کتاب بایزید بسطامی: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ن های ' به 'نهای ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ی ای ' به 'یای ') |
||
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
}} | }} | ||
''' بایزید بسطامی''' نوشتهی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کتابی است نقدی تحلیلی که به شرح زندگی، سلوک عرفانی و اندیشههای عارف کامل، یعنی [[بایزید بسطامی، طیفور بن عیسی]] میپردازد. بایزید یکی از بزرگترین و | ''' بایزید بسطامی''' نوشتهی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کتابی است نقدی تحلیلی که به شرح زندگی، سلوک عرفانی و اندیشههای عارف کامل، یعنی [[بایزید بسطامی، طیفور بن عیسی]] میپردازد. بایزید یکی از بزرگترین و پیچیدهترین شخصیتهای جهان عرفان و تصوّف است. آنقدر بزرگ است که از قرن سوّم به این طرف کمتر کتاب صوفیانه و عرفانیای هست که از وی یاد نکرده باشد. جای او در هیچ تذکرهی عرفانی فراموش نشده است و این نشان از بزرگی و عظمت این عارف بزرگ جهان اسلام و ایران است. | ||
در بزرگی او همین بس که نام نامیاش بر زبان هر عارفِ بزرگِ بعد از او جاری شده است و نیز این که هر کس را بعد از او بخواهند بزرگ و عظیمش تلقّی کنند میگویند گویا بایزید ثانی است و همین نشان میدهد که وی در نزد بزرگان عرفان و تصوّف از چه جایگاهی برخوردار بوده است. خوشبختانه استاد عرفان پژوه نامدار [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در معرّفی این شخصیّت بزرگ بیشترین سهم را در ایران و بلکه در تمام جهان اسلام دارد. تا کنون چندین اثر مهم دربارهی وی نوشته است که از بابت پژوهش علمیو تحلیل منطقی نیز باید آثار وی را در خصوص بایزید بسطامیجزو | در بزرگی او همین بس که نام نامیاش بر زبان هر عارفِ بزرگِ بعد از او جاری شده است و نیز این که هر کس را بعد از او بخواهند بزرگ و عظیمش تلقّی کنند میگویند گویا بایزید ثانی است و همین نشان میدهد که وی در نزد بزرگان عرفان و تصوّف از چه جایگاهی برخوردار بوده است. خوشبختانه استاد عرفان پژوه نامدار [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در معرّفی این شخصیّت بزرگ بیشترین سهم را در ایران و بلکه در تمام جهان اسلام دارد. تا کنون چندین اثر مهم دربارهی وی نوشته است که از بابت پژوهش علمیو تحلیل منطقی نیز باید آثار وی را در خصوص بایزید بسطامیجزو اوّلینها به حساب آورد. کما اینکه وی اوّلینهای بسیاری دارد و همین وی را در زمان ما از خواص پژوهشگران قرار میدهد. کتابهای [[نجم کبری]]، [[بهاء ولد]]، [[محقق ترمذی، سید برهانالدین حسین|سیِد برهانالدین محقّق]]، [[سعدالدین حمویه، محمد بن مؤید|سعدالدین حموی]]، [[ابوسعید ابوالخیر]]، [[ابوبکر شبلی]]، [[علاءالدوله سمنانی]] و چندی دیگر از شخصیتها با تحقیقات وسیع و عمیق او مورد شناسایی قرار گرفته و مستند دیگر اساتید واقع شده است. | ||
در کارنامهی بایزید پژوهی استاد[[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] غیر از این کتاب، یعنی بایزید بسطامی که توسّط انتشارات طرح نو منتشر شده است، این مجموعه ارزشمند نیز آثار قابل ذکر است: [[آتش نهفته (شرح زندگانی، اندیشه و سلوک بایزید بسطامی)]]، [[بایزید سیاح بحر تجرید]]، [[بایزید پیر بسطام]]، [[حکایات و روایات بایزید]] و کتاب دو جلدی [[روح و ریحان]]. | در کارنامهی بایزید پژوهی استاد[[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] غیر از این کتاب، یعنی بایزید بسطامی که توسّط انتشارات طرح نو منتشر شده است، این مجموعه ارزشمند نیز آثار قابل ذکر است: [[آتش نهفته (شرح زندگانی، اندیشه و سلوک بایزید بسطامی)]]، [[بایزید سیاح بحر تجرید]]، [[بایزید پیر بسطام]]، [[حکایات و روایات بایزید]] و کتاب دو جلدی [[روح و ریحان]]. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
کتاب بایزید بسطامی، اثری نقدی ـ تحلیلی است که به شرح و تفسیر زندگی، سلوک و آراء عرفانی یکی از بزرگترین عارفان جهان اسلام را گزارش و بررسی میکند. مسلّماً در جایی که متنی متقن و اثری صائب در خصوص اینگونه افراد وجود نداشته باشد تدوین و تحلیل آنچه که هست بسیار دشوار خواهد بود. در تاریخ دوازه قرنی که از وجود این عارف میگذرد جز پارهای اطلاعات پراکنده و نامشخّص چیزی از وی در دست نبوده است همین مسئله کار پژوهش را بسیار دشوار و البتّه در صورت صحّت بسیار ارجمند میسازد. با تحقیقاتی که [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در خصوص بایزید ارائه داده است هر چه که باشد برای اهل تحقیق و مشتاقان عرفان بسیار غنیمت و ارزنده است زیرا با گذشت بیش از بیست سال از انتشار این اثر هنوز هم کاری برجسته تر و بهتر صورت نگرفته است، گر چه پیش از آن نیز کاری که ارزش علمیداشته باشد در تاریخ تصوّف دیده نشده است و این اثر همچنان از بابت پژوهش و از بابت بکر بودن در حالت نخستین و بهترین در نظر گرفته میشود. | کتاب بایزید بسطامی، اثری نقدی ـ تحلیلی است که به شرح و تفسیر زندگی، سلوک و آراء عرفانی یکی از بزرگترین عارفان جهان اسلام را گزارش و بررسی میکند. مسلّماً در جایی که متنی متقن و اثری صائب در خصوص اینگونه افراد وجود نداشته باشد تدوین و تحلیل آنچه که هست بسیار دشوار خواهد بود. در تاریخ دوازه قرنی که از وجود این عارف میگذرد جز پارهای اطلاعات پراکنده و نامشخّص چیزی از وی در دست نبوده است همین مسئله کار پژوهش را بسیار دشوار و البتّه در صورت صحّت بسیار ارجمند میسازد. با تحقیقاتی که [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در خصوص بایزید ارائه داده است هر چه که باشد برای اهل تحقیق و مشتاقان عرفان بسیار غنیمت و ارزنده است زیرا با گذشت بیش از بیست سال از انتشار این اثر هنوز هم کاری برجسته تر و بهتر صورت نگرفته است، گر چه پیش از آن نیز کاری که ارزش علمیداشته باشد در تاریخ تصوّف دیده نشده است و این اثر همچنان از بابت پژوهش و از بابت بکر بودن در حالت نخستین و بهترین در نظر گرفته میشود. | ||
آخرین بخش کتاب که منابع شناخت بایزید را مرور میکند در واقع اسناد و مدارک دست اوّل را در اختیار دیگران برای مطالعهی بیشتر بایزید قرار میدهد، گر چه از روی آنها کمتر میتوان تجمیعی مطلوب و نقدی درست به دست داد، مگر آنکه تسلّط و تخصّصی در طریقت و سلوک، و در عرفان و تصوّف وجود داشته باشد. در این بخش نهایی به نوشتههای [[جنید بغدادی، جنید بن محمد|جنید بغدادی]] و شیخ [[سهلکی]] اشاره میدهد، خاصه به کتاب [[النّور فی کلمات ابیطیفور]]. [[نور العلوم]] منسوب به [[ابوالحسن خرقانی]] و [[أسرار التوحيد في مقامات الشيخ أبي سعيد|اسرار التّوحید]] [[محمد بن منور|محمّد بن منوّر]] از نسل شیخ [[ابوسعید ابوالخیر]] هر یک | آخرین بخش کتاب که منابع شناخت بایزید را مرور میکند در واقع اسناد و مدارک دست اوّل را در اختیار دیگران برای مطالعهی بیشتر بایزید قرار میدهد، گر چه از روی آنها کمتر میتوان تجمیعی مطلوب و نقدی درست به دست داد، مگر آنکه تسلّط و تخصّصی در طریقت و سلوک، و در عرفان و تصوّف وجود داشته باشد. در این بخش نهایی به نوشتههای [[جنید بغدادی، جنید بن محمد|جنید بغدادی]] و شیخ [[سهلکی]] اشاره میدهد، خاصه به کتاب [[النّور فی کلمات ابیطیفور]]. [[نور العلوم]] منسوب به [[ابوالحسن خرقانی]] و [[أسرار التوحيد في مقامات الشيخ أبي سعيد|اسرار التّوحید]] [[محمد بن منور|محمّد بن منوّر]] از نسل شیخ [[ابوسعید ابوالخیر]] هر یک نکتهای از بایزید را در خود دارد. در دورانهای بعد در برخی تذکرهها به مانند آثار متنوّع [[عطار نیشابوری]] اعم از نثر و نظم و آثار نظم [[حکیم سنایی]] و کتاب [[عوارف المعارف]] سهروردی نیز چیزهایی از این بابت وجود دارد. قبل از آنها هم در آثار [[عبدالرحمن سلمی]] و هم [[خواجه عبدالله انصاری]] میتوان عبارات و اقوال و یا حکایاتی از او را یافت. | ||
در فصل عرفان و تصوّف تعاریف متعدّدی از آن را از قول مشایخ بزرگ سلوک در منابع اصلی و اصیل عرفان و تصوّف را شاهد هستیم. تحلیل تاریخ و اصول تصوّف و احیاناً فراز و فرودهای آن در بستر تاریخ را در این تحلیل میتوانیم شاهد باشیم و نقدهایی که از انحرافات تصوّف در طول زمان صورت گرفته و از اصل خود خارج شده است. در انتهای این فصل دو سه سخن هم از قول بایزید روایت شده که مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. در فصل بعد که از خانواده و آغاز فعالیتهای بایزید سخن میگوید به استناد برخی منابع به مانند: [[وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان|وفیات الاعیان]] [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلکان]] جد بایزید رااز مجوس دانسته است و برای وی از دو برادر نیز سخن گفته که هر دو عالم و عابد و زاهد بودند، یکی را آدم و یکی را علی نام نهادهاند، بایزید نیز خود طیفور نامیده شده است. این مطلب در دیگر آثار به مانند [[رساله قشیریه]] و [[تذکرة الأولیاء]] هم روایت شده است. | در فصل عرفان و تصوّف تعاریف متعدّدی از آن را از قول مشایخ بزرگ سلوک در منابع اصلی و اصیل عرفان و تصوّف را شاهد هستیم. تحلیل تاریخ و اصول تصوّف و احیاناً فراز و فرودهای آن در بستر تاریخ را در این تحلیل میتوانیم شاهد باشیم و نقدهایی که از انحرافات تصوّف در طول زمان صورت گرفته و از اصل خود خارج شده است. در انتهای این فصل دو سه سخن هم از قول بایزید روایت شده که مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. در فصل بعد که از خانواده و آغاز فعالیتهای بایزید سخن میگوید به استناد برخی منابع به مانند: [[وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان|وفیات الاعیان]] [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلکان]] جد بایزید رااز مجوس دانسته است و برای وی از دو برادر نیز سخن گفته که هر دو عالم و عابد و زاهد بودند، یکی را آدم و یکی را علی نام نهادهاند، بایزید نیز خود طیفور نامیده شده است. این مطلب در دیگر آثار به مانند [[رساله قشیریه]] و [[تذکرة الأولیاء]] هم روایت شده است. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
حکایاتی در خصوص ارتباط عاطفی بایزید با مادر در اغلب منابع قید شده است با این حال مادر بایزید از فهمیبالنده و درایتی ستودنی برخوردار بوده و کودک خود را وقف سلوک الی الله کرده است <ref>متن، ص 37</ref>. بایزید نیز در کمال سلوک بر این است که بخشی از این کمالات خود را مدیون مادر و فداکاری و دعاهای او میداند<ref>متن، ص 38</ref>. در معرفت و علم بایزید سخنهای فراوان وجود دارد، کمتر کسی را همپا و همتای او درمعرفت توحید میدانند، با این حال فهم سخنان او بسیار دشوار است، خاصّه که بخشی از مهمترین سخنان او در حالت جذبه و بی خودی تحت عنوان «شطحیات» بیان شده است که در صورت ظاهر با دین مغایر مینماید، هر چند که در واقع چنین نیست. عباراتی که در صفحات 48 و 49 از بایزید در خصوص علم و معرفت بیان شده است نشانی از همین معرفت خاص و بالندهی او میتواند باشد. عبارتی از وی در این کتاب نقل شده که وی سه گروه را از خداوند در حجاب میداند، یکی زاهدی که به زهدش بنگرد، یکی عابدی که ناظر به عبادتش باشد و سه دیگر عالمیکه فریفتهی علمش شود<ref>متن، صص 54-53</ref>. | حکایاتی در خصوص ارتباط عاطفی بایزید با مادر در اغلب منابع قید شده است با این حال مادر بایزید از فهمیبالنده و درایتی ستودنی برخوردار بوده و کودک خود را وقف سلوک الی الله کرده است <ref>متن، ص 37</ref>. بایزید نیز در کمال سلوک بر این است که بخشی از این کمالات خود را مدیون مادر و فداکاری و دعاهای او میداند<ref>متن، ص 38</ref>. در معرفت و علم بایزید سخنهای فراوان وجود دارد، کمتر کسی را همپا و همتای او درمعرفت توحید میدانند، با این حال فهم سخنان او بسیار دشوار است، خاصّه که بخشی از مهمترین سخنان او در حالت جذبه و بی خودی تحت عنوان «شطحیات» بیان شده است که در صورت ظاهر با دین مغایر مینماید، هر چند که در واقع چنین نیست. عباراتی که در صفحات 48 و 49 از بایزید در خصوص علم و معرفت بیان شده است نشانی از همین معرفت خاص و بالندهی او میتواند باشد. عبارتی از وی در این کتاب نقل شده که وی سه گروه را از خداوند در حجاب میداند، یکی زاهدی که به زهدش بنگرد، یکی عابدی که ناظر به عبادتش باشد و سه دیگر عالمیکه فریفتهی علمش شود<ref>متن، صص 54-53</ref>. | ||
در بحث شریعت و طریقت و حقیقت سخنان و تحلیلهای نابی در این باره وجود دارد و تعادل بایزید را در این باره به خوبی نشانه رفته است و با وجود اسناد و مدارکی که این سه مفهوم را در مصادیق بیرونی مورد نقد قرار میدهد بهترین صورت را برای خواننده باقی میگذارد. در این نقد، شریعت را لازمهی سلوک و در درجهی نخست قرار میدهد، و طریقت را نیز برای حرکت بهتر الزام میکند، امّا نه در شریع نفی طریقت را میبیند و نه با طریقت حذف شریعت را لحاظ میکند و چنین مینگرد که حقیقت باید از دل این هر دو بیرون بیاید، و بدون این هر دو خبری از حقیقت نخواهد بود، هر چند که این هر دو خود | در بحث شریعت و طریقت و حقیقت سخنان و تحلیلهای نابی در این باره وجود دارد و تعادل بایزید را در این باره به خوبی نشانه رفته است و با وجود اسناد و مدارکی که این سه مفهوم را در مصادیق بیرونی مورد نقد قرار میدهد بهترین صورت را برای خواننده باقی میگذارد. در این نقد، شریعت را لازمهی سلوک و در درجهی نخست قرار میدهد، و طریقت را نیز برای حرکت بهتر الزام میکند، امّا نه در شریع نفی طریقت را میبیند و نه با طریقت حذف شریعت را لحاظ میکند و چنین مینگرد که حقیقت باید از دل این هر دو بیرون بیاید، و بدون این هر دو خبری از حقیقت نخواهد بود، هر چند که این هر دو خود وسیلهای بیش نیستند و مراد اصلی حقیقت است که نه در آن و نه در این است. از این رو گراییدن به قید اطلاق به هر کدام میتواند مانع کمال فرد در دین و حقیقت بشود. اوج ارادت بایزید را به صاحب عظیم شریعت، یعنی حضرت رسول خدا(ص) در این کتاب میتوان دید که وی را قطب عالم وجود دانسته و سهمیکه در حقیقتِ نبوّت و ذاتِ حقیقت برای او قائل چنان است که با هیچ ک از سلسلهی انبیاء نمیتوان مقایسه کرد<ref>متن، ص 74</ref>. | ||
از ریاضات و مجاهدات، از طاعات و عبادات بایزید، از نماز و حضور در مسجد و تهجدات وی آنقدر در منابع اصیل سخن وجود دارد که وی را میتوان در | از ریاضات و مجاهدات، از طاعات و عبادات بایزید، از نماز و حضور در مسجد و تهجدات وی آنقدر در منابع اصیل سخن وجود دارد که وی را میتوان در هالهای از نورانیت و قدسیّت ملاحظه کرد. و در تسلّط که از این ریاضتها بر نفس حاصل کرده نه تنها به معارفی دست یافته بلکه چنان حلم و صبری یافته که با خلق خدا در اوج مدارا قرار گرفته است. داستانی از بوستان سعدی در خصوص احوال بایزید و تسلّط بر نفس روایت شده که به راستی از کمتر کسی آن قدرت و طاقت قابل توجّه است<ref>متن، صص 107-106</ref>. و این که با تمام کراماتی که از وی نقل و روایت کردهاند آنچه که وی به آن بهایی نمیداد توجّه به کرامت بود که آن را مانع سلوک و سدّ راه معرفت قلمداد میکرد. عبارتی ناب از این بابت از او نقل شده که شیخ [[علاءالدوله سمنانی]] در [[مصنفات فارسی علاءالدوله سمنانی|مصنّفات]] خود از بایزید بدین مضمون نقل کرده است: اگر دیدید که مردی سجّاده بر آب گسترده و در هوا مربّع نشسته تا اعمال او را در اوامر و نواهی ندیدید فریب وی را نخورید<ref>متن، ص 110</ref>. و این عالیترین عبارتی است که در این خصوص میتوان بدان متمسّک بود. | ||
از مباحث مهمّ کتاب مقولهی صحو و سکر است و در کنار آن مئلهی دشوار فنا و بقا که بایزید در این خصوص حرف و حدیثهای نابی دارد. وی را از بانیان و یابانیِ سکر میدانند که محبّت و عشق از لوازم درونی و ذاتیِ آن است و در واقع از تلفیق معرفت و عشق سکری معنوی به دست میآید که فرد میتواند در توالی و در زمانهای زیاد در حالت سکر باقی بماند، گر چه هرگز این حالت غلبهی دائمینمیتواند داشته باشد و آنان که بایزید را سکری تمام دانستهاند در حق وی جفا کردهاند. در برابر او جنین را بانی مکتب صحو میدانند و در این باره در اختلافند که کدامیک بر دیگری ترجیح دارد، سکر بر صحو و یا صحو بر سکر. از این بابت عارفان و صوفیان بعد در قون چهارم به بعد هر یک در توجیه و تفسیر هر کدام فلسفهها بافتند و حکایات نقل کردند و این داستان تا به امروز نیز ادامه دارد. فصل بعد مربوط به شطحیات است و طبیعتاً شطحیات پیرو عشق و سکر پدید میآید و لذا نویسندهی کتاب، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] روال درستی را برای تبیین مسئله در پیش گرفته و سیری منطقی را در این نوشتار رهبری کرده است. در این بخش نیز تفسیرها و تحلیلخای معقولی از نویسنده دیده میشود. | از مباحث مهمّ کتاب مقولهی صحو و سکر است و در کنار آن مئلهی دشوار فنا و بقا که بایزید در این خصوص حرف و حدیثهای نابی دارد. وی را از بانیان و یابانیِ سکر میدانند که محبّت و عشق از لوازم درونی و ذاتیِ آن است و در واقع از تلفیق معرفت و عشق سکری معنوی به دست میآید که فرد میتواند در توالی و در زمانهای زیاد در حالت سکر باقی بماند، گر چه هرگز این حالت غلبهی دائمینمیتواند داشته باشد و آنان که بایزید را سکری تمام دانستهاند در حق وی جفا کردهاند. در برابر او جنین را بانی مکتب صحو میدانند و در این باره در اختلافند که کدامیک بر دیگری ترجیح دارد، سکر بر صحو و یا صحو بر سکر. از این بابت عارفان و صوفیان بعد در قون چهارم به بعد هر یک در توجیه و تفسیر هر کدام فلسفهها بافتند و حکایات نقل کردند و این داستان تا به امروز نیز ادامه دارد. فصل بعد مربوط به شطحیات است و طبیعتاً شطحیات پیرو عشق و سکر پدید میآید و لذا نویسندهی کتاب، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] روال درستی را برای تبیین مسئله در پیش گرفته و سیری منطقی را در این نوشتار رهبری کرده است. در این بخش نیز تفسیرها و تحلیلخای معقولی از نویسنده دیده میشود. |
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۱:۱۸
بایزید بسطامی | |
---|---|
پدیدآوران | کاظم محمّدی (نویسنده) |
ناشر | انتشارات طرح نو |
مکان نشر | ایران ـ تهران |
سال نشر | 1380 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 7-03-7134-964 |
موضوع | تصوّف و عرفان. نقد و تفسیر. سرگذشتنامه. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | 3م2ب/4/278 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
بایزید بسطامی نوشتهی استاد کاظم محمّدی کتابی است نقدی تحلیلی که به شرح زندگی، سلوک عرفانی و اندیشههای عارف کامل، یعنی بایزید بسطامی، طیفور بن عیسی میپردازد. بایزید یکی از بزرگترین و پیچیدهترین شخصیتهای جهان عرفان و تصوّف است. آنقدر بزرگ است که از قرن سوّم به این طرف کمتر کتاب صوفیانه و عرفانیای هست که از وی یاد نکرده باشد. جای او در هیچ تذکرهی عرفانی فراموش نشده است و این نشان از بزرگی و عظمت این عارف بزرگ جهان اسلام و ایران است. در بزرگی او همین بس که نام نامیاش بر زبان هر عارفِ بزرگِ بعد از او جاری شده است و نیز این که هر کس را بعد از او بخواهند بزرگ و عظیمش تلقّی کنند میگویند گویا بایزید ثانی است و همین نشان میدهد که وی در نزد بزرگان عرفان و تصوّف از چه جایگاهی برخوردار بوده است. خوشبختانه استاد عرفان پژوه نامدار کاظم محمّدی در معرّفی این شخصیّت بزرگ بیشترین سهم را در ایران و بلکه در تمام جهان اسلام دارد. تا کنون چندین اثر مهم دربارهی وی نوشته است که از بابت پژوهش علمیو تحلیل منطقی نیز باید آثار وی را در خصوص بایزید بسطامیجزو اوّلینها به حساب آورد. کما اینکه وی اوّلینهای بسیاری دارد و همین وی را در زمان ما از خواص پژوهشگران قرار میدهد. کتابهای نجم کبری، بهاء ولد، سیِد برهانالدین محقّق، سعدالدین حموی، ابوسعید ابوالخیر، ابوبکر شبلی، علاءالدوله سمنانی و چندی دیگر از شخصیتها با تحقیقات وسیع و عمیق او مورد شناسایی قرار گرفته و مستند دیگر اساتید واقع شده است.
در کارنامهی بایزید پژوهی استادکاظم محمّدی غیر از این کتاب، یعنی بایزید بسطامی که توسّط انتشارات طرح نو منتشر شده است، این مجموعه ارزشمند نیز آثار قابل ذکر است: آتش نهفته (شرح زندگانی، اندیشه و سلوک بایزید بسطامی)، بایزید سیاح بحر تجرید، بایزید پیر بسطام، حکایات و روایات بایزید و کتاب دو جلدی روح و ریحان.
ساختار
کتاب بایزید بسطامیدر یک جلد و در 248 صفحه نوشته شده است، که به شرح زندگی، آراء و اندیشه، و سیر و سلوک عرفانی این عارف بزرگ پرداخته است. این زندگی که برای نخستین بار به شکل گسترده و دقیق و کاملاً علمیـ پژوهشی نوشته و به انتشار رسیده میتواند ما را با اندیشهها و سلوک عرفانی و در واقع با تاریخ زندگی او آشنا کند، زیرا هر چه که بایستهی نگارش در این باره بوده در این اثر جمع شده و همه مطالب با اسناد و مدارک معتبر و کافی به تحلیل و نقد در آمده است.
کتاب بایزید بسطامی غیر از مقدّمه که بسیار مختصر و کوتاه است عناوین هجدهگانهای دارد که بدون زیرشاختهها در فهرست مطالب در ابتدای کتاب بدین شرح آمده است: 1- عرفان و تصوّف 2- خانواده، تعلیمات اوّلیّه و سرانجام دانشهای وی 3- معرفت و علم 4- شریعت، طریقت، حقیقت 5- سر و سلوک عرفانی 6- آفات سلوک 7- ریاضات و کشف و کرامات 8- عشق و محبّت 9- صحور و سکر؛ فنا و بقا 10- شظحیات 11- استاد و پیر 12- معاصران 13- بایزید در نگاه دیگران 14- گفتارهای بازید 15- حکایاتی چند از بایزید 16- مناجاتها و معراج بایزید 17- آرامگاه و سلسلهی بایزید 18- منابع شناخت بایزید و در انتهای کتاب نیز کتابنامه و نمایهی کتاب وجود دارد.
نویسندهی کتاب، کاظم محمّدی در همین مقدّمهی کوتاه بیان میکند از آنجا که از بایزید کتابی مستقیم باقی نمانده و نمیتوان از روی آن موقعیّت او را تشخیص داد حدس و گمانها در خصوص وی چندان بوده که وی را به افسانه و اسطوره تبدیل کرده است. کتاب حاضر از این بابت نوشته شده تا ابهامات از سویی به کنار برود و افسانهها و خیالات و ساختههای توهّمیاز ساحت او پاک شود و چنانکه در تاریخ وجود داشته بدون این پیرایهها مورد بررسی و شناخت قرار بگیرد. هر چند کتاب در سال 1380 به چاپ رسیده است ولی از مقدّمه چنین مفهوم میشود که متن کتاب خیلی پیش از آن آمادهی چاپ شده بود زیرا امضای مقدّمه تاریخ 28 آبان 1378 را نشان میدهد.
گزارش محتوا
کتاب بایزید بسطامی، اثری نقدی ـ تحلیلی است که به شرح و تفسیر زندگی، سلوک و آراء عرفانی یکی از بزرگترین عارفان جهان اسلام را گزارش و بررسی میکند. مسلّماً در جایی که متنی متقن و اثری صائب در خصوص اینگونه افراد وجود نداشته باشد تدوین و تحلیل آنچه که هست بسیار دشوار خواهد بود. در تاریخ دوازه قرنی که از وجود این عارف میگذرد جز پارهای اطلاعات پراکنده و نامشخّص چیزی از وی در دست نبوده است همین مسئله کار پژوهش را بسیار دشوار و البتّه در صورت صحّت بسیار ارجمند میسازد. با تحقیقاتی که کاظم محمّدی در خصوص بایزید ارائه داده است هر چه که باشد برای اهل تحقیق و مشتاقان عرفان بسیار غنیمت و ارزنده است زیرا با گذشت بیش از بیست سال از انتشار این اثر هنوز هم کاری برجسته تر و بهتر صورت نگرفته است، گر چه پیش از آن نیز کاری که ارزش علمیداشته باشد در تاریخ تصوّف دیده نشده است و این اثر همچنان از بابت پژوهش و از بابت بکر بودن در حالت نخستین و بهترین در نظر گرفته میشود.
آخرین بخش کتاب که منابع شناخت بایزید را مرور میکند در واقع اسناد و مدارک دست اوّل را در اختیار دیگران برای مطالعهی بیشتر بایزید قرار میدهد، گر چه از روی آنها کمتر میتوان تجمیعی مطلوب و نقدی درست به دست داد، مگر آنکه تسلّط و تخصّصی در طریقت و سلوک، و در عرفان و تصوّف وجود داشته باشد. در این بخش نهایی به نوشتههای جنید بغدادی و شیخ سهلکی اشاره میدهد، خاصه به کتاب النّور فی کلمات ابیطیفور. نور العلوم منسوب به ابوالحسن خرقانی و اسرار التّوحید محمّد بن منوّر از نسل شیخ ابوسعید ابوالخیر هر یک نکتهای از بایزید را در خود دارد. در دورانهای بعد در برخی تذکرهها به مانند آثار متنوّع عطار نیشابوری اعم از نثر و نظم و آثار نظم حکیم سنایی و کتاب عوارف المعارف سهروردی نیز چیزهایی از این بابت وجود دارد. قبل از آنها هم در آثار عبدالرحمن سلمی و هم خواجه عبدالله انصاری میتوان عبارات و اقوال و یا حکایاتی از او را یافت.
در فصل عرفان و تصوّف تعاریف متعدّدی از آن را از قول مشایخ بزرگ سلوک در منابع اصلی و اصیل عرفان و تصوّف را شاهد هستیم. تحلیل تاریخ و اصول تصوّف و احیاناً فراز و فرودهای آن در بستر تاریخ را در این تحلیل میتوانیم شاهد باشیم و نقدهایی که از انحرافات تصوّف در طول زمان صورت گرفته و از اصل خود خارج شده است. در انتهای این فصل دو سه سخن هم از قول بایزید روایت شده که مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. در فصل بعد که از خانواده و آغاز فعالیتهای بایزید سخن میگوید به استناد برخی منابع به مانند: وفیات الاعیان ابن خلکان جد بایزید رااز مجوس دانسته است و برای وی از دو برادر نیز سخن گفته که هر دو عالم و عابد و زاهد بودند، یکی را آدم و یکی را علی نام نهادهاند، بایزید نیز خود طیفور نامیده شده است. این مطلب در دیگر آثار به مانند رساله قشیریه و تذکرة الأولیاء هم روایت شده است.
حکایاتی در خصوص ارتباط عاطفی بایزید با مادر در اغلب منابع قید شده است با این حال مادر بایزید از فهمیبالنده و درایتی ستودنی برخوردار بوده و کودک خود را وقف سلوک الی الله کرده است [۱]. بایزید نیز در کمال سلوک بر این است که بخشی از این کمالات خود را مدیون مادر و فداکاری و دعاهای او میداند[۲]. در معرفت و علم بایزید سخنهای فراوان وجود دارد، کمتر کسی را همپا و همتای او درمعرفت توحید میدانند، با این حال فهم سخنان او بسیار دشوار است، خاصّه که بخشی از مهمترین سخنان او در حالت جذبه و بی خودی تحت عنوان «شطحیات» بیان شده است که در صورت ظاهر با دین مغایر مینماید، هر چند که در واقع چنین نیست. عباراتی که در صفحات 48 و 49 از بایزید در خصوص علم و معرفت بیان شده است نشانی از همین معرفت خاص و بالندهی او میتواند باشد. عبارتی از وی در این کتاب نقل شده که وی سه گروه را از خداوند در حجاب میداند، یکی زاهدی که به زهدش بنگرد، یکی عابدی که ناظر به عبادتش باشد و سه دیگر عالمیکه فریفتهی علمش شود[۳].
در بحث شریعت و طریقت و حقیقت سخنان و تحلیلهای نابی در این باره وجود دارد و تعادل بایزید را در این باره به خوبی نشانه رفته است و با وجود اسناد و مدارکی که این سه مفهوم را در مصادیق بیرونی مورد نقد قرار میدهد بهترین صورت را برای خواننده باقی میگذارد. در این نقد، شریعت را لازمهی سلوک و در درجهی نخست قرار میدهد، و طریقت را نیز برای حرکت بهتر الزام میکند، امّا نه در شریع نفی طریقت را میبیند و نه با طریقت حذف شریعت را لحاظ میکند و چنین مینگرد که حقیقت باید از دل این هر دو بیرون بیاید، و بدون این هر دو خبری از حقیقت نخواهد بود، هر چند که این هر دو خود وسیلهای بیش نیستند و مراد اصلی حقیقت است که نه در آن و نه در این است. از این رو گراییدن به قید اطلاق به هر کدام میتواند مانع کمال فرد در دین و حقیقت بشود. اوج ارادت بایزید را به صاحب عظیم شریعت، یعنی حضرت رسول خدا(ص) در این کتاب میتوان دید که وی را قطب عالم وجود دانسته و سهمیکه در حقیقتِ نبوّت و ذاتِ حقیقت برای او قائل چنان است که با هیچ ک از سلسلهی انبیاء نمیتوان مقایسه کرد[۴].
از ریاضات و مجاهدات، از طاعات و عبادات بایزید، از نماز و حضور در مسجد و تهجدات وی آنقدر در منابع اصیل سخن وجود دارد که وی را میتوان در هالهای از نورانیت و قدسیّت ملاحظه کرد. و در تسلّط که از این ریاضتها بر نفس حاصل کرده نه تنها به معارفی دست یافته بلکه چنان حلم و صبری یافته که با خلق خدا در اوج مدارا قرار گرفته است. داستانی از بوستان سعدی در خصوص احوال بایزید و تسلّط بر نفس روایت شده که به راستی از کمتر کسی آن قدرت و طاقت قابل توجّه است[۵]. و این که با تمام کراماتی که از وی نقل و روایت کردهاند آنچه که وی به آن بهایی نمیداد توجّه به کرامت بود که آن را مانع سلوک و سدّ راه معرفت قلمداد میکرد. عبارتی ناب از این بابت از او نقل شده که شیخ علاءالدوله سمنانی در مصنّفات خود از بایزید بدین مضمون نقل کرده است: اگر دیدید که مردی سجّاده بر آب گسترده و در هوا مربّع نشسته تا اعمال او را در اوامر و نواهی ندیدید فریب وی را نخورید[۶]. و این عالیترین عبارتی است که در این خصوص میتوان بدان متمسّک بود.
از مباحث مهمّ کتاب مقولهی صحو و سکر است و در کنار آن مئلهی دشوار فنا و بقا که بایزید در این خصوص حرف و حدیثهای نابی دارد. وی را از بانیان و یابانیِ سکر میدانند که محبّت و عشق از لوازم درونی و ذاتیِ آن است و در واقع از تلفیق معرفت و عشق سکری معنوی به دست میآید که فرد میتواند در توالی و در زمانهای زیاد در حالت سکر باقی بماند، گر چه هرگز این حالت غلبهی دائمینمیتواند داشته باشد و آنان که بایزید را سکری تمام دانستهاند در حق وی جفا کردهاند. در برابر او جنین را بانی مکتب صحو میدانند و در این باره در اختلافند که کدامیک بر دیگری ترجیح دارد، سکر بر صحو و یا صحو بر سکر. از این بابت عارفان و صوفیان بعد در قون چهارم به بعد هر یک در توجیه و تفسیر هر کدام فلسفهها بافتند و حکایات نقل کردند و این داستان تا به امروز نیز ادامه دارد. فصل بعد مربوط به شطحیات است و طبیعتاً شطحیات پیرو عشق و سکر پدید میآید و لذا نویسندهی کتاب، کاظم محمّدی روال درستی را برای تبیین مسئله در پیش گرفته و سیری منطقی را در این نوشتار رهبری کرده است. در این بخش نیز تفسیرها و تحلیلخای معقولی از نویسنده دیده میشود.
در دیگر فصول از ضرورت استاد و پیر برای سلوک عرفانی و بودن در طریقت را بحث کرده و شواهد زیادی را از عارفان بزرگ در این باره روایت کرده است. آنگاه از معاصران بایزید که با وی در تعامل و گفت و شنود بودهاند یاد شده و در فصلی دیگر بایزید را از منظر دیگران به تعریف و توصیف آورده است که برخی انصافاً بهترین و عالیترین تصویفها را در حق او روا داشتهاند و ارزش او را در سلوک عرفانی متذکّر شدهاند و شاید از همه بهتر سخن جنید بغدادی باشد که مورد توجّه قرار گرفته است[۷].
در بخشهای باقی مانده در یک فصل به برخی از سخنان بایزد به استناد منابع هم اشاره کرده است، و در منابعی هم دنبال حکایاتی گشته که بایزید را در آنها به خوبی نشان میدهد. مناجاتها و معراج معنوی بایزید گزارشی دیگر در این کتاب است که از شهرت به سزایی در میان عارفان برخوردار است. آنگاه از مزار و آرامگاه بدون سقف بایزید یاد میکند که مدام مورد توجّه مردم اهل دل بوده و هست و خواهد بود.
ویژگیها
کتاب بایزید بسطام به مانند دیگر آثاری که از کاظم محمّدی به انتشار رسیده در راستای معرّفی درست بزرگانی است که اندیشه و راه درست زیستن را از طریق سلوک و اندیشه برای ما باقی گذاشتهاند. در این کتاب هم نکات مهمیوجود دارد که به آن اشاره میشود:
- این که این کتاب نخستین پژوهش در قالب کتابی مفصّل دربارهی است.
- اینکه مهمترین پژوهش موجود در باره این عارف است.
- این که به تمامیجوانب شخصیّت این عارف توجّه شده.
- این که نویسنده خود در این راستا صاحب نظر و دارای اجتهاد است.
- استدلالهای فراوان نویسنده با استنادهای قابل توجّه از موارد مهم کتاب محسوب میشود.
- نویسنده در این اثر به مانند دیگر آثار خود صراحتی در گفتار دارد و نقدهایی مهم و کارساز را برای خواننده ارائه میدهد.
- استفاده از تمام آثار قدیم و جدید و نقد و بررسی آنها مورد توجّه است.
- نهایتاً باید از روانی نوشتار و دقّت در بیان مفاهیم یاد کرد.
وضعیت کتاب
بایزید بسطامی، تألیف کاظم محمّدی
کتاب در یک جلد با مقدّمهای خلاصه نوشته شده است. متن کتاب فارسی است و دارای 248 صفحه است. کتاب حاضر در قطع رقعی و با جلد نرم و کاغذ مرغوب منتشر شده. در آغاز، فهرست مطالب درج شده و در انتهای اثر هم فهرست جامعی از منابع و مأخذ و همینطور نمایهی کامل دیده میشود.
پانویس
منابع مقاله
مقدّمه و متن کتاب