جام عشق؛ مولانا و دنیای امروز ما: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURجام عشقJ1.jpg | عنوان =جام عشق؛ مولانا و دنیای امروز ما | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = کریمی، فاطمه (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =نور سخن | مکان نشر =تهران | سال نشر =1397 | کد ات...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''جام عشق؛ مولانا و دنیای امروز ما''' تألیف فاطمه | '''جام عشق؛ مولانا و دنیای امروز ما''' تألیف [[کریمی، فاطمه|فاطمه کریمی]]، مطالب این کتاب طوری طراحی شده که خوانندۀ گرامی بر اثر خواندن آن، با تعالیم و اندیشههای واقعی زندگی آشنا شود و موجب تغییر افکار او گردد. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
مولانا عارف وارستهای است که آئین و عشق و کلامش، دعوت به یگانگی میکند. در میان شاعران ایرانی، هیچ یک از لحاظ وسعت دامنۀ تأثیر در خارج از ایران با مولانا برابری ندارد. سالها پس از درگذشت | [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] عارف وارستهای است که آئین و عشق و کلامش، دعوت به یگانگی میکند. در میان شاعران ایرانی، هیچ یک از لحاظ وسعت دامنۀ تأثیر در خارج از ایران با [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] برابری ندارد. سالها پس از درگذشت [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]]، دامنۀ این تأثیر گسترش بسیاری پیدا کرده و به ادبیات کشورهای غربی و شرقی نیز راه یافته است. | ||
از نخستین کسانی که در ادبیات غرب از مولانا تأثیر پذیرفتهاند، میتوان | از نخستین کسانی که در ادبیات غرب از [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] تأثیر پذیرفتهاند، میتوان «[[براون، ادوارد گرانویل|ادوارد براون]]»، «[[نیکلسون، رینولد الین|رینولد نیکلسن]]»، «[[آرتور جان آربری]]»، «[[سرجیمز ویلیام ردهوس]]»، «[[ا.ه.پالمر]]»، «[[سر ویلیام جونز]]» و دیگر خاروشناسان انگلیسی را نام برد. | ||
در اشعار مولانا میان همه اجزا و ابیات غزلیات، هماهنگی برقرار است. اگر غزلهای او را با غزلهایی که معاصر اوست، مانند عطار یا شاعران قبل و بعد او بسنجیم، وحدت را در غزلهای مولوی بیشتر احساس میکنیم؛ چون هر غزل مولانا نتیجه جوشش ضمیر ناهشیار اوست که اغلب به تأثیر موسیقی، وجد و سماع پدید آمده، که این وحدت حال، آشکارتر است. وابسته نبودن ایشان به موازین زیباشناختی و رعایتهای لفظی و فنی که گاهی مخل است، باعث گردیده وحدت حال شعری خود را بهتر حفظ کند. | در اشعار [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] میان همه اجزا و ابیات غزلیات، هماهنگی برقرار است. اگر غزلهای او را با غزلهایی که معاصر اوست، مانند [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] یا شاعران قبل و بعد او بسنجیم، وحدت را در غزلهای [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] بیشتر احساس میکنیم؛ چون هر غزل [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] نتیجه جوشش ضمیر ناهشیار اوست که اغلب به تأثیر موسیقی، وجد و سماع پدید آمده، که این وحدت حال، آشکارتر است. وابسته نبودن ایشان به موازین زیباشناختی و رعایتهای لفظی و فنی که گاهی مخل است، باعث گردیده وحدت حال شعری خود را بهتر حفظ کند. | ||
نکته جالب دیگر، قالبشکنی | نکته جالب دیگر، قالبشکنی [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]]<nowiki/>ست. وی بسیاری از غزلهای خود را با مطلعی آغاز میکند و در وسط کار قافیه را تبدیل به ردیف یا ردیف را تبدیل به قافیه میکند. آخرین مطلب در شکل شعری [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]]، کوتاهی یا بلندی بیش از معمول غزلهای اوست که گاهی به 92 بیت میرسد و گاهی از سه چهار بیت تجاوز نمیکند. | ||
مطالب این کتاب طوری طراحی شده که خوانندۀ گرامی بر اثر خواندن آن، با تعالیم و اندیشههای واقعی زندگی آشنا شود و موجب تغییر افکار او گردد. این کتاب نوشته شده است تا برای همه، با هر گرایش و دیدگاهی، برای دوستان و دانش آموختگان تشنهکام، خواندنی باشد. در این کتاب ما با مولانای اهل فقه و کلام کاری نداریم، بلکه با مولانایی کار داریم که در عرصۀ روانشناسی تجربی و عرفانی (معرفت و شناخت) و فلسفه، شالودۀ حیات انسان ما را دگرگون میکند و خوشهچین تعالین وزین (اجتماعی و معرفتی و شناخت درونی) او باشیم. در خودشناسی، مولانا مفاهیم ارزشمندی در اختیار ما قرار داده است، در آثار او هرگز از نومیدی، یأس، پیری و ملال نمیبینیم. از درون نو حرف میزند و این ناشی از فلسفۀ عرفانی خاص | مطالب این کتاب طوری طراحی شده که خوانندۀ گرامی بر اثر خواندن آن، با تعالیم و اندیشههای واقعی زندگی آشنا شود و موجب تغییر افکار او گردد. این کتاب نوشته شده است تا برای همه، با هر گرایش و دیدگاهی، برای دوستان و دانش آموختگان تشنهکام، خواندنی باشد. در این کتاب ما با مولانای اهل فقه و کلام کاری نداریم، بلکه با مولانایی کار داریم که در عرصۀ روانشناسی تجربی و عرفانی (معرفت و شناخت) و فلسفه، شالودۀ حیات انسان ما را دگرگون میکند و خوشهچین تعالین وزین (اجتماعی و معرفتی و شناخت درونی) او باشیم. در خودشناسی، مولانا مفاهیم ارزشمندی در اختیار ما قرار داده است، در آثار او هرگز از نومیدی، یأس، پیری و ملال نمیبینیم. از درون نو حرف میزند و این ناشی از فلسفۀ عرفانی خاص [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]]<nowiki/>ست که زندگی او را همواره منور و چراغانی کرده است. موسیقی کلام [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] همه را به رقص میاورد و جسارتی به انسان میدهد که بندهای سنت و عرف را بگسلد و آزاد شود: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
| خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
به جلوههای عرفانی مولانا پرداخته شده که آزادکننده است. او تلاش کرده همۀ انسانها را بدون مطرح کردن تعصبات دینی و زبانی خود، به زندگی واقعی و یکتایی به حق وصل کند؛ با عرفانی که مقدمۀ شناخت باطنی و شناخت تجربی است. شناخت باطنی مولانا هم ناشی از تجربیات درونی اوست؛ بنابراین مولانا را چراغ راه زندگی خود قرار دهیم و حول محورهای کلیدی معرفی شدۀ او بچرخیم. در حد امکان نویسنده کوشش کرده در رعایت ردیف این محورها به استناد از منابع بزرگان و اساتید بهره ببرد.<ref>[https://literaturelib.com/books/3638 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | به جلوههای عرفانی [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] پرداخته شده که آزادکننده است. او تلاش کرده همۀ انسانها را بدون مطرح کردن تعصبات دینی و زبانی خود، به زندگی واقعی و یکتایی به حق وصل کند؛ با عرفانی که مقدمۀ شناخت باطنی و شناخت تجربی است. شناخت باطنی [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] هم ناشی از تجربیات درونی اوست؛ بنابراین [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] را چراغ راه زندگی خود قرار دهیم و حول محورهای کلیدی معرفی شدۀ او بچرخیم. در حد امکان نویسنده کوشش کرده در رعایت ردیف این محورها به استناد از منابع بزرگان و اساتید بهره ببرد.<ref>[https://literaturelib.com/books/3638 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
<references /> | <references /> | ||
| خط ۵۷: | خط ۵۵: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:مقالات(اسفند) باقی زاده]] | [[رده:مقالات(اسفند) باقی زاده]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 فروردین 1404]] | ||
[[رده:فاقد اتوماسیون]] | [[رده:فاقد اتوماسیون]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۵ آوریل ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۲۳
| جام عشق؛ مولانا و دنیای امروز ما | |
|---|---|
| پدیدآوران | کریمی، فاطمه (نویسنده) |
| ناشر | نور سخن |
| مکان نشر | تهران |
| سال نشر | 1397 |
| شابک | 9ـ7ـ95956ـ600ـ978 |
| کد کنگره | |
جام عشق؛ مولانا و دنیای امروز ما تألیف فاطمه کریمی، مطالب این کتاب طوری طراحی شده که خوانندۀ گرامی بر اثر خواندن آن، با تعالیم و اندیشههای واقعی زندگی آشنا شود و موجب تغییر افکار او گردد.
گزارش کتاب
مولانا عارف وارستهای است که آئین و عشق و کلامش، دعوت به یگانگی میکند. در میان شاعران ایرانی، هیچ یک از لحاظ وسعت دامنۀ تأثیر در خارج از ایران با مولانا برابری ندارد. سالها پس از درگذشت مولانا، دامنۀ این تأثیر گسترش بسیاری پیدا کرده و به ادبیات کشورهای غربی و شرقی نیز راه یافته است.
از نخستین کسانی که در ادبیات غرب از مولانا تأثیر پذیرفتهاند، میتوان «ادوارد براون»، «رینولد نیکلسن»، «آرتور جان آربری»، «سرجیمز ویلیام ردهوس»، «ا.ه.پالمر»، «سر ویلیام جونز» و دیگر خاروشناسان انگلیسی را نام برد.
در اشعار مولانا میان همه اجزا و ابیات غزلیات، هماهنگی برقرار است. اگر غزلهای او را با غزلهایی که معاصر اوست، مانند عطار یا شاعران قبل و بعد او بسنجیم، وحدت را در غزلهای مولوی بیشتر احساس میکنیم؛ چون هر غزل مولانا نتیجه جوشش ضمیر ناهشیار اوست که اغلب به تأثیر موسیقی، وجد و سماع پدید آمده، که این وحدت حال، آشکارتر است. وابسته نبودن ایشان به موازین زیباشناختی و رعایتهای لفظی و فنی که گاهی مخل است، باعث گردیده وحدت حال شعری خود را بهتر حفظ کند.
نکته جالب دیگر، قالبشکنی مولاناست. وی بسیاری از غزلهای خود را با مطلعی آغاز میکند و در وسط کار قافیه را تبدیل به ردیف یا ردیف را تبدیل به قافیه میکند. آخرین مطلب در شکل شعری مولانا، کوتاهی یا بلندی بیش از معمول غزلهای اوست که گاهی به 92 بیت میرسد و گاهی از سه چهار بیت تجاوز نمیکند.
مطالب این کتاب طوری طراحی شده که خوانندۀ گرامی بر اثر خواندن آن، با تعالیم و اندیشههای واقعی زندگی آشنا شود و موجب تغییر افکار او گردد. این کتاب نوشته شده است تا برای همه، با هر گرایش و دیدگاهی، برای دوستان و دانش آموختگان تشنهکام، خواندنی باشد. در این کتاب ما با مولانای اهل فقه و کلام کاری نداریم، بلکه با مولانایی کار داریم که در عرصۀ روانشناسی تجربی و عرفانی (معرفت و شناخت) و فلسفه، شالودۀ حیات انسان ما را دگرگون میکند و خوشهچین تعالین وزین (اجتماعی و معرفتی و شناخت درونی) او باشیم. در خودشناسی، مولانا مفاهیم ارزشمندی در اختیار ما قرار داده است، در آثار او هرگز از نومیدی، یأس، پیری و ملال نمیبینیم. از درون نو حرف میزند و این ناشی از فلسفۀ عرفانی خاص مولاناست که زندگی او را همواره منور و چراغانی کرده است. موسیقی کلام مولانا همه را به رقص میاورد و جسارتی به انسان میدهد که بندهای سنت و عرف را بگسلد و آزاد شود:
| وقت آن آمد که من سوگندها را بشکنم | بندها را بردرانم پندها را بشکنم |
به جلوههای عرفانی مولانا پرداخته شده که آزادکننده است. او تلاش کرده همۀ انسانها را بدون مطرح کردن تعصبات دینی و زبانی خود، به زندگی واقعی و یکتایی به حق وصل کند؛ با عرفانی که مقدمۀ شناخت باطنی و شناخت تجربی است. شناخت باطنی مولانا هم ناشی از تجربیات درونی اوست؛ بنابراین مولانا را چراغ راه زندگی خود قرار دهیم و حول محورهای کلیدی معرفی شدۀ او بچرخیم. در حد امکان نویسنده کوشش کرده در رعایت ردیف این محورها به استناد از منابع بزرگان و اساتید بهره ببرد.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات