أبوالحسين زيد الشهيد: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '<references />' به '<references/>') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '= ' به '=') |
||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| تصویر =NUR65318J1.jpg | | تصویر =NUR65318J1.jpg | ||
| عنوان =أبوالحسين زيد الشهيد | | عنوان =أبوالحسين زيد الشهيد | ||
| عنوانهای دیگر =ابو الحسين زيد الشهيد ابن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب | | عنوانهای دیگر =ابو الحسين زيد الشهيد ابن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب عليهمالسلام سيرته مستوفاة من جميع نواحيها من مولده الى شهادته | ||
|پدیدآورندگان | |پدیدآورندگان | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[امین، محسن]] (نویسنده) | [[امین، محسن]] (نویسنده) | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره = | ||
| موضوع = | | موضوع = | ||
|ناشر | |ناشر | ||
| ناشر = [بي نا] | | ناشر =[بي نا] | ||
| مکان نشر =[بي جا] - [بي جا] | | مکان نشر =[بي جا] - [بي جا] | ||
| سال نشر = | | سال نشر = | ||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE65318AUTOMATIONCODE | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE65318AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =اول | | چاپ =اول | ||
| شابک = | | شابک = | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =65318 | ||
| کتابخوان همراه نور =65318 | | کتابخوان همراه نور =65318 | ||
| کد پدیدآور =02086 | | کد پدیدآور =02086 | ||
خط ۲۵: | خط ۲۴: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''أبوالحسين زيد الشهيد'''، تألیف [[امین، سید محسن|آیتالله سید محسن امین عاملی]] (متوفی 1371ق)، موضوع کتاب بررسی زندگی زید بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب(ع)، از مولد تا شهادت با استفاده از روایات و اخبار است. | |||
'''أبوالحسين زيد الشهيد'''، تألیف [[امین، سید محسن|آیتالله سید محسن امین عاملی]] (متوفی 1371ق)، بررسی زندگی زید بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب(ع)، از مولد تا شهادت با استفاده از روایات و اخبار است. | |||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب، فاقد فصلبندی است و با ذکر تاریخ ولادت و شهادت و صفات زید بن علی آغاز و پس از اشاره به اخباری که در مدح او ذکر شده و انتساب ادعای امامت به او و دلایل قیامش، با ذکر اشعاری در رثای او به پایان آمده است. | کتاب، فاقد فصلبندی است و با ذکر تاریخ ولادت و شهادت و صفات زید بن علی آغاز و پس از اشاره به اخباری که در مدح او ذکر شده و انتساب ادعای امامت به او و دلایل قیامش، با ذکر اشعاری در رثای او به پایان آمده است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
مطلع کتاب با این عبارت آغاز شده است: «این کتاب، سیره جد ما ابوالحسین زید شهید بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب است؛ از قبیل ذکر مولد و وفاتش و مادر و سبب نامگذاریاش به زید و صفت و نقش خاتمش و اقوال علما درباره او و آنچه از اخبار در حق او وارد شده و عبادت و برائت جستنش از ادعای امامت و برخی نصوص وارده از او درباره امامت ائمه دوازدهگانه و...<ref>ر.ک: متن کتاب، ص2</ref>. | مطلع کتاب با این عبارت آغاز شده است: «این کتاب، سیره جد ما ابوالحسین زید شهید بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب است؛ از قبیل ذکر مولد و وفاتش و مادر و سبب نامگذاریاش به زید و صفت و نقش خاتمش و اقوال علما درباره او و آنچه از اخبار در حق او وارد شده و عبادت و برائت جستنش از ادعای امامت و برخی نصوص وارده از او درباره امامت ائمه دوازدهگانه و...<ref>[https://noorlib.ir/book/view/65318?pageNumber=2&viewType=html ر.ک: متن کتاب، ص2]</ref>. | ||
زید آنگونه که [[اخطب خوارزم، موفق بن احمد|اخطب خوارزم]] (متوفی 567ق) گفته، در سال 57ق و بنا بر روایت [[ابوداود، سلیمان بن اشعث|ابوداود]] (متوفی 275ق) در سال 78ق متولد شده است. نام مادرش حوریه یا حوراست که مختار بن ابو عبیده ثقفی او را خریده و به علی بن حسین(ع) بخشیده بود و خداوند از آن کنیز زید، عمر، علی و خدیجه را به [[امام سجاد علیهالسلام|امام سجاد(ع)]] عطا فرمود<ref>[https://noorlib.ir/book/view/65318?pageNumber=3&viewType=html ر.ک: همان، ص3]</ref>. | |||
زید آنگونه که [[اخطب خوارزم، موفق بن احمد|اخطب خوارزم]] (متوفی 567ق) گفته، در سال 57ق و بنا بر روایت [[ابوداود، سلیمان بن اشعث|ابوداود]] (متوفی 275ق) در سال 78ق متولد شده است. نام مادرش حوریه یا حوراست که مختار بن ابو عبیده ثقفی او را خریده و به علی بن حسین(ع) بخشیده بود و خداوند از آن کنیز زید، عمر، علی و خدیجه را به [[امام سجاد علیهالسلام|امام سجاد(ع)]] عطا فرمود<ref>ر.ک: همان، ص3</ref>. | در توصیف [[زید بن علی بن الحسین(ع)|زید]] شهید میخوانیم: در [[مقاتل الطالبيين]]، به سندش از محمد بن فرات چنین نقل کرده: زید بن علی را دیدم که سجده در سیمایش اثر خفیفی گذاشته بود<ref>[https://noorlib.ir/book/view/65318?pageNumber=7&viewType=html ر.ک: همان، ص7]</ref>. | ||
[[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج]] در المقاتل به سندش از ابوخالد چنین نقل کرده است: نقش نگین انگشتری زید بن علی این جمله بود: «اصبر تؤجر و توق تنج»؛ صبر کن تا پاداش بری و بپرهیز تا نجات یابی<ref>[https://noorlib.ir/book/view/65318?pageNumber=7&viewType=html ر.ک: همان]</ref>. | |||
در توصیف [[زید بن علی بن الحسین(ع)|زید]] شهید میخوانیم: در [[مقاتل الطالبيين]]، به سندش از محمد بن فرات چنین نقل کرده: زید بن علی را دیدم که سجده در سیمایش اثر خفیفی گذاشته بود<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>. | از [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] نقل شده که بسیاری از شیعیان به امامت [[زید بن علی بن الحسین(ع)|زید بن علی]] معتقد شدند؛ چراکه به هنگام خروج دعوت به «الرضا من آل محمد(ص)» نمود؛ پس مردم گمان کردند که منظورش از این کلام خود اوست، درحالیکه منظورش از آن سخن این نبوده؛ چراکه میدانست برادرش محمد باقر(ع) مستحق امامت است. امام باقر(ع) نیز به هنگام وفاتش فرزندش [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] را امام معرفی کرد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/65318?pageNumber=35&viewType=html ر.ک: همان، ص35]</ref>. | ||
نصوصی نیز از زید وجود دارد که به امامت ائمه اثناعشر تصریح کرده است. صدوق در امالی در مجلس 181 از عمرو بن خالد نقل کرده که زید بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب(ع) همواره میگفت: در هر زمانی مردی از ما اهلبیت(ع) هست که خداوند با او بر خلقش احتجاج میکند و حجت زمان ما فرزند برادرم، جعفر بن محمد(ع) است. هرکس او را پیروی کند گمراه نمیشود و هرکس با وی مخالفت کند هدایت نمییابد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/65318?pageNumber=36&viewType=html ر.ک: همان، ص36]</ref>. | |||
[[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج]] در المقاتل به سندش از ابوخالد چنین نقل کرده است: نقش نگین انگشتری زید بن علی این جمله بود: «اصبر تؤجر و توق تنج»؛ صبر کن تا پاداش بری و بپرهیز تا نجات یابی<ref>ر.ک: همان</ref>. | اخباری دیگر نیز مؤید این مطلب است؛ از جمله خراز در «كفاية الأثر» نقل کرده: متوکل بن هارون از یحیی بن زید سؤال کرد آیا پدرت در معالم و فروع دین فتوا میداد. گفت یادم نمیآید که فتوا داده باشد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/65318?pageNumber=41&viewType=html ر.ک: همان، ص41]</ref>. | ||
در [[مروج الذهب و معادن الجوهر|مروج الذهب]] جلد 2، ص181، درباره با خروج زید بن علی و شهادت وی چنین آمده است: در روزگار هشام بن عبدالملک، زید بن علی بن حسین در سال 121 یا 122ق، به شهادت رسید. زید بن علی با برادرش ابوجعفر محمد بن علی بن حسین(ع) مشورت کرد. ایشان به او توصیه کرد که بر اهل کوفه تکیه نکند که اهل فریب و نیرنگ هستند؛ جدت علی(ع) را به قتل رساندند، به عمویت حسن(ع) اعتراض کردند، پدربزرگت حسین(ع) را به شهادت رساندند و...<ref>[https://noorlib.ir/book/view/65318?pageNumber=46&viewType=html ر.ک: همان، ص46]</ref>. | |||
از [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] نقل شده که بسیاری از شیعیان به امامت [[زید بن علی بن الحسین(ع)|زید بن علی]] معتقد شدند؛ چراکه به هنگام خروج دعوت به «الرضا من آل محمد(ص)» نمود؛ پس مردم گمان کردند که منظورش از این کلام خود اوست، درحالیکه منظورش از آن سخن این نبوده؛ چراکه میدانست برادرش محمد باقر(ع) مستحق امامت است. امام باقر(ع) نیز به هنگام وفاتش فرزندش [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] را امام معرفی کرد<ref>ر.ک: همان، ص35</ref>. | |||
نصوصی نیز از زید وجود دارد که به امامت ائمه اثناعشر تصریح کرده است. صدوق در امالی در مجلس 181 از عمرو بن خالد نقل کرده که زید بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب(ع) همواره میگفت: در هر زمانی مردی از ما اهلبیت(ع) هست که خداوند با او بر خلقش احتجاج میکند و حجت زمان ما فرزند برادرم، جعفر بن محمد(ع) است. هرکس او را پیروی کند گمراه نمیشود و هرکس با وی مخالفت کند هدایت نمییابد<ref>ر.ک: همان، ص36</ref>. | |||
اخباری دیگر نیز مؤید این مطلب است؛ از جمله خراز در «كفاية الأثر» نقل کرده: متوکل بن هارون از یحیی بن زید سؤال کرد آیا پدرت در معالم و فروع دین فتوا میداد. گفت یادم نمیآید که فتوا داده باشد<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>. | |||
در [[مروج الذهب و معادن الجوهر|مروج الذهب]] جلد 2، ص181، درباره با خروج زید بن علی و شهادت وی چنین آمده است: در روزگار هشام بن عبدالملک، زید بن علی بن حسین در سال 121 یا 122ق، به شهادت رسید. زید بن علی با برادرش ابوجعفر محمد بن علی بن حسین(ع) مشورت کرد. ایشان به او توصیه کرد که بر اهل کوفه تکیه نکند که اهل فریب و نیرنگ هستند؛ جدت علی(ع) را به قتل رساندند، به عمویت حسن(ع) اعتراض کردند، پدربزرگت حسین(ع) را به شهادت رساندند و...<ref>ر.ک: همان، ص46</ref>. | |||
برای قیام زید دلایل مختلفی ذکر شده که از آن جمله است: | برای قیام زید دلایل مختلفی ذکر شده که از آن جمله است: | ||
# برخورد نامناسب هشام بن عبدالملک با زید در حضور درباریان<ref>ر.ک: همان، ص48-47</ref>. | # برخورد نامناسب هشام بن عبدالملک با زید در حضور درباریان<ref>[https://noorlib.ir/book/view/65318?pageNumber=47&viewType=html ر.ک: همان، ص48-47]</ref>. | ||
# به جهت امر به معروف و نهی از منکر؛ چراکه محرمات و فسق و فجور در عصر بنیامیه رواج یافت<ref>ر.ک: همان، ص55</ref>. | # به جهت امر به معروف و نهی از منکر؛ چراکه محرمات و فسق و فجور در عصر بنیامیه رواج یافت<ref>[https://noorlib.ir/book/view/65318?pageNumber=55&viewType=html ر.ک: همان، ص55]</ref>. | ||
# سعایت ابن خالد نزد هشام مبنی بر اینکه زید و جماعتی میخواهند او را خلع کنند. پس هشام خشمگین شد و زید را تحت فشار قرار داد<ref>ر.ک: همان، ص61</ref>. | # سعایت ابن خالد نزد هشام مبنی بر اینکه زید و جماعتی میخواهند او را خلع کنند. پس هشام خشمگین شد و زید را تحت فشار قرار داد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/65318?pageNumber=61&viewType=html ر.ک: همان، ص61]</ref>. | ||
# اهل کوفه به او نامه نوشتند<ref>ر.ک: همان، ص62</ref>. | # اهل کوفه به او نامه نوشتند<ref>[https://noorlib.ir/book/view/65318?pageNumber=62&viewType=html ر.ک: همان، ص62]</ref>. | ||
[[امام سجاد علیهالسلام|امام سجاد]]، امام باقر و [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]]، شهادت [[زید بن علی بن الحسین(ع)|زید]] را پیش از وقوع آن خبر داده بودند. از جمله از ابوحمزه ثمالی نقل شده است که هر سال یک بار در ایام حج، [[امام سجاد علیهالسلام|علی بن حسین(ع)]] را زیارت میکردم. یک سال وی را زیارت کردم و پسری را بر زانویش نشسته دیدم. پسر برخاست و بهسوی در خانه رفت؛ پس افتاد و سرش مجروح شد و خون جاری شد. امام(ع) بهسرعت برخاست و او را برداشت و خون را از سرش پاک کرد و فرمود: عزیزم، تو را در پناه خدا قرار میدهم از اینکه در کناسه به دار آویخته شوی. عرض کردم پدر و مادرم به فدایت این کدام کناسه است. فرمود: کناسه کوفه. عرض کردم: فدایت شوم این واقعه، قطعی است. فرمود: بلی قسم به کسی که محمد(ص) را به حق مبعوث نمود، اگر پس از من زنده باشی خواهی دید که این غلام در ناحیهای از نواحی کوفه به قتل خواهد رسید، دفن خواهد شد، نبش قبر میشود، ربوده و بر روی زمین کشیده خواهد شد و در کناسه به دار آویخته میشود. عرض کردم فدایت شوم اسم این پسر چیست؟ فرمود: پسرم زید. سپس گریه کرد...<ref>ر.ک: همان، ص67</ref>. | [[امام سجاد علیهالسلام|امام سجاد]]، امام باقر و [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]]، شهادت [[زید بن علی بن الحسین(ع)|زید]] را پیش از وقوع آن خبر داده بودند. از جمله از ابوحمزه ثمالی نقل شده است که هر سال یک بار در ایام حج، [[امام سجاد علیهالسلام|علی بن حسین(ع)]] را زیارت میکردم. یک سال وی را زیارت کردم و پسری را بر زانویش نشسته دیدم. پسر برخاست و بهسوی در خانه رفت؛ پس افتاد و سرش مجروح شد و خون جاری شد. امام(ع) بهسرعت برخاست و او را برداشت و خون را از سرش پاک کرد و فرمود: عزیزم، تو را در پناه خدا قرار میدهم از اینکه در کناسه به دار آویخته شوی. عرض کردم پدر و مادرم به فدایت این کدام کناسه است. فرمود: کناسه کوفه. عرض کردم: فدایت شوم این واقعه، قطعی است. فرمود: بلی قسم به کسی که محمد(ص) را به حق مبعوث نمود، اگر پس از من زنده باشی خواهی دید که این غلام در ناحیهای از نواحی کوفه به قتل خواهد رسید، دفن خواهد شد، نبش قبر میشود، ربوده و بر روی زمین کشیده خواهد شد و در کناسه به دار آویخته میشود. عرض کردم فدایت شوم اسم این پسر چیست؟ فرمود: پسرم زید. سپس گریه کرد...<ref>[https://noorlib.ir/book/view/65318?pageNumber=67&viewType=html ر.ک: همان، ص67]</ref>. | ||
در «[[كفاية الأثر في النص على الأئمة الاثنی عشر|كفاية الأثر]]»، ص86، از محمد بن بکیر نقل شده است که بر زید بن علی وارد شدم، درحالیکه صالح بن بشر نزد او بود. بر او سلام کردم و او قصد خروج بهسوی عراق را داشت. پس به او گفتم: ای فرزند رسول خدا، روایتی را که از پدرت شنیده باشی برای ما نقل کن. زید گفت: پدرم از جدم رسولالله(ص) روایت کرد که فرمود: کسی که خداوند نعمتی به او دهد، باید حمد الهی را بهجای آورد. کسی که در روزی او کندی شود، باید استغفر الله بگوید و کسی که چیزی او را محزون کند، باید لا حول و لا قوة إلا بالله بگوید<ref>[https://noorlib.ir/book/view/65318?pageNumber=90&viewType=html ر.ک: همان، ص91-90]</ref>. | |||
در «[[كفاية الأثر في النص على الأئمة الاثنی عشر|كفاية الأثر]]»، ص86، از محمد بن بکیر نقل شده است که بر زید بن علی وارد شدم، درحالیکه صالح بن بشر نزد او بود. بر او سلام کردم و او قصد خروج بهسوی عراق را داشت. پس به او گفتم: ای فرزند رسول خدا، روایتی را که از پدرت شنیده باشی برای ما نقل کن. زید گفت: پدرم از جدم رسولالله(ص) روایت کرد که فرمود: کسی که خداوند نعمتی به او دهد، باید حمد الهی را بهجای آورد. کسی که در روزی او کندی شود، باید استغفر الله بگوید و کسی که چیزی او را محزون کند، باید لا حول و لا قوة إلا بالله بگوید<ref>ر.ک: همان، ص91-90</ref>. | |||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
فهرست مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است. | فهرست مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است. | ||
معانی برخی الفاظ و توضیحات اندکی در پاورقیهای کتاب ذکر شده است. | معانی برخی الفاظ و توضیحات اندکی در پاورقیهای کتاب ذکر شده است. | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
مقدمه و متن کتاب. | مقدمه و متن کتاب. | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
[[زید بن علی بن الحسین(ع)]] | [[زید بن علی بن الحسین(ع)]] | ||
[[تفسیر الشهید زید بن علي]] | [[تفسیر الشهید زید بن علي]] | ||
[[زيد بن علي و مشروعية الثورة عند أهلالبيت عليهمالسلام]] | [[زيد بن علي و مشروعية الثورة عند أهلالبيت عليهمالسلام]] | ||
[[مسند الإمام زيد]] | [[مسند الإمام زيد]] | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: | [[رده:بهمن (1400)]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۲۶
أبوالحسين زيد الشهيد | |
---|---|
پدیدآوران | امین، محسن (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | ابو الحسين زيد الشهيد ابن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب عليهمالسلام سيرته مستوفاة من جميع نواحيها من مولده الى شهادته |
ناشر | [بي نا] |
مکان نشر | [بي جا] - [بي جا] |
چاپ | اول |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
أبوالحسين زيد الشهيد، تألیف آیتالله سید محسن امین عاملی (متوفی 1371ق)، موضوع کتاب بررسی زندگی زید بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب(ع)، از مولد تا شهادت با استفاده از روایات و اخبار است.
ساختار
کتاب، فاقد فصلبندی است و با ذکر تاریخ ولادت و شهادت و صفات زید بن علی آغاز و پس از اشاره به اخباری که در مدح او ذکر شده و انتساب ادعای امامت به او و دلایل قیامش، با ذکر اشعاری در رثای او به پایان آمده است.
گزارش محتوا
مطلع کتاب با این عبارت آغاز شده است: «این کتاب، سیره جد ما ابوالحسین زید شهید بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب است؛ از قبیل ذکر مولد و وفاتش و مادر و سبب نامگذاریاش به زید و صفت و نقش خاتمش و اقوال علما درباره او و آنچه از اخبار در حق او وارد شده و عبادت و برائت جستنش از ادعای امامت و برخی نصوص وارده از او درباره امامت ائمه دوازدهگانه و...[۱]. زید آنگونه که اخطب خوارزم (متوفی 567ق) گفته، در سال 57ق و بنا بر روایت ابوداود (متوفی 275ق) در سال 78ق متولد شده است. نام مادرش حوریه یا حوراست که مختار بن ابو عبیده ثقفی او را خریده و به علی بن حسین(ع) بخشیده بود و خداوند از آن کنیز زید، عمر، علی و خدیجه را به امام سجاد(ع) عطا فرمود[۲]. در توصیف زید شهید میخوانیم: در مقاتل الطالبيين، به سندش از محمد بن فرات چنین نقل کرده: زید بن علی را دیدم که سجده در سیمایش اثر خفیفی گذاشته بود[۳]. ابوالفرج در المقاتل به سندش از ابوخالد چنین نقل کرده است: نقش نگین انگشتری زید بن علی این جمله بود: «اصبر تؤجر و توق تنج»؛ صبر کن تا پاداش بری و بپرهیز تا نجات یابی[۴]. از شیخ مفید نقل شده که بسیاری از شیعیان به امامت زید بن علی معتقد شدند؛ چراکه به هنگام خروج دعوت به «الرضا من آل محمد(ص)» نمود؛ پس مردم گمان کردند که منظورش از این کلام خود اوست، درحالیکه منظورش از آن سخن این نبوده؛ چراکه میدانست برادرش محمد باقر(ع) مستحق امامت است. امام باقر(ع) نیز به هنگام وفاتش فرزندش امام صادق(ع) را امام معرفی کرد[۵]. نصوصی نیز از زید وجود دارد که به امامت ائمه اثناعشر تصریح کرده است. صدوق در امالی در مجلس 181 از عمرو بن خالد نقل کرده که زید بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب(ع) همواره میگفت: در هر زمانی مردی از ما اهلبیت(ع) هست که خداوند با او بر خلقش احتجاج میکند و حجت زمان ما فرزند برادرم، جعفر بن محمد(ع) است. هرکس او را پیروی کند گمراه نمیشود و هرکس با وی مخالفت کند هدایت نمییابد[۶]. اخباری دیگر نیز مؤید این مطلب است؛ از جمله خراز در «كفاية الأثر» نقل کرده: متوکل بن هارون از یحیی بن زید سؤال کرد آیا پدرت در معالم و فروع دین فتوا میداد. گفت یادم نمیآید که فتوا داده باشد[۷]. در مروج الذهب جلد 2، ص181، درباره با خروج زید بن علی و شهادت وی چنین آمده است: در روزگار هشام بن عبدالملک، زید بن علی بن حسین در سال 121 یا 122ق، به شهادت رسید. زید بن علی با برادرش ابوجعفر محمد بن علی بن حسین(ع) مشورت کرد. ایشان به او توصیه کرد که بر اهل کوفه تکیه نکند که اهل فریب و نیرنگ هستند؛ جدت علی(ع) را به قتل رساندند، به عمویت حسن(ع) اعتراض کردند، پدربزرگت حسین(ع) را به شهادت رساندند و...[۸]. برای قیام زید دلایل مختلفی ذکر شده که از آن جمله است:
- برخورد نامناسب هشام بن عبدالملک با زید در حضور درباریان[۹].
- به جهت امر به معروف و نهی از منکر؛ چراکه محرمات و فسق و فجور در عصر بنیامیه رواج یافت[۱۰].
- سعایت ابن خالد نزد هشام مبنی بر اینکه زید و جماعتی میخواهند او را خلع کنند. پس هشام خشمگین شد و زید را تحت فشار قرار داد[۱۱].
- اهل کوفه به او نامه نوشتند[۱۲].
امام سجاد، امام باقر و امام صادق(ع)، شهادت زید را پیش از وقوع آن خبر داده بودند. از جمله از ابوحمزه ثمالی نقل شده است که هر سال یک بار در ایام حج، علی بن حسین(ع) را زیارت میکردم. یک سال وی را زیارت کردم و پسری را بر زانویش نشسته دیدم. پسر برخاست و بهسوی در خانه رفت؛ پس افتاد و سرش مجروح شد و خون جاری شد. امام(ع) بهسرعت برخاست و او را برداشت و خون را از سرش پاک کرد و فرمود: عزیزم، تو را در پناه خدا قرار میدهم از اینکه در کناسه به دار آویخته شوی. عرض کردم پدر و مادرم به فدایت این کدام کناسه است. فرمود: کناسه کوفه. عرض کردم: فدایت شوم این واقعه، قطعی است. فرمود: بلی قسم به کسی که محمد(ص) را به حق مبعوث نمود، اگر پس از من زنده باشی خواهی دید که این غلام در ناحیهای از نواحی کوفه به قتل خواهد رسید، دفن خواهد شد، نبش قبر میشود، ربوده و بر روی زمین کشیده خواهد شد و در کناسه به دار آویخته میشود. عرض کردم فدایت شوم اسم این پسر چیست؟ فرمود: پسرم زید. سپس گریه کرد...[۱۳]. در «كفاية الأثر»، ص86، از محمد بن بکیر نقل شده است که بر زید بن علی وارد شدم، درحالیکه صالح بن بشر نزد او بود. بر او سلام کردم و او قصد خروج بهسوی عراق را داشت. پس به او گفتم: ای فرزند رسول خدا، روایتی را که از پدرت شنیده باشی برای ما نقل کن. زید گفت: پدرم از جدم رسولالله(ص) روایت کرد که فرمود: کسی که خداوند نعمتی به او دهد، باید حمد الهی را بهجای آورد. کسی که در روزی او کندی شود، باید استغفر الله بگوید و کسی که چیزی او را محزون کند، باید لا حول و لا قوة إلا بالله بگوید[۱۴].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است. معانی برخی الفاظ و توضیحات اندکی در پاورقیهای کتاب ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.