افلاکی، احمد بن اخی ناطور: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'علاء الدين' به 'علاءالدين') |
جز (جایگزینی متن - 'بدر الدين' به 'بدرالدين') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
به گفته ثاقب دده، افلاكى در قونيه به دنيا آمده و چون وفات او در 761ق بوده است و استادان و پيرانش به اوايل سده 8ق تعلق داشتهاند، مىتوان گفت كه ولادت او در اواخر سده 7 و در حدود 690ق روى داده است. | به گفته ثاقب دده، افلاكى در قونيه به دنيا آمده و چون وفات او در 761ق بوده است و استادان و پيرانش به اوايل سده 8ق تعلق داشتهاند، مىتوان گفت كه ولادت او در اواخر سده 7 و در حدود 690ق روى داده است. | ||
وى از | وى از بدرالدين تبريزى، معمار آرامگاه مولانا كه در نجوم، رقوم، هندسه، كيميا و نيز سحر دست داشت، كسب دانش كرد و به مجالس سلطان ولد، فرزند مولانا، نيز راه يافت و در صرف، نحو، عرفان و حكمت، به مقام استادى رسيد. او خود مىگويد كه نزد سراج الدين مثنوى خوان، عبدالمؤمن توقاتى و نظامالدين ارزنجانى نيز به فراگيرى علوم پرداخته است. | ||
ظاهراً چون وى در جزئيات علم هيئت و فلكيات تبحر يافته بود، به «افلاكى» معروف شد. گفتهاند كه در تپه علاءالدين در قونيه، رصدخانهاى بوده كه وى رياست آن را برعهده داشته است. | ظاهراً چون وى در جزئيات علم هيئت و فلكيات تبحر يافته بود، به «افلاكى» معروف شد. گفتهاند كه در تپه علاءالدين در قونيه، رصدخانهاى بوده كه وى رياست آن را برعهده داشته است. | ||
ثاقب دده نقل كرده است كه او و استادانش، همچون | ثاقب دده نقل كرده است كه او و استادانش، همچون بدرالدين تبريزى و حمد الدين جندى، استيلاى كيغاتوخان نوه چنگيزخان برقونيه و قتل عام مردم را از طريق علم نجوم پيشبينى كرده بودند كه البته چنين نشد و به گفته همو اين بلا به دعاى بهاء الدين ولد برطرف گرديد. گرچه اين روايت از لحاظ زمانى و تاريخى درست نمىنمايد، ليكن اشتغال افلاكى را به نجوم و علت اشتهار او را به افلاكى تأييد مىكند. | ||
افلاكى مورد توجه خاص عارف چلبى بود، چندانكه به گفته خود در سفرهاى وى به شهرهاى آناتولى، سلطانيه و تبريز او را همراهى مىكرد، اما چون عارف چلبى به سببى از او رنجيد، وى دچار بيمارى سختى شد، تا اينكه سرانجام چلبى در شهر كوتاهيه از او دلجويى كرد و وى سلامت خود را باز يافت. | افلاكى مورد توجه خاص عارف چلبى بود، چندانكه به گفته خود در سفرهاى وى به شهرهاى آناتولى، سلطانيه و تبريز او را همراهى مىكرد، اما چون عارف چلبى به سببى از او رنجيد، وى دچار بيمارى سختى شد، تا اينكه سرانجام چلبى در شهر كوتاهيه از او دلجويى كرد و وى سلامت خود را باز يافت. |