نهج‌البلاغه پارسی (دین پرور): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'بنياد نهج‌البلاغه' به 'بنیاد نهج‌البلاغه')
    جز (+رده)
     
    (۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۸: خط ۸:
    [[شریف الرضی، محمد بن حسین]] (گردآورنده)
    [[شریف الرضی، محمد بن حسین]] (گردآورنده)


    [[دین‌پرور، جمال‌الدین]] (مترجم)
    [[دین‌پرور، سید جمال‌الدین]] (مترجم)
    | زبان =فارسی
    | زبان =فارسی
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏38‎‏/‎‏041‎‏ ‎‏1379‎‏الف
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏38‎‏/‎‏041‎‏ ‎‏1379‎‏الف
    خط ۲۴: خط ۲۴:
    | شابک =964-6348-99-8
    | شابک =964-6348-99-8
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =19247
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =03509
    | کتابخوان همراه نور =03509
    | کتابخوان همراه نور =03509
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    خط ۳۱: خط ۳۱:
    }}
    }}


    '''نهج‌البلاغه پارسى''' تألیف آقاى [[دین‌پرور، جمال‌الدین|جمال‌الدین دين‌پرور]] از جمله ترجمه‌هاى نهج‌البلاغه [[امام على(ع)]] مى‌باشد.
    '''نهج‌البلاغه پارسى''' تألیف آقاى [[دین‌پرور، سید جمال‌الدین|جمال‌الدین دين‌پرور]] از جمله ترجمه‌هاى نهج‌البلاغه [[امام على(ع)]] مى‌باشد.


    كلام امام منحصر به يك عصر خاص نيست، فراتر از محدوده‌هاى جغرافيايى و مرزهاى زمانى است و هر جا كه انسانى و جامعه‌اى باشد، نيازمند اين سخنان نورانى و درس‌هاى زندگى‌ساز است. بايد آن‌ها را به زبان روز برگرداند و در ديدگاه همه به ويژه نسل جوان نهاد، زيرا كلام آن حضرت از علم الهى نشأت گرفته و رنگ و بوى كلام نبوى دارد.
    کلام امام منحصر به يک عصر خاص نيست، فراتر از محدوده‌هاى جغرافيايى و مرزهاى زمانى است و هر جا که انسانى و جامعه‌اى باشد، نيازمند اين سخنان نورانى و درس‌هاى زندگى‌ساز است. بايد آن‌ها را به زبان روز برگرداند و در ديدگاه همه به ويژه نسل جوان نهاد، زيرا کلام آن حضرت از علم الهى نشأت گرفته و رنگ و بوى کلام نبوى دارد.


    بر اساس اين فكر در طول بيش از بيست سال با نهج‌البلاغه مأنوس و محشور بودم و به مطالعه متن و شروح آن اشتغال داشتم و بخش‌هايى از آن را ترجمه نمودم و قسمت‌هايى را شرح و تفسير كردم. تلاشم اين بود كه روح كلام امام را در ظرف فرهنگ و زبان روز بريزم و تقديم نسل جوان و فرهيخته كنم تا آنان نيز از اين شهد جان پرور بنوشند و سرشار از دانش علوى گردند و در ميان انديشه‌ها و مكتب‌ها خود را بيابند و استوار دارند و در مقابل بت غرب و شرق و جاهليّت مدرن بايستند و به فرهنگ خود بنازند.
    بر اساس اين فکر در طول بيش از بيست سال با نهج‌البلاغه مأنوس و محشور بودم و به مطالعه متن و شروح آن اشتغال داشتم و بخش‌هايى از آن را ترجمه نمودم و قسمت‌هايى را شرح و تفسير کردم. تلاشم اين بود که روح کلام امام را در ظرف فرهنگ و زبان روز بريزم و تقديم نسل جوان و فرهيخته کنم تا آنان نيز از اين شهد جان پرور بنوشند و سرشار از دانش علوى گردند و در ميان انديشه‌ها و مکتب‌ها خود را بيابند و استوار دارند و در مقابل بت غرب و شرق و جاهليّت مدرن بايستند و به فرهنگ خود بنازند.


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==
    يكى از اهداف بنياد، تهيّه ترجمه‌اى متين و آهنگين از نهج‌البلاغه به زبان فارسى بود كه محتوا و روح كلام اميرمؤمنان على عليه‌السّلام را با بيانى رسا و آشناى زمان با آميزه‌اى از بلاغت در ديدگاه نسل معاصر. سيّد [[موسوی گرمارودی، علی|على موسوى گرمارودى]]، در قصيده بلند و سپيد «باغبان پير تاريخ». بگذارد تا آنان در فضاى فرهنگ علوى و دنياى پرشور و جذّاب انسانى قرار گيرند و خود را بر اساس آن بسازند.
    يکى از اهداف بنياد، تهيّه ترجمه‌اى متين و آهنگين از نهج‌البلاغه به زبان فارسى بود که محتوا و روح کلام اميرمؤمنان على عليه‌السّلام را با بيانى رسا و آشناى زمان با آميزه‌اى از بلاغت در ديدگاه نسل معاصر. سيّد [[موسوی گرمارودی، سید علی|على موسوى گرمارودى]]، در قصيده بلند و سپيد «باغبان پير تاريخ». بگذارد تا آنان در فضاى فرهنگ علوى و دنياى پرشور و جذّاب انسانى قرار گيرند و خود را بر اساس آن بسازند.


