صدای سخن عشق: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه ها ' به 'هها ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ی ای ' به 'یای ') |
||
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
'''صدای سخن عشق''' با عنوان فرعی پژوهشی در عشق حقیقی و حقیقت عشق، نوشتهی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کتابی است، نقدی تحلیلی که به شرح کامل عشق میپردازد و آن را به بیان تحلیل فلسفی در تمامی ابعادش میسنجد و نقد و بررسی میکند. عشق گوهری اصیل و عزیز است که خداوند آن را به ذات هستی بخشیده و چیزی و جایی و شخصی نیست، که از آن کوهر آسمانی و قدسی برخوردار نشده باشد. از آغاز تا کنون و از امروز تا فرداهای دور عشق امری ماندگار و پایا و پویاست و گویی جهان بی شیرازهی عشق دوام و بقائی نخواهد داشت. | '''صدای سخن عشق''' با عنوان فرعی پژوهشی در عشق حقیقی و حقیقت عشق، نوشتهی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کتابی است، نقدی تحلیلی که به شرح کامل عشق میپردازد و آن را به بیان تحلیل فلسفی در تمامی ابعادش میسنجد و نقد و بررسی میکند. عشق گوهری اصیل و عزیز است که خداوند آن را به ذات هستی بخشیده و چیزی و جایی و شخصی نیست، که از آن کوهر آسمانی و قدسی برخوردار نشده باشد. از آغاز تا کنون و از امروز تا فرداهای دور عشق امری ماندگار و پایا و پویاست و گویی جهان بی شیرازهی عشق دوام و بقائی نخواهد داشت. | ||
رویکرد فیلسوفان و عارفان و هر انسان خردمند و اندیشمندی به عشق نشان از ذاتی بودن و سرشتی بودن آن است. بزرگی نیست که از ذات هستی و هستیِ ذات سخن گفته باشد و از این واژه با تمامی مفهوم و معنای آن غفلت کرده باشد. لااقل در عرفان اسلامی و در ادبیّات غنی ایرانی عارفی نیست که از این بابت شعری نگفته و یا غزل و | رویکرد فیلسوفان و عارفان و هر انسان خردمند و اندیشمندی به عشق نشان از ذاتی بودن و سرشتی بودن آن است. بزرگی نیست که از ذات هستی و هستیِ ذات سخن گفته باشد و از این واژه با تمامی مفهوم و معنای آن غفلت کرده باشد. لااقل در عرفان اسلامی و در ادبیّات غنی ایرانی عارفی نیست که از این بابت شعری نگفته و یا غزل و منظومهای نساخته باشد. فهرست کردن نام نامیعشق ورزان و عشق نویسان قطاری مطوّل و کاروانی پر آهنگ را میطلبد. نویسندهی صدای سخن عشق دههها پیش از این با خلق [[عشق، عاشق، معشوق]] نخستین سنگ بنا را در پژوهش رسمیعشق بگذاشت، کتابی که در آن دوران بازتاب زیادی داشت و بسیاری را با خود همراه و جمعی را پریشان ساخت، له و علیه او داستان ساخته و پرداخته شد، ولی عاقبت بخیری با عشق بود و عقل نیز در صلابت عشق سخن گفت و آن اوّلین را بعد از انقلاب تسلیم وار شاباش گفتند و در برابر سیل قدرتمند آن تسلیم گشتند. بعد از آن دیری نپایید که در جواب خواستهها و نیاز معرفت خواهان [[چشمهی بقا]] را نگاشت و هم اینک با گذشت یک دهه از چاپ صدای سخن عشق بار دیگر صلای عشق سر میدهیم و در راستای عشقی عقلانی با عاشقان حقیقی و عاقلان عشق فهم، همراهی میکنیم. و در اثر دیگر وی [[هزارهی عشق]] راهی بیکرانه را در سلوک عرفانی تا بیکرانههای هستی در مینوردیم. | ||
[[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در مقدّمهی صدای سخن عشق میگوید: و امّا کتابی که هم اکنون در برابر دیدگان شماست ـ صدای سخن عشق ـ شاید رمزی از آن رمزها و حرفی از آن حرفها باشد. هرچند که از این بابت در طول بیش از سه دههی گذشته در کتابهای: [[عشق، عاشق، معشوق]] و نیز: [[جدال تاریخی عقل و عشق]] و همینطور در کتاب [[چشمهی بقاء]] سخن گفتیم و هریک از آنها در زمان خود تأثیر به سزا کرده و خوش استقبال شده است امّا زمان حاضر غیر از آن دوره است و نیاز جوان پژوهشگرِ امروز نیز با این همه تحوّلات چیز دیگری است. به هرحال در این دوران و با توجّه به شرایط موجود، ثبت و نگارش اثری تحقیقی در باب «عشق الهی» و «عشق عرفانی» و در عین حال «عشق حقیقی» و «حقیقت عشق» میتواند رسالتی بزرگ به حساب آید، زیرا آنچه که نسل جوان ما شدیداً به آن محتاج است «عشق» است. عشقی راستین و بالنده که از پرتو آن به توحید، راستی، صداقت و کوشش بیوقفه برای رسیدن به مقصود دست یابد. و این کتاب که هم اکنون به همّـت «انتشارات نجم کبری» منتشر میشود امید است که پاسخ این نیاز اساسی و بنیادین جوانان و مشتاقان و محقّقانِ عشقپژوه این عصر باشد و همهی امید راقم آن است که این نوشته به دست اهلش برسد و تأثیر بایسته را بر جان و اندیشهی آنان بگذارد و بر خیل عاشقان طریق معرفت و پویندگان راه خدا و حقیقت که معشوقِ کلّ و کامل و حقیقی است بیفزاید. و دعای عاشقانِ سوخته و معرفت اندوخته و پردهی پندار دوخته نیز شامل حال این راقم باشد<ref>مقدّمه، صص 10-9</ref>. | [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در مقدّمهی صدای سخن عشق میگوید: و امّا کتابی که هم اکنون در برابر دیدگان شماست ـ صدای سخن عشق ـ شاید رمزی از آن رمزها و حرفی از آن حرفها باشد. هرچند که از این بابت در طول بیش از سه دههی گذشته در کتابهای: [[عشق، عاشق، معشوق]] و نیز: [[جدال تاریخی عقل و عشق]] و همینطور در کتاب [[چشمهی بقاء]] سخن گفتیم و هریک از آنها در زمان خود تأثیر به سزا کرده و خوش استقبال شده است امّا زمان حاضر غیر از آن دوره است و نیاز جوان پژوهشگرِ امروز نیز با این همه تحوّلات چیز دیگری است. به هرحال در این دوران و با توجّه به شرایط موجود، ثبت و نگارش اثری تحقیقی در باب «عشق الهی» و «عشق عرفانی» و در عین حال «عشق حقیقی» و «حقیقت عشق» میتواند رسالتی بزرگ به حساب آید، زیرا آنچه که نسل جوان ما شدیداً به آن محتاج است «عشق» است. عشقی راستین و بالنده که از پرتو آن به توحید، راستی، صداقت و کوشش بیوقفه برای رسیدن به مقصود دست یابد. و این کتاب که هم اکنون به همّـت «انتشارات نجم کبری» منتشر میشود امید است که پاسخ این نیاز اساسی و بنیادین جوانان و مشتاقان و محقّقانِ عشقپژوه این عصر باشد و همهی امید راقم آن است که این نوشته به دست اهلش برسد و تأثیر بایسته را بر جان و اندیشهی آنان بگذارد و بر خیل عاشقان طریق معرفت و پویندگان راه خدا و حقیقت که معشوقِ کلّ و کامل و حقیقی است بیفزاید. و دعای عاشقانِ سوخته و معرفت اندوخته و پردهی پندار دوخته نیز شامل حال این راقم باشد<ref>مقدّمه، صص 10-9</ref>. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
کتاب صدای سخن عشق، اثری است یک جلدی با حجمیقابل توجّه در 632 صفحه که صرفاً به عشق میپردازد و آن را از جوانب گوناگون میکاود به نوعی که میتوان گفت در حکم دایرة المعارفی مفهومیاز حقیقت عشق و عشق حقیقی است. و شاید | کتاب صدای سخن عشق، اثری است یک جلدی با حجمیقابل توجّه در 632 صفحه که صرفاً به عشق میپردازد و آن را از جوانب گوناگون میکاود به نوعی که میتوان گفت در حکم دایرة المعارفی مفهومیاز حقیقت عشق و عشق حقیقی است. و شاید نکتهای مفهومیو معنوی در خصوص عشق نباشد که در این کتاب نتوان آن را یافت. صدای سخن عشق که به عنوان نام کتاب انتخاب شده برگرفته از بیتی از یک غزل مشهور جناب [[حافظ]] است که میگوید: از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر / یادگاری که در این گنبد دوّار بماند. نویسنده در مقدّمه پیرو همین بیت، عشق را خوشترین صدایی میداند که در این عالم طنین انداخته و خود را به نمایش در آورده است. امّا چنان که در متن هم میخوانیم در همین مقدّمه عشق را «امانتی الهی» منظور داشته که باید پاس آن را داشت و با تکریم تمام آن را به صاحبش باز پس داد. نویسنده عشق را دارو و درمان بیماریهای روحی میشناسد و برای بسیاری آن را حکیمانه تجویز میکند ولی بین عشق رحمانی و نفسانی فرق میگذارد و بر این است که حقیقت عشق برای کسانی شناخته شده است که از شهوت و نفس دور شده باشند. | ||
نویسنده فهرست مطالب را در آغاز کتاب اینگونه چیده است: مقدّمه. صدای سخن عشق. عشق در فرهنگ. نقش محبّت. قرآن، عشق، محبّت. حدیث عشق. عشق و نیایش. عوامل عشق. تقسیمات عشق. عشق حقیقی. عشق مجازی. تأثیرات عشق مجازی. رابطهی عشق حقیقی و مجازی. عشق حقیقی و مجازی در قرآن. خاصیت عشق و صفات عاشق. چالش عقل و عشق. صفات عشق و حالات عاشق. و در ادامه و انتهای کتاب: کتابنامه. نمایه و سایر آثار قرار گرفته است. | نویسنده فهرست مطالب را در آغاز کتاب اینگونه چیده است: مقدّمه. صدای سخن عشق. عشق در فرهنگ. نقش محبّت. قرآن، عشق، محبّت. حدیث عشق. عشق و نیایش. عوامل عشق. تقسیمات عشق. عشق حقیقی. عشق مجازی. تأثیرات عشق مجازی. رابطهی عشق حقیقی و مجازی. عشق حقیقی و مجازی در قرآن. خاصیت عشق و صفات عاشق. چالش عقل و عشق. صفات عشق و حالات عاشق. و در ادامه و انتهای کتاب: کتابنامه. نمایه و سایر آثار قرار گرفته است. | ||
مطالب کتاب چنانکه از فهرست پیداست جامع و کامل است. منابعی که مورد استفاده قرار گرفته نیز اصیل و قابل توجّه است. وجود | مطالب کتاب چنانکه از فهرست پیداست جامع و کامل است. منابعی که مورد استفاده قرار گرفته نیز اصیل و قابل توجّه است. وجود پاورقیهای متعدّد در هر صفحه نشان از پژوهش و البتّه با نقدی که نویسنده دارد توأم است. مطالب کتاب تقریباً سبغهی عرفانی ـ فلسفی دارد و تحلیلهایی که در متن دیده میشود بر مدار فلسفه میچرخد و هماطور که در فیپای کتاب هم دیده میشود عشق و فلسفه را برای آن منظور نموده است. امّا در عین حال اهتمام نویسنده به توجیه عشق که خاستگاهی دینی هم دارد وی را بر آن داشته تا به آن دسته از افرادی که عشق را غیر دینی و نا مطلوب میدانند پاسخهایی قرآن و حدیثی بدهد تا اگر کسی از این منظر هم به کتاب نظر میکند پاسخی مساعد و موافق بیابد. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
[[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در بخشی از این اثر میگوید: و من آیات الهی را در بیکرانهی هستی که در بینهایت فرم و شکل حضوری سرشار دارند را به نوعی صدای عشق و صدای سخن عشق میدانم که حضرت معشوق فرمود: «کُن»، باش! و هر چه او بفرماید خواهد شد و در کنار این همه آیات طبیعی شناخته شده و ناشناخته، آیاتی دیگر هم هست که آیات مکتوب شده است. صُحف، تورات، زبور، انجیل، و در شکل عالی و نابتر [[قرآن کریم]] عالیترین تجلّی سخن عشق. و وحی الهی در این نظر چیزی جز صدای سخن عشق نخواهد بود و لذا هرکس مایل به عشق راستین و حقیقت عشق باشد باید چونان عارفان کامل در این بحر بیکران وحی الهی که قرآنش میخوانیم سباحه کند و از صورت سخن عشق حقیقت معشوق را دریابد<ref>متن، صص 38-37</ref>. | [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در بخشی از این اثر میگوید: و من آیات الهی را در بیکرانهی هستی که در بینهایت فرم و شکل حضوری سرشار دارند را به نوعی صدای عشق و صدای سخن عشق میدانم که حضرت معشوق فرمود: «کُن»، باش! و هر چه او بفرماید خواهد شد و در کنار این همه آیات طبیعی شناخته شده و ناشناخته، آیاتی دیگر هم هست که آیات مکتوب شده است. صُحف، تورات، زبور، انجیل، و در شکل عالی و نابتر [[قرآن کریم]] عالیترین تجلّی سخن عشق. و وحی الهی در این نظر چیزی جز صدای سخن عشق نخواهد بود و لذا هرکس مایل به عشق راستین و حقیقت عشق باشد باید چونان عارفان کامل در این بحر بیکران وحی الهی که قرآنش میخوانیم سباحه کند و از صورت سخن عشق حقیقت معشوق را دریابد<ref>متن، صص 38-37</ref>. | ||
بخش دوّم کتاب که عشق در فرهنگ نامیده شده به دقّت و تفصیل معنا و تعریف عشق را از دل متون و قاموسها میجوید تا برای خواننده ترجمانی از عشق را بیاورد، هر چند که در همان ابتدا میگوید یافتن کُنه عشق از دریچهی آثار ممکن و میسّر نیست، زیرا هر سخنی به نوعی شرح الاسم خواهد بود و غرض از عشق، چیزی ورای صورت و اسم ظاهری است. نویسنده عشق را به مدد برخی از منابع لغوی به مانند [[لسان العرب]] در ریشهی «عشقه» میجوید و شرح آن را از | بخش دوّم کتاب که عشق در فرهنگ نامیده شده به دقّت و تفصیل معنا و تعریف عشق را از دل متون و قاموسها میجوید تا برای خواننده ترجمانی از عشق را بیاورد، هر چند که در همان ابتدا میگوید یافتن کُنه عشق از دریچهی آثار ممکن و میسّر نیست، زیرا هر سخنی به نوعی شرح الاسم خواهد بود و غرض از عشق، چیزی ورای صورت و اسم ظاهری است. نویسنده عشق را به مدد برخی از منابع لغوی به مانند [[لسان العرب]] در ریشهی «عشقه» میجوید و شرح آن را از فلاسفهای به مانند [[سهروردی]] وام میگیرد و همین عشقه را در آثار دیگران به مانند [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] در [[فتوحات مکیه|فتوحات]] و یا [[ژندهپیل، احمد|احمد جام]] در [[انس التّائبین]] پی میگیرد. گاهی سری به دواخانهی [[ابن سینا]] میزند و کسانی که آن را مالیخولیا میخوانند از وی نظر میخواهد و رفع ابهام میکند. و سرآخر خود دست به فهرستی بلندبالا از ترکیبات عشق میزند تا خواننده را به دریایی از حیرت فرو برد تا با سباحهای سنگین به فهم عظمت عشق نایل آید. یافتن معنایی یا معانیای غیر از آنچه که قاموسها گفتهاند و کتابهای فرهنگ بدان اقدام کردهاند از ابداعات و هنرهای نویسنده است که در دریای اندیشهی بزرگان سیر کرده و عشق را با کلماتی چون: آب حیات، آتش، امر کل، بحر بیگران، تسکین، تمکین، شور، خلعت جان، دردانه، درد بی دوا، دریا، زرّ کان، سیمرغ، شاه، شمع دلها، شهر خوشی، گرفتاری و گوهر جان معنا نماید<ref>متن، صص 59-56</ref>. | ||
بخش دیگری که باید با [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] همراه شد سفر به شهر [[قرآن]] و حدیث است تا از آن دو دیار که ریاحین معنوی را به مشام جان میرسانند، شواهدی را در این گوهر هستی یافت. آیاتی به وفور مدّ نظر نویسنده است، که خداوند خود را دوستدار و محب میخواند و جماعتی از گروههای معنوی و نیک را محبوب قلمداد میکند<ref>متن، صص 96-92</ref>. و نیز اشاراتی به آیاتی دارد، که خداوند آنان را که کردارهایی ناشایست دارند از ذیل دوستیِ خود خارج کرده و به ایشان بی اعتناست را فهرست میکند و آنگونه که توّابین، محسنین، مطهّرین، مقسطین، صابرین، مجاهدین و متوکّلین را دوست میداشت و به دوستی آنان با صراحت اشاره مینمود کسانی چون: معتدین، فسادکنندگان، کافران، گناهکاران، ظالمان، خودخواهان، فخرفروشان، خیانتکاران، فاسدان، مسرفان، متکبّران و الکی خوشان را از زمرهی دوستی خود خارج میکند و لباس نادوست در بر ایشان مینماید<ref>متن، صص 102-96</ref>. | بخش دیگری که باید با [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] همراه شد سفر به شهر [[قرآن]] و حدیث است تا از آن دو دیار که ریاحین معنوی را به مشام جان میرسانند، شواهدی را در این گوهر هستی یافت. آیاتی به وفور مدّ نظر نویسنده است، که خداوند خود را دوستدار و محب میخواند و جماعتی از گروههای معنوی و نیک را محبوب قلمداد میکند<ref>متن، صص 96-92</ref>. و نیز اشاراتی به آیاتی دارد، که خداوند آنان را که کردارهایی ناشایست دارند از ذیل دوستیِ خود خارج کرده و به ایشان بی اعتناست را فهرست میکند و آنگونه که توّابین، محسنین، مطهّرین، مقسطین، صابرین، مجاهدین و متوکّلین را دوست میداشت و به دوستی آنان با صراحت اشاره مینمود کسانی چون: معتدین، فسادکنندگان، کافران، گناهکاران، ظالمان، خودخواهان، فخرفروشان، خیانتکاران، فاسدان، مسرفان، متکبّران و الکی خوشان را از زمرهی دوستی خود خارج میکند و لباس نادوست در بر ایشان مینماید<ref>متن، صص 102-96</ref>. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
از طریق آیات، عشق به پیامبر خدا در دستور کار اهل ایمان قرار میگیرد و نشانی از ایمان راستین تلقّی میگردد بعد از آن واژگانی که همپای عشق است یکی پس از دیگری به نمایش در میآید: ود، مودّت، ودود. خلّة و خلیل. شعف و شغف. و بعد از آن پیامبران الهی به عنوان مظاهر عشق و عاشقانی صادق معرّفی میشوند. ابراهیم، موسی، نوح، ایّوب، عیسی، یعقوب و یوسف و دیگر ستارههای درخشان نبوّت و ولایت. | از طریق آیات، عشق به پیامبر خدا در دستور کار اهل ایمان قرار میگیرد و نشانی از ایمان راستین تلقّی میگردد بعد از آن واژگانی که همپای عشق است یکی پس از دیگری به نمایش در میآید: ود، مودّت، ودود. خلّة و خلیل. شعف و شغف. و بعد از آن پیامبران الهی به عنوان مظاهر عشق و عاشقانی صادق معرّفی میشوند. ابراهیم، موسی، نوح، ایّوب، عیسی، یعقوب و یوسف و دیگر ستارههای درخشان نبوّت و ولایت. | ||
در بخش هفتم که عوامل عشق نام دارد عمدتاً متمرکز بر سه چیز است که عبارتند از: لذّت و خیر و نفع که تمام بخش به تفسیر و تحلیل این اسباب پرداخته است. در بخش هشتم یا تقسیمات عشق انواع و اقسام تقسیم قابل دیدن است. عشقهای رنگی، صورتی، سه روزه از جملهی این عشقهاست. تقسیمیاز سوی [[ملاصدرا]] در [[اسفار اربعه]] وجود دارد که عشق را به حقیقی و مجازی تقسیم میکند<ref>متن، ص 256</ref>. و در جای دیگر از همان کتاب عشق را به اکبر و اوسط و اصغر | در بخش هفتم که عوامل عشق نام دارد عمدتاً متمرکز بر سه چیز است که عبارتند از: لذّت و خیر و نفع که تمام بخش به تفسیر و تحلیل این اسباب پرداخته است. در بخش هشتم یا تقسیمات عشق انواع و اقسام تقسیم قابل دیدن است. عشقهای رنگی، صورتی، سه روزه از جملهی این عشقهاست. تقسیمیاز سوی [[ملاصدرا]] در [[اسفار اربعه]] وجود دارد که عشق را به حقیقی و مجازی تقسیم میکند<ref>متن، ص 256</ref>. و در جای دیگر از همان کتاب عشق را به اکبر و اوسط و اصغر دستهبندی میکند <ref>متن، صص 258-257</ref>. در یک تقسیم از سوی [[روزبهان بقلی، روزبهان بن ابینصر|روزبهان بقلی]] در [[عبهر العاشقین]] عشق را به پنج نوع دستهبندی میکند با عناوین: عشق الهی، عشق عقلی، عشق روحانی، عشق بهیمیو عشق طبیعی <ref>متن، صص 263</ref>. این اثر تا انتها از عشق حقیقی و مجازی و ربط آنها سخن میگوید و آنقدر شاهد آیه و حدیث و قول و فعل از عارفان و حکیمان نشان میدهد تا هر مخاطبی به پاسخی مکفی در فهم و شناخت کامل آن برسد. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
# وجود استدلالها و استنباطهای فلسفی ـ عرفانی از نکات مهم اثر است. | # وجود استدلالها و استنباطهای فلسفی ـ عرفانی از نکات مهم اثر است. | ||
# استفاده از منابع گسترده و اصیل در هر سه حوزهی دین، عرفان و فلسفه نشان از اصالت پژوهش است. | # استفاده از منابع گسترده و اصیل در هر سه حوزهی دین، عرفان و فلسفه نشان از اصالت پژوهش است. | ||
# وجود | # وجود پاورقیها که آدرس آیه، حدیث و متن مورد نظر را نشان میدهد از قسمتهای مهم کتاب است که کار دسترسی خواننده را به اصل مطلب آسان میکند. | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۱:۱۳
صدای سخن عشق | |
---|---|
پدیدآوران | کاظم محمّدی (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | پژوهشی گسترده در عشق حقیقی و حقیقت عشق |
ناشر | انتشارات نجم کبری |
مکان نشر | ایران ـ کرج |
سال نشر | 1392 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 4-29-2905-964-978 |
موضوع | عشق، فلسفه. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | 4ص3م/436 BD |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
صدای سخن عشق با عنوان فرعی پژوهشی در عشق حقیقی و حقیقت عشق، نوشتهی کاظم محمّدی کتابی است، نقدی تحلیلی که به شرح کامل عشق میپردازد و آن را به بیان تحلیل فلسفی در تمامی ابعادش میسنجد و نقد و بررسی میکند. عشق گوهری اصیل و عزیز است که خداوند آن را به ذات هستی بخشیده و چیزی و جایی و شخصی نیست، که از آن کوهر آسمانی و قدسی برخوردار نشده باشد. از آغاز تا کنون و از امروز تا فرداهای دور عشق امری ماندگار و پایا و پویاست و گویی جهان بی شیرازهی عشق دوام و بقائی نخواهد داشت.
رویکرد فیلسوفان و عارفان و هر انسان خردمند و اندیشمندی به عشق نشان از ذاتی بودن و سرشتی بودن آن است. بزرگی نیست که از ذات هستی و هستیِ ذات سخن گفته باشد و از این واژه با تمامی مفهوم و معنای آن غفلت کرده باشد. لااقل در عرفان اسلامی و در ادبیّات غنی ایرانی عارفی نیست که از این بابت شعری نگفته و یا غزل و منظومهای نساخته باشد. فهرست کردن نام نامیعشق ورزان و عشق نویسان قطاری مطوّل و کاروانی پر آهنگ را میطلبد. نویسندهی صدای سخن عشق دههها پیش از این با خلق عشق، عاشق، معشوق نخستین سنگ بنا را در پژوهش رسمیعشق بگذاشت، کتابی که در آن دوران بازتاب زیادی داشت و بسیاری را با خود همراه و جمعی را پریشان ساخت، له و علیه او داستان ساخته و پرداخته شد، ولی عاقبت بخیری با عشق بود و عقل نیز در صلابت عشق سخن گفت و آن اوّلین را بعد از انقلاب تسلیم وار شاباش گفتند و در برابر سیل قدرتمند آن تسلیم گشتند. بعد از آن دیری نپایید که در جواب خواستهها و نیاز معرفت خواهان چشمهی بقا را نگاشت و هم اینک با گذشت یک دهه از چاپ صدای سخن عشق بار دیگر صلای عشق سر میدهیم و در راستای عشقی عقلانی با عاشقان حقیقی و عاقلان عشق فهم، همراهی میکنیم. و در اثر دیگر وی هزارهی عشق راهی بیکرانه را در سلوک عرفانی تا بیکرانههای هستی در مینوردیم.
کاظم محمّدی در مقدّمهی صدای سخن عشق میگوید: و امّا کتابی که هم اکنون در برابر دیدگان شماست ـ صدای سخن عشق ـ شاید رمزی از آن رمزها و حرفی از آن حرفها باشد. هرچند که از این بابت در طول بیش از سه دههی گذشته در کتابهای: عشق، عاشق، معشوق و نیز: جدال تاریخی عقل و عشق و همینطور در کتاب چشمهی بقاء سخن گفتیم و هریک از آنها در زمان خود تأثیر به سزا کرده و خوش استقبال شده است امّا زمان حاضر غیر از آن دوره است و نیاز جوان پژوهشگرِ امروز نیز با این همه تحوّلات چیز دیگری است. به هرحال در این دوران و با توجّه به شرایط موجود، ثبت و نگارش اثری تحقیقی در باب «عشق الهی» و «عشق عرفانی» و در عین حال «عشق حقیقی» و «حقیقت عشق» میتواند رسالتی بزرگ به حساب آید، زیرا آنچه که نسل جوان ما شدیداً به آن محتاج است «عشق» است. عشقی راستین و بالنده که از پرتو آن به توحید، راستی، صداقت و کوشش بیوقفه برای رسیدن به مقصود دست یابد. و این کتاب که هم اکنون به همّـت «انتشارات نجم کبری» منتشر میشود امید است که پاسخ این نیاز اساسی و بنیادین جوانان و مشتاقان و محقّقانِ عشقپژوه این عصر باشد و همهی امید راقم آن است که این نوشته به دست اهلش برسد و تأثیر بایسته را بر جان و اندیشهی آنان بگذارد و بر خیل عاشقان طریق معرفت و پویندگان راه خدا و حقیقت که معشوقِ کلّ و کامل و حقیقی است بیفزاید. و دعای عاشقانِ سوخته و معرفت اندوخته و پردهی پندار دوخته نیز شامل حال این راقم باشد[۱].
ساختار
کتاب صدای سخن عشق، اثری است یک جلدی با حجمیقابل توجّه در 632 صفحه که صرفاً به عشق میپردازد و آن را از جوانب گوناگون میکاود به نوعی که میتوان گفت در حکم دایرة المعارفی مفهومیاز حقیقت عشق و عشق حقیقی است. و شاید نکتهای مفهومیو معنوی در خصوص عشق نباشد که در این کتاب نتوان آن را یافت. صدای سخن عشق که به عنوان نام کتاب انتخاب شده برگرفته از بیتی از یک غزل مشهور جناب حافظ است که میگوید: از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر / یادگاری که در این گنبد دوّار بماند. نویسنده در مقدّمه پیرو همین بیت، عشق را خوشترین صدایی میداند که در این عالم طنین انداخته و خود را به نمایش در آورده است. امّا چنان که در متن هم میخوانیم در همین مقدّمه عشق را «امانتی الهی» منظور داشته که باید پاس آن را داشت و با تکریم تمام آن را به صاحبش باز پس داد. نویسنده عشق را دارو و درمان بیماریهای روحی میشناسد و برای بسیاری آن را حکیمانه تجویز میکند ولی بین عشق رحمانی و نفسانی فرق میگذارد و بر این است که حقیقت عشق برای کسانی شناخته شده است که از شهوت و نفس دور شده باشند.
نویسنده فهرست مطالب را در آغاز کتاب اینگونه چیده است: مقدّمه. صدای سخن عشق. عشق در فرهنگ. نقش محبّت. قرآن، عشق، محبّت. حدیث عشق. عشق و نیایش. عوامل عشق. تقسیمات عشق. عشق حقیقی. عشق مجازی. تأثیرات عشق مجازی. رابطهی عشق حقیقی و مجازی. عشق حقیقی و مجازی در قرآن. خاصیت عشق و صفات عاشق. چالش عقل و عشق. صفات عشق و حالات عاشق. و در ادامه و انتهای کتاب: کتابنامه. نمایه و سایر آثار قرار گرفته است.
مطالب کتاب چنانکه از فهرست پیداست جامع و کامل است. منابعی که مورد استفاده قرار گرفته نیز اصیل و قابل توجّه است. وجود پاورقیهای متعدّد در هر صفحه نشان از پژوهش و البتّه با نقدی که نویسنده دارد توأم است. مطالب کتاب تقریباً سبغهی عرفانی ـ فلسفی دارد و تحلیلهایی که در متن دیده میشود بر مدار فلسفه میچرخد و هماطور که در فیپای کتاب هم دیده میشود عشق و فلسفه را برای آن منظور نموده است. امّا در عین حال اهتمام نویسنده به توجیه عشق که خاستگاهی دینی هم دارد وی را بر آن داشته تا به آن دسته از افرادی که عشق را غیر دینی و نا مطلوب میدانند پاسخهایی قرآن و حدیثی بدهد تا اگر کسی از این منظر هم به کتاب نظر میکند پاسخی مساعد و موافق بیابد.
گزارش محتوا
کتاب صدای سخن عشق نوشتهی کاظم محمّدی با دقّت تمام به بررسی پیچیدهی مسئلهی عشق پرداخته است. چنانکه از فهرست کتاب بر میآید جای خالی برای بحث دیگر باقی نگذاشته و تمامیّت عشق را با همهی جوانب آن مورد مداقّه قرار داده است. مقدّمهای گویا و روان در ابتدای راه خواننده قرار دارد که وی را با هویّت و ماهیّت اثر آشنا میکند و معلوم میدارد که نویسنده از چه بابتی سخن خواهد گفت. با این حال نام کتاب با بخش نخست عنوانی واحد دارد. عشق را در همینجا دُرّ دریای معرفت خوانده که ترکیب و توصیفی عالی است. به بزرگانی که عشق را به خوبی تعریف و تحلیل کردهاند اشاره میکند که هر یک در عرفان و عشق دارای نام و منزلتی هستند، در این بین نام کسانی چون: حکیم سنایی، عطار، فخرالدّین عراقی، روزبهان بقلی شیرازی، ابن عربی، نجمالدّین کبری، مولانا و حافظ دیده میشود[۲]. و عنوان کتاب نیز چنان که معلوم است بخشی از بیتی از یک غزل مشهور خواجهی شیراز است که در افواه عامه نیز افتاده است.
نویسنده در بخش نخست رد پای عشق را در متون عرفانی و حکمیو همینطور در دل ادیان و مذاهب در شرق و غرب میجوید. گذشته از اسلام و قرآن و حدیث و بیرون از عارفان مسلمان که همه داد عشق دادهاند و سرّ عشق را تفسیر کردهاند، نظر بهیهودیت و مسیحیت و تورات و انجیل میدوزد و از دریچهی عارفان مسیحی نیز آن گوهر را ردیابی میکند. آیاتی از انجیل را شاهد میآورد و شعلهی عشق را فروزان میکند. در میان هندیان میرود و هندو و بودائی و دیگر نحلهها را سرشار از عشق میبیند. در ایران باستان سیر میکند و دیانت زرتشت را آمیخته از عشق مییابد و «سپنتا آرمئیتی» را عشق مقدّس میخواند [۳]. گذر به معبد دلفی میکند و در یونان باستان هماوا با افلاطون از «عشق افلاطونی» سخن میگوید[۴]. و در مهمانیِ افلاطون در رسالهی مهمانی شرکت میکند گوش هوش به سخنان سقراط حکیم میسپارد و در میان اسطورههای روم و یونان باستان الهههای عشق پاک و ناپاک را جستجو میکند و با آفرودیته آشنا میشود و پورنه را که به منزلهی عشق هرجایی است از دیده میگذراند.
کاظم محمّدی در بخشی از این اثر میگوید: و من آیات الهی را در بیکرانهی هستی که در بینهایت فرم و شکل حضوری سرشار دارند را به نوعی صدای عشق و صدای سخن عشق میدانم که حضرت معشوق فرمود: «کُن»، باش! و هر چه او بفرماید خواهد شد و در کنار این همه آیات طبیعی شناخته شده و ناشناخته، آیاتی دیگر هم هست که آیات مکتوب شده است. صُحف، تورات، زبور، انجیل، و در شکل عالی و نابتر قرآن کریم عالیترین تجلّی سخن عشق. و وحی الهی در این نظر چیزی جز صدای سخن عشق نخواهد بود و لذا هرکس مایل به عشق راستین و حقیقت عشق باشد باید چونان عارفان کامل در این بحر بیکران وحی الهی که قرآنش میخوانیم سباحه کند و از صورت سخن عشق حقیقت معشوق را دریابد[۵].
بخش دوّم کتاب که عشق در فرهنگ نامیده شده به دقّت و تفصیل معنا و تعریف عشق را از دل متون و قاموسها میجوید تا برای خواننده ترجمانی از عشق را بیاورد، هر چند که در همان ابتدا میگوید یافتن کُنه عشق از دریچهی آثار ممکن و میسّر نیست، زیرا هر سخنی به نوعی شرح الاسم خواهد بود و غرض از عشق، چیزی ورای صورت و اسم ظاهری است. نویسنده عشق را به مدد برخی از منابع لغوی به مانند لسان العرب در ریشهی «عشقه» میجوید و شرح آن را از فلاسفهای به مانند سهروردی وام میگیرد و همین عشقه را در آثار دیگران به مانند ابن عربی در فتوحات و یا احمد جام در انس التّائبین پی میگیرد. گاهی سری به دواخانهی ابن سینا میزند و کسانی که آن را مالیخولیا میخوانند از وی نظر میخواهد و رفع ابهام میکند. و سرآخر خود دست به فهرستی بلندبالا از ترکیبات عشق میزند تا خواننده را به دریایی از حیرت فرو برد تا با سباحهای سنگین به فهم عظمت عشق نایل آید. یافتن معنایی یا معانیای غیر از آنچه که قاموسها گفتهاند و کتابهای فرهنگ بدان اقدام کردهاند از ابداعات و هنرهای نویسنده است که در دریای اندیشهی بزرگان سیر کرده و عشق را با کلماتی چون: آب حیات، آتش، امر کل، بحر بیگران، تسکین، تمکین، شور، خلعت جان، دردانه، درد بی دوا، دریا، زرّ کان، سیمرغ، شاه، شمع دلها، شهر خوشی، گرفتاری و گوهر جان معنا نماید[۶].
بخش دیگری که باید با کاظم محمّدی همراه شد سفر به شهر قرآن و حدیث است تا از آن دو دیار که ریاحین معنوی را به مشام جان میرسانند، شواهدی را در این گوهر هستی یافت. آیاتی به وفور مدّ نظر نویسنده است، که خداوند خود را دوستدار و محب میخواند و جماعتی از گروههای معنوی و نیک را محبوب قلمداد میکند[۷]. و نیز اشاراتی به آیاتی دارد، که خداوند آنان را که کردارهایی ناشایست دارند از ذیل دوستیِ خود خارج کرده و به ایشان بی اعتناست را فهرست میکند و آنگونه که توّابین، محسنین، مطهّرین، مقسطین، صابرین، مجاهدین و متوکّلین را دوست میداشت و به دوستی آنان با صراحت اشاره مینمود کسانی چون: معتدین، فسادکنندگان، کافران، گناهکاران، ظالمان، خودخواهان، فخرفروشان، خیانتکاران، فاسدان، مسرفان، متکبّران و الکی خوشان را از زمرهی دوستی خود خارج میکند و لباس نادوست در بر ایشان مینماید[۸].
از طریق آیات، عشق به پیامبر خدا در دستور کار اهل ایمان قرار میگیرد و نشانی از ایمان راستین تلقّی میگردد بعد از آن واژگانی که همپای عشق است یکی پس از دیگری به نمایش در میآید: ود، مودّت، ودود. خلّة و خلیل. شعف و شغف. و بعد از آن پیامبران الهی به عنوان مظاهر عشق و عاشقانی صادق معرّفی میشوند. ابراهیم، موسی، نوح، ایّوب، عیسی، یعقوب و یوسف و دیگر ستارههای درخشان نبوّت و ولایت.
در بخش هفتم که عوامل عشق نام دارد عمدتاً متمرکز بر سه چیز است که عبارتند از: لذّت و خیر و نفع که تمام بخش به تفسیر و تحلیل این اسباب پرداخته است. در بخش هشتم یا تقسیمات عشق انواع و اقسام تقسیم قابل دیدن است. عشقهای رنگی، صورتی، سه روزه از جملهی این عشقهاست. تقسیمیاز سوی ملاصدرا در اسفار اربعه وجود دارد که عشق را به حقیقی و مجازی تقسیم میکند[۹]. و در جای دیگر از همان کتاب عشق را به اکبر و اوسط و اصغر دستهبندی میکند [۱۰]. در یک تقسیم از سوی روزبهان بقلی در عبهر العاشقین عشق را به پنج نوع دستهبندی میکند با عناوین: عشق الهی، عشق عقلی، عشق روحانی، عشق بهیمیو عشق طبیعی [۱۱]. این اثر تا انتها از عشق حقیقی و مجازی و ربط آنها سخن میگوید و آنقدر شاهد آیه و حدیث و قول و فعل از عارفان و حکیمان نشان میدهد تا هر مخاطبی به پاسخی مکفی در فهم و شناخت کامل آن برسد.
ویژگیها
کتاب صدای سخن عشق کاری فلسفی، عرفانی است که اختصاصاً به عشق و آنچه پیرامون آن است میپردازد.
- نخستین مطلب مربوط به جامعیّت کتاب از لحاظ بسط مفهومی و موضوعی است.
- نگارش سلیس و روان از ویژگیهای این اثر است.
- تبیین مسئله و پرداخت مناسب به اصل ماجرا.
- استفادههای بهینه از آیات قرآن و اخبار و احادیث به نوعی که معنا را در بحث کامل میکند از نکات برجستهی کتاب است.
- وجود استدلالها و استنباطهای فلسفی ـ عرفانی از نکات مهم اثر است.
- استفاده از منابع گسترده و اصیل در هر سه حوزهی دین، عرفان و فلسفه نشان از اصالت پژوهش است.
- وجود پاورقیها که آدرس آیه، حدیث و متن مورد نظر را نشان میدهد از قسمتهای مهم کتاب است که کار دسترسی خواننده را به اصل مطلب آسان میکند.
وضعیت کتاب
صدای سخن عشق با عنوان فرعی پژوهشی گسترده در عشق حقیقی و حقیقت عشق، تألیف کاظم محمّدی
کتاب در یک جلد با مقدّمهای خلاصه نوشته شده است. متن کتاب فارسی است و دارای 632 صفحه است. کتاب حاضر در قطع رقعی و با جلد سخت و کاغذ مرغوب منتشر شده. در آغاز، فهرست مطالب درج شده و در انتهای اثر هم فهرست جامعی از منابع و مأخذ دیده میشود.
پانویس
منابع مقاله
مقدّمه و متن کتاب