استرآبادنامه (سه سفرنامه، وقفنامه و سرگذشت): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ': ==' به '==')
     
    جز (جایگزینی متن - '↵↵| ' به ' | ')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
     
    (۴۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR10746J1.jpg|بندانگشتی|استرآبادنامه سه سفرنامه، وقفنامه و سرگذشت]]
    | تصویر =NUR10746J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =استر آباد نامه سه سفرنامه، وقفنامه و سرگذشت
    |+ |
    | عنوان‌های دیگر =
    |-
    | پدیدآوران =  
    ! نام کتاب!! data-type='bookName'|استر آباد نامه سه سفرنامه، وقفنامه و سرگذشت
    [[ذبیحی، مسیح]] (به کوشش)
    |-
    |نام های دیگر کتاب
    |data-type='otherBookNames'|
    |-
    |پدیدآورندگان
    |data-type='authors'|[[ذبیحی، مسیح]] (به کوشش)


    [[افشار، ایرج]] (اهتمام)
    [[افشار، ایرج]] (اهتمام)


    [[دانش‌پژوه، محمدتقی]] (اهتمام)
    [[دانش‌پژوه، محمدتقی]] (اهتمام)
    |-
    | زبان =فارسی
    |زبان  
    | کد کنگره =‏DSR‎‏ ‎‏2117‎‏ ‎‏/‎‏ر‎‏65‎‏ ‎‏ذ‎‏2‎‏ ‎‏1386
    |data-type='language'|فارسی
    | موضوع =
    |-
    گرگان - تاریخ
    |کد کنگره  
    |data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏DSR‎‏ ‎‏2117‎‏ ‎‏/‎‏ر‎‏65‎‏ ‎‏ذ‎‏2‎‏ ‎‏1386
    |-
    |موضوع  
    |data-type='subject'|گرگان - تاریخ


    گرگان - تاریخ - اسناد و مدارک
    گرگان - تاریخ - اسناد و مدارک
    |-
    | ناشر =
    |ناشر  
    امیر کبير
    |data-type='publisher'|امير کبير
    | مکان نشر =تهران - ایران
    |-
    | سال نشر = 1386 ش
    |مکان نشر  
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE10746AUTOMATIONCODE
    |data-type='publishPlace'|تهران - ایران
    | چاپ =4
    |-
    | شابک =964-00-1085-5
    |سال نشر
    | تعداد جلد =1
    |data-type='publishYear'| 1386 هـ.ش
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =10746
    |-class='articleCode'
    | کتابخوان همراه نور =10746
    |کد اتوماسیون
    | کد پدیدآور =
    |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE10746AUTOMATIONCODE
    | پس از =
    |}
    | پیش از =
    </div>
    }}
    '''استرآبادنامه (سه سفرنامه، وقفنامه و سرگذشت)''' به كوشش [[ذبیحی، مسیح|مسيح ذبيحى]] (1308-1356ش) و دو تن از دوستانش آمده شده است. این اثر گردآورى سفرنامه‌ها و اسناد تاريخى است كه اطلاعات مفيدى درباره گرگان و استرآباد به دست مى‌دهد.


     
    ==ساختار==
    == معرفى اجمالى ==
    کتاب با يادداشت و مقدمه‌اى به قلم [[افشار، ایرج |ايرج افشار]] به سال 1348 آغاز شده است. متن اثر مشتمل بر رساله‌ها و اسنادى به شرح زير است:
     
     
    "استرآبادنامه(سه سفرنامه، وقفنامه و سرگذشت)" به كوشش مسيح ذبيحى(1308-1356ش) و دو تن از دوستانش آمده شده است. اين اثر گردآورى سفرنامه‌ها و اسناد تاريخى است كه اطلاعات مفيدى درباره گرگان و استرآباد به دست مى‌دهد.
     
    == ساختار==
     
     
    كتاب با يادداشت و مقدمه‌اى به قلم ايرج افشار به سال 1348 آغاز شده است. متن اثر مشتمل بر رساله‌ها و اسنادى به شرح زير است:


    1-نخب سيفيه تأليف محمد على قورخانچى.
    1-نخب سيفيه تأليف محمد على قورخانچى.
    خط ۶۲: خط ۴۴:
    5- متن سه وقفنامه.
    5- متن سه وقفنامه.


    == گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
     
    استرآباد، نام شهرى است تاريخى كه در منطقه‌اى كه اينك شهر گرگان قرار دارد واقع بوده است. از این شهر امروزه تنها تپهاى تاريخى درون شهر گرگان، به نام قلعه خندان كه احتمالاً ارگ زادراكرته استرآباد در حدود سال پيش بوده، باقى مانده و باقى قسمت‌هاى شهر در اثر سيلاب‌هاى مكرر و توسعه گرگان در طول تاريخ به كلى از میان رفته است. اثر حاضر گردآورى اسنادى تاريخى درباره این شهر است كه خلاصه آنها به ترتيب بدين شرح است:
     
    استرآباد، نام شهرى است تاريخى كه در منطقه‌اى كه اينك شهر گرگان قرار دارد واقع بوده است. از اين شهر امروزه تنها تپهاى تاريخى درون شهر گرگان، به نام قلعه خندان كه احتمالاً ارگ زادراكرته استرآباد در حدود سال پيش بوده، باقى مانده و باقى قسمت‌هاى شهر در اثر سيلاب‌هاى مكرر و توسعه گرگان در طول تاريخ به كلى از ميان رفته است. اثر حاضر گردآورى اسنادى تاريخى درباره اين شهر است كه خلاصه آنها به ترتيب بدين شرح است:


    1-محمدعلى قورخانچى صولت نظام در سال 1320ق به مدت دو سال مأمور استرآباد بوده است. او رساله خود را به مناسبت آن كه حاجى سيف‌الدوله حكومت آن ناحيه را داشت رساله مفيد خود رابه نام او موسوم ساخت.
    1-محمدعلى قورخانچى صولت نظام در سال 1320ق به مدت دو سال مأمور استرآباد بوده است. او رساله خود را به مناسبت آن كه حاجى سيف‌الدوله حكومت آن ناحيه را داشت رساله مفيد خود رابه نام او موسوم ساخت.


    صولت نظام هيمن رساله را با تصرفات جزيى و پس و پيش كردن بعضى بخش‌ها در سال 1327 قمرى به نام نخبه كامرانى تجديد تحرير و به كامران ميرزا نائب‌السلطنه تقديم كرد.
    صولت نظام هيمن رساله را با تصرفات جزيى و پس و پيش كردن بعضى بخش‌ها در سال 1327 قمرى به نام نخبه كامرانى تجديد تحرير و به كامران میرزا نائب‌السلطنه تقديم كرد.
     
    نويسنده نوشته‌اش را با عبارت "بسم الذى خلقنا عجولاً و عجيباً و غريباً" آغاز و در مقدمه كپى نه چندان موفقى از ديباچه گلستان سعدى ارائه كرده است. وجه تسميه استرآباد اولين مطلبى است كه به نقل از تاريخ طبرستان و تقويم البلدان و مرآت البلدان و برخى منابع ديگر مورد بررسى قرار گرفته است. اين شهر در آن زمان پانزده هزار سكنه داشته است و داراى مساجد، مدارس، بقاع متبركه، كاروانسراها و ابنيه متعددى بوده است كه به فهرست آنها به تفكيك ارائه شده است. شرح مناطق مختلف استرآباد، تجارت، علما و بزرگان، رودخانه‌ها و برخى وقايع سياسى - تاريخى از جمله عناوين ديگر اين نوشته است. در مقاله‌اى جداگانه نيز وضعيت جغرافيايى شهرها و روستاهاى مسير تهران تا استرآباد تشريح شده است. در صفحه 16 كتاب مى‌خوانيم: «شهر استرآباد پانزده هزار سكنه دارد. در روى نقطه‌اى واقعست كه در نزديكى راه‌هاى خزر است از ايران و توران. طول شرقى آن جا 36 درجه و سى و پنج دقيقه، عرض شماليش سى و شش درجه و چهل و چهار دقيقه. شهرى حصين و در قديم موطن و موقف ايل جليل قاجار و وقتى دارالاماره رؤساى آن سلسله جليله بوده...».
     
    2- اين روزنامه و به تعبير صحيح‌تر سفرنامه، شرح مسافرت شخصى است كه در سال 1263 قمرى به همراه حاكم وقت ميان طوايف يموت و گوكلان سفر كرده است. شرح وقايع هر روز معمولاً به چند سطر خلاصه مى‌شود و در برخى ايام نيز چنين نوشته است كه: "امر تازه‌اى واقع نشده بود كه عرض شود".


    3- اين رساله تأليف محمد صالح بن محمد تقى بن محمد اسماعيل استرآبادى متخلص به برهان است كه در سال 1294ق به رشته تحرير درآمده است. شرح حال علما با ذكر نام يكى از سادات جليل القدر با نام محمد بن جعفر الصادق عليهالسلام كه مزار شريفش در شهر گرگان بوده است، مزين شده است. نام‌هاى بزرگانى؛ مانند: جعفر بن شريف جرجانى، مير ابوالقاسم فندرسكى استرآبادى، ملا اسماعيل استرآبادى، مير محمد باقر داماد استرآبادى نيز در اين مجموعه ديده مى‌شود.
    نویسنده نوشته‌اش را با عبارت "بسم الذى خلقنا عجولاً و عجيباً و غريباً" آغاز و در مقدمه كپى نه چندان موفقى از ديباچه گلستان سعدى ارائه كرده است. وجه تسمیه استرآباد اولین مطلبى است كه به نقل از تاريخ طبرستان و تقویم البلدان و مرآت البلدان و برخى منابع ديگر مورد بررسى قرار گرفته است. این شهر در آن زمان پانزده هزار سكنه داشته است و داراى مساجد، مدارس، بقاع متبرکه، كاروانسراها و ابنيه متعددى بوده است كه به فهرست آنها به تفكیک ارائه شده است. شرح مناطق مختلف استرآباد، تجارت، علما و بزرگان، رودخانه‌ها و برخى وقايع سياسى - تاريخى از جمله عناوین ديگر این نوشته است. در مقاله‌اى جداگانه نيز وضعيت جغرافيايى شهرها و روستاهاى مسير تهران تا استرآباد تشريح شده است. در صفحه 16 کتاب مى‌خوانيم: «شهر استرآباد پانزده هزار سكنه دارد. در روى نقطه‌اى واقعست كه در نزدیکى راه‌هاى خزر است از ایران و توران. طول شرقى آن جا 36 درجه و سى و پنج دقيقه، عرض شماليش سى و شش درجه و چهل و چهار دقيقه. شهرى حصين و در قديم موطن و موقف ايل جليل قاجار و وقتى دارالاماره رؤساى آن سلسله جليله بوده...».


    4- سفرنامه كنسول دولت انگليس در استرآباد(سال‌هاى 1298 و 1299ق) است. اين سفرنامه از دو بخش تشكيل شده است: 1- سفرنامه تهران به استرآباد است كه در 25 منزل توصيف شده است. مصحح اشاره كرده است كه كلنل لوات نقشه اين راه را به طور تحقيق كشيده و در اول سفرنامه‌اش آورده است. اى كاش نقشه مذكور در اين اثر نيز ارائه مى‌شد. 2- وضعيت جغرافيايى مناطق مسير استرآباد به شاهرود را به خوبى توصيف كرده است. او در گزارش از بسطام چنين مى‌نويسد:«در بسطام يك برج قديمى دارد كه از آجر پخته ساخته شده است. بناى اين برج خيلى شبيه است به كتل منار دهلى هندوستان. بيست ذرع ارتفاع دارد. سر اين برج خراب شده است و يك كتيبه كاشى دارد كه به خط كوفى روى آن نوشته‌اند كه اگر كسى از روى اين آجرهاى كاشى نقش بردارد، ممكن است كه خط كوفى را بخواند و تاريخ اين بنا معلوم شود...».
    2- این روزنامه و به تعبير صحيح‌تر سفرنامه، شرح مسافرت شخصى است كه در سال 1263 قمرى به همراه حاكم وقت میان طوايف يموت و گوكلان سفر كرده است. شرح وقايع هر روز معمولاً به چند سطر خلاصه مى‌شود و در برخى ايام نيز چنين نوشته است كه: "امر تازه‌اى واقع نشده بود كه عرض شود".


