ابن طفیل، محمد بن عبدالملک: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
     
    (۵۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    <div class="wikiInfo">
    [[پرونده:NUR00749.jpg|بندانگشتی|ابن طفیل، محمد بن عبد الملک]]
    [[پرونده:NUR00749.jpg|بندانگشتی|ابن طفیل، محمد بن عبدالملک]]
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    |-
    |-
    ! نام!! data-type='authorName'|ابن طفیل، محمد بن عبد الملک
    ! نام!! data-type="authorName" |ابن طفیل، محمد بن عبدالملک
    |-
    |-
    |نام های دیگر  
    |نام‌های دیگر  
    |data-type='authorOtherNames'| ابن طفیل، ابو بکر محمد بن عبد الملک اندلسی
    | data-type="authorOtherNames" | ابن طفیل، ابوبکر محمد بن عبدالملک اندلسی


    اب‍ن‌ ال‍طف‍ی‍ل‌
    اب‍ن ال‍طف‍ی‍ل‌
    |-
    |-
    |نام پدر  
    |نام پدر  
    |data-type='authorfatherName'|
    | data-type="authorfatherName" |عبدالملک
    |-
    |-
    |متولد  
    |متولد  
    |data-type='authorbirthDate'|
    | data-type="authorbirthDate" |بين سال‌هاى 495 تا 505ق
    |-
    |-
    |محل تولد
    |محل تولد
    |data-type='authorBirthPlace'|
    | data-type="authorBirthPlace" |برشانه از نواحى المريه يا در وادى آش از نواحى غرناطه
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    |data-type='authorDeathDate'|581 هـ.ق
    | data-type="authorDeathDate" |581 ‌‎ق
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    |data-type='authorTeachers'|
    | data-type="authorTeachers" |[[ابن خطیب، محمد بن عبدالله|ابن خطیب]]
     
    ابومحمد رُشاطى
     
    عبدالحق بن عطيه
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    |data-type='authorWritings'|
    | data-type="authorWritings" |[[حي بن یقظان]]
    |-class='articleCode'
     
    |کد مولف
    [[زنده بیدار]]
    |data-type='authorCode'|AUTHORCODE749AUTHORCODE
     
    [[حي بن یقظان]]
    |- class="articleCode"
    |کد مؤلف
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE00749AUTHORCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>


    '''ابن طفيل، ابوبكر محمد بن عبدالملك بن محمد بن محمد قبسى''' (متوفای 581ق-مراکش)، طبيب، فيلسوف، شاعر، وزير و فقيه اندلسى است.


    «ابن طفيل، ابوبكر محمد بن عبد الملك بن محمد بن محمد قبسى»، طبيب، فيلسوف، شاعر، وزير و فقيه اندلسى است. تاريخ و محل تولد وى به‌درستى روشن نيست. بعضى نوشته‌اند كه احتمالاً بين سال‌هاى 495 تا 505ق در برشانه از نواحى المريه يا در وادى آش از نواحى غرناطه، زاده شده است. در باره محل و چگونگى تحصيلات و استادان وى نيز اطلاع دقيق و استوارى در دست نيست، جز اينكه برخى نوشته‌اند كه در غرناطه دانش آموخته است. مراكشى ادعا كرده كه وى نزد جماعتى از محققان فلاسفه، از جمله ابن باجه فلسفه را فراگرفته است، اما خود ابن طفيل در رساله «حى بن يقظان» تصريح كرده كه هيچ‌گونه ملاقاتى با ابن باجه نداشته است؛ گرچه، برخى احتمال داده‌اند كه شايد علت انكار هرگونه ملاقاتى با ابن باجه از طرف ابن طفيل، شهرت ابن باجه به الحاد بوده باشد.
    ==ولادت==
    تاريخ و محل تولد وى به‌درستى روشن نيست. بعضى نوشته‌اند كه احتمالاً بين سال‌هاى 495 تا 505ق در برشانه از نواحى المريه يا در وادى آش از نواحى غرناطه، زاده شده است.


