چهار مقاله پیرامون مباحث عرفانی: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
| (یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
1. «راه بروز اعلی: گمنامی تمام، به نام و نه نشان». برگزیده از کتابی به همین نام به سه زبان فارسی، عربی و فرانسه، که در سال 1370 توسط دانشگاه علامه طباطبایی با تصاویری از افسون (کورین) معینفر انتشار یافته است. به روایت بخشی از حماسۀ بزرگ ایرانی، به نظم درآمده به وسیلۀ [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] در [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]]، سام پهلوان سالار سیستان، مدتها از داشتن فرزند محروم بود و بدین خاطر سخت غمگین. تمام امیدش به مارویی از شبستانش بود که سرانجام از او بارور شد و فرزندی به دنیا آورد: پسری زیبا، با صورتی درخشان اما با موهای سپید. | 1. «راه بروز اعلی: گمنامی تمام، به نام و نه نشان». برگزیده از کتابی به همین نام به سه زبان فارسی، عربی و فرانسه، که در سال 1370 توسط دانشگاه علامه طباطبایی با تصاویری از افسون (کورین) معینفر انتشار یافته است. به روایت بخشی از حماسۀ بزرگ ایرانی، به نظم درآمده به وسیلۀ [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] در [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]]، سام پهلوان سالار سیستان، مدتها از داشتن فرزند محروم بود و بدین خاطر سخت غمگین. تمام امیدش به مارویی از شبستانش بود که سرانجام از او بارور شد و فرزندی به دنیا آورد: پسری زیبا، با صورتی درخشان اما با موهای سپید. | ||
2) «هدهد و رمز او»، مقالهای است که در مجلۀ زیباشناخت ـ مطالعات نظری و فلسفی هنر، شمارۀ 7 (1381)، صفحات 471 ـ 485 و نیز در مجلۀ مطالعات و پژوهشهای دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، شمارۀ سیوهشتم (1383)، صفحات 11 ـ 30 به چاپ رسیده است. سخن از هدهد در قرآن مجید در مفصلترین بخشی است که ویژۀ سلیمان نبی است. بر مبنای روایت قرآنی پیرامون سلیمان و هدهد سلیمان، قصۀ مشروحی در کتب تاریخی و تفاسیر قرآنی به زبان فارسی و عربی آمده است. فی المثل در تاریخ و [[جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري)|تفسیر طبری]]، [[روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن|تفسیر ابوالفتوح]]، [[تفسیر سورآبادی]] و .... . عارفان بزرگ مسلمان برای بیان اندیشههای عرفانی خویش، قصۀ سلیمان یا رمز هدهد را اقتباس کردهاند؛ آن را توضیح داده و تأویل نمودهاند. برای مثال [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] تأویل لطیفی از قصۀ سلیمان در فصل شانزدهم [[فصوص الحكم (تعليقات ابوالعلاء عفيفي)|فصوص الحکم]] ارائه میدهد. [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] نیز به طرق مختلف از رمز هدهد مدد گرفته است؛ برای مثال صفیر سیمرغ، هدهد تمثیلی است از روح که در فصل بهار آشیان خویش ترک میکند و با منقار خویش پروبال برمیکند و به قاف میرود و .... . | 2) «هدهد و رمز او»، مقالهای است که در مجلۀ زیباشناخت ـ مطالعات نظری و فلسفی هنر، شمارۀ 7 (1381)، صفحات 471 ـ 485 و نیز در مجلۀ مطالعات و پژوهشهای دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، شمارۀ سیوهشتم (1383)، صفحات 11 ـ 30 به چاپ رسیده است. سخن از هدهد در قرآن مجید در مفصلترین بخشی است که ویژۀ سلیمان نبی است. بر مبنای روایت قرآنی پیرامون سلیمان و هدهد سلیمان، قصۀ مشروحی در کتب تاریخی و تفاسیر قرآنی به زبان فارسی و عربی آمده است. فی المثل در تاریخ و [[جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري)|تفسیر طبری]]، [[روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن|تفسیر ابوالفتوح]]، [[تفسیر سورآبادی]] و..... عارفان بزرگ مسلمان برای بیان اندیشههای عرفانی خویش، قصۀ سلیمان یا رمز هدهد را اقتباس کردهاند؛ آن را توضیح داده و تأویل نمودهاند. برای مثال [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] تأویل لطیفی از قصۀ سلیمان در فصل شانزدهم [[فصوص الحكم (تعليقات ابوالعلاء عفيفي)|فصوص الحکم]] ارائه میدهد. [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] نیز به طرق مختلف از رمز هدهد مدد گرفته است؛ برای مثال صفیر سیمرغ، هدهد تمثیلی است از روح که در فصل بهار آشیان خویش ترک میکند و با منقار خویش پروبال برمیکند و به قاف میرود و..... | ||
3) «[[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] (560 ـ638) و جامی (817 ـ 898)»، مقالهای است که در مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، پاییز و زمستان 1379، صفحان 823 ـ840، به چاپ رسیده است. نویسنده در این مقاله در پی نشاندادن تداوم تعلیمات ابن عربی در ایران از زمان حیاتش تا کنون و نقش و اهمیت [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] در انتقال این تعلیمات است. آخرین اثر عرفانی [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] در رابطۀ مستقیم با ابن عربی، شرح فصوص الحکم است به زبان عربی به تاریخ 896. جامی با استفاده از شروح معتبر بزرگانی چون [[جندی، مؤیدالدین محمود|مؤیدالدین جندی]]، [[سعیدالدین فرغانی]]، [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلالالدین|عبدالرزاق کاشانی]]، [[قیصری، داود بن محمود|محمود داوود قیصری]] و نوشتههای دیگری متعلق به کتاب ابن عربی، چون آثار [[صدرالدین قونوی، محمد بن اسحاق|صدرالدین قونوی]] شرح خویش را تألیف نموده است. | 3) «[[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] (560 ـ638) و جامی (817 ـ 898)»، مقالهای است که در مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، پاییز و زمستان 1379، صفحان 823 ـ840، به چاپ رسیده است. نویسنده در این مقاله در پی نشاندادن تداوم تعلیمات ابن عربی در ایران از زمان حیاتش تا کنون و نقش و اهمیت [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] در انتقال این تعلیمات است. آخرین اثر عرفانی [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] در رابطۀ مستقیم با ابن عربی، شرح فصوص الحکم است به زبان عربی به تاریخ 896. جامی با استفاده از شروح معتبر بزرگانی چون [[جندی، مؤیدالدین محمود|مؤیدالدین جندی]]، [[سعیدالدین فرغانی]]، [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلالالدین|عبدالرزاق کاشانی]]، [[قیصری، داود بن محمود|محمود داوود قیصری]] و نوشتههای دیگری متعلق به کتاب ابن عربی، چون آثار [[صدرالدین قونوی، محمد بن اسحاق|صدرالدین قونوی]] شرح خویش را تألیف نموده است. | ||
| خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
[[رده:مباحث خاص تصوف و عرفان]] | [[رده:مباحث خاص تصوف و عرفان]] | ||
[[رده:مقالات(فروردین 1404) باقی زاده]] | [[رده:مقالات(فروردین 1404) باقی زاده]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 فروردین 1404]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۹ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۲۹
چهار مقاله پیرامون مباحث عرفانی تألیف محمدجعفر معینفر (معین)، این کتاب دربرگیرندۀ چهار مقاله از نویسنده است که در مباحث عرفانی به نگارش درآمده است.
| چهار مقاله پیرامون مباحث عرفانی | |
|---|---|
| پدیدآوران | معینفر، محمدجعفر (نویسنده) |
| ناشر | نشانه |
| مکان نشر | تهران |
| سال نشر | 1397 |
| شابک | 7ـ53ـ7693ـ600ـ978 |
| موضوع | عرفان - مقالهها و خطابهها,مقالههای فارسی - قرن ۱۴ |
| کد کنگره | BP ۲۸۶/م۶چ۹ ۱۳۹۷ |
گزارش کتاب
این کتاب دربرگیرندۀ چهار مقاله از نویسنده است که در مباحث عرفانی به نگارش درآمده است.
مقالاتی که در این کتاب کوچک آورده شده، عبارتند از:
1. «راه بروز اعلی: گمنامی تمام، به نام و نه نشان». برگزیده از کتابی به همین نام به سه زبان فارسی، عربی و فرانسه، که در سال 1370 توسط دانشگاه علامه طباطبایی با تصاویری از افسون (کورین) معینفر انتشار یافته است. به روایت بخشی از حماسۀ بزرگ ایرانی، به نظم درآمده به وسیلۀ فردوسی در شاهنامه، سام پهلوان سالار سیستان، مدتها از داشتن فرزند محروم بود و بدین خاطر سخت غمگین. تمام امیدش به مارویی از شبستانش بود که سرانجام از او بارور شد و فرزندی به دنیا آورد: پسری زیبا، با صورتی درخشان اما با موهای سپید.
2) «هدهد و رمز او»، مقالهای است که در مجلۀ زیباشناخت ـ مطالعات نظری و فلسفی هنر، شمارۀ 7 (1381)، صفحات 471 ـ 485 و نیز در مجلۀ مطالعات و پژوهشهای دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، شمارۀ سیوهشتم (1383)، صفحات 11 ـ 30 به چاپ رسیده است. سخن از هدهد در قرآن مجید در مفصلترین بخشی است که ویژۀ سلیمان نبی است. بر مبنای روایت قرآنی پیرامون سلیمان و هدهد سلیمان، قصۀ مشروحی در کتب تاریخی و تفاسیر قرآنی به زبان فارسی و عربی آمده است. فی المثل در تاریخ و تفسیر طبری، تفسیر ابوالفتوح، تفسیر سورآبادی و..... عارفان بزرگ مسلمان برای بیان اندیشههای عرفانی خویش، قصۀ سلیمان یا رمز هدهد را اقتباس کردهاند؛ آن را توضیح داده و تأویل نمودهاند. برای مثال ابن عربی تأویل لطیفی از قصۀ سلیمان در فصل شانزدهم فصوص الحکم ارائه میدهد. سهروردی نیز به طرق مختلف از رمز هدهد مدد گرفته است؛ برای مثال صفیر سیمرغ، هدهد تمثیلی است از روح که در فصل بهار آشیان خویش ترک میکند و با منقار خویش پروبال برمیکند و به قاف میرود و.....
3) «ابن عربی (560 ـ638) و جامی (817 ـ 898)»، مقالهای است که در مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، پاییز و زمستان 1379، صفحان 823 ـ840، به چاپ رسیده است. نویسنده در این مقاله در پی نشاندادن تداوم تعلیمات ابن عربی در ایران از زمان حیاتش تا کنون و نقش و اهمیت جامی در انتقال این تعلیمات است. آخرین اثر عرفانی جامی در رابطۀ مستقیم با ابن عربی، شرح فصوص الحکم است به زبان عربی به تاریخ 896. جامی با استفاده از شروح معتبر بزرگانی چون مؤیدالدین جندی، سعیدالدین فرغانی، عبدالرزاق کاشانی، محمود داوود قیصری و نوشتههای دیگری متعلق به کتاب ابن عربی، چون آثار صدرالدین قونوی شرح خویش را تألیف نموده است.
4) «سرود وحدت» و اما این مقاله، مقولهای دیگر است و داستانی دیگر دارد! نویسنده به مناسبت آشنایی که با حسین کاظمزاده ایرانشهر داشته، با او مکاتباتی داشته است. از جمله عادات کاظمزاده ایرانشهر این بوده که گاهی اثری از آثار خود به زبان فرانسه را برای نویسنده ارسال میکردند تا توسط نویسنده به فارسی ترجمه شود. نظیر «سرود وحدت» که نویسنده آن را ترجمه نموده و با الهام از آن این ترجیعبند را سروده و پس از نزدیک به شصت سال در این کتاب منتشر کرده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات