روضات الجنات و جنات الجنان: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '<references />' به '<references/>') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'روضات الجنات (ابهام زدایی)' به 'روضات الجنات (ابهامزدایی)') |
||
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[ | [[ابن کربلایی، حافظ حسین]] (نویسنده) | ||
[[ | [[سلطانالقرائی، جعفر]] (مصحح) | ||
[[ | [[سلطانالقرائی، محمدامین]] (بکوشش) | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =DSR 2079 /ب45 الف2 | | کد کنگره =DSR 2079 /ب45 الف2 | ||
| موضوع = | | موضوع =تبریز - سرگذشتنامه | ||
تصوف - متون قدیمی تا قرن 14 | تصوف - متون قدیمی تا قرن 14 | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
| ناشر =ستوده | | ناشر =ستوده | ||
| مکان نشر = | | مکان نشر =ایران - تبریز | ||
| سال نشر =مجلد1: 1383ش , | | سال نشر =مجلد1: 1383ش , | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
| شابک =964-7644-14-0 | | شابک =964-7644-14-0 | ||
| تعداد جلد =2 | | تعداد جلد =2 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =10514 | ||
| کتابخوان همراه نور =10514 | | کتابخوان همراه نور =10514 | ||
| کد پدیدآور =04583 | | کد پدیدآور =04583 | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
}} | }} | ||
'''روضات الجنات و جنات الجنان''' تألیف [[ | {{کاربردهای دیگر|روضات الجنات (ابهامزدایی)}} | ||
'''روضات الجنات و جنات الجنان''' تألیف [[ابن کربلایی، حافظ حسین|حافظ حسین کربلائی تبریزی]] (متوفی 997ق) معروف به [[ابن کربلایی، حافظ حسین|ابن کربلایی]] از علمای صوفیه اهل سنت قرن دهم هجری است. کتاب با مقدمه و تکمله و تصحیح و تعلیق [[سلطانالقرائی، جعفر|جعفر سلطان القرائی]] (متوفی 1409ق) به سعی و اهتمام [[سلطانالقرائی، محمدامین|محمدامین سلطان القرائی]] در دو جلد منتشر شده است. | |||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
مباحث کتاب به ترتیب ذیل است: | مباحث کتاب به ترتیب ذیل است: | ||
# مقدمهای پنجاهصفحهای به قلم [[ | # مقدمهای پنجاهصفحهای به قلم [[سلطانالقرائی، محمدامین|محمدامین سلطان القرائی]] در شرححال مصحح؛ | ||
# مقدمه مصحح؛ | # مقدمه مصحح؛ | ||
# مقدمه مؤلف در طریق و قاعده زیارت قبور مؤمنین و مؤمنات؛ | # مقدمه مؤلف در طریق و قاعده زیارت قبور مؤمنین و مؤمنات؛ | ||
خط ۴۶: | خط ۴۷: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده در مقدمه کتاب در تبیین شیوه زیارت قبور مؤمنین و مؤمنات و استحباب آن مینویسد: «بدان وفقک الله لما یحب و یرضاه که مستحب است زیارت کردن قبور اولیاء و اتقیاء و صلحاء و پدران و مادران و عامه مؤمنان و در شرع (شریف) زیارت قبور از سنن اسلام است، و حضرت رسول(ص) فرموده که زیارت کنید گذشتگان را، چه گذشتگان را مؤانست باشد به زیارت کنندگان. یکی با حضرت | نویسنده در مقدمه کتاب در تبیین شیوه زیارت قبور مؤمنین و مؤمنات و استحباب آن مینویسد: «بدان وفقک الله لما یحب و یرضاه که مستحب است زیارت کردن قبور اولیاء و اتقیاء و صلحاء و پدران و مادران و عامه مؤمنان و در شرع (شریف) زیارت قبور از سنن اسلام است، و حضرت رسول(ص) فرموده که زیارت کنید گذشتگان را، چه گذشتگان را مؤانست باشد به زیارت کنندگان. یکی با حضرت رسالتپناه(ص) شکایت کرد از سختی دل، حضرت اشارت فرمود به سه عمل که دل را نرم میکند: (اول) دست بر سر یتیم (مالیدن و) فرود آوردن، دوم عیادت بیمار کردن، سوم به زیارت گذشتگان رفتن. در حدیث است که هر که پدر و مادر را زیارت کند هر هفته و به روایتی گاهگاه، آمرزیده گردد و ثواب حج مقبول یابد و بعد از وفات او فرشتگان او را زیارت کنند»<ref>ر.ک: مقدمه، ج1، ص5</ref>. | ||
وی سپس به فضیلت زیارت در روزهای مختلف هفته تصریح میکند: «پس تمام هفته زیارت ابوین مستحب باشد و همچنین در لیالی متبرکه خصوصاً شب رغایب و شب برات و ایام شریفه مانند عشر ذیالحجه و عیدین همین حکم را دارد»<ref>ر.ک: همان، ص6</ref>. | وی سپس به فضیلت زیارت در روزهای مختلف هفته تصریح میکند: «پس تمام هفته زیارت ابوین مستحب باشد و همچنین در لیالی متبرکه خصوصاً شب رغایب و شب برات و ایام شریفه مانند عشر ذیالحجه و عیدین همین حکم را دارد»<ref>ر.ک: همان، ص6</ref>. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۵: | ||
از فحاوی بسیاری از اخبار و آثار و حکایت صلحا و ابرار محقق میگردد که اموات از احوال احیاء خبر مییابند و به زیارت یاران و دوستان انس حاصل میکنند<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | از فحاوی بسیاری از اخبار و آثار و حکایت صلحا و ابرار محقق میگردد که اموات از احوال احیاء خبر مییابند و به زیارت یاران و دوستان انس حاصل میکنند<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | ||
روضه اول: در ذکر مقابر و مشاهد اصحاب پیامبر مکرم اسلام(ص) است. این روضه با بررسی تاریخ شهر تبریز آغاز شده است: «بدان که شهر تبریز از بناهایی است که در ظهور اسلام واقع شده، قبل از بنای آن بهجای آن و در حوالی و نواحی آن، دهها و قلعهها بوده و مردم آنجا آتشپرست بودهاند...» <ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص15</ref>. پسازآن به مستنداتی در رابطه با این شهر اشاره شده است. سپس از مزار صحابی رسول خدا اسامة بن شریک ثعلبی در جنوب شهر تبریز یاد شده است. همچنین از ابودجانه انصاری، فرقد بن زید و ابومحجن ثقفی یاد شده است <ref>ر.ک: همان، ص28-20</ref>. ذکر رباعیات، اشعار و داستانهای متعدد سبب جذابیت کتاب شده است. | روضه اول: در ذکر مقابر و مشاهد اصحاب پیامبر مکرم اسلام(ص) است. این روضه با بررسی تاریخ شهر تبریز آغاز شده است: «بدان که شهر تبریز از بناهایی است که در ظهور اسلام واقع شده، قبل از بنای آن بهجای آن و در حوالی و نواحی آن، دهها و قلعهها بوده و مردم آنجا آتشپرست بودهاند...»<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص15</ref>. پسازآن به مستنداتی در رابطه با این شهر اشاره شده است. سپس از مزار صحابی رسول خدا اسامة بن شریک ثعلبی در جنوب شهر تبریز یاد شده است. همچنین از ابودجانه انصاری، فرقد بن زید و [[ثقفی، ابومحجن|ابومحجن ثقفی]] یاد شده است<ref>ر.ک: همان، ص28-20</ref>. ذکر رباعیات، اشعار و داستانهای متعدد سبب جذابیت کتاب شده است. | ||
روضه دوم: در ذکر مقابر اکابر سرخاب است. نویسنده سرخاب را از جمله مزارات مشهور شهر تبریز معرفی کرده که در جانب شمال آن شهر در پای کوه سرخ واقع است. او در ذکر اهمیت این گورستان به کلام مولانا جلالالدین محمد بلخی اشاره کرده مینویسد: «هر که از تبریز میآید و بهجانب ما میل مینماید تحفه او میباید که خاک پاک سرخاب باشد»<ref>ر.ک: همان، ص47</ref>. وی سپس در معرفی مزار پیر باب، ذکر این توضیح را لازم میداند: «پوشیده نماند که در هرجایی اکابر را به القاب متنوعه میخوانند؛ در بعضی جاها شیخ میگویند و در بعضی جا خواجه و در بعضی جا بابا و در بعضی جا باله و در بعضی جا آتا و در بعضی جا پیر»<ref>ر.ک: همان، ص47</ref>. | روضه دوم: در ذکر مقابر اکابر سرخاب است. نویسنده سرخاب را از جمله مزارات مشهور شهر تبریز معرفی کرده که در جانب شمال آن شهر در پای کوه سرخ واقع است. او در ذکر اهمیت این گورستان به کلام مولانا جلالالدین محمد بلخی اشاره کرده مینویسد: «هر که از تبریز میآید و بهجانب ما میل مینماید تحفه او میباید که خاک پاک سرخاب باشد»<ref>ر.ک: همان، ص47</ref>. وی سپس در معرفی مزار پیر باب، ذکر این توضیح را لازم میداند: «پوشیده نماند که در هرجایی اکابر را به القاب متنوعه میخوانند؛ در بعضی جاها شیخ میگویند و در بعضی جا خواجه و در بعضی جا بابا و در بعضی جا باله و در بعضی جا آتا و در بعضی جا پیر»<ref>ر.ک: همان، ص47</ref>. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۱: | ||
روضه هشتم: در سلسله عبداللهیه علویه علادولویه کبرویه که احمد الحسینی منسوب به این سلسله است. این روضه به ذکر شرححال صوفیه مطرح در سلسله مذکور اختصاص دارد. در ابتدای این روضه بهره بردن از ارشاد پیرکامل توصیه شده است: «بر طالبان معنی مخفی و مستور نیست که توسل به ذیل ارشاد پیر کامل که حبلالله المتین است طالبان را ضروری است چنانچه تفصیل این معنی در ذکر حضرت ایشان (میر سید عبدالله) قدسسره مذکور شد، بنابراین سلسله شریفه حضرت ایشان رحمهالله مذکور میشود که هر یک از مقتدایان این سلسله رفیعه مرید که بودهاند و تربیت از که یافتهاند؟»<ref>ر.ک: همان، ص207</ref>. | روضه هشتم: در سلسله عبداللهیه علویه علادولویه کبرویه که احمد الحسینی منسوب به این سلسله است. این روضه به ذکر شرححال صوفیه مطرح در سلسله مذکور اختصاص دارد. در ابتدای این روضه بهره بردن از ارشاد پیرکامل توصیه شده است: «بر طالبان معنی مخفی و مستور نیست که توسل به ذیل ارشاد پیر کامل که حبلالله المتین است طالبان را ضروری است چنانچه تفصیل این معنی در ذکر حضرت ایشان (میر سید عبدالله) قدسسره مذکور شد، بنابراین سلسله شریفه حضرت ایشان رحمهالله مذکور میشود که هر یک از مقتدایان این سلسله رفیعه مرید که بودهاند و تربیت از که یافتهاند؟»<ref>ر.ک: همان، ص207</ref>. | ||
در بخشی از این روضه در ذکر شرححال امام زینالعابدین چنین میخوانیم: «بر حضرت [[امام سجاد(ع)|امام زینالعابدین علیهالسلام]] خوف و خشیة الهی بسیار غالب بوده، گویند که: در وقت وضو ساختن رنگ رخسار مبارکش متغیر گشتی، و چون به نماز ایستادی لرزه بر اندام نازنینش افتادی»<ref>ر.ک: همان، ص409</ref>. پسازآن شرححال امام حسین(ع)<ref>ر.ک: همان، ص414</ref>، امام حسن(ع) <ref>ر.ک: همان، ص422</ref>، [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] <ref>ر.ک: همان، ص428</ref> و پسازآن با تفصیل بیشتری شرححال نبی مکرم اسلام از ابتدای زندگانی شریف آنحضرت تا مبعوث شدن به خلعت نبوت و پسازآن مطرح شده است<ref>ر.ک: همان، ص448</ref>. | در بخشی از این روضه در ذکر شرححال امام زینالعابدین چنین میخوانیم: «بر حضرت [[امام سجاد(ع)|امام زینالعابدین علیهالسلام]] خوف و خشیة الهی بسیار غالب بوده، گویند که: در وقت وضو ساختن رنگ رخسار مبارکش متغیر گشتی، و چون به نماز ایستادی لرزه بر اندام نازنینش افتادی»<ref>ر.ک: همان، ص409</ref>. پسازآن شرححال امام حسین(ع)<ref>ر.ک: همان، ص414</ref>، امام حسن(ع)<ref>ر.ک: همان، ص422</ref>، [[امام على(ع)|امام علی(ع)]]<ref>ر.ک: همان، ص428</ref> و پسازآن با تفصیل بیشتری شرححال نبی مکرم اسلام از ابتدای زندگانی شریف آنحضرت تا مبعوث شدن به خلعت نبوت و پسازآن مطرح شده است<ref>ر.ک: همان، ص448</ref>. | ||
آخرین مطلبی که در کتاب مطرح شده موضوع کرامت و خرق عادت است. نویسنده از قطع مسافت بعیده در اندک مدتی، اطلاع بر مغیبات، سماع کلام حیوانات و نباتات و جمادات، تسخیر جانوران وحشی چون شیر و مار، ظهور آثار قویه چون کندن بیخ درخت قوی در به پای در حال سماع، اشاره به | آخرین مطلبی که در کتاب مطرح شده موضوع کرامت و خرق عادت است. نویسنده از قطع مسافت بعیده در اندک مدتی، اطلاع بر مغیبات، سماع کلام حیوانات و نباتات و جمادات، تسخیر جانوران وحشی چون شیر و مار، ظهور آثار قویه چون کندن بیخ درخت قوی در به پای در حال سماع، اشاره به گردنزدن کسی و بریدهشدن سر او را از جمله خوارق عادات دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص525-524</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۸۳: | خط ۸۴: | ||
مقدمه و متن کتاب. | مقدمه و متن کتاب. | ||
== وابستهها == | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
خط ۹۰: | خط ۹۲: | ||
[[رده:تاریخ ایران]] | [[رده:تاریخ ایران]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۲۱
روضات الجنات و جنات الجنان تألیف حافظ حسین کربلائی تبریزی (متوفی 997ق) معروف به ابن کربلایی از علمای صوفیه اهل سنت قرن دهم هجری است. کتاب با مقدمه و تکمله و تصحیح و تعلیق جعفر سلطان القرائی (متوفی 1409ق) به سعی و اهتمام محمدامین سلطان القرائی در دو جلد منتشر شده است.
روضات الجنات و جنات الجنان | |
---|---|
پدیدآوران | ابن کربلایی، حافظ حسین (نویسنده)
سلطانالقرائی، جعفر (مصحح) سلطانالقرائی، محمدامین (بکوشش) |
ناشر | ستوده |
مکان نشر | ایران - تبریز |
سال نشر | مجلد1: 1383ش , مجلد2: 1383ش , |
شابک | 964-7644-14-0 |
موضوع | تبریز - سرگذشتنامه
تصوف - متون قدیمی تا قرن 14 نثر فارسی - قرن 10ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | DSR 2079 /ب45 الف2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
مباحث کتاب به ترتیب ذیل است:
- مقدمهای پنجاهصفحهای به قلم محمدامین سلطان القرائی در شرححال مصحح؛
- مقدمه مصحح؛
- مقدمه مؤلف در طریق و قاعده زیارت قبور مؤمنین و مؤمنات؛
- هشت روضه که روضههای اول تا پنجم در جلد اول و باقی روضهها در جلد دوم ارائه شده است؛
- خاتمه.
گزارش محتوا
نویسنده در مقدمه کتاب در تبیین شیوه زیارت قبور مؤمنین و مؤمنات و استحباب آن مینویسد: «بدان وفقک الله لما یحب و یرضاه که مستحب است زیارت کردن قبور اولیاء و اتقیاء و صلحاء و پدران و مادران و عامه مؤمنان و در شرع (شریف) زیارت قبور از سنن اسلام است، و حضرت رسول(ص) فرموده که زیارت کنید گذشتگان را، چه گذشتگان را مؤانست باشد به زیارت کنندگان. یکی با حضرت رسالتپناه(ص) شکایت کرد از سختی دل، حضرت اشارت فرمود به سه عمل که دل را نرم میکند: (اول) دست بر سر یتیم (مالیدن و) فرود آوردن، دوم عیادت بیمار کردن، سوم به زیارت گذشتگان رفتن. در حدیث است که هر که پدر و مادر را زیارت کند هر هفته و به روایتی گاهگاه، آمرزیده گردد و ثواب حج مقبول یابد و بعد از وفات او فرشتگان او را زیارت کنند»[۱].
وی سپس به فضیلت زیارت در روزهای مختلف هفته تصریح میکند: «پس تمام هفته زیارت ابوین مستحب باشد و همچنین در لیالی متبرکه خصوصاً شب رغایب و شب برات و ایام شریفه مانند عشر ذیالحجه و عیدین همین حکم را دارد»[۲].
در ادامه مقدمه برخی احکام زیارت قبور از دیدگاه نویسنده ذکر شده است؛ از جمله کراهت بوسیدن قبور: «بوسیدن قبور مکروهست الا قبر پدر و مادر و انبیا و کمل اولیا و بعضی (از علما) در اینها نیز خلاف کردهاند»[۳]. سپس اخباری از سنت رسولالله(ص) بهعنوان مستندات این احکام ذکر شده است که زیارت قبر آمنه(س) توسط آنحضرت از جمله این مستندات است: «در کتب مسانید و سیر وارد است که سید المرسلین(ص) در آن سال که به غزوه بنی لحیان فرموده بود به منزل عسفان رسید در آنجا قبر مادر خود آمنه را دریافت و زیارت کرد و گریست چنانچه مجموع اصحاب و ملازمان رکاب سعادت انتساب را به گریه درآورد»[۴].
از فحاوی بسیاری از اخبار و آثار و حکایت صلحا و ابرار محقق میگردد که اموات از احوال احیاء خبر مییابند و به زیارت یاران و دوستان انس حاصل میکنند[۵].
روضه اول: در ذکر مقابر و مشاهد اصحاب پیامبر مکرم اسلام(ص) است. این روضه با بررسی تاریخ شهر تبریز آغاز شده است: «بدان که شهر تبریز از بناهایی است که در ظهور اسلام واقع شده، قبل از بنای آن بهجای آن و در حوالی و نواحی آن، دهها و قلعهها بوده و مردم آنجا آتشپرست بودهاند...»[۶]. پسازآن به مستنداتی در رابطه با این شهر اشاره شده است. سپس از مزار صحابی رسول خدا اسامة بن شریک ثعلبی در جنوب شهر تبریز یاد شده است. همچنین از ابودجانه انصاری، فرقد بن زید و ابومحجن ثقفی یاد شده است[۷]. ذکر رباعیات، اشعار و داستانهای متعدد سبب جذابیت کتاب شده است.
روضه دوم: در ذکر مقابر اکابر سرخاب است. نویسنده سرخاب را از جمله مزارات مشهور شهر تبریز معرفی کرده که در جانب شمال آن شهر در پای کوه سرخ واقع است. او در ذکر اهمیت این گورستان به کلام مولانا جلالالدین محمد بلخی اشاره کرده مینویسد: «هر که از تبریز میآید و بهجانب ما میل مینماید تحفه او میباید که خاک پاک سرخاب باشد»[۸]. وی سپس در معرفی مزار پیر باب، ذکر این توضیح را لازم میداند: «پوشیده نماند که در هرجایی اکابر را به القاب متنوعه میخوانند؛ در بعضی جاها شیخ میگویند و در بعضی جا خواجه و در بعضی جا بابا و در بعضی جا باله و در بعضی جا آتا و در بعضی جا پیر»[۹].
از جمله مطالب قابلتوجه این روضه ذیلی است که در ذکر احوال سلاطین سلاجقه نوشته شده است. نویسنده سلاطین سلاجقه را جماعتی در عدل و انصاف و اسلام و دینداری و بزرگواری و خیر و احسان و علو رتبت در سلطنت دانسته و چگونگی استقرار و سلطنت سلجوقیان بر تمامی مملکت ایران را از منابع تاریخی نقل کرده است[۱۰].
روضه سوم: در ذکر مقابر کبراء چرنداب از دیگر مزارات مشهور تبریز است. پیش از ذکر مشایخ مدفون در این چرنداب به نقل از شمسالدین معرف به این نکته اشاره شده که مقبره بسیاری از اکابر اولیا و مشایخ صوفیه مدفون در چرنداب در اثر سیل از بین رفته است[۱۱].
در این روضه نیز در ضمن ذیلی، حکومت بنیامیه و پسازآن عباسیه و فروع آن یعنی بنی اغلب در افریقیه و طولونیه و اخشیدیه و آل حمدان بهاختصار معرفی شده است[۱۲].
در روضههای چهارم تا ششم کتاب مقابر عرفا گجیل، قبوری که در اندرون شهر واقع است از ولیانکوی تا شنبغازان و نیز مقابر اکابری که در نواحی و حدود تبریز واقع است معرفی شدهاند.
روضه هفتم در ذکر احوال سید احمد حسینی حسنی موسوی باب الابوابی ملقب به «بدرالدین» و مشهور به «لالهای» است که در گورستان گجیل دفن شده است[۱۳]. او سرسلسله خاندان سادات لاله و از جانشینان امیر سید عبدالله برزش آبادی مشهدی است، از بابالابواب شروان به تبریز آمده و.... غرض مؤلف از لفظ تعظیمی «مخدوم» و «مخدوم علی الاطلاق» در این کتاب اوست[۱۴]. وی بر طریقت صوفیه بوده و بعضی اوقات معارف صوفیه را پیش خواجه شجاعالدین کربالی خوانده که وی شارح گلشن راز و از متصوفین بیبدل بوده است[۱۵].
روضه هشتم: در سلسله عبداللهیه علویه علادولویه کبرویه که احمد الحسینی منسوب به این سلسله است. این روضه به ذکر شرححال صوفیه مطرح در سلسله مذکور اختصاص دارد. در ابتدای این روضه بهره بردن از ارشاد پیرکامل توصیه شده است: «بر طالبان معنی مخفی و مستور نیست که توسل به ذیل ارشاد پیر کامل که حبلالله المتین است طالبان را ضروری است چنانچه تفصیل این معنی در ذکر حضرت ایشان (میر سید عبدالله) قدسسره مذکور شد، بنابراین سلسله شریفه حضرت ایشان رحمهالله مذکور میشود که هر یک از مقتدایان این سلسله رفیعه مرید که بودهاند و تربیت از که یافتهاند؟»[۱۶].
در بخشی از این روضه در ذکر شرححال امام زینالعابدین چنین میخوانیم: «بر حضرت امام زینالعابدین علیهالسلام خوف و خشیة الهی بسیار غالب بوده، گویند که: در وقت وضو ساختن رنگ رخسار مبارکش متغیر گشتی، و چون به نماز ایستادی لرزه بر اندام نازنینش افتادی»[۱۷]. پسازآن شرححال امام حسین(ع)[۱۸]، امام حسن(ع)[۱۹]، امام علی(ع)[۲۰] و پسازآن با تفصیل بیشتری شرححال نبی مکرم اسلام از ابتدای زندگانی شریف آنحضرت تا مبعوث شدن به خلعت نبوت و پسازآن مطرح شده است[۲۱].
آخرین مطلبی که در کتاب مطرح شده موضوع کرامت و خرق عادت است. نویسنده از قطع مسافت بعیده در اندک مدتی، اطلاع بر مغیبات، سماع کلام حیوانات و نباتات و جمادات، تسخیر جانوران وحشی چون شیر و مار، ظهور آثار قویه چون کندن بیخ درخت قوی در به پای در حال سماع، اشاره به گردنزدن کسی و بریدهشدن سر او را از جمله خوارق عادات دانسته است[۲۲].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب هر جلد در ابتدای آن و در انتهای هر دو جلد، حواشی و تعلیقات، استدراک و فهارس اسامی اشخاص، اسامی امکنه و بلاد و اسامی کتب ذکر شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه، ج1، ص5
- ↑ ر.ک: همان، ص6
- ↑ ر.ک: همان، ص9
- ↑ ر.ک: همان، ص10
- ↑ ر.ک: همان، ص12
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ج1، ص15
- ↑ ر.ک: همان، ص28-20
- ↑ ر.ک: همان، ص47
- ↑ ر.ک: همان، ص47
- ↑ ر.ک: همان، ص62-61
- ↑ ر.ک: همان، ص274
- ↑ ر.ک: همان، ص284-276
- ↑ ر.ک: همان، جلد2، ص110-109
- ↑ ر.ک: مقدمه مصحح، ج1، صفحه هفتادویک
- ↑ ر.ک: متن کتاب، جلد2، ص113
- ↑ ر.ک: همان، ص207
- ↑ ر.ک: همان، ص409
- ↑ ر.ک: همان، ص414
- ↑ ر.ک: همان، ص422
- ↑ ر.ک: همان، ص428
- ↑ ر.ک: همان، ص448
- ↑ ر.ک: همان، ص525-524
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.