۱۴۶٬۹۷۵
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''سیاحت غرب (سرنوشت ارواح بعد از مرگ)'''، [[سید محمدحسن بن سید محمد نجفى]] (1295-1363ق)، معروف به [[آقا نجفى قوچانى]]، روایتی داستانی و تمثیلی از سفر روح پس از مرگ است که نویسنده در آن، عوالم برزخی و مراحل سعادت و شقاوت ارواح را بر اساس اعتقادات اسلامی شرح میدهد. | '''سیاحت غرب (سرنوشت ارواح بعد از مرگ)'''، [[نجفی قوچانی، محمدحسن|سید محمدحسن بن سید محمد نجفى]] (1295-1363ق)، معروف به [[نجفی قوچانی، محمدحسن|آقا نجفى قوچانى]]، روایتی داستانی و تمثیلی از سفر روح پس از مرگ است که نویسنده در آن، عوالم برزخی و مراحل سعادت و شقاوت ارواح را بر اساس اعتقادات اسلامی شرح میدهد. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
| خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
در ادامه سفر، راهنما (هادی) به او میآموزد که رستگاری در گرو ایمان و پیروی از ولایت ائمه اطهار(ع) است. وی شرح میدهد که این جهان، جزئی از عالم ملکوت است، و کسی که از این دنیا فارغ شده، تنها با اعمال نیک خود به سرمنزل مقصود میرسد. او در مسیر خود، علاوه بر آشنایی با جهالت، با اشخاصی روبرو میشود که در دنیا به دنبال مطامع پوچ و زودگذر بودند و اکنون در عذاب به سر میبرند. راهنما در مواجهه با برخی از ارواح گمراه، به او یادآوری میکند که دنیا جزو سرای غرور و فریب است. سپس، مسافر بهسوی شهر اسلام (وادیالسلام) رهسپار میشود که منزلی پر از شادکامی و امنیت است و محل اجتماع سادات، مسافران و شیعیان و محبین اهلبیت(ع) است. در این شهر، راهنما به اهمیت زیارت و توسل به بزرگواران تأکید میکند و بیان میدارد که هر دو عالم، سایه یکدیگرند. او وارد قصری مجلل میشود که در آنجا هدایایی از سوی اهلبیت(ع) وجود دارد. در این قصر، ستونهایی نمادین هستند که تجسمی از اصولدین چون توحید، عدل، نبوت، امامت و ولایت هستند<ref>همان، ص19- 82</ref>. | در ادامه سفر، راهنما (هادی) به او میآموزد که رستگاری در گرو ایمان و پیروی از ولایت ائمه اطهار(ع) است. وی شرح میدهد که این جهان، جزئی از عالم ملکوت است، و کسی که از این دنیا فارغ شده، تنها با اعمال نیک خود به سرمنزل مقصود میرسد. او در مسیر خود، علاوه بر آشنایی با جهالت، با اشخاصی روبرو میشود که در دنیا به دنبال مطامع پوچ و زودگذر بودند و اکنون در عذاب به سر میبرند. راهنما در مواجهه با برخی از ارواح گمراه، به او یادآوری میکند که دنیا جزو سرای غرور و فریب است. سپس، مسافر بهسوی شهر اسلام (وادیالسلام) رهسپار میشود که منزلی پر از شادکامی و امنیت است و محل اجتماع سادات، مسافران و شیعیان و محبین اهلبیت(ع) است. در این شهر، راهنما به اهمیت زیارت و توسل به بزرگواران تأکید میکند و بیان میدارد که هر دو عالم، سایه یکدیگرند. او وارد قصری مجلل میشود که در آنجا هدایایی از سوی اهلبیت(ع) وجود دارد. در این قصر، ستونهایی نمادین هستند که تجسمی از اصولدین چون توحید، عدل، نبوت، امامت و ولایت هستند<ref>همان، ص19- 82</ref>. | ||
نویسنده همچنین مشاهدات خود را از عذابهای روحی کسانی که اعمال ناپسند داشتند بیان میکند؛ برخی از ارواح مانند سگهایی دیده میشوند که با یکدیگر درگیرند و دلیل این مجازات، اعمال خبیث آنها در دنیا بوده است. در بخشی از کتاب از بهشت برزخی و نعمات الهی سخن میرود. راهنما تأکید میکند که این عوالم، بازتابی از همان عالم دنیوی است و هر کس پاداش یا جزای خود را میبیند. در انتهای سفر، راهنما بیان میدارد که در عالم برزخ، سعادت و خوشی برای دوستان خدا دائمی است، اما برای افراد ستمگر و غفلت زده، این عالم محلی برای غم و اندوه است<ref>همان، ص82-128</ref>. | نویسنده همچنین مشاهدات خود را از عذابهای روحی کسانی که اعمال ناپسند داشتند بیان میکند؛ برخی از ارواح مانند سگهایی دیده میشوند که با یکدیگر درگیرند و دلیل این مجازات، اعمال خبیث آنها در دنیا بوده است. در بخشی از کتاب از بهشت برزخی و نعمات الهی سخن میرود. راهنما تأکید میکند که این عوالم، بازتابی از همان عالم دنیوی است و هر کس پاداش یا جزای خود را میبیند. در انتهای سفر، راهنما بیان میدارد که در عالم برزخ، سعادت و خوشی برای دوستان خدا دائمی است، اما برای افراد ستمگر و غفلت زده، این عالم محلی برای غم و اندوه است<ref>همان، ص82-128</ref>. | ||