رسائل إبن حزم الأندلسي: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنر' به 'ابن ر') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنح' به 'ابن ح') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
'''رسائل | '''رسائل ابن حزم الاندلسى'''، تأليف [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم اندلسى]] (متوفى 456ق) مشتمل بر پنج رساله از وى با موضوعات منطق، فلسفه و كلام است. | ||
== ساختار== | == ساختار== | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
== گزارش محتوا== | == گزارش محتوا== | ||
ابن حزم شخصيتى است كه فرقه ظاهريه را در فقه و كلام به اوج رساند. اين فرقه را على بن داود اصفهانى پديد آورده بود، ولى بىشك شاخصترين چهره آن ابن حزم است و فرقه ظاهريه را بيشتر با نام او مىشناسند. او در واقع هم فقيه متبحر و بزرگى بود و هم در زمينه مباحث كلامى صاحب نظر محسوب مىشد. هنگامى كه انديشه كلامى [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم اندلسى]] بزرگترين متفكر فرقه ظاهريه را مورد بررسى قرار مىدهيم، در اولين نگاه چنين به ذهن مىرسد كه ابن حزم به نوعى ميان دو نقيض جمع كرده است. او از سويى يك نصگراست كه نوعى زبانشناسى ظاهرگرايانه را ارائه كرده و هيچگونه تأويل عقلانى يا غيرعقلانى از ظاهر متون دينى (قرآن و روايات) را اجازه نمىدهد و از سوى ديگر در مخالفت با شكاكيت، اثبات توحيد و نبوت، حمايت از علوم يونان؛ مانند فلسفه، منطق، پزشکى، رياضى و... و ارائه برخى از تأويلها چهرهاى كاملاً استدلالى و عقلگرا از خود بروز مىدهد. اين مسأله باعث شده كه در طول تاريخ افراد زيادى ابن حزم را به تناقض در افكارش متهم كنند. | |||
او براى مطرح كردن انديشههاى كلامى خود، طرحى جامع در نظر داشته كه بحث اديان را نيز ضمن اين طرح جامع آورده است. وى بعد از اثبات وحدت و يگانگى خداوند و اثبات ضرورت نبوت، به اديان پرداخته تا با اثبات عدم كفايت هر يك از اديان حقانيت دين اسلام را به اثبات رساند. بدينرو هر كجا كه در آثار وى بتوان رد پايى از اين طرح جامع يافت، در مورد اديان نيز مطالبى وجود دارد. | او براى مطرح كردن انديشههاى كلامى خود، طرحى جامع در نظر داشته كه بحث اديان را نيز ضمن اين طرح جامع آورده است. وى بعد از اثبات وحدت و يگانگى خداوند و اثبات ضرورت نبوت، به اديان پرداخته تا با اثبات عدم كفايت هر يك از اديان حقانيت دين اسلام را به اثبات رساند. بدينرو هر كجا كه در آثار وى بتوان رد پايى از اين طرح جامع يافت، در مورد اديان نيز مطالبى وجود دارد. | ||
اكنون خلاصه مطالبى كه در رسائل | اكنون خلاصه مطالبى كه در رسائل ابن حزم آمده است، به ترتيب مقالات ارائه مىگردد: | ||
#در اين رساله، | #در اين رساله، ابن حزم كوشيده است كه علوم را دستهبندى كرده و ترتيب يادگيرى آنها را براى متعلمان مشخص نمايد. ضمن اين بحث، او به مطالعه اديان نيز پرداخته است. تلاش ابن حزم در مطالعه اديان بيشتر مصروف گزارش و نقد آنها شده است. در عين حال نكات جالب و ارزشمندى در مطالعات اديان وى وجود دارد كه مطالعه آثارش را در اين زمينه ضرورى مىسازد. اينكه ابن حزم در بخش توصيفهاى خود چه ميزان صائب بوده است و تا چه حد تصويرى كه از ديگر اديان مىدهد، دقيق است و بحثى بسيار مفصل مىطلبد كه مىبايست از طريق كارهاى تطبيقى نوشتههاى او با كتابهاى مقدس و نيز تاريخ و فرق ديگر اديان مقايسه جدى شود. | ||
# | #ابن حزم بارها در كتاب الفصل در باب ماهيت براهين به نام اين رساله اشاره كرده است. نویسنده در اين رساله، ابتدا به تعريف علم منطق پرداخته است. پس از آن مطالب رساله را در ضمن پنج كتاب تدوين كرده كه به ترتيب عبارت است از: كتابالاسماء المفرده، كتابالاخبار، كتابالبرهان، كتابالبلاغه و در آخر كتابالشعر. | ||
#نویسنده در مقالهاى بسيار مختصر به موضوع اختلاف علماى پيشين درباره مرگ پرداخته است. گروهى به دو دليل حسى و بديهى عقلى قائل به اين هستند كه مرگ هيچ گونه الم و ناراحتى ندارد. گروهى ديگر نيز مرگ را ناگوار دانستهاند. | #نویسنده در مقالهاى بسيار مختصر به موضوع اختلاف علماى پيشين درباره مرگ پرداخته است. گروهى به دو دليل حسى و بديهى عقلى قائل به اين هستند كه مرگ هيچ گونه الم و ناراحتى ندارد. گروهى ديگر نيز مرگ را ناگوار دانستهاند. ابن حزم در اين رساله چيز جديدى به اين قضيه اضافه نكرده و تنها درصدد نقد مستند اين موضوع برآمده است. | ||
#در اين مقاله نویسنده به ردّ آراء «كندى» فيلسوف پرداخته است. لازم به ذكر است كه ابويوسف يعقوب بن اسحق كندى موسوم به ابوالحكما (- م) فيلسوف عرب و نخستين حكيم اسلامى است كه مستقيماً به آثار حكماى يونانى دسترسى داشته و شخصاً به ترجمه پارهاى از آثار [[ارسطو]]، تفسير و بيان آنها پرداخته است. با ظهور كندى بود كه فلسفه به عنوان بخشى از فرهنگ اسلام شناخته شده و به همين دليل، مورخان عرب، او را نخستين «فيلسوف عرب» خواندند. اين درست است كه كندى عقايد خود را از نوافلاطونيان [[ارسطو]]گراى اقتباس كردهاست؛ ولى اين نيز درست است كه وى كه آن معانى را محتواى جديدى بخشيد و با آشتىدادن ميراث فرهنگى يونان و اسلام، فلسفه جديدى را بنيان نهاد. | #در اين مقاله نویسنده به ردّ آراء «كندى» فيلسوف پرداخته است. لازم به ذكر است كه ابويوسف يعقوب بن اسحق كندى موسوم به ابوالحكما (- م) فيلسوف عرب و نخستين حكيم اسلامى است كه مستقيماً به آثار حكماى يونانى دسترسى داشته و شخصاً به ترجمه پارهاى از آثار [[ارسطو]]، تفسير و بيان آنها پرداخته است. با ظهور كندى بود كه فلسفه به عنوان بخشى از فرهنگ اسلام شناخته شده و به همين دليل، مورخان عرب، او را نخستين «فيلسوف عرب» خواندند. اين درست است كه كندى عقايد خود را از نوافلاطونيان [[ارسطو]]گراى اقتباس كردهاست؛ ولى اين نيز درست است كه وى كه آن معانى را محتواى جديدى بخشيد و با آشتىدادن ميراث فرهنگى يونان و اسلام، فلسفه جديدى را بنيان نهاد. | ||
#:وى ميان دين و فلسفه آشتى به وجود آورد و راه را براى [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، ابن سينا و ابن رشد هموار كرد. او دو نظريه كاملاً متفاوت عرضه داشته است: در نظريه نخستين خود، طريق اهل منطق را مىپيمايد و دين را تا مرتبه فلسفه پايين مىآورد. در نظريه دوم، دين را علمى الهى مىداند و آن را بالاتر از فلسفه قرار مىدهد و اين علم الهى به وسيله قوه پيامبرى شناخته مىشود. با وجود اين، با تفسير فلسفى، دين با فلسفه سازگار مىشود. | #:وى ميان دين و فلسفه آشتى به وجود آورد و راه را براى [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، ابن سينا و ابن رشد هموار كرد. او دو نظريه كاملاً متفاوت عرضه داشته است: در نظريه نخستين خود، طريق اهل منطق را مىپيمايد و دين را تا مرتبه فلسفه پايين مىآورد. در نظريه دوم، دين را علمى الهى مىداند و آن را بالاتر از فلسفه قرار مىدهد و اين علم الهى به وسيله قوه پيامبرى شناخته مىشود. با وجود اين، با تفسير فلسفى، دين با فلسفه سازگار مىشود. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
#متن كتاب. | #متن كتاب. | ||
#[[ابن حزم، علی بن احمد| | #[[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم اندلسى]] و مطالعه اديان، صفرى، وحيد، مجله پژوهش و حوزه، تابستان 1385، شماره 26، ص183 تا 215. | ||
#كندى، نخستين فيلسوف اسلامى، آذرشب، فرشته، مجله كيهان فرهنگى، بهمن 1383، شماره 220، ص 54 تا 57. | #كندى، نخستين فيلسوف اسلامى، آذرشب، فرشته، مجله كيهان فرهنگى، بهمن 1383، شماره 220، ص 54 تا 57. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۲۸
رسائل إبن حزم الأندلسي | |
---|---|
پدیدآوران | ابن حزم، علی بن احمد (نویسنده) عباس، احسان (محقق) |
ناشر | المؤسسة العربية للدراسات و النشر |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 2007 م |
چاپ | 2 |
شابک | 978-9953-36-991-1 |
موضوع | اسلام - مجموعهها |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 4 |
کد کنگره | BP 4/6 /الف2ر5 1386 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
رسائل ابن حزم الاندلسى، تأليف ابن حزم اندلسى (متوفى 456ق) مشتمل بر پنج رساله از وى با موضوعات منطق، فلسفه و كلام است.
ساختار
در اين اثر، تنها متن مقالات بدون شرح و توضيح ديگرى آمده است. عناوين مقالات به ترتيب عبارت است از: رساله مراتب العلوم، التقريب لحد المنطق، رساله فى الم الموت و ابطاله، الرد على الكندى الفيلسوف، تفسير الفاظ تجرى بين المتكلمين. برخى از مقالات نسبتاً مفصل و برخى نيز بسيار مختصر است.
گزارش محتوا
ابن حزم شخصيتى است كه فرقه ظاهريه را در فقه و كلام به اوج رساند. اين فرقه را على بن داود اصفهانى پديد آورده بود، ولى بىشك شاخصترين چهره آن ابن حزم است و فرقه ظاهريه را بيشتر با نام او مىشناسند. او در واقع هم فقيه متبحر و بزرگى بود و هم در زمينه مباحث كلامى صاحب نظر محسوب مىشد. هنگامى كه انديشه كلامى ابن حزم اندلسى بزرگترين متفكر فرقه ظاهريه را مورد بررسى قرار مىدهيم، در اولين نگاه چنين به ذهن مىرسد كه ابن حزم به نوعى ميان دو نقيض جمع كرده است. او از سويى يك نصگراست كه نوعى زبانشناسى ظاهرگرايانه را ارائه كرده و هيچگونه تأويل عقلانى يا غيرعقلانى از ظاهر متون دينى (قرآن و روايات) را اجازه نمىدهد و از سوى ديگر در مخالفت با شكاكيت، اثبات توحيد و نبوت، حمايت از علوم يونان؛ مانند فلسفه، منطق، پزشکى، رياضى و... و ارائه برخى از تأويلها چهرهاى كاملاً استدلالى و عقلگرا از خود بروز مىدهد. اين مسأله باعث شده كه در طول تاريخ افراد زيادى ابن حزم را به تناقض در افكارش متهم كنند.
او براى مطرح كردن انديشههاى كلامى خود، طرحى جامع در نظر داشته كه بحث اديان را نيز ضمن اين طرح جامع آورده است. وى بعد از اثبات وحدت و يگانگى خداوند و اثبات ضرورت نبوت، به اديان پرداخته تا با اثبات عدم كفايت هر يك از اديان حقانيت دين اسلام را به اثبات رساند. بدينرو هر كجا كه در آثار وى بتوان رد پايى از اين طرح جامع يافت، در مورد اديان نيز مطالبى وجود دارد.
اكنون خلاصه مطالبى كه در رسائل ابن حزم آمده است، به ترتيب مقالات ارائه مىگردد:
- در اين رساله، ابن حزم كوشيده است كه علوم را دستهبندى كرده و ترتيب يادگيرى آنها را براى متعلمان مشخص نمايد. ضمن اين بحث، او به مطالعه اديان نيز پرداخته است. تلاش ابن حزم در مطالعه اديان بيشتر مصروف گزارش و نقد آنها شده است. در عين حال نكات جالب و ارزشمندى در مطالعات اديان وى وجود دارد كه مطالعه آثارش را در اين زمينه ضرورى مىسازد. اينكه ابن حزم در بخش توصيفهاى خود چه ميزان صائب بوده است و تا چه حد تصويرى كه از ديگر اديان مىدهد، دقيق است و بحثى بسيار مفصل مىطلبد كه مىبايست از طريق كارهاى تطبيقى نوشتههاى او با كتابهاى مقدس و نيز تاريخ و فرق ديگر اديان مقايسه جدى شود.
- ابن حزم بارها در كتاب الفصل در باب ماهيت براهين به نام اين رساله اشاره كرده است. نویسنده در اين رساله، ابتدا به تعريف علم منطق پرداخته است. پس از آن مطالب رساله را در ضمن پنج كتاب تدوين كرده كه به ترتيب عبارت است از: كتابالاسماء المفرده، كتابالاخبار، كتابالبرهان، كتابالبلاغه و در آخر كتابالشعر.
- نویسنده در مقالهاى بسيار مختصر به موضوع اختلاف علماى پيشين درباره مرگ پرداخته است. گروهى به دو دليل حسى و بديهى عقلى قائل به اين هستند كه مرگ هيچ گونه الم و ناراحتى ندارد. گروهى ديگر نيز مرگ را ناگوار دانستهاند. ابن حزم در اين رساله چيز جديدى به اين قضيه اضافه نكرده و تنها درصدد نقد مستند اين موضوع برآمده است.
- در اين مقاله نویسنده به ردّ آراء «كندى» فيلسوف پرداخته است. لازم به ذكر است كه ابويوسف يعقوب بن اسحق كندى موسوم به ابوالحكما (- م) فيلسوف عرب و نخستين حكيم اسلامى است كه مستقيماً به آثار حكماى يونانى دسترسى داشته و شخصاً به ترجمه پارهاى از آثار ارسطو، تفسير و بيان آنها پرداخته است. با ظهور كندى بود كه فلسفه به عنوان بخشى از فرهنگ اسلام شناخته شده و به همين دليل، مورخان عرب، او را نخستين «فيلسوف عرب» خواندند. اين درست است كه كندى عقايد خود را از نوافلاطونيان ارسطوگراى اقتباس كردهاست؛ ولى اين نيز درست است كه وى كه آن معانى را محتواى جديدى بخشيد و با آشتىدادن ميراث فرهنگى يونان و اسلام، فلسفه جديدى را بنيان نهاد.
- وى ميان دين و فلسفه آشتى به وجود آورد و راه را براى فارابى، ابن سينا و ابن رشد هموار كرد. او دو نظريه كاملاً متفاوت عرضه داشته است: در نظريه نخستين خود، طريق اهل منطق را مىپيمايد و دين را تا مرتبه فلسفه پايين مىآورد. در نظريه دوم، دين را علمى الهى مىداند و آن را بالاتر از فلسفه قرار مىدهد و اين علم الهى به وسيله قوه پيامبرى شناخته مىشود. با وجود اين، با تفسير فلسفى، دين با فلسفه سازگار مىشود.
- در اين مقاله الفاظ كه بين متكلمين رايج است، در ضمن 76 شماره تعريف كرده است. از جمله اين الفاظ است: الاجماع، السنه، الاشاره، المجاز، التشبيه، الايمان، الكفر، القياس، و الاستحسان.
وضعیت کتاب
فهرست آيات و مطالب كتاب در انتهاى اثر ذكر شده است. شرح برخى الفاظ و اصطلاحات در پاورقى آمده است.
منابع مقاله
- متن كتاب.
- ابن حزم اندلسى و مطالعه اديان، صفرى، وحيد، مجله پژوهش و حوزه، تابستان 1385، شماره 26، ص183 تا 215.
- كندى، نخستين فيلسوف اسلامى، آذرشب، فرشته، مجله كيهان فرهنگى، بهمن 1383، شماره 220، ص 54 تا 57.