روان جاوید در تفسیر قرآن مجید: تفاوت میان نسخهها
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'>
[[پرونده:NUR01996J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.) |
|||
(۳۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR01996J1.jpg | |||
| عنوان =روان جاوید در تفسیر قرآن مجید | |||
| عنوانهای دیگر = | |||
| پدیدآوران = | |||
[[ثقفی تهرانی، محمد]] (نویسنده) | |||
| | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =BP 98 /ث7ر9 | |||
| | | موضوع = | ||
تفاسیر شیعه - قرن ۱۴ | |||
| ناشر = | |||
برهان | |||
| مکان نشر =تهران - ایران | |||
|زبان | | سال نشر = | ||
|کد کنگره | |||
|موضوع | |||
|ناشر | |||
|مکان نشر | |||
|سال نشر | |||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01996AUTOMATIONCODE | |||
| چاپ =2 | |||
| تعداد جلد =5 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =01996 | |||
| کتابخوان همراه نور =01996 | |||
| کد پدیدآور = | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
}} | |||
'''روان جاويد در تفسير قرآن مجيد'''، تأليف، مرحوم حاج [[ثقفی تهرانی، محمد|ميرزا محمّد ثقفى تهرانى]] (متوفاى 406ق) به زبان فارسى است. | |||
آغاز تأليف «تفسير روان جاويد»، آنگونه كه مؤلّف در آغاز اشاره كرده، رمضان سال 1360ق بوده و بعد از وقفهاى چند ساله، سرانجام در 1383ق به پايان رسيده است. | |||
عنوان «روان جاويد در تفسير كلام مجيد» در محاسبۀ حروف ابجد با همان تاريخ برابرى مىكند. مؤلّف در ابتدا رويكرد كلّى تفسيرى خود را اينگونه توضيح مىدهد: «از جهات قرآن؛ جهتى را در نظر گرفتم كه براى آن نازل شده، و آن هدايت متّقين است». | |||
دوم اينكه چون در تفسير، توجّه به احاديث مأثور ضرورت دارد و فهم بسيارى از آيات قرآنى جز در پرتو تبيين معلّمان وحى ممكن نيست، ايشان «تفسير صافى»، اثر مرحوم [[فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی|فيض كاشانى]] را ملاك قرار داده و روايات تفسيرى را از اين كتاب برگزيده است. ديگر آنكه مخاطب مؤلّف در اين تفسير، عموم هستند و براى آنكه به همۀ آنان نفع برسد «تا توانسته مطالب را تنزّل داده و عبارات را ساده نوشته است». | |||
دوم اينكه چون در تفسير، توجّه به احاديث مأثور ضرورت دارد و فهم بسيارى از آيات قرآنى جز در پرتو تبيين معلّمان وحى ممكن نيست، ايشان «تفسير صافى»، اثر مرحوم فيض كاشانى را ملاك قرار داده و روايات تفسيرى را از اين كتاب برگزيده است. ديگر آنكه مخاطب مؤلّف در اين تفسير، عموم هستند و براى آنكه به همۀ آنان نفع برسد «تا توانسته مطالب را تنزّل داده و عبارات را ساده نوشته است». | |||
تأكيد مؤلّف بر اين سه عنصر اصلى و به ويژه عنايت به وجهۀ هدايتى قرآن، موجب شده است كه مؤلّف در مقام تفسير آيات از بحثهاى تفصيلى و تخصصّى، خصوصا بحثهاى فنّى و ادبى-كه در بسيارى از تفسيرهاى قديم رواج داشته است-فاصله بگيرد؛ امّا به مباحث علمى كلامى و فلسفى، تا آنجا كه به ابعاد هدايتى قرآن ارتباط دارد، بيشتر بپردازد. | تأكيد مؤلّف بر اين سه عنصر اصلى و به ويژه عنايت به وجهۀ هدايتى قرآن، موجب شده است كه مؤلّف در مقام تفسير آيات از بحثهاى تفصيلى و تخصصّى، خصوصا بحثهاى فنّى و ادبى-كه در بسيارى از تفسيرهاى قديم رواج داشته است-فاصله بگيرد؛ امّا به مباحث علمى كلامى و فلسفى، تا آنجا كه به ابعاد هدايتى قرآن ارتباط دارد، بيشتر بپردازد. | ||
