دیوان پروین اعتصامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'دیوان اشعار (ابهام زدایی)' به 'دیوان اشعار (ابهامزدایی)') |
||
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[ | [[اعتصامی، پروین]] (نويسنده) | ||
[[ذو الفقاري، محمد علي]] (محقق) | [[ذو الفقاري، محمد علي]] (محقق) | ||
[[ خسروي، حسين]] (خطاط) | [[خسروي، حسين]] (خطاط) | ||
| زبان = | | زبان = فارسی | ||
| کد کنگره = 1383 7614 PIR | | کد کنگره = 1383 7614 PIR | ||
| موضوع = شعر | | موضوع = شعر فارسی- قرن 14 | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| شابک = 964-90267-8-9 | | شابک = 964-90267-8-9 | ||
| تعداد جلد = | | تعداد جلد = | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =03320 | ||
| کتابخوان همراه نور =3320 | | کتابخوان همراه نور =3320 | ||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
}} | }} | ||
'''دیوان پروین اعتصامی'''، مجموعه اشعار بانوی شاعره، پروین اعتصامی است، با مقدمه محمدعلی ذوالفقاری و به خط حسین خسروی (استاد انجمن خوشنویسان ایران) که توسط انتشارات اوسان به چاپ رسیده است. | |||
{{کاربردهای دیگر|دیوان اشعار (ابهامزدایی)}} | |||
'''دیوان پروین اعتصامی'''، مجموعه اشعار بانوی شاعره، [[اعتصامی، پروین|پروین اعتصامی]] است، با مقدمه [[ذو الفقاري، محمد علي|محمدعلی ذوالفقاری]] و به خط [[خسروي، حسين|حسین خسروی]] (استاد انجمن خوشنویسان ایران) که توسط انتشارات اوسان به چاپ رسیده است. | |||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب دارای مقدمه به قلم محمدعلی ذوالفقاری (مدیر انتشارات اوسان) و مجموعه اشعار در 42 قطعه و سایر قالبهای شعری است. پایانبخش اشعار کتاب، قطعهای است که پروین برای سنگ مزار خودش سروده است. | کتاب دارای مقدمه به قلم محمدعلی ذوالفقاری (مدیر انتشارات اوسان) و مجموعه اشعار در 42 قطعه و سایر قالبهای شعری است. پایانبخش اشعار کتاب، قطعهای است که [[اعتصامی، پروین|پروین]] برای سنگ مزار خودش سروده است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
تأثیر شعر قدما و وارثان شیوه آنها در آن عصر، در کلام پروین و در قالبهای بیانی و اندیشههای اخلاقی و اجتماعی او بهطور محسوسی مجال جلوه یافت. به تعبیر پدرش یوسف اعتصامالملک، «شعر پروین، شعر اوقات و احوال و اشخاص نیست؛ شعر تربیت و تهذیب و تعمیم اخلاق کریمه است؛ ترانه روحافزای مهر و عاطفت و فضیلت است؛ نغمه جذاب سعی و عمل و همت و اقدام است؛ سرود بیداری و پرهیزگاری و رستگاری است». | تأثیر شعر قدما و وارثان شیوه آنها در آن عصر، در کلام [[اعتصامی، پروین|پروین]] و در قالبهای بیانی و اندیشههای اخلاقی و اجتماعی او بهطور محسوسی مجال جلوه یافت. به تعبیر پدرش یوسف اعتصامالملک، «شعر پروین، شعر اوقات و احوال و اشخاص نیست؛ شعر تربیت و تهذیب و تعمیم اخلاق کریمه است؛ ترانه روحافزای مهر و عاطفت و فضیلت است؛ نغمه جذاب سعی و عمل و همت و اقدام است؛ سرود بیداری و پرهیزگاری و رستگاری است». | ||