    ابن خطيب، ابومحمد رُشاطى و عبد الحق بن عطيه را از جمله استادان او ذكر كرده است. از گزارشى كه ابن دحيه راجع به زندگى محمد بن شرف يكى از دانشمندان اندلس داده، مى‌توان استنباط كرد كه ابن طفيل از فرزند وى ابوالفضل جعفر بن محمد نيز دانش آموخته است.
    ==اساتید==
    درباره محل و چگونگى تحصيلات و استادان وى نيز اطلاع دقيق و استوارى در دست نيست، جز اينكه برخى نوشته‌اند كه در غرناطه دانش آموخته است. مراكشى ادعا كرده كه وى نزد جماعتى از محققان فلاسفه، از جمله ابن باجه فلسفه را فراگرفته است، اما خود ابن طفيل در رساله «[[حى بن يقظان]]» تصريح كرده كه هيچ‌گونه ملاقاتى با [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] نداشته است؛ گرچه، برخى احتمال داده‌اند كه شايد علت انكار هرگونه ملاقاتى با ابن باجه از طرف ابن طفيل، شهرت ابن باجه به الحاد بوده باشد.


    با اينكه به‌درستى معلوم نيست كه ابن طفيل فلسفه را در كجا و نزد چه كسانى آموخته است، اما همه منابع متقدم و متأخر، مقام علمى و فلسفى وى را ستايش كرده و او را يكى از فلاسفه نامدار به شمار آورده و نوشته‌اند كه در جميع اجزاء حكمت، صاحب‌نظر بوده و اشتياق زيادى براى جمع بين حكمت و شريعت داشته است و نيز در ديگر علوم اسلامى از اطلاعات گسترده‌اى برخوردار بوده است.
    [[ابن خطیب، محمد بن عبدالله|ابن خطیب]]، ابومحمد رُشاطى و عبدالحق بن عطيه را از جمله استادان او ذكر كرده است. از گزارشى كه ابن دحيه راجع به زندگى محمد بن شرف یکى از دانشمندان اندلس داده، مى‌توان استنباط كرد كه ابن طفيل از فرزند وى ابوالفضل جعفر بن محمد نيز دانش آموخته است.


    ابن دحيه ضمن بيان عناوين علمى وى، او را يگانه عصر و فريد دهر خوانده است. همچنين ابن سعيد نوشته است كه از پدرم شنيدم كه مى‌گفت هريك از علما را كه ملاقات كردم، ابن طفيل را بر ابن باجه برتر مى‌شمردند و ابن ابى‌زرع حذاقت وى در طب و چيره‌دستى او را در جراحى ستوده است.
    با اينكه به‌درستى معلوم نيست كه ابن طفيل فلسفه را در كجا و نزد چه كسانى آموخته است، اما همه منابع متقدم و متأخر، مقام علمى و فلسفى وى را ستايش كرده و او را یکى از فلاسفه نامدار به شمار آورده و نوشته‌اند كه در جمیع اجزاء حكمت، صاحب‌نظر بوده و اشتياق زيادى برای جمع بين حكمت و شريعت داشته است و نيز در ديگر علوم اسلامى از اطلاعات گسترده‌اى برخوردار بوده است.


    ابن طفيل در كتابخانه مهمى كه امير ابويعقوب موحدى بنيان نهاده بود، به مطالعه و تحقيق مى‌پرداخت و با اينكه نوشته‌اند كه وى در اوايل زندگى خود به امر تدريس و طبابت اشتغال داشته، اما محل تدريس و شاگردان وى ناشناخته مانده است. برخى اشاره كرده‌اند كه اسحاق بطروجى و احتمالاً ابن رشد و ابن دحيه در شمار شاگردان وى بوده‌اند. از خبرى كه ابوبكر بندود بن يحيى راجع به چگونگى معرفى شدن ابن رشد به ابويعقوب يوسف موحدى به‌وسيله ابن طفيل نقل كرده و مراكشى آن را مفصلاً آورده است، به‌خوبى استنباط مى‌شود كه ابن طفيل كاملاً ابن رشد را مى‌شناخته و ميزان دانش وى را نيز مى‌دانسته و حتى با خاندان و نياكان وى آشنايى داشته است؛ ازاين‌رو مى‌توان استنباط كرد كه ابن رشد شاگرد او بوده است. اگر اين موضوع را بپذيريم، مى‌توان گفت كه در ميان شاگردان ابن طفيل، اسحاق بطروجى و ابن رشد از بقيه شاخص‌ترند، زيرا بطروجى كسى است كه نظريه وى راجع به حركت مارپيچى (حركت لولبى)، اوج نهضت اسلامى ضد بطلميوسى به شمار مى‌رود و ابن طفيل از طريق او رهبرى حوزه نجوم را بر عهده داشته است و ابن رشد نيز كسى است كه مشرب اصالت عقل او در اروپا رواج يافت.
    ابن دحيه ضمن بيان عناوین علمى وى، او را يگانه عصر و فريد دهر خوانده است. همچنين ابن سعيد نوشته است كه از پدرم شنيدم كه مى‌گفت هریک از علما را كه ملاقات كردم، ابن طفيل را بر ابن باجه برتر مى‌شمردند و ابن ابى‌زرع حذاقت وى در طب و چيره‌دستى او را در جراحى ستوده است.


    ابن طفيل ابتدا در غرناطه به شغل طبابت پرداخت. در 539ق هنگامى كه ابوالحسن بن ملحان طائى در وادى آش برضد دولت مرابطون قيام كرد و مستقلاً به حكومت رسيد، ابن طفيل با جمعى از مشاهير علم و ادب، از جمله ابوالحكم هَرودُس به دستگاه او راه يافت و امين اسرار و دبير وى گرديد و ظاهراً تا 546ق كه ابن ملحان وادى آش را به ابن مردنيش تسليم كرد و خود از در اطاعت درآمد، ابن طفيل در دستگاه وى بود. وى سپس به‌عنوان دبير در دستگاه والى غرناطه وارد گرديد و در 549ق هنگامى كه خليفه موحدى فرزندان خود را به‌عنوان واليان شهرهاى مغرب و اندلس تعيين كرد، ابن طفيل به‌عنوان دبيرِ ابوسعيد عثمان بن عبد المؤمن، والى سبته و طنجه برگزيده شد، تا اينكه سرانجام به مقام وزارت، طبابت و قضاى خليفه ابويعقوب يوسف بن عبد المؤمن ارتقاء يافت و از مصاحبان برجسته وى گرديد. ابويعقوب از دانش وى بهره مى‌گرفت و او را بسيار گرامى مى‌داشت. ابن طفيل بسيارى از شب‌ها و روزها در قصر وى بود و خارج نمى‌شد. از آنجا كه ابويعقوب به حكمت و فلسفه علاقه بسيار داشت، ابن طفيل دانشمندان بسيارى را از اطراف و اكناف به دربار وى فراخواند و ابويعقوب را تشويق نمود كه آنان را گرامى دارد. معروف‌ترين شخصيتى كه وى دعوت كرد، ابوالوليد ابن رشد است كه تا آن زمان گمنام بود، پس از اين دعوت به شهرت رسيد و ارزش علمى وى آشكار شد. ابن طفيل مدت‌ها در دستگاه ابويعقوب عنوان وزير و طبيب داشت، اما سرانجام در 578ق طبابت ابويعقوب را به ابن رشد واگذار كرد و تنها در سمت وزارت باقى ماند.
    ابن طفيل در کتابخانه مهمى كه امیر ابویعقوب موحدى بنيان نهاده بود، به مطالعه و تحقيق مى‌پرداخت و با اينكه نوشته‌اند كه وى در اوايل زندگى خود به امر تدريس و طبابت اشتغال داشته، اما محل تدريس و شاگردان وى ناشناخته مانده است. برخى اشاره كرده‌اند كه اسحاق بطروجى و احتمالاً [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] و ابن دحيه در شمار شاگردان وى بوده‌اند. از خبرى كه ابوبكر بندود بن يحيى راجع به چگونگى معرفى شدن [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] به ابویعقوب يوسف موحدى به‌وسيله ابن طفيل نقل كرده و مراكشى آن را مفصلاً آورده است، به‌خوبى استنباط مى‌شود كه ابن طفيل كاملاً [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] را مى‌شناخته و میزان دانش وى را نيز مى‌دانسته و حتى با خاندان و نياكان وى آشنايى داشته است؛ ازاين‌رو مى‌توان استنباط كرد كه [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] شاگرد او بوده است. اگر این موضوع را بپذيريم، مى‌توان گفت كه در میان شاگردان ابن طفيل، اسحاق بطروجى و [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] از بقيه شاخص‌ترند، زيرا بطروجى كسى است كه نظريه وى راجع به حركت مارپيچى (حركت لولبى)، اوج نهضت اسلامى ضد بطلمیوسى به شمار مى‌رود و ابن طفيل از طريق او رهبرى حوزه نجوم را بر عهده داشته است و [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] نيز كسى است كه مشرب اصالت عقل او در اروپا رواج يافت.