    مترجم مى‌گويد: در هر صورت ترجمه چنان متن پر محتوايى آن هم از شخصيّتى چون على(ع) كار ساده‌اى نيست، چون بايد نخست مفهوم آن را دريافت و حتّى‌المقدور به ابعاد و زواياى آن پرداخت و به موقعيّتى كه آن كلام صادر شده است، چشم انداخت و جوانب و حوادث پيچيده بدان را كه گوياى بستر و انگيزه خطبه و نامه است، باز يافت.
    مترجم مى‌گويد: در هر صورت ترجمه چنان متن پر محتوايى آن هم از شخصيّتى چون على(ع) کار ساده‌اى نيست، چون بايد نخست مفهوم آن را دريافت و حتّى‌المقدور به ابعاد و زواياى آن پرداخت و به موقعيّتى که آن کلام صادر شده است، چشم انداخت و جوانب و حوادث پيچيده بدان را که گوياى بستر و انگيزه خطبه و نامه است، باز يافت.


    نيز بسيارى از سخنان بايد براساس مطالب و اصول مسلّمه‌اى كه در جاى خود بيان شده است، برگردانده شود، كه هيچ دانش و نوشتارى نمى‌تواند، بريده از ده‌ها و صدها اصل و قانونِ از پيش ثابت شده، مورد ترجمه قرار گيرد.
    نيز بسيارى از سخنان بايد براساس مطالب و اصول مسلّمه‌اى که در جاى خود بيان شده است، برگردانده شود، که هيچ دانش و نوشتارى نمى‌تواند، بريده از ده‌ها و صدها اصل و قانونِ از پيش ثابت شده، مورد ترجمه قرار گيرد.


    مثلًا درباره خطبه 79 نهج‌البلاغه كه در رابطه با زنان است، چگونه مى‌توان شرايط زمانى، اجتماعى و سياسى را ناديده گرفت و نيز ده‌ها و صدها آيه و روايت مربوطه را مورد توجّه قرار نداد، بعضى از نسخه‌ها در عنوان خطبه فوق نوشته‌اند: «فى ذمّ النّسأ»، بديهى است كه قطعاً اين عنوان از امام نيست، بلكه ناسخ يا گردآورنده براساس فكر و برداشت خود آن را انتخاب كرده است، و ثانياً چگونه امام عليه‌السّلام مطلق زنان را، آن هم به طور كلّى مورد نكوهش قرار مى‌دهد، مگر در قرآن كريم زنان هم رديف مردان در اوج مسائل ايمانى و معنوى و انسانى نيامده‌اند.
    مثلًا درباره خطبه 79 نهج‌البلاغه که در رابطه با زنان است، چگونه مى‌توان شرايط زمانى، اجتماعى و سياسى را ناديده گرفت و نيز ده‌ها و صدها آيه و روايت مربوطه را مورد توجّه قرار نداد، بعضى از نسخه‌ها در عنوان خطبه فوق نوشته‌اند: «فى ذمّ النّسأ»، بديهى است که قطعاً اين عنوان از امام نيست، بلکه ناسخ يا گردآورنده براساس فکر و برداشت خود آن را انتخاب کرده است، و ثانياً چگونه امام عليه‌السّلام مطلق زنان را، آن هم به طور کلّى مورد نکوهش قرار مى‌دهد، مگر در قرآن کريم زنان هم رديف مردان در اوج مسائل ايمانى و معنوى و انسانى نيامده‌اند.


    پس امانت در ترجمه ايجاب مى‌كند، كلام امام [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]]، طورى بيان شود كه شبهه ايجاد نكند و بر خلاف واقع مطلبى را منعكس نسازد. اينجا ترجمه تحت اللّفظى، رعايت امانت نيست، اگر نگوييم خيانت و خلاف حقيقت است.
    پس امانت در ترجمه ايجاب مى‌کند، کلام امام [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]]، طورى بيان شود که شبهه ايجاد نکند و بر خلاف واقع مطلبى را منعکس نسازد. اينجا ترجمه تحت اللّفظى، رعايت امانت نيست، اگر نگوييم خيانت و خلاف حقيقت است.


    پس ترجمه درست آن نيست كه مترجم هر چه در كتاب لغت آمده است، همان را بياورد. او ضامن محتوا و مفهوم است، گاه ايجاب مى‌كند، اصل متن تحت اللّفظى ترجمه نشود و به جاى آن جمله‌اى كه جان كلام است، آورده شود، و گاه مى‌بايست كلمه‌اى در ترجمه اضافه يا كم شود و نيازى هم به باز كردن پرانتز و قلّاده و... ندارد، و بسيارى از اوقات بايد در پانويس توضيح داد و يا به كتاب و نوشته‌اى ارجاع نمود.
    پس ترجمه درست آن نيست که مترجم هر چه در کتاب لغت آمده است، همان را بياورد. او ضامن محتوا و مفهوم است، گاه ايجاب مى‌کند، اصل متن تحت اللّفظى ترجمه نشود و به جاى آن جمله‌اى که جان کلام است، آورده شود، و گاه مى‌بايست کلمه‌اى در ترجمه اضافه يا کم شود و نيازى هم به باز کردن پرانتز و قلّاده و... ندارد، و بسيارى از اوقات بايد در پانويس توضيح داد و يا به کتاب و نوشته‌اى ارجاع نمود.


    امانت در ترجمه يك اصل درست و قابل احترام است؛ امّا اصول ديگرى هم هست كه بايد رعايت شود، جلوگيرى از القاى شبهه و تشويش ذهن خواننده و ارائه بحث جامع و كامل هم از همان اصول مسلّم و پذيرفته شده است.
    امانت در ترجمه يک اصل درست و قابل احترام است؛ امّا اصول ديگرى هم هست که بايد رعايت شود، جلوگيرى از القاى شبهه و تشويش ذهن خواننده و ارائه بحث جامع و کامل هم از همان اصول مسلّم و پذيرفته شده است.


    اين قلم، ترجمه را «برگردان متن و محتوا بر اساس فرهنگ و ادب پارسى» قرار داده است و همه تلاشش بر اين بوده كه تا حدّ ممكن به ژرفاى كلام امام دست يابد و با استفاده از شروح و ديگر منابع، در ارائه و نمايش كلام امام توفيق پيدا كند. همه فكر و سعى مترجم بر اين بوده است كه در فهم متن، كاوش كند و آن را در قالب‌هاى زود فهم و زيباى پارسى بريزد و در مواردى كه مفسّران و شارحان مطالب متعدّد و متنوّع آورده و احتمالاتى را بيان كرده‌اند، به غور و تأمّل بيشتر پرداخته و آنچه را نزديك‌تر به كلام امام يافته، برگزيده است.
    اين قلم، ترجمه را «برگردان متن و محتوا بر اساس فرهنگ و ادب پارسى» قرار داده است و همه تلاشش بر اين بوده که تا حدّ ممکن به ژرفاى کلام امام دست يابد و با استفاده از شروح و ديگر منابع، در ارائه و نمايش کلام امام توفيق پيدا کند. همه فکر و سعى مترجم بر اين بوده است که در فهم متن، کاوش کند و آن را در قالب‌هاى زود فهم و زيباى پارسى بريزد و در مواردى که مفسّران و شارحان مطالب متعدّد و متنوّع آورده و احتمالاتى را بيان کرده‌اند، به غور و تأمّل بيشتر پرداخته و آنچه را نزديک‌تر به کلام امام يافته، برگزيده است.


    مهم‌ترين ويژگى اين ترجمه از نام آن پيداست. اگر رسالت ترجمه را اداى مقصود و بيان مطلوب از زبان مبدأ، به زبان مقصد بدانيم و باور داشته باشيم، ترجمه‌اى موفق و مطلوب است كه بتواند كنه و عمق مفهوم مورد نظر را در متن اصلى به زبان دوم برگرداند. در اين صورت «نهج‌البلاغه پارسى» پيش از هر چيز فهم و درك صحيح و آسان مخاطب فارسى زبان را موردنظر قرار داده و در رسيدن به اين مقصود موفق شده است.
    مهم‌ترين ويژگى اين ترجمه از نام آن پيداست. اگر رسالت ترجمه را اداى مقصود و بيان مطلوب از زبان مبدأ، به زبان مقصد بدانيم و باور داشته باشيم، ترجمه‌اى موفق و مطلوب است که بتواند کنه و عمق مفهوم مورد نظر را در متن اصلى به زبان دوم برگرداند. در اين صورت «نهج‌البلاغه پارسى» پيش از هر چيز فهم و درک صحيح و آسان مخاطب فارسى زبان را موردنظر قرار داده و در رسيدن به اين مقصود موفق شده است.


    مترجم محترم خود در عنوان فرعى كتاب اين تعبير را به كار برده‌اند: «ترجمه متن و محتواى كلام [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] براساس فرهنگ و ادب پارسى».
    مترجم محترم خود در عنوان فرعى کتاب اين تعبير را به کار برده‌اند: «ترجمه متن و محتواى کلام [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] براساس فرهنگ و ادب پارسى».


    به جز مقدمه مترجم بخشى از پيام حضرت [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]]، به كنگره هزاره نهج‌البلاغه را در آغاز آن مى‌خوانيم. همچنين در پايان كتاب يادداشت‌هاى مترجم بر اساس شماره‌هاى فرعى متن ترجمه و نيز فهرست عناوين خطبه‌ها، نامه‌ها، حكمت‌ها همراه با عنوان‌هاى متفاوت ترجمه فارسى آمده است. در نخستين نظر سختى ترجمه نهج‌البلاغه و اهميت ويژه آن به چشم مى‌آيد.
    به جز مقدمه مترجم بخشى از پيام حضرت [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]]، به کنگره هزاره نهج‌البلاغه را در آغاز آن مى‌خوانيم. همچنين در پايان کتاب يادداشت‌هاى مترجم بر اساس شماره‌هاى فرعى متن ترجمه و نيز فهرست عناوين خطبه‌ها، نامه‌ها، حکمت‌ها همراه با عنوان‌هاى متفاوت ترجمه فارسى آمده است. در نخستين نظر سختى ترجمه نهج‌البلاغه و اهميت ويژه آن به چشم مى‌آيد.


    مترجم محترم با رويكرد پارسى كردن، نهج‌البلاغه آن هم براى مخاطب سال 1379 و 1380 ابتدا عنوان‌هاى اصلى را آگاهانه تغيير داده و لزوما به عنوان‌هاى انتخابى مؤلف وفادار نمانده است و آنگاه با اضافه كردن عنوان‌هاى فرعى در هر بخش متن را كوتاه كرده و به صورت پاره‌هاى مختلف از هم جدا ساخته است.
    مترجم محترم با رويکرد پارسى کردن، نهج‌البلاغه آن هم براى مخاطب سال 1379 و 1380 ابتدا عنوان‌هاى اصلى را آگاهانه تغيير داده و لزوما به عنوان‌هاى انتخابى مؤلف وفادار نمانده است و آنگاه با اضافه کردن عنوان‌هاى فرعى در هر بخش متن را کوتاه کرده و به صورت پاره‌هاى مختلف از هم جدا ساخته است.


    نثر روان و تقريبا يك دست آن، به همين ترتيب تا پايان كتاب با خواننده ارتباط برقرار مى‌كند و در هر قدم به زبان و ادبيات امروز با خواننده سخن مى‌گويد.
    نثر روان و تقريبا يک دست آن، به همين ترتيب تا پايان کتاب با خواننده ارتباط برقرار مى‌کند و در هر قدم به زبان و ادبيات امروز با خواننده سخن مى‌گويد.


    گاهى نيز دقّت مترجم در حفظ عبارت اصلى متن نمايان مى‌شود. در مواردى كه عبارت خاصّى قابل فهم در زبان فارسى نيست و موضوع نياز به شرح و تفسير دارد، مترجم بيان موضوع را به يادداشت‌هاى خود واگذاشته و با وارد كردن كلمات فارسى نامأنوس يا نامربوط خواننده را دچار سرشكستگى نكرده است. عبارت «لا همامة نفس اضطراب فيها» در خطبه آغازين كتاب چنين است. تعبير «همامة نفس» معنايى عميق و فلسفى-كلامى دارد و در شروح نهج‌البلاغه مفاهيم متفاوتى براى آن برشمرده‌اند. مترجم محترم عينا در ترجمه فارسى همين كلمه را به كار برده و نوشته‌اند: «نيازى به حركت جديد در ذات خود و يا «همامه‌اى» از فراسوى آن نداشت»؛ در حالى‌كه بعضى مترجمان ديگر عباراتى چون «پتياره» در مقابل اين تعبير آورده‌اند يا به بيان كلّى موضوع اكتفا كرده‌اند.
    گاهى نيز دقّت مترجم در حفظ عبارت اصلى متن نمايان مى‌شود. در مواردى که عبارت خاصّى قابل فهم در زبان فارسى نيست و موضوع نياز به شرح و تفسير دارد، مترجم بيان موضوع را به يادداشت‌هاى خود واگذاشته و با وارد کردن کلمات فارسى نامأنوس يا نامربوط خواننده را دچار سرشکستگى نکرده است. عبارت «لا همامة نفس اضطراب فيها» در خطبه آغازين کتاب چنين است. تعبير «همامة نفس» معنايى عميق و فلسفى-کلامى دارد و در شروح نهج‌البلاغه مفاهيم متفاوتى براى آن برشمرده‌اند. مترجم محترم عينا در ترجمه فارسى همين کلمه را به کار برده و نوشته‌اند: «نيازى به حرکت جديد در ذات خود و يا «همامه‌اى» از فراسوى آن نداشت»؛ در حالى‌که بعضى مترجمان ديگر عباراتى چون «پتياره» در مقابل اين تعبير آورده‌اند يا به بيان کلّى موضوع اکتفا کرده‌اند.


    اين ترجمه از اين جهت به طور خاص براى جوان‌ترها مناسب است. به تعبير ديگر مى‌توان گفت بنیاد نهج‌البلاغه اينك يك ترجمه خانواده از اين كتاب گران‌سنگ بدست داده و در سال [[امام على(ع)]] به ارادتمندان و دوستداران آن بزرگوار تقديم كرده است.
    اين ترجمه از اين جهت به طور خاص براى جوان‌ترها مناسب است. به تعبير ديگر مى‌توان گفت بنیاد نهج‌البلاغه اينک يک ترجمه خانواده از اين کتاب گران‌سنگ بدست داده و در سال [[امام على(ع)]] به ارادتمندان و دوستداران آن بزرگوار تقديم کرده است.


    البته شروع اين ترجمه جديد نيست، شايد بعضى از قسمت‌هاى آن مربوط به بيست سال پيش باشد و به همين دليل انگيزه قوى براى نشر آن نبود؛ ولى از آنجا كه نهج‌البلاغه يك كتاب معمولى از يك نویسنده عادى نيست و كلمات دربردارنده مفاهيم ژرف و گسترده‌يى است، هر كس با ديدگاه خاص و زاويه‌يى مخصوص بدان مى‌نگرد و با زبان و بيانى ديگر به پردازش و استخراج مفاهيم مبادرت مى‌كند، مترجم نيز در مطالعه نهج‌البلاغه دريافت‌هايى داشته كه مى‌خواسته آن را به شكل و شيوه‌يى بيان كند و شور و هيجانى را مى‌ديده و در جستجوى قالب‌هايى بوده كه بتواند، لااقل بخشى از آن را اظهار دارد. بعضى از مترجمان به پاس داشت امانت در ترجمه، مطالب پيچيده و احيانا غير قابل فهمى را نگاشته‌اند كه ممكن است، از نظر دستورى صحيح باشد؛ ولى در هر صورت نامفهوم است و خلاصه آنكه باز هم براى فارسى زبانان اين زمان كه با ادبيات ويژه الفاظ و عبارات جديد مواجهند ترجمه جديدى را مى‌طلبيد. به علاوه از بنیاد نهج‌البلاغه اين انتظار و خواست مكرر بود كه خود بر اساس سال‌ها مطالعه و تحقيق و در واقع تخصص در اين كار ترجمه‌يى را عرضه كند.
    البته شروع اين ترجمه جديد نيست، شايد بعضى از قسمت‌هاى آن مربوط به بيست سال پيش باشد و به همين دليل انگيزه قوى براى نشر آن نبود؛ ولى از آنجا که نهج‌البلاغه يک کتاب معمولى از يک نویسنده عادى نيست و کلمات دربردارنده مفاهيم ژرف و گسترده‌يى است، هر کس با ديدگاه خاص و زاويه‌يى مخصوص بدان مى‌نگرد و با زبان و بيانى ديگر به پردازش و استخراج مفاهيم مبادرت مى‌کند، مترجم نيز در مطالعه نهج‌البلاغه دريافت‌هايى داشته که مى‌خواسته آن را به شکل و شيوه‌يى بيان کند و شور و هيجانى را مى‌ديده و در جستجوى قالب‌هايى بوده که بتواند، لااقل بخشى از آن را اظهار دارد. بعضى از مترجمان به پاس داشت امانت در ترجمه، مطالب پيچيده و احيانا غير قابل فهمى را نگاشته‌اند که ممکن است، از نظر دستورى صحيح باشد؛ ولى در هر صورت نامفهوم است و خلاصه آنکه باز هم براى فارسى زبانان اين زمان که با ادبيات ويژه الفاظ و عبارات جديد مواجهند ترجمه جديدى را مى‌طلبيد. به علاوه از بنیاد نهج‌البلاغه اين انتظار و خواست مکرر بود که خود بر اساس سال‌ها مطالعه و تحقيق و در واقع تخصص در اين کار ترجمه‌يى را عرضه کند.


    شيوه‌يى كه در اين ترجمه بكار رفته، راه سوم است؛ يعنى نه ترجمه تحت اللفظى است و نه ترجمه آزاد، بلكه برگردان مفهوم و محتوى بر اساس فرهنگ و ادب پارسى است؛ يعنى آنچه در ترجمه منظور است و اساسا يك مترجم آن را مى‌جويد، آنست كه مى‌خواهد، در زبان دوم و با الفاظ و اصطلاحات متداول مطالب اصلى كتاب را منتقل كند، و اين در بعضى موارد با ترجمه تحت اللفظى نمى‌سازد، الفاظ و عبارات مخصوص زبان دوم را مى‌خواهد كه در موارد مشابه بكار برده مى‌شود. ترجمه الفاظ ضرب المثل‌ها و كنايات و استعارات نمى‌تواند، مفهوم مورد نظر صاحب متن اصلى را برساند، بايد تفحص كرد و مثالى كه در زبان دوم در چنين مواردى بكار مى‌رود، پيدا كرد و اگر نباشد با عباراتى، آن مثل را تفسير كرده و توضيح داد، و گاه ترجمه تحت اللفظى نمى‌تواند، فخامت و والائى متن را منتقل كند، بايد دست به دامن جملات و كلماتى شد كه لااقل بتواند، بخشى از آن را در ديدگاه خواننده زبان دوم بگذارد و از اين قبيل مطالب بود كه ترجمه جديد به دنياى كتاب راه يافت.
    شيوه‌يى که در اين ترجمه بکار رفته، راه سوم است؛ يعنى نه ترجمه تحت اللفظى است و نه ترجمه آزاد، بلکه برگردان مفهوم و محتوى بر اساس فرهنگ و ادب پارسى است؛ يعنى آنچه در ترجمه منظور است و اساسا يک مترجم آن را مى‌جويد، آنست که مى‌خواهد، در زبان دوم و با الفاظ و اصطلاحات متداول مطالب اصلى کتاب را منتقل کند، و اين در بعضى موارد با ترجمه تحت اللفظى نمى‌سازد، الفاظ و عبارات مخصوص زبان دوم را مى‌خواهد که در موارد مشابه بکار برده مى‌شود. ترجمه الفاظ ضرب المثل‌ها و کنايات و استعارات نمى‌تواند، مفهوم مورد نظر صاحب متن اصلى را برساند، بايد تفحص کرد و مثالى که در زبان دوم در چنين مواردى بکار مى‌رود، پيدا کرد و اگر نباشد با عباراتى، آن مثل را تفسير کرده و توضيح داد، و گاه ترجمه تحت اللفظى نمى‌تواند، فخامت و والائى متن را منتقل کند، بايد دست به دامن جملات و کلماتى شد که لااقل بتواند، بخشى از آن را در ديدگاه خواننده زبان دوم بگذارد و از اين قبيل مطالب بود که ترجمه جديد به دنياى کتاب راه يافت.


    == منابع مقاله ==
    == منابع مقاله ==
    خط ۷۹: خط ۷۹:


    {{نهج‌البلاغه}}
    {{نهج‌البلاغه}}


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    خط ۸۷: خط ۸۶:
    [[رده:ائمه اثنی عشر (دوازده امام)]]
    [[رده:ائمه اثنی عشر (دوازده امام)]]
    [[رده:حالات فردی]]
    [[رده:حالات فردی]]
    [[رده:علی بن ابی‌طالب(ع)]]
    [[رده:امام علی(ع)]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۲۲

    نهج‌البلاغه پارسی (دین پرور)
    نهج‌البلاغه پارسی (دین پرور)
    پدیدآورانعلی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول (نویسنده)

    شریف الرضی، محمد بن حسین (گردآورنده)

    دین‌پرور، سید جمال‌الدین (مترجم)
    عنوان‌های دیگرنهج‌البلاغه. فارسی - عربی
    ناشربنیاد نهج‌البلاغه
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1379 ش
    چاپ1
    شابک964-6348-99-8
    موضوععلی بن ابی‌طالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - خطبه‌ها علی بن ابی‌طالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - کلمات قصار
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏38‎‏/‎‏041‎‏ ‎‏1379‎‏الف
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    نهج‌البلاغه پارسى تألیف آقاى جمال‌الدین دين‌پرور از جمله ترجمه‌هاى نهج‌البلاغه امام على(ع) مى‌باشد.

    کلام امام منحصر به يک عصر خاص نيست، فراتر از محدوده‌هاى جغرافيايى و مرزهاى زمانى است و هر جا که انسانى و جامعه‌اى باشد، نيازمند اين سخنان نورانى و درس‌هاى زندگى‌ساز است. بايد آن‌ها را به زبان روز برگرداند و در ديدگاه همه به ويژه نسل جوان نهاد، زيرا کلام آن حضرت از علم الهى نشأت گرفته و رنگ و بوى کلام نبوى دارد.

    بر اساس اين فکر در طول بيش از بيست سال با نهج‌البلاغه مأنوس و محشور بودم و به مطالعه متن و شروح آن اشتغال داشتم و بخش‌هايى از آن را ترجمه نمودم و قسمت‌هايى را شرح و تفسير کردم. تلاشم اين بود که روح کلام امام را در ظرف فرهنگ و زبان روز بريزم و تقديم نسل جوان و فرهيخته کنم تا آنان نيز از اين شهد جان پرور بنوشند و سرشار از دانش علوى گردند و در ميان انديشه‌ها و مکتب‌ها خود را بيابند و استوار دارند و در مقابل بت غرب و شرق و جاهليّت مدرن بايستند و به فرهنگ خود بنازند.

    گزارش محتوا

    يکى از اهداف بنياد، تهيّه ترجمه‌اى متين و آهنگين از نهج‌البلاغه به زبان فارسى بود که محتوا و روح کلام اميرمؤمنان على عليه‌السّلام را با بيانى رسا و آشناى زمان با آميزه‌اى از بلاغت در ديدگاه نسل معاصر. سيّد على موسوى گرمارودى، در قصيده بلند و سپيد «باغبان پير تاريخ». بگذارد تا آنان در فضاى فرهنگ علوى و دنياى پرشور و جذّاب انسانى قرار گيرند و خود را بر اساس آن بسازند.

    مترجم مى‌گويد: در هر صورت ترجمه چنان متن پر محتوايى آن هم از شخصيّتى چون على(ع) کار ساده‌اى نيست، چون بايد نخست مفهوم آن را دريافت و حتّى‌المقدور به ابعاد و زواياى آن پرداخت و به موقعيّتى که آن کلام صادر شده است، چشم انداخت و جوانب و حوادث پيچيده بدان را که گوياى بستر و انگيزه خطبه و نامه است، باز يافت.

    نيز بسيارى از سخنان بايد براساس مطالب و اصول مسلّمه‌اى که در جاى خود بيان شده است، برگردانده شود، که هيچ دانش و نوشتارى نمى‌تواند، بريده از ده‌ها و صدها اصل و قانونِ از پيش ثابت شده، مورد ترجمه قرار گيرد.

    مثلًا درباره خطبه 79 نهج‌البلاغه که در رابطه با زنان است، چگونه مى‌توان شرايط زمانى، اجتماعى و سياسى را ناديده گرفت و نيز ده‌ها و صدها آيه و روايت مربوطه را مورد توجّه قرار نداد، بعضى از نسخه‌ها در عنوان خطبه فوق نوشته‌اند: «فى ذمّ النّسأ»، بديهى است که قطعاً اين عنوان از امام نيست، بلکه ناسخ يا گردآورنده براساس فکر و برداشت خود آن را انتخاب کرده است، و ثانياً چگونه امام عليه‌السّلام مطلق زنان را، آن هم به طور کلّى مورد نکوهش قرار مى‌دهد، مگر در قرآن کريم زنان هم رديف مردان در اوج مسائل ايمانى و معنوى و انسانى نيامده‌اند.

    پس امانت در ترجمه ايجاب مى‌کند، کلام امام اميرالمؤمنين على(ع)، طورى بيان شود که شبهه ايجاد نکند و بر خلاف واقع مطلبى را منعکس نسازد. اينجا ترجمه تحت اللّفظى، رعايت امانت نيست، اگر نگوييم خيانت و خلاف حقيقت است.

    پس ترجمه درست آن نيست که مترجم هر چه در کتاب لغت آمده است، همان را بياورد. او ضامن محتوا و مفهوم است، گاه ايجاب مى‌کند، اصل متن تحت اللّفظى ترجمه نشود و به جاى آن جمله‌اى که جان کلام است، آورده شود، و گاه مى‌بايست کلمه‌اى در ترجمه اضافه يا کم شود و نيازى هم به باز کردن پرانتز و قلّاده و... ندارد، و بسيارى از اوقات بايد در پانويس توضيح داد و يا به کتاب و نوشته‌اى ارجاع نمود.

    امانت در ترجمه يک اصل درست و قابل احترام است؛ امّا اصول ديگرى هم هست که بايد رعايت شود، جلوگيرى از القاى شبهه و تشويش ذهن خواننده و ارائه بحث جامع و کامل هم از همان اصول مسلّم و پذيرفته شده است.

    اين قلم، ترجمه را «برگردان متن و محتوا بر اساس فرهنگ و ادب پارسى» قرار داده است و همه تلاشش بر اين بوده که تا حدّ ممکن به ژرفاى کلام امام دست يابد و با استفاده از شروح و ديگر منابع، در ارائه و نمايش کلام امام توفيق پيدا کند. همه فکر و سعى مترجم بر اين بوده است که در فهم متن، کاوش کند و آن را در قالب‌هاى زود فهم و زيباى پارسى بريزد و در مواردى که مفسّران و شارحان مطالب متعدّد و متنوّع آورده و احتمالاتى را بيان کرده‌اند، به غور و تأمّل بيشتر پرداخته و آنچه را نزديک‌تر به کلام امام يافته، برگزيده است.

    مهم‌ترين ويژگى اين ترجمه از نام آن پيداست. اگر رسالت ترجمه را اداى مقصود و بيان مطلوب از زبان مبدأ، به زبان مقصد بدانيم و باور داشته باشيم، ترجمه‌اى موفق و مطلوب است که بتواند کنه و عمق مفهوم مورد نظر را در متن اصلى به زبان دوم برگرداند. در اين صورت «نهج‌البلاغه پارسى» پيش از هر چيز فهم و درک صحيح و آسان مخاطب فارسى زبان را موردنظر قرار داده و در رسيدن به اين مقصود موفق شده است.

    مترجم محترم خود در عنوان فرعى کتاب اين تعبير را به کار برده‌اند: «ترجمه متن و محتواى کلام اميرالمؤمنين على(ع) براساس فرهنگ و ادب پارسى».

    به جز مقدمه مترجم بخشى از پيام حضرت امام خمينى، به کنگره هزاره نهج‌البلاغه را در آغاز آن مى‌خوانيم. همچنين در پايان کتاب يادداشت‌هاى مترجم بر اساس شماره‌هاى فرعى متن ترجمه و نيز فهرست عناوين خطبه‌ها، نامه‌ها، حکمت‌ها همراه با عنوان‌هاى متفاوت ترجمه فارسى آمده است. در نخستين نظر سختى ترجمه نهج‌البلاغه و اهميت ويژه آن به چشم مى‌آيد.

    مترجم محترم با رويکرد پارسى کردن، نهج‌البلاغه آن هم براى مخاطب سال 1379 و 1380 ابتدا عنوان‌هاى اصلى را آگاهانه تغيير داده و لزوما به عنوان‌هاى انتخابى مؤلف وفادار نمانده است و آنگاه با اضافه کردن عنوان‌هاى فرعى در هر بخش متن را کوتاه کرده و به صورت پاره‌هاى مختلف از هم جدا ساخته است.

    نثر روان و تقريبا يک دست آن، به همين ترتيب تا پايان کتاب با خواننده ارتباط برقرار مى‌کند و در هر قدم به زبان و ادبيات امروز با خواننده سخن مى‌گويد.

    گاهى نيز دقّت مترجم در حفظ عبارت اصلى متن نمايان مى‌شود. در مواردى که عبارت خاصّى قابل فهم در زبان فارسى نيست و موضوع نياز به شرح و تفسير دارد، مترجم بيان موضوع را به يادداشت‌هاى خود واگذاشته و با وارد کردن کلمات فارسى نامأنوس يا نامربوط خواننده را دچار سرشکستگى نکرده است. عبارت «لا همامة نفس اضطراب فيها» در خطبه آغازين کتاب چنين است. تعبير «همامة نفس» معنايى عميق و فلسفى-کلامى دارد و در شروح نهج‌البلاغه مفاهيم متفاوتى براى آن برشمرده‌اند. مترجم محترم عينا در ترجمه فارسى همين کلمه را به کار برده و نوشته‌اند: «نيازى به حرکت جديد در ذات خود و يا «همامه‌اى» از فراسوى آن نداشت»؛ در حالى‌که بعضى مترجمان ديگر عباراتى چون «پتياره» در مقابل اين تعبير آورده‌اند يا به بيان کلّى موضوع اکتفا کرده‌اند.

    اين ترجمه از اين جهت به طور خاص براى جوان‌ترها مناسب است. به تعبير ديگر مى‌توان گفت بنیاد نهج‌البلاغه اينک يک ترجمه خانواده از اين کتاب گران‌سنگ بدست داده و در سال امام على(ع) به ارادتمندان و دوستداران آن بزرگوار تقديم کرده است.

    البته شروع اين ترجمه جديد نيست، شايد بعضى از قسمت‌هاى آن مربوط به بيست سال پيش باشد و به همين دليل انگيزه قوى براى نشر آن نبود؛ ولى از آنجا که نهج‌البلاغه يک کتاب معمولى از يک نویسنده عادى نيست و کلمات دربردارنده مفاهيم ژرف و گسترده‌يى است، هر کس با ديدگاه خاص و زاويه‌يى مخصوص بدان مى‌نگرد و با زبان و بيانى ديگر به پردازش و استخراج مفاهيم مبادرت مى‌کند، مترجم نيز در مطالعه نهج‌البلاغه دريافت‌هايى داشته که مى‌خواسته آن را به شکل و شيوه‌يى بيان کند و شور و هيجانى را مى‌ديده و در جستجوى قالب‌هايى بوده که بتواند، لااقل بخشى از آن را اظهار دارد. بعضى از مترجمان به پاس داشت امانت در ترجمه، مطالب پيچيده و احيانا غير قابل فهمى را نگاشته‌اند که ممکن است، از نظر دستورى صحيح باشد؛ ولى در هر صورت نامفهوم است و خلاصه آنکه باز هم براى فارسى زبانان اين زمان که با ادبيات ويژه الفاظ و عبارات جديد مواجهند ترجمه جديدى را مى‌طلبيد. به علاوه از بنیاد نهج‌البلاغه اين انتظار و خواست مکرر بود که خود بر اساس سال‌ها مطالعه و تحقيق و در واقع تخصص در اين کار ترجمه‌يى را عرضه کند.

    شيوه‌يى که در اين ترجمه بکار رفته، راه سوم است؛ يعنى نه ترجمه تحت اللفظى است و نه ترجمه آزاد، بلکه برگردان مفهوم و محتوى بر اساس فرهنگ و ادب پارسى است؛ يعنى آنچه در ترجمه منظور است و اساسا يک مترجم آن را مى‌جويد، آنست که مى‌خواهد، در زبان دوم و با الفاظ و اصطلاحات متداول مطالب اصلى کتاب را منتقل کند، و اين در بعضى موارد با ترجمه تحت اللفظى نمى‌سازد، الفاظ و عبارات مخصوص زبان دوم را مى‌خواهد که در موارد مشابه بکار برده مى‌شود. ترجمه الفاظ ضرب المثل‌ها و کنايات و استعارات نمى‌تواند، مفهوم مورد نظر صاحب متن اصلى را برساند، بايد تفحص کرد و مثالى که در زبان دوم در چنين مواردى بکار مى‌رود، پيدا کرد و اگر نباشد با عباراتى، آن مثل را تفسير کرده و توضيح داد، و گاه ترجمه تحت اللفظى نمى‌تواند، فخامت و والائى متن را منتقل کند، بايد دست به دامن جملات و کلماتى شد که لااقل بتواند، بخشى از آن را در ديدگاه خواننده زبان دوم بگذارد و از اين قبيل مطالب بود که ترجمه جديد به دنياى کتاب راه يافت.

    منابع مقاله

    1. فصلنامه نهج‌البلاغه شماره 1، عنون مقاله: نهج‌البلاغه پارسى در بوته نقد
    2. فصلنامه نهج‌البلاغه شمار 1، عنوان مقاله: بنیاد نهج‌البلاغه از زبان حجةالاسلام سيد جمال‌الدين دين‌پرور مؤسس و رئيس بنیاد نهج‌البلاغه