رسائل فلسفی فارابی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'یـ' به 'ی')
جز (جایگزینی متن - 'ظـ' به 'ظ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۱۹ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۸: خط ۸:
[[فارابی، محمد بن محمد]] (نویسنده)
[[فارابی، محمد بن محمد]] (نویسنده)


[[رحيميان، سعيد]] (محقق و معلق)
[[رحیمیان، سعید]] (محقق و معلق)
| زبان =فارسی
| زبان =فارسی
| کد کنگره =‏BBR‎‏ ‎‏238‎‏ ‎‏1387‏
| کد کنگره =‏BBR‎‏ ‎‏238‎‏ ‎‏1387‏
خط ۲۲: خط ۲۲:
| شابک =978-964-445-924-5
| شابک =978-964-445-924-5
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کتابخانۀ دیجیتال نور =13849
| کتابخوان همراه نور =13849
| کتابخوان همراه نور =13849
| کد پدیدآور =00407
| کد پدیدآور =00407
خط ۲۹: خط ۲۹:
}}  
}}  


'''رسائل فلسفی فارابی'''، ترجمه دوازده رساله از آثار [[فارابی، محمد بن محمد|معلم ثانی]] به قلم [[رحيميان، سعيد|سعید رحیمیان]] است. در ابتدای کتاب مقدمه‌ای تحلیلی در معرفی هر یک از رساله‌ها ذکر شده است.  
'''رسائل فلسفی فارابی'''، ترجمه دوازده رساله از آثار [[فارابی، محمد بن محمد|معلم ثانی]] به قلم [[رحیمیان، سعید|سعید رحیمیان]] است. در ابتدای کتاب مقدمه‌ای تحلیلی در معرفی هر یک از رساله‌ها ذکر شده است.  


کنار هم قرار گرفتن 12 رساله فلسفی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و ترجمه یکدست و توضیحات کوتاه و روشنگر‎ مترجم‎ دلایلی‎ است‎ که رغبت افـزون‎تری جـهت مطالعه کل اثر را در مخاطب ایجاد مـی‌کند.
کنار هم قرار گرفتن 12 رساله فلسفی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و ترجمه یکدست و توضیحات کوتاه و روشنگر‎ مترجم‎ دلایلی‎ است‎ که رغبت افزون‎تری جهت مطالعه کل اثر را در مخاطب ایجاد می‌کند.


==ساختار==
==ساختار==
کتاب، مشتمل بر پیشگفتار، مقدمه تحلیلی مترجم و ترجمه رساله‌هاست.  
کتاب، مشتمل بر پیشگفتار، مقدمه تحلیلی مترجم و ترجمه رساله‌هاست.  


مترجم با شناختی که از فلسفه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]‎ و متقدمان‎ و متأخران‎ آن داشته حتی در برخی مواقع که ضبط متن‎ اصلی دچار مـشکل بـوده، به تصحیح قیاسی پرداخـته‎ و ‎‎تـرجمه‎ را طبق آن شکل داده است. وی پیش از آنکه به ترجمه‎ اثر پرداخته‎ باشد‎، به‎ تحقیق در متن پرداخته؛ ازاین‌رو در سراسر ترجمه ایشان ابهامی که ناشی از نفهمیدن‎ متن‎ و اشتغال به ترجمه دقیق باشد مـلاحظه نمی‌گردد<ref>ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص67</ref>‎.  
مترجم با شناختی که از فلسفه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]‎ و متقدمان‎ و متأخران‎ آن داشته حتی در برخی مواقع که ضبط متن‎ اصلی دچار مشکل بوده، به تصحیح قیاسی پرداخته‎ و ‎‎ترجمه‎ را طبق آن شکل داده است. وی پیش از آنکه به ترجمه‎ اثر پرداخته‎ باشد‎، به‎ تحقیق در متن پرداخته؛ ازاین‌رو در سراسر ترجمه ایشان ابهامی که ناشی از نفهمیدن‎ متن‎ و اشتغال به ترجمه دقیق باشد ملاحظه نمی‌گردد<ref>ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص67</ref>‎.  


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
اولین رساله این مجموعه، «ظـهور الفلسفة» است. آنچه از این رساله بازمانده، از طریق کتاب «عيون الأنباء» [[ابن ابی‌اصیبعه، احمد بن قاسم|ابـن ابـی‌الاصیبعه]] نقل شده و مترجم نیز‎ از‎ همین منبع بهره جسته است.<ref>ر.ک: همان</ref>‎. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در این اثر به دوازده معلم جانشین ارسطو و آخرین آنها اندرونیکوس اشاره می‌کند، سپس به دستور اگوستوس امپراطور به بازنویسی کتاب‌های ارسطو و کیفیت رواج حکمت او در اسکندریه تا زمان ظهور مسیحیت و نحوه برخورد ارباب دین مسیحیت اشاره می‌کند. آنگاه به‌اختصار به نحوه انتقال حکمت یونان به جهان اسلام توسط یوحنا پسر حیلان و ابراهیم مروزی می‌پردازد<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ص4-3</ref>‎.
اولین رساله این مجموعه، «ظهور الفلسفة» است. آنچه از این رساله بازمانده، از طریق کتاب «عيون الأنباء» [[ابن ابی‌اصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابی‌الاصیبعه]] نقل شده و مترجم نیز‎ از‎ همین منبع بهره جسته است.<ref>ر.ک: همان</ref>‎. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در این اثر به دوازده معلم جانشین ارسطو و آخرین آنها اندرونیکوس اشاره می‌کند، سپس به دستور اگوستوس امپراطور به بازنویسی کتاب‌های ارسطو و کیفیت رواج حکمت او در اسکندریه تا زمان ظهور مسیحیت و نحوه برخورد ارباب دین مسیحیت اشاره می‌کند. آنگاه به‌اختصار به نحوه انتقال حکمت یونان به جهان اسلام توسط یوحنا پسر حیلان و ابراهیم مروزی می‌پردازد<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ص4-3</ref>‎.


رساله بعدی «فلسفة أفلاطون و أجـزائها‎ و أجزاء‎ أجزائها» (فلسفه افلاطون، بخش‌ها و ترتیب مباحث آن) نام دارد. این رسـاله یکی از رسائلی است که احاطه‎ شگفت‌انگیز [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] به فلسفه یونان را نشان می‌دهد. وی در شناخت آثار افلاطون چنان متبحر بود که به‌راحتی‎‎ توانسته‎ کلیت اندیشه افلاطون را بی‌آنکه‎ نکته قابل توجهی را از نظر دور کند، طی صفحات کوتاهی با مراجع‎ متعددی، از جمله نامه‌های وی سامان دهد. نکته بسیار‎ جالب‎ در‎ این رساله تبیین طرح‎وارگی اندیشه افلاطون در قالبی‎ بسیار‎ منطقی است. این روند منطقی از بحث کمال انسان از دیدگاه افـلاطون شروع می‌شود و پس از سیر در سعادت‎ و روش‎ تحصیل‎ آن و برنامه‌ریزی برای آن ادامه می‌یابد؛ تا اینکه چنان‌که مشی‎ [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] است به آرایی در باب‎ مدینه فاضله می‌انجامد. سیری که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] برای اندیشه افلاطون ترتیب داده در‎ ابـتدا‎ بـا‎ مباحث مابعدالطبیعی و انسان‎‎شناسه‌گانه آغاز می‌شود و در انتها به‎ فلسفه‎ سیاسی می‌رسد. هرچند این اثر نیز چون تلخيص النواميس سرانجام به‎ نظریه‎ افلاطون‎ در‎ باب مدینه فاضله ختم می‌شود، اما بدون شک فلسفه افلاطون به‌مراتب از تلخیص‎‎ فلسفی‌تر‎، پخته‌تر‎ و پرمایه‌تر است.<ref>ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص68</ref>‎.  
رساله بعدی «فلسفة أفلاطون و أجزائها‎ و أجزاء‎ أجزائها» (فلسفه افلاطون، بخش‌ها و ترتیب مباحث آن) نام دارد. این رساله یکی از رسائلی است که احاطه‎ شگفت‌انگیز [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] به فلسفه یونان را نشان می‌دهد. وی در شناخت آثار افلاطون چنان متبحر بود که به‌راحتی‎‎ توانسته‎ کلیت اندیشه افلاطون را بی‌آنکه‎ نکته قابل توجهی را از نظر دور کند، طی صفحات کوتاهی با مراجع‎ متعددی، از جمله نامه‌های وی سامان دهد. نکته بسیار‎ جالب‎ در‎ این رساله تبیین طرح‎وارگی اندیشه افلاطون در قالبی‎ بسیار‎ منطقی است. این روند منطقی از بحث کمال انسان از دیدگاه افلاطون شروع می‌شود و پس از سیر در سعادت‎ و روش‎ تحصیل‎ آن و برنامه‌ریزی برای آن ادامه می‌یابد؛ تا اینکه چنان‌که مشی‎ [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] است به آرایی در باب‎ مدینه فاضله می‌انجامد. سیری که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] برای اندیشه افلاطون ترتیب داده در‎ ابتدا‎ با‎ مباحث مابعدالطبیعی و انسان‎‎شناسه‌گانه آغاز می‌شود و در انتها به‎ فلسفه‎ سیاسی می‌رسد. هرچند این اثر نیز چون تلخيص النواميس سرانجام به‎ نظریه‎ افلاطون‎ در‎ باب مدینه فاضله ختم می‌شود، اما بدون شک فلسفه افلاطون به‌مراتب از تلخیص‎‎ فلسفی‌تر‎، پخته‌تر‎ و پرمایه‌تر است.<ref>ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص68</ref>‎.  


رساله سوم، کتابی است که [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شـیخ‌الرئیس]] را بـا‎ مقاصد‎ آثار [[ارسطو]] آشنا ساخت. این اثر همچنین ابن رشـد را در نگارش‎ تلخیص‎ ما‎بعدالطبیعه یاری کرد. انگیزه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از نگارش أغراض مابعدالطبيعة، مشکلاتی‎ بود که معاصران‎ وی‎ در‎ فـهم فـلسفه داشتند و به‌درستی میان موضوع، مسائل و روش و اهداف فلسفه و علومی‎ چون‎ کـلام و تـصوف تمایز نمی‌گذاشتند. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] ضمن ابراز نارضایتی از شروح ترجمه‌شده به زبان‎ عربی که‎ یا‎ ناقص بـوده‌اند یا ناکافی، هدف خود را زمینه‌سازی برای آشنایی خواننده‎ با‎ مقصود علم کلی و کـتاب ارسـطو (مـتافیزیک) معرفی‎ می‌کند<ref>ر.ک: همان</ref>‎. به نظر می‌رسد مقصود اصلی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از نگارش این رساله، تعریف و تبیین حد و مرز موضوع فلسفه بوده که به گفته او برای برخی معاصران او دشوار می‌نموده است.<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ص8</ref>‎. وی‎ با توضیح تقسیم علوم به جزئی و کلی‎ آغاز‎ می‌کند و ضمن‎ ارائه مـثال‎هایی از علوم جـزئی که تنها در مورد برخی موجودات‎ یا‎ حیثیاتی از موجودات بحث می‌کنند‎، وجه‎‎ اشتراک آنها‎ را‎ در‎ این مـی‌داند که هیچ‎یک از‎ این‎ علوم چیزی را که دربرگیرنده همه موجودات باشد موضوع بـحث خـود قـرار‎ نداده‌اند. به اعتقاد وی این تنها در‎ فلسفه کلی است که‎ تحقق‎ می‌پذیرد. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در ادامه رسـاله‎ بـحث‎ از «عدم» و «کثرت» را در علم کلی استطرادی و تبعی می‌داند. وی در این‎‎ رساله‎ همچنین به معرفی اجـمالی عناوین‎ مـطرح‎ در‎ هریک از فصول‎ مقالات‎ مابعدالطبیعه می‌پردازد‎. مترجم‎ در ترجمه این اثر نیز کوشیده که مـستندات فـارابی را از آثار [[ارسطو]] استخراج‎ نماید<ref>ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص68-67</ref>‎. ‎
رساله سوم، کتابی است که [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شیخ‌الرئیس]] را با‎ مقاصد‎ آثار [[ارسطو]] آشنا ساخت. این اثر همچنین ابن رشد را در نگارش‎ تلخیص‎ ما‎بعدالطبیعه یاری کرد. انگیزه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از نگارش أغراض مابعدالطبيعة، مشکلاتی‎ بود که معاصران‎ وی‎ در‎ فهم فلسفه داشتند و به‌درستی میان موضوع، مسائل و روش و اهداف فلسفه و علومی‎ چون‎ کلام و تصوف تمایز نمی‌گذاشتند. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] ضمن ابراز نارضایتی از شروح ترجمه‌شده به زبان‎ عربی که‎ یا‎ ناقص بوده‌اند یا ناکافی، هدف خود را زمینه‌سازی برای آشنایی خواننده‎ با‎ مقصود علم کلی و کتاب ارسطو (متافیزیک) معرفی‎ می‌کند<ref>ر.ک: همان</ref>‎. به نظر می‌رسد مقصود اصلی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از نگارش این رساله، تعریف و تبیین حد و مرز موضوع فلسفه بوده که به گفته او برای برخی معاصران او دشوار می‌نموده است.<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ص8</ref>‎. وی‎ با توضیح تقسیم علوم به جزئی و کلی‎ آغاز‎ می‌کند و ضمن‎ ارائه مثال‎هایی از علوم جزئی که تنها در مورد برخی موجودات‎ یا‎ حیثیاتی از موجودات بحث می‌کنند‎، وجه‎‎ اشتراک آنها‎ را‎ در‎ این می‌داند که هیچ‎یک از‎ این‎ علوم چیزی را که دربرگیرنده همه موجودات باشد موضوع بحث خود قرار‎ نداده‌اند. به اعتقاد وی این تنها در‎ فلسفه کلی است که‎ تحقق‎ می‌پذیرد. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در ادامه رساله‎ بحث‎ از «عدم» و «کثرت» را در علم کلی استطرادی و تبعی می‌داند. وی در این‎‎ رساله‎ همچنین به معرفی اجمالی عناوین‎ مطرح‎ در‎ هریک از فصول‎ مقالات‎ مابعدالطبیعه می‌پردازد‎. مترجم‎ در ترجمه این اثر نیز کوشیده که مستندات فارابی را از آثار [[ارسطو]] استخراج‎ نماید<ref>ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص68-67</ref>‎. ‎


رساله بعدی «الجمع بين رأيي الحكيمين» (جمع‌بندی اندیشه‌های دو حکیم)‎ می‌باشد‎. در این‎ رسـاله‎ مـیزان‎ اطلاع [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از ترجمه‌های‎ عربی برخی‎ کتب فلسفی یونانی - به‌ویژه آثار افلاطون و [[ارسطو]] - ‎روشن می‌شود. در این اثـر انتصاب‎ اثولوجیا‎ - ‎که تلخیصی‎ از انشادهای فلوطین است ‎- مفروض‎ گرفته‎ شده‎ و افلاطون‎ با ارسـطوی نو‎افلاطونی‎ مورد مقایسه قرار می‌گیرد. موضوعاتی که در زمان [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] محل اختلاف میان دو حکیم یونانی دانسته‎ مـی‌شد‎ و وی‎ کوشید تا اختلافات را بر اساس ائولوجیا توجیه‎ نماید‎، عبارت‎ است‎ از‎ حدوث‎ و قدم عالم؛ اثـبات مبدع اول و وجود سبب‌ها از او؛ مسئله نفس‎ و عقل؛ کـیفر اعمال و بـسیاری از امور مدنی، اخلاقی و منطقی.
رساله بعدی «الجمع بين رأيي الحكيمين» (جمع‌بندی اندیشه‌های دو حکیم)‎ می‌باشد‎. در این‎ رساله‎ میزان‎ اطلاع [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] از ترجمه‌های‎ عربی برخی‎ کتب فلسفی یونانی - به‌ویژه آثار افلاطون و [[ارسطو]] - ‎روشن می‌شود. در این اثر انتصاب‎ اثولوجیا‎ - ‎که تلخیصی‎ از انشادهای فلوطین است ‎- مفروض‎ گرفته‎ شده‎ و افلاطون‎ با ارسطوی نو‎افلاطونی‎ مورد مقایسه قرار می‌گیرد. موضوعاتی که در زمان [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] محل اختلاف میان دو حکیم یونانی دانسته‎ می‌شد‎ و وی‎ کوشید تا اختلافات را بر اساس ائولوجیا توجیه‎ نماید‎، عبارت‎ است‎ از‎ حدوث‎ و قدم عالم؛ اثبات مبدع اول و وجود سبب‌ها از او؛ مسئله نفس‎ و عقل؛ کیفر اعمال و بسیاری از امور مدنی، اخلاقی و منطقی.
البته بیش از مـحورهای پیش‎گفته از ناحیه‎ [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، میان آرای آن دو حکیم داوری شده که مترجم نیز کوشیده هر مسئله را با عنوانی روشـنگر مـتمایز سازد و این در سهولت‎ یافتن مـسائل اخـتلافی مددرسـاننده اسـت<ref>ر.ک: همان، ص68</ref>‎.  
البته بیش از محورهای پیش‎گفته از ناحیه‎ [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، میان آرای آن دو حکیم داوری شده که مترجم نیز کوشیده هر مسئله را با عنوانی روشنگر متمایز سازد و این در سهولت‎ یافتن مسائل اختلافی مددرساننده است<ref>ر.ک: همان، ص68</ref>‎.  


رسـاله پنجم،‎ شرح رساله زینون کبیر یونانی مـی‌باشد. در این رساله، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] یافته‌های خود را یکی از نوافلاطونیان‎ تلخیص، شرح و جمع‌بندی نموده است. فـارابی وی را زنون -شاگرد [[ارسطو]] و فلوطین - ‎می‌نامد، ولی با‎ تـوجه‎ به‎ اختلاف زمانی‌ای کـه مـیان [[ارسطو]] و فلوطین وجود دارد، اساساً شـاگردی این دو باهم برای یک فرد امکان ندارد. نحوه بیان مطالب دست‎کم‎ برای خـواننده روشـن می‌سازد که‎ این‎ رساله عیناً شـرحی از رسـاله زینون نیست و آنچه‎ فـارابی مورد بررسی قرار داده، تـقریر خـود از آن است. به‌هرحال مباحث در این رساله در‎ شش‎ عنوان اصلی وجود مبدأ‎ نخست‎، صفات وی، نسبت اشـیا بـا او، نبوت، دین و شریعت و معاد تدوین و شـرح شـده است.<ref>ر.ک: همان؛ مقدمه مترجم، ص17</ref>‎.  
رساله پنجم،‎ شرح رساله زینون کبیر یونانی می‌باشد. در این رساله، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] یافته‌های خود را یکی از نوافلاطونیان‎ تلخیص، شرح و جمع‌بندی نموده است. فارابی وی را زنون -شاگرد [[ارسطو]] و فلوطین - ‎می‌نامد، ولی با‎ توجه‎ به‎ اختلاف زمانی‌ای که میان [[ارسطو]] و فلوطین وجود دارد، اساساً شاگردی این دو باهم برای یک فرد امکان ندارد. نحوه بیان مطالب دست‎کم‎ برای خواننده روشن می‌سازد که‎ این‎ رساله عیناً شرحی از رساله زینون نیست و آنچه‎ فارابی مورد بررسی قرار داده، تقریر خود از آن است. به‌هرحال مباحث در این رساله در‎ شش‎ عنوان اصلی وجود مبدأ‎ نخست‎، صفات وی، نسبت اشیا با او، نبوت، دین و شریعت و معاد تدوین و شرح شده است.<ref>ر.ک: همان؛ مقدمه مترجم، ص17</ref>‎.  


رسـاله شـشم، «الدعاوي القلبية» (باورهای قلبی) نام دارد و اثری است از حیث ساختار جالب توجه و در‎ میان‎‎ فیلسوفان اسلامی کسی چون صدرالمتألهین شیرازی در رسـاله وجـیزه شواهد الربوبیه - کتاب مفصل الشواهد الربـوبية - ‎از حـیث روش از آن تـبعیت نموده اسـت. در این رساله قـضایای فـلسفی (129‎ قضیه‎) بدون ذکر‎ استدلال‎های‎ مربوط به آن فهرست‌وار در ذیل عناوین کلی‌تری بیان می‌شود. عناوینی که به اجـتهاد مـترجم تـمام‎ این قضایا را در ذیل خود جا می‌دهند، عبارت اسـت از‎ بـداهت‎ مـفاهیم‎ فـلسفی؛ تـقسیم موجود به ممکن و واجب؛ وحدت واجب الوجود و معانی آن؛ عوالم وجود و ترتیب صدور عقول از ‎‎حق‎؛ پیدایش افلاک، اجرام آسمانی و حرکت آنها؛ اجسام، عناصر و مرکبات؛ مبادی حرکت در اجسام‎؛ بـرخی‎ احکام‎ اجسام عالم کون و فساد؛ نفس نباتی و حیوانی؛ نفس انسانی، قوا و احکام آن؛ نفی مثل؛ خیر‎ و شر؛ نبوات و منامات و سعادت انسان.
رساله ششم، «الدعاوي القلبية» (باورهای قلبی) نام دارد و اثری است از حیث ساختار جالب توجه و در‎ میان‎‎ فیلسوفان اسلامی کسی چون صدرالمتألهین شیرازی در رساله وجیزه شواهد الربوبیه - کتاب مفصل الشواهد الربوبية - ‎از حیث روش از آن تبعیت نموده است. در این رساله قضایای فلسفی (129‎ قضیه‎) بدون ذکر‎ استدلال‎های‎ مربوط به آن فهرست‌وار در ذیل عناوین کلی‌تری بیان می‌شود. عناوینی که به اجتهاد مترجم تمام‎ این قضایا را در ذیل خود جا می‌دهند، عبارت است از‎ بداهت‎ مفاهیم‎ فلسفی؛ تقسیم موجود به ممکن و واجب؛ وحدت واجب الوجود و معانی آن؛ عوالم وجود و ترتیب صدور عقول از ‎‎حق‎؛ پیدایش افلاک، اجرام آسمانی و حرکت آنها؛ اجسام، عناصر و مرکبات؛ مبادی حرکت در اجسام‎؛ برخی‎ احکام‎ اجسام عالم کون و فساد؛ نفس نباتی و حیوانی؛ نفس انسانی، قوا و احکام آن؛ نفی مثل؛ خیر‎ و شر؛ نبوات و منامات و سعادت انسان.
هرچند در عنوان رساله قضایا به [[ارسطو]] منسوب‎‎ شده، اما بـرخی قـضایا‎ از‎ جمله قضایای 121 تا 127 که مربوط به معجزات، شرایع و اخبار انبیا از امور غیبی است‎ پیشینه‌ای در آثار [[ارسطو]] ندارند و برخی از قضایا نیز بیشتر جنبه نوافلاطونی دارند تا مشایی‎ - ارسطویی<ref>ر.ک: همان، ص69-68؛ همان، ص19</ref>‎.  
هرچند در عنوان رساله قضایا به [[ارسطو]] منسوب‎‎ شده، اما برخی قضایا‎ از‎ جمله قضایای 121 تا 127 که مربوط به معجزات، شرایع و اخبار انبیا از امور غیبی است‎ پیشینه‌ای در آثار [[ارسطو]] ندارند و برخی از قضایا نیز بیشتر جنبه نوافلاطونی دارند تا مشایی‎ - ارسطویی<ref>ر.ک: همان، ص69-68؛ همان، ص19</ref>‎.  


در رساله هـفتم کـه «إثبات المفارقات» (اثبات موجودات مجرد) نام دارد، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] مباحثی را در باب موجودات مجرد طرح می‌کند که به‌روشنی‎ خط مشی بسیاری از فیلسوفان مسلمان را در باب مجردات و صفات‎ آنها‎ و نیز بـراهین اثـبات موجودات مجرد ترسیم نموده اسـت. وی مـوجودات مجرد را در چهار مرتبه واجب الوجود، عقول فعال، قوا یا نفوس‎ آسمانی و نفوس انسانی تقسیم می‌کند و در ادامه به‎ اثبات‎ اقسامی از مجردات می‌پردازد. وی‎ غیر جـسمانی بـودن، نامیرایی و فسادناپذیری، خـودآگاهی و داشـتن سعادت‎هایی فراتر از لذات مادی‎ را تمام موجودات مجرد می‌داند. البته حجم قابل توجهی از این‎ رساله‎ به براهین اثبات مجردات‎ اختصاص یافته است.<ref>ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص69</ref>‎. به ‎نظر می‌رسد محتویات این رساله در فلسفه اسلامی و شکل‌گیری طرز تلقی فیلسوفان از موجود مجرد و صفات آن و براهین اثبات مجردات تأثیری بسزا داشته است.<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ص21</ref>‎.  
در رساله هفتم که «إثبات المفارقات» (اثبات موجودات مجرد) نام دارد، [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] مباحثی را در باب موجودات مجرد طرح می‌کند که به‌روشنی‎ خط مشی بسیاری از فیلسوفان مسلمان را در باب مجردات و صفات‎ آنها‎ و نیز براهین اثبات موجودات مجرد ترسیم نموده است. وی موجودات مجرد را در چهار مرتبه واجب الوجود، عقول فعال، قوا یا نفوس‎ آسمانی و نفوس انسانی تقسیم می‌کند و در ادامه به‎ اثبات‎ اقسامی از مجردات می‌پردازد. وی‎ غیر جسمانی بودن، نامیرایی و فسادناپذیری، خودآگاهی و داشتن سعادت‎هایی فراتر از لذات مادی‎ را تمام موجودات مجرد می‌داند. البته حجم قابل توجهی از این‎ رساله‎ به براهین اثبات مجردات‎ اختصاص یافته است.<ref>ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص69</ref>‎. به ‎نظر می‌رسد محتویات این رساله در فلسفه اسلامی و شکل‌گیری طرز تلقی فیلسوفان از موجود مجرد و صفات آن و براهین اثبات مجردات تأثیری بسزا داشته است.<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ص21</ref>‎.  


رساله هشتم، «في العلم الإلهي» (در دانش الهیات) نام دارد. هرچند برخی در انتساب این اثـر بـه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] تردید کرده‎ و آن را به عبدالمسیح بن‎ ناعمه‎ حمصی‎ منتسب داشته‌ا‎ند، اما نحوه پرداخت‎ مطالب‎ و محتوای‎ آن‎ هیچ‎گونه استبعادی در انتساب آن به [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] ایجاد نمی‌کند. در این رساله به بحث خـداشناسی و شـناخت اقانیم صادره از‎ وی‎ و نحوه‎ ربط وحدت به کثرت و ارجاع موجودات روحانی و جسمانی‎ به‎‎ مبدأ واحد در قالب فیض و صدور پرداخـته شده است. نوشته کاملاً صبغه نوافلاطونی دارد و نه‌تنها مباحث فوق که بـرخی‎ مـباحث‎ د یگر‎ چون علم النفس، مراتب عقل و نفس، مثل افلاطونی، جسم و حرکت‎ و فضیلت و سعادت با این مشی در آن، مورد فـحص ‎قـرار گرفته است.<ref>ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص69</ref>‎.  
رساله هشتم، «في العلم الإلهي» (در دانش الهیات) نام دارد. هرچند برخی در انتساب این اثر به [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] تردید کرده‎ و آن را به عبدالمسیح بن‎ ناعمه‎ حمصی‎ منتسب داشته‌ا‎ند، اما نحوه پرداخت‎ مطالب‎ و محتوای‎ آن‎ هیچ‎گونه استبعادی در انتساب آن به [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] ایجاد نمی‌کند. در این رساله به بحث خداشناسی و شناخت اقانیم صادره از‎ وی‎ و نحوه‎ ربط وحدت به کثرت و ارجاع موجودات روحانی و جسمانی‎ به‎‎ مبدأ واحد در قالب فیض و صدور پرداخته شده است. نوشته کاملاً صبغه نوافلاطونی دارد و نه‌تنها مباحث فوق که برخی‎ مباحث‎ د یگر‎ چون علم النفس، مراتب عقل و نفس، مثل افلاطونی، جسم و حرکت‎ و فضیلت و سعادت با این مشی در آن، مورد فحص ‎قرار گرفته است.<ref>ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص69</ref>‎.  


رساله نهم، «التعليقات» (تعلیقات) نام دارد. این‎ رساله‎ نیز‎ از آثاری است که سـاختار مـنحصربـه‎فردی در تاریخ‎ فلسفه‎ دارد‎ و مورد توجه ابن سینا نیز واقع شده و بر ممشای آن اثری بدین نام ترتیب داده است‎. این‎ رساله‎ تعلیقات [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] بر کتاب خاصی نیست، بلکه این تـعلیقات بر کل مشکلات‎ فـلسفی‌ای‎‎ اسـت‎ که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در ذهن خود و معاصران و گذشتگان می‌یافته است. این رساله حاوی تأملات [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]‎ در‎ مفاهیم‎ فلسفی‎ گوناگون است که چون به‌صورت تعلیقات بوده، از ناحیه برخی از نسخه‌برداران‎ تعاليق‎ في‎ الحكمة و التعليقات، نامیده شـده و نام رساله از ناحیه نویسنده جعل نشده است. در‎ دوران‎ جدید،‎ فیلسوفی‎ چون ویتگنشتاین نیز کمابیش اندیشه‌های خود را چنین بیان می‌کرد. صبغه نو‎افلاطونی‎ و فیض‎محور فلسفه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]‎ در این اثر نیز چـون دیگر آثار وی به‎ چشم‎ می‌آید‎. تنها تفاوت عمده این اثر با دیگر آثار وی عدم بحث از مسائل‎ حکمت عملی‎ است‎ که از دغدغه‌های عمده [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] می‌باشد و همه مباحث پیرامون حل مسائل و معضلات‎ فـلسفه‎‎ اولی‎ و تا حدی فلسفه طبیعی می‌باشد<ref>ر.ک: همان</ref>‎.  
رساله نهم، «التعليقات» (تعلیقات) نام دارد. این‎ رساله‎ نیز‎ از آثاری است که ساختار منحصربه‎فردی در تاریخ‎ فلسفه‎ دارد‎ و مورد توجه ابن سینا نیز واقع شده و بر ممشای آن اثری بدین نام ترتیب داده است‎. این‎ رساله‎ تعلیقات [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] بر کتاب خاصی نیست، بلکه این تعلیقات بر کل مشکلات‎ فلسفی‌ای‎‎ است‎ که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در ذهن خود و معاصران و گذشتگان می‌یافته است. این رساله حاوی تأملات [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]‎ در‎ مفاهیم‎ فلسفی‎ گوناگون است که چون به‌صورت تعلیقات بوده، از ناحیه برخی از نسخه‌برداران‎ تعاليق‎ في‎ الحكمة و التعليقات، نامیده شده و نام رساله از ناحیه نویسنده جعل نشده است. در‎ دوران‎ جدید،‎ فیلسوفی‎ چون ویتگنشتاین نیز کمابیش اندیشه‌های خود را چنین بیان می‌کرد. صبغه نو‎افلاطونی‎ و فیض‎محور فلسفه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]‎ در این اثر نیز چون دیگر آثار وی به‎ چشم‎ می‌آید‎. تنها تفاوت عمده این اثر با دیگر آثار وی عدم بحث از مسائل‎ حکمت عملی‎ است‎ که از دغدغه‌های عمده [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] می‌باشد و همه مباحث پیرامون حل مسائل و معضلات‎ فلسفه‎‎ اولی‎ و تا حدی فلسفه طبیعی می‌باشد<ref>ر.ک: همان</ref>‎.  


دهمین رساله با نام «فصول مبادي آراء أهل المدينة الفاضلة»، به فصل‎بندی کتاب اندیشه‌های اهل آرمان‌شهر می‌پردازد‎. طبق‎ گزارش عيون الأنباء، پس از تألیف‎ آراء أهل المدينة الفاضلة، برخی از‎ [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]‎ خواستند که فصل‎بندی‌های آن را که بـر تـقسیمات مباحث آن دلالت کند در رساله‌ای گرد آورد و وی‎ خواسته‎ ایشان را در شش فصل به‌اختصار بیان کرد<ref>ر.ک: همان؛ مقدمه مترجم، ص27</ref>‎.  
دهمین رساله با نام «فصول مبادي آراء أهل المدينة الفاضلة»، به فصل‎بندی کتاب اندیشه‌های اهل آرمان‌شهر می‌پردازد‎. طبق‎ گزارش عيون الأنباء، پس از تألیف‎ آراء أهل المدينة الفاضلة، برخی از‎ [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]‎ خواستند که فصل‎بندی‌های آن را که بر تقسیمات مباحث آن دلالت کند در رساله‌ای گرد آورد و وی‎ خواسته‎ ایشان را در شش فصل به‌اختصار بیان کرد<ref>ر.ک: همان؛ مقدمه مترجم، ص27</ref>‎.  


یازدهمین رساله به‎ عکس‎ دیگر رساله‌ها فلسفی نیست و تحت عنوان «الأسئلة‎ اللامعة‎ و الأجوبة‎ الجامعة» (پرسش‌های درخشان و پاسخ‎های کامل) به‎ اخـبار پیامبران گـذشته از آدم‎ تا‎ خاتم می‌پردازد و مـرجع نقل عموم آن نیز کتب اخبار و قصص است. در انتساب‎ آن‎‎ به [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] تردید جدی وجود‎ دارد؛‎ به‌ویژه‎ اینکه‎ در‎ فهرست‎های قدیمی آثار وی نامی از‎ این‎ رسـاله مـوجود نمی‌باشد و محتوا و قلم آن با نوشته‌های دیگر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] همخوانی ندارد<ref>ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص69</ref>‎.  
یازدهمین رساله به‎ عکس‎ دیگر رساله‌ها فلسفی نیست و تحت عنوان «الأسئلة‎ اللامعة‎ و الأجوبة‎ الجامعة» (پرسش‌های درخشان و پاسخ‎های کامل) به‎ اخبار پیامبران گذشته از آدم‎ تا‎ خاتم می‌پردازد و مرجع نقل عموم آن نیز کتب اخبار و قصص است. در انتساب‎ آن‎‎ به [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] تردید جدی وجود‎ دارد؛‎ به‌ویژه‎ اینکه‎ در‎ فهرست‎های قدیمی آثار وی نامی از‎ این‎ رساله موجود نمی‌باشد و محتوا و قلم آن با نوشته‌های دیگر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] همخوانی ندارد<ref>ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص69</ref>‎.  