    5 - مسيح ذبيحى مقدار زيادى از وقف نامه‌ها و فرامين و اسناد مربوط به گرگان را جمع‌آورى كرده كه متن سه طغرا وقفنامه با نام‌هاى 1- وقف آب شهرآباد 2- وقفنامه مدرسه دارالشفاء و عراقى محله 3- وقف-نامه روشن آباد، در اين بخش از كتاب آمده است.
    3- این رساله تأليف محمد صالح بن محمدتقى بن محمداسماعيل استرآبادى متخلص به برهان است كه در سال 1294ق به رشته تحرير درآمده است. شرح حال علما با ذكر نام یکى از سادات جليل القدر با نام محمد بن جعفر الصادق عليهالسلام كه مزار شريفش در شهر گرگان بوده است، مزين شده است. نام‌هاى بزرگانى؛ مانند: جعفر بن شريف جرجانى، میر ابوالقاسم فندرسكى استرآبادى، ملا اسماعيل استرآبادى، میر محمدباقرداماد استرآبادى نيز در این مجموعه ديده مى‌شود.


    == وضعيت==
    4- سفرنامه كنسول دولت انگليس در استرآباد(سال‌هاى 1298 و 1299ق) است. این سفرنامه از دو بخش تشكيل شده است: 1- سفرنامه تهران به استرآباد است كه در 25 منزل توصيف شده است. مصحح اشاره كرده است كه كلنل لوات نقشه این راه را به طور تحقيق كشيده و در اول سفرنامه‌اش آورده است. اى كاش نقشه مذكور در این اثر نيز ارائه مى‌شد. 2- وضعيت جغرافيايى مناطق مسير استرآباد به شاهرود را به خوبى توصيف كرده است. او در گزارش از بسطام چنين مى‌نویسد: «در بسطام یک برج قديمى دارد كه از آجر پخته ساخته شده است. بناى این برج خيلى شبيه است به كتل منار دهلى هندوستان. بيست ذرع ارتفاع دارد. سر این برج خراب شده است و یک كتيبه كاشى دارد كه به خط كوفى روى آن نوشته‌اند كه اگر كسى از روى این آجرهاى كاشى نقش بردارد، ممكن است كه خط كوفى را بخواند و تاريخ این بنا معلوم شود...».


    5 - مسيح ذبيحى مقدار زيادى از وقف نامه‌ها و فرامین و اسناد مربوط به گرگان را جمع‌آورى كرده كه متن سه طغرا وقفنامه با نام‌هاى 1- وقف آب شهرآباد 2- وقفنامه مدرسه دارالشفاء و عراقى محله 3- وقف-نامه روشن آباد، در این بخش از کتاب آمده است.


    تصحيح كتاب توسط محمدتقى دانش پژوه انجام شده است. نخب سيفيه در سال 1346ش در كتاب گرگان سرزمين طلاى سفيد انتشار يافته است. پاورقى در كتاب نيامده است. در ابتداى اثر فهرست مطالب و در انتهاى آن فهارس زير آمدده است:
    ==وضعيت نسخه==
    تصحيح کتاب توسط محمدتقى دانش پژوه انجام شده است. نخب سيفيه در سال 1346ش در کتاب گرگان سرزمین طلاى سفيد انتشار يافته است. پاورقى در کتاب نيامده است. در ابتداى اثر فهرست مطالب و در انتهاى آن فهارس زير آمدده است:


    1-اسامى اشخاص.
    1-اسامى اشخاص.
    خط ۹۲: خط ۷۰:
    3-اسامى جغرافيايى.
    3-اسامى جغرافيايى.


    == منابع ==
    ==منابع مقاله==
     
    مقدمه و متن کتاب.
     
    مقدمه و متن كتاب.
     
     
    == پیوندها ==
    [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/17501 مطالعه کتاب استر آباد نامه سه سفرنامه، وقفنامه و سرگذشت در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۸

    استر آباد نامه سه سفرنامه، وقفنامه و سرگذشت
    استرآبادنامه (سه سفرنامه، وقفنامه و سرگذشت)
    پدیدآورانذبیحی، مسیح (به کوشش)

    افشار، ایرج (اهتمام)

    دانش‌پژوه، محمدتقی (اهتمام)
    ناشرامیر کبير
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1386 ش
    چاپ4
    شابک964-00-1085-5
    موضوعگرگان - تاریخ گرگان - تاریخ - اسناد و مدارک
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏DSR‎‏ ‎‏2117‎‏ ‎‏/‎‏ر‎‏65‎‏ ‎‏ذ‎‏2‎‏ ‎‏1386
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    استرآبادنامه (سه سفرنامه، وقفنامه و سرگذشت) به كوشش مسيح ذبيحى (1308-1356ش) و دو تن از دوستانش آمده شده است. این اثر گردآورى سفرنامه‌ها و اسناد تاريخى است كه اطلاعات مفيدى درباره گرگان و استرآباد به دست مى‌دهد.

    ساختار

    کتاب با يادداشت و مقدمه‌اى به قلم ايرج افشار به سال 1348 آغاز شده است. متن اثر مشتمل بر رساله‌ها و اسنادى به شرح زير است:

    1-نخب سيفيه تأليف محمد على قورخانچى.

    2- روزنامه سفر استرآباد.

    3- شرح حال علما و ادباى استرآباد.

    4- ترجم سفرنامه كلنل لوات انگليسى.

    5- متن سه وقفنامه.

    گزارش محتوا

    استرآباد، نام شهرى است تاريخى كه در منطقه‌اى كه اينك شهر گرگان قرار دارد واقع بوده است. از این شهر امروزه تنها تپهاى تاريخى درون شهر گرگان، به نام قلعه خندان كه احتمالاً ارگ زادراكرته استرآباد در حدود سال پيش بوده، باقى مانده و باقى قسمت‌هاى شهر در اثر سيلاب‌هاى مكرر و توسعه گرگان در طول تاريخ به كلى از میان رفته است. اثر حاضر گردآورى اسنادى تاريخى درباره این شهر است كه خلاصه آنها به ترتيب بدين شرح است:

    1-محمدعلى قورخانچى صولت نظام در سال 1320ق به مدت دو سال مأمور استرآباد بوده است. او رساله خود را به مناسبت آن كه حاجى سيف‌الدوله حكومت آن ناحيه را داشت رساله مفيد خود رابه نام او موسوم ساخت.

    صولت نظام هيمن رساله را با تصرفات جزيى و پس و پيش كردن بعضى بخش‌ها در سال 1327 قمرى به نام نخبه كامرانى تجديد تحرير و به كامران میرزا نائب‌السلطنه تقديم كرد.

    نویسنده نوشته‌اش را با عبارت "بسم الذى خلقنا عجولاً و عجيباً و غريباً" آغاز و در مقدمه كپى نه چندان موفقى از ديباچه گلستان سعدى ارائه كرده است. وجه تسمیه استرآباد اولین مطلبى است كه به نقل از تاريخ طبرستان و تقویم البلدان و مرآت البلدان و برخى منابع ديگر مورد بررسى قرار گرفته است. این شهر در آن زمان پانزده هزار سكنه داشته است و داراى مساجد، مدارس، بقاع متبرکه، كاروانسراها و ابنيه متعددى بوده است كه به فهرست آنها به تفكیک ارائه شده است. شرح مناطق مختلف استرآباد، تجارت، علما و بزرگان، رودخانه‌ها و برخى وقايع سياسى - تاريخى از جمله عناوین ديگر این نوشته است. در مقاله‌اى جداگانه نيز وضعيت جغرافيايى شهرها و روستاهاى مسير تهران تا استرآباد تشريح شده است. در صفحه 16 کتاب مى‌خوانيم: «شهر استرآباد پانزده هزار سكنه دارد. در روى نقطه‌اى واقعست كه در نزدیکى راه‌هاى خزر است از ایران و توران. طول شرقى آن جا 36 درجه و سى و پنج دقيقه، عرض شماليش سى و شش درجه و چهل و چهار دقيقه. شهرى حصين و در قديم موطن و موقف ايل جليل قاجار و وقتى دارالاماره رؤساى آن سلسله جليله بوده...».

    2- این روزنامه و به تعبير صحيح‌تر سفرنامه، شرح مسافرت شخصى است كه در سال 1263 قمرى به همراه حاكم وقت میان طوايف يموت و گوكلان سفر كرده است. شرح وقايع هر روز معمولاً به چند سطر خلاصه مى‌شود و در برخى ايام نيز چنين نوشته است كه: "امر تازه‌اى واقع نشده بود كه عرض شود".

    3- این رساله تأليف محمد صالح بن محمدتقى بن محمداسماعيل استرآبادى متخلص به برهان است كه در سال 1294ق به رشته تحرير درآمده است. شرح حال علما با ذكر نام یکى از سادات جليل القدر با نام محمد بن جعفر الصادق عليهالسلام كه مزار شريفش در شهر گرگان بوده است، مزين شده است. نام‌هاى بزرگانى؛ مانند: جعفر بن شريف جرجانى، میر ابوالقاسم فندرسكى استرآبادى، ملا اسماعيل استرآبادى، میر محمدباقرداماد استرآبادى نيز در این مجموعه ديده مى‌شود.

    4- سفرنامه كنسول دولت انگليس در استرآباد(سال‌هاى 1298 و 1299ق) است. این سفرنامه از دو بخش تشكيل شده است: 1- سفرنامه تهران به استرآباد است كه در 25 منزل توصيف شده است. مصحح اشاره كرده است كه كلنل لوات نقشه این راه را به طور تحقيق كشيده و در اول سفرنامه‌اش آورده است. اى كاش نقشه مذكور در این اثر نيز ارائه مى‌شد. 2- وضعيت جغرافيايى مناطق مسير استرآباد به شاهرود را به خوبى توصيف كرده است. او در گزارش از بسطام چنين مى‌نویسد: «در بسطام یک برج قديمى دارد كه از آجر پخته ساخته شده است. بناى این برج خيلى شبيه است به كتل منار دهلى هندوستان. بيست ذرع ارتفاع دارد. سر این برج خراب شده است و یک كتيبه كاشى دارد كه به خط كوفى روى آن نوشته‌اند كه اگر كسى از روى این آجرهاى كاشى نقش بردارد، ممكن است كه خط كوفى را بخواند و تاريخ این بنا معلوم شود...».

    5 - مسيح ذبيحى مقدار زيادى از وقف نامه‌ها و فرامین و اسناد مربوط به گرگان را جمع‌آورى كرده كه متن سه طغرا وقفنامه با نام‌هاى 1- وقف آب شهرآباد 2- وقفنامه مدرسه دارالشفاء و عراقى محله 3- وقف-نامه روشن آباد، در این بخش از کتاب آمده است.

    وضعيت نسخه

    تصحيح کتاب توسط محمدتقى دانش پژوه انجام شده است. نخب سيفيه در سال 1346ش در کتاب گرگان سرزمین طلاى سفيد انتشار يافته است. پاورقى در کتاب نيامده است. در ابتداى اثر فهرست مطالب و در انتهاى آن فهارس زير آمدده است:

    1-اسامى اشخاص.

    2-اسامى سلسله‌ها و طوايف.

    3-اسامى جغرافيايى.

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.