نصرآبادی، محمدطاهر: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '( ' به '(') |
جز (added Category:شاعران using HotCat) |
||
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR04203.jpg|بندانگشتی|نصرآبادی، محمدطاهر]] | [[پرونده:NUR04203.jpg|بندانگشتی|نصرآبادی، محمدطاهر]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type= | ! نام!! data-type="authorName" |نصرآبادی، محمدطاهر | ||
|- | |- | ||
| | |نامهای دیگر | ||
|data-type= | | data-type="authorOtherNames" | محمدطاهر میرزا نصرآبادی | ||
میرزا طاهر نصرآبادی | میرزا طاهر نصرآبادی | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|data-type= | | data-type="authorfatherName" | | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|data-type= | | data-type="authorbirthDate" |1027ق | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|data-type= | | data-type="authorBirthPlace" |نصرآباد اصفهان | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type= | | data-type="authorDeathDate" |زنده در ۱۰۸۸ق | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type= | | data-type="authorTeachers" | | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type= | | data-type="authorWritings" |[[تذکره نصرآبادی]] | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد | |کد مؤلف | ||
|data-type= | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE04203AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''محمّدطاهر نصرآبادى''' (1027- زنده در 1027ق)، ادیب، شاعر، نویسنده، از مهمترین تذکره نویسان تاریخ ادبیات فارسی است. | |||
== ولادت == | |||
به سال 1027ق در نصرآباد، يكى از محلههاى بزرگ اصفهان به دنيا آمد. آبا و اجداد او در زمان سلاطين صفويه و پادشاهان سابق، كمال اعتبار را داشتهاند. جدّش، خواجه صدرالدّين على در زمان سلطان محمّد گوركان، مالك آب و زمين بسيار بود. | |||
از پدر او اطلاعات چندانى در دست نيست، فقط مىدانيم كه از كمالات صورى و معنوى بهرهمند بوده و در ظاهر و باطن، كمال شكستگى و آرامى داشته است. او به قهوهخانه كه محفل ادبا و شعرا بوده، آمد و شد داشت و محمّد طاهر را نيز به همراه خود به آنجا مىبرد؛ امّا دست اجل او را مهلت آنچنان نداد و در سال 1044ق، زمانى كه محمّد طاهر هفده سال داشت، به سراى باقى شتافت. | از پدر او اطلاعات چندانى در دست نيست، فقط مىدانيم كه از كمالات صورى و معنوى بهرهمند بوده و در ظاهر و باطن، كمال شكستگى و آرامى داشته است. او به قهوهخانه كه محفل ادبا و شعرا بوده، آمد و شد داشت و محمّد طاهر را نيز به همراه خود به آنجا مىبرد؛ امّا دست اجل او را مهلت آنچنان نداد و در سال 1044ق، زمانى كه محمّد طاهر هفده سال داشت، به سراى باقى شتافت. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۴: | ||
محمّد طاهر در عنفوان جوانى، هنگامى كه نياز به راهنما و مرشد داشت، تنها ماند. وى پس از چندى كه عمر را به بىحاصلى و بطالت گذراند، از جهالت همراه با غفلت دورى جست و به سوى حقيقت و راستى كه از نظر او پنهان گشته بود، حركت كرد. | محمّد طاهر در عنفوان جوانى، هنگامى كه نياز به راهنما و مرشد داشت، تنها ماند. وى پس از چندى كه عمر را به بىحاصلى و بطالت گذراند، از جهالت همراه با غفلت دورى جست و به سوى حقيقت و راستى كه از نظر او پنهان گشته بود، حركت كرد. | ||
در اين طريق، مدّتى ساكن قهوهخانه شد. قهوهخانه در اين دوره، جايگاه اهل فضل، ادب، دانش، شعر و موسيقى بود و هركس بدانجا راه نداشت. در آنجا، نظم و نثر خودش را بارها بر اهل فن عرضه كرد و همگان زبان تصديق بر او گشودند. [[محقق خوانساری، حسین بن محمد|آقا حسين خوانسارى]] | در اين طريق، مدّتى ساكن قهوهخانه شد. قهوهخانه در اين دوره، جايگاه اهل فضل، ادب، دانش، شعر و موسيقى بود و هركس بدانجا راه نداشت. در آنجا، نظم و نثر خودش را بارها بر اهل فن عرضه كرد و همگان زبان تصديق بر او گشودند. [[محقق خوانساری، حسین بن محمد|آقا حسين خوانسارى]] مكررا او را به واسطه نوشتههايش تشويق مىنمود. | ||
آوازه و شهرت نصرآبادى به زودى به چهار ركن و شش جهت آفاق پيچيد و مرتبه او در شعرشناسى، به پايهاى رسيد كه شعراى جوان از او تخلّص مىطلبيدند. | آوازه و شهرت نصرآبادى به زودى به چهار ركن و شش جهت آفاق پيچيد و مرتبه او در شعرشناسى، به پايهاى رسيد كه شعراى جوان از او تخلّص مىطلبيدند. | ||
== مسافرتها == | |||
وى در سالهاى بين 1070-1080ق به شرف زيارت حضرت ثامن الحجج(ع) نائل شد. در اين سفر، او با شاعران آن سامان چون ميرزا حسين خان، چلبى ولد حاج صالح تبريزى و ميرزا جانى عزّتى ديدار كرد. پس از آن، عازم طواف مكّه معظّمه و زيارت تربت پيامبر(ص) و باقى حضرات ائمه بقيع(ع) شد. | وى در سالهاى بين 1070-1080ق به شرف زيارت حضرت ثامن الحجج(ع) نائل شد. در اين سفر، او با شاعران آن سامان چون ميرزا حسين خان، چلبى ولد حاج صالح تبريزى و ميرزا جانى عزّتى ديدار كرد. پس از آن، عازم طواف مكّه معظّمه و زيارت تربت پيامبر(ص) و باقى حضرات ائمه بقيع(ع) شد. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۴: | ||
پس از معاودت از آن سفر، چند سال ديگر در قهوهخانه به خدمت دوستان سابق و لاحق عشرتگزين شد. خانهاش نيز محفل ادبى شاعران و موزونان بود و ملّا رشدى، باقيا نائينى، عارف شيرازى و صائب تبريزى، به خانهاش آمد و شد داشتند. بزودى دست جفاكار روزگار جمعى از ياران او چون آخوند نصيرا و ديگران را به جهان باقى برد و جان لطيف نصرآبادى، در چنگ غربت و تنهايى، قرين هزارگونه محنت و حسرت شد و چون جاى خالى دوستان را تحمّل نداشت، ترك قهوهخانه گفت و به گوشه مسجد لنبان، به تلافى مافات، به عبادت الهى و مداومت ادعيه مأثوره مشغول شد و گوشهنشينى اختيار كرد. در مسجد لنبان، شعرا از اين سو و آن سو به ديدار او آمدند و از صحبت او محظوظ شدند. مولانا بديع سمرقندى از ماوراء النهر، مير اسماعيل چرپادقانى، ملّا على رضا، حاجى محمّد صادق، كريما، ميرزا ميرك، ميرزا مهدى و مولانا محمّد سعيد اشرف مازندرانى از آن گروه بودند. | پس از معاودت از آن سفر، چند سال ديگر در قهوهخانه به خدمت دوستان سابق و لاحق عشرتگزين شد. خانهاش نيز محفل ادبى شاعران و موزونان بود و ملّا رشدى، باقيا نائينى، عارف شيرازى و صائب تبريزى، به خانهاش آمد و شد داشتند. بزودى دست جفاكار روزگار جمعى از ياران او چون آخوند نصيرا و ديگران را به جهان باقى برد و جان لطيف نصرآبادى، در چنگ غربت و تنهايى، قرين هزارگونه محنت و حسرت شد و چون جاى خالى دوستان را تحمّل نداشت، ترك قهوهخانه گفت و به گوشه مسجد لنبان، به تلافى مافات، به عبادت الهى و مداومت ادعيه مأثوره مشغول شد و گوشهنشينى اختيار كرد. در مسجد لنبان، شعرا از اين سو و آن سو به ديدار او آمدند و از صحبت او محظوظ شدند. مولانا بديع سمرقندى از ماوراء النهر، مير اسماعيل چرپادقانى، ملّا على رضا، حاجى محمّد صادق، كريما، ميرزا ميرك، ميرزا مهدى و مولانا محمّد سعيد اشرف مازندرانى از آن گروه بودند. | ||
نفوذ و بزرگى نصرآبادى به جايى رسيد كه در بعضى مناظرات، به عنوان يك داور بىطرف او را مىشناختند و براى حل اختلاف، به او مراجعه | نفوذ و بزرگى نصرآبادى به جايى رسيد كه در بعضى مناظرات، به عنوان يك داور بىطرف او را مىشناختند و براى حل اختلاف، به او مراجعه میكردند؛ چرا كه او هم از لحاظ بزرگى شخصيت، در مرتبه بالايى بود و هم به جهت ادبى سرآمد اقران. | ||
ويژگىهاى فكرى او و روحيات اخلاقى خاص وى، در «تذكرة الشعرايش» نمايان است. او علاقه و عشق زايد الوصفى به پيامبر(ص) و ائمه(ع) داشت. اين شيفتگى در كتابش موج مىزند. | ويژگىهاى فكرى او و روحيات اخلاقى خاص وى، در «تذكرة الشعرايش» نمايان است. او علاقه و عشق زايد الوصفى به پيامبر(ص) و ائمه(ع) داشت. اين شيفتگى در كتابش موج مىزند. | ||
== آثار | == آثار== | ||
# تذكرة الشعرا؛ | |||
# گلشن خيال (گلشن خيالات)؛ | |||
# گل رعنا؛ | |||
# مرآت الجمال؛ | |||
# منتخب ديوان صائب؛ | |||
# منشآت؛ | |||
# رقعه ميرزا محمّد طاهر نصرآبادى به ميرزا طاهر وزير؛ | |||
# رقعه محمّد طاهر نصرآبادى به امير حمزه بيك؛ | |||
# نامه ميرزا طاهر نصرآبادى به سلمه خانم اصفهانى؛ | |||
# رقعه رضيه شكستهنويس به ميرزا طاهر نصرآبادى؛ | |||
# اشعار پراكنده؛ | |||
# انشاء در تعريف هشت بهشت؛ | |||
# چند فقره نثر؛ | |||
== منابع مقاله== | |||
كتاب تذكره نصرآبادى، مقدمه مصحح. | |||
== | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[تذکره نصرآبادی]] | |||
[[تذکره نصرآبادی (نسخه)]] | |||
[[تذکره نصرآبادی | |||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:ادیبان]] | |||
[[رده:شاعران]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۱۹
محمّدطاهر نصرآبادى (1027- زنده در 1027ق)، ادیب، شاعر، نویسنده، از مهمترین تذکره نویسان تاریخ ادبیات فارسی است.
نام | نصرآبادی، محمدطاهر |
---|---|
نامهای دیگر | محمدطاهر میرزا نصرآبادی
میرزا طاهر نصرآبادی نصرآبادی اصفهانی، محمدطاهر |
نام پدر | |
متولد | 1027ق |
محل تولد | نصرآباد اصفهان |
رحلت | زنده در ۱۰۸۸ق |
اساتید | |
برخی آثار | تذکره نصرآبادی |
کد مؤلف | AUTHORCODE04203AUTHORCODE |
ولادت
به سال 1027ق در نصرآباد، يكى از محلههاى بزرگ اصفهان به دنيا آمد. آبا و اجداد او در زمان سلاطين صفويه و پادشاهان سابق، كمال اعتبار را داشتهاند. جدّش، خواجه صدرالدّين على در زمان سلطان محمّد گوركان، مالك آب و زمين بسيار بود.
از پدر او اطلاعات چندانى در دست نيست، فقط مىدانيم كه از كمالات صورى و معنوى بهرهمند بوده و در ظاهر و باطن، كمال شكستگى و آرامى داشته است. او به قهوهخانه كه محفل ادبا و شعرا بوده، آمد و شد داشت و محمّد طاهر را نيز به همراه خود به آنجا مىبرد؛ امّا دست اجل او را مهلت آنچنان نداد و در سال 1044ق، زمانى كه محمّد طاهر هفده سال داشت، به سراى باقى شتافت.
محمّد طاهر در عنفوان جوانى، هنگامى كه نياز به راهنما و مرشد داشت، تنها ماند. وى پس از چندى كه عمر را به بىحاصلى و بطالت گذراند، از جهالت همراه با غفلت دورى جست و به سوى حقيقت و راستى كه از نظر او پنهان گشته بود، حركت كرد.
در اين طريق، مدّتى ساكن قهوهخانه شد. قهوهخانه در اين دوره، جايگاه اهل فضل، ادب، دانش، شعر و موسيقى بود و هركس بدانجا راه نداشت. در آنجا، نظم و نثر خودش را بارها بر اهل فن عرضه كرد و همگان زبان تصديق بر او گشودند. آقا حسين خوانسارى مكررا او را به واسطه نوشتههايش تشويق مىنمود.
آوازه و شهرت نصرآبادى به زودى به چهار ركن و شش جهت آفاق پيچيد و مرتبه او در شعرشناسى، به پايهاى رسيد كه شعراى جوان از او تخلّص مىطلبيدند.
مسافرتها
وى در سالهاى بين 1070-1080ق به شرف زيارت حضرت ثامن الحجج(ع) نائل شد. در اين سفر، او با شاعران آن سامان چون ميرزا حسين خان، چلبى ولد حاج صالح تبريزى و ميرزا جانى عزّتى ديدار كرد. پس از آن، عازم طواف مكّه معظّمه و زيارت تربت پيامبر(ص) و باقى حضرات ائمه بقيع(ع) شد.
پس از معاودت از آن سفر، چند سال ديگر در قهوهخانه به خدمت دوستان سابق و لاحق عشرتگزين شد. خانهاش نيز محفل ادبى شاعران و موزونان بود و ملّا رشدى، باقيا نائينى، عارف شيرازى و صائب تبريزى، به خانهاش آمد و شد داشتند. بزودى دست جفاكار روزگار جمعى از ياران او چون آخوند نصيرا و ديگران را به جهان باقى برد و جان لطيف نصرآبادى، در چنگ غربت و تنهايى، قرين هزارگونه محنت و حسرت شد و چون جاى خالى دوستان را تحمّل نداشت، ترك قهوهخانه گفت و به گوشه مسجد لنبان، به تلافى مافات، به عبادت الهى و مداومت ادعيه مأثوره مشغول شد و گوشهنشينى اختيار كرد. در مسجد لنبان، شعرا از اين سو و آن سو به ديدار او آمدند و از صحبت او محظوظ شدند. مولانا بديع سمرقندى از ماوراء النهر، مير اسماعيل چرپادقانى، ملّا على رضا، حاجى محمّد صادق، كريما، ميرزا ميرك، ميرزا مهدى و مولانا محمّد سعيد اشرف مازندرانى از آن گروه بودند.
نفوذ و بزرگى نصرآبادى به جايى رسيد كه در بعضى مناظرات، به عنوان يك داور بىطرف او را مىشناختند و براى حل اختلاف، به او مراجعه میكردند؛ چرا كه او هم از لحاظ بزرگى شخصيت، در مرتبه بالايى بود و هم به جهت ادبى سرآمد اقران.
ويژگىهاى فكرى او و روحيات اخلاقى خاص وى، در «تذكرة الشعرايش» نمايان است. او علاقه و عشق زايد الوصفى به پيامبر(ص) و ائمه(ع) داشت. اين شيفتگى در كتابش موج مىزند.
آثار
- تذكرة الشعرا؛
- گلشن خيال (گلشن خيالات)؛
- گل رعنا؛
- مرآت الجمال؛
- منتخب ديوان صائب؛
- منشآت؛
- رقعه ميرزا محمّد طاهر نصرآبادى به ميرزا طاهر وزير؛
- رقعه محمّد طاهر نصرآبادى به امير حمزه بيك؛
- نامه ميرزا طاهر نصرآبادى به سلمه خانم اصفهانى؛
- رقعه رضيه شكستهنويس به ميرزا طاهر نصرآبادى؛
- اشعار پراكنده؛
- انشاء در تعريف هشت بهشت؛
- چند فقره نثر؛
منابع مقاله
كتاب تذكره نصرآبادى، مقدمه مصحح.