تفسير كتاب الله العزيز: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۳۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR10619J1.jpg | |||
| عنوان =تفسیر کتاب الله العزیز | |||
| عنوانهای دیگر = | |||
| پدیدآوران = | |||
[[شریفی، بالحاج بن سعید]] (محقق) | |||
| | |||
| | |||
[[هواری، هود بن محکم]] ( | [[هواری، هود بن محکم]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | |||
|زبان | | کد کنگره =BP 93 /ﻫ9ت7 | ||
| موضوع = | |||
تفاسیر اهل سنت - قرن 3ق. | |||
|کد کنگره | |||
|موضوع | |||
تفاسیر ماثوره - اهل سنت | تفاسیر ماثوره - اهل سنت | ||
| ناشر = | |||
|ناشر | دار البصائر | ||
| مکان نشر =الجزایر - | |||
| سال نشر = 1426 ق یا 2005 م | |||
|مکان نشر | |||
|سال نشر | |||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE10619AUTOMATIONCODE | |||
| چاپ =1 | |||
| تعداد جلد =4 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =10619 | |||
| کتابخوان همراه نور =10619 | |||
| کد پدیدآور = | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
}} | |||
'''تفسير كتاب الله العزيز''' اثر شيخ هود بن محكم الهوّاری الاوارسی (از علماى فرقه اباضيه در قرن سوم هجرى)، از جمله كتب تفسير بالمأثور و قرآن به قرآن مىباشد كه با تحقيق و تعليق [[شریفی، بالحاج بن سعید|بالحاج بن سعيد شريفى]] به زبان عربى نگارش شده است. | |||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب با مقدمه مفصلى از محقق آغاز و مطالب در چهار جلد تنظيم شده است. | كتاب با مقدمه مفصلى از محقق آغاز و مطالب در چهار جلد تنظيم شده است. | ||
اين تفسير، در واقع گزيده شده تفسير يحيى بن سلام بصرى است، به جز اينكه | اين تفسير، در واقع گزيده شده تفسير يحيى بن سلام بصرى است، به جز اينكه نویسنده بخشى از آراء كلامى خود را در اين تفسير جاى داده است. متأسفانه صفحاتى از مقدمه اين كتاب از بين رفته است و آنچه باقى مانده، اشارهاى كوتاه به چند بحث علوم قرآنى است..<ref>ايازى، سيد محمدعلى، ص147</ref> | ||
روش مفسر چنين است كه در آغاز هر سوره، اطلاعات كلى سوره مانند مكى و مدنى و... را بيان كرده و سپس به مناسبت هر آيه، به تبيين معناى آيه با ذكر احاديث و مأثورات وارده پرداخته است. | روش مفسر چنين است كه در آغاز هر سوره، اطلاعات كلى سوره مانند مكى و مدنى و... را بيان كرده و سپس به مناسبت هر آيه، به تبيين معناى آيه با ذكر احاديث و مأثورات وارده پرداخته است. نویسنده در بيشتر اوقات، اسناد احاديث را حذف يا مختصر كرده و تنها از نام صحابى روايت كننده از پيامبر(ص) ياد مىكند..<ref>همان</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
در مقدمه كتاب، پس از معرفى نویسنده، نسبت كتاب به وى، تفسير ابن سلام، روايت تفسير ابن سلام و روش آن، تفسير علامه هود الهوارى و ارزش و امتيازات آن بررسى و در نهايت به اقدامات تحقيقى صورت گرفته در كتاب، اشاره شده است..<ref>مقدمه، ج1، ص3- 65</ref> | |||
بحث پيرامون تفسير حاضر، متوقف است بر سؤالاتى است كه پاسخ به آنها به شناخت و تبين كتاب، كمك خواهد كرد؛ از جمله آنكه طريقى كه اين كتاب، پس از گذشت يازده قرن از تأليف آن، به دست ما رسيده و راويانى كه بهصورت مباشر و يا با واسطه، آن را نقل كردهاند، چه كسانى مىباشند. پس از تحقيق پيرامون اين امر، اين نكته به دست مىآيد كه اولين كتابى كه به اين اثر اشاره كرده است، «السيرة و أخبار الائمة» اثر ابى زكريا مىباشد..<ref>مقدمه محقق، ج1، ص22</ref> | |||
بحث پيرامون تفسير حاضر، متوقف است بر سؤالاتى است كه پاسخ به آنها به شناخت و تبين كتاب، كمك خواهد كرد؛ از جمله آنكه طريقى كه اين كتاب، پس از گذشت يازده قرن از تأليف آن، به دست ما رسيده و راويانى كه بهصورت مباشر و يا با واسطه، آن را نقل كردهاند، چه كسانى مىباشند. پس از تحقيق پيرامون اين امر، اين نكته به دست مىآيد كه اولين كتابى كه به اين اثر اشاره كرده است، «السيرة و أخبار الائمة» اثر ابى زكريا مىباشد <ref>مقدمه محقق، ج1، ص22</ref> | |||
اين تفسير، از جمله تفاسير اباضيه شناخته مىشود و لذا براى بهتر شناختن آن، ضرورى مىنمايد تا نگاهى كوتاه به عقايد اين فرقه شده و سپس به توصيف كلى تفاسير اباضيه پرداخته و در نهايت، به ويژگى خاص اين تفسير، اشاره كرد. | اين تفسير، از جمله تفاسير اباضيه شناخته مىشود و لذا براى بهتر شناختن آن، ضرورى مىنمايد تا نگاهى كوتاه به عقايد اين فرقه شده و سپس به توصيف كلى تفاسير اباضيه پرداخته و در نهايت، به ويژگى خاص اين تفسير، اشاره كرد. | ||
اباضيه در بخش عقايد، | اباضيه در بخش عقايد، نزدیکى فراوانى به معتزله و شيعه دارند و در حقيقت جزو عدليه به شمار مىآيند. آنان با بكارگيرى عقل و خرد در استدلال به قضاياى كلامى و پيرو روش اجتهادى و استنباطى در مسائل اعتقادى در تمام جوانب معتقد هستند و مانند سلفيه، حنابله، حشويه و گروههاى مشابه آن نيستند كه به ظاهر نص اكتفا كنند و از بكارگيرى عقل و منطق در فهم و استنباط تعلل ورزند و نوعى تعطيل در عقول را شاهد باشند و به مجرد يك خبر واحد از عقيده قطعى عقلى دست بردارند، به همين دليل خبر واحد را در عقايد حجت نمىدانند..<ref>ايازى، سيد محمدعلى، ص145</ref> | ||
اباضيه همانند شيعه و متعزله، قايل به محال بودن رؤيت خدا در دنيا و آخرت هستند. در باب صفات بارى، خداوند را منزه از تشبيه و تجسيم مىدانند و صفات او را عين ذاتش مىدانند نه زايد بر ذات و بيرون از ذات را اعتبار محض مىدانند، صفاتى مانند وجود، ازليت، ابديت، حيات و علم و... | اباضيه همانند شيعه و متعزله، قايل به محال بودن رؤيت خدا در دنيا و آخرت هستند. در باب صفات بارى، خداوند را منزه از تشبيه و تجسيم مىدانند و صفات او را عين ذاتش مىدانند نه زايد بر ذات و بيرون از ذات را اعتبار محض مىدانند، صفاتى مانند وجود، ازليت، ابديت، حيات و علم و... بنابراین برخلاف اشاعره كه در صفات ذات قايلند كه زايد بر ذات خداوند است و بر خلاف مشبه و حشويه كه صفات ذاتى خداوند را حقيقت ثابتهاى مانند صفات انسان مىدانند، مانند عدليه عين ذات ذات خدا مىدانند و قابل جمع با ضدشان نمىدانند..<ref>همان</ref> | ||
آنها از عدليه به حساب مىآيند، چون انسان را مختار مىدانند و كارهايش را معلول اراده خودش، به همين دليل معتقدند جزا و پاداش بركارهاى انسان مترتب مىشود. اما در مرحله بالاتر قايلند انسان و كارهايش در دست توانمند خالق هستى قرار دارد و اين است معناى نه جبر و نه تفويض و در عقايد ديگر، مانند قضا و قدر و خلق قرآن، مانند شيعه قايلند كه قرآن موجودى حادث است نه قديم و از صفات افعال خداوند است نه صفات ذات. همچنين در برخى ديگر از عقايد، تجانسهاى فراوان اعتقادى و كلامى بين اباضيه و شيعه و معتزله وجود دارد <ref>همان، ص145</ref> | آنها از عدليه به حساب مىآيند، چون انسان را مختار مىدانند و كارهايش را معلول اراده خودش، به همين دليل معتقدند جزا و پاداش بركارهاى انسان مترتب مىشود. اما در مرحله بالاتر قايلند انسان و كارهايش در دست توانمند خالق هستى قرار دارد و اين است معناى نه جبر و نه تفويض و در عقايد ديگر، مانند قضا و قدر و خلق قرآن، مانند شيعه قايلند كه قرآن موجودى حادث است نه قديم و از صفات افعال خداوند است نه صفات ذات. همچنين در برخى ديگر از عقايد، تجانسهاى فراوان اعتقادى و كلامى بين اباضيه و شيعه و معتزله وجود دارد..