اخلاق و معاشرت در اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '| پس از =↵| پیش از =↵}}↵↵↵'''' به '| پس از = | پیش از = }} '''')
    جز (جایگزینی متن - '↵↵|' به ' |')
     
    (یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
    خط ۱۷: خط ۱۷:
    | مکان نشر =تهران - ایران
    | مکان نشر =تهران - ایران
    | سال نشر = 1364 ش  
    | سال نشر = 1364 ش  
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE19900AUTOMATIONCODE
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE19900AUTOMATIONCODE
    | چاپ =1
    | چاپ =1
    خط ۱۳۳: خط ۱۳۲:
    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    {{وابسته‌ها}}
    [[تشکیل خانواده در اسلام]]
    [[نظام حیات خانواده در اسلام]]
    [[در مکتب عالم آل محمد: امام علی بن موسی‌الرضا علیه‌السلام]]
    [[آسیب‌‌شناسی خانواده (قائمی)]]
    [[زندگانی حضرت زینب سلام‌الله‌علیها (رسالتی از خون و پیام)]]
    [[خانواده و تربيت کودک]]





    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۳۴

    ‏اخلاق و معاشرت در اسلام
    اخلاق و معاشرت در اسلام
    پدیدآورانقائمی، علی (نویسنده)
    ناشرامیری
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1364 ش
    چاپ1
    موضوعآداب معاشرت اسلامی

    اخلاق اجتماعی - جنبه‌های مذهبی - اسلام

    اخلاق اسلامی
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏BP‎‏ ‎‏254‎‏ ‎‏/‎‏ق‎‏2‎‏الف‎‏3
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    اخلاق و معاشرت در اسلام، اثر دكتر على قائمى، بررسى كوتاهى است در زمینه اخلاق و معاشرت مورد نياز بشر با تكيه به موضع‌گیرى اسلام كه به زبان فارسی و در سال 1364ش نوشته شده است.

    ساختار

    کتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در ده بخش و هر بخش در چندين فصل، تنظيم شده است.

    نویسنده در پى آن است تا ديدگاه اسلام را در زمینه اخلاق عرضه كرده و نظر آن را در زمینه معاشرت‌هاى انسانى دريابد.

    محتواى این اثر، حاصل گردهمايى و تدوین يادداشت‌هایى است كه از حدود سال‌هاى 1353ش برای تأليف چهار جلد کتاب، تحت عنوان «ضوابطى برای روابط» جمع‌آورى شده است. نظر نویسنده در انتخاب این عنوان، این بوده كه انسان، داراى چهارگونه رابطه است: رابطه با خود، با آفريدگار، با ديگر انسان‌ها و با ديگر پديده‌ها و طبعا در نظام حيات اسلامى، برای هریک از این روابط، ضوابطى در نظر گرفته شده كه یک فرد مؤمن و پايبند به مكتب اسلام، سعى دارد آن‌ها را مورد توجه و رعايت قرار دهد. این کتاب، به‌حقيقت، ضوابط انسان را با ديگر انسان‌ها مورد نظر قرار داده و اصولى را در این زمینه ارائه خواهد كرد و بر این اساس، از لحاظ رديف مباحث عرضه‌شده در فوق، در سومین رديف قرار مى‌گیرد.

    نویسنده در راه تدوین این اثر، سعى نموده است با مراجعه به منابع اصيل اسلامى كه فهرستى از آن‌ها در کتاب آمده است، مطالبى را استخراج كرده و به رشته تحرير درآورد.

    شيوه نگارش وى، بسيار ساده و به زبانى قابل فهم برای اكثريت خوانندگان مى‌باشد و در این اقدام، مراقبت داشته كه این اثر، حتى نوسوادان و دارندگان سواد مكتبى را نيز سودمند افتد. سعى وى بر این است كه مباحث، مبتنى بر آيات و روايات و با رعايت اصل اختصار باشد.

    گزارش محتوا

    نویسنده در مقدمه، به بيان نقطه‌نظرهاى خود درباره امور مرتبط با مسئله مورد بحث در کتاب پرداخته است[۱].

