بدائع الملح (نوهای نمکین): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - 'بدائع (ابهام زدایی)' به 'بدائع (ابهام‌زدایی)')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
     
    (۵۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    | عنوان           =  
    | عنوان = بدائع الملح (نوهای نمکين)
    | عنوان‌های دیگر   =
    | عنوان‌های دیگر = بدايع الملح. فارسی - عربی
    | تصویر          =
    | پدیدآوران      =  


    | ناشر           =  
    | تصویر = NUR14371J1.jpg
    | مکان نشر       =  
    | پدیدآوران = [[خوارزمي، قاسم بن حسین]] (نویسنده)
    | سال نشر         =  
     
    | چاپ             =  
    [[اولیایی، مصطفی]] (مصحح)
    | شابک           =  
     
    | موضوع           =  
    [[خوارزمي، موفق بن ظاهر]] (مترجم)
    | زبان           =  
     
    | تعداد جلد       =  
    | ناشر = مرکز پژوهشی ميراث مکتوب
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =  
    | مکان نشر = ایران - تهران
    | کد کنگره       =  
    | سال نشر = 1382ش
    |*
    | چاپ =  
    BOK14371
    | شابک = 964-6781-60-8
    | پس از           =  
    | موضوع =  
    | پیش از         =  
     
    1.شعر عربی - مجموعه‌ها - ترجمه شده به فارسی
     
    2.شعر عربی - مجموعه‌ها
     
    3.نويسندگان اسلامی - سرگذشت‌نامه
     
    | زبان = فارسی عربی
    | تعداد جلد =  
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =14371
    | کد کنگره = ‏PJA‎‏ ‎‏2578‎‏ ‎‏/‎‏خ‎‏9‎‏ب‎‏4
    | کد اتوماسیون = AUTOMATIONCODE14371AUTOMATIONCODE
    | کتابخوان همراه نور =14371
    | پس از =  
    | پیش از =  
    }}
    }}
     
    {{کاربردهای دیگر| بدائع (ابهام‌زدایی)}}
    '''بدائع الملح (نوهای نمکین) '''، تألیف ابومحمد مجدالدین قاسم بن حسین بن محمد طرائفی خوارزمی، معروف به صدرالافاضل (555-617ق) است. نویسنده در این اثر، مجموعه‌ای از اشعار سرایندگان نامدار - بیشتر ایرانی و از اهالی خراسان و خوارزم - و اقوال و حکایات عربی را گردآورده و در دوازده باب، تنظیم شده است.
    '''بدائع الملح (نوهای نمکین)'''، تألیف [[خوارزمي، قاسم بن حسین|ابومحمد مجدالدین قاسم بن حسین بن محمد طرائفی خوارزمی]]، معروف به صدرالافاضل (555-617ق) است. نویسنده در این اثر، مجموعه‌ای از اشعار سرایندگان نامدار - بیشتر ایرانی و از اهالی خراسان و خوارزم - و اقوال و حکایات عربی را گردآورده و در دوازده باب، تنظیم شده است.
    این کتاب، یکی از بزرگ‌ترین آثار ادبی است که هم از نظر زبان و ادبیات عرب و هم از جهت زبان و ادبیات فارسی، دارای اهمیت و ارزش فراوانی است.
    این کتاب، یکی از بزرگ‌ترین آثار ادبی است که هم از نظر زبان و ادبیات عرب و هم از جهت زبان و ادبیات فارسی، دارای اهمیت و ارزش فراوانی است.


    ===زبان کتاب===
    ===زبان کتاب===
    اصل کتاب به زبان عربی بوده و ادیبی‌ به‌ نام موفق بن ظاهر بن خوارزمی (در سال 935ق) آن را، ضمن حفظ متن عربی،‌ به‌ فارسی درآورده است.
    اصل کتاب به زبان عربی بوده و ادیبی به نام [[خوارزمي، موفق بن ظاهر|موفق بن ظاهر بن خوارزمی]] (در سال 935ق) آن را، ضمن حفظ متن عربی، به فارسی درآورده است.


    تصحیح کتاب به قلم مصطفی اولیایی صورت گرفته است.
    تصحیح کتاب به قلم [[اولیایی، مصطفی|مصطفی اولیایی]] صورت گرفته است.


    ==ساختار==
    ==ساختار==
    کتاب با دو مقدمه از مصحح و مؤلف آغاز و مطالب در دوازده باب، تنظیم شده است.
    کتاب با دو مقدمه از مصحح و مؤلف آغاز و مطالب در دوازده باب، تنظیم شده است.


    کتاب‌، شامل‌ مجموعه‌ای از اشعار شاعران نامدار ایرانی و اقوال و حکایات عربی در زمینه امثال‌ و حکم،‌ مکارم اخلاق، افتخار نفس، شراب و غزل، اوصاف و تشبیهات، ثنا و شکر، مکاتبات،‌ هجا،‌ شکایت از روزگار، تهنیت و تعزیت، پیری و زهد و لطایفِ حکایات است.
    کتاب‌، شامل مجموعه‌ای از اشعار شاعران نامدار ایرانی و اقوال و حکایات عربی در زمینه امثال و حکم، مکارم اخلاق، افتخار نفس، شراب و غزل، اوصاف و تشبیهات، ثنا و شکر، مکاتبات، هجا، شکایت از روزگار، تهنیت و تعزیت، پیری و زهد و لطایفِ حکایات است.


    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    در مقدمه مصحح، به بیان ویژگی‌های کتاب پرداخته شده است <ref> مقدمه مصحح، صفحه یازده - سی‌ویک </ref>.
    در مقدمه مصحح، به بیان ویژگی‌های کتاب پرداخته شده است.<ref>مقدمه مصحح، صفحه یازده - سی‌ویک</ref>


    مؤلف در مقدمه، به نام خود، نام کتاب و تاریخ تألیف آن اشاره کرده و سپس متذکر می‌شود که کتاب را به دوازده باب به قرار ذیل تقسیم نموده است:
    مؤلف در مقدمه، به نام خود، نام کتاب و تاریخ تألیف آن اشاره کرده و سپس متذکر می‌شود که کتاب را به دوازده باب به قرار ذیل تقسیم نموده است:
    خط ۴۲: خط ۵۴:
    # في الافتخار بالنفس و الآباء؛
    # في الافتخار بالنفس و الآباء؛
    # في الخمر و الغزل؛
    # في الخمر و الغزل؛
    # في الأوصاف‌ و التشبيهات؛
    # في الأوصاف و التشبيهات؛
    # في الثناء و الشكر و الاستماحة؛
    # في الثناء و الشكر و الاستماحة؛
    # في المكاتبات و ضروب من المؤاخاة و التشوق؛
    # في المكاتبات و ضروب من المؤاخاة و التشوق؛
    # في الهجاء و المجون؛
    # في الهجاء و المجون؛
    # في شكاية‌ الدهر‌ و أهله؛
    # في شكاية الدهر و أهله؛
    # في التهاني و التعازي؛
    # في التهانیو التعازي؛
    # في الشيب و الزهد؛
    # في الشيب و الزهد؛
    # في لطائف الحكايات و المحاضرات <ref> همان، صفحه پانزده </ref>.
    # في لطائف الحكايات و المحاضرات.<ref>همان، صفحه پانزده</ref>


    از این فصول، جز باب دوازدهم که قسمت اعظم آن به نثر و به شکل حکایات و گفتگو است، بقیه ابواب تماما به‌صورت شعر می‌باشد و ترتیب آن بدین گونه است که با توجه به عنوان هر باب، مؤلف اشعاری از شعرای مختلف و احیانا از کسانی چون ابن سینا که ما آنها را بیشتر به‌عنوان عالم و دانشمند می‌شناسیم تا شاعر، گرد آورده است <ref> همان، صفحه پانزده - شانزده </ref>.
    از این فصول، جز باب دوازدهم که قسمت اعظم آن به نثر و به شکل حکایات و گفتگو است، بقیه ابواب تماما به‌صورت شعر می‌باشد و ترتیب آن بدین گونه است که با توجه به عنوان هر باب، مؤلف اشعاری از شعرای مختلف و احیاناً از کسانی چون [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] که ما آنها را بیشتر به‌عنوان عالم و دانشمند می‌شناسیم تا شاعر، گرد آورده است.<ref>همان، صفحه پانزده - شانزده</ref>


    بیشتر این شعرا، اهل ایران به‌خصوص از مردم خراسان و خوارزم هستند. متجاوز از بیست نفر از ایشان را ما در «يتيمة الدهر» ثعالبی می‌یابیم. گاهی به نام افراد گمنامی برمی‌خوریم که از معاصرین مؤلف و اهالی خوارزم می‌باشند و با توجه به گمنامی آن‌ها مؤلف خیلی به‌اختصار ایشان را معرفی کرده؛ مثلا می‌گوید: او یکی از شاگردان جارالله زمخشری است. ضمنا 33 بیت از اشعار خود صدرالافاضل نیز در این کتاب به‌طور پراکنده در ابواب مختلف دیده می‌شود <ref> همان، صفحه شانزده </ref>.
    بیشتر این شعرا، اهل ایران به‌خصوص از مردم خراسان و خوارزم هستند. متجاوز از بیست نفر از ایشان را ما در «[[يتيمة الدهر في محاسن أهل العصر|يتيمة الدهر]]» [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ثعالبی]] می‌یابیم. گاهی به نام افراد گمنامی برمی‌خوریم که از معاصرین مؤلف و اهالی خوارزم می‌باشند و با توجه به گمنامی آن‌ها مؤلف خیلی به‌اختصار ایشان را معرفی کرده؛ مثلاًمی‌گوید: او یکی از شاگردان [[زمخشری، محمود بن عمر|جارالله زمخشری]] است. ضمنا 33 بیت از اشعار خود [[خوارزمي، قاسم بن حسین|صدرالافاضل]] نیز در این کتاب به‌طور پراکنده در ابواب مختلف دیده می‌شود.<ref>همان، صفحه شانزده</ref>


    به‌طور کلی از آغاز تا انجام کتاب، نام 102 نفر برده شده که بیش از سه‌پنجم این عده، جزو کسانی هستند که شعری از آن‌ها نقل شده و بقیه به مناسبت‌های دیگر، نامشان آمده است <ref> همان، صفحه شانزده و هفده </ref>.
    به‌طور کلی از آغاز تا انجام کتاب، نام 102 نفر برده شده که بیش از سه‌پنجم این عده، جزو کسانی هستند که شعری از آن‌ها نقل شده و بقیه به مناسبت‌های دیگر، نامشان آمده است.<ref>همان، صفحه شانزده و هفده</ref>


    اصل کتاب تماما به زبان عربی است، ولی در ذیل متن عربی، ترجمه‌ای به فارسی دری دیده می‌شود. البته آنجا که عناوین ابواب دوازده‌گانه ذکر شده و همچنین یک صفحه از پایان کتاب که مربوط است به تاریخ استنساخ و اجازه‌نامه، ترجمه فارسی ندارد. به نظر می‌رسد که ترجمه از خود نویسنده نباشد؛ زیرا اولا در هیچ‌یک از منابع، اشاره‌ای به ترجمه فارسی «بدائع الملح» نشده و ثانیا در متن عربی کتاب، مؤلف بدین گونه از خود یاد می‌کند: «فصل يقول: قاسم بن الحسن بن محمد الخوارزمي»، ولی در ترجمه همین عبارت، آمده: «صدرالأفاضل و مجدالدين الطوائفي». پیداست که اگر مؤلف می‌خواست از خود با لقب صدرالافاضل و مجدالدین یاد نماید، در متن عربی نیز همین کار را می‌کرد و بعید به نظر می‌رسد که دانشمندی هرچند والامقام، با عنوان یا لقبی فخامت‌آمیز از خود یاد کند و این مطلب می‌رساند که مترجم، غیر از مؤلف کتاب است <ref> همان، صفحه هفده </ref>.
    اصل کتاب تماما به زبان عربی است، ولی در ذیل متن عربی، ترجمه‌ای به فارسی دری دیده می‌شود. البته آنجا که عناوین ابواب دوازده‌گانه ذکر شده و همچنین یک صفحه از پایان کتاب که مربوط است به تاریخ استنساخ و اجازه‌نامه، ترجمه فارسی ندارد. به نظر می‌رسد که ترجمه از خود نویسنده نباشد؛ زیرا اولا در هیچ‌یک از منابع، اشاره‌ای به ترجمه فارسی «بدائع الملح» نشده و ثانیا در متن عربی کتاب، مؤلف بدین گونه از خود یاد می‌کند: «فصل يقول: قاسم بن الحسن بن محمد الخوارزمي»، ولی در ترجمه همین عبارت، آمده: «صدرالأفاضل و مجدالدين الطوائفي». پیداست که اگر مؤلف می‌خواست از خود با لقب صدرالافاضل و مجدالدین یاد نماید، در متن عربی نیز همین کار را می‌کرد و بعید به نظر می‌رسد که دانشمندی هرچند والامقام، با عنوان یا لقبی فخامت‌آمیز از خود یاد کند و این مطلب می‌رساند که مترجم، غیر از مؤلف کتاب است.<ref>همان، صفحه هفده</ref>


    ===ویژگی‌های کتاب===
    ===ویژگی‌های کتاب===
    برخی از ویژگی‌های کتاب را می‌توان در امور زیر خلاصه نمود:
    برخی از ویژگی‌های کتاب را می‌توان در امور زیر خلاصه نمود:
    الف)- ویژگی‌های نثر فارسی:
    الف)- ویژگی‌های نثر فارسی:
    # تعداد واژه‌های عربی در کتاب به حداقل می‌رسد؛ مثلا این دو بیت که از ابواسحق صابی است، چنین ترجمه شده است:
    # تعداد واژه‌های عربی در کتاب به حداقل می‌رسد؛ مثلاًاین دو بیت که از ابواسحق صابی‌است، چنین ترجمه شده است:
    تشابه دمعي إذ جری و مدامتي   فمن مثل ما في الكأس عيني تسكب
    تشابه دمعي إذ جری و مدامتي فمن مثل ما في الكأس عينیتسكب فو الله ما أدري أ بالخمر أسليت جفونیأم من أدمعي كنت أشرب
    فو الله ما أدري أ بالخمر أسليت   جفوني أم من أدمعي كنت أشرب
     
    ترجمه: ماننداک یکدیگر شد اشک من آنگاه که برفت و شراب من از ماننداک آن که در جام است چشم من می‌بریزد. به خدای نمی‌دانم می را فرو رها کرده است پلک‌های من یا از اشک‌های خود بودم می‌ بیاشامیدم. ملاحظه می‌شود که در ترجمه این دو بیت، فقط یک کلمه عربی به کار گرفته شده است <ref> همان، صفحه بیست‌ویک </ref>.
    ترجمه: ماننداک یکدیگر شد اشک من آنگاه که برفت و شراب من از ماننداک آن که در جام است چشم من می‌بریزد. به خدای نمی‌دانم می‌را فرو رها کرده است پلک‌های من یا از اشک‌های خود بودم می‌بیاشامیدم. ملاحظه می‌شود که در ترجمه این دو بیت، فقط یک کلمه عربی به کار گرفته شده است.<ref>همان، صفحه بیست‌ویک</ref>
    # واژه‌هایی که در ساختمان جملات به کار گرفته شده، از جمله واژه‌های معمول در قرن‌های پنجم و ششم و هفتم است که مترادفات عربی آن‌ها هنوز راهی به زبان پارسی نیافته و یا اگر احیانا در نظم و نثر واژه‌های عربی معادلشان دیده می‌شود، جنبه اتفاقی داشته و به‌صورت همگانی و متداول نیست، حال آنکه در اعصار بعد، درست برعکس این قضیه مشاهده می‌شود؛ یعنی رفته رفته مترادفات عربی این گونه واژه‌ها دوش به دوش خود آنها در نظم و نثر ظاهر می‌شود تا آنجا که امروزه، این واژه‌های اصیل زبان دری، به‌ندرت مورد استعمال قرار می‌گیرد <ref> همان، صفحه بیست‌ویک - بیست‌ودو </ref>.
    # واژه‌هایی که در ساختمان جملات به کار گرفته شده، از جمله واژه‌های معمول در قرن‌های پنجم و ششم و هفتم است که مترادفات عربی آن‌ها هنوز راهی به زبان پارسی نیافته و یا اگر احیاناً در نظم و نثر واژه‌های عربی معادلشان دیده می‌شود، جنبه اتفاقی داشته و به‌صورت همگانی و متداول نیست، حال آنکه در اعصار بعد، درست برعکس این قضیه مشاهده می‌شود؛ یعنی رفته رفته مترادفات عربی این گونه واژه‌ها دوش به دوش خود آنها در نظم و نثر ظاهر می‌شود تا آنجا که امروزه، این واژه‌های اصیل زبان دری، به‌ندرت مورد استعمال قرار می‌گیرد.<ref>همان، صفحه بیست‌ویک - بیست‌ودو</ref>
    ب)- یکی از ویژگی‌های این کتاب، مربوط است به رسم الخط حروف و املای کلمات آن، از جمله:
    ب)- یکی از ویژگی‌های این کتاب، مربوط است به رسم الخط حروف و املای کلمات آن، از جمله:
    # حروف د، ر، س، ص، ط، که اکنون جزو حروف بی‌نقطه به حساب می‌آیند، در این کتاب به‌صورت نقطه‌دار دیده می‌شود که نقطه آن‌ها در ذیلشان گذاشته می‌شود و جز «س» که دارای سه نقطه است، بقیه آن‌ها یک نقطه دارند.
    # حروف د، ر، س، ص، ط، که اکنون جزو حروف بی‌نقطه به حساب می‌آیند، در این کتاب به‌صورت نقطه‌دار دیده می‌شود که نقطه آن‌ها در ذیلشان گذاشته می‌شود و جز «س» که دارای سه نقطه است، بقیه آن‌ها یک نقطه دارند.
    # بعضی از کلمات به دو شکل نوشته شده؛ مثلا تلخ با «ط» و «ت» نوشته شده است.
    # بعضی از کلمات به دو شکل نوشته شده؛ مثلاًتلخ با «ط» و «ت» نوشته شده است.
    # لفظ «امید» جز یکی دو مورد، بقیه به‌صورت «اومید» نوشته شده است.
    # لفظ «امید» جز یکی دو مورد، بقیه به‌صورت «اومید» نوشته شده است.
    ج)- دیگر ویژگی اثر حاضر، مربوط می‌شود به نکات دستور زبان فارسی که برخی از آن‌ها به قرار ذیل است:
    ج)- دیگر ویژگی اثر حاضر، مربوط می‌شود به نکات دستور زبان فارسی که برخی از آن‌ها به قرار ذیل است:
    # ضمیر سوم شخص مفرد «وی» و «او» برای غیر ذوی العقول نیز به کار رفته، البته برخلاف معمول امروز به کار بردن «او» و «وی» برای غیر ذوی العقول معمول فصحا بوده است.
    # ضمیر سوم شخص مفرد «وی» و «او» برای غیر ذوی العقول نیز به کار رفته، البته برخلاف معمول امروز به کار بردن «او» و «وی» برای غیر ذوی العقول معمول فصحا بوده است.
    # ضمیر دوم شخص جمع در حالت فاعلی به جای «ید» در کلیه موارد به صورت «یت» ذکر شده، مانند: بخواهیت، مانیت، بکردیت، می‌رویت.
    # ضمیر دوم شخص جمع در حالت فاعلی به جای «ید» در کلیه موارد به صورت «یت» ذکر شده، مانند: بخواهیت، مانیت، بکردیت، می‌رویت.
    # کلمات مختوم به «ه» غیر ملفوظ هنگام جمع بستن با «ها» برخلاف معمول امروز «ه» غیر ملفوظشان حذف شده است و... <ref> همان، صفحه بیست‌ویک- بیست‌وهفت </ref>.
    # کلمات مختوم به «ه» غیر ملفوظ هنگام جمع بستن با «ها» برخلاف معمول امروز «ه» غیر ملفوظشان حذف شده است و.<ref>همان، صفحه بیست‌ویک- بیست‌وهفت</ref>


    در پایان می‌توان چنین گفت که اثر حاضر، یکی از بزرگ‌ترین آثار ادبی نیاکان ماست که هم از نظر زبان و ادبیات عرب دارای اهمیت و ارزش فراوان است و هم از جهت زبان و ادب پارسی، مقامی بس ارجمند و والا را داراست <ref> ر.ک: همان، صفحه بیست‌وهشت </ref>.
    در پایان می‌توان چنین گفت که اثر حاضر، یکی از بزرگ‌ترین آثار ادبی نیاکان ماست که هم از نظر زبان و ادبیات عرب دارای اهمیت و ارزش فراوان است و هم از جهت زبان و ادب پارسی، مقامی بس ارجمند و والا را داراست.<ref>ر.ک: همان، صفحه بیست‌وهشت</ref>


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==
    فهرست مطالب در ابتدا و فهرست اعلام، اعلام بر اساس صفحه نسخه خطی، فهرست لغات و اصطلاحات و منابع و مآخذ در انتهای کتاب آمده است.
    فهرست مطالب در ابتدا و فهرست اعلام، اعلام بر اساس صفحه نسخه خطی، فهرست لغات و اصطلاحات و منابع و مآخذ در انتهای کتاب آمده است.


    ==پانویس ==
    ==پانویس==
    <references />
    <references/>


    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    مقدمه و متن کتاب.
    مقدمه و متن کتاب.


    == وابسته‌ها ==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:زبان‌شناسی، علم زبان]]
    [[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]]
    [[رده:زبان و ادبیات عربی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۱۶

    بدائع الملح (نوهای نمکين)
    بدائع الملح (نوهای نمکین)
    پدیدآورانخوارزمي، قاسم بن حسین (نویسنده)

    اولیایی، مصطفی (مصحح)

    خوارزمي، موفق بن ظاهر (مترجم)
    عنوان‌های دیگربدايع الملح. فارسی - عربی
    ناشرمرکز پژوهشی ميراث مکتوب
    مکان نشرایران - تهران
    سال نشر1382ش
    شابک964-6781-60-8
    موضوع1.شعر عربی - مجموعه‌ها - ترجمه شده به فارسی

    2.شعر عربی - مجموعه‌ها

    3.نويسندگان اسلامی - سرگذشت‌نامه
    زبانفارسی عربی
    کد کنگره
    ‏PJA‎‏ ‎‏2578‎‏ ‎‏/‎‏خ‎‏9‎‏ب‎‏4
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    بدائع الملح (نوهای نمکین)، تألیف ابومحمد مجدالدین قاسم بن حسین بن محمد طرائفی خوارزمی، معروف به صدرالافاضل (555-617ق) است. نویسنده در این اثر، مجموعه‌ای از اشعار سرایندگان نامدار - بیشتر ایرانی و از اهالی خراسان و خوارزم - و اقوال و حکایات عربی را گردآورده و در دوازده باب، تنظیم شده است. این کتاب، یکی از بزرگ‌ترین آثار ادبی است که هم از نظر زبان و ادبیات عرب و هم از جهت زبان و ادبیات فارسی، دارای اهمیت و ارزش فراوانی است.

    زبان کتاب

    اصل کتاب به زبان عربی بوده و ادیبی به نام موفق بن ظاهر بن خوارزمی (در سال 935ق) آن را، ضمن حفظ متن عربی، به فارسی درآورده است.

    تصحیح کتاب به قلم مصطفی اولیایی صورت گرفته است.

    ساختار

    کتاب با دو مقدمه از مصحح و مؤلف آغاز و مطالب در دوازده باب، تنظیم شده است.

    کتاب‌، شامل مجموعه‌ای از اشعار شاعران نامدار ایرانی و اقوال و حکایات عربی در زمینه امثال و حکم، مکارم اخلاق، افتخار نفس، شراب و غزل، اوصاف و تشبیهات، ثنا و شکر، مکاتبات، هجا، شکایت از روزگار، تهنیت و تعزیت، پیری و زهد و لطایفِ حکایات است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه مصحح، به بیان ویژگی‌های کتاب پرداخته شده است.[۱]

    مؤلف در مقدمه، به نام خود، نام کتاب و تاریخ تألیف آن اشاره کرده و سپس متذکر می‌شود که کتاب را به دوازده باب به قرار ذیل تقسیم نموده است:

    1. في الحكم و الأمثال؛
    2. في مكارم الأخلاق؛
    3. في الافتخار بالنفس و الآباء؛
    4. في الخمر و الغزل؛
    5. في الأوصاف و التشبيهات؛
    6. في الثناء و الشكر و الاستماحة؛
    7. في المكاتبات و ضروب من المؤاخاة و التشوق؛
    8. في الهجاء و المجون؛
    9. في شكاية الدهر و أهله؛
    10. في التهانیو التعازي؛
    11. في الشيب و الزهد؛
    12. في لطائف الحكايات و المحاضرات.[۲]

    از این فصول، جز باب دوازدهم که قسمت اعظم آن به نثر و به شکل حکایات و گفتگو است، بقیه ابواب تماما به‌صورت شعر می‌باشد و ترتیب آن بدین گونه است که با توجه به عنوان هر باب، مؤلف اشعاری از شعرای مختلف و احیاناً از کسانی چون ابن سینا که ما آنها را بیشتر به‌عنوان عالم و دانشمند می‌شناسیم تا شاعر، گرد آورده است.[۳]

    بیشتر این شعرا، اهل ایران به‌خصوص از مردم خراسان و خوارزم هستند. متجاوز از بیست نفر از ایشان را ما در «يتيمة الدهر» ثعالبی می‌یابیم. گاهی به نام افراد گمنامی برمی‌خوریم که از معاصرین مؤلف و اهالی خوارزم می‌باشند و با توجه به گمنامی آن‌ها مؤلف خیلی به‌اختصار ایشان را معرفی کرده؛ مثلاًمی‌گوید: او یکی از شاگردان جارالله زمخشری است. ضمنا 33 بیت از اشعار خود صدرالافاضل نیز در این کتاب به‌طور پراکنده در ابواب مختلف دیده می‌شود.[۴]

    به‌طور کلی از آغاز تا انجام کتاب، نام 102 نفر برده شده که بیش از سه‌پنجم این عده، جزو کسانی هستند که شعری از آن‌ها نقل شده و بقیه به مناسبت‌های دیگر، نامشان آمده است.[۵]

    اصل کتاب تماما به زبان عربی است، ولی در ذیل متن عربی، ترجمه‌ای به فارسی دری دیده می‌شود. البته آنجا که عناوین ابواب دوازده‌گانه ذکر شده و همچنین یک صفحه از پایان کتاب که مربوط است به تاریخ استنساخ و اجازه‌نامه، ترجمه فارسی ندارد. به نظر می‌رسد که ترجمه از خود نویسنده نباشد؛ زیرا اولا در هیچ‌یک از منابع، اشاره‌ای به ترجمه فارسی «بدائع الملح» نشده و ثانیا در متن عربی کتاب، مؤلف بدین گونه از خود یاد می‌کند: «فصل يقول: قاسم بن الحسن بن محمد الخوارزمي»، ولی در ترجمه همین عبارت، آمده: «صدرالأفاضل و مجدالدين الطوائفي». پیداست که اگر مؤلف می‌خواست از خود با لقب صدرالافاضل و مجدالدین یاد نماید، در متن عربی نیز همین کار را می‌کرد و بعید به نظر می‌رسد که دانشمندی هرچند والامقام، با عنوان یا لقبی فخامت‌آمیز از خود یاد کند و این مطلب می‌رساند که مترجم، غیر از مؤلف کتاب است.[۶]

    ویژگی‌های کتاب

    برخی از ویژگی‌های کتاب را می‌توان در امور زیر خلاصه نمود:

    الف)- ویژگی‌های نثر فارسی:

    1. تعداد واژه‌های عربی در کتاب به حداقل می‌رسد؛ مثلاًاین دو بیت که از ابواسحق صابی‌است، چنین ترجمه شده است:

    تشابه دمعي إذ جری و مدامتي فمن مثل ما في الكأس عينیتسكب فو الله ما أدري أ بالخمر أسليت جفونیأم من أدمعي كنت أشرب

    ترجمه: ماننداک یکدیگر شد اشک من آنگاه که برفت و شراب من از ماننداک آن که در جام است چشم من می‌بریزد. به خدای نمی‌دانم می‌را فرو رها کرده است پلک‌های من یا از اشک‌های خود بودم می‌بیاشامیدم. ملاحظه می‌شود که در ترجمه این دو بیت، فقط یک کلمه عربی به کار گرفته شده است.[۷]

    1. واژه‌هایی که در ساختمان جملات به کار گرفته شده، از جمله واژه‌های معمول در قرن‌های پنجم و ششم و هفتم است که مترادفات عربی آن‌ها هنوز راهی به زبان پارسی نیافته و یا اگر احیاناً در نظم و نثر واژه‌های عربی معادلشان دیده می‌شود، جنبه اتفاقی داشته و به‌صورت همگانی و متداول نیست، حال آنکه در اعصار بعد، درست برعکس این قضیه مشاهده می‌شود؛ یعنی رفته رفته مترادفات عربی این گونه واژه‌ها دوش به دوش خود آنها در نظم و نثر ظاهر می‌شود تا آنجا که امروزه، این واژه‌های اصیل زبان دری، به‌ندرت مورد استعمال قرار می‌گیرد.[۸]

    ب)- یکی از ویژگی‌های این کتاب، مربوط است به رسم الخط حروف و املای کلمات آن، از جمله:

    1. حروف د، ر، س، ص، ط، که اکنون جزو حروف بی‌نقطه به حساب می‌آیند، در این کتاب به‌صورت نقطه‌دار دیده می‌شود که نقطه آن‌ها در ذیلشان گذاشته می‌شود و جز «س» که دارای سه نقطه است، بقیه آن‌ها یک نقطه دارند.
    2. بعضی از کلمات به دو شکل نوشته شده؛ مثلاًتلخ با «ط» و «ت» نوشته شده است.
    3. لفظ «امید» جز یکی دو مورد، بقیه به‌صورت «اومید» نوشته شده است.

    ج)- دیگر ویژگی اثر حاضر، مربوط می‌شود به نکات دستور زبان فارسی که برخی از آن‌ها به قرار ذیل است:

    1. ضمیر سوم شخص مفرد «وی» و «او» برای غیر ذوی العقول نیز به کار رفته، البته برخلاف معمول امروز به کار بردن «او» و «وی» برای غیر ذوی العقول معمول فصحا بوده است.
    2. ضمیر دوم شخص جمع در حالت فاعلی به جای «ید» در کلیه موارد به صورت «یت» ذکر شده، مانند: بخواهیت، مانیت، بکردیت، می‌رویت.
    3. کلمات مختوم به «ه» غیر ملفوظ هنگام جمع بستن با «ها» برخلاف معمول امروز «ه» غیر ملفوظشان حذف شده است و.[۹]

    در پایان می‌توان چنین گفت که اثر حاضر، یکی از بزرگ‌ترین آثار ادبی نیاکان ماست که هم از نظر زبان و ادبیات عرب دارای اهمیت و ارزش فراوان است و هم از جهت زبان و ادب پارسی، مقامی بس ارجمند و والا را داراست.[۱۰]

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در ابتدا و فهرست اعلام، اعلام بر اساس صفحه نسخه خطی، فهرست لغات و اصطلاحات و منابع و مآخذ در انتهای کتاب آمده است.

    پانویس

    1. مقدمه مصحح، صفحه یازده - سی‌ویک
    2. همان، صفحه پانزده
    3. همان، صفحه پانزده - شانزده
    4. همان، صفحه شانزده
    5. همان، صفحه شانزده و هفده
    6. همان، صفحه هفده
    7. همان، صفحه بیست‌ویک
    8. همان، صفحه بیست‌ویک - بیست‌ودو
    9. همان، صفحه بیست‌ویک- بیست‌وهفت
    10. ر.ک: همان، صفحه بیست‌وهشت

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها