مفهوم‌شناسی و مصداق‌یابی اهل‌بیت علیهم‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۵: خط ۳۵:
|-class='articleCode'
|-class='articleCode'
|کد اتوماسیون  
|کد اتوماسیون  
|data-type='automationCode'|3950
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE3950AUTOMATIONCODE
|}
|}
</div>
</div>
خط ۵۳: خط ۵۳:




نويسنده در مقدمه، ضرورت شناخت اهل‌بيت(ع) را اين‌چنين تبيين مى‌كند: «شايد برخى چنين تصوّر كنند كه گفتگو پيرامون اهل‌بيت(ع) و تلاش براى شناختن و شاساندن آنان، مسئله‌اى قديمى است و در عصر حاضر، اثرى بر آن مترتّب نيست؛ درحالى‌كه اگر به كلام خداوند و سنت نبى اكرم(ص) مراجعه كنيم و در آن بينديشيم، به‌وضوح مى‌يابيم كه مطالعه و پژوهش پيرامون اين مسئله و شناخت مفهوم و مصاديق اهل بيت پيامبر(ص) براى امت اسلامى، امرى كاملاً حياتى است» (متن كتاب، ص7).
نويسنده در مقدمه، ضرورت شناخت اهل‌بيت(ع) را اين‌چنين تبيين مى‌كند: «شايد برخى چنين تصوّر كنند كه گفتگو پيرامون اهل‌بيت(ع) و تلاش براى شناختن و شاساندن آنان، مسئله‌اى قديمى است و در عصر حاضر، اثرى بر آن مترتّب نيست؛ درحالى‌كه اگر به كلام خداوند و سنت نبى اكرم(ص) مراجعه كنيم و در آن بينديشيم، به‌وضوح مى‌يابيم كه مطالعه و پژوهش پيرامون اين مسئله و شناخت مفهوم و مصاديق اهل بيت پيامبر(ص) براى امت اسلامى، امرى كاملاً حياتى است» <ref>متن كتاب، ص7</ref>.


سپس در ادامه با اشاره به احاديث ثقلين و سفينه، اهل‌بيت(ع) را همتاى كتاب خدا و نجات امت اسلامى را در گرو تمسك به كشتى هدايت آنان دانسته است (ر.ك: همان، ص8). اشاره به معناى اشعار پيشواى مذهب شافعى نيز جالب است: «هنگامى كه ديدم مذاهب گوناگون، مردم را به درياهاى جهل و گمراهى سوق داده است، با نام خدا بر كشتى‌هاى نجات اهل بيت مصطفى(ص)، خاتم پيامبران، سوار شدم» (همان، ص9).
سپس در ادامه با اشاره به احاديث ثقلين و سفينه، اهل‌بيت(ع) را همتاى كتاب خدا و نجات امت اسلامى را در گرو تمسك به كشتى هدايت آنان دانسته است <ref>ر.ك: همان، ص8</ref>. اشاره به معناى اشعار پيشواى مذهب شافعى نيز جالب است: «هنگامى كه ديدم مذاهب گوناگون، مردم را به درياهاى جهل و گمراهى سوق داده است، با نام خدا بر كشتى‌هاى نجات اهل بيت مصطفى(ص)، خاتم پيامبران، سوار شدم» <ref>همان، ص9</ref>.


مقصود از اهل‌بيت در بحث حاضر، معناى لغوى آن؛ يعنى همه بستگان و همسر و فرزندان شخص نيست، بلكه مقصود، معناى اصطلاحى آن است كه قرآن كريم، در آيه تطهير، آن را درباره اهل بيت پيامبر(ص) به كار برده است (همان، ص10).
مقصود از اهل‌بيت در بحث حاضر، معناى لغوى آن؛ يعنى همه بستگان و همسر و فرزندان شخص نيست، بلكه مقصود، معناى اصطلاحى آن است كه قرآن كريم، در آيه تطهير، آن را درباره اهل بيت پيامبر(ص) به كار برده است <ref>همان، ص10</ref>.


بحث ديگر كتاب، ذكر قرائن درونى شمول آيه تطهير بر اهل‌بيت(ع) است؛ به‌عنوان مثال مفاد آيه تطهير، اعطاى نوعى مصونيت از گناه و لغزش و عصمت دارندگان مقام تطهير است؛ درحالى‌كه همسران پيامبر(ص) به اتفاق مسلمانان، مصون و معصوم از خطا و گناه نبوده‌اند (همان، ص15) و يا اينكه مقصود از اهل‌بيت(ع) در آيه تطهير، اهل بيت پيامبرند كه منحصراً ساكن يك خانه بوده‌اند؛ يعنى فاطمه، اميرالمؤمنين و دو فرزندشان حسن و حسين(ع). اينكه به نظر برخى، مقصود آيه، همسران رسول خدا(ص) است، درست نيست؛ چون خانه‌هاى همسران آن حضرت، يك خانه نبود، بلكه خانه‌هاى آنان، متعدّد بوده كه در آن ساكن بوده‌اند (همان، ص16).
بحث ديگر كتاب، ذكر قرائن درونى شمول آيه تطهير بر اهل‌بيت(ع) است؛ به‌عنوان مثال مفاد آيه تطهير، اعطاى نوعى مصونيت از گناه و لغزش و عصمت دارندگان مقام تطهير است؛ درحالى‌كه همسران پيامبر(ص) به اتفاق مسلمانان، مصون و معصوم از خطا و گناه نبوده‌اند <ref>همان، ص15</ref> و يا اينكه مقصود از اهل‌بيت(ع) در آيه تطهير، اهل بيت پيامبرند كه منحصراً ساكن يك خانه بوده‌اند؛ يعنى فاطمه، اميرالمؤمنين و دو فرزندشان حسن و حسين(ع). اينكه به نظر برخى، مقصود آيه، همسران رسول خدا(ص) است، درست نيست؛ چون خانه‌هاى همسران آن حضرت، يك خانه نبود، بلكه خانه‌هاى آنان، متعدّد بوده كه در آن ساكن بوده‌اند <ref>همان، ص16</ref>.


افزون بر قرائن درونى آيه، قرائن برونى ديگرى نيز وجود دارد كه همسران پيامبر(ص) را از شمول آيه تطهير خارج مى‌سازد. محدّثان شيعه و اهل سنّت، در شأن نزول آيه تطهير، روايات متواترى را از پيامبر(ص) نقل كرده‌اند. اين روايات، پيامبر اكرم(ص)، على، فاطمه، حسن و حسين (ع) را مصاديق اهل‌بيت(ع) معرفى مى‌كند (همان، ص18-17).
افزون بر قرائن درونى آيه، قرائن برونى ديگرى نيز وجود دارد كه همسران پيامبر(ص) را از شمول آيه تطهير خارج مى‌سازد. محدّثان شيعه و اهل سنّت، در شأن نزول آيه تطهير، روايات متواترى را از پيامبر(ص) نقل كرده‌اند. اين روايات، پيامبر اكرم(ص)، على، فاطمه، حسن و حسين (ع) را مصاديق اهل‌بيت(ع) معرفى مى‌كند <ref>همان، ص18-17</ref>.


اشتمال آيه تطهير بر ساير امامان شيعه مطلب ديگرى است كه مورد بررسى قرار گرفته است. نويسنده تأكيد مى‌كند كه: «بى‌گمان، اين مسئله به تبعيّت از شخص پيامبر(ص) و به سبب تأكيد فراوانى بود كه آن حضرت درباره افراد خاص با عنوان «اهل‌بيت» به كار مى‌برد. در واقع، مصاديق «اهل‌بيت»، همان كسانى بودند كه از سوى پيامبر اكرم(ص) با عناوين ديگرى همچون «عترت»، «اصحاب كسا»، «آل محمد(ص)» و... به امت اسلامى معرفى گرديدند». سپس ادامه مى‌دهد: «اطلاق واژه «اهل‌بيت» بر افراد يادشده، از باب حصر نيست؛ به‌گونه‌اى كه واژه «اهل‌بيت» به افراد مذكور اختصاص داشته باشد و ساير امامان شيعه را شامل نشود، بلكه جريان حديث كسا، از قبيل آيه تطهير بر افراد موجود از اهل‌بيت(ع) بوده است، نه حصر در آنها؛ در غير اين صورت، به عقيد دانشمندان اماميه و جمع كثيرى از دانشمندان اهل سنّت، همه امامان اماميه جزء اهل بيت پيامبر(ص) بشمار مى‌آيند. اين مطلب از رواياتى كه در معرفى اهل‌بيت نقل شده، به‌خوبى استفاده مى‌شود» (همان، ص24-23).
اشتمال آيه تطهير بر ساير امامان شيعه مطلب ديگرى است كه مورد بررسى قرار گرفته است. نويسنده تأكيد مى‌كند كه: «بى‌گمان، اين مسئله به تبعيّت از شخص پيامبر(ص) و به سبب تأكيد فراوانى بود كه آن حضرت درباره افراد خاص با عنوان «اهل‌بيت» به كار مى‌برد. در واقع، مصاديق «اهل‌بيت»، همان كسانى بودند كه از سوى پيامبر اكرم(ص) با عناوين ديگرى همچون «عترت»، «اصحاب كسا»، «آل محمد(ص)» و... به امت اسلامى معرفى گرديدند». سپس ادامه مى‌دهد: «اطلاق واژه «اهل‌بيت» بر افراد يادشده، از باب حصر نيست؛ به‌گونه‌اى كه واژه «اهل‌بيت» به افراد مذكور اختصاص داشته باشد و ساير امامان شيعه را شامل نشود، بلكه جريان حديث كسا، از قبيل آيه تطهير بر افراد موجود از اهل‌بيت(ع) بوده است، نه حصر در آنها؛ در غير اين صورت، به عقيد دانشمندان اماميه و جمع كثيرى از دانشمندان اهل سنّت، همه امامان اماميه جزء اهل بيت پيامبر(ص) بشمار مى‌آيند. اين مطلب از رواياتى كه در معرفى اهل‌بيت نقل شده، به‌خوبى استفاده مى‌شود» <ref>همان، ص24-23</ref>.


زينلى در آخرين مبحث كتاب، حديث «لا يزال الدين قائماً...» و ساير احاديثى كه جانشينان پيامبر(ص) را دوازده نفر دانسته، مورد بررسى قرار داده و چنين مى‌نويسد: «دانشمندان اهل سنّت در توجيه احاديث فوق كوشيده‌اند تا با گزينش جمعى از حاكمان اموى و عباسى و انضمام آنان به خلفاى راشدين، دوازده نفر مذكور در روايات فوق را تعيين كرده و آنان را مصداق آن روايات قرار دهند» (همان، ص27)؛ به‌عنوان مثال: «دانشمند پرآوازه‌اى مانند سيوطى، تنها توانسته به گمان خود، نام يازده نفر از خلفاى دوازده‌گانه رسول خدا را آن هم بر اساس حدس و گمان مشخص كند و از تعيين نفر دوازدهم عاجز مانده است» (همان، ص31).
زينلى در آخرين مبحث كتاب، حديث «لا يزال الدين قائماً...» و ساير احاديثى كه جانشينان پيامبر(ص) را دوازده نفر دانسته، مورد بررسى قرار داده و چنين مى‌نويسد: «دانشمندان اهل سنّت در توجيه احاديث فوق كوشيده‌اند تا با گزينش جمعى از حاكمان اموى و عباسى و انضمام آنان به خلفاى راشدين، دوازده نفر مذكور در روايات فوق را تعيين كرده و آنان را مصداق آن روايات قرار دهند» <ref>همان، ص27</ref>؛ به‌عنوان مثال: «دانشمند پرآوازه‌اى مانند سيوطى، تنها توانسته به گمان خود، نام يازده نفر از خلفاى دوازده‌گانه رسول خدا را آن هم بر اساس حدس و گمان مشخص كند و از تعيين نفر دوازدهم عاجز مانده است» <ref>همان، ص31</ref>.


افزون بر مباحث گذشته، دانشمندان شيعه و شمارى از دانشمندان اهل سنّت، احاديثى از رسول خدا(ص) نقل كرده‌اند كه به‌صراحت نشان مى‌دهد همه امامان شيعه، جزء اهل بيت پيامبرند. اين احاديث، در تفاسير روايى شيعه، مانند نور الثقلين، تفسير قمى و... در ذيل آيه تطهير و آيه أولي الأمر و يا در كتاب‌هايى مانند كافى، كفاية الأثر، فرائد السمطين، ينابيع المودة و... مضبوط است (همان، ص37-36).
افزون بر مباحث گذشته، دانشمندان شيعه و شمارى از دانشمندان اهل سنّت، احاديثى از رسول خدا(ص) نقل كرده‌اند كه به‌صراحت نشان مى‌دهد همه امامان شيعه، جزء اهل بيت پيامبرند. اين احاديث، در تفاسير روايى شيعه، مانند نور الثقلين، تفسير قمى و... در ذيل آيه تطهير و آيه أولي الأمر و يا در كتاب‌هايى مانند كافى، كفاية الأثر، فرائد السمطين، ينابيع المودة و... مضبوط است <ref>همان، ص37-36</ref>.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
خط ۷۳: خط ۷۳:


فهرست مطالب در ابتداى كتاب و فهرست منابع در انتهاى اثر آمده است. آدرس آيات و روايات و گاه نص آنها و نيز منابع مورد استفاده نويسنده در پاورقى‌هاى كتاب ذكر شده است.
فهرست مطالب در ابتداى كتاب و فهرست منابع در انتهاى اثر آمده است. آدرس آيات و روايات و گاه نص آنها و نيز منابع مورد استفاده نويسنده در پاورقى‌هاى كتاب ذكر شده است.
==پانويس ==
<references />


== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==


مقدمه و متن كتاب.
مقدمه و متن كتاب.
۵۳٬۳۲۷

ویرایش