ابن سینا، حسین بن عبدالله: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'سيد محمد مشكوة' به 'سيد محمد مشكوة ') |
جز (جایگزینی متن - 'طبيعي' به 'طبیعی') |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
آنگاه ابن سينا نزد ناتلى به خواندن «مدخل منطق [[ارسطو]]» (ايساگوگه ايساغوجى) اثر پرفوريوس فيلسوف نوافلاطونى (234-301 يا 305 م) پرداخت و در اين راه تا بدانجا پيش رفت كه نكات تازهاى كشف مىكرد و سبب شگفتى بسيار استادش مىشد چنانكه وى پدر ابن سينا را وادار ساخت كه فرزندش را يكباره و تنها در راه دانش مشغول كند. ابن سينا بخشهاى سادۀ منطق را نزد ناتلى فرا گرفت، اما او را در بارۀ دقايق اين دانش ناآگاه يافت، از اين رو به خواندن کتابهاى منطق [[ارسطو]] و مطالعۀ شرحهاى ديگران بر آنها پرداخت، تا اينكه در اين دانش چيره دست شد. وى همزمان کتاب «عناصر يا اصول هندسه» اثر اقليدس (يوكلايدس) رياضىدان مشهور يونانى (سدۀ 4 و 3ق م) را اندكى نزد ناتلى خواند و سپس بقيۀ مسائل کتاب را نزد خود خواند و آنها را حل كرد. سپس خواندن کتاب معروف المجسطى (مگيسته سونتاكسيس) اثر بطلميوس (كلاوديوس پتولمايوس) ستاره شناس بزرگ يونانى (ثلث دوم سدۀ 2ق م) را نزد ناتلى آغاز كرد و پس از خواندن مقدمات و رسيدن به شكلهاى هندسى آن، ناتلى به وى گفت كه بقيۀ کتاب را خودش بخواند و مسائل آن را حل كند و مشكلات را از وى بپرسد، اما به اين كار نپرداخت و ابن سينا نزد خودش مسائل آن را حل كرد، چنانكه بسيارى از مشكلها را ناتلى نمىدانست، مگر پس از آنكه ابن سينا آنها را براى وى توضيح مىداد. در اين هنگام، ناتلى بخارا را به قصد گرگانج و رسيدن به دربار ابوعلى مأمون بن محمد خوارزمشاه، ترك كرد. | آنگاه ابن سينا نزد ناتلى به خواندن «مدخل منطق [[ارسطو]]» (ايساگوگه ايساغوجى) اثر پرفوريوس فيلسوف نوافلاطونى (234-301 يا 305 م) پرداخت و در اين راه تا بدانجا پيش رفت كه نكات تازهاى كشف مىكرد و سبب شگفتى بسيار استادش مىشد چنانكه وى پدر ابن سينا را وادار ساخت كه فرزندش را يكباره و تنها در راه دانش مشغول كند. ابن سينا بخشهاى سادۀ منطق را نزد ناتلى فرا گرفت، اما او را در بارۀ دقايق اين دانش ناآگاه يافت، از اين رو به خواندن کتابهاى منطق [[ارسطو]] و مطالعۀ شرحهاى ديگران بر آنها پرداخت، تا اينكه در اين دانش چيره دست شد. وى همزمان کتاب «عناصر يا اصول هندسه» اثر اقليدس (يوكلايدس) رياضىدان مشهور يونانى (سدۀ 4 و 3ق م) را اندكى نزد ناتلى خواند و سپس بقيۀ مسائل کتاب را نزد خود خواند و آنها را حل كرد. سپس خواندن کتاب معروف المجسطى (مگيسته سونتاكسيس) اثر بطلميوس (كلاوديوس پتولمايوس) ستاره شناس بزرگ يونانى (ثلث دوم سدۀ 2ق م) را نزد ناتلى آغاز كرد و پس از خواندن مقدمات و رسيدن به شكلهاى هندسى آن، ناتلى به وى گفت كه بقيۀ کتاب را خودش بخواند و مسائل آن را حل كند و مشكلات را از وى بپرسد، اما به اين كار نپرداخت و ابن سينا نزد خودش مسائل آن را حل كرد، چنانكه بسيارى از مشكلها را ناتلى نمىدانست، مگر پس از آنكه ابن سينا آنها را براى وى توضيح مىداد. در اين هنگام، ناتلى بخارا را به قصد گرگانج و رسيدن به دربار ابوعلى مأمون بن محمد خوارزمشاه، ترك كرد. | ||
در اين ميان ابن سينا نزد خود به خواندن و آموختن متون و شرحهاى کتابهايى در | در اين ميان ابن سينا نزد خود به خواندن و آموختن متون و شرحهاى کتابهايى در طبیعیات و الهيات پرداخت تا به گفتۀ خودش «درهاى دانش به رويش گشوده شد». آنگاه به دانش پزشكى گرايش يافت و خواندن کتابهايى را در اين زمينه آغاز كرد. وى پزشكى را دانشى مىشمارد كه دشوار نيست و بدين سان مىگويد كه وى در اندك زمانى در آن مبرّز شده، چنانكه پزشكان برجسته نزد او آموختن پزشكى را آغاز كردند. | ||
خود ابن سينا نيز به درمان بيماران مىپرداخت و در اين رهگذر شيوههايى درمانى، برگرفته از تجربه، بر وى آشكار مىشد كه به گفتۀ خودش نمىتوان آنها را وصف كرد. وى همزمان به مطالعات خود در فقه و مناظره با ديگران در اين زمينه ادامه مىداد. وى در اين هنگام 16 ساله بوده است. | خود ابن سينا نيز به درمان بيماران مىپرداخت و در اين رهگذر شيوههايى درمانى، برگرفته از تجربه، بر وى آشكار مىشد كه به گفتۀ خودش نمىتوان آنها را وصف كرد. وى همزمان به مطالعات خود در فقه و مناظره با ديگران در اين زمينه ادامه مىداد. وى در اين هنگام 16 ساله بوده است. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
هر گاه نيز با قياسى رو به رو مىشد كه نمىتوانست به «حد اوسط» آن دست يابد، برمىخاست و به مسجد مىرفت و نماز مىگزارد و از خداوند حل مشكل خويش را خواستار مىشد تا بر وى گشوده مىگشت. آنگاه شب هنگام به خانه باز مىگشت، چراغ پيش روى مىنهاد و به خواندن و نوشتن مشغول مىشد؛ هرگاه كه خواب بر چشمانش چيره مىشد يا احساس ناتوانى در تن خود مىكرد، پيالهاى شراب مىنوشيد (برخى معتقدند كه در اينجا شراب مطلق نوشيدنى است) و توان خود را باز مىيافت و بار ديگر به خواندن مىپرداخت. | هر گاه نيز با قياسى رو به رو مىشد كه نمىتوانست به «حد اوسط» آن دست يابد، برمىخاست و به مسجد مىرفت و نماز مىگزارد و از خداوند حل مشكل خويش را خواستار مىشد تا بر وى گشوده مىگشت. آنگاه شب هنگام به خانه باز مىگشت، چراغ پيش روى مىنهاد و به خواندن و نوشتن مشغول مىشد؛ هرگاه كه خواب بر چشمانش چيره مىشد يا احساس ناتوانى در تن خود مىكرد، پيالهاى شراب مىنوشيد (برخى معتقدند كه در اينجا شراب مطلق نوشيدنى است) و توان خود را باز مىيافت و بار ديگر به خواندن مىپرداخت. | ||
به گفتۀ خودش «هرگاه خوابش مىبرد، خود آن مسائل را در خواب مىديد و بسيارى از آنها بر وى روشن و آشكار مىشد.» ابن سينا بدين شيوه پيش مىرفت تا بر همۀ دانشها آگاهى يافت و به اندازۀ توانايى انسانى، بر آنها چيره گرديد، چنانكه خود مىگويد: «آنچه در آن زمان مىدانستم، به همان گونه است كه اكنون مىدانم و تا به امروز چيزى بر آن نيفزودهام.» ابن سينا در اين هنگام نزديك به 18 سال داشته، در منطق، | به گفتۀ خودش «هرگاه خوابش مىبرد، خود آن مسائل را در خواب مىديد و بسيارى از آنها بر وى روشن و آشكار مىشد.» ابن سينا بدين شيوه پيش مىرفت تا بر همۀ دانشها آگاهى يافت و به اندازۀ توانايى انسانى، بر آنها چيره گرديد، چنانكه خود مىگويد: «آنچه در آن زمان مىدانستم، به همان گونه است كه اكنون مىدانم و تا به امروز چيزى بر آن نيفزودهام.» ابن سينا در اين هنگام نزديك به 18 سال داشته، در منطق، طبیعیات و رياضيات چيرهدست بوده است و آنگاه بر الهيات روى آورده و به خواندن کتاب متافيزيك (ما بعد الطبيعة) [[ارسطو]] پرداخته و حتى به گفتۀ خودش 40 بار آن را خوانده بوده، چنانكه متن آن را از بر داشته، اما هنوز محتوا و مقصود آن را نمىفهميده است. وى از خود نااميد شده و به خود مىگفته است «اين کتابى است كه راهى به سوى فهميدن آن نيست» تا اينكه روزى در بازار کتاب فروشان، مردى کتابى را به بهاى ارزان بر او عرضه مىكند كه وى پس از ترديد آن را مىخرد؛ اين همان کتاب ابونصر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] در بارۀ اغراض ما بعد الطبيعة بوده است. پس از خواندن آن مقصود و محتواى آن کتاب بر وى روشن مىشود. | ||
==ورود به دنياى سياست== | ==ورود به دنياى سياست== | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
در اين هنگام شمس الدوله ابن سينا را به وزارت خود گماشت. اما پس از چندى ميان ابن سينا و سپاهيان شمس الدوله كه تركيبى از پياده نظام ديلمى و سواره نظام ترك بودند، درگيرى روى داد. سپاهيان كه شايد از شكست خوردن از عنّاز ناآرامتر شده بودند و براى خود از سوى ابن سينا احساس خطر مىكردند، بر وى شوريدند، خانهاش را محاصره كردند و پس از دستگيرى وى همۀ دارايى او را به تاراج بردند. افزون بر اين از شمس الدوله خواستار كشتن وى شدند، اما شمس الدوله از اين كار سر باز زد و براى آرام كردن سپاهيان، ابن سينا را فقط از دستگاه دولت دور كرد. ابن سينا متوارى شد و 40 روز را در خانۀ مردى به نام ابوسعد (يا ابوسعيد) بن دخدول (يا دخدوك) به سر برد. | در اين هنگام شمس الدوله ابن سينا را به وزارت خود گماشت. اما پس از چندى ميان ابن سينا و سپاهيان شمس الدوله كه تركيبى از پياده نظام ديلمى و سواره نظام ترك بودند، درگيرى روى داد. سپاهيان كه شايد از شكست خوردن از عنّاز ناآرامتر شده بودند و براى خود از سوى ابن سينا احساس خطر مىكردند، بر وى شوريدند، خانهاش را محاصره كردند و پس از دستگيرى وى همۀ دارايى او را به تاراج بردند. افزون بر اين از شمس الدوله خواستار كشتن وى شدند، اما شمس الدوله از اين كار سر باز زد و براى آرام كردن سپاهيان، ابن سينا را فقط از دستگاه دولت دور كرد. ابن سينا متوارى شد و 40 روز را در خانۀ مردى به نام ابوسعد (يا ابوسعيد) بن دخدول (يا دخدوك) به سر برد. | ||
در اين هنگام، شمس الدوله بار ديگر دچار بيمارى قولنج شد و ابن سينا را احضار كرد و از وى بسيار پوزش خواست. ابن سينا به معالجۀ وى پرداخت تا بهبود يافت. شمس الدوله بار ديگر وزارت را به وى سپرد. بنا بر گزارش جوزجانى، شمس الدوله در اين ميان از ابن سينا خواسته بود كه شرحى بر نوشتههاى [[ارسطو]] بنويسد، اما ابن سينا به وى گفته بود كه فراغتى براى اين كار ندارد، اما اگر وى راضى شود، به نوشتن کتابى در بارۀ دانشهاى فلسفى (بى آنكه در آن با مخالفان مناظره يا عقايد ايشان را رد كند) خواهد پرداخت و بدين سان تأليف کتاب شفا را از | در اين هنگام، شمس الدوله بار ديگر دچار بيمارى قولنج شد و ابن سينا را احضار كرد و از وى بسيار پوزش خواست. ابن سينا به معالجۀ وى پرداخت تا بهبود يافت. شمس الدوله بار ديگر وزارت را به وى سپرد. بنا بر گزارش جوزجانى، شمس الدوله در اين ميان از ابن سينا خواسته بود كه شرحى بر نوشتههاى [[ارسطو]] بنويسد، اما ابن سينا به وى گفته بود كه فراغتى براى اين كار ندارد، اما اگر وى راضى شود، به نوشتن کتابى در بارۀ دانشهاى فلسفى (بى آنكه در آن با مخالفان مناظره يا عقايد ايشان را رد كند) خواهد پرداخت و بدين سان تأليف کتاب شفا را از «طبیعیات» آن آغاز كرد. | ||
وى کتاب اول قانون در پزشكى را پيش از آن تأليف كرده بود. در اين ميان چنين مىنمايد كه ابن سينا از زندگانى آرامى برخوردار بوده است، زيرا بنا بر گزارش جوزجانى، روزها را به كارهاى وزارت شمس الدوله مىگذراند و شبها دانشجويان بر وى گرد مىآمدند و از کتاب شفا و قانون مىخواندند. | وى کتاب اول قانون در پزشكى را پيش از آن تأليف كرده بود. در اين ميان چنين مىنمايد كه ابن سينا از زندگانى آرامى برخوردار بوده است، زيرا بنا بر گزارش جوزجانى، روزها را به كارهاى وزارت شمس الدوله مىگذراند و شبها دانشجويان بر وى گرد مىآمدند و از کتاب شفا و قانون مىخواندند. | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
ابن سينا صلاح خود را در آن ديد كه كناره گيرد. جوزجانى گزارش مىدهد كه «روزگار ضربات خود را فرود مىآورد و آن ملك به ويرانى مىگراييد. وى (ابن سينا) ترجيح داد كه ديگر در آن دولت نماند و به آن خدمت ادامه ندهد و مطمئن شد كه احتياط در آن است كه براى رسيدن به دلخواه خود، پنهان بزيد و منتظر فرصتى باشد تا از آن ديار دور شود.» نك:جوزجانى، 2 | ابن سينا صلاح خود را در آن ديد كه كناره گيرد. جوزجانى گزارش مىدهد كه «روزگار ضربات خود را فرود مىآورد و آن ملك به ويرانى مىگراييد. وى (ابن سينا) ترجيح داد كه ديگر در آن دولت نماند و به آن خدمت ادامه ندهد و مطمئن شد كه احتياط در آن است كه براى رسيدن به دلخواه خود، پنهان بزيد و منتظر فرصتى باشد تا از آن ديار دور شود.» نك:جوزجانى، 2 | ||
بدين سان ابن سينا چندى متوارى بود و در خانۀ مردى به نام ابوغالب عطار پنهان مىزيست و نوشتن بقيۀ کتاب شفا را از سر گرفت و پس از پايان دادن به همۀ بخشهاى | بدين سان ابن سينا چندى متوارى بود و در خانۀ مردى به نام ابوغالب عطار پنهان مىزيست و نوشتن بقيۀ کتاب شفا را از سر گرفت و پس از پايان دادن به همۀ بخشهاى «طبیعیات» (جز کتاب «الحيوان») و «الهيات» آن، بخش «منطق» را آغاز كرد و برخى از آن را نوشت. | ||
در اين ميان ظاهرا ابن سينا نهانى با علاء الدوله (بو جعفر محمد بن دشمنزار يا دشمنزيار معروف به ابن كاكويه) فرمانرواى اصفهان مكاتبه مىكرده است. علاء الدوله را سيّده از 398ق به حكومت اصفهان منصوب كرده بود. علاء الدوله خويشاوند دور آل بويه و پدرش دايى يا خالوى (كاكوى) سيّده مادر مجد الدوله و شمس الدوله بوده است. وى تا سال مرگش (431 ق) -جز براى مدت كوتاهى كه سرداران سلطان مسعود غزنوى، وى را از آنجا بيرون راندند-بر اصفهان حكومت مىكرد. از سوى ديگر، بنا بر گزارش [[بیهقی، علی بن زید|على بن زيد بيهقى]] (ص 50) علاء الدوله خود مكاتبه با ابن سينا را آغاز كرده و از وى خواسته است كه به اصفهان و دربار وى برود. | در اين ميان ظاهرا ابن سينا نهانى با علاء الدوله (بو جعفر محمد بن دشمنزار يا دشمنزيار معروف به ابن كاكويه) فرمانرواى اصفهان مكاتبه مىكرده است. علاء الدوله را سيّده از 398ق به حكومت اصفهان منصوب كرده بود. علاء الدوله خويشاوند دور آل بويه و پدرش دايى يا خالوى (كاكوى) سيّده مادر مجد الدوله و شمس الدوله بوده است. وى تا سال مرگش (431 ق) -جز براى مدت كوتاهى كه سرداران سلطان مسعود غزنوى، وى را از آنجا بيرون راندند-بر اصفهان حكومت مىكرد. از سوى ديگر، بنا بر گزارش [[بیهقی، علی بن زید|على بن زيد بيهقى]] (ص 50) علاء الدوله خود مكاتبه با ابن سينا را آغاز كرده و از وى خواسته است كه به اصفهان و دربار وى برود. | ||
خط ۱۸۲: | خط ۱۸۲: | ||
ابن سينا، على رغم زندگانى ناآرام و پر حادثۀ خود، انديشمند و نويسندهاى پركار بوده است. آنچه از نوشتههاى خرد و كلان وى بر جاى مانده است، نمايندۀ ذهنى فعال و پوياست كه گويى در هر شرايطى، حتى در سخت ترين و توان فرساترين آنها، از فعاليت و خلاقيت باز نمىايستاده است. | ابن سينا، على رغم زندگانى ناآرام و پر حادثۀ خود، انديشمند و نويسندهاى پركار بوده است. آنچه از نوشتههاى خرد و كلان وى بر جاى مانده است، نمايندۀ ذهنى فعال و پوياست كه گويى در هر شرايطى، حتى در سخت ترين و توان فرساترين آنها، از فعاليت و خلاقيت باز نمىايستاده است. | ||
استعداد وى در فراگيرى و حفظ خواندهها و آموختهها زبانزد همگان بوده است و چنانكه در سرگذشتش ديديم، خود او نيز به توانايى شگرف خويش در يادگيرى در دوران نوجوانيش اشاره مىكند. حافظۀ نيرومند وى كار تأليف را نيز بر او آسان مىساخت. شاگردش جوزجانى مىگويد هنگامى كه-چنانكه ديديم-ابن سينا متواريا در خانۀ ابوغالب عطّار به سر مىبرد، از او خواسته بود كه نوشتن بقيۀ کتاب شفا را به پايان رساند و سپس مىافزايد كه در اين هنگام، ابن سينا هيچ کتابى يا مرجعى در اختيار نداشت؛هر روز 50 ورق مىنوشت، تا اينكه همۀ | استعداد وى در فراگيرى و حفظ خواندهها و آموختهها زبانزد همگان بوده است و چنانكه در سرگذشتش ديديم، خود او نيز به توانايى شگرف خويش در يادگيرى در دوران نوجوانيش اشاره مىكند. حافظۀ نيرومند وى كار تأليف را نيز بر او آسان مىساخت. شاگردش جوزجانى مىگويد هنگامى كه-چنانكه ديديم-ابن سينا متواريا در خانۀ ابوغالب عطّار به سر مىبرد، از او خواسته بود كه نوشتن بقيۀ کتاب شفا را به پايان رساند و سپس مىافزايد كه در اين هنگام، ابن سينا هيچ کتابى يا مرجعى در اختيار نداشت؛هر روز 50 ورق مىنوشت، تا اينكه همۀ «طبیعیات» و «الهيات» شفا و سپس بخشى از «منطق» را به پايان آورد. گلمن، 58 | ||
جوزجانى در جاى ديگرى از سرگذشت ابن سينا مىگويد «من بيست و پنج سال در خدمت و مصاحبت او بودم و هرگز نديدم كه هرگاه کتاب تازهاى به دستش مىرسيد، آن را از آغاز تا پايان بخواند، بلكه يك باره به قسمتهاى دشوار و مسائل پيچيدۀ آن و نظريات نويسندۀ کتاب مىپرداخت تا به مرتبۀ وى در آن دانش و درجۀ فهم او پى ببرد.» همو، 68 | جوزجانى در جاى ديگرى از سرگذشت ابن سينا مىگويد «من بيست و پنج سال در خدمت و مصاحبت او بودم و هرگز نديدم كه هرگاه کتاب تازهاى به دستش مىرسيد، آن را از آغاز تا پايان بخواند، بلكه يك باره به قسمتهاى دشوار و مسائل پيچيدۀ آن و نظريات نويسندۀ کتاب مىپرداخت تا به مرتبۀ وى در آن دانش و درجۀ فهم او پى ببرد.» همو، 68 | ||
خط ۱۹۱: | خط ۱۹۱: | ||
#الشفاء:از اين مهم ترين اثر فلسفى ابن سينا، بخشهاى | #الشفاء:از اين مهم ترين اثر فلسفى ابن سينا، بخشهاى «طبیعیات» و «الهيات» براى نخستين بار يك چاپ سنگى در تهران (1303 ق1886/ م) منتشر شده است. بخش «منطق» و همۀ بخشهاى ديگر آن از 1952 تا 1983م به مناسبت هزارۀ تولد ابن سينا، زير نظر ابراهيم مذكور و به كوشش شمارى از محققان ديگر در قاهره منتشر شده است. بخش «برهان» از «منطق» شفا، جداگانه به كوشش عبدالرحمن بدوى در قاهره، 1954م (چاپ دوم 1966 م) منتشر شده است. متن عربى و ترجمۀ فرانسوى بخش روان شناسى (کتاب النفس) شفا را، يان باكوش در دو جلد، در 1956م در پراگ و متن عربى آن را فضل الرحمن در آكسفورد (انگلستان) منتشر كرده است. ترجمۀ قديمى لاتينى آن نيز براى نخستين بار در 1508م در ونيز ايتاليا و چاپ انتقادى جديد آن ترجمه به كوشش سيمون فان ريت در دو جلد زير عنوان «ابن سيناى لاتينى، کتاب در بارۀ روان» در لوون سويس در سالهاى 1968 و 1972م همراه مقدمهاى در بارۀ نظريات روان شناسى ابن سينا از ج. وربكه منتشر شده است. چاپ انتقادى جديد ترجمۀ لاتينى «الهيات» شفا نيز به كوشش سيمون فان ريت، با مقدمهاى از وربكه در دو جلد (ج 1، مقاله 4-1 و ج 2، مقاله 10-5 را در بر مىگيرد) در سالهاى 1977 و 1980م در لوون سويس انتشار يافته است. | ||
#النّجاة:اين کتاب كه مطالب آن مختصر و گزيدهاى از مطالب شفا است، از مهمترين نوشتههاى ابن سيناست كه فشردۀ فلسفۀ وى را در بر دارد. نخستين بار در 1331 ق1913/ م، به كوشش محيىالدين صبرى الكردى و بار دوم در 1357 ق1938/ م، در قاهره منتشر شد. چاپ ديگرى از آن به كوشش محمدتقى دانش پژوه در 1364ش در تهران انتشار يافته است. بخش «الهيات» آن به وسيلۀ نعمت اللّه كرم به لاتينى ترجمه و در 1926م در رم منتشر شده است. ترجمۀ انگليسى بخش «نفس» (روان شناسى) آن نيز به وسيله فضل الرحمن در کتابش به عنوان «روان شناسى ابن سينا» نخست در 1952م و بار دوم در 1981م در لندن منتشر شده است. | #النّجاة:اين کتاب كه مطالب آن مختصر و گزيدهاى از مطالب شفا است، از مهمترين نوشتههاى ابن سيناست كه فشردۀ فلسفۀ وى را در بر دارد. نخستين بار در 1331 ق1913/ م، به كوشش محيىالدين صبرى الكردى و بار دوم در 1357 ق1938/ م، در قاهره منتشر شد. چاپ ديگرى از آن به كوشش محمدتقى دانش پژوه در 1364ش در تهران انتشار يافته است. بخش «الهيات» آن به وسيلۀ نعمت اللّه كرم به لاتينى ترجمه و در 1926م در رم منتشر شده است. ترجمۀ انگليسى بخش «نفس» (روان شناسى) آن نيز به وسيله فضل الرحمن در کتابش به عنوان «روان شناسى ابن سينا» نخست در 1952م و بار دوم در 1981م در لندن منتشر شده است. | ||
#الاشارات و التنبيهات:ظاهرا آخرين نوشتۀ ابن سينا و از برجستهترين آثار اوست. نثر عربى ادبى شيوا از ويژگيهاى آن است. نخستين بار به كوشش ژ. فورژه در 1892م در ليدن و دومين بار در سه جلد (چهار بخش) همراه با شرح [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|نصير الدين طوسى]] بر آن، به كوشش سليمان دنيا ميان سالهاى 1957-1960م در قاهره منتشر شده است. ترجمۀ فرانسوى آن به وسيلۀ ابن سينا شناس فرانسوى، آن مارى گواشون در 1951م در پاريس انتشار يافته است. | #الاشارات و التنبيهات:ظاهرا آخرين نوشتۀ ابن سينا و از برجستهترين آثار اوست. نثر عربى ادبى شيوا از ويژگيهاى آن است. نخستين بار به كوشش ژ. فورژه در 1892م در ليدن و دومين بار در سه جلد (چهار بخش) همراه با شرح [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|نصير الدين طوسى]] بر آن، به كوشش سليمان دنيا ميان سالهاى 1957-1960م در قاهره منتشر شده است. ترجمۀ فرانسوى آن به وسيلۀ ابن سينا شناس فرانسوى، آن مارى گواشون در 1951م در پاريس انتشار يافته است. | ||
خط ۱۹۸: | خط ۱۹۸: | ||
#رسالة اضحويّة في امر المعاد، به كوشش سليمان دنيا، قاهره، 1954 م. | #رسالة اضحويّة في امر المعاد، به كوشش سليمان دنيا، قاهره، 1954 م. | ||
#عيون الحكمة، به كوشش عبدالرحمن بدوى، قاهره، 1954 م، كويت، 1978 م. | #عيون الحكمة، به كوشش عبدالرحمن بدوى، قاهره، 1954 م، كويت، 1978 م. | ||
#تسع رسائل في الحكمة و | #تسع رسائل في الحكمة و الطبیعیات، قاهره، 1326 ق1908/م كه اين نوشتهها را در بر دارد: «رسالة في الحدود»، «رسالة في اقسام العلوم العقلية»، «رسالة في اثبات النبوّات»، «رسالة النيروزيّة»، «فى الطبیعیات من عيون الحكمة»، «فى الاجرام العلوية»، «فى القوى الانسانية و ادراكاتها»، «فى العهد» و «فى علم الاخلاق». | ||
#ا. ف. مرن از 1889 تا 1899م برخى از نوشتههاى ابن سينا را در چهار جزء زير عنوان «رسائل عرفانى ابن سينا»، همراه ترجمۀ آزاد فرانسوى، تدوين و در ليدن منتشر كرده است. در اين مجموعه، اين نوشتهها يافت مىشود: «رسالة حى بن يقظان» (در جزء يكم)، «رسالة الطير» (در جزء دوم)، «رسالة في ماهيّة العشق»، «رسالة في ماهيّة الصلاة»، «رسالة في معنى الزيارة» (هر سه در جزء سوم) و «رسالة في القدر» (در جزء چهارم). افزون بر اينها، مجموعهاى از رسائل ابن سينا با عنوان جامع البدايع در 1335 ق1917/م در قاهره منتشر شد كه علاوه بر رسالۀ «شرح سورة الاخلاص» شش رساله را كه در مجموعههاى مرن يافت مىشود، نيز در بر دارد. در 1354 ق1935/م نيز مجموعهاى با عنوان مجموعة رسائل الشيخ الرئيس به كوشش عبداللّه بن احمد العلوى در حيدر آباد منتشر شد كه افزون بر برخى از رسائل نامبرده در بالا، «رسالة في السعادة» و «رسالة في الذكر» را نيز در بر مىگيرد. در 1953 م، حلمى ضيا اولكن نيز مجموعهاى از رسائل ابن سينا را با عنوان رسائل ابن سينا 2، در استانبول منتشر كرده است كه اين نوشتهها را در بر مىگيرد: «جواب ستّ عشرة مسألة لابى ريحان»، «اجوبة مسائل سأل عنها ابوريحان»، «مكاتبة لابى على بن سينا»، «رسالة في ابطال احكام النجوم»، «مسائل عن احوال الروح»، «اجوبة عن عشرة مسائل»، «رسالة في النفس و بقائها و معادها» و «الجواب لبعض المتكلّمين». رسالۀ حى بن يقظان بار ديگر در 1952م به كوشش [[کربن، هانری|هانرى كربن]] تدوين و همراه ترجمه و شرح قديم فارسى و ترجمۀ فرانسوى آن در تهران منتشر شد. وى سپس در 1954م در نوشتۀ ديگرى با عنوان «ابن سينا و تمثيل عرفانى، مطالعهاى در بارۀ سلسله تمثيلهاى ابن سينا» به تحليل و پژوهش در بارۀ رسائل عرفانى ابن سينا پرداخت. آ. م. گواشون نيز در 1959 م، ترجمۀ فرانسوى و شرح و پژوهشى در بارۀ رسالۀ حى بن يقظان را در پاريس منتشر ساخت. | #ا. ف. مرن از 1889 تا 1899م برخى از نوشتههاى ابن سينا را در چهار جزء زير عنوان «رسائل عرفانى ابن سينا»، همراه ترجمۀ آزاد فرانسوى، تدوين و در ليدن منتشر كرده است. در اين مجموعه، اين نوشتهها يافت مىشود: «رسالة حى بن يقظان» (در جزء يكم)، «رسالة الطير» (در جزء دوم)، «رسالة في ماهيّة العشق»، «رسالة في ماهيّة الصلاة»، «رسالة في معنى الزيارة» (هر سه در جزء سوم) و «رسالة في القدر» (در جزء چهارم). افزون بر اينها، مجموعهاى از رسائل ابن سينا با عنوان جامع البدايع در 1335 ق1917/م در قاهره منتشر شد كه علاوه بر رسالۀ «شرح سورة الاخلاص» شش رساله را كه در مجموعههاى مرن يافت مىشود، نيز در بر دارد. در 1354 ق1935/م نيز مجموعهاى با عنوان مجموعة رسائل الشيخ الرئيس به كوشش عبداللّه بن احمد العلوى در حيدر آباد منتشر شد كه افزون بر برخى از رسائل نامبرده در بالا، «رسالة في السعادة» و «رسالة في الذكر» را نيز در بر مىگيرد. در 1953 م، حلمى ضيا اولكن نيز مجموعهاى از رسائل ابن سينا را با عنوان رسائل ابن سينا 2، در استانبول منتشر كرده است كه اين نوشتهها را در بر مىگيرد: «جواب ستّ عشرة مسألة لابى ريحان»، «اجوبة مسائل سأل عنها ابوريحان»، «مكاتبة لابى على بن سينا»، «رسالة في ابطال احكام النجوم»، «مسائل عن احوال الروح»، «اجوبة عن عشرة مسائل»، «رسالة في النفس و بقائها و معادها» و «الجواب لبعض المتكلّمين». رسالۀ حى بن يقظان بار ديگر در 1952م به كوشش [[کربن، هانری|هانرى كربن]] تدوين و همراه ترجمه و شرح قديم فارسى و ترجمۀ فرانسوى آن در تهران منتشر شد. وى سپس در 1954م در نوشتۀ ديگرى با عنوان «ابن سينا و تمثيل عرفانى، مطالعهاى در بارۀ سلسله تمثيلهاى ابن سينا» به تحليل و پژوهش در بارۀ رسائل عرفانى ابن سينا پرداخت. آ. م. گواشون نيز در 1959 م، ترجمۀ فرانسوى و شرح و پژوهشى در بارۀ رسالۀ حى بن يقظان را در پاريس منتشر ساخت. | ||
#فى معانى کتاب ريطوريقا، به كوشش م. س. سليم، قاهره، 1950 م. | #فى معانى کتاب ريطوريقا، به كوشش م. س. سليم، قاهره، 1950 م. | ||
خط ۲۰۵: | خط ۲۰۵: | ||
#التعليقات، به كوشش عبدالرحمن بدوى، قاهره، 1972 م. | #التعليقات، به كوشش عبدالرحمن بدوى، قاهره، 1972 م. | ||
#القانون في الطب، کتاب مشهور ابن سينا در پزشكى، متن عربى آن نخستين بار در 1593م در رم و سپس در 1290ق در قاهره؛ در 1294ق در بولاق و در سالهاى 1307-1308 و 1324ق در لكنهو چاپ و منتشر شد. ترجمۀ لاتينى آن به وسيلۀ گراردوس كرمونايى در سدۀ 12م انجام گرفت. و چندين بار در ايتاليا (ميلان، 1473 م، پادوآ، 1476 م، ونيز 1482 م، 1591م و 1708 م) به چاپ رسيد. | #القانون في الطب، کتاب مشهور ابن سينا در پزشكى، متن عربى آن نخستين بار در 1593م در رم و سپس در 1290ق در قاهره؛ در 1294ق در بولاق و در سالهاى 1307-1308 و 1324ق در لكنهو چاپ و منتشر شد. ترجمۀ لاتينى آن به وسيلۀ گراردوس كرمونايى در سدۀ 12م انجام گرفت. و چندين بار در ايتاليا (ميلان، 1473 م، پادوآ، 1476 م، ونيز 1482 م، 1591م و 1708 م) به چاپ رسيد. | ||
#النّكت و الفوائد، اين رسالۀ ناشناختۀ ابن سينا كه دست نوشتهاى از آن در کتابخانۀ فيض اللّه استانبول، به شمارۀ 1217 يافت مىشود، مختصرى از «منطق»، | #النّكت و الفوائد، اين رسالۀ ناشناختۀ ابن سينا كه دست نوشتهاى از آن در کتابخانۀ فيض اللّه استانبول، به شمارۀ 1217 يافت مىشود، مختصرى از «منطق»، «طبیعیات» و «الهيات» را در بر دارد و مطالب آن يادآور مطالب النجاة و الاشارات است. با وجود اختصار، اين رساله ارزش بسيار دارد. فن پنجم از کتاب دوم «طبیعیات» اين نوشته را ويلهلم كوچ در «يادنامۀ ابن سينا» (صص 178-149) تدوين و منتشر كرده و نويد داده است كه بخشهاى «الهيات»، «منطق» و بقيۀ «طبیعیات» نيز از سوى پ. ورنست تدوين و منتشر خواهد شد. | ||
#المبدأ و المعاد، به كوشش عبداللّه نورانى، تهران، 1363 ش. | #المبدأ و المعاد، به كوشش عبداللّه نورانى، تهران، 1363 ش. | ||
خط ۲۱۳: | خط ۲۱۳: | ||
ابن سينا چند نوشته به فارسى دارد كه مهم ترين آنها دانشنامۀ علائى است. وى آن را براى علاء الدوله كاكويه و به درخواست او نوشته و به وى تقديم كرده است. در کتاب نزهت نامۀ علائى نكتۀ توجه انگيزى آمده است كه مىگويد: «شنودم كه خداوند ماضى علاء الدوله قدّس اللّه روحه... خواجه رئيس [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]] را گفت: اگر علوم اوائل به عبارت پارسى بودى، مىتوانستمى دانستن، بدين سبب به حكم فرمان دانشنامۀ علائى بساخت، و چون بپرداخت و عرضه كرد، از آن هيچ نتوانست دريافتن.» نك:شهمردان، 22، متن | ابن سينا چند نوشته به فارسى دارد كه مهم ترين آنها دانشنامۀ علائى است. وى آن را براى علاء الدوله كاكويه و به درخواست او نوشته و به وى تقديم كرده است. در کتاب نزهت نامۀ علائى نكتۀ توجه انگيزى آمده است كه مىگويد: «شنودم كه خداوند ماضى علاء الدوله قدّس اللّه روحه... خواجه رئيس [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]] را گفت: اگر علوم اوائل به عبارت پارسى بودى، مىتوانستمى دانستن، بدين سبب به حكم فرمان دانشنامۀ علائى بساخت، و چون بپرداخت و عرضه كرد، از آن هيچ نتوانست دريافتن.» نك:شهمردان، 22، متن | ||
بخش «منطق» و «الهيات» دانشنامه نخستين بار به كوشش احمد خراسانى در 1315ش در تهران منتشر شد. سپس به مناسبت هزارۀ تولد ابن سينا بخش «الهيات» آن به كوشش محمد معين در 1331ش و بخش | بخش «منطق» و «الهيات» دانشنامه نخستين بار به كوشش احمد خراسانى در 1315ش در تهران منتشر شد. سپس به مناسبت هزارۀ تولد ابن سينا بخش «الهيات» آن به كوشش محمد معين در 1331ش و بخش «طبیعیات» آن به كوشش [[مشکوة، محمد|سيد محمد مشكوة]] در همان سال در تهران انتشار يافت. ترجمۀ فرانسوى بخشهاى «طبیعیات» و «رياضيات» به وسيلۀ محمد آشنا و هانرى ماسه در دو جلد در سالهاى 1955 و 1956م در پاريس منتشر شد. بخش «الهيات» آن را پرويز مروج با شرح و حواشى به انگليسى ترجمه كرده و در 1973م در نيويورك منتشر كرده است. افزون بر اينها، رسالۀ «رگ شناسى» از ابن سينا نيز به كوشش [[مشکوة، محمد|سيد محمد مشكوة]] در 1330ش و بخش «رياضيات» دانشنامه به وسيلۀ [[مینوی، مجتبی|مجتبى مينوى]] در 1331ش در تهران منتشر شده است. همچنين رسالۀ فارسى كنوز المعزمين و رسالۀ جرّثقيل از ابن سينا هر دو به كوشش جلالالدين همايى در 1331ش در تهران انتشار يافته است. | ||
خط ۴۴۵: | خط ۴۴۵: | ||
[[رسالتان في المنطق و الفلسفة: نهج التقديس و اسئلة و اجوبة]] | [[رسالتان في المنطق و الفلسفة: نهج التقديس و اسئلة و اجوبة]] | ||
[[النجاة في الحکمة المنطقية و | [[النجاة في الحکمة المنطقية و الطبیعیة و الإلهية]] | ||
[[القانون في الطب (نسخه مجلس)]] | [[القانون في الطب (نسخه مجلس)]] |