مصارع المصارع (ترجمه میری): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '== معرفى اجمالى == «(.*)»' به '== معرفى اجمالى == '''$1'''') |
جز (جایگزینی متن - 'رده:فيلسوفان قرن ششم، آ-ی' به 'رده:آثار فلسفی') |
||
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR13832J1.jpg | |||
| عنوان =مصارع المصارع (خواجه نصیرالدین طوسی) | |||
| | | عنوانهای دیگر =مصارعه الفلاسفه | ||
| پدیدآوران = | |||
[[میری، محسن]] (مترجم) | |||
| | |||
| | |||
[[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد]] ( | [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد]] (نویسنده) | ||
| زبان =فارسی | |||
|زبان | | کد کنگره =BBR 774 /م6038 1380 | ||
| موضوع = | |||
ابن سینا، حسین بن عبدالله، 370 - 428ق. - نقد و تفسیر | |||
|کد کنگره | |||
|موضوع | |||
شهرستانی، محمد بن | شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، ۴۷۹؟ - ۵۴8؟ق. مصارعه الفلاسفه - نقد و تفسیر | ||
فلسفه اسلامی - دفاعیهها و ردیهها | فلسفه اسلامی - دفاعیهها و ردیهها | ||
| ناشر = | |||
|ناشر | حکمت | ||
| مکان نشر =تهران - ایران | |||
| سال نشر = 1380 ش | |||
|مکان نشر | |||
|سال نشر | |||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE13832AUTOMATIONCODE | |||
| چاپ =1 | |||
| شابک =964-5616-71-9 | |||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =13832 | |||
| کتابخوان همراه نور =13832 | |||
| کد پدیدآور = | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
}} | |||
'''مصارع المصارع''' اثر [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] است. اين كتاب، به زبان عربى و در تحليل و بررسى كتاب «مصارع الفلاسفة» شهرستانى و در واقع، پاسخ به شبهات و اشكالاتى است كه ديدگاه كلام اشعرى نسبت به فلسفه دارد. شهرستانى، در كتاب مزبور، به نقد مباحث [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] پرداخته و در مواردى نيز تعابير گزندهاى نسبت به [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] به كار برده است و خواجه، در اين كتاب، ضعفها و نادرستىهاى ديدگاه شهرستانى را در انتقاد از فلسفه و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، آشكار مىكند و مغالطههاى شهرستانى را به خوبى نشان مىدهد. | |||
'''مصارع المصارع''' اثر خواجه | |||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب، مشتمل بر يك مقدمه و پنج مسئله است. | كتاب، مشتمل بر يك مقدمه و پنج مسئله است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
مطالب مورد بحث در اين كتاب، اجمالا عبارتند از: حصر اقسام وجود، اثبات واجبالوجود، توحيد واجبالوجود، علم واجبالوجود و حدوث عالم. | |||
مطالب مورد بحث در اين كتاب، اجمالا عبارتند از: حصر اقسام وجود، اثبات | |||
شهرستانى، در كتاب خود، از [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] انتفاد كرده و قول او را راجع به قدم عالم و انكار معاد و نفى علم خدا و قدرت او و نيز خلقت عالم، رد نموده است. به نظر شهرستانى، جسم، مركّب از اجزاى بالفعل نيست و ليكن به اجزاى متناهيه قابل قسمت است. | شهرستانى، در كتاب خود، از [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] انتفاد كرده و قول او را راجع به قدم عالم و انكار معاد و نفى علم خدا و قدرت او و نيز خلقت عالم، رد نموده است. به نظر شهرستانى، جسم، مركّب از اجزاى بالفعل نيست و ليكن به اجزاى متناهيه قابل قسمت است. | ||
اين قول را خواجه | اين قول را [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]]، از امام فخر، در شرح اشارات، نقل كرده است. بحث ديگر راجع به جوهر فرد است كه اكنون به اجمال به آن اشاره مىكنيم: جسم، در تجزيه به حدى مىرسد كه ديگر تجزيه نمىپذيرد كه آن حد را متكلمان جوهر فرد مىگويند. | ||
فيلسوفان بر خلاف متكلمان، مىگويند: جسم، به آن حد كه تجزيه ناپذير شود، نمىرسد. سرّ مسئله اين است كه جسم، نزد متكلمان، مركب از اجزاى متناهى است، ولى در نزد فيلسوفان، جسم، از صورت و هيولى مركب است؛ نه از اجزا. متكلمان، براى اثبات نظر خود، چند دليل مىآورند كه يكى، اين است كه مىگويند: نقطه، وجود دارد و در هيچ جهت قابل قسمت نيست، حال اين نقطه، يا جوهر است و يا عرض؛ اگر جوهر و قائم به خود است، پس جزء لايتجزّى ثابت است و همين، مطلوب ماست و اگر عرض است، پس محل مىخواهد؛ اكنون محل آن، يا تقسيم مىشود و يا نمىشود؛ اگر تقسيم شود، نقطه بالطبع تقسيم خواهد شد و اگر تقسيم نشود، مدّعاى ما ثابت مىگردد، چه جزء لايتجزى، همان جوهرى است كه به هيچ وجه قابل تقسيم نيست. | فيلسوفان بر