ملکالشعرای بهار که از قریحه و استعداد کمنظیر پروین آگاه بود، در شعر وی به چشم تقدیر و تحسین مینگریست و برای چاپ اول دیوان پروین که دو سالی قبل از وفات پدرش در 1314 در تهران نشر یافت، مقدمهای نوشت که آکنده از تحسین و تمجید شاعرانه بود و همچنین علامه قزوینی بعد از نشر دیوان، نامهای نوشت و در آن به تأثیر قابل ملاحظهای که اشراف و ارشاد میرزا یوسف خان اعتصامالملک آشتیانی در تهذیب و تقویت قریحه شاعری پروین داشت، اشاره دارد و پیداست که تربیت پدر باید عامل عمدهای در تربیت ذوقی آن شاعره جوان داشته باشد. عشق و علاقه پروین به پدر هم در جایجای دیوان او پیداست. مرثیهای که او در مرگ پدر دارد و قطعهای که برای لوح مزار خودش سروده نیز حاکی از آن است که زندگی او بعد از وفات پدر بیشتر در تلخی و حسرت گذشته است<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، صفحه ح</ref>. | |||
[[بهار، محمدتقی|ملکالشعرای بهار]] که از قریحه و استعداد کمنظیر [[اعتصامی، پروین|پروین]] آگاه بود، در شعر وی به چشم تقدیر و تحسین مینگریست و برای چاپ اول دیوان [[اعتصامی، پروین|پروین]] که دو سالی قبل از وفات پدرش در 1314 در تهران نشر یافت، مقدمهای نوشت که آکنده از تحسین و تمجید شاعرانه بود و همچنین علامه قزوینی بعد از نشر دیوان، نامهای نوشت و در آن به تأثیر قابل ملاحظهای که اشراف و ارشاد میرزا یوسف خان اعتصامالملک آشتیانی در تهذیب و تقویت قریحه شاعری [[اعتصامی، پروین|پروین]] داشت، اشاره دارد و پیداست که تربیت پدر باید عامل عمدهای در تربیت ذوقی آن شاعره جوان داشته باشد. عشق و علاقه [[اعتصامی، پروین|پروین]] به پدر هم در جایجای دیوان او پیداست. مرثیهای که او در مرگ پدر دارد و قطعهای که برای لوح مزار خودش سروده نیز حاکی از آن است که زندگی او بعد از وفات پدر بیشتر در تلخی و حسرت گذشته است<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، صفحه ح</ref>. | |||
[[بهار، محمدتقی|ملکالشعرای بهار]] در مقدمه چاپ اول دیوان پروین، مینویسد: هرگاه تنها غزل «سفر اشک» از این شاعره شیرینزبان باقی مانده بود، کافی بود که وی را در بارگاه شعر و ادبیات حقیقی جایگاهی عالی و ارجمند بخشد؛ تا چه رسد به لطف حق، کعبه دل، گوهر اشک، روح آزاده، دیده و دل، دریای نور، گوهر و سنگ، حدیث مهر، ذره، جولای خدا، نغمه صبح و سایر قطعات که هریک برهان آشکار بلاغت و سخندانی اوست. | |||
وقتی وی از این اندیشهها خسته میشود، قطعه لطف حق را مردانه میسراید و خواننده را با حقایق و افکاری بالاتر آشنا میسازد و در همان حال نیز از وظیفه مادری دست برنمیدارد و باز هم مادری است نگران: | وقتی وی از این اندیشهها خسته میشود، قطعه لطف حق را مردانه میسراید و خواننده را با حقایق و افکاری بالاتر آشنا میسازد و در همان حال نیز از وظیفه مادری دست برنمیدارد و باز هم مادری است نگران: | ||
درفکند از گفته رب جلیل'' | {{شعر}} | ||
{{ب|'' مادر موسی چو موسی را به نیل''|2='' درفکند از گفته رب جلیل''}} | |||
گفت ای فرزند خرد بیگناه'' | {{ب|'' خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه''|2='' گفت ای فرزند خرد بیگناه''}} | ||
{{ب|'' گر فراموشت کند لطف خدای''|2='' چون رهی زین کشتی بیناخدای''}} | |||
چون رهی زین کشتی بیناخدای'' | {{ب|'' گر نیارد ایزد پاکت به یاد''|2='' آب خاکت را دهد ناگه به باد''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
آب خاکت را دهد ناگه به باد'' | |||
نفس را مطابق تعبیر عرفا میشناسد، اهریمن را که روح آریایی با آن وجود دوزخی کینه دیرینه دارد، همه جا در کمین جان پاک آدمی میداند، مهر و عاطفت و علم و فضائل اخلاق را طریقه رستگاری دانسته و تشکیل خانواده مهربان و کودکان نورس و سعادت آرام و بی سر و صدا را نتیجه حیات میپندارد. و ما را بهسوی سعی و عمل، امید حیات، اغتنام وقت، کسب کمال و هنر، همت و اقدام و نیکبختی و فضیلت رهنمایی میکند. | نفس را مطابق تعبیر عرفا میشناسد، اهریمن را که روح آریایی با آن وجود دوزخی کینه دیرینه دارد، همه جا در کمین جان پاک آدمی میداند، مهر و عاطفت و علم و فضائل اخلاق را طریقه رستگاری دانسته و تشکیل خانواده مهربان و کودکان نورس و سعادت آرام و بی سر و صدا را نتیجه حیات میپندارد. و ما را بهسوی سعی و عمل، امید حیات، اغتنام وقت، کسب کمال و هنر، همت و اقدام و نیکبختی و فضیلت رهنمایی میکند. | ||
از بام سرنگون شدن و گفتن این قضاست'' | {{شعر}} | ||
{{ب|'' دیوانگی است قصه تقدیر و بخت نیست''|2='' از بام سرنگون شدن و گفتن این قضاست''}} | |||
در کشور وجود هنر بهترین غناست'' | {{ب|'' در آسمان علم و عمل برترین پر است''|2='' در کشور وجود هنر بهترین غناست''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
در مناظره بین دو قطره خون، از اصول زندگانی اجتماعی سخن میرود، لزوم استقرار عدالت در جامعه و حمایت از حقوق ضعیفان؛ قطره خون و خارکن، از تواناییهای امثال خود سخن میگوید؛ از ارزش خویش در «ملک حقیقت» (نه دنیای ظاهر) یاد میکند؛ زیرا گوهر کان، دل است. | در مناظره بین دو قطره خون، از اصول زندگانی اجتماعی سخن میرود، لزوم استقرار عدالت در جامعه و حمایت از حقوق ضعیفان؛ قطره خون و خارکن، از تواناییهای امثال خود سخن میگوید؛ از ارزش خویش در «ملک حقیقت» (نه دنیای ظاهر) یاد میکند؛ زیرا گوهر کان، دل است. | ||
چراکه در دل کان دلی شدم گهری'' | {{شعر}} | ||
{{ب|'' مرا به ملک حقیقت هزار کس بخرد''|2='' چراکه در دل کان دلی شدم گهری''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
قضا و حادثه، خون شاه را از میان تواند برد، نه خون خارکن را که به هزاران امثال خود پیوسته است، «کدام قطره خون را بود چنین هنری»؟! اوج مفاخره در امید به پیروزی در آینده. | قضا و حادثه، خون شاه را از میان تواند برد، نه خون خارکن را که به هزاران امثال خود پیوسته است، «کدام قطره خون را بود چنین هنری»؟! اوج مفاخره در امید به پیروزی در آینده. | ||
ز ساحل همه پیداست کشتی ظفری'' | {{شعر}} | ||
{{ب|'' در این علامت خونین نهان دوصد دریاست''|2='' ز ساحل همه پیداست کشتی ظفری''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
دریاهایی که از ساحل همه کشتیهای ظفرش پیداست، همان نکته پرمغزی که در قطعه «نامه بزرگمهر به نوشیروان» نیز مندرج است: | دریاهایی که از ساحل همه کشتیهای ظفرش پیداست، همان نکته پرمغزی که در قطعه «نامه بزرگمهر به نوشیروان» نیز مندرج است: | ||
{{شعر}} | |||
نشستهاند که نفرین به پادشاه کنند'' | {{ب|'' بترس زآه ستمدیدگان که در دل شب''|2='' نشستهاند که نفرین به پادشاه کنند''}} | ||
{{ب|'' از آن شرار که روشن شود ز سوز دلی''|2='' به یک اشاره دوصد کوه را چو کاه کنند''}} | |||
به یک اشاره دوصد کوه را چو کاه کنند'' | {{پایان شعر}} | ||
بهعلاوه خاستگاه همه این اندیشهها نظرگاه انسانی و بشردوستانه است، نه از نوع شعارهای نگارین. تکیه او نیز بر ضرورت دگرگونی فکری و فرهنگی در جامعه است؛ تا اندیشهها به راه راست نگرود، راهها و رفتارها و کردارها کژ و نادرست و زیانبار خواهدبود<ref>ر.ک: همان، صفحه خ - ذ</ref>. | بهعلاوه خاستگاه همه این اندیشهها نظرگاه انسانی و بشردوستانه است، نه از نوع شعارهای نگارین. تکیه او نیز بر ضرورت دگرگونی فکری و فرهنگی در جامعه است؛ تا اندیشهها به راه راست نگرود، راهها و رفتارها و کردارها کژ و نادرست و زیانبار خواهدبود<ref>ر.ک: همان، صفحه خ - ذ</ref>. | ||
همدردی صمیمانه با طبقات محروم جامعه و توجه به آلام فقرا در نزد وی بدان معنی نیست که ریشه فقر آنها که گاه در اجتناب آنها از سعی و عمل است را نشان ندهد و نیل به استقرار عدالت اجتماعی را به جهد و کوشش موقوف ننماید. ذهن پروین در ورای هر چیزی نکتهها را کشف میکند. این جهان پرجلوه که پروین در شعر خود نقش مینماید و بینش و ادراک عمیق او ما را به عوالمی تازه و عبرتآموز سیر میدهد، در شعر فارسی درخششی بسیار دارد. | همدردی صمیمانه با طبقات محروم جامعه و توجه به آلام فقرا در نزد وی بدان معنی نیست که ریشه فقر آنها که گاه در اجتناب آنها از سعی و عمل است را نشان ندهد و نیل به استقرار عدالت اجتماعی را به جهد و کوشش موقوف ننماید. ذهن [[اعتصامی، پروین|پروین]] در ورای هر چیزی نکتهها را کشف میکند. این جهان پرجلوه که [[اعتصامی، پروین|پروین]] در شعر خود نقش مینماید و بینش و ادراک عمیق او ما را به عوالمی تازه و عبرتآموز سیر میدهد، در شعر فارسی درخششی بسیار دارد. | ||
همواری و یکدستی و پختگی زبان و سبک شعر و نیز اصالت فکر و محتوی در دیوان پروین به درجهای است که بهار این حالت را چنین تعبیر میکند که گویی پروین همه اشعار خویش را در یک ساعت و یا در یک روز سروده است. | همواری و یکدستی و پختگی زبان و سبک شعر و نیز اصالت فکر و محتوی در دیوان پروین به درجهای است که بهار این حالت را چنین تعبیر میکند که گویی [[اعتصامی، پروین|پروین]] همه اشعار خویش را در یک ساعت و یا در یک روز سروده است. | ||
شعر پروین از لحاظ فکر و معنی بسیار پخته و متین است، گویی اندیشهگری توانا، حاصل تأمل و تفکرات خود را درباره انسان و جنبههای گوناگون زندگی و نکات اخلاقی و اجتماعی به قلم آورده است. | |||
در اندیشه و طرز بیان از اصالت برخوردار است. عواطف بشردوستی و حمایت از مردم محروم و یتیمان و سالخوردگان و ستمدیدگان که در شعر پروین بهصورت واکنش روحی لطیف و مادرانه بروز کرده، از درون جان او جوشیده و سرشار از صمیمیت و صداقت است و رنگ ویژه طبع و ذوق وی را دارد. پروین قبل از هر چیز شاعر تربیت و شاعر اخلاق است. | شعر [[اعتصامی، پروین|پروین]] از لحاظ فکر و معنی بسیار پخته و متین است، گویی اندیشهگری توانا، حاصل تأمل و تفکرات خود را درباره انسان و جنبههای گوناگون زندگی و نکات اخلاقی و اجتماعی به قلم آورده است. | ||
تعلیم اخلاقی پروین بر مبنای عرفان مبتنی میشود و درعینحال با سعی و عمل هم پیوند استوار مییابد. عرفان پروین با همان تمثیلها و تصویرهایی که نزد امثال سنایی، عطار، سعدی و مولانا هست، به بیان میآید و در پارهای موارد تحت تأثیر آنهاست. چنانکه منظومه پایمال آز، جولای خدا و لطف حق او از لحن و فکر مولانا و منظومه جامع عرفان، صید پریشان و کعبه دل او از سوز و حال عطار نشان دارد و بااینهمه، در تمام اینگونه تمثیلات و مناظرات که طرز بیان سعدی، سنایی، نظامی، انوری و ابن یمین هم در آنها گهگاه هست، چیزی از روح عصر، از عرفان مبنی بر سعی و عمل و از کمال مطلوب انسانی در مفهوم جامع و عصری آن جلوه دارد و این جمله، استقلال فکر و درعینحال اصالت هنر پروین را بهنحو انکارناپذیری برجسته میسازد. | در اندیشه و طرز بیان از اصالت برخوردار است. عواطف بشردوستی و حمایت از مردم محروم و یتیمان و سالخوردگان و ستمدیدگان که در شعر [[اعتصامی، پروین|پروین]] بهصورت واکنش روحی لطیف و مادرانه بروز کرده، از درون جان او جوشیده و سرشار از صمیمیت و صداقت است و رنگ ویژه طبع و ذوق وی را دارد. [[اعتصامی، پروین|پروین]] قبل از هر چیز شاعر تربیت و شاعر اخلاق است. | ||
از نظری دیگر، اینچنین تأمل در احوال انسان، گل و گیاه، اشیا و هر چیز که در محیط اطراف و زندگانی روزمره وجود دارد و به دریافتهای پرمغز و لطیف نایل آمدن و حاصل تخیلات و تفکرات خویش را به زبان شعر با شیوهای هنرمندانه و پرتأثیر بیان کردن، از ویژگیهای شعر پروین و در شعر فارسی کمنظیر است. از این حیث در حقیقت، او مانند لافونتن در شعر فارسی است<ref>ر.ک: همان، صفحه ذ - ز</ref>. | |||
تعلیم اخلاقی [[اعتصامی، پروین|پروین]] بر مبنای عرفان مبتنی میشود و درعینحال با سعی و عمل هم پیوند استوار مییابد. عرفان پروین با همان تمثیلها و تصویرهایی که نزد امثال [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]]، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]]، [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] و [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] هست، به بیان میآید و در پارهای موارد تحت تأثیر آنهاست. چنانکه منظومه پایمال آز، جولای خدا و لطف حق او از لحن و فکر مولانا و منظومه جامع عرفان، صید پریشان و کعبه دل او از سوز و حال عطار نشان دارد و بااینهمه، در تمام اینگونه تمثیلات و مناظرات که طرز بیان سعدی، سنایی، نظامی، انوری و [[ابن یمین، محمود بن یمینالدین|ابن یمین]] هم در آنها گهگاه هست، چیزی از روح عصر، از عرفان مبنی بر سعی و عمل و از کمال مطلوب انسانی در مفهوم جامع و عصری آن جلوه دارد و این جمله، استقلال فکر و درعینحال اصالت هنر [[اعتصامی، پروین|پروین]] را بهنحو انکارناپذیری برجسته میسازد. | |||
از نظری دیگر، اینچنین تأمل در احوال انسان، گل و گیاه، اشیا و هر چیز که در محیط اطراف و زندگانی روزمره وجود دارد و به دریافتهای پرمغز و لطیف نایل آمدن و حاصل تخیلات و تفکرات خویش را به زبان شعر با شیوهای هنرمندانه و پرتأثیر بیان کردن، از ویژگیهای شعر [[اعتصامی، پروین|پروین]] و در شعر فارسی کمنظیر است. از این حیث در حقیقت، او مانند لافونتن در شعر فارسی است<ref>ر.ک: همان، صفحه ذ - ز</ref>. | |||
مقبولیت اندیشههای شامل او در هر زمان و نیز نحوه بیان کلی و فراگیرش طوری است که دیوان پروین و حکایات و تمثیلات او با ظرافت خیال و روح پخته و معتدل و لطف تعبیری که دارد، ارزشی پایدار تواند داشت، اما انصاف این است که هنوز قدر بلند این شاعره بزرگ و کمنظیر در ایران، چنانکه باید، شناخته نشده است. | مقبولیت اندیشههای شامل او در هر زمان و نیز نحوه بیان کلی و فراگیرش طوری است که دیوان پروین و حکایات و تمثیلات او با ظرافت خیال و روح پخته و معتدل و لطف تعبیری که دارد، ارزشی پایدار تواند داشت، اما انصاف این است که هنوز قدر بلند این شاعره بزرگ و کمنظیر در ایران، چنانکه باید، شناخته نشده است. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
این دیوان توسط استاد وقت انجمن خوشنویسان ایران، حسین | این دیوان توسط استاد وقت انجمن خوشنویسان ایران، [[خسروي، حسين|حسین خسروی]]، تحریر و توسط انتشارات اوسان منتشر شده است. [[ذو الفقاري، محمد علي|محمدعلی ذوالفقاری]] در مقدمهای که بر کتاب نوشته، از همکاری همسرش عصمت امین در تهیه مقدمه و چاپ کتاب، تشکر کرده است<ref>ر.ک: همان، صفحه ز</ref>. | ||
فهرست اشعار، پس از مقدمه ناشر، در ابتدای کتاب آمده است. ناشر، این کتاب را به پدرش غلامحسین ذوالفقاری، تقدیم کرده است<ref>ر.ک: آغاز کتاب، صفحه ث</ref>. | فهرست اشعار، پس از مقدمه ناشر، در ابتدای کتاب آمده است. ناشر، این کتاب را به پدرش غلامحسین ذوالفقاری، تقدیم کرده است<ref>ر.ک: آغاز کتاب، صفحه ث</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references/> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
مقدمه ناشر کتاب. | مقدمه ناشر کتاب. | ||
== وابستهها == | {{شعر و شاعری}} | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[دیوان پروین اعتصامی (مقدمهنویس: بهار و زرینکوب)]] | |||
[[دیوان پروین اعتصامی (مقدمهنویس: بهار)]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
خط ۹۹: | خط ۱۲۱: | ||
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۹
دیوان پروین اعتصامی | |
---|---|
پدیدآوران | اعتصامی، پروین (نويسنده)
ذو الفقاري، محمد علي (محقق) خسروي، حسين (خطاط) |
ناشر | اوسان = اوسان |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | 1383ش |
شابک | 964-90267-8-9 |
موضوع | شعر فارسی- قرن 14 |
زبان | فارسی |
کد کنگره | 1383 7614 PIR |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
دیوان پروین اعتصامی، مجموعه اشعار بانوی شاعره، پروین اعتصامی است، با مقدمه محمدعلی ذوالفقاری و به خط حسین خسروی (استاد انجمن خوشنویسان ایران) که توسط انتشارات اوسان به چاپ رسیده است.
ساختار
کتاب دارای مقدمه به قلم محمدعلی ذوالفقاری (مدیر انتشارات اوسان) و مجموعه اشعار در 42 قطعه و سایر قالبهای شعری است. پایانبخش اشعار کتاب، قطعهای است که پروین برای سنگ مزار خودش سروده است.
گزارش محتوا
تأثیر شعر قدما و وارثان شیوه آنها در آن عصر، در کلام پروین و در قالبهای بیانی و اندیشههای اخلاقی و اجتماعی او بهطور محسوسی مجال جلوه یافت. به تعبیر پدرش یوسف اعتصامالملک، «شعر پروین، شعر اوقات و احوال و اشخاص نیست؛ شعر تربیت و تهذیب و تعمیم اخلاق کریمه است؛ ترانه روحافزای مهر و عاطفت و فضیلت است؛ نغمه جذاب سعی و عمل و همت و اقدام است؛ سرود بیداری و پرهیزگاری و رستگاری است».
ملکالشعرای بهار که از قریحه و استعداد کمنظیر پروین آگاه بود، در شعر وی به چشم تقدیر و تحسین مینگریست و برای چاپ اول دیوان پروین که دو سالی قبل از وفات پدرش در 1314 در تهران نشر یافت، مقدمهای نوشت که آکنده از تحسین و تمجید شاعرانه بود و همچنین علامه قزوینی بعد از نشر دیوان، نامهای نوشت و در آن به تأثیر قابل ملاحظهای که اشراف و ارشاد میرزا یوسف خان اعتصامالملک آشتیانی در تهذیب و تقویت قریحه شاعری پروین داشت، اشاره دارد و پیداست که تربیت پدر باید عامل عمدهای در تربیت ذوقی آن شاعره جوان داشته باشد. عشق و علاقه پروین به پدر هم در جایجای دیوان او پیداست. مرثیهای که او در مرگ پدر دارد و قطعهای که برای لوح مزار خودش سروده نیز حاکی از آن است که زندگی او بعد از وفات پدر بیشتر در تلخی و حسرت گذشته است[۱].
ملکالشعرای بهار در مقدمه چاپ اول دیوان پروین، مینویسد: هرگاه تنها غزل «سفر اشک» از این شاعره شیرینزبان باقی مانده بود، کافی بود که وی را در بارگاه شعر و ادبیات حقیقی جایگاهی عالی و ارجمند بخشد؛ تا چه رسد به لطف حق، کعبه دل، گوهر اشک، روح آزاده، دیده و دل، دریای نور، گوهر و سنگ، حدیث مهر، ذره، جولای خدا، نغمه صبح و سایر قطعات که هریک برهان آشکار بلاغت و سخندانی اوست.
وقتی وی از این اندیشهها خسته میشود، قطعه لطف حق را مردانه میسراید و خواننده را با حقایق و افکاری بالاتر آشنا میسازد و در همان حال نیز از وظیفه مادری دست برنمیدارد و باز هم مادری است نگران:
مادر موسی چو موسی را به نیل | درفکند از گفته رب جلیل | |
خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه | گفت ای فرزند خرد بیگناه | |
گر فراموشت کند لطف خدای | چون رهی زین کشتی بیناخدای | |
گر نیارد ایزد پاکت به یاد | آب خاکت را دهد ناگه به باد |
نفس را مطابق تعبیر عرفا میشناسد، اهریمن را که روح آریایی با آن وجود دوزخی کینه دیرینه دارد، همه جا در کمین جان پاک آدمی میداند، مهر و عاطفت و علم و فضائل اخلاق را طریقه رستگاری دانسته و تشکیل خانواده مهربان و کودکان نورس و سعادت آرام و بی سر و صدا را نتیجه حیات میپندارد. و ما را بهسوی سعی و عمل، امید حیات، اغتنام وقت، کسب کمال و هنر، همت و اقدام و نیکبختی و فضیلت رهنمایی میکند.
دیوانگی است قصه تقدیر و بخت نیست | از بام سرنگون شدن و گفتن این قضاست | |
در آسمان علم و عمل برترین پر است | در کشور وجود هنر بهترین غناست |
در مناظره بین دو قطره خون، از اصول زندگانی اجتماعی سخن میرود، لزوم استقرار عدالت در جامعه و حمایت از حقوق ضعیفان؛ قطره خون و خارکن، از تواناییهای امثال خود سخن میگوید؛ از ارزش خویش در «ملک حقیقت» (نه دنیای ظاهر) یاد میکند؛ زیرا گوهر کان، دل است.
مرا به ملک حقیقت هزار کس بخرد | چراکه در دل کان دلی شدم گهری |
قضا و حادثه، خون شاه را از میان تواند برد، نه خون خارکن را که به هزاران امثال خود پیوسته است، «کدام قطره خون را بود چنین هنری»؟! اوج مفاخره در امید به پیروزی در آینده.
در این علامت خونین نهان دوصد دریاست | ز ساحل همه پیداست کشتی ظفری |
دریاهایی که از ساحل همه کشتیهای ظفرش پیداست، همان نکته پرمغزی که در قطعه «نامه بزرگمهر به نوشیروان» نیز مندرج است:
بترس زآه ستمدیدگان که در دل شب | نشستهاند که نفرین به پادشاه کنند | |
از آن شرار که روشن شود ز سوز دلی | به یک اشاره دوصد کوه را چو کاه کنند |
بهعلاوه خاستگاه همه این اندیشهها نظرگاه انسانی و بشردوستانه است، نه از نوع شعارهای نگارین. تکیه او نیز بر ضرورت دگرگونی فکری و فرهنگی در جامعه است؛ تا اندیشهها به راه راست نگرود، راهها و رفتارها و کردارها کژ و نادرست و زیانبار خواهدبود[۲].
همدردی صمیمانه با طبقات محروم جامعه و توجه به آلام فقرا در نزد وی بدان معنی نیست که ریشه فقر آنها که گاه در اجتناب آنها از سعی و عمل است را نشان ندهد و نیل به استقرار عدالت اجتماعی را به جهد و کوشش موقوف ننماید. ذهن پروین در ورای هر چیزی نکتهها را کشف میکند. این جهان پرجلوه که پروین در شعر خود نقش مینماید و بینش و ادراک عمیق او ما را به عوالمی تازه و عبرتآموز سیر میدهد، در شعر فارسی درخششی بسیار دارد. همواری و یکدستی و پختگی زبان و سبک شعر و نیز اصالت فکر و محتوی در دیوان پروین به درجهای است که بهار این حالت را چنین تعبیر میکند که گویی پروین همه اشعار خویش را در یک ساعت و یا در یک روز سروده است.
شعر پروین از لحاظ فکر و معنی بسیار پخته و متین است، گویی اندیشهگری توانا، حاصل تأمل و تفکرات خود را درباره انسان و جنبههای گوناگون زندگی و نکات اخلاقی و اجتماعی به قلم آورده است. در اندیشه و طرز بیان از اصالت برخوردار است. عواطف بشردوستی و حمایت از مردم محروم و یتیمان و سالخوردگان و ستمدیدگان که در شعر پروین بهصورت واکنش روحی لطیف و مادرانه بروز کرده، از درون جان او جوشیده و سرشار از صمیمیت و صداقت است و رنگ ویژه طبع و ذوق وی را دارد. پروین قبل از هر چیز شاعر تربیت و شاعر اخلاق است.
تعلیم اخلاقی پروین بر مبنای عرفان مبتنی میشود و درعینحال با سعی و عمل هم پیوند استوار مییابد. عرفان پروین با همان تمثیلها و تصویرهایی که نزد امثال سنایی، عطار، سعدی و مولانا هست، به بیان میآید و در پارهای موارد تحت تأثیر آنهاست. چنانکه منظومه پایمال آز، جولای خدا و لطف حق او از لحن و فکر مولانا و منظومه جامع عرفان، صید پریشان و کعبه دل او از سوز و حال عطار نشان دارد و بااینهمه، در تمام اینگونه تمثیلات و مناظرات که طرز بیان سعدی، سنایی، نظامی، انوری و ابن یمین هم در آنها گهگاه هست، چیزی از روح عصر، از عرفان مبنی بر سعی و عمل و از کمال مطلوب انسانی در مفهوم جامع و عصری آن جلوه دارد و این جمله، استقلال فکر و درعینحال اصالت هنر پروین را بهنحو انکارناپذیری برجسته میسازد.
از نظری دیگر، اینچنین تأمل در احوال انسان، گل و گیاه، اشیا و هر چیز که در محیط اطراف و زندگانی روزمره وجود دارد و به دریافتهای پرمغز و لطیف نایل آمدن و حاصل تخیلات و تفکرات خویش را به زبان شعر با شیوهای هنرمندانه و پرتأثیر بیان کردن، از ویژگیهای شعر پروین و در شعر فارسی کمنظیر است. از این حیث در حقیقت، او مانند لافونتن در شعر فارسی است[۳].
مقبولیت اندیشههای شامل او در هر زمان و نیز نحوه بیان کلی و فراگیرش طوری است که دیوان پروین و حکایات و تمثیلات او با ظرافت خیال و روح پخته و معتدل و لطف تعبیری که دارد، ارزشی پایدار تواند داشت، اما انصاف این است که هنوز قدر بلند این شاعره بزرگ و کمنظیر در ایران، چنانکه باید، شناخته نشده است.
وضعیت کتاب
این دیوان توسط استاد وقت انجمن خوشنویسان ایران، حسین خسروی، تحریر و توسط انتشارات اوسان منتشر شده است. محمدعلی ذوالفقاری در مقدمهای که بر کتاب نوشته، از همکاری همسرش عصمت امین در تهیه مقدمه و چاپ کتاب، تشکر کرده است[۴].
فهرست اشعار، پس از مقدمه ناشر، در ابتدای کتاب آمده است. ناشر، این کتاب را به پدرش غلامحسین ذوالفقاری، تقدیم کرده است[۵].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه ناشر کتاب.