    ابن طفيل شعر نيز مى‌سرود و اشعارى از وى باقى مانده است، اما با اشعار خوب و ممتاز شعراى بزرگ قابل مقايسه نيست. مراكشى كه در 603ق يحيى فرزند ابن طفيل را در مراكش ملاقات كرد، ابياتى از او شنيده و نقل كرده است. پس از مراكشى ديگران مانند ابن ابار، ابن سعيد، صفدى، ابن خطيب و مقرى ابيات و قصايدى از او آورده‌اند. ابن طفيل از فنون ادب و موسيقى نيز آگاهى داشت و در اجزاءِ حكمت و ديگر فنون مختلف سرآمد اقران بود؛ ازاين‌رو با عناوين متعدد علمى كه داشت، جامگى و مشاهره دريافت مى‌كرد. مقرى، متن نامه‌اى از ابن طفيل را نقل كرده است كه تبحر وى در ادب و فن دبيرى را به‌خوبى روشن مى‌سازد.
    ابن طفيل ابتدا در غرناطه به شغل طبابت پرداخت. در 539ق هنگامى كه ابوالحسن بن ملحان طائى در وادى آش برضد دولت مرابطون قيام كرد و مستقلاً به حكومت رسيد، ابن طفيل با جمعى از مشاهير علم و ادب، از جمله ابوالحكم هَرودُس به دستگاه او راه يافت و امین اسرار و دبير وى گرديد و ظاهراً تا 546ق كه ابن ملحان وادى آش را به ابن مردنيش تسليم كرد و خود از در اطاعت درآمد، ابن طفيل در دستگاه وى بود. وى سپس به‌عنوان دبير در دستگاه والى غرناطه وارد گرديد و در 549ق هنگامى كه خليفه موحدى فرزندان خود را به‌عنوان واليان شهرهاى مغرب و اندلس تعيين كرد، ابن طفيل به‌عنوان دبيرِ ابوسعيد عثمان بن عبدالمؤمن، والى سبته و طنجه برگزيده شد، تا اينكه سرانجام به مقام وزارت، طبابت و قضاى خليفه ابویعقوب يوسف بن عبدالمؤمن ارتقاء يافت و از مصاحبان برجسته وى گرديد. ابویعقوب از دانش وى بهره مى‌گرفت و او را بسيار گرامى مى‌داشت. ابن طفيل بسيارى از شب‌ها و روزها در قصر وى بود و خارج نمى‌شد. از آنجا كه ابویعقوب به حكمت و فلسفه علاقه بسيار داشت، ابن طفيل دانشمندان بسيارى را از اطراف و اكناف به دربار وى فراخواند و ابویعقوب را تشویق نمود كه آنان را گرامى دارد. معروف‌ترين شخصيتى كه وى دعوت كرد، ابوالولید [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] است كه تا آن زمان گمنام بود، پس از این دعوت به شهرت رسيد ‎و ارزش علمى وى آشكار شد. ابن طفيل مدت‌ها در دستگاه ابویعقوب عنوان وزير و طبيب داشت، اما سرانجام در 578ق طبابت ابویعقوب را به [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] واگذار كرد و تنها در سمت وزارت باقى ماند.
     
    ابن طفيل شعر نيز مى‌سرود و اشعارى از وى باقى مانده است، اما با اشعار خوب و ممتاز شعراى بزرگ قابل مقايسه نيست. مراكشى كه در 603ق يحيى فرزند ابن طفيل را در مراكش ملاقات كرد، ابياتى از او شنيده و نقل كرده است. پس از مراكشى ديگران مانند ابن ابار، ابن سعيد، [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، ابن خطیب و مقرى ابيات و قصايدى از او آورده‌اند. ابن طفيل از فنون ادب و موسيقى نيز آگاهى داشت و در اجزاءِ حكمت و ديگر فنون مختلف سرآمد اقران بود؛ ازاين‌رو با عناوین متعدد علمى كه داشت، جامگى و مشاهره دريافت مى‌كرد. مقرى، متن نامه‌اى از ابن طفيل را نقل كرده است كه تبحر وى در ادب و فن دبيرى را به‌خوبى روشن مى‌سازد.


    با وجود رواج مذهب اشعرى در زمان ابن طفيل، وى در بسيارى از عقايد و افكار خود موضع معتزلى دارد و از انديشه‌هاى معتزله حمايت مى‌نمايد؛ مثلاً در مورد صفات خداوند وى به عينيت صفات با ذات قائل شده و با ابوهذيل علاّف همسو گشته است و نيز در آن بخش از داستان كه حى بن يقظان به مدد عقل خود توانست به حقايقى دست يابد كه پيامبران آنها را از جانب خداوند آورده و به مردم ابلاغ كرده‌اند، موضعى معتزلى اتخاذ كرده است، زيرا معتزليان نيز به اصالت عقل قائل بودند و از شريعت عقل سخن مى‌گفتند.
    با وجود رواج مذهب اشعرى در زمان ابن طفيل، وى در بسيارى از عقايد و افكار خود موضع معتزلى دارد و از انديشه‌هاى معتزله حمايت مى‌نمايد؛ مثلاً در مورد صفات خداوند وى به عينيت صفات با ذات قائل شده و با ابوهذيل علاّف همسو گشته است و نيز در آن بخش از داستان كه حى بن يقظان به مدد عقل خود توانست به حقايقى دست يابد كه پيامبران آنها را از جانب خداوند آورده و به مردم ابلاغ كرده‌اند، موضعى معتزلى اتخاذ كرده است، زيرا معتزليان نيز به اصالت عقل قائل بودند و از شريعت عقل سخن مى‌گفتند.


    پس از مرگ ابويعقوب، از مقام و منزلت ابن طفيل در دستگاه دولت موحدون به‌هيچ‌وجه كاسته نشد و در 580ق كه ابويوسف فرزند ابويعقوب روى كار آمد، ابن طفيل همچنان از احترامى خاص برخوردار بود و مقام وزارت داشت. ديرى نپاييد كه ابن طفيل در 581ق در مراكش درگذشت.
    پس از مرگ ابویعقوب، از مقام و منزلت ابن طفيل در دستگاه دولت موحدون به‌هيچ‌وجه كاسته نشد و در 580ق كه ابویوسف فرزند ابویعقوب روى كار آمد، ابن طفيل همچنان از احترامى خاص برخوردار بود و مقام وزارت داشت. ديرى نپاييد كه ابن طفيل در 581ق در مراكش درگذشت.
     
    == آثار ==
     


    از آثار ابن طفيل، علاوه بر رساله «حى بن يقظان»، تنها چند اثر به‌صورت پراكنده باقى مانده است؛ نسخه‌اى از «ارجوزة الطبية» وى در خزانه كتب خطى قرويين در شهر فاس موجود است. از قصايد و ابياتى كه از وى در كتب و مراجع متقدم موجود است، قصيده‌اى در باب سياست از وى به كوشش گارثيا گومث در شماره اول مجله «معهد الدراسات الاسلامية» در مادريد چاپ شده است. نسخه خطى «اسرار الحكمة المشرقية» كه در كتابخانه اسكوريال موجود است، چيزى جز قسمتى از رساله «حى بن يقظان» نيست.
    ==آثار==
    از آثار ابن طفيل، علاوه بر رساله «حى بن يقظان»، تنها چند اثر به‌صورت پراكنده باقى مانده است؛ نسخه‌اى از «ارجوزة الطبية» وى در خزانه كتب خطى قرویين در شهر فاس موجود است. از قصايد و ابياتى كه از وى در كتب و مراجع متقدم موجود است، قصيده‌اى در باب سياست از وى به كوشش گارثيا گومث در شماره اول مجله «معهد الدراسات الاسلامية» در مادريد چاپ شده است. نسخه خطى «اسرار الحكمة المشرقية» كه در کتابخانه اسكوريال موجود است، چيزى جز قسمتى از رساله «حى بن يقظان» نيست<ref>ابراهیمی دینانی، غلامحسین، ج4، ص136-143</ref>.
    ==پانویس==
    <references/>


    == منابع مقاله ==
    ==منابع مقاله==


    ابراهیمی دینانی، غلامحسین، دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377


    دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 4،ص 136.


    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    == وابسته‌ها ==
    [[حي بن یقظان]]  
    [[حي بن یقظان]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده


    [[زنده بیدار «حی بن یقظان»]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[زنده بیدار]]  


    [[حی بن یقظان]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[حی بن یقظان]]


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۵

    ابن طفیل، محمد بن عبدالملک
    نام ابن طفیل، محمد بن عبدالملک
    نام‌های دیگر ابن طفیل، ابوبکر محمد بن عبدالملک اندلسی

    اب‍ن ال‍طف‍ی‍ل‌

    نام پدر عبدالملک
    متولد بين سال‌هاى 495 تا 505ق
    محل تولد برشانه از نواحى المريه يا در وادى آش از نواحى غرناطه
    رحلت 581 ‌‎ق
    اساتید ابن خطیب

    ابومحمد رُشاطى

    عبدالحق بن عطيه

    برخی آثار حي بن یقظان

    زنده بیدار

    حي بن یقظان

    کد مؤلف AUTHORCODE00749AUTHORCODE

    ابن طفيل، ابوبكر محمد بن عبدالملك بن محمد بن محمد قبسى (متوفای 581ق-مراکش)، طبيب، فيلسوف، شاعر، وزير و فقيه اندلسى است.

    ولادت

    تاريخ و محل تولد وى به‌درستى روشن نيست. بعضى نوشته‌اند كه احتمالاً بين سال‌هاى 495 تا 505ق در برشانه از نواحى المريه يا در وادى آش از نواحى غرناطه، زاده شده است.

    اساتید

    درباره محل و چگونگى تحصيلات و استادان وى نيز اطلاع دقيق و استوارى در دست نيست، جز اينكه برخى نوشته‌اند كه در غرناطه دانش آموخته است. مراكشى ادعا كرده كه وى نزد جماعتى از محققان فلاسفه، از جمله ابن باجه فلسفه را فراگرفته است، اما خود ابن طفيل در رساله «حى بن يقظان» تصريح كرده كه هيچ‌گونه ملاقاتى با ابن باجه نداشته است؛ گرچه، برخى احتمال داده‌اند كه شايد علت انكار هرگونه ملاقاتى با ابن باجه از طرف ابن طفيل، شهرت ابن باجه به الحاد بوده باشد.

    ابن خطیب، ابومحمد رُشاطى و عبدالحق بن عطيه را از جمله استادان او ذكر كرده است. از گزارشى كه ابن دحيه راجع به زندگى محمد بن شرف یکى از دانشمندان اندلس داده، مى‌توان استنباط كرد كه ابن طفيل از فرزند وى ابوالفضل جعفر بن محمد نيز دانش آموخته است.