    در بخش اول، پيرامون حيات اجتماعى انسان بحث شده است[۲]. این بخش، در حقيقت، مقدمه‌اى برای ورود در بحث اخلاق و معاشرت بوده و در دو فصل، گردآورى شده است:

    فصل اول، در مورد اجتماعى بودن انسان است كه در آن، پس از ذكر مقدمه‌اى، بحث از این است كه ما به ديگران وابسته‌ايم و حيات جمعى به دليل فطرت، تأمین نياز و شكوفايى انسان امرى ضرورى بوده و این ضرورت، حتى از ديدى به جبر كشانده مى‌شود، آنگاه از جنبه عقلانى، حيات جمعى كه مابه‌التفاوتى بر حيات حيوانى است، سخن گفته شده و تأثير اجتماع بر فرد، در جنبه‌هاى رفتار و تشكيل آن، انتقال ارزش‌ها و آموزش مقررات و تعديل تمنيات مطرح گرديده و با ذكر خطر تنهایى و حاصل حيات اجتماعى، بحث به پایان رسيده است[۳].

    نویسنده در فصل دوم، از لزوم ضابطه و اخلاق برای حيات جمعى بحث كرده و مسئله تصادم انسان‌ها در حيات جمعى و ضرورت وجود ضوابط را برای او مطرح نموده است. در این طرح، امكان حيات مسالمت‌آمیز، حفظ آزادى‌هاى طبيعى، كيفر متجاوزان، تأمین و بقاى مدنيت و حفظ صلاح كلى، مورد بررسى قرار گرفته و تحليل جامعه‌شناسان در این مورد عرضه شده است، سپس به بيان مبانى و منابع این ضوابط پرداخته شده و از اخلاق و فوايد وجودى بحث به میان آمده و با بيان ضرورت گسترش آن، فصل، خاتمه پذيرفته است[۴].

    بخش دوم كه معرفى اخلاق و اهمیت آن را بر عهده دارد، در سه فصل عرضه شده است. فصلى از آن، تحت عنوان تعاريف و بررسى‌هاست كه در آن، پس از ذكر مقدمه‌اى، به تعاريف اخلاق و بررسى آن‌ها پرداخته[۵] و آن‌گاه، فرق بين اخلاق و آداب، وظيفه، واقعيت و مذهب مطرح گرديده و ارزش و اصالت اخلاق و ريشه و زيربناى آن بيان شده است.

    فصلى ديگر، در مورد ملاك‌ها در حسن و قبح اخلاقى بوده[۶] و نظراتى كه در این رابطه وجود دارند از لذت، میل طبيعى، جنبه انتفاعى، ملاك جمع، تشخيص عالمان، نظر دولت، ديد اسلامى و... در آن مطرح و به تحليل آن‌ها پرداخته شده و بحث با تحليل ديگرى از نظريه‌ها، خاتمه يافته است.

    فصل آخر، در مورد فوايد و اهمیت اخلاق بوده و در آن كوشيده شده تا مواردى كه در این جنبه قابل ذكرند، بيان شود و با ذكر حاصل اخلاق و اهمیت امروزى آن، فصل، به پایان رسيده است[۷].

    در بخش سوم، رابطه اسلام و اخلاق[۸]، در چهار فصل زير مطرح شده است:

    فصلى از آن، در زمینه اهمیت اخلاق از نظر اسلام است[۹] كه در آن، پس از ذكر مقدمه‌اى، نشان داده شده كه اتمام مكرمت‌هاى اخلاقى، راز بعثت انبياء و نيز پيامبر ماست(ص)، آنگاه به دسته‌بندى مسائل اخلاقى بر اساس روايات پرداخته و فوايد و آثار آن‌ها برشمرده شده و سرانجام، با ذكر تعبيرهایى از حسن خلق و آثار آن در جامعه و توصيه‌هاى اسلام به رعايت اخلاق، فصل، به پایان رسيده است.

    دومین فصل، تحت عنوان مقاصد و منابع اخلاق اسلامى است[۱۰] كه در آن پس از بيان مقاصد كلى و اساسى اخلاق در اسلام، جزئيات مقاصد و اهداف آن از دو جنبه فردى و اجتماعى مطرح شده و با ذكر منابع، اهداف این فصل به خاتمه رسيده است.

    در سومین فصل، تحت عنوان اصول و ضوابط اخلاقى، پس از ذكر مقدمه‌اى، كوشش شده است تا نقاط اشتراك انسان‌ها در عرصه حيات برشمرده شده و لااقل 20 اصل در زمینه اخلاق اسلامى ذكر و میزان و معيارى كه در رفتار اخلاقى از نظر اسلام مطرح است، معرفى شود[۱۱].

    در بخش چهارم، ویژگى‌هاى اخلاقى یک مسلمان، در ضمن چهار فصل زير، مورد بررسى قرار گرفته است:

    فصل اول، در مورد طبيعت و خوى یک مسلمان است و در آن از سجاياى اخلاقى، خواستارى او، زبان و كلامش، موضع او در برابر امور، رابطه او با انسان‌ها و اسرار او، رسيدگى به كار مردم و پرهيز او در این رابطه، بحث و اظهار نظر شده است[۱۲].

    در فصل دوم، بحث در رابطه با مشى و رفتار یک مسلمان بوده و در آن، پس از ذكر مقدمه‌اى، ویژگى‌هاى رفتارى او، مشى او در برخورد و معاشرت با مردم و موضع‌گیرى او در حين اختلافات برشمرده شده است[۱۳].

    فصل سوم، در مورد نوع معاشرت‌ها و برخوردهاى اوست[۱۴] و نویسنده در آن نشان داده است كه در زمینه تكاليف، برخوردها، روابط با مردم، معاملات و لغزش‌ها، یک مسلمان چه شيوه‌اى دارد و از چه امور و مسائلى خوددارى مى‌كند و بالاخره آخرين فصل، در مورد مواضع اوست و در آن نشان داده شده است كه در زمینه‌هاى گوناگون، چه مواضعى را اتخاذ خواهد نمود. در این قسمت، شيوه رفتارش در نشست‌وبرخاست‌ها، حضور او در مجالس، تصمیم‌گیرى در برابر امور لغو، حضورش در برابر ظالم و مظلوم و در برابر آيات الهى، مورد بحث قرار گرفته است[۱۵].

    در بخش پنجم، معاشرت در خانواده[۱۶]، در سه فصل بيان شده است:

    نویسنده در فصل اول، پس از بيان اهمیت و وظايف خانواده، از روح خانواده و اساس روابط آن بحث كرده [۱۷]و يادآور شده است كه اساس روابط، بايد مبتنى بر احترام، محبت و مودت، بيان خوش، همدردى و تفاهم باشد، آنگاه ضمن بيان کیفیت معاشرت مرد با زن از ديد اسلام، راجع به زنان و موضع‌گیرى‌هایى كه بايد در قبالشان صورت گیرد سخن گفته و متقابلا وظيفه معاشرتى زن با شوهر را مطرح كرده است.

    وى در فصل بعدى، پس از بيان ضرورت تربيت، از اساس معاشرت با كودكان بحث كرده و در آن از پذيرش و احترام، نیکى به كودك، محبت به او، شادى و خوش‌رفتارى، رعايت اعتدال، وفاى به عهد و ايجاد جرأت و قدرت در او بحث كرده و آنگاه از توجه خاص اسلام به دختر سخن رانده است[۱۸].

    فصل سوم، در مورد وظيفه معاشرتى فرزندان با والدين است كه اساس آن مبتنى بر احترام و تواضع، اطاعت در نیکى، همدلى و بذل، شكر و رعايت بوده و در ادامه، از وظيفه معاشرتى با مادر سخن گفته شده و خوددارى‌هاى اخلاقى در این جنبه و عاق والدين نيز بررسى گرديده است[۱۹].

    بخش ششم، در سه فصل زير خلاصه شده است:

    فصل اول، در مورد معاشرت با ارحام و مسئله خویشاوندى در اسلام، درجات و مراتب آن، نوع حقوق معاشرتى، فوايد صله رحم و زيان قطع آن، شيوه‌هایى كه در صله رحم مطرح است، پرهيزها در این راه و هشدارهایى برای مسلمانان است[۲۰].

    فصل دوم، پيرامون معاشرت با همسايه و اهمیت آن و نقشى است كه همسايه در زندگى افراد دارد، سپس توصيه‌هایى كه درباره همسايه از حضرات معصومین(ع) مطرح است ذكر و وظايفى كه از نظر اسلامى درباره آن‌ها داريم، برشمرده شده است، آنگاه از همسايه بد و نوع موضع‌گیرى در قبال آن‌ها، سخن رفته است[۲۱].

    فصل آخر، درباره معاشرت با دوستان مؤمن بود و نویسنده سعى دارد به مناسبت اهمیت این مبحث، كمى بيشتر درباره آن بحث كند. توصيه‌ها به انتخاب دوست، اثر دوست درباره انسان، انواع دوست، كسانى كه حق نداريم با آنان دوست شویم، وظايف ما درباره دوست و پرهيزها در معاشرت و مراقبت‌ها، از ديگر مباحث این فصل است[۲۲].

    بخش هفتم، داراى چهار فصل به ترتيب زير مى‌باشد:

    فصل اول، پيرامون روابط مؤمنان بوده و در آن، پس از ذكر مقدمه، از اهمیت مسئله روابط و اينكه این روابط با چه كسانى بايد باشد بحث شده است[۲۳].

    در فصل دوم، از شيوه‌هاى اسلامى برخوردها بحث شده و در آن ذكر گرديده كه برخورد دو برادر مسلمان با چه شرايط و خصوصياتى بايد باشد[۲۴].

    فصل سوم، در زمینه وظايف مؤمنان نسبت به یکديگر بوده و در آن از مطالبى چون بزرگداشت حق مؤمن، دوست داشتن او، ادخال سرور در دل مؤمن، سير كردن و پوشاندن او، قضاى حوائج وى، نصرت او، مواسات و ايثار با او، موعظه و مشاوره و... بحث به میان آمده است[۲۵].

    در فصل آخر كه پيرامون پرهيزها در معاشرت اسلامى مى‌باشد، مطرح شده است كه مسلمان، حق آزار و ستم، تحقير و تمسخر، غش و خيانت، غيبت و بهتان و... را نخواهد داشت[۲۶].

    در بخش هشتم، در ضمن چهار فصل زير، معاشرت با خانه و افراد اجتماع مورد بررسى قرار گرفته است:

    در فصل اول، معاشرت و اصول آن در این رابطه مورد بررسى قرار گرفته است. این اصول، عبارتند از: طلاقت وجه، افشاى سلام، رعايت احترام، اهتمام به امور مسلمین، اصلاح بين مردم، ارشاد آن‌ها و...[۲۷]

    فصل دوم، در مورد خوددارى‌ها در معاشرت است و در آن از دامنه خوددارى‌ها شامل خوارى و طرد، عيب‌جویى و تمسخر، سخن‌چينى و غيبت، بددهنى و ناسزاگویى و... بحث شده است[۲۸].

    فصل سوم، پيرامون معاشرت با ايتام است و در آن توصيه‌هایى درباره ايتام شده است[۲۹] و آخرين فصل، سخنى از معاشرت با فقرا و مستمندان، حق فقير، انفاق و رسيدگى به آن‌ها و وظايفى است كه درباره فقرا داريم[۳۰].

    بخش نهم، در سه فصل زير تنظيم شده است:

    در فصل اول، معاشرت با زيردست و زبردست بررسى شده و در آن، نحوه معاشرت با عالم، معلم، فرماندار، حاكم، مهمان، كارگر و مستخدم، مورد بررسى قرار گرفته است[۳۱].

    در فصل دوم، از معاشرت با محرومان و افتادگان جامعه بحث شده و در آن، از وظايفى كه در این رابطه با ضعيفان، بيماران، مظلومان، اسراء و بردگان، نارسايان، بدهكاران و افرادى از این قبيل وجود دارد، سخن رفته است[۳۲].

    در فصل سوم، از كفار و تبه‌كاران بحث به میان آمده است[۳۳].

    آخرين بخش، سه فصل زير را در خود جاى داده است:

    فصل اول، در مورد سازندگى در خود بوده كه در آن، ضمن بيان مقدمه‌اى در ضرورت خودشناسى و خودسازى، نكات و شرايطى كه در این رابطه قابل ذكرند، مطرح شده است[۳۴].

    فصل دوم، در زمینه مراقبت‌هایى است كه آدمى در رابطه با خود بايد مورد نظر داشته باشد و در آن، از دامنه مراقبت‌ها در حيات فردى و جمعى و در رابطه با دنيا بحث شده است[۳۵] و آخرين فصل، در زمینه نوع برخوردها و روابطى است كه فرد بايد با ديگران داشته باشد و در آن، از مسئله همنشينى‌ها، خيرخواهى‌ها، حفظ آبرو و نيز از پرهيزهایى كه در این رابطه قابل ذكرند، بحث شده است[۳۶].

    وضعيت کتاب

    فهرست مطالب در انتهاى کتاب آمده و کتاب فاقد پاورقى است.

    پانويس


    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها