ابن اعرابی، ابوعبدالله محمد بن زیاد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'ابن اعرابی (ابهام زدایی)' به 'ابن اعرابی (ابهام‌زدایی)')
 
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۳: خط ۲۳:
| data-type="authorTeachers" |قاسم بن مَعْن مسعودى
| data-type="authorTeachers" |قاسم بن مَعْن مسعودى


ابومعاویه ضرير
ابومعاویه ضریر
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
| data-type="authorWritings" |
| data-type="authorWritings" |[[أسماء خيل العرب و فرسانها|أسماء خیل العرب و فرسانها]]
 
[[کتابان في الخيل|کتابان فی الخیل]]
|- class="articleCode"
|- class="articleCode"
|کد مؤلف
|کد مؤلف
خط ۳۲: خط ۳۴:
|}
|}
</div>
</div>
{{کاربردهای دیگر|ابن اعرابی (ابهام‌زدایی)}}


'''ابن اَعْرابى، ابوعبدالله محمد بن زياد''' (۱۵۰-۲۳۱ق‌/۷۶۷- ۸۴۶م‌)، اديب و شاعر سده 2 و 3ق، مولای‌ بنی‌هاشم‌، اهل‌ کوفه‌ می‌باشد.
'''ابن اَعْرابى، ابوعبدالله محمد بن زیاد''' (۱۵۰-۲۳۱ق‌/۷۶۷- ۸۴۶م‌)، ادیب و شاعر سده 2 و 3ق، مولای‌ بنی‌هاشم‌، اهل‌ کوفه‌ می‌باشد.


==تولد==
==ولادت==
او در سال 150ق، در شهر كوفه به دنيا آمد.
او در سال 150ق، در شهر كوفه به دنیا آمد.


==دودمان==
==دودمان==
برخى پدر او را برده‌اى از اهل سند دانسته‌اند. قفطى به نقل از [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] نيز اشاره مى‌كند كه او عرب اصيل نبوده است. وى در كودكى پدر خود را از دست داد و مادرش به همسرى مفضل ضبى راوى بزرگ اشعار عرب درآمد.
برخى پدر او را برده‌اى از اهل سند دانسته‌اند. قفطى به نقل از [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] نیز اشاره مى‌كند كه او عرب اصیل نبوده است. وى در كودكى پدر خود را از دست داد و مادرش به همسرى مفضل ضبى راوى بزرگ اشعار عرب درآمد.


==اساتید==
==اساتید==
وى نزد مفضل نخستين مايه‌هاى شعر، لغت عربى و آيين روايت آن‌ها را كسب كرد و به گفته فرّاء كه خود، او را نزد مفضل ديده بود، از رشته‌هاى ادب، به شعر، معانى شعر، نوادر و غريب علاقه بيشترى نشان مى‌داد.
وى نزد مفضل نخستین مایه‌هاى شعر، لغت عربى و آیین روایت آن‌ها را كسب كرد و به گفته فرّاء كه خود، او را نزد مفضل دیده بود، از رشته‌هاى ادب، به شعر، معانى شعر، نوادر و غریب علاقه بیشترى نشان مى‌داد.


ابن اعرابى، مانند ديگر راویان و دانشمندان زمان، برای كسب علم دو منبع در اختيار داشت: یکى علماى بزرگ و ديگرى اعراب باديه. مى‌دانيم كه وى از میان دانشمندان معاصر، علاوه بر [[مفضل بن عمر|مفضل]]، با كسايى نيز همنشينى داشت و از او نوادر و نحو آموخت. از استادان او، بجز كسايى كه بزرگ‌ترين پایه‌گذار مكتب نحو كوفه بود، به دو تن ديگر يعنى قاسم بن مَعْن مسعودى و ابومعاویه ضرير نيز اشاره كرده‌اند كه بى‌گمان، پيرو مكتب كوفيان بودند.
ابن اعرابى، مانند دیگر راویان و دانشمندان زمان، برای كسب علم دو منبع در اختیار داشت: یکى علماى بزرگ و دیگرى اعراب بادیه. مى‌دانیم كه وى از میان دانشمندان معاصر، علاوه بر [[مفضل بن عمر|مفضل]]، با كسایى نیز همنشینى داشت و از او نوادر و نحو آموخت. از استادان او، بجز كسایى كه بزرگ‌ترین پایه‌گذار مكتب نحو كوفه بود، به دو تن دیگر یعنى قاسم بن مَعْن مسعودى و ابومعاویه ضریر نیز اشاره كرده‌اند كه بى‌گمان، پیرو مكتب كوفیان بودند.


وى از استادان مكتب بصره به شدت روى برمى‌تافت و با بزرگ‌ترين آنان، اصمعى و ابوعبيده، دشمنى مى‌ورزيد، گرچه منازعات میان پيروان دو مكتب، بيشتر سياسى- اجتماعى بود تا علمى، زيرا بسيارى از بزرگان مكتب كوفه (مثلاً كسايى)، نزد استادان بصره درس خوانده‌اند. ابن اعرابى نيز با واسطه از ابوزيد انصارى استاد مكتب بصره، علم مى‌آموخت و تصريح شده است كه وى «علم بصريان» را اخذ كرد و روايت هيچ كس به اندازه روايت او به بصريان شبيه نبود. در مورد منبع دوم، يعنى اعراب باديه، وى رنجى برخود هموار نساخت و به گروه‌هایى از اعراب بنى اسد و بنى عقيل كه در حاشيه كوفه جاى گزيده بودند، اكتفا كرد. اما اشكال بزرگ این اعراب، آن بود كه دانشمندان بصره به روايات آنان و يا به فصاحت زبان‌شان اعتماد نداشتند و از این رو برخى از آنان، ابن اعرابى را نيز مورد انتقاد قرار داده‌اند. در سند ديگرى كه مؤيد روايت بالاست، از قول محمد بن فضل بن سعيد بن سلم كه پدرش شاگرد ابن اعرابى بوده، چنين آمده است كه وى از حيث دانش، تنك مايه بود تا اين‌كه جماعتى از اعراب يمامه بيامدند و او از آنان دانش بسيار اخذ كرد.
وى از استادان مكتب بصره به شدت روى برمى‌تافت و با بزرگ‌ترین آنان، اصمعى و ابوعبیده، دشمنى مى‌ورزید، گرچه منازعات میان پیروان دو مكتب، بیشتر سیاسى- اجتماعى بود تا علمى، زیرا بسیارى از بزرگان مكتب كوفه (مثلاً كسایى)، نزد استادان بصره درس خوانده‌اند. ابن اعرابى نیز با واسطه از ابوزید انصارى استاد مكتب بصره، علم مى‌آموخت و تصریح شده است كه وى «علم بصریان» را اخذ كرد و روایت هیچ كس به اندازه روایت او به بصریان شبیه نبود. در مورد منبع دوم، یعنى اعراب بادیه، وى رنجى برخود هموار نساخت و به گروه‌هایى از اعراب بنى اسد و بنى عقیل كه در حاشیه كوفه جاى گزیده بودند، اكتفا كرد. اما اشكال بزرگ این اعراب، آن بود كه دانشمندان بصره به روایات آنان و یا به فصاحت زبان‌شان اعتماد نداشتند و از این رو برخى از آنان، ابن اعرابى را نیز مورد انتقاد قرار داده‌اند. در سند دیگرى كه مؤید روایت بالاست، از قول محمد بن فضل بن سعید بن سلم كه پدرش شاگرد ابن اعرابى بوده، چنین آمده است كه وى از حیث دانش، تنك مایه بود تا این‌كه جماعتى از اعراب یمامه بیامدند و او از آنان دانش بسیار اخذ كرد.


==شاگردان==
==شاگردان==
احتمالاً وى از جوانى به كار تدريس پرداخت و كار او اندك اندك بالا گرفت و مجلس درس پرابهتى تشكيل داد. به گفته منابع متأخرتر، حقوق او هر ماه هزار درهم بوده است. این مجلس ساليان دراز برپا بود و بنا به روايتى كه گویا از [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] سرچشمه گرفته- هرچند كه آن را از قول ثعلب نقل كرده‌اند- و در تمام کتاب‌هاى ديگر تكرار شده، 100 تن در آن درس حاضر مى‌شدند و شخصيت معروفى چون ثعلب بيش از 10 سال در آن مجلس درس خواند.
احتمالاً وى از جوانى به كار تدریس پرداخت و كار او اندك اندك بالا گرفت و مجلس درس پرابهتى تشكیل داد. به گفته منابع متأخرتر، حقوق او هر ماه هزار درهم بوده است. این مجلس سالیان دراز برپا بود و بنا به روایتى كه گویا از [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن ندیم]] سرچشمه گرفته- هرچند كه آن را از قول ثعلب نقل كرده‌اند- و در تمام کتاب‌هاى دیگر تكرار شده، 100 تن در آن درس حاضر مى‌شدند و شخصیت معروفى چون ثعلب بیش از 10 سال در آن مجلس درس خواند.


وى به رغم شهرتى كه كسب كرد، هرگز نتوانست به دستگاه خلافت يا امیران بزرگ روزگار راه يابد. از ديگر روابط اجتماعى او نيز چندان اطلاعى به دست نيست و چند روايت موجود هم بسيار پراكنده و نامرتبطند: یک بار به دربار مأمون رفت و خليفه آداب دانى او را ستود و یک بار در محفل الواثق حاضر شد، اما روابط او با دو تن ديگر از بزرگ‌ترين راویان زمان، يعنى اصمعى و ابوعبيدة معمر بن مثنى شگفت است. اصمعى نيز به خانه سعيد بن سلم كه پسرش فضل، شاگرد ابن اعرابى بود، رفت و آمد داشت و گویى رقابت میان دو مدرس به كدورت انجامید؛ زيرا وى در وهله اول اصمعى و سپس ابوعبيده را از دانش بى‌بهره مى‌خواند.
وى به رغم شهرتى كه كسب كرد، هرگز نتوانست به دستگاه خلافت یا امیران بزرگ روزگار راه یابد. از دیگر روابط اجتماعى او نیز چندان اطلاعى به دست نیست و چند روایت موجود هم بسیار پراكنده و نامرتبطند: یک بار به دربار مأمون رفت و خلیفه آداب دانى او را ستود و یک بار در محفل الواثق حاضر شد، اما روابط او با دو تن دیگر از بزرگ‌ترین راویان زمان، یعنى اصمعى و ابوعبیدة معمر بن مثنى شگفت است. اصمعى نیز به خانه سعید بن سلم كه پسرش فضل، شاگرد ابن اعرابى بود، رفت و آمد داشت و گویى رقابت میان دو مدرس به كدورت انجامید؛ زیرا وى در وهله اول اصمعى و سپس ابوعبیده را از دانش بى‌بهره مى‌خواند.


اما ابن اعرابى خود نيز از گزند انتقادهاى تند در امان نماند و هرچند كه همه به تقليد از ازهرى وى را پارسا و راستگو خوانده‌اند و برخى چون [[ابن‌انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]] وى را ثقه نيز دانسته‌اند، در عوض ابونصر باهلى او را كذاب مى‌خواند و به او نسبت «تزيّد» (افزودن جعليات به روايات) مى‌داد.
اما ابن اعرابى خود نیز از گزند انتقادهاى تند در امان نماند و هرچند كه همه به تقلید از ازهرى وى را پارسا و راستگو خوانده‌اند و برخى چون [[ابن انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]] وى را ثقه نیز دانسته‌اند، در عوض ابونصر باهلى او را كذاب مى‌خواند و به او نسبت «تزیّد» (افزودن جعلیات به روایات) مى‌داد.


دو روايت ديگر درباره او نقل شده كه گویا متناقضند: در روايت زبيدى آمده است كه وى به کتاب‌هایش علاقه بسيار داشت و غالباً ً در میان آن‌ها به خلوت مى‌نشست. روايت دوم كه از [[خطيب بغدادى]] آغاز شده، چنين است كه چون خواستند کتاب‌هاى او را پس از مرگ خريدارى كنند، چيزى جز اوراقى پراكنده نيافتند. علاوه بر اين، ثعلب نيز در روايتى كه از مجلس درس او نقل كرده، اشاره مى‌كند كه طى 10 و اندى سال درس در خدمت او، هرگز کتابى به دستش نديده است. يعنى وى نيز مانند بسيارى ديگر بر حافظه اتكاء داشته است نه کتاب.
دو روایت دیگر درباره او نقل شده كه گویا متناقضند: در روایت زبیدى آمده است كه وى به کتاب‌هایش علاقه بسیار داشت و غالباً ً در میان آن‌ها به خلوت مى‌نشست. روایت دوم كه از [[خطیب بغدادى|خطیب بغدادى]] آغاز شده، چنین است كه چون خواستند کتاب‌هاى او را پس از مرگ خریدارى كنند، چیزى جز اوراقى پراكنده نیافتند. علاوه بر این، ثعلب نیز در روایتى كه از مجلس درس او نقل كرده، اشاره مى‌كند كه طى 10 و اندى سال درس در خدمت او، هرگز کتابى به دستش ندیده است. یعنى وى نیز مانند بسیارى دیگر بر حافظه اتكاء داشته است نه کتاب.


روش كار ابن اعرابى را غالباً ً روش فقيهان و محدثان دانسته‌اند. اما در صحت این سخن ترديد است، و ظاهراً برخلاف آنان كه به قياس پاى بند بودند، وى- مانند پيروان مكتب كوفه- به سماع توجه داشت.
روش كار ابن اعرابى را غالباً ً روش فقیهان و محدثان دانسته‌اند. اما در صحت این سخن تردید است، و ظاهراً برخلاف آنان كه به قیاس پاى بند بودند، وى- مانند پیروان مكتب كوفه- به سماع توجه داشت.


==آثار==
==آثار==


از مجموعه آثارى كه ابن اعرابى خود نوشته يا ديگران از «امالى» او گردآورده‌اند نام بيش از 15 کتاب در منابع كهن مذكور است، به این قرار:
از مجموعه آثارى كه ابن اعرابى خود نوشته یا دیگران از «امالى» او گردآورده‌اند نام بیش از 15 کتاب در منابع كهن مذكور است، به این قرار:
 
1-النوادر؛
 
2-صفة الزرع؛
 
3-نسب الخيل؛
 
4-النبات؛
 
5-الالفاظ؛
 
6-الذباب؛
 
7-الانواء؛
 
8-الخيل؛
 
9-تاريخ القبائل؛
 
10-معانى الشعر؛
 
11-نوادر الزبيريين؛
 
12.نوادر بنى فقعس؛
 
13-صفة النخل؛
 
14-النبت و البقل؛


15-تفسير الامثال؛
{{ستون-شروع|2}}


16-صفة الدرع و...؛
# النوادر؛
# صفة الزرع؛
# نسب الخيل؛
# النبات؛
# الالفاظ؛
# الذباب؛
# الانواء؛
# الخيل؛
# تاريخ القبائل؛
# معانى الشعر؛
# نوادر الزبيريين؛
# نوادر بنى فقعس؛
# صفة النخل؛
# النبت و البقل؛
# تفسير الامثال؛
# صفة الدرع و...؛
{{پایان}}


احتمالاً کتاب صفة الدرع، تصحيفى از صفة الزرع، و کتاب النبت و البقل، همان النبّات است و ظاهراً به همین جهت [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، قفطى و [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]]، از ذكر آن خوددارى كرده‌اند. نيز بعيد نيست تكرارها و تحريف‌هاى ديگرى هم در فهرست بالا رخ داده باشد. مثلاً شايد کتاب الخيل و نسب الخيل یکى باشند، يا ملاحظه مى‌كنيم كه الذباب را گاه الديات نوشته‌اند.
احتمالاً کتاب صفة الدرع، تصحیفى از صفة الزرع، و کتاب النبت و البقل، همان النبّات است و ظاهراً به همین جهت [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، قفطى و [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]]، از ذكر آن خوددارى كرده‌اند. نیز بعید نیست تكرارها و تحریف‌هاى دیگرى هم در فهرست بالا رخ داده باشد. مثلاً شاید کتاب الخیل و نسب الخیل یکى باشند، یا ملاحظه مى‌كنیم كه الذباب را گاه الدیات نوشته‌اند.


علاوه بر این کتاب‌ها در منابع موجود، به کتاب‌هاى ديگرى نيز اشاره شده است: الفاضل في الادب، مقطعات مراث لبعض العرب، کتاب البئر، ديوان العاشقين، کتاب المعجم و نيز کتاب من نُسِب في الشعر الى اُمّه.
علاوه بر این کتاب‌ها در منابع موجود، به کتاب‌هاى دیگرى نیز اشاره شده است: الفاضل فی الادب، مقطعات مراث لبعض العرب، کتاب البئر، دیوان العاشقین، کتاب المعجم و نیز کتاب من نُسِب فی الشعر الى اُمّه.


== وفات ==
== وفات ==
وى در سال 231ق، در سامره وفات يافت<ref>آذرنوش، آذرتاش، ج3، ص27</ref>.
وى در سال 231ق، در سامره وفات یافت<ref>آذرنوش، آذرتاش، ج3، ص27</ref>.




==پانویس==
==پانویس==
<references />
<references/>




خط ۱۱۳: خط ۱۰۴:
==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
{{وابسته‌ها}}
[[البئر]]


[[أسماء خيل العرب و فرسانها]]


[[أسماء خيل العرب و فرسه‌گانها]]
[[کتابان في الخيل]]  
 
[[کتابان في الخيل؛ نسب الخيل، اسماء خيل العرب و فرسه‌گانها]]  


[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:زندگی‌نامه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۱:۱۸

ابن اَعْرابى، ابوعبدالله محمد بن زیاد (۱۵۰-۲۳۱ق‌/۷۶۷- ۸۴۶م‌)، ادیب و شاعر سده 2 و 3ق، مولای‌ بنی‌هاشم‌، اهل‌ کوفه‌ می‌باشد.

ابن اعرابى، محمد بن زیاد
نام ابن اعرابى، محمد بن زیاد
نام‌های دیگر ابن اعرابى، ابوعبدالله محمد بن زیاد
نام پدر زیاد
متولد 150ق
محل تولد كوفه
رحلت 231 ق
اساتید قاسم بن مَعْن مسعودى

ابومعاویه ضریر

برخی آثار أسماء خیل العرب و فرسانها

کتابان فی الخیل

کد مؤلف AUTHORCODE00588AUTHORCODE

ولادت

او در سال 150ق، در شهر كوفه به دنیا آمد.

دودمان

برخى پدر او را برده‌اى از اهل سند دانسته‌اند. قفطى به نقل از جاحظ نیز اشاره مى‌كند كه او عرب اصیل نبوده است. وى در كودكى پدر خود را از دست داد و مادرش به همسرى مفضل ضبى راوى بزرگ اشعار عرب درآمد.

اساتید

وى نزد مفضل نخستین مایه‌هاى شعر، لغت عربى و آیین روایت آن‌ها را كسب كرد و به گفته فرّاء كه خود، او را نزد مفضل دیده بود، از رشته‌هاى ادب، به شعر، معانى شعر، نوادر و غریب علاقه بیشترى نشان مى‌داد.

ابن اعرابى، مانند دیگر راویان و دانشمندان زمان، برای كسب علم دو منبع در اختیار داشت: یکى علماى بزرگ و دیگرى اعراب بادیه. مى‌دانیم كه وى از میان دانشمندان معاصر، علاوه بر مفضل، با كسایى نیز همنشینى داشت و از او نوادر و نحو آموخت. از استادان او، بجز كسایى كه بزرگ‌ترین پایه‌گذار مكتب نحو كوفه بود، به دو تن دیگر یعنى قاسم بن مَعْن مسعودى و ابومعاویه ضریر نیز اشاره كرده‌اند كه بى‌گمان، پیرو مكتب كوفیان بودند.

وى از استادان مكتب بصره به شدت روى برمى‌تافت و با بزرگ‌ترین آنان، اصمعى و ابوعبیده، دشمنى مى‌ورزید، گرچه منازعات میان پیروان دو مكتب، بیشتر سیاسى- اجتماعى بود تا علمى، زیرا بسیارى از بزرگان مكتب كوفه (مثلاً كسایى)، نزد استادان بصره درس خوانده‌اند. ابن اعرابى نیز با واسطه از ابوزید انصارى استاد مكتب بصره، علم مى‌آموخت و تصریح شده است كه وى «علم بصریان» را اخذ كرد و روایت هیچ كس به اندازه روایت او به بصریان شبیه نبود. در مورد منبع دوم، یعنى اعراب بادیه، وى رنجى برخود هموار نساخت و به گروه‌هایى از اعراب بنى اسد و بنى عقیل كه در حاشیه كوفه جاى گزیده بودند، اكتفا كرد. اما اشكال بزرگ این اعراب، آن بود كه دانشمندان بصره به روایات آنان و یا به فصاحت زبان‌شان اعتماد نداشتند و از این رو برخى از آنان، ابن اعرابى را نیز مورد انتقاد قرار داده‌اند. در سند دیگرى كه مؤید روایت بالاست، از قول محمد بن فضل بن سعید بن سلم كه پدرش شاگرد ابن اعرابى بوده، چنین آمده است كه وى از حیث دانش، تنك مایه بود تا این‌كه جماعتى از اعراب یمامه بیامدند و او از آنان دانش بسیار اخذ كرد.

شاگردان

احتمالاً وى از جوانى به كار تدریس پرداخت و كار او اندك اندك بالا گرفت و مجلس درس پرابهتى تشكیل داد. به گفته منابع متأخرتر، حقوق او هر ماه هزار درهم بوده است. این مجلس سالیان دراز برپا بود و بنا به روایتى كه گویا از ابن ندیم سرچشمه گرفته- هرچند كه آن را از قول ثعلب نقل كرده‌اند- و در تمام کتاب‌هاى دیگر تكرار شده، 100 تن در آن درس حاضر مى‌شدند و شخصیت معروفى چون ثعلب بیش از 10 سال در آن مجلس درس خواند.

وى به رغم شهرتى كه كسب كرد، هرگز نتوانست به دستگاه خلافت یا امیران بزرگ روزگار راه یابد. از دیگر روابط اجتماعى او نیز چندان اطلاعى به دست نیست و چند روایت موجود هم بسیار پراكنده و نامرتبطند: یک بار به دربار مأمون رفت و خلیفه آداب دانى او را ستود و یک بار در محفل الواثق حاضر شد، اما روابط او با دو تن دیگر از بزرگ‌ترین راویان زمان، یعنى اصمعى و ابوعبیدة معمر بن مثنى شگفت است. اصمعى نیز به خانه سعید بن سلم كه پسرش فضل، شاگرد ابن اعرابى بود، رفت و آمد داشت و گویى رقابت میان دو مدرس به كدورت انجامید؛ زیرا وى در وهله اول اصمعى و سپس ابوعبیده را از دانش بى‌بهره مى‌خواند.

اما ابن اعرابى خود نیز از گزند انتقادهاى تند در امان نماند و هرچند كه همه به تقلید از ازهرى وى را پارسا و راستگو خوانده‌اند و برخى چون ابن انبارى وى را ثقه نیز دانسته‌اند، در عوض ابونصر باهلى او را كذاب مى‌خواند و به او نسبت «تزیّد» (افزودن جعلیات به روایات) مى‌داد.

دو روایت دیگر درباره او نقل شده كه گویا متناقضند: در روایت زبیدى آمده است كه وى به کتاب‌هایش علاقه بسیار داشت و غالباً ً در میان آن‌ها به خلوت مى‌نشست. روایت دوم كه از خطیب بغدادى آغاز شده، چنین است كه چون خواستند کتاب‌هاى او را پس از مرگ خریدارى كنند، چیزى جز اوراقى پراكنده نیافتند. علاوه بر این، ثعلب نیز در روایتى كه از مجلس درس او نقل كرده، اشاره مى‌كند كه طى 10 و اندى سال درس در خدمت او، هرگز کتابى به دستش ندیده است. یعنى وى نیز مانند بسیارى دیگر بر حافظه اتكاء داشته است نه کتاب.

روش كار ابن اعرابى را غالباً ً روش فقیهان و محدثان دانسته‌اند. اما در صحت این سخن تردید است، و ظاهراً برخلاف آنان كه به قیاس پاى بند بودند، وى- مانند پیروان مكتب كوفه- به سماع توجه داشت.

آثار

از مجموعه آثارى كه ابن اعرابى خود نوشته یا دیگران از «امالى» او گردآورده‌اند نام بیش از 15 کتاب در منابع كهن مذكور است، به این قرار:

  1. النوادر؛
  2. صفة الزرع؛
  3. نسب الخيل؛
  4. النبات؛
  5. الالفاظ؛
  6. الذباب؛
  7. الانواء؛
  8. الخيل؛
  9. تاريخ القبائل؛
  10. معانى الشعر؛
  11. نوادر الزبيريين؛
  12. نوادر بنى فقعس؛
  13. صفة النخل؛
  14. النبت و البقل؛
  15. تفسير الامثال؛
  16. صفة الدرع و...؛

احتمالاً کتاب صفة الدرع، تصحیفى از صفة الزرع، و کتاب النبت و البقل، همان النبّات است و ظاهراً به همین جهت صفدى، قفطى و ابن خلكان، از ذكر آن خوددارى كرده‌اند. نیز بعید نیست تكرارها و تحریف‌هاى دیگرى هم در فهرست بالا رخ داده باشد. مثلاً شاید کتاب الخیل و نسب الخیل یکى باشند، یا ملاحظه مى‌كنیم كه الذباب را گاه الدیات نوشته‌اند.

علاوه بر این کتاب‌ها در منابع موجود، به کتاب‌هاى دیگرى نیز اشاره شده است: الفاضل فی الادب، مقطعات مراث لبعض العرب، کتاب البئر، دیوان العاشقین، کتاب المعجم و نیز کتاب من نُسِب فی الشعر الى اُمّه.

وفات

وى در سال 231ق، در سامره وفات یافت[۱].


پانویس

  1. آذرنوش، آذرتاش، ج3، ص27


منابع مقاله

دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374

وابسته‌ها