    با اينكه به‌درستى معلوم نيست كه ابن طفيل فلسفه را در كجا و نزد چه كسانى آموخته است، اما همه منابع متقدم و متأخر، مقام علمى و فلسفى وى را ستايش كرده و او را یکى از فلاسفه نامدار به شمار آورده و نوشته‌اند كه در جمیع اجزاء حكمت، صاحب‌نظر بوده و اشتياق زيادى برای جمع بين حكمت و شريعت داشته است و نيز در ديگر علوم اسلامى از اطلاعات گسترده‌اى برخوردار بوده است.

    ابن دحيه ضمن بيان عناوین علمى وى، او را يگانه عصر و فريد دهر خوانده است. همچنين ابن سعيد نوشته است كه از پدرم شنيدم كه مى‌گفت هریک از علما را كه ملاقات كردم، ابن طفيل را بر ابن باجه برتر مى‌شمردند و ابن ابى‌زرع حذاقت وى در طب و چيره‌دستى او را در جراحى ستوده است.

    ابن طفيل در کتابخانه مهمى كه امیر ابویعقوب موحدى بنيان نهاده بود، به مطالعه و تحقيق مى‌پرداخت و با اينكه نوشته‌اند كه وى در اوايل زندگى خود به امر تدريس و طبابت اشتغال داشته، اما محل تدريس و شاگردان وى ناشناخته مانده است. برخى اشاره كرده‌اند كه اسحاق بطروجى و احتمالاً ابن رشد و ابن دحيه در شمار شاگردان وى بوده‌اند. از خبرى كه ابوبكر بندود بن يحيى راجع به چگونگى معرفى شدن ابن رشد به ابویعقوب يوسف موحدى به‌وسيله ابن طفيل نقل كرده و مراكشى آن را مفصلاً آورده است، به‌خوبى استنباط مى‌شود كه ابن طفيل كاملاً ابن رشد را مى‌شناخته و میزان دانش وى را نيز مى‌دانسته و حتى با خاندان و نياكان وى آشنايى داشته است؛ ازاين‌رو مى‌توان استنباط كرد كه ابن رشد شاگرد او بوده است. اگر این موضوع را بپذيريم، مى‌توان گفت كه در میان شاگردان ابن طفيل، اسحاق بطروجى و ابن رشد از بقيه شاخص‌ترند، زيرا بطروجى كسى است كه نظريه وى راجع به حركت مارپيچى (حركت لولبى)، اوج نهضت اسلامى ضد بطلمیوسى به شمار مى‌رود و ابن طفيل از طريق او رهبرى حوزه نجوم را بر عهده داشته است و ابن رشد نيز كسى است كه مشرب اصالت عقل او در اروپا رواج يافت.

    ابن طفيل ابتدا در غرناطه به شغل طبابت پرداخت. در 539ق هنگامى كه ابوالحسن بن ملحان طائى در وادى آش برضد دولت مرابطون قيام كرد و مستقلاً به حكومت رسيد، ابن طفيل با جمعى از مشاهير علم و ادب، از جمله ابوالحكم هَرودُس به دستگاه او راه يافت و امین اسرار و دبير وى گرديد و ظاهراً تا 546ق كه ابن ملحان وادى آش را به ابن مردنيش تسليم كرد و خود از در اطاعت درآمد، ابن طفيل در دستگاه وى بود. وى سپس به‌عنوان دبير در دستگاه والى غرناطه وارد گرديد و در 549ق هنگامى كه خليفه موحدى فرزندان خود را به‌عنوان واليان شهرهاى مغرب و اندلس تعيين كرد، ابن طفيل به‌عنوان دبيرِ ابوسعيد عثمان بن عبدالمؤمن، والى سبته و طنجه برگزيده شد، تا اينكه سرانجام به مقام وزارت، طبابت و قضاى خليفه ابویعقوب يوسف بن عبدالمؤمن ارتقاء يافت و از مصاحبان برجسته وى گرديد. ابویعقوب از دانش وى بهره مى‌گرفت و او را بسيار گرامى مى‌داشت. ابن طفيل بسيارى از شب‌ها و روزها در قصر وى بود و خارج نمى‌شد. از آنجا كه ابویعقوب به حكمت و فلسفه علاقه بسيار داشت، ابن طفيل دانشمندان بسيارى را از اطراف و اكناف به دربار وى فراخواند و ابویعقوب را تشویق نمود كه آنان را گرامى دارد. معروف‌ترين شخصيتى كه وى دعوت كرد، ابوالولید ابن رشد است كه تا آن زمان گمنام بود، پس از این دعوت به شهرت رسيد ‎و ارزش علمى وى آشكار شد. ابن طفيل مدت‌ها در دستگاه ابویعقوب عنوان وزير و طبيب داشت، اما سرانجام در 578ق طبابت ابویعقوب را به ابن رشد واگذار كرد و تنها در سمت وزارت باقى ماند.

    ابن طفيل شعر نيز مى‌سرود و اشعارى از وى باقى مانده است، اما با اشعار خوب و ممتاز شعراى بزرگ قابل مقايسه نيست. مراكشى كه در 603ق يحيى فرزند ابن طفيل را در مراكش ملاقات كرد، ابياتى از او شنيده و نقل كرده است. پس از مراكشى ديگران مانند ابن ابار، ابن سعيد، صفدى، ابن خطیب و مقرى ابيات و قصايدى از او آورده‌اند. ابن طفيل از فنون ادب و موسيقى نيز آگاهى داشت و در اجزاءِ حكمت و ديگر فنون مختلف سرآمد اقران بود؛ ازاين‌رو با عناوین متعدد علمى كه داشت، جامگى و مشاهره دريافت مى‌كرد. مقرى، متن نامه‌اى از ابن طفيل را نقل كرده است كه تبحر وى در ادب و فن دبيرى را به‌خوبى روشن مى‌سازد.

    با وجود رواج مذهب اشعرى در زمان ابن طفيل، وى در بسيارى از عقايد و افكار خود موضع معتزلى دارد و از انديشه‌هاى معتزله حمايت مى‌نمايد؛ مثلاً در مورد صفات خداوند وى به عينيت صفات با ذات قائل شده و با ابوهذيل علاّف همسو گشته است و نيز در آن بخش از داستان كه حى بن يقظان به مدد عقل خود توانست به حقايقى دست يابد كه پيامبران آنها را از جانب خداوند آورده و به مردم ابلاغ كرده‌اند، موضعى معتزلى اتخاذ كرده است، زيرا معتزليان نيز به اصالت عقل قائل بودند و از شريعت عقل سخن مى‌گفتند.

    پس از مرگ ابویعقوب، از مقام و منزلت ابن طفيل در دستگاه دولت موحدون به‌هيچ‌وجه كاسته نشد و در 580ق كه ابویوسف فرزند ابویعقوب روى كار آمد، ابن طفيل همچنان از احترامى خاص برخوردار بود و مقام وزارت داشت. ديرى نپاييد كه ابن طفيل در 581ق در مراكش درگذشت.

    آثار

    از آثار ابن طفيل، علاوه بر رساله «حى بن يقظان»، تنها چند اثر به‌صورت پراكنده باقى مانده است؛ نسخه‌اى از «ارجوزة الطبية» وى در خزانه كتب خطى قرویين در شهر فاس موجود است. از قصايد و ابياتى كه از وى در كتب و مراجع متقدم موجود است، قصيده‌اى در باب سياست از وى به كوشش گارثيا گومث در شماره اول مجله «معهد الدراسات الاسلامية» در مادريد چاپ شده است. نسخه خطى «اسرار الحكمة المشرقية» كه در کتابخانه اسكوريال موجود است، چيزى جز قسمتى از رساله «حى بن يقظان» نيست[۱].

    پانویس

    1. ابراهیمی دینانی، غلامحسین، ج4، ص136-143

    منابع مقاله

    ابراهیمی دینانی، غلامحسین، دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377


    وابسته‌ها