<ref>همان، ص145</ref> | ||
اما از طرف ديگر، قائل به خلود اصحاب كباير در جهنم هستند، يعنى قائلند كسانى كه گناه كبيره انجام مىدهند و توبه نمىكنند، در جهنم هميشه مىمانند و قابل بخشش نيستند و در اين باب به آيات زيادى از قرآن استدلال كردهاند. در برابر شيعه كه معتقد است اصحاب كباير معذب هستند ولى در آخر چون اعتقاد صحيحى دارند، نجات مىيابند <ref>همان</ref> | اما از طرف ديگر، قائل به خلود اصحاب كباير در جهنم هستند، يعنى قائلند كسانى كه گناه كبيره انجام مىدهند و توبه نمىكنند، در جهنم هميشه مىمانند و قابل بخشش نيستند و در اين باب به آيات زيادى از قرآن استدلال كردهاند. در برابر شيعه كه معتقد است اصحاب كباير معذب هستند ولى در آخر چون اعتقاد صحيحى دارند، نجات مىيابند..<ref>همان</ref> | ||
با نگرش عام به تفاسير اباضيه، مىتوان اين نكته را دريافت كه كموبيش اين تفاسير، به رنگ تفاسير اهل سنت و شيعه و ساير فرق اسلامى است. طبعاً همه آنچه در باب آن تفسير گفته شده، اعم از شيوه ورود و خروج در تفسير، روش تفسيرى، بهرهگيرى از مأثورات و ابتلاى به اخبار ضعاف و يا جهتگيرىهاى مذهبى و تعصب فرقهاى، همانند ديگر تفاسير است و كموبيش همان جهات در اين تفاسير مطرح است. همچنين گرايش به بحثهاى هدايتى و تحليلى و فروكش كردن روحيه پرخاشگرى و تعصب فرقهاى و جدال مذهبى در عصر حاضر (عصر تفاهم و | با نگرش عام به تفاسير اباضيه، مىتوان اين نكته را دريافت كه كموبيش اين تفاسير، به رنگ تفاسير اهل سنت و شيعه و ساير فرق اسلامى است. طبعاً همه آنچه در باب آن تفسير گفته شده، اعم از شيوه ورود و خروج در تفسير، روش تفسيرى، بهرهگيرى از مأثورات و ابتلاى به اخبار ضعاف و يا جهتگيرىهاى مذهبى و تعصب فرقهاى، همانند ديگر تفاسير است و كموبيش همان جهات در اين تفاسير مطرح است. همچنين گرايش به بحثهاى هدايتى و تحليلى و فروكش كردن روحيه پرخاشگرى و تعصب فرقهاى و جدال مذهبى در عصر حاضر (عصر تفاهم و نزدیکى)، احترام به عقايد ديگران و پرهيز از توهين در اين تفاسير به چشم مىخورد..<ref>همان، ص146</ref> | ||
در اين تفاسير، از همان شيوههاى معمول در تفاسير مذاهب اسلامى در طى قرون و اعصار در تبيين و توضيح آيات استفاده مىگردد. نقل مأثورات در تفاسير ياد شده از پيامبر(ص)، صحابه و تابعين است. با اضافه اين نكته كه اباضيه، جامع حديثى مستقلى مانند «الجامع الصحيح مسند الامام ربيع بن حبيب ازدي بصري» (م 150ق) دارند و احاديث تفسير را از كتاب و كتابهاى روايى ديگر اهل سنت مثل صحاح ستة و مدونة الكبراى ابوغانم خراسانى نقل مىكنند. همانند ديگر مذاهب به هنگام تفسير آيات كلامى، فقهى به دفاع از عقايد و استنباطات مذهبى خود برمىآيند <ref>همان</ref> | در اين تفاسير، از همان شيوههاى معمول در تفاسير مذاهب اسلامى در طى قرون و اعصار در تبيين و توضيح آيات استفاده مىگردد. نقل مأثورات در تفاسير ياد شده از پيامبر(ص)، صحابه و تابعين است. با اضافه اين نكته كه اباضيه، جامع حديثى مستقلى مانند «الجامع الصحيح مسند الامام ربيع بن حبيب ازدي بصري» (م 150ق) دارند و احاديث تفسير را از كتاب و كتابهاى روايى ديگر اهل سنت مثل صحاح ستة و مدونة الكبراى ابوغانم خراسانى نقل مىكنند. همانند ديگر مذاهب به هنگام تفسير آيات كلامى، فقهى به دفاع از عقايد و استنباطات مذهبى خود برمىآيند..<ref>همان</ref> | ||
ويژگى تفسير حاضر، مأثور بودن آن است كه متأثر از شرايط خاص آن دوره از تدوين تفسير است. از طرف ديگر، چون در آن دوره تلاش در جمعآورى احاديث تفسيرى و غيرتفسيرى بدون نقد و بررسى است، اين تفسير هرگونه خبرى را گردآورى كرده و از نقد و ارزيابى آنها، خوددارى كرده است. مثلاً | ويژگى تفسير حاضر، مأثور بودن آن است كه متأثر از شرايط خاص آن دوره از تدوين تفسير است. از طرف ديگر، چون در آن دوره تلاش در جمعآورى احاديث تفسيرى و غيرتفسيرى بدون نقد و بررسى است، اين تفسير هرگونه خبرى را گردآورى كرده و از نقد و ارزيابى آنها، خوددارى كرده است. مثلاً نویسنده حساسيتى در نقل اخبار اسراييلى نداشته است. در اصل چنين حساسيتى نسبت به روايات اسراييلى و راويان آن از قرن هفتم به بعد ايجاد شده است. قهراً در اين تفسير بسيارى چيزها نقل شده كه بعدها نسبت به ضعف و ساختگى بودن آنها، گفتوگوها شده است. بدينرو روايت از كلى، سُدىّ، كعب الأحبار و افرادى از اين قماش، در اسناد روايات به چشم مىخورد..<ref>همان، ص147</ref> | ||
جهت گيرىهاى كلامى اين تفسير، بسيار اندك و غيرآشكار است، اما در برخى از مسائل مانند كفر و ايمان، ارتكاب كبيره، نفاق و شفاعت و يا در | جهت گيرىهاى كلامى اين تفسير، بسيار اندك و غيرآشكار است، اما در برخى از مسائل مانند كفر و ايمان، ارتكاب كبيره، نفاق و شفاعت و يا در مسائلى چون محال بودن رؤيت خدا، اشارهوار به آنها پرداخته شده است..<ref>همان، ص148</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد آمده است. | فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد آمده است. | ||
خط ۸۷: | خط ۶۶: | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
<references /> | <references/> | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
#مقدمه و متن كتاب. | |||
#ايازى، سيد محمدعلى، «نگاهى به تفاسير اباضيه»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: بينات، پاييز 1374، شماره 7، از ص140 تا 153. | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده:تفسیر]] | [[رده: تفسیر]] | ||
[[رده:متون تفاسیر]] | [[رده: متون تفاسیر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۰۱
تفسیر کتاب الله العزیز | |
---|---|
پدیدآوران | شریفی، بالحاج بن سعید (محقق) هواری، هود بن محکم (نویسنده) |
ناشر | دار البصائر |
مکان نشر | الجزایر - |
سال نشر | 1426 ق یا 2005 م |
چاپ | 1 |
موضوع | تفاسیر اهل سنت - قرن 3ق. تفاسیر ماثوره - اهل سنت |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 4 |
کد کنگره | BP 93 /ﻫ9ت7 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تفسير كتاب الله العزيز اثر شيخ هود بن محكم الهوّاری الاوارسی (از علماى فرقه اباضيه در قرن سوم هجرى)، از جمله كتب تفسير بالمأثور و قرآن به قرآن مىباشد كه با تحقيق و تعليق بالحاج بن سعيد شريفى به زبان عربى نگارش شده است.
ساختار
كتاب با مقدمه مفصلى از محقق آغاز و مطالب در چهار جلد تنظيم شده است.
اين تفسير، در واقع گزيده شده تفسير يحيى بن سلام بصرى است، به جز اينكه نویسنده بخشى از آراء كلامى خود را در اين تفسير جاى داده است. متأسفانه صفحاتى از مقدمه اين كتاب از بين رفته است و آنچه باقى مانده، اشارهاى كوتاه به چند بحث علوم قرآنى است..[۱]
روش مفسر چنين است كه در آغاز هر سوره، اطلاعات كلى سوره مانند مكى و مدنى و... را بيان كرده و سپس به مناسبت هر آيه، به تبيين معناى آيه با ذكر احاديث و مأثورات وارده پرداخته است. نویسنده در بيشتر اوقات، اسناد احاديث را حذف يا مختصر كرده و تنها از نام صحابى روايت كننده از پيامبر(ص) ياد مىكند..[۲]
گزارش محتوا
در مقدمه كتاب، پس از معرفى نویسنده، نسبت كتاب به وى، تفسير ابن سلام، روايت تفسير ابن سلام و روش آن، تفسير علامه هود الهوارى و ارزش و امتيازات آن بررسى و در نهايت به اقدامات تحقيقى صورت گرفته در كتاب، اشاره شده است..[۳]
بحث پيرامون تفسير حاضر، متوقف است بر سؤالاتى است كه پاسخ به آنها به شناخت و تبين كتاب، كمك خواهد كرد؛ از جمله آنكه طريقى كه اين كتاب، پس از گذشت يازده قرن از تأليف آن، به دست ما رسيده و راويانى كه بهصورت مباشر و يا با واسطه، آن را نقل كردهاند، چه كسانى مىباشند. پس از تحقيق پيرامون اين امر، اين نكته به دست مىآيد كه اولين كتابى كه به اين اثر اشاره كرده است، «السيرة و أخبار الائمة» اثر ابى زكريا مىباشد..[۴]
اين تفسير، از جمله تفاسير اباضيه شناخته مىشود و لذا براى بهتر شناختن آن، ضرورى مىنمايد تا نگاهى كوتاه به عقايد اين فرقه شده و سپس به توصيف كلى تفاسير اباضيه پرداخته و در نهايت، به ويژگى خاص اين تفسير، اشاره كرد.
اباضيه در بخش عقايد، نزدیکى فراوانى به معتزله و شيعه دارند و در حقيقت جزو عدليه به شمار مىآيند. آنان با بكارگيرى عقل و خرد در استدلال به قضاياى كلامى و پيرو روش اجتهادى و استنباطى در مسائل اعتقادى در تمام جوانب معتقد هستند و مانند سلفيه، حنابله، حشويه و گروههاى مشابه آن نيستند كه به ظاهر نص اكتفا كنند و از بكارگيرى عقل و منطق در فهم و استنباط تعلل ورزند و نوعى تعطيل در عقول را شاهد باشند و به مجرد يك خبر واحد از عقيده قطعى عقلى دست بردارند، به همين دليل خبر واحد را در عقايد حجت نمىدانند..[۵]
اباضيه همانند شيعه و متعزله، قايل به محال بودن رؤيت خدا در دنيا و آخرت هستند. در باب صفات بارى، خداوند را منزه از تشبيه و تجسيم مىدانند و صفات او را عين ذاتش مىدانند نه زايد بر ذات و بيرون از ذات را اعتبار محض مىدانند، صفاتى مانند وجود، ازليت، ابديت، حيات و علم و... بنابراین برخلاف اشاعره كه در صفات ذات قايلند كه زايد بر ذات خداوند است و بر خلاف مشبه و حشويه كه صفات ذاتى خداوند را حقيقت ثابتهاى مانند صفات انسان مىدانند، مانند عدليه عين ذات ذات خدا مىدانند و قابل جمع با ضدشان نمىدانند..[۶]
آنها از عدليه به حساب مىآيند، چون انسان را مختار مىدانند و كارهايش را معلول اراده خودش، به همين دليل معتقدند جزا و پاداش بركارهاى انسان مترتب مىشود. اما در مرحله بالاتر قايلند انسان و كارهايش در دست توانمند خالق هستى قرار دارد و اين است معناى نه جبر و نه تفويض و در عقايد ديگر، مانند قضا و قدر و خلق قرآن، مانند شيعه قايلند كه قرآن موجودى حادث است نه قديم و از صفات افعال خداوند است نه صفات ذات. همچنين در برخى ديگر از عقايد، تجانسهاى فراوان اعتقادى و كلامى بين اباضيه و شيعه و معتزله وجود دارد..[۷]
اما از طرف ديگر، قائل به خلود اصحاب كباير در جهنم هستند، يعنى قائلند كسانى كه گناه كبيره انجام مىدهند و توبه نمىكنند، در جهنم هميشه مىمانند و قابل بخشش نيستند و در اين باب به آيات زيادى از قرآن استدلال كردهاند. در برابر شيعه كه معتقد است اصحاب كباير معذب هستند ولى در آخر چون اعتقاد صحيحى دارند، نجات مىيابند..[۸]
با نگرش عام به تفاسير اباضيه، مىتوان اين نكته را دريافت كه كموبيش اين تفاسير، به رنگ تفاسير اهل سنت و شيعه و ساير فرق اسلامى است. طبعاً همه آنچه در باب آن تفسير گفته شده، اعم از شيوه ورود و خروج در تفسير، روش تفسيرى، بهرهگيرى از مأثورات و ابتلاى به اخبار ضعاف و يا جهتگيرىهاى مذهبى و تعصب فرقهاى، همانند ديگر تفاسير است و كموبيش همان جهات در اين تفاسير مطرح است. همچنين گرايش به بحثهاى هدايتى و تحليلى و فروكش كردن روحيه پرخاشگرى و تعصب فرقهاى و جدال مذهبى در عصر حاضر (عصر تفاهم و نزدیکى)، احترام به عقايد ديگران و پرهيز از توهين در اين تفاسير به چشم مىخورد..[۹]
در اين تفاسير، از همان شيوههاى معمول در تفاسير مذاهب اسلامى در طى قرون و اعصار در تبيين و توضيح آيات استفاده مىگردد. نقل مأثورات در تفاسير ياد شده از پيامبر(ص)، صحابه و تابعين است. با اضافه اين نكته كه اباضيه، جامع حديثى مستقلى مانند «الجامع الصحيح مسند الامام ربيع بن حبيب ازدي بصري» (م 150ق) دارند و احاديث تفسير را از كتاب و كتابهاى روايى ديگر اهل سنت مثل صحاح ستة و مدونة الكبراى ابوغانم خراسانى نقل مىكنند. همانند ديگر مذاهب به هنگام تفسير آيات كلامى، فقهى به دفاع از عقايد و استنباطات مذهبى خود برمىآيند..[۱۰]
ويژگى تفسير حاضر، مأثور بودن آن است كه متأثر از شرايط خاص آن دوره از تدوين تفسير است. از طرف ديگر، چون در آن دوره تلاش در جمعآورى احاديث تفسيرى و غيرتفسيرى بدون نقد و بررسى است، اين تفسير هرگونه خبرى را گردآورى كرده و از نقد و ارزيابى آنها، خوددارى كرده است. مثلاً نویسنده حساسيتى در نقل اخبار اسراييلى نداشته است. در اصل چنين حساسيتى نسبت به روايات اسراييلى و راويان آن از قرن هفتم به بعد ايجاد شده است. قهراً در اين تفسير بسيارى چيزها نقل شده كه بعدها نسبت به ضعف و ساختگى بودن آنها، گفتوگوها شده است. بدينرو روايت از كلى، سُدىّ، كعب الأحبار و افرادى از اين قماش، در اسناد روايات به چشم مىخورد..[۱۱]
جهت گيرىهاى كلامى اين تفسير، بسيار اندك و غيرآشكار است، اما در برخى از مسائل مانند كفر و ايمان، ارتكاب كبيره، نفاق و شفاعت و يا در مسائلى چون محال بودن رؤيت خدا، اشارهوار به آنها پرداخته شده است..[۱۲]
وضعيت كتاب
فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد آمده است.
پاورقىها متعلق به محقق بوده و در آنها ضمن اشاره به اختلاف نسخ، توضيحات جامع و فراوانى پيرامون برخى از مطالب و كلمات متن داده شده است.
پانويس
منابع مقاله
- مقدمه و متن كتاب.
- ايازى، سيد محمدعلى، «نگاهى به تفاسير اباضيه»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: بينات، پاييز 1374، شماره 7، از ص140 تا 153.