طرفة الأصحاب في معرفة الأنساب: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ابن الجوزى' به 'ابن الجوزى ')
    جز (جایگزینی متن - 'ب شناسی ' به 'ب‌شناسی ')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
     
    (۳۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR14254J1.jpg|بندانگشتی|طرفة الأصحاب في معرفة الأنساب]]
    | تصویر =NUR14254J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =طرفة الأصحاب في معرفة الأنساب
    |+ |
    | عنوان‌های دیگر =
    |-
    | پدیدآوران =  
    ! نام کتاب!! data-type='bookName'|طرفة الأصحاب في معرفة الأنساب
    [[سترستین، کارل ویلهم]] (محقق)
    |-
    |نام های دیگر کتاب
    |data-type='otherBookNames'|
    |-
    |پدیدآورندگان
    |data-type='authors'|[[سترستین، کارل ویلهم]] (محقق)


    [[اشرف الرسولی، عمر بن یوسف]] (نويسنده)
    [[اشرف الرسولی، عمر بن یوسف]] (نویسنده)
    |-
    | زبان =عربی
    |زبان  
    | کد کنگره =‏CS‎‏ ‎‏25‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏5‎‏ط‎‏4
    |data-type='language'|عربی
    | موضوع =
    |-
    نسب‌شناسی - متون قدیمی تا قرن 14
    |کد کنگره  
    |data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏CS‎‏ ‎‏25‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏5‎‏ط‎‏4
    |-
    |موضوع  
    |data-type='subject'|نسب شناسی - متون قدیمی تا قرن 14


    کشورهای اسلامی - نسب نامه - متون قدیمی تا قرن 14
    کشورهای اسلامی - نسب نامه - متون قدیمی تا قرن 14
    |-
    | ناشر =
    |ناشر  
    دار الآفاق العربية
    |data-type='publisher'|دار الآفاق العربية
    | مکان نشر =قاهره - مصر
    |-
    | سال نشر = 1422 ق یا 2001 م
    |مکان نشر  
    |data-type='publishPlace'|قاهره - مصر
    |-
    |سال نشر  
    |data-type='publishYear'| 1422 هـ.ق یا 2001 م
    |-class='articleCode'
    |کد اتوماسیون
    |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE14254AUTOMATIONCODE
    |}
    </div>


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE14254AUTOMATIONCODE
    | چاپ =1
    | شابک =977-344-002-8
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =14254
    | کتابخوان همراه نور =14254
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پیش از =
    }}
    '''طرفة الأصحاب في معرفة الأنساب'''، اثر [[اشرف الرسولی، عمر بن یوسف|عمر بن يوسف اشرف الرسولى]] (سومين پادشاه آل رسول يمن، سلطان ملك اشرف عمر بن يوسف بن رسول تركمانى غسانى، متوفاى 696ق) است كه در آن، نسب‌هاى گوناگون را از حضرت آدم(ع) تا دوران خودش شناسانده است.


    == معرفى اجمالى ==
    اين اثر را خاورشناس مشهور و مترجم قرآن به زبان سوئدى، «[[سترستین، کارل ویلهم|كارل ويلهلم سترستين]]» يا «زترستين» (اورسه 1866-1953م، اوپسالا) تصحيح كرده و پاورقى‌هايى برایش نوشته و همچنين دكتر [[منجد، صلاح‎‌الدین|صلاح‌الدين منجد]] مقدمه‌اى عالمانه و تعليقاتى بر آن افزوده است.
    '''طرفة الأصحاب في معرفة الأنساب'''، اثر عمر بن يوسف اشرف الرسولى (سومين پادشاه آل رسول يمن، سلطان ملك اشرف عمر بن يوسف بن رسول تركمانى غسانى، متوفاى 696ق) است كه در آن، نسب‌هاى گوناگون را از حضرت آدم(ع) تا دوران خودش شناسانده است.
     
    اين اثر را خاورشناس مشهور و مترجم قرآن به زبان سوئدى، «كارل ويلهلم سترستين» يا «زترستين» (اورسه 1866-1953م، اوپسالا) تصحيح كرده و پاورقى‌هايى برايش نوشته و همچنين دكتر [[منجد، صلاح‎‌الدین|صلاح‌الدين منجد]] مقدمه‌اى عالمانه و تعليقاتى بر آن افزوده است.