خط ۵۰: | خط ۳۸: | ||
اين نكات و آنچه به صورت استطرادى ارائه مىكند، ممكن است دربارۀ قرائت آيه، شأن نزول آن يا بحثى كلامى، فقهى، تاريخى و امثال آن باشد. | اين نكات و آنچه به صورت استطرادى ارائه مىكند، ممكن است دربارۀ قرائت آيه، شأن نزول آن يا بحثى كلامى، فقهى، تاريخى و امثال آن باشد. | ||
براى نمونه در تفسير آيۀ ''' «مالك يوم الدّين» ''' توضيح مىدهد كه فرق بين قرائت «مالك» و «ملك» در چيست و از نظر فقهى در قرائت نماز بهتر است هر دو صورت خوانده شود. آنگاه به مناسبت توضيح كلمۀ ''' «يوم» ''' نظريۀ فقها را در خصوص تعيين نيمه شب شرعى مطرح مىكند؛ بحث مفصّل او دربارۀ «آيه» قرآن و ملاك تشخيص و تعيين آن بحثى دلنشين است، به عقيدۀ ايشان، هر آيه معرّف يك «واحد خطاب» است كه فرشتۀ وحى بر رسول خدا القا كرده و آن حضرت نيز بىكم و كاست و حتّى با حفظ فاصلۀ بين دو واحد، آن را بر مؤمنان و مخاطبان تلاوت مىكردهاند. از اين رو چه بسا روى مىدهد كه يك مطلب در چند آيه تمام مىشود و اين بدان معناست كه آن مطلب در چند «واحد خطاب» القا شده است؛ بحثهاى كلامى و استدلالى مؤلّف دربارۀ چگونگى اثبات معاد جسمانى و گزارش وى از برخى كوششهاى اهل حكمت در تبيين استدلالى و عقلانى اين معاد و انتقاد او از برخى توضيحات حكما، با اين عبارت كه اين توضيحات «با ظواهر آيات و اخبار و كيفيّت مغروسه در اذهان متشرّعه كاملا وفق ندارد، اگر چه انصاف آن است كه خيلى زحمت كشيده و مجاهدت نموده و تمام | براى نمونه در تفسير آيۀ''' «مالك يوم الدّين»''' توضيح مىدهد كه فرق بين قرائت «مالك» و «ملك» در چيست و از نظر فقهى در قرائت نماز بهتر است هر دو صورت خوانده شود. آنگاه به مناسبت توضيح كلمۀ''' «يوم»''' نظريۀ فقها را در خصوص تعيين نيمه شب شرعى مطرح مىكند؛ بحث مفصّل او دربارۀ «آيه» قرآن و ملاك تشخيص و تعيين آن بحثى دلنشين است، به عقيدۀ ايشان، هر آيه معرّف يك «واحد خطاب» است كه فرشتۀ وحى بر رسول خدا القا كرده و آن حضرت نيز بىكم و كاست و حتّى با حفظ فاصلۀ بين دو واحد، آن را بر مؤمنان و مخاطبان تلاوت مىكردهاند. از اين رو چه بسا روى مىدهد كه يك مطلب در چند آيه تمام مىشود و اين بدان معناست كه آن مطلب در چند «واحد خطاب» القا شده است؛ بحثهاى كلامى و استدلالى مؤلّف دربارۀ چگونگى اثبات معاد جسمانى و گزارش وى از برخى كوششهاى اهل حكمت در تبيين استدلالى و عقلانى اين معاد و انتقاد او از برخى توضيحات حكما، با اين عبارت كه اين توضيحات «با ظواهر آيات و اخبار و كيفيّت مغروسه در اذهان متشرّعه كاملا وفق ندارد، اگر چه انصاف آن است كه خيلى زحمت كشيده و مجاهدت نموده و تمام مشکوک و شبهات را دفع نمودهاند»، از نمونههايى است كه هم از آگاهى وافر مؤلّف در مباحث فلسفى حكايت دارد و هم روش و ديدگاه او را باز مىشناساند؛ همچنين است بحثى مبسوط دربارۀ عذاب دوزخ و خلود در آتش و نقد وى از نظريۀ [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در اين خصوص؛ در يك جا به مناسبت آيۀ''' «و لا تلقوا بايديكم الى التّهلكة»''' بحثى تذكارى دربارۀ «تقيّه» و لزوم رعايت اين قاعدۀ عقلايى-دينى پيش مىكشد و تأكيد مىكند كه «بر حسب فرمودۀ [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع) در نهجالبلاغه، خداوند از علما اخذ ميثاق نموده است كه با ظلمه به هيچ وجه توافق ننمايند، چه رسد به تبعيّت و معاونت كه موجب سلب توفيق و انحراف از طريق هدايت و ترويج شرع خواهد بود». در همين بحث است كه از مجاهدتهاى استادش مرحوم آيتاللّه حايرى يزدى ياد مىكند كه تحمّل ناملايمات نمود و در موقع هتك حرمت از خودش و حرم ائمۀ اطهار چه صبر و بردبارى بروز داد كه ما مبهوت و متحيّر شديم تا در ظرف چند سال ايران را از علم پر كرد». | ||
ذكر اين نمونه از بحث مؤلف نيز بىوجه نيست كه ايشان به مناسبت بحث معاد بر تخصصى بودن شاخههاى مختلف علوم دينى تأكيد مىكند و اينكه ورود به هر يك از اين شاخهها نيازمند آگاهى از مباحث آنهاست و «هر علمى اهل و متخصّص و خبره دارد» و وظيفۀ فقها بيان احكام شرعيّه | ذكر اين نمونه از بحث مؤلف نيز بىوجه نيست كه ايشان به مناسبت بحث معاد بر تخصصى بودن شاخههاى مختلف علوم دينى تأكيد مىكند و اينكه ورود به هر يك از اين شاخهها نيازمند آگاهى از مباحث آنهاست و «هر علمى اهل و متخصّص و خبره دارد» و وظيفۀ فقها بيان احكام شرعيّه فرعیّه است و اين منصب را امام به آنها مرحمت فرموده است و مورد تقليد نيز، چنانكه علماى اعلام و فقهاى اسلام بيان فرمودهاند، احكام فرعیۀ عملّيه است و در اصول دين و اصول فقه و نحو و صرف و لغت و موضوعات مستنبطۀ عرفى يا لغوى و موضوعات صرفه تقليد راه ندارد». آنگاه نتيجه مىگيرد كه پرداختن به مسائل عقلى و پاسخگويى به پرسشهاى كلامى براى علما مستلزم وقوف بر اين مباحث است و آن «علاوه بر استعداد و عقل كامل، يك عمر زحمت و مجاهدت مىخواهد». | ||
از اين دست مباحث استطرادى در اين كتاب كم نيست و بر ارزش و اعتبار آن افزوده است. مؤلف به مناسبتهاى مختلف از كتابهاى گوناگون نقل مطلب مىكند و وقوفش بر مباحث كلامى، فقهى و فلسفى كاملا آشكار است. آرا و اقوال علما را با احترام نقل مىكند و از نقد علمى و استدلالى آنها ابا ندارد و به ويژه نسبت به استنباطات و بيانات مرحوم فيض | از اين دست مباحث استطرادى در اين كتاب كم نيست و بر ارزش و اعتبار آن افزوده است. مؤلف به مناسبتهاى مختلف از كتابهاى گوناگون نقل مطلب مىكند و وقوفش بر مباحث كلامى، فقهى و فلسفى كاملا آشكار است. آرا و اقوال علما را با احترام نقل مىكند و از نقد علمى و استدلالى آنها ابا ندارد و به ويژه نسبت به استنباطات و بيانات مرحوم [[فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی|فيض كاشانى]]، كه روان جاويد، در واقع شرحى بر آن مىتواند تلقّى شود، بارها مناقشه كرده است. مرحوم آيه اللّه آقا ميرزا يوسف ايروانى كه عهدهدار تصحيح و مقابلۀ چاپ نخست كتاب بوده است، در يادداشت خود بر كتاب، نكات ممتاز اين تفسير را بازگفته كه نقل همراه با تلخيص آن مىتواند پرتوى روشنتر بر اين اثر ارجمند بيفكند: | ||
«آنچه اين بنده در حين اشتغال به تصحيح و مقابلۀ آن كتاب، استخراج و ضبط نمودم جمعا ده مزيّت است، و آن بدين قرار است: اهتمام به جنبۀ موعظۀ قرآن، اشتمال بر تحقيقات نو، احتوا بر بررسىهاى فقهى، اشتمال بر حقايقى كه به طرق غير عادى يافت شده است، تطبيق استادانۀ ظواهر آيات با ظواهر اخبار معارض، جمع بين روايات مختلف تفسيرى بر پايۀ روش فقهى و ذوق ادبى، سادهنويسى در عين داشتن معانى بلند، شرح و بيان تفسير شريف صافى، استقلال آيات از نظر تفسير و احتواى كتاب بر مطالب بكر. | «آنچه اين بنده در حين اشتغال به تصحيح و مقابلۀ آن كتاب، استخراج و ضبط نمودم جمعا ده مزيّت است، و آن بدين قرار است: اهتمام به جنبۀ موعظۀ قرآن، اشتمال بر تحقيقات نو، احتوا بر بررسىهاى فقهى، اشتمال بر حقايقى كه به طرق غير عادى يافت شده است، تطبيق استادانۀ ظواهر آيات با ظواهر اخبار معارض، جمع بين روايات مختلف تفسيرى بر پايۀ روش فقهى و ذوق ادبى، سادهنويسى در عين داشتن معانى بلند، شرح و بيان تفسير شريف صافى، استقلال آيات از نظر تفسير و احتواى كتاب بر مطالب بكر. | ||
مرحوم | مرحوم آيتاللّه رفيعى قزوينى نيز اين كتاب را «مشتمل بر معارف حقه و مواعظ حسنه و معانى دقيقه و حقايق رقيقه» مىدانسته است كه از ايجاز مخل و اطناب مملّ مبرّاست و براى عوام و خواصّ نفع بسيار دارد. | ||
== نسخهشناسى == | == نسخهشناسى == | ||
روان جاويد سالها بود كه بعد از سومين طبع كتاب، اقدام جديدى براى چاپ اين اثر قيمّ صورت نگرفته و جاى خالى آن در ميان اهل علم آشكار بود و اينك به همّت فرزند مؤلف، جناب آقاى على ثقفى و با اهتمام نشر برهان، اين مهمّ انجام يافته است. كتاب در پنج جلد، چاپى زيبا و چشم نواز دارد و در آغاز، علاوه بر مقدمۀ فرزند مؤلّف و گزارش او از سابقۀ اين تفسير، مقدمۀ مرحوم | روان جاويد سالها بود كه بعد از سومين طبع كتاب، اقدام جديدى براى چاپ اين اثر قيمّ صورت نگرفته و جاى خالى آن در ميان اهل علم آشكار بود و اينك به همّت فرزند مؤلف، جناب آقاى على ثقفى و با اهتمام نشر برهان، اين مهمّ انجام يافته است. كتاب در پنج جلد، چاپى زيبا و چشم نواز دارد و در آغاز، علاوه بر مقدمۀ فرزند مؤلّف و گزارش او از سابقۀ اين تفسير، مقدمۀ مرحوم آيتاللّه ميرزا يوسف ايروانى و مرحوم آيتاللّه رفيعى قزوينى بر اين كتاب نقل شده است. در پايان جلد پنجم نيز قطعههايى از اشعار مؤلّف نقل شده و سپس تصوير دست خطّ چند تن از مراجع تقليد آن روزگار كه همگى بر جايگاه بلند علمى و اجتهاد مرحوم آيتاللّه ثقفى تصريح كردهاند، گردآورى شده است. | ||
از مقدمۀ فرزند مؤلّف دانسته مىشود كه ايشان متن تفسير را ويرايش كردهاند و البتّه، در حفظ شيوۀ نگارش مؤلّف و دقت در تطبيق ترجمه با آيات قرآن، تا آنجا كه ممكن بوده، كوشيدهاند با اين همه از مقايسۀ اين چاپ با چاپ قبلى چنين فهميده مىشود كه ميزان تغييرات ترجمه آيات بسيار زياد است و شگفتا كه گاه از مقولۀ «شدرسنا» ست: مؤلف دانشمند كتاب در ترجمۀ آيۀ 20 سورۀ حديد، به حقّ واژۀ «كفّار» را به «كشاورزان» ترجمه كرده و سپس در تفسير نيز دلايل اين انتخاب را توضيح داده است، امّا در ويرايش چهارم، برجاى كشاورزان، -احتمالا به تبع برخى مترجمان قرآن-كفّار گذاشتهاند كه درست به نظر نمىرسد. ديگر اينكه نسبت به كتابى با اين ارزش، حقّ آن بود كه كار تحقيق دربارۀ منقولات آن با دقّت انجام گيرد و نمايۀ موضوعى و اعلام براى آن فراهم گردد. | از مقدمۀ فرزند مؤلّف دانسته مىشود كه ايشان متن تفسير را ويرايش كردهاند و البتّه، در حفظ شيوۀ نگارش مؤلّف و دقت در تطبيق ترجمه با آيات قرآن، تا آنجا كه ممكن بوده، كوشيدهاند با اين همه از مقايسۀ اين چاپ با چاپ قبلى چنين فهميده مىشود كه ميزان تغييرات ترجمه آيات بسيار زياد است و شگفتا كه گاه از مقولۀ «شدرسنا» ست: مؤلف دانشمند كتاب در ترجمۀ آيۀ 20 سورۀ حديد، به حقّ واژۀ «كفّار» را به «كشاورزان» ترجمه كرده و سپس در تفسير نيز دلايل اين انتخاب را توضيح داده است، امّا در ويرايش چهارم، برجاى كشاورزان، -احتمالا به تبع برخى مترجمان قرآن-كفّار گذاشتهاند كه درست به نظر نمىرسد. ديگر اينكه نسبت به كتابى با اين ارزش، حقّ آن بود كه كار تحقيق دربارۀ منقولات آن با دقّت انجام گيرد و نمايۀ موضوعى و اعلام براى آن فراهم گردد. | ||
{{تفاسیر}} | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[غرر العوائد من درر الفوائد]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده:تفسیر]] | [[رده: تفسیر]] | ||
[[رده:متون تفاسیر]] | [[رده:متون تفاسیر]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۹ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۱:۲۵
روان جاوید در تفسیر قرآن مجید | |
---|---|
پدیدآوران | ثقفی تهرانی، محمد (نویسنده) |
ناشر | برهان |
مکان نشر | تهران - ایران |
چاپ | 2 |
موضوع | تفاسیر شیعه - قرن ۱۴ |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 5 |
کد کنگره | BP 98 /ث7ر9 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
روان جاويد در تفسير قرآن مجيد، تأليف، مرحوم حاج ميرزا محمّد ثقفى تهرانى (متوفاى 406ق) به زبان فارسى است.
آغاز تأليف «تفسير روان جاويد»، آنگونه كه مؤلّف در آغاز اشاره كرده، رمضان سال 1360ق بوده و بعد از وقفهاى چند ساله، سرانجام در 1383ق به پايان رسيده است.
عنوان «روان جاويد در تفسير كلام مجيد» در محاسبۀ حروف ابجد با همان تاريخ برابرى مىكند. مؤلّف در ابتدا رويكرد كلّى تفسيرى خود را اينگونه توضيح مىدهد: «از جهات قرآن؛ جهتى را در نظر گرفتم كه براى آن نازل شده، و آن هدايت متّقين است».
دوم اينكه چون در تفسير، توجّه به احاديث مأثور ضرورت دارد و فهم بسيارى از آيات قرآنى جز در پرتو تبيين معلّمان وحى ممكن نيست، ايشان «تفسير صافى»، اثر مرحوم فيض كاشانى را ملاك قرار داده و روايات تفسيرى را از اين كتاب برگزيده است. ديگر آنكه مخاطب مؤلّف در اين تفسير، عموم هستند و براى آنكه به همۀ آنان نفع برسد «تا توانسته مطالب را تنزّل داده و عبارات را ساده نوشته است».
تأكيد مؤلّف بر اين سه عنصر اصلى و به ويژه عنايت به وجهۀ هدايتى قرآن، موجب شده است كه مؤلّف در مقام تفسير آيات از بحثهاى تفصيلى و تخصصّى، خصوصا بحثهاى فنّى و ادبى-كه در بسيارى از تفسيرهاى قديم رواج داشته است-فاصله بگيرد؛ امّا به مباحث علمى كلامى و فلسفى، تا آنجا كه به ابعاد هدايتى قرآن ارتباط دارد، بيشتر بپردازد.
روش كار بدين صورت است كه مؤلّف ابتدا يك يا چند آيه از يك سوره را مىآورد، آنها را ترجمه مىكند و سپس به تفسير مىپردازد. گاه نيز مطالبى را افزون بر تفسير آيه، با عناوين ايقاظ، شرح، ارشاد، تحقيق و... ارائه مىكند. در تفسير آيات، گذشته از تأكيدى كه بر نقل روايات بر پايۀ تفسير صافى دارد، مهمترين نكات مربوط به آيه را مطرح مىنمايد.
اين نكات و آنچه به صورت استطرادى ارائه مىكند، ممكن است دربارۀ قرائت آيه، شأن نزول آن يا بحثى كلامى، فقهى، تاريخى و امثال آن باشد.
براى نمونه در تفسير آيۀ «مالك يوم الدّين» توضيح مىدهد كه فرق بين قرائت «مالك» و «ملك» در چيست و از نظر فقهى در قرائت نماز بهتر است هر دو صورت خوانده شود. آنگاه به مناسبت توضيح كلمۀ «يوم» نظريۀ فقها را در خصوص تعيين نيمه شب شرعى مطرح مىكند؛ بحث مفصّل او دربارۀ «آيه» قرآن و ملاك تشخيص و تعيين آن بحثى دلنشين است، به عقيدۀ ايشان، هر آيه معرّف يك «واحد خطاب» است كه فرشتۀ وحى بر رسول خدا القا كرده و آن حضرت نيز بىكم و كاست و حتّى با حفظ فاصلۀ بين دو واحد، آن را بر مؤمنان و مخاطبان تلاوت مىكردهاند. از اين رو چه بسا روى مىدهد كه يك مطلب در چند آيه تمام مىشود و اين بدان معناست كه آن مطلب در چند «واحد خطاب» القا شده است؛ بحثهاى كلامى و استدلالى مؤلّف دربارۀ چگونگى اثبات معاد جسمانى و گزارش وى از برخى كوششهاى اهل حكمت در تبيين استدلالى و عقلانى اين معاد و انتقاد او از برخى توضيحات حكما، با اين عبارت كه اين توضيحات «با ظواهر آيات و اخبار و كيفيّت مغروسه در اذهان متشرّعه كاملا وفق ندارد، اگر چه انصاف آن است كه خيلى زحمت كشيده و مجاهدت نموده و تمام مشکوک و شبهات را دفع نمودهاند»، از نمونههايى است كه هم از آگاهى وافر مؤلّف در مباحث فلسفى حكايت دارد و هم روش و ديدگاه او را باز مىشناساند؛ همچنين است بحثى مبسوط دربارۀ عذاب دوزخ و خلود در آتش و نقد وى از نظريۀ ابن عربى در اين خصوص؛ در يك جا به مناسبت آيۀ «و لا تلقوا بايديكم الى التّهلكة» بحثى تذكارى دربارۀ «تقيّه» و لزوم رعايت اين قاعدۀ عقلايى-دينى پيش مىكشد و تأكيد مىكند كه «بر حسب فرمودۀ حضرت امير(ع) در نهجالبلاغه، خداوند از علما اخذ ميثاق نموده است كه با ظلمه به هيچ وجه توافق ننمايند، چه رسد به تبعيّت و معاونت كه موجب سلب توفيق و انحراف از طريق هدايت و ترويج شرع خواهد بود». در همين بحث است كه از مجاهدتهاى استادش مرحوم آيتاللّه حايرى يزدى ياد مىكند كه تحمّل ناملايمات نمود و در موقع هتك حرمت از خودش و حرم ائمۀ اطهار چه صبر و بردبارى بروز داد كه ما مبهوت و متحيّر شديم تا در ظرف چند سال ايران را از علم پر كرد».
ذكر اين نمونه از بحث مؤلف نيز بىوجه نيست كه ايشان به مناسبت بحث معاد بر تخصصى بودن شاخههاى مختلف علوم دينى تأكيد مىكند و اينكه ورود به هر يك از اين شاخهها نيازمند آگاهى از مباحث آنهاست و «هر علمى اهل و متخصّص و خبره دارد» و وظيفۀ فقها بيان احكام شرعيّه فرعیّه است و اين منصب را امام به آنها مرحمت فرموده است و مورد تقليد نيز، چنانكه علماى اعلام و فقهاى اسلام بيان فرمودهاند، احكام فرعیۀ عملّيه است و در اصول دين و اصول فقه و نحو و صرف و لغت و موضوعات مستنبطۀ عرفى يا لغوى و موضوعات صرفه تقليد راه ندارد». آنگاه نتيجه مىگيرد كه پرداختن به مسائل عقلى و پاسخگويى به پرسشهاى كلامى براى علما مستلزم وقوف بر اين مباحث است و آن «علاوه بر استعداد و عقل كامل، يك عمر زحمت و مجاهدت مىخواهد».
از اين دست مباحث استطرادى در اين كتاب كم نيست و بر ارزش و اعتبار آن افزوده است. مؤلف به مناسبتهاى مختلف از كتابهاى گوناگون نقل مطلب مىكند و وقوفش بر مباحث كلامى، فقهى و فلسفى كاملا آشكار است. آرا و اقوال علما را با احترام نقل مىكند و از نقد علمى و استدلالى آنها ابا ندارد و به ويژه نسبت به استنباطات و بيانات مرحوم فيض كاشانى، كه روان جاويد، در واقع شرحى بر آن مىتواند تلقّى شود، بارها مناقشه كرده است. مرحوم آيه اللّه آقا ميرزا يوسف ايروانى كه عهدهدار تصحيح و مقابلۀ چاپ نخست كتاب بوده است، در يادداشت خود بر كتاب، نكات ممتاز اين تفسير را بازگفته كه نقل همراه با تلخيص آن مىتواند پرتوى روشنتر بر اين اثر ارجمند بيفكند:
«آنچه اين بنده در حين اشتغال به تصحيح و مقابلۀ آن كتاب، استخراج و ضبط نمودم جمعا ده مزيّت است، و آن بدين قرار است: اهتمام به جنبۀ موعظۀ قرآن، اشتمال بر تحقيقات نو، احتوا بر بررسىهاى فقهى، اشتمال بر حقايقى كه به طرق غير عادى يافت شده است، تطبيق استادانۀ ظواهر آيات با ظواهر اخبار معارض، جمع بين روايات مختلف تفسيرى بر پايۀ روش فقهى و ذوق ادبى، سادهنويسى در عين داشتن معانى بلند، شرح و بيان تفسير شريف صافى، استقلال آيات از نظر تفسير و احتواى كتاب بر مطالب بكر.
مرحوم آيتاللّه رفيعى قزوينى نيز اين كتاب را «مشتمل بر معارف حقه و مواعظ حسنه و معانى دقيقه و حقايق رقيقه» مىدانسته است كه از ايجاز مخل و اطناب مملّ مبرّاست و براى عوام و خواصّ نفع بسيار دارد.
نسخهشناسى
روان جاويد سالها بود كه بعد از سومين طبع كتاب، اقدام جديدى براى چاپ اين اثر قيمّ صورت نگرفته و جاى خالى آن در ميان اهل علم آشكار بود و اينك به همّت فرزند مؤلف، جناب آقاى على ثقفى و با اهتمام نشر برهان، اين مهمّ انجام يافته است. كتاب در پنج جلد، چاپى زيبا و چشم نواز دارد و در آغاز، علاوه بر مقدمۀ فرزند مؤلّف و گزارش او از سابقۀ اين تفسير، مقدمۀ مرحوم آيتاللّه ميرزا يوسف ايروانى و مرحوم آيتاللّه رفيعى قزوينى بر اين كتاب نقل شده است. در پايان جلد پنجم نيز قطعههايى از اشعار مؤلّف نقل شده و سپس تصوير دست خطّ چند تن از مراجع تقليد آن روزگار كه همگى بر جايگاه بلند علمى و اجتهاد مرحوم آيتاللّه ثقفى تصريح كردهاند، گردآورى شده است.
از مقدمۀ فرزند مؤلّف دانسته مىشود كه ايشان متن تفسير را ويرايش كردهاند و البتّه، در حفظ شيوۀ نگارش مؤلّف و دقت در تطبيق ترجمه با آيات قرآن، تا آنجا كه ممكن بوده، كوشيدهاند با اين همه از مقايسۀ اين چاپ با چاپ قبلى چنين فهميده مىشود كه ميزان تغييرات ترجمه آيات بسيار زياد است و شگفتا كه گاه از مقولۀ «شدرسنا» ست: مؤلف دانشمند كتاب در ترجمۀ آيۀ 20 سورۀ حديد، به حقّ واژۀ «كفّار» را به «كشاورزان» ترجمه كرده و سپس در تفسير نيز دلايل اين انتخاب را توضيح داده است، امّا در ويرايش چهارم، برجاى كشاورزان، -احتمالا به تبع برخى مترجمان قرآن-كفّار گذاشتهاند كه درست به نظر نمىرسد. ديگر اينكه نسبت به كتابى با اين ارزش، حقّ آن بود كه كار تحقيق دربارۀ منقولات آن با دقّت انجام گيرد و نمايۀ موضوعى و اعلام براى آن فراهم گردد.