آخـرین‎ رساله‌ای که در این مجموعه، ترجمه‎ شده، رساله «دعاء عظيم» (نیایشی بزرگ) می‌باشد‎. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در باب افعال اهل‎ مدینه‎‎ فاضله بر آن است کـه افـعال ضـروری در آرمان‌شهر در درجه نخست، افعال‎ و سخنانی‎ است که خدا را بدان‎ بـزرگ‎ شمرد‎ و پس از آن‎ موجودات‎ روحانی و فرشتگان را. وی‎ نمونه‌ای‎ از تعظیم و اعزاز را در ناحیه افعال زبانی در قالب دعاهایی‎ کوتاه در مجموعه‌ای‎ گردآوری‎ نموده و نیایشی فـیلسوفانه را رقم زده‎ است‎. البته برخی‎ از‎ این‎ دعاها درخواست چیزی‎ از‎ حق مـتعال نیست و تنها تسبیح و تحمید الهی است یا عرض حال بنده‌ای گرفتار<ref>ر.ک: همان</ref>‎.  
آخرین‎ رساله‌ای که در این مجموعه، ترجمه‎ شده، رساله «دعاء عظيم» (نیایشی بزرگ) می‌باشد‎. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در باب افعال اهل‎ مدینه‎‎ فاضله بر آن است که افعال ضروری در آرمان‌شهر در درجه نخست، افعال‎ و سخنانی‎ است که خدا را بدان‎ بزرگ‎ شمرد‎ و پس از آن‎ موجودات‎ روحانی و فرشتگان را. وی‎ نمونه‌ای‎ از تعظیم و اعزاز را در ناحیه افعال زبانی در قالب دعاهایی‎ کوتاه در مجموعه‌ای‎ گردآوری‎ نموده و نیایشی فیلسوفانه را رقم زده‎ است‎. البته برخی‎ از‎ این‎ دعاها درخواست چیزی‎ از‎ حق متعال نیست و تنها تسبیح و تحمید الهی است یا عرض حال بنده‌ای گرفتار<ref>ر.ک: همان</ref>‎.  


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
خط ۶۹: خط ۶۹:


==پانویس ==
==پانویس ==
<references/>
<references />
==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
خط ۸۸: خط ۸۸:
[[رده:عصر صاحب نظران فلسفه قرن چهارم]]
[[رده:عصر صاحب نظران فلسفه قرن چهارم]]


[[رده:فیلسوفان، آ–ی]]
[[رده:کتابهای فیلسوفان، آ–ی]]


[[رده: فارابی ابونصر محمد بن محمد، 260-339ق]]
[[رده: فارابی ابونصر محمد بن محمد، 260-339ق]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۲۱

رسائل فلسفی فارابی، ترجمه دوازده رساله از آثار معلم ثانی به قلم سعید رحیمیان است. در ابتدای کتاب مقدمه‌ای تحلیلی در معرفی هر یک از رساله‌ها ذکر شده است.

‏رسائل فلسفی فارابی
رسائل فلسفی فارابی
پدیدآورانفارابی، محمد بن محمد (نویسنده) رحیمیان، سعید (محقق و معلق)
عنوان‌های دیگررسائل فلسفي فارابي ترجمه دوازده رساله از آثار معلم ثاني
ناشرشرکت انتشارات علمي و فرهنگی
مکان نشرايران - تهران
سال نشرمجلد1: 1387ش,
شابک978-964-445-924-5
موضوعفلسفه اسلامى - متون قدیمی تا قرن 14
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏BBR‎‏ ‎‏238‎‏ ‎‏1387‏
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

کنار هم قرار گرفتن 12 رساله فلسفی فارابی و ترجمه یکدست و توضیحات کوتاه و روشنگر‎ مترجم‎ دلایلی‎ است‎ که رغبت افزون‎تری جهت مطالعه کل اثر را در مخاطب ایجاد می‌کند.

ساختار

کتاب، مشتمل بر پیشگفتار، مقدمه تحلیلی مترجم و ترجمه رساله‌هاست.

مترجم با شناختی که از فلسفه فارابی‎ و متقدمان‎ و متأخران‎ آن داشته حتی در برخی مواقع که ضبط متن‎ اصلی دچار مشکل بوده، به تصحیح قیاسی پرداخته‎ و ‎‎ترجمه‎ را طبق آن شکل داده است. وی پیش از آنکه به ترجمه‎ اثر پرداخته‎ باشد‎، به‎ تحقیق در متن پرداخته؛ ازاین‌رو در سراسر ترجمه ایشان ابهامی که ناشی از نفهمیدن‎ متن‎ و اشتغال به ترجمه دقیق باشد ملاحظه نمی‌گردد[۱]‎.

گزارش محتوا

اولین رساله این مجموعه، «ظهور الفلسفة» است. آنچه از این رساله بازمانده، از طریق کتاب «عيون الأنباء» ابن ابی‌الاصیبعه نقل شده و مترجم نیز‎ از‎ همین منبع بهره جسته است.[۲]‎. فارابی در این اثر به دوازده معلم جانشین ارسطو و آخرین آنها اندرونیکوس اشاره می‌کند، سپس به دستور اگوستوس امپراطور به بازنویسی کتاب‌های ارسطو و کیفیت رواج حکمت او در اسکندریه تا زمان ظهور مسیحیت و نحوه برخورد ارباب دین مسیحیت اشاره می‌کند. آنگاه به‌اختصار به نحوه انتقال حکمت یونان به جهان اسلام توسط یوحنا پسر حیلان و ابراهیم مروزی می‌پردازد[۳]‎.

رساله بعدی «فلسفة أفلاطون و أجزائها‎ و أجزاء‎ أجزائها» (فلسفه افلاطون، بخش‌ها و ترتیب مباحث آن) نام دارد. این رساله یکی از رسائلی است که احاطه‎ شگفت‌انگیز فارابی به فلسفه یونان را نشان می‌دهد. وی در شناخت آثار افلاطون چنان متبحر بود که به‌راحتی‎‎ توانسته‎ کلیت اندیشه افلاطون را بی‌آنکه‎ نکته قابل توجهی را از نظر دور کند، طی صفحات کوتاهی با مراجع‎ متعددی، از جمله نامه‌های وی سامان دهد. نکته بسیار‎ جالب‎ در‎ این رساله تبیین طرح‎وارگی اندیشه افلاطون در قالبی‎ بسیار‎ منطقی است. این روند منطقی از بحث کمال انسان از دیدگاه افلاطون شروع می‌شود و پس از سیر در سعادت‎ و روش‎ تحصیل‎ آن و برنامه‌ریزی برای آن ادامه می‌یابد؛ تا اینکه چنان‌که مشی‎ فارابی است به آرایی در باب‎ مدینه فاضله می‌انجامد. سیری که فارابی برای اندیشه افلاطون ترتیب داده در‎ ابتدا‎ با‎ مباحث مابعدالطبیعی و انسان‎‎شناسه‌گانه آغاز می‌شود و در انتها به‎ فلسفه‎ سیاسی می‌رسد. هرچند این اثر نیز چون تلخيص النواميس سرانجام به‎ نظریه‎ افلاطون‎ در‎ باب مدینه فاضله ختم می‌شود، اما بدون شک فلسفه افلاطون به‌مراتب از تلخیص‎‎ فلسفی‌تر‎، پخته‌تر‎ و پرمایه‌تر است.[۴]‎.

رساله سوم، کتابی است که شیخ‌الرئیس را با‎ مقاصد‎ آثار ارسطو آشنا ساخت. این اثر همچنین ابن رشد را در نگارش‎ تلخیص‎ ما‎بعدالطبیعه یاری کرد. انگیزه فارابی از نگارش أغراض مابعدالطبيعة، مشکلاتی‎ بود که معاصران‎ وی‎ در‎ فهم فلسفه داشتند و به‌درستی میان موضوع، مسائل و روش و اهداف فلسفه و علومی‎ چون‎ کلام و تصوف تمایز نمی‌گذاشتند. فارابی ضمن ابراز نارضایتی از شروح ترجمه‌شده به زبان‎ عربی که‎ یا‎ ناقص بوده‌اند یا ناکافی، هدف خود را زمینه‌سازی برای آشنایی خواننده‎ با‎ مقصود علم کلی و کتاب ارسطو (متافیزیک) معرفی‎ می‌کند[۵]‎. به نظر می‌رسد مقصود اصلی فارابی از نگارش این رساله، تعریف و تبیین حد و مرز موضوع فلسفه بوده که به گفته او برای برخی معاصران او دشوار می‌نموده است.[۶]‎. وی‎ با توضیح تقسیم علوم به جزئی و کلی‎ آغاز‎ می‌کند و ضمن‎ ارائه مثال‎هایی از علوم جزئی که تنها در مورد برخی موجودات‎ یا‎ حیثیاتی از موجودات بحث می‌کنند‎، وجه‎‎ اشتراک آنها‎ را‎ در‎ این می‌داند که هیچ‎یک از‎ این‎ علوم چیزی را که دربرگیرنده همه موجودات باشد موضوع بحث خود قرار‎ نداده‌اند. به اعتقاد وی این تنها در‎ فلسفه کلی است که‎ تحقق‎ می‌پذیرد. فارابی در ادامه رساله‎ بحث‎ از «عدم» و «کثرت» را در علم کلی استطرادی و تبعی می‌داند. وی در این‎‎ رساله‎ همچنین به معرفی اجمالی عناوین‎ مطرح‎ در‎ هریک از فصول‎ مقالات‎ مابعدالطبیعه می‌پردازد‎. مترجم‎ در ترجمه این اثر نیز کوشیده که مستندات فارابی را از آثار ارسطو استخراج‎ نماید[۷]‎. ‎

رساله بعدی «الجمع بين رأيي الحكيمين» (جمع‌بندی اندیشه‌های دو حکیم)‎ می‌باشد‎. در این‎ رساله‎ میزان‎ اطلاع فارابی از ترجمه‌های‎ عربی برخی‎ کتب فلسفی یونانی - به‌ویژه آثار افلاطون و ارسطو - ‎روشن می‌شود. در این اثر انتصاب‎ اثولوجیا‎ - ‎که تلخیصی‎ از انشادهای فلوطین است ‎- مفروض‎ گرفته‎ شده‎ و افلاطون‎ با ارسطوی نو‎افلاطونی‎ مورد مقایسه قرار می‌گیرد. موضوعاتی که در زمان فارابی محل اختلاف میان دو حکیم یونانی دانسته‎ می‌شد‎ و وی‎ کوشید تا اختلافات را بر اساس ائولوجیا توجیه‎ نماید‎، عبارت‎ است‎ از‎ حدوث‎ و قدم عالم؛ اثبات مبدع اول و وجود سبب‌ها از او؛ مسئله نفس‎ و عقل؛ کیفر اعمال و بسیاری از امور مدنی، اخلاقی و منطقی. البته بیش از محورهای پیش‎گفته از ناحیه‎ فارابی، میان آرای آن دو حکیم داوری شده که مترجم نیز کوشیده هر مسئله را با عنوانی روشنگر متمایز سازد و این در سهولت‎ یافتن مسائل اختلافی مددرساننده است[۸]‎.

رساله پنجم،‎ شرح رساله زینون کبیر یونانی می‌باشد. در این رساله، فارابی یافته‌های خود را یکی از نوافلاطونیان‎ تلخیص، شرح و جمع‌بندی نموده است. فارابی وی را زنون -شاگرد ارسطو و فلوطین - ‎می‌نامد، ولی با‎ توجه‎ به‎ اختلاف زمانی‌ای که میان ارسطو و فلوطین وجود دارد، اساساً شاگردی این دو باهم برای یک فرد امکان ندارد. نحوه بیان مطالب دست‎کم‎ برای خواننده روشن می‌سازد که‎ این‎ رساله عیناً شرحی از رساله زینون نیست و آنچه‎ فارابی مورد بررسی قرار داده، تقریر خود از آن است. به‌هرحال مباحث در این رساله در‎ شش‎ عنوان اصلی وجود مبدأ‎ نخست‎، صفات وی، نسبت اشیا با او، نبوت، دین و شریعت و معاد تدوین و شرح شده است.[۹]‎.

رساله ششم، «الدعاوي القلبية» (باورهای قلبی) نام دارد و اثری است از حیث ساختار جالب توجه و در‎ میان‎‎ فیلسوفان اسلامی کسی چون صدرالمتألهین شیرازی در رساله وجیزه شواهد الربوبیه - کتاب مفصل الشواهد الربوبية - ‎از حیث روش از آن تبعیت نموده است. در این رساله قضایای فلسفی (129‎ قضیه‎) بدون ذکر‎ استدلال‎های‎ مربوط به آن فهرست‌وار در ذیل عناوین کلی‌تری بیان می‌شود. عناوینی که به اجتهاد مترجم تمام‎ این قضایا را در ذیل خود جا می‌دهند، عبارت است از‎ بداهت‎ مفاهیم‎ فلسفی؛ تقسیم موجود به ممکن و واجب؛ وحدت واجب الوجود و معانی آن؛ عوالم وجود و ترتیب صدور عقول از ‎‎حق‎؛ پیدایش افلاک، اجرام آسمانی و حرکت آنها؛ اجسام، عناصر و مرکبات؛ مبادی حرکت در اجسام‎؛ برخی‎ احکام‎ اجسام عالم کون و فساد؛ نفس نباتی و حیوانی؛ نفس انسانی، قوا و احکام آن؛ نفی مثل؛ خیر‎ و شر؛ نبوات و منامات و سعادت انسان. هرچند در عنوان رساله قضایا به ارسطو منسوب‎‎ شده، اما برخی قضایا‎ از‎ جمله قضایای 121 تا 127 که مربوط به معجزات، شرایع و اخبار انبیا از امور غیبی است‎ پیشینه‌ای در آثار ارسطو ندارند و برخی از قضایا نیز بیشتر جنبه نوافلاطونی دارند تا مشایی‎ - ارسطویی[۱۰]‎.

در رساله هفتم که «إثبات المفارقات» (اثبات موجودات مجرد) نام دارد، فارابی مباحثی را در باب موجودات مجرد طرح می‌کند که به‌روشنی‎ خط مشی بسیاری از فیلسوفان مسلمان را در باب مجردات و صفات‎ آنها‎ و نیز براهین اثبات موجودات مجرد ترسیم نموده است. وی موجودات مجرد را در چهار مرتبه واجب الوجود، عقول فعال، قوا یا نفوس‎ آسمانی و نفوس انسانی تقسیم می‌کند و در ادامه به‎ اثبات‎ اقسامی از مجردات می‌پردازد. وی‎ غیر جسمانی بودن، نامیرایی و فسادناپذیری، خودآگاهی و داشتن سعادت‎هایی فراتر از لذات مادی‎ را تمام موجودات مجرد می‌داند. البته حجم قابل توجهی از این‎ رساله‎ به براهین اثبات مجردات‎ اختصاص یافته است.[۱۱]‎. به ‎نظر می‌رسد محتویات این رساله در فلسفه اسلامی و شکل‌گیری طرز تلقی فیلسوفان از موجود مجرد و صفات آن و براهین اثبات مجردات تأثیری بسزا داشته است.[۱۲]‎.

رساله هشتم، «في العلم الإلهي» (در دانش الهیات) نام دارد. هرچند برخی در انتساب این اثر به فارابی تردید کرده‎ و آن را به عبدالمسیح بن‎ ناعمه‎ حمصی‎ منتسب داشته‌ا‎ند، اما نحوه پرداخت‎ مطالب‎ و محتوای‎ آن‎ هیچ‎گونه استبعادی در انتساب آن به فارابی ایجاد نمی‌کند. در این رساله به بحث خداشناسی و شناخت اقانیم صادره از‎ وی‎ و نحوه‎ ربط وحدت به کثرت و ارجاع موجودات روحانی و جسمانی‎ به‎‎ مبدأ واحد در قالب فیض و صدور پرداخته شده است. نوشته کاملاً صبغه نوافلاطونی دارد و نه‌تنها مباحث فوق که برخی‎ مباحث‎ د یگر‎ چون علم النفس، مراتب عقل و نفس، مثل افلاطونی، جسم و حرکت‎ و فضیلت و سعادت با این مشی در آن، مورد فحص ‎قرار گرفته است.[۱۳]‎.

رساله نهم، «التعليقات» (تعلیقات) نام دارد. این‎ رساله‎ نیز‎ از آثاری است که ساختار منحصربه‎فردی در تاریخ‎ فلسفه‎ دارد‎ و مورد توجه ابن سینا نیز واقع شده و بر ممشای آن اثری بدین نام ترتیب داده است‎. این‎ رساله‎ تعلیقات فارابی بر کتاب خاصی نیست، بلکه این تعلیقات بر کل مشکلات‎ فلسفی‌ای‎‎ است‎ که فارابی در ذهن خود و معاصران و گذشتگان می‌یافته است. این رساله حاوی تأملات فارابی‎ در‎ مفاهیم‎ فلسفی‎ گوناگون است که چون به‌صورت تعلیقات بوده، از ناحیه برخی از نسخه‌برداران‎ تعاليق‎ في‎ الحكمة و التعليقات، نامیده شده و نام رساله از ناحیه نویسنده جعل نشده است. در‎ دوران‎ جدید،‎ فیلسوفی‎ چون ویتگنشتاین نیز کمابیش اندیشه‌های خود را چنین بیان می‌کرد. صبغه نو‎افلاطونی‎ و فیض‎محور فلسفه فارابی‎ در این اثر نیز چون دیگر آثار وی به‎ چشم‎ می‌آید‎. تنها تفاوت عمده این اثر با دیگر آثار وی عدم بحث از مسائل‎ حکمت عملی‎ است‎ که از دغدغه‌های عمده فارابی می‌باشد و همه مباحث پیرامون حل مسائل و معضلات‎ فلسفه‎‎ اولی‎ و تا حدی فلسفه طبیعی می‌باشد[۱۴]‎.

دهمین رساله با نام «فصول مبادي آراء أهل المدينة الفاضلة»، به فصل‎بندی کتاب اندیشه‌های اهل آرمان‌شهر می‌پردازد‎. طبق‎ گزارش عيون الأنباء، پس از تألیف‎ آراء أهل المدينة الفاضلة، برخی از‎ فارابی‎ خواستند که فصل‎بندی‌های آن را که بر تقسیمات مباحث آن دلالت کند در رساله‌ای گرد آورد و وی‎ خواسته‎ ایشان را در شش فصل به‌اختصار بیان کرد[۱۵]‎.

یازدهمین رساله به‎ عکس‎ دیگر رساله‌ها فلسفی نیست و تحت عنوان «الأسئلة‎ اللامعة‎ و الأجوبة‎ الجامعة» (پرسش‌های درخشان و پاسخ‎های کامل) به‎ اخبار پیامبران گذشته از آدم‎ تا‎ خاتم می‌پردازد و مرجع نقل عموم آن نیز کتب اخبار و قصص است. در انتساب‎ آن‎‎ به فارابی تردید جدی وجود‎ دارد؛‎ به‌ویژه‎ اینکه‎ در‎ فهرست‎های قدیمی آثار وی نامی از‎ این‎ رساله موجود نمی‌باشد و محتوا و قلم آن با نوشته‌های دیگر فارابی همخوانی ندارد[۱۶]‎.

آخرین‎ رساله‌ای که در این مجموعه، ترجمه‎ شده، رساله «دعاء عظيم» (نیایشی بزرگ) می‌باشد‎. فارابی در باب افعال اهل‎ مدینه‎‎ فاضله بر آن است که افعال ضروری در آرمان‌شهر در درجه نخست، افعال‎ و سخنانی‎ است که خدا را بدان‎ بزرگ‎ شمرد‎ و پس از آن‎ موجودات‎ روحانی و فرشتگان را. وی‎ نمونه‌ای‎ از تعظیم و اعزاز را در ناحیه افعال زبانی در قالب دعاهایی‎ کوتاه در مجموعه‌ای‎ گردآوری‎ نموده و نیایشی فیلسوفانه را رقم زده‎ است‎. البته برخی‎ از‎ این‎ دعاها درخواست چیزی‎ از‎ حق متعال نیست و تنها تسبیح و تحمید الهی است یا عرض حال بنده‌ای گرفتار[۱۷]‎.

وضعیت کتاب

در ابتدای کتاب فهرست مطالب و در انتهای آن فهرست‎های اسامی اشخاص، اصطلاحات، گروه‌ها، قبیله‌ها و مکاتب، کتاب‌ها و منابع متون، مقدمه و تصحیحات ارائه شده است.

پانویس

  1. ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص67
  2. ر.ک: همان
  3. ر.ک: مقدمه مترجم، ص4-3
  4. ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص68
  5. ر.ک: همان
  6. ر.ک: مقدمه مترجم، ص8
  7. ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص68-67
  8. ر.ک: همان، ص68
  9. ر.ک: همان؛ مقدمه مترجم، ص17
  10. ر.ک: همان، ص69-68؛ همان، ص19
  11. ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص69
  12. ر.ک: مقدمه مترجم، ص21
  13. ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص69
  14. ر.ک: همان
  15. ر.ک: همان؛ مقدمه مترجم، ص27
  16. ر.ک: کمپانی زارع، مهدی، ص69
  17. ر.ک: همان

منابع مقاله

  1. مقدمه مترجم.
  2. کمپانی زارع، مهدی، «نیم‌نگاهی به رسائل فلسفی فارابی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: کتاب ماه فلسفه، دی 1388، شماره 28، صفحه 66 تا 69.

وابسته‌ها