دیوان طرزی افشار: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
     
    خط ۳۰: خط ۳۰:


    او را از «اصلاح‌کنندگان زبان» دانسته‌اند، اما تصرفات او در کلمات، در حد اصلاح زبان نیست. طرزی با حذف بخش دوم فعل‌های مرکب و تصرفات جزیی دیگر، فعل‌هایی غریب ساخته که دریافتن معنی برخی از آنها، آسان است؛ مانند «بخشمند»، به معنای (خشم بگیرند) و «می‌فرارد»، به معنای (فرار می‌کند)، اما معنای برخی از آنها را به‌دشواری و فقط با کمک بافت جمله می‌شود فهمید؛ مانند «می‌گلد»، به معنای (در گل فرو می‌رود) و «نچشمیده»، به معنای «به چشم خود ندیده است». او گاه از اسم خاص، فعل ساخته است؛ مانند «اصفهانیدن»، به معنای (به اصفهان سفر کردن) و «حافظیده‌ای»، به معنای (همچون [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ]] شعر گفته‌ای) و با اضافه کردن حروف منفی‌ساز «نون» و «میم» به ابتدای اسم و حذف بخش دوم فعل مرکب، فعل منفی ساخته است؛ مانند «مطمع»، به معنای «طمع مدار» و «نسرشکد»، به معنای «سرشک نریزد». در یکی از غزل‌هایش نیز «کاف» تحبیب را به انواع کلمه، از جمله اسم و صفت و قید، چسبانده است، مانند:
    او را از «اصلاح‌کنندگان زبان» دانسته‌اند، اما تصرفات او در کلمات، در حد اصلاح زبان نیست. طرزی با حذف بخش دوم فعل‌های مرکب و تصرفات جزیی دیگر، فعل‌هایی غریب ساخته که دریافتن معنی برخی از آنها، آسان است؛ مانند «بخشمند»، به معنای (خشم بگیرند) و «می‌فرارد»، به معنای (فرار می‌کند)، اما معنای برخی از آنها را به‌دشواری و فقط با کمک بافت جمله می‌شود فهمید؛ مانند «می‌گلد»، به معنای (در گل فرو می‌رود) و «نچشمیده»، به معنای «به چشم خود ندیده است». او گاه از اسم خاص، فعل ساخته است؛ مانند «اصفهانیدن»، به معنای (به اصفهان سفر کردن) و «حافظیده‌ای»، به معنای (همچون [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ]] شعر گفته‌ای) و با اضافه کردن حروف منفی‌ساز «نون» و «میم» به ابتدای اسم و حذف بخش دوم فعل مرکب، فعل منفی ساخته است؛ مانند «مطمع»، به معنای «طمع مدار» و «نسرشکد»، به معنای «سرشک نریزد». در یکی از غزل‌هایش نیز «کاف» تحبیب را به انواع کلمه، از جمله اسم و صفت و قید، چسبانده است، مانند:
    '''از حسنک تو ذره‌اکی کم نمی‌شود
    {{شعر}}
    گر بنگری به سویک ما گاه‌گاهکی'''.
    {{ب|''از حسنک تو ذره‌اکی کم نمی‌شود''|2=''گر بنگری به سویک ما گاه‌گاهکی''}}
    {{پایان شعر}}


    این شیوه تصرف در لفظ، مصداق بارز آشنایی‌زدایی در حوزه لفظ و از فنون بلاغی است<ref>ر.ک: همان</ref>.
    این شیوه تصرف در لفظ، مصداق بارز آشنایی‌زدایی در حوزه لفظ و از فنون بلاغی است<ref>ر.ک: همان</ref>.
    خط ۵۰: خط ۵۱:


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:زبان‌شناسی، علم زبان]]
    [[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]]
    [[رده:زبان و ادبیات فارسی]]


    [[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 بهمن 1402]]
    [[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ دی 1402 توسط عباس مکرمی]]
    [[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ دی 1402 توسط عباس مکرمی]]
    [[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ دی 1402 توسط محسن عزیزی]]
    [[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ دی 1402 توسط محسن عزیزی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۴۹

    دیوان طرزی افشار
    دیوان طرزی افشار
    پدیدآورانطرزی‌ اف‍ش‍ار (نويسنده) تمدن، محمد (مصحح)
    عنوان‌های دیگربر گذار نادر ادبی بابك با مقدمه جامعی راجع بشرح حال شاعر مبتكر و شامل تحقيقات كامله دائر بطرز و شيوه خاص اشعار آبدار شيرين و افكار ابكار عاليه و متين وی بقلم مدون كتاب ** دیوان
    ناشردروب
    مکان نشرایران - تهران
    سال نشر1338ش
    چاپ2
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    /د9 6415 PIR
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    دیوان طرزی افشار، مجموعه اشعار طرزی افشار (متوفی بین 1061 تا 1090ق)، شاعر ایرانی سده یازدهم است که به سبب تصرف‌های خلاف قاعده‌اش در زبان فارسی، مشهور می‌باشد.

    دیوان حاضر، عمدتا شامل غزل بوده و چند رباعی، قطعه، قصیده و یک ترجیع‌بند و بحر طویل نیز دارد[۱].

    او را از «اصلاح‌کنندگان زبان» دانسته‌اند، اما تصرفات او در کلمات، در حد اصلاح زبان نیست. طرزی با حذف بخش دوم فعل‌های مرکب و تصرفات جزیی دیگر، فعل‌هایی غریب ساخته که دریافتن معنی برخی از آنها، آسان است؛ مانند «بخشمند»، به معنای (خشم بگیرند) و «می‌فرارد»، به معنای (فرار می‌کند)، اما معنای برخی از آنها را به‌دشواری و فقط با کمک بافت جمله می‌شود فهمید؛ مانند «می‌گلد»، به معنای (در گل فرو می‌رود) و «نچشمیده»، به معنای «به چشم خود ندیده است». او گاه از اسم خاص، فعل ساخته است؛ مانند «اصفهانیدن»، به معنای (به اصفهان سفر کردن) و «حافظیده‌ای»، به معنای (همچون حافظ شعر گفته‌ای) و با اضافه کردن حروف منفی‌ساز «نون» و «میم» به ابتدای اسم و حذف بخش دوم فعل مرکب، فعل منفی ساخته است؛ مانند «مطمع»، به معنای «طمع مدار» و «نسرشکد»، به معنای «سرشک نریزد». در یکی از غزل‌هایش نیز «کاف» تحبیب را به انواع کلمه، از جمله اسم و صفت و قید، چسبانده است، مانند:

    از حسنک تو ذره‌اکی کم نمی‌شودگر بنگری به سویک ما گاه‌گاهکی

    این شیوه تصرف در لفظ، مصداق بارز آشنایی‌زدایی در حوزه لفظ و از فنون بلاغی است[۲].

    طرزی شیوه بیان شعرش را نه تقلیدی، بلکه از آن خود دانسته و در جاهایی به این شیوه، اشاره و گاه به آن مفاخره کرده است. او شیوه خود را عجیب و گویا، با توجه به نقدهای اجتماعی‌اش، رندانه دانسته است و درعین‌حال، بر آن است، که سنت و قواعد شعری را نیز رعایت کرده است[۳].

    در اشعار طرزی، کلمات و ترکیبات و ابیات ترکی، به‌کار رفته و این مسئله، گاه دریافتن معنای برخی از ابیاتش را دشوار کرده است. او همچنین یک غزل ملمع فارسی - ترکی، سه رباعی و چند شعر کامل به ترکی، سروده است[۴].

    پانویس

    1. ر.ک: کیانی فلاورجانی، علی، ج31، ص41
    2. ر.ک: همان
    3. ر.ک: همان
    4. ر.ک: همان، ص42

    منابع مقاله

    کیانی فلاورجانی، علی، «دانشنامه جهان اسلام»، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، چاپ اول، 1401.


    وابسته‌ها