خلاف متكلمان، مىگويند: جسم، به آن حد كه تجزيه ناپذير شود، نمىرسد. سرّ مسئله اين است كه جسم، نزد متكلمان، مركب از اجزاى متناهى است، ولى در نزد فيلسوفان، جسم، از صورت و هيولى مركب است؛ نه از اجزا. متكلمان، براى اثبات نظر خود، چند دليل مىآورند كه يكى، اين است كه مىگويند: نقطه، وجود دارد و در هيچ جهت قابل قسمت نيست، حال اين نقطه، يا جوهر است و يا عرض؛ اگر جوهر و قائم به خود است، پس جزء لايتجزّى ثابت است و همين، مطلوب ماست و اگر عرض است، پس محل مىخواهد؛ اكنون محل آن، يا تقسيم مىشود و يا نمىشود؛ اگر تقسيم شود، نقطه بالطبع تقسيم خواهد شد و اگر تقسيم نشود، مدّعاى ما ثابت مىگردد، چه جزء لايتجزى، همان جوهرى است كه به هيچ وجه قابل تقسيم نيست. | ||
خط ۶۳: | خط ۴۷: | ||
خواجه، مىفرمايد: حكيمان، در جواب اين دليل متكلمان، مىگويند: حال، بر دو قسم است: حال سريانى و حال طريانى؛ حال سريانى، آن است كه بر شىء عارض مىشود از آن جهت كه شىء، قابل است؛ مثلاً سفيدى قند، حالّ است در جسم قند و از آن جهت كه قند، قسمتپذير است، حالّ، نيز با انقسام محل خود، منقسم مىگردد. امّا حال طريانى، آن است كه عارض محل مىشود، ولى نه از آن جهت كه محل، تقسيمپذير است؛ نقطه در خط حال است و خط نيز عرض است و حال در سطح، همچنين سطح در جسم، ولى نقطه كه در خطّ حال است، از آن جهت است كه خط در طول مستقيم است و بيان آن اين است كه خط، در يك جهت منقسم مىشود، ولى نقطه، منقسم نمىشود، چون حلول نقطه در خط، طريانى است. | خواجه، مىفرمايد: حكيمان، در جواب اين دليل متكلمان، مىگويند: حال، بر دو قسم است: حال سريانى و حال طريانى؛ حال سريانى، آن است كه بر شىء عارض مىشود از آن جهت كه شىء، قابل است؛ مثلاً سفيدى قند، حالّ است در جسم قند و از آن جهت كه قند، قسمتپذير است، حالّ، نيز با انقسام محل خود، منقسم مىگردد. امّا حال طريانى، آن است كه عارض محل مىشود، ولى نه از آن جهت كه محل، تقسيمپذير است؛ نقطه در خط حال است و خط نيز عرض است و حال در سطح، همچنين سطح در جسم، ولى نقطه كه در خطّ حال است، از آن جهت است كه خط در طول مستقيم است و بيان آن اين است كه خط، در يك جهت منقسم مىشود، ولى نقطه، منقسم نمىشود، چون حلول نقطه در خط، طريانى است. | ||
شايان توجه اينكه، خواجه | شايان توجه اينكه، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]]، در اين كتاب، برخورد بسيار تند و غير قابل انتظارى با شهرستانى مىكند و وى را سارق ديدگاههاى فلاسفه و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] مىخواند و نظريات او را به سخنان واعظان تشبيه كرده و بارها او را بىسواد و خطبهخوان معرفى مىكند. خواجه، تصريح مىكند كه من اين نقد را نه به خاطر دفاع از [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، بلكه به دليل آنكه مغالطههاى كتاب شهرستانى را متذكر شوم، نوشتم، چون كتاب وى را اثرى بسيار ضعيف با مقدماتى واهى يافتم كه به سفاهت آميخته است. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[مصارع المصارع]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
خط ۷۳: | خط ۶۰: | ||
[[رده:عصر صاحبنظران فلسفه اسلامی]] | [[رده:عصر صاحبنظران فلسفه اسلامی]] | ||
[[رده:فلاسفه قرن ششم]] | [[رده:فلاسفه قرن ششم]] | ||
[[رده: | [[رده:آثار فلسفی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۷ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۰۰
مصارع المصارع (خواجه نصیرالدین طوسی) | |
---|---|
پدیدآوران | میری، محسن (مترجم) نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | مصارعه الفلاسفه |
ناشر | حکمت |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1380 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-5616-71-9 |
موضوع | ابن سینا، حسین بن عبدالله، 370 - 428ق. - نقد و تفسیر
شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، ۴۷۹؟ - ۵۴8؟ق. مصارعه الفلاسفه - نقد و تفسیر فلسفه اسلامی - دفاعیهها و ردیهها |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BBR 774 /م6038 1380 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
مصارع المصارع اثر خواجه نصيرالدين طوسى است. اين كتاب، به زبان عربى و در تحليل و بررسى كتاب «مصارع الفلاسفة» شهرستانى و در واقع، پاسخ به شبهات و اشكالاتى است كه ديدگاه كلام اشعرى نسبت به فلسفه دارد. شهرستانى، در كتاب مزبور، به نقد مباحث ابن سينا پرداخته و در مواردى نيز تعابير گزندهاى نسبت به ابن سينا به كار برده است و خواجه، در اين كتاب، ضعفها و نادرستىهاى ديدگاه شهرستانى را در انتقاد از فلسفه و ابن سينا، آشكار مىكند و مغالطههاى شهرستانى را به خوبى نشان مىدهد.
ساختار
كتاب، مشتمل بر يك مقدمه و پنج مسئله است.
گزارش محتوا
مطالب مورد بحث در اين كتاب، اجمالا عبارتند از: حصر اقسام وجود، اثبات واجبالوجود، توحيد واجبالوجود، علم واجبالوجود و حدوث عالم.
شهرستانى، در كتاب خود، از ابن سينا انتفاد كرده و قول او را راجع به قدم عالم و انكار معاد و نفى علم خدا و قدرت او و نيز خلقت عالم، رد نموده است. به نظر شهرستانى، جسم، مركّب از اجزاى بالفعل نيست و ليكن به اجزاى متناهيه قابل قسمت است.
اين قول را خواجه طوسى، از امام فخر، در شرح اشارات، نقل كرده است. بحث ديگر راجع به جوهر فرد است كه اكنون به اجمال به آن اشاره مىكنيم: جسم، در تجزيه به حدى مىرسد كه ديگر تجزيه نمىپذيرد كه آن حد را متكلمان جوهر فرد مىگويند.
فيلسوفان بر خلاف متكلمان، مىگويند: جسم، به آن حد كه تجزيه ناپذير شود، نمىرسد. سرّ مسئله اين است كه جسم، نزد متكلمان، مركب از اجزاى متناهى است، ولى در نزد فيلسوفان، جسم، از صورت و هيولى مركب است؛ نه از اجزا. متكلمان، براى اثبات نظر خود، چند دليل مىآورند كه يكى، اين است كه مىگويند: نقطه، وجود دارد و در هيچ جهت قابل قسمت نيست، حال اين نقطه، يا جوهر است و يا عرض؛ اگر جوهر و قائم به خود است، پس جزء لايتجزّى ثابت است و همين، مطلوب ماست و اگر عرض است، پس محل مىخواهد؛ اكنون محل آن، يا تقسيم مىشود و يا نمىشود؛ اگر تقسيم شود، نقطه بالطبع تقسيم خواهد شد و اگر تقسيم نشود، مدّعاى ما ثابت مىگردد، چه جزء لايتجزى، همان جوهرى است كه به هيچ وجه قابل تقسيم نيست.
خواجه، مىفرمايد: حكيمان، در جواب اين دليل متكلمان، مىگويند: حال، بر دو قسم است: حال سريانى و حال طريانى؛ حال سريانى، آن است كه بر شىء عارض مىشود از آن جهت كه شىء، قابل است؛ مثلاً سفيدى قند، حالّ است در جسم قند و از آن جهت كه قند، قسمتپذير است، حالّ، نيز با انقسام محل خود، منقسم مىگردد. امّا حال طريانى، آن است كه عارض محل مىشود، ولى نه از آن جهت كه محل، تقسيمپذير است؛ نقطه در خط حال است و خط نيز عرض است و حال در سطح، همچنين سطح در جسم، ولى نقطه كه در خطّ حال است، از آن جهت است كه خط در طول مستقيم است و بيان آن اين است كه خط، در يك جهت منقسم مىشود، ولى نقطه، منقسم نمىشود، چون حلول نقطه در خط، طريانى است.
شايان توجه اينكه، خواجه طوسى، در اين كتاب، برخورد بسيار تند و غير قابل انتظارى با شهرستانى مىكند و وى را سارق ديدگاههاى فلاسفه و ابن سينا مىخواند و نظريات او را به سخنان واعظان تشبيه كرده و بارها او را بىسواد و خطبهخوان معرفى مىكند. خواجه، تصريح مىكند كه من اين نقد را نه به خاطر دفاع از ابن سينا، بلكه به دليل آنكه مغالطههاى كتاب شهرستانى را متذكر شوم، نوشتم، چون كتاب وى را اثرى بسيار ضعيف با مقدماتى واهى يافتم كه به سفاهت آميخته است.