۱۴۶٬۰۶۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'تاثیر' به 'تأثیر') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مسکویه، احمد بن محمد' به 'ابن مسکویه، احمد بن محمد') |
||
| خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
در فصل دوم با عنوان «مكاتب، مجالس و انجمنها»، چگونگى فعاليت حلقههاى مختلف علمى و فرهنگى در رنسانس اسلامى و نقش خاص شخصيتهاى انديشمند و حلقههاى فكرى مربوط به آنها بررسى شده است. ابوزكريا يحيى بن عدى و مكتب خاص او، حسن بن سُوار بن خمّار، ابوعلى حسن بن سمح، ابوالحسن على بن محمد بديهى، از انديشمندان بزرگ این عهد بودند كه همگى اعضاى مكتب ابن عدى محسوب مىشوند. برخى از این افراد مسيحى و برخى مسلمانان اعضاى حلقه وى بودند. مجلس ابوسليمان سجستانى كه با شرحى مبسوط معرفى شده و بعدها موضوع کتاب مستقلى با همین عنوان قرار گرفته، نقش خاص فلاسفه مسلمان در حيات فرهنگى این عهد را نشان مىدهد. مجالس مربوط به اخوان الصفاء، مكتب ابوعبدالله بصرى و مجلس وزير معروف ابوعبدالله حسین بن احمد بن سعدان، از مباحث ديگر این فصل است كه هركدام با رویكردى انتقادى مورد بررسى قرار گرفتهاند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3832/53 همان، ص53]</ref> | در فصل دوم با عنوان «مكاتب، مجالس و انجمنها»، چگونگى فعاليت حلقههاى مختلف علمى و فرهنگى در رنسانس اسلامى و نقش خاص شخصيتهاى انديشمند و حلقههاى فكرى مربوط به آنها بررسى شده است. ابوزكريا يحيى بن عدى و مكتب خاص او، حسن بن سُوار بن خمّار، ابوعلى حسن بن سمح، ابوالحسن على بن محمد بديهى، از انديشمندان بزرگ این عهد بودند كه همگى اعضاى مكتب ابن عدى محسوب مىشوند. برخى از این افراد مسيحى و برخى مسلمانان اعضاى حلقه وى بودند. مجلس ابوسليمان سجستانى كه با شرحى مبسوط معرفى شده و بعدها موضوع کتاب مستقلى با همین عنوان قرار گرفته، نقش خاص فلاسفه مسلمان در حيات فرهنگى این عهد را نشان مىدهد. مجالس مربوط به اخوان الصفاء، مكتب ابوعبدالله بصرى و مجلس وزير معروف ابوعبدالله حسین بن احمد بن سعدان، از مباحث ديگر این فصل است كه هركدام با رویكردى انتقادى مورد بررسى قرار گرفتهاند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3832/53 همان، ص53]</ref> | ||
مؤلف در فصل سوم با عنوان «بزرگان، دانشوران، ولىنعمتان، قدرتمندان»، نقش برجسته شش شخصيت مشهور این زمان كه هركدام نقش مشخصى در نوزايى فرهنگى داشتند را بررسى مىكند. على بن محمد بن عباس ابوحيّان توحيدى (متوفى 414ق) بهعنوان كاتبى برجسته و انسانگرايى فعّال و درعينحال سرگردان در دربارهاى مختلف، ابوعلى [[مسکویه، احمد بن محمد|احمد بن محمد بن يعقوب بن مسكویه]] (متوفى 421ق)، مورخ و فيلسوفى كه نمود ویژه نديمان این عصر است، ابوالحسن محمد عامرى (متوفى 381ق)، فيلسوفى كه با گرايش صوفيانه، آموزههاى خاصى ارائه كرده، از جمله شخصيتهاى مورد نظرى هستند كه رونق و تعالى فرهنگى این عصر تا حد زيادى مرهون همت و حمايت بىدريغ آنها بوده است. تمامى این افراد، ایرانى بودند كه نشانگر سهم قابل توجه دانشوران ایرانى در رنسانس اسلامى است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3832/53 همان، ص53 - 54]</ref> | مؤلف در فصل سوم با عنوان «بزرگان، دانشوران، ولىنعمتان، قدرتمندان»، نقش برجسته شش شخصيت مشهور این زمان كه هركدام نقش مشخصى در نوزايى فرهنگى داشتند را بررسى مىكند. على بن محمد بن عباس ابوحيّان توحيدى (متوفى 414ق) بهعنوان كاتبى برجسته و انسانگرايى فعّال و درعينحال سرگردان در دربارهاى مختلف، ابوعلى [[ابن مسکویه، احمد بن محمد|احمد بن محمد بن يعقوب بن مسكویه]] (متوفى 421ق)، مورخ و فيلسوفى كه نمود ویژه نديمان این عصر است، ابوالحسن محمد عامرى (متوفى 381ق)، فيلسوفى كه با گرايش صوفيانه، آموزههاى خاصى ارائه كرده، از جمله شخصيتهاى مورد نظرى هستند كه رونق و تعالى فرهنگى این عصر تا حد زيادى مرهون همت و حمايت بىدريغ آنها بوده است. تمامى این افراد، ایرانى بودند كه نشانگر سهم قابل توجه دانشوران ایرانى در رنسانس اسلامى است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3832/53 همان، ص53 - 54]</ref> | ||
در خاتمه و نتيجه کتاب، مؤلف عنوان مىكند كه اگرچه از وضعيت فرهنگى كه به شرح آن پرداخته، بيشتر رونق فرهنگى سرزمینهاى مركزى جهان اسلام - عراق و غرب ایران - مد نظر بوده، اما این به معناى بىرونقى فرهنگى در ديگر نقاط جهان اسلام نيست. خراسان عصر سامانى، سيستان عهد بازماندگان صفارى، شام عهد حمدانى، مصر عهد فاطمى و اندلس عهد اموى هركدام در این دوره تبلور فرهنگى خاص خود را داشتند و از آن روى در رنسانس اسلامى سهيم بودند. | در خاتمه و نتيجه کتاب، مؤلف عنوان مىكند كه اگرچه از وضعيت فرهنگى كه به شرح آن پرداخته، بيشتر رونق فرهنگى سرزمینهاى مركزى جهان اسلام - عراق و غرب ایران - مد نظر بوده، اما این به معناى بىرونقى فرهنگى در ديگر نقاط جهان اسلام نيست. خراسان عصر سامانى، سيستان عهد بازماندگان صفارى، شام عهد حمدانى، مصر عهد فاطمى و اندلس عهد اموى هركدام در این دوره تبلور فرهنگى خاص خود را داشتند و از آن روى در رنسانس اسلامى سهيم بودند. | ||