    == ساختار ==
    == ساختار ==
    اين كتاب از مقدمه مفصل دكتر [[منجد، صلاح‎‌الدین|صلاح‌الدين منجد]](34 صفحه) و مقدمه مختصر مصحح (يك صفحه) و مقدمه كوتاه نویسنده (نصف صفحه) و متن اصلى (صد صفحه) و فهارس (70 صفحه) تشكيل شده است. دكتر [[منجد، صلاح‎‌الدین|صلاح‌الدين منجد]] در مقدمه‌اش كه آن را در تاريخ ربيع‌الأول 1369ق، به درخواست «المجمع العلمي العربي» نوشته، ارزش نسب‌شناسى در نزد عرب در دوران جاهليت و اسلام را توضيح داده و به معرفى نویسنده و كتابش پرداخته و از جمله چنين آورده است: اما كتاب «طرفة الأصحاب»، مختصرى در علم الانساب است و شايد اين كتاب از جامع‌ترين آثارى است كه در دسترس ماست و در آن اصول انساب عرب و نسب پيامبر(ص) و صحابه و نسب خلفاى اموى و عباسى و بنى رسول و نسب اشراف در يمن آمده است. در اين كتاب، بخشى هست كه در آن اصالت آشكار است و آن از ابتكارات خود ملك اشرف است و آن بخش، به نسب بنى رسول(ص) و اولاد و احفادشان تا زمان خودش و به نسب اشراف يمن مخصوص است و آن بخش مهمى است كه كمتر در كتاب ديگرى يافت مى‌شود.


    و بخش ديگرى متعلق به اصول انساب عرب و صحابه و خلفا است كه آن را از منابع ديگرى اقتباس كرده كه نامشان را ذكر كرده است و آن عبارت است از: 1. تاريخ ابن واضح؛ 2. [[الكامل في التاريخ]] [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]؛ 3. كتاب العقد؛ 4. الإكليل همذانى؛ 5. كتاب اللباب اشعرى؛ 6. كتاب نشوان بن سعيد الحميرى؛ 7. خلاصة السير محب طبرى؛ 8. [[صفة الصفوة]] [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن الجوزى]]؛ 9. بلغة الظرفاء في تاريخ الخلفاء؛ 10. جواهر التيجان، نوشته همين ملك اشرف نویسنده اثر حاضر و...


    اين كتاب از مقدمه مفصل دكتر [[منجد، صلاح‎‌الدین|صلاح‌الدين منجد]](34 صفحه) و مقدمه مختصر مصحح (يك صفحه) و مقدمه كوتاه نويسنده (نصف صفحه) و متن اصلى (صد صفحه) و فهارس (70 صفحه) تشكيل شده است. دكتر [[منجد، صلاح‎‌الدین|صلاح‌الدين منجد]]در مقدمه‌اش كه آن را در تاريخ ربيع‌الأول 1369ق، به درخواست «المجمع العلمي العربي» نوشته، ارزش نسب‌شناسى در نزد عرب در دوران جاهليت و اسلام را توضيح داده و به معرفى نويسنده و كتابش پرداخته و از جمله چنين آورده است: اما كتاب «طرفة الأصحاب»، مختصرى در علم الانساب است و شايد اين كتاب از جامع‌ترين آثارى است كه در دسترس ماست و در آن اصول انساب عرب و نسب پيامبر(ص) و صحابه و نسب خلفاى اموى و عباسى و بنى رسول و نسب اشراف در يمن آمده است. در اين كتاب، بخشى هست كه در آن اصالت آشكار است و آن از ابتكارات خود ملك اشرف است و آن بخش، به نسب بنى رسول(ص) و اولاد و احفادشان تا زمان خودش و به نسب اشراف يمن مخصوص است و آن بخش مهمى است كه كمتر در كتاب ديگرى يافت مى‌شود.
    دكتر منجد افزوده است: نویسنده گاه مطالبى را كه نقل مى‌كند، خلاصه مى‌سازد و گاه بدون تلخيص، نص مطالب را مى‌آورد. [[منجد، صلاح‎‌الدین|صلاح‌الدين منجد]]سپس تلاش «[[سترستین، کارل ویلهم|كارل ويلهلم سترستين]]» را در تصحيح اثر حاضر ستوده است<ref>ر.ک: مقدمه كتاب، ص5-38</ref>
     
    و بخش ديگرى متعلق به اصول انساب عرب و صحابه و خلفا است كه آن را از منابع ديگرى اقتباس كرده كه نامشان را ذكر كرده است و آن عبارت است از: 1. تاريخ ابن واضح؛ 2. [[الكامل في التاريخ]]  [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]؛ 3. كتاب العقد؛ 4. الإكليل همذانى؛ 5. كتاب اللباب اشعرى؛ 6. كتاب نشوان بن سعيد الحميرى؛ 7. خلاصة السير محب طبرى؛ 8. صفة الصفوة [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن الجوزى]] ؛ 9. بلغة الظرفاء في تاريخ الخلفاء؛ 10. جواهر التيجان، نوشته همين ملك اشرف نويسنده اثر حاضر و...
     
    دكتر منجد افزوده است: نويسنده گاه مطالبى را كه نقل مى‌كند، خلاصه مى‌سازد و گاه بدون تلخيص، نص مطالب را مى‌آورد. [[منجد، صلاح‎‌الدین|صلاح‌الدين منجد]]سپس تلاش «كارل ويلهلم سترستين» را در تصحيح اثر حاضر ستوده است <ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص5-38</ref>.


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==
    برخى از مطالب سودمند اثر حاضر چنين است:
    برخى از مطالب سودمند اثر حاضر چنين است:


    #نويسنده در مقدمه مختصرش كه مكان و تاريخ نگارشش را مشخص نكرده، يادآور شده است: اين، مختصرى در علم انساب است كه حفظش بر خردورزان آسان است و اصول انساب عرب را در بر دارد... و نسب پيامبر مصطفى(ص) و اصحاب نيكش به آن افزوده شده و توضيح داده‌ايم كه از نظر سبب و نسب كدام به او نزديك‌تر بوده و بعد از آن، خلفاى بنى‌اميه و بنى‌عباس، سپس بنى رسول ملوك يمن را آورديم و آنگاه هر كسى كه مشهور شده به خدمت به آنان از اكابر و اشراف در دوران ما و عرب‌ها... <ref>ر.ك: همان، ص43</ref>.
    #نویسنده در مقدمه مختصرش كه مكان و تاريخ نگارشش را مشخص نكرده، يادآور شده است: اين، مختصرى در علم انساب است كه حفظش بر خردورزان آسان است و اصول انساب عرب را در بر دارد... و نسب پيامبر مصطفى(ص) و اصحاب نيكش به آن افزوده شده و توضيح داده‌ايم كه از نظر سبب و نسب كدام به او نزدیک ‌تر بوده و بعد از آن، خلفاى بنى‌اميه و بنى‌عباس، سپس بنى رسول ملوك يمن را آورديم و آنگاه هر كسى كه مشهور شده به خدمت به آنان از اكابر و اشراف در دوران ما و عرب‌ها..<ref>ر.ک: همان، ص43</ref>
    #ابن واضح در مقدمه كتابش ذكر كرده كه حضرت آدم(ع) خليفه خدا در روى زمين بود. وقتى زمان وفاتش رسيد به فرزندش شيت وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش انوش وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش قينان وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش مهلائيل وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش يرد وصيت كرد. پس خداى متعال به يرد پيامبر، ادريس را عطا كرد در آخر هزاره اول و ادريس به متوشلخ وصيت كرد و در زمان متوشلخ هزاره دوم تمام شد و... <ref>ر.ك: متن كتاب، ص44</ref>.
    #ابن واضح در مقدمه كتابش ذكر كرده كه حضرت آدم(ع) خليفه خدا در روى زمين بود. وقتى زمان وفاتش رسيد به فرزندش شيت وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش انوش وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش قينان وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش مهلائيل وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش يرد وصيت كرد. پس خداى متعال به يرد پيامبر، ادريس را عطا كرد در آخر هزاره اول و ادريس به متوشلخ وصيت كرد و در زمان متوشلخ هزاره دوم تمام شد و..<ref>ر.ک: متن كتاب، ص44</ref>
    #اما قريش پس آن، نضر بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر است و آنان بطن‌هاى بنوهاشم و بنوالمطلب و بنونوفل و بنواميه و بنوعبدشمس و بنوعبدالدار و بنوشيبه و بنواسد و بنوزهره و بنوتيم و بنومخزوم و بنوكعب و بنوعدى و بنوجمح و بنوسهم و بنوادرم و بنومحارب و... هستند.
    #اما قريش پس آن، نضر بن كنانة بن خزيمة بن مدرک ة بن الياس بن مضر است و آنان بطن‌هاى بنوهاشم و بنوالمطلب و بنونوفل و بنواميه و بنوعبدشمس و بنوعبدالدار و بنوشيبه و بنواسد و بنوزهره و بنوتيم و بنومخزوم و بنوكعب و بنوعدى و بنوجمح و بنوسهم و بنوادرم و بنومحارب و... هستند.
    #:اما هاشم، پس او جد پيامبر(ص) است و او سرور فرزندان حضرت آدم(ع)، حضرت محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصى بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لؤى بن غالب بن فهر بن مالك بن النضر است و او قريش بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان بن اد بن اليسع بن الهميسع بن نبت بن سلامان بن حمل بن مقرم بن قيدار بن اسماعيل ذبيح‌اللّه بن ابراهيم خليل بن آزر بن ناحور بن ساروغ بن ارعوى بن فالغ بن عابر است و در «عابر»، نسب قحطان و عدنان به هم مى‌رسد <ref>ر.ك: همان، ص79-80</ref>.
    #:اما هاشم، پس او جد پيامبر(ص) است و او سرور فرزندان حضرت آدم(ع)، حضرت محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصى بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لؤى بن غالب بن فهر بن مالك بن النضر است و او قريش بن كنانة بن خزيمة بن مدرک ة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان بن اد بن اليسع بن الهميسع بن نبت بن سلامان بن حمل بن مقرم بن قيدار بن اسماعيل ذبيح‌اللّه بن ابراهيم خليل بن آزر بن ناحور بن ساروغ بن ارعوى بن فالغ بن عابر است و در «عابر»، نسب قحطان و عدنان به هم مى‌رسد<ref>ر.ک: همان، ص79-80</ref>
    #:درباره اين تعبير نويسنده: «ابراهيم خليل بن آزر»، گفتنى است كه برخى با توجه به ظاهر آيات، آزر بت‌پرست را پدر واقعى ابراهيم دانسته‌اند؛ درحالى‌كه برخى ديگر معتقدند پدر ابراهيم، تاروخ است و نسب‌شناسان بر اين مطلب اجماع دارند. آنان براى اثبات اين ادعا به دلايل ذيل استناد كرده‌اند:
    #:درباره اين تعبير نویسنده: «ابراهيم خليل بن آزر»، گفتنى است كه برخى با توجه به ظاهر آيات، آزر بت‌پرست را پدر واقعى ابراهيم دانسته‌اند؛ درحالى‌كه برخى ديگر معتقدند پدر ابراهيم، تاروخ است و نسب‌شناسان بر اين مطلب اجماع دارند. آنان براى اثبات اين ادعا به دلايل ذيل استناد كرده‌اند:
    #:الف)- در برخى از روايات و عهد قديم نام پدر ابراهيم تاروخ است، نه آزر؛
    #:الف)- در برخى از روايات و عهد قديم نام پدر ابراهيم تاروخ است، نه آزر؛
    #:ب)- اطلاق كلمه اب بر آزر در قرآن، دليل بر اين نمى‌شود كه وى پدر واقعى ابراهيم باشد؛ زيرا عرب، عنوان اب را بر عمو نيز اطلاق مى‌كردند؛ چنان‌كه در قرآن اسماعيل كه عموى يعقوب مى‌باشد پدر يعقوب ناميده شده است <ref>بقره: 33</ref>؛
    #:ب)- اطلاق كلمه اب بر آزر در قرآن، دليل بر اين نمى‌شود كه وى پدر واقعى ابراهيم باشد؛ زيرا عرب، عنوان اب را بر عمو نيز اطلاق می‌كردند؛ چنان‌كه در قرآن اسماعيل كه عموى يعقوب مى‌باشد پدر يعقوب ناميده شده است<ref>بقره: 33</ref>؛
    #:ج)- اجداد پيامبر اسلام(ص) طبق شواهدى از قرآن <ref>شعرا: 219</ref> و روايات، همه موحد و مؤمن بوده‌اند و از آنجا كه پدر ابراهيم در سلسله نسب رسول اكرم(ص) قرار دارد، نمى‌تواند مشرك باشد؛ درحالى‌كه آزر مشرك بوده است؛
    #:ج)- اجداد پيامبر اسلام(ص) طبق شواهدى از قرآن<ref>شعرا: 219</ref>و روايات، همه موحد و مؤمن بوده‌اند و از آنجا كه پدر ابراهيم در سلسله نسب رسول اكرم(ص) قرار دارد، نمى‌تواند مشرك باشد؛ درحالى‌كه آزر مشرك بوده است؛
    #:د)- طبق نص قرآن، حضرت ابراهيم در آخر عمرش براى پدر و مادرش از خداوند طلب مغفرت مى‌كند <ref>ابراهيم: 41</ref>؛ درحالى‌كه خداوند در قرآن آشكارا پيامبران و مؤمنان را از اينكه براى بستگان مشركشان طلب آمرزش نمايند، منع نموده است <ref>توبه: 113</ref>؛ بنابراين حضرت ابراهيم(ع) نمى‌تواند براى پدر مشرك، طلب آمرزش كند؛ در نتيجه آزر پدر واقعى و حقيقى ابراهيم نيست، بلكه عموى او و منجم نمرود بوده است <ref>ر.ك: مقاله ابراهيم، نوشته رحمت‌الله ضيايى ارزگانى، در دانشنامه كلام اسلامى، ج1، ص145</ref>.
    #:د)- طبق نص قرآن، حضرت ابراهيم در آخر عمرش براى پدر و مادرش از خداوند طلب مغفرت مى‌كند<ref>ابراهيم: 41</ref>؛ درحالى‌كه خداوند در قرآن آشكارا پيامبران و مؤمنان را از اينكه براى بستگان مشركشان طلب آمرزش نمايند، منع نموده است<ref>توبه: 113</ref>؛ بنابراین حضرت ابراهيم(ع) نمى‌تواند براى پدر مشرك، طلب آمرزش كند؛ در نتيجه آزر پدر واقعى و حقيقى ابراهيم نيست، بلكه عموى او و منجم نمرود بوده است<ref>ر.ک: مقاله ابراهيم، نوشته رحمت‌الله ضيايى ارزگانى، در دانشنامه كلام اسلامى، ج1، ص145</ref>
    #عجالم، همان بنوسالم هستند و به آنها «آل سالم» گفته نمى‌شود و «آل سالم» از جحافل هستند و اينان بنوسالم از عجالم هستند. مشايخ آنان عبارتند از: محمد بن احمد و محمد بن انعم و سعد بن محمد و آل عبدالله، شيخشان مقبل بن عبداللّه و ركّابه شيخشان على بن انعم است و او برادر محمد بن انعم شيخ بنى‌سالم نيست، بلكه اشتراك اسمى است... <ref>ر.ك: همان، ص140</ref>.
    #عجالم، همان بنوسالم هستند و به آنها «آل سالم» گفته نمى‌شود و «آل سالم» از جحافل هستند و اينان بنوسالم از عجالم هستند. مشايخ آنان عبارتند از: محمد بن احمد و محمد بن انعم و سعد بن محمد و آل عبدالله، شيخشان مقبل بن عبداللّه و ركّابه شيخشان على بن انعم است و او برادر محمد بن انعم شيخ بنى‌سالم نيست، بلكه اشتراك اسمى است..<ref>ر.ک: همان، ص140</ref>


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت كتاب ==




    براى كتاب حاضر، در پايان آن، فهرست اعلام اسامى رجال و نسا و شعوب و قبائل، فهرست الفبايى موضوعات و فهرست تفصيلى مطالب فراهم شده است <ref>ر.ك: همان، ص143-229</ref>.
    براى كتاب حاضر، در پايان آن، فهرست اعلام اسامى رجال و نسا و شعوب و قبائل، فهرست الفبايى موضوعات و فهرست تفصيلى مطالب فراهم شده است<ref>ر.ک: همان، ص143-229</ref>


    هرچند مصحح براى تصحيح اثر حاضر و افزودن مقدمه و پاورقى بر آن از منابع متعددى بهره برده، وليكن فهرست منابع مورد استفاده‌اش و مشخصات كتاب‌شناختى آن را تنظيم و ثبت نكرده است.
    هرچند مصحح براى تصحيح اثر حاضر و افزودن مقدمه و پاورقى بر آن از منابع متعددى بهره برده، وليكن فهرست منابع مورد استفاده‌اش و مشخصات كتاب‌شناختى آن را تنظيم و ثبت نكرده است.
    خط ۸۵: خط ۶۹:


    2. مقاله ابراهيم(ع)، نوشته رحمت‌الله ضيايى ارزگانى، در دانشنامه كلام اسلامى، جمعى از نويسندگان زير نظر [[سبحانی تبریزی، جعفر|آيت‌الله جعفر سبحانى]]، قم مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ اول.
    2. مقاله ابراهيم(ع)، نوشته رحمت‌الله ضيايى ارزگانى، در دانشنامه كلام اسلامى، جمعى از نويسندگان زير نظر [[سبحانی تبریزی، جعفر|آيت‌الله جعفر سبحانى]]، قم مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ اول.
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}




    == پیوندها ==
    [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18120 مطالعه کتاب طرفة الأصحاب في معرفة الأنساب در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:آثار خاورشناسان]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۱۰

    طرفة الأصحاب في معرفة الأنساب
    طرفة الأصحاب في معرفة الأنساب
    پدیدآورانسترستین، کارل ویلهم (محقق) اشرف الرسولی، عمر بن یوسف (نویسنده)
    ناشردار الآفاق العربية
    مکان نشرقاهره - مصر
    سال نشر1422 ق یا 2001 م
    چاپ1
    شابک977-344-002-8
    موضوعنسب‌شناسی - متون قدیمی تا قرن 14 کشورهای اسلامی - نسب نامه - متون قدیمی تا قرن 14
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏CS‎‏ ‎‏25‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏5‎‏ط‎‏4
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    طرفة الأصحاب في معرفة الأنساب، اثر عمر بن يوسف اشرف الرسولى (سومين پادشاه آل رسول يمن، سلطان ملك اشرف عمر بن يوسف بن رسول تركمانى غسانى، متوفاى 696ق) است كه در آن، نسب‌هاى گوناگون را از حضرت آدم(ع) تا دوران خودش شناسانده است.

    اين اثر را خاورشناس مشهور و مترجم قرآن به زبان سوئدى، «كارل ويلهلم سترستين» يا «زترستين» (اورسه 1866-1953م، اوپسالا) تصحيح كرده و پاورقى‌هايى برایش نوشته و همچنين دكتر صلاح‌الدين منجد مقدمه‌اى عالمانه و تعليقاتى بر آن افزوده است.

    ساختار

    اين كتاب از مقدمه مفصل دكتر صلاح‌الدين منجد(34 صفحه) و مقدمه مختصر مصحح (يك صفحه) و مقدمه كوتاه نویسنده (نصف صفحه) و متن اصلى (صد صفحه) و فهارس (70 صفحه) تشكيل شده است. دكتر صلاح‌الدين منجد در مقدمه‌اش كه آن را در تاريخ ربيع‌الأول 1369ق، به درخواست «المجمع العلمي العربي» نوشته، ارزش نسب‌شناسى در نزد عرب در دوران جاهليت و اسلام را توضيح داده و به معرفى نویسنده و كتابش پرداخته و از جمله چنين آورده است: اما كتاب «طرفة الأصحاب»، مختصرى در علم الانساب است و شايد اين كتاب از جامع‌ترين آثارى است كه در دسترس ماست و در آن اصول انساب عرب و نسب پيامبر(ص) و صحابه و نسب خلفاى اموى و عباسى و بنى رسول و نسب اشراف در يمن آمده است. در اين كتاب، بخشى هست كه در آن اصالت آشكار است و آن از ابتكارات خود ملك اشرف است و آن بخش، به نسب بنى رسول(ص) و اولاد و احفادشان تا زمان خودش و به نسب اشراف يمن مخصوص است و آن بخش مهمى است كه كمتر در كتاب ديگرى يافت مى‌شود.

    و بخش ديگرى متعلق به اصول انساب عرب و صحابه و خلفا است كه آن را از منابع ديگرى اقتباس كرده كه نامشان را ذكر كرده است و آن عبارت است از: 1. تاريخ ابن واضح؛ 2. الكامل في التاريخ ابن اثير؛ 3. كتاب العقد؛ 4. الإكليل همذانى؛ 5. كتاب اللباب اشعرى؛ 6. كتاب نشوان بن سعيد الحميرى؛ 7. خلاصة السير محب طبرى؛ 8. صفة الصفوة ابن الجوزى؛ 9. بلغة الظرفاء في تاريخ الخلفاء؛ 10. جواهر التيجان، نوشته همين ملك اشرف نویسنده اثر حاضر و...

    دكتر منجد افزوده است: نویسنده گاه مطالبى را كه نقل مى‌كند، خلاصه مى‌سازد و گاه بدون تلخيص، نص مطالب را مى‌آورد. صلاح‌الدين منجدسپس تلاش «كارل ويلهلم سترستين» را در تصحيح اثر حاضر ستوده است[۱]

    گزارش محتوا

    برخى از مطالب سودمند اثر حاضر چنين است:

    1. نویسنده در مقدمه مختصرش كه مكان و تاريخ نگارشش را مشخص نكرده، يادآور شده است: اين، مختصرى در علم انساب است كه حفظش بر خردورزان آسان است و اصول انساب عرب را در بر دارد... و نسب پيامبر مصطفى(ص) و اصحاب نيكش به آن افزوده شده و توضيح داده‌ايم كه از نظر سبب و نسب كدام به او نزدیک ‌تر بوده و بعد از آن، خلفاى بنى‌اميه و بنى‌عباس، سپس بنى رسول ملوك يمن را آورديم و آنگاه هر كسى كه مشهور شده به خدمت به آنان از اكابر و اشراف در دوران ما و عرب‌ها..[۲]
    2. ابن واضح در مقدمه كتابش ذكر كرده كه حضرت آدم(ع) خليفه خدا در روى زمين بود. وقتى زمان وفاتش رسيد به فرزندش شيت وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش انوش وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش قينان وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش مهلائيل وصيت كرد و او اين مسئوليت را برعهده گرفت. وقتى زمان وفات او رسيد، به فرزندش يرد وصيت كرد. پس خداى متعال به يرد پيامبر، ادريس را عطا كرد در آخر هزاره اول و ادريس به متوشلخ وصيت كرد و در زمان متوشلخ هزاره دوم تمام شد و..[۳]
    3. اما قريش پس آن، نضر بن كنانة بن خزيمة بن مدرک ة بن الياس بن مضر است و آنان بطن‌هاى بنوهاشم و بنوالمطلب و بنونوفل و بنواميه و بنوعبدشمس و بنوعبدالدار و بنوشيبه و بنواسد و بنوزهره و بنوتيم و بنومخزوم و بنوكعب و بنوعدى و بنوجمح و بنوسهم و بنوادرم و بنومحارب و... هستند.
      اما هاشم، پس او جد پيامبر(ص) است و او سرور فرزندان حضرت آدم(ع)، حضرت محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصى بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لؤى بن غالب بن فهر بن مالك بن النضر است و او قريش بن كنانة بن خزيمة بن مدرک ة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان بن اد بن اليسع بن الهميسع بن نبت بن سلامان بن حمل بن مقرم بن قيدار بن اسماعيل ذبيح‌اللّه بن ابراهيم خليل بن آزر بن ناحور بن ساروغ بن ارعوى بن فالغ بن عابر است و در «عابر»، نسب قحطان و عدنان به هم مى‌رسد[۴]
      درباره اين تعبير نویسنده: «ابراهيم خليل بن آزر»، گفتنى است كه برخى با توجه به ظاهر آيات، آزر بت‌پرست را پدر واقعى ابراهيم دانسته‌اند؛ درحالى‌كه برخى ديگر معتقدند پدر ابراهيم، تاروخ است و نسب‌شناسان بر اين مطلب اجماع دارند. آنان براى اثبات اين ادعا به دلايل ذيل استناد كرده‌اند:
      الف)- در برخى از روايات و عهد قديم نام پدر ابراهيم تاروخ است، نه آزر؛
      ب)- اطلاق كلمه اب بر آزر در قرآن، دليل بر اين نمى‌شود كه وى پدر واقعى ابراهيم باشد؛ زيرا عرب، عنوان اب را بر عمو نيز اطلاق می‌كردند؛ چنان‌كه در قرآن اسماعيل كه عموى يعقوب مى‌باشد پدر يعقوب ناميده شده است[۵]؛
      ج)- اجداد پيامبر اسلام(ص) طبق شواهدى از قرآن[۶]و روايات، همه موحد و مؤمن بوده‌اند و از آنجا كه پدر ابراهيم در سلسله نسب رسول اكرم(ص) قرار دارد، نمى‌تواند مشرك باشد؛ درحالى‌كه آزر مشرك بوده است؛
      د)- طبق نص قرآن، حضرت ابراهيم در آخر عمرش براى پدر و مادرش از خداوند طلب مغفرت مى‌كند[۷]؛ درحالى‌كه خداوند در قرآن آشكارا پيامبران و مؤمنان را از اينكه براى بستگان مشركشان طلب آمرزش نمايند، منع نموده است[۸]؛ بنابراین حضرت ابراهيم(ع) نمى‌تواند براى پدر مشرك، طلب آمرزش كند؛ در نتيجه آزر پدر واقعى و حقيقى ابراهيم نيست، بلكه عموى او و منجم نمرود بوده است[۹]
    4. عجالم، همان بنوسالم هستند و به آنها «آل سالم» گفته نمى‌شود و «آل سالم» از جحافل هستند و اينان بنوسالم از عجالم هستند. مشايخ آنان عبارتند از: محمد بن احمد و محمد بن انعم و سعد بن محمد و آل عبدالله، شيخشان مقبل بن عبداللّه و ركّابه شيخشان على بن انعم است و او برادر محمد بن انعم شيخ بنى‌سالم نيست، بلكه اشتراك اسمى است..[۱۰]

    وضعيت كتاب

    براى كتاب حاضر، در پايان آن، فهرست اعلام اسامى رجال و نسا و شعوب و قبائل، فهرست الفبايى موضوعات و فهرست تفصيلى مطالب فراهم شده است[۱۱]

    هرچند مصحح براى تصحيح اثر حاضر و افزودن مقدمه و پاورقى بر آن از منابع متعددى بهره برده، وليكن فهرست منابع مورد استفاده‌اش و مشخصات كتاب‌شناختى آن را تنظيم و ثبت نكرده است.

    پانويس

    1. ر.ک: مقدمه كتاب، ص5-38
    2. ر.ک: همان، ص43
    3. ر.ک: متن كتاب، ص44
    4. ر.ک: همان، ص79-80
    5. بقره: 33
    6. شعرا: 219
    7. ابراهيم: 41
    8. توبه: 113
    9. ر.ک: مقاله ابراهيم، نوشته رحمت‌الله ضيايى ارزگانى، در دانشنامه كلام اسلامى، ج1، ص145
    10. ر.ک: همان، ص140
    11. ر.ک: همان، ص143-229

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن كتاب.

    2. مقاله ابراهيم(ع)، نوشته رحمت‌الله ضيايى ارزگانى، در دانشنامه كلام اسلامى، جمعى از نويسندگان زير نظر آيت‌الله جعفر سبحانى، قم مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ اول.

    وابسته‌ها