانسته و الهی، عشق‎ را‎ دارای شهد می‌داند، نه درد:
حافظ در مطلع غزل، عشق را دردآور دانسته و الهی، عشق‎ را‎ دارای شهد می‌داند، نه درد:
{{شعر}}{{ب|''درد‎ عشقی چشیده‎ام که‎ مپرس ''|2='' زهر هجری چشیده‎ام که‎ مپرس''}}{{پایان شعر}}
{{شعر}}{{ب|''درد‎ عشقی چشیده‌ام که‎ مپرس ''|2='' زهر هجری چشیده‌ام که‎ مپرس''}}{{پایان شعر}}


و الهی که گویا با این نظر موافق نیست، می‎گوید‎:
و الهی که گویا با این نظر موافق نیست، می‎گوید‎:
{{شعر}}{{ب|''شهد عشقی چشیده‎ام که‎ مپرس ''|2=''وصف‎ یاری شنیده‎ام‎ که‎ مپرس''}}{{پایان شعر}}
{{شعر}}{{ب|''شهد عشقی چشیده‌ام که‎ مپرس ''|2=''وصف‎ یاری شنیده‌ام‎ که‎ مپرس''}}{{پایان شعر}}


اختلاف نظر حافظ و الهی در این غزل به همین جا ختم نمی‎شود؛ زیرا‎ حافظ‎ خود را غریب راه عشقی می‌داند‎ که‎ در این‎ وادی‎ به‎ مقامی رسیده است:
اختلاف نظر حافظ و الهی در این غزل به همین جا ختم نمی‎شود؛ زیرا‎ حافظ‎ خود را غریب راه عشقی می‌داند‎ که‎ در این‎ وادی‎ به‎ مقامی رسیده است:
{{شعر}}{{ب|''همچو‎ حافظ غریب در ره عشق''|2=''به مقامی رسیده‎ام که مپرس''}}{{پایان شعر}}
{{شعر}}{{ب|''همچو‎ حافظ غریب در ره عشق''|2=''به مقامی رسیده‌ام که مپرس''}}{{پایان شعر}}




خط ۹۶: خط ۹۶:
{{شعر}}{{ب|''با الهی‎ رفیق‎ وادی‎ عشق''|2='' به دیاری‎ رسیده‎‎ام که مپرس''}}{{پایان شعر}}
{{شعر}}{{ب|''با الهی‎ رفیق‎ وادی‎ عشق''|2='' به دیاری‎ رسیده‎‎ام که مپرس''}}{{پایان شعر}}


و اما نمونه‎ای از مشابهت اوزانی اشعار الهی با مولوی:
و اما نمونه‌ای از مشابهت اوزانی اشعار الهی با مولوی:
{{شعر}}{{ب|''از عقل بیزارم دلا دیوانه آن‎ یار کو ''|2=''مست‎ الستم جرعه‎ای زان نرگس خمار کو''}}{{پایان شعر}}([[الهی قمشه‌ای، مهدی|الهی‎ قمشه‎‎ای]])<ref>ر.ک: همان، ص99</ref>.
{{شعر}}{{ب|''از عقل بیزارم دلا دیوانه آن‎ یار کو ''|2=''مست‎ الستم جرعه‌ای زان نرگس خمار کو''}}{{پایان شعر}}([[الهی قمشه‌ای، مهدی|الهی‎ قمشه‎‎ای]])<ref>ر.ک: همان، ص99</ref>.


الهی‎ معتقد‎ به جبر بوده؛ زیرا اعتقاد داشته ما همه مستیم؛ مست شراب عشقی که از ازل به کام ما نوشانده‎اند و همین مستی حکایت از جبر دارد‎:
الهی‎ معتقد‎ به جبر بوده؛ زیرا اعتقاد داشته ما همه مستیم؛ مست شراب عشقی که از ازل به کام ما نوشانده‌اند و همین مستی حکایت از جبر دارد‎:
{{شعر}}{{ب|''هرگه‎ که برگیرم قلم تا زاختیار آرم‎ رقم ''|2=''جز شرح جبر عشق تو ناید به تحریر ای صنم''}}{{ب|''ما اسیر جبر عشقیم ای خرد معذور دار ''|2=''عاقلان مستانه گفتند اختیاری داشتیم''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص99-‎100</ref>.
{{شعر}}{{ب|''هرگه‎ که برگیرم قلم تا زاختیار آرم‎ رقم ''|2=''جز شرح جبر عشق تو ناید به تحریر ای صنم''}}{{ب|''ما اسیر جبر عشقیم ای خرد معذور دار ''|2=''عاقلان مستانه گفتند اختیاری داشتیم''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص99-‎100</ref>.


خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:
==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
# مقدمه و متن کتاب.
# مقدمه و متن کتاب.
#[[:noormags:1119177|لاح، مرتضی؛ حسینی، رقیه، «مقایسه اشعار میرزا حبیب خراسانی و الهی قمشه‎ای»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: عرفانیات در ادب فارسی، تابستان 1394، ‎شماره 23 علمی - ‎پژوهشی (20 صفحه، ‎از 89 تا 108)]].
#[[:noormags:1119177|لاح، مرتضی؛ حسینی، رقیه، «مقایسه اشعار میرزا حبیب خراسانی و الهی قمشه‌ای»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: عرفانیات در ادب فارسی، تابستان 1394، ‎شماره 23 علمی - ‎پژوهشی (20 صفحه، ‎از 89 تا 108)]].


==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش