أسرار العبادات و حقيقة الصلوة: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎ه' به 'ه‌ه'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ر' به 'ی‌ر')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ه' به 'ه‌ه')
خط ۴۵: خط ۴۵:
وی سپس عدم امکان علم به حقیقت و واقع احکام را توضیح می‌دهد و می‎نویسد: «فلسفه‎بافی به معنی تعلیل حکم شرع، خلاف عقل است و از طرف دیگر تعطیل عقل نیز خلاف شرع است و ازاین‎رو یکی از ادله چهارگانه علم فقه، عقل است»<ref>همان، صفحه ج</ref>.
وی سپس عدم امکان علم به حقیقت و واقع احکام را توضیح می‌دهد و می‎نویسد: «فلسفه‎بافی به معنی تعلیل حکم شرع، خلاف عقل است و از طرف دیگر تعطیل عقل نیز خلاف شرع است و ازاین‎رو یکی از ادله چهارگانه علم فقه، عقل است»<ref>همان، صفحه ج</ref>.


او ادامه می‌دهد: ارباب تأویل دو قسم هستند: گروهی بافته و جماعتی یافته‌اند. بافندگان نیز دو نوع هستند: برخی واقع‎بینی کرده و حقیقت را گفته‌اند که خوب بافته‌اند. «بافته‎ها تا در این حدود است قابل چشم‎پوشی است، ولی گاه در محروسه الوهیت پیش می‌روند و این دستگاه بافندگی را به پایگاه قدس رسانده و بدان جایگاه نیز می‎برند»<ref>ر.ک: همان، صفحه ح - ط</ref>.
او ادامه می‌دهد: ارباب تأویل دو قسم هستند: گروهی بافته و جماعتی یافته‌اند. بافندگان نیز دو نوع هستند: برخی واقع‎بینی کرده و حقیقت را گفته‌اند که خوب بافته‌اند. «بافته‌ها تا در این حدود است قابل چشم‎پوشی است، ولی گاه در محروسه الوهیت پیش می‌روند و این دستگاه بافندگی را به پایگاه قدس رسانده و بدان جایگاه نیز می‎برند»<ref>ر.ک: همان، صفحه ح - ط</ref>.


در ادامه می‎نویسد: «بیان اسرار عبادات را که کتب بسیاری است. بزرگ‎ترین حکیم شرق [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|حسین بن سینا]] در اسرار نماز، [[شهید ثانی، زین‌الدین بن علی|شهید ثانی]] و دیگر دانشمندان نامی و بزرگواران سامی که ذکر اسامی آنان در کتاب تراجم است نیز کتابی به این نام و یا به‎طور کلی چون حکیم بزرگ عمر الخیامی در اسرار تکالیف و رموز عبادات نوشته‌اند.
در ادامه می‎نویسد: «بیان اسرار عبادات را که کتب بسیاری است. بزرگ‎ترین حکیم شرق [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|حسین بن سینا]] در اسرار نماز، [[شهید ثانی، زین‌الدین بن علی|شهید ثانی]] و دیگر دانشمندان نامی و بزرگواران سامی که ذکر اسامی آنان در کتاب تراجم است نیز کتابی به این نام و یا به‎طور کلی چون حکیم بزرگ عمر الخیامی در اسرار تکالیف و رموز عبادات نوشته‌اند.


[[سبزواری، هادی|حاج ملا هادی سبزواری]] در جلد دوم أسرار الحكم و نبراس بیان اسرار شرع فرمود، [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] در [[ترجمه فارسی إحياء علوم‌الدين|إحياء العلوم]]، [[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|فیض]] در [[المحجة البيضاء في تهذيب الإحياء|محجة البيضاء]] و کتاب حقایق و به‎ویژه اسرار نماز نوشته و اساسا جمع میان فلسفه و دین و تألیف شریعت و تصوف از قرون پیشین هجری به‎وسیله اخوان الصفا شروع شد و در قرون وسطی اسلامی آثار [[راغب اصفهانی، حسین بن محمد|راغب اصفهانی]] و نگارش‎های [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] و نوشته‎های عین‎القضات همدانی گسترش یافت. کسان بسیاری این روش را پسندیده و برای تحکیم مبانی دین، مفید دانسته‌اند. در زمان صفویه که فلاسفه عموما در علوم دینی دست داشتند، این مسلک رواجی گرفت؛ به‎ویژه به دست [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|میرداماد]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] و [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]] و [[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|فیض کاشانی]] به حد کمال رسید. یکی از کسانی که جامع معقول و منقول و مجمع فروع و اصول بود و در صدد تطبیق شریعت و طریقت برآمد - ‎باشد که نقش حقیقتی نیز در این میان پیدا شود - ‎[[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضی سعید قمی]] است. اخبار و روایات خاندان رسالت را برحسب ذوق فلسفی و مشرب تصوف شرح کرده؛ افکار عارفانه و اذکار صوفیانه او پوشیده نیست، ولی باید گفت بعضی افکار علمی او به صوف تصوف نزدیک‎تر بود تا سوف فیلسوف...»<ref>همان، صفحه کو</ref>.
[[سبزواری، هادی|حاج ملا هادی سبزواری]] در جلد دوم أسرار الحكم و نبراس بیان اسرار شرع فرمود، [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] در [[ترجمه فارسی إحياء علوم‌الدين|إحياء العلوم]]، [[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|فیض]] در [[المحجة البيضاء في تهذيب الإحياء|محجة البيضاء]] و کتاب حقایق و به‎ویژه اسرار نماز نوشته و اساسا جمع میان فلسفه و دین و تألیف شریعت و تصوف از قرون پیشین هجری به‎وسیله اخوان الصفا شروع شد و در قرون وسطی اسلامی آثار [[راغب اصفهانی، حسین بن محمد|راغب اصفهانی]] و نگارش‎های [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] و نوشته‌های عین‎القضات همدانی گسترش یافت. کسان بسیاری این روش را پسندیده و برای تحکیم مبانی دین، مفید دانسته‌اند. در زمان صفویه که فلاسفه عموما در علوم دینی دست داشتند، این مسلک رواجی گرفت؛ به‎ویژه به دست [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|میرداماد]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] و [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]] و [[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|فیض کاشانی]] به حد کمال رسید. یکی از کسانی که جامع معقول و منقول و مجمع فروع و اصول بود و در صدد تطبیق شریعت و طریقت برآمد - ‎باشد که نقش حقیقتی نیز در این میان پیدا شود - ‎[[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضی سعید قمی]] است. اخبار و روایات خاندان رسالت را برحسب ذوق فلسفی و مشرب تصوف شرح کرده؛ افکار عارفانه و اذکار صوفیانه او پوشیده نیست، ولی باید گفت بعضی افکار علمی او به صوف تصوف نزدیک‎تر بود تا سوف فیلسوف...»<ref>همان، صفحه کو</ref>.


شارح درباره این اثر چنین توضیح می‌دهد: «به‎طوری‎که عموم صاحبان تذکره‎ها متذکر شده‌اند، مهم‎ترین اثر قلمی [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضی سعید]]، شرح توحید صدوق است و همه مؤلفات دیگر او فرع آن اصل و برگ آن شاخ است... این کتاب شاهکارش که در چهار جلد نوشته و سه جلد آن در غالب کتابخانه‎های شخصی و ملی و خصوصی و عمومی موجود است و این خود دلیل عنایت دانشمندان است که استنساخ کرده و کتاب حاضر را که در آخر جلد اول به‎عنوان فصلی در اسرار عبادات آورده و پایان جلد اول قرار داده است، سپس [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضی سعید]] این قسمت را جدا کرده و به خط خود نوشته است؛ بی آنکه خطبه‌ای بدان متصل کند، ولی در ضمن مطالب دیگری بر آن افزوده و گاه به‎صورت بیان و ایضاح افاده‌ای فرموده‌اند و چنان‎که ملاحظه می‌فرمایند پس از پایان تفسیر سوره فاتحه، گوید: چنان به نظر می‌رسید که به تفسیر سوره توحید می‌پردازیم؛ چه، قرائت توحید به حکم اخبار وارده در یکی از دو رکعت لازم می‎نمود، ولی ازآنجاکه ما در شرح توحید، باب مخصوص باز و فصل معینی جدا کردیم و سپس در رساله جداگانه قرار دادیم، ازاین‎رو دیگر به شرح و تفسیر آن سوره نپرداختیم و در این کتاب بیان سوره قدر را برعهده شناختیم.
شارح درباره این اثر چنین توضیح می‌دهد: «به‎طوری‎که عموم صاحبان تذکره‌ها متذکر شده‌اند، مهم‎ترین اثر قلمی [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضی سعید]]، شرح توحید صدوق است و همه مؤلفات دیگر او فرع آن اصل و برگ آن شاخ است... این کتاب شاهکارش که در چهار جلد نوشته و سه جلد آن در غالب کتابخانه‌های شخصی و ملی و خصوصی و عمومی موجود است و این خود دلیل عنایت دانشمندان است که استنساخ کرده و کتاب حاضر را که در آخر جلد اول به‎عنوان فصلی در اسرار عبادات آورده و پایان جلد اول قرار داده است، سپس [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضی سعید]] این قسمت را جدا کرده و به خط خود نوشته است؛ بی آنکه خطبه‌ای بدان متصل کند، ولی در ضمن مطالب دیگری بر آن افزوده و گاه به‎صورت بیان و ایضاح افاده‌ای فرموده‌اند و چنان‎که ملاحظه می‌فرمایند پس از پایان تفسیر سوره فاتحه، گوید: چنان به نظر می‌رسید که به تفسیر سوره توحید می‌پردازیم؛ چه، قرائت توحید به حکم اخبار وارده در یکی از دو رکعت لازم می‎نمود، ولی ازآنجاکه ما در شرح توحید، باب مخصوص باز و فصل معینی جدا کردیم و سپس در رساله جداگانه قرار دادیم، ازاین‎رو دیگر به شرح و تفسیر آن سوره نپرداختیم و در این کتاب بیان سوره قدر را برعهده شناختیم.


نظر به آنکه این بخش اسرار عبادات را جدا کرده، پیداست که بدان عنایت و نظر خاص می‌داشته. این‎جانب چنان دیدم که این قسمت ویژه را به چاپ برسانم»<ref>همان، صفحه‎های لط - م</ref>.
نظر به آنکه این بخش اسرار عبادات را جدا کرده، پیداست که بدان عنایت و نظر خاص می‌داشته. این‎جانب چنان دیدم که این قسمت ویژه را به چاپ برسانم»<ref>همان، صفحه‌های لط - م</ref>.


[[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضی سعید]] درباره سلام نماز از قول برخی از اعلام می‎نویسد: هنگامی که نماز تمام شود، نمازگزار باید سلام بدهد و علت این امر این است که نمازگزار در پایان سیر و معراجش به‎سوی حق در نماز، یعنی مرتبه بقاء بعد از فناء، داخل در محضر انبیا و اولیا می‌گردد؛ چنان‎که گویی آنان را با چشم می‎بیند؛ ازاین‎روست که باید سلام دهد؛ یعنی نماز را با سلام پایان دهد<ref>ر.ک: همان، صفحه مط</ref>.
[[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضی سعید]] درباره سلام نماز از قول برخی از اعلام می‎نویسد: هنگامی که نماز تمام شود، نمازگزار باید سلام بدهد و علت این امر این است که نمازگزار در پایان سیر و معراجش به‎سوی حق در نماز، یعنی مرتبه بقاء بعد از فناء، داخل در محضر انبیا و اولیا می‌گردد؛ چنان‎که گویی آنان را با چشم می‎بیند؛ ازاین‎روست که باید سلام دهد؛ یعنی نماز را با سلام پایان دهد<ref>ر.ک: همان، صفحه مط</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش