غزالی، احمد بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
     
    (۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class="wikiInfo">
    <div class="wikiInfo">
    [[پرونده:NUR03772.jpg|بندانگشتی|غزالی، احمد بن محمد]]
    [[پرونده:NUR03772.jpg|بندانگشتی|مزار شیخ احمد غزالی - قزوین]]
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    |-
    |-
    خط ۴۰: خط ۴۰:
    |}
    |}
    </div>
    </div>
    {{اشتباه نشود| غزالی، محمد بن محمد}}
    {{اشتباه نشود| غزالی، محمد بن محمد}}
    '''احمد بن محمد بن محمد طوسى غزالى'''، مؤلف، واعظ و عارف برجسته قرن پنجم و ششم و برادر كوچك‌تر [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد محمد غزالى]]، بود. كنيه وى، ابوالفتوح و القابش مجدالدين، زين‌الدين و حجت‌الاسلام بود<ref>ابن خلكان، ج 1، ص 97؛ سبک ى، ج 6، ص 60 و 62</ref>
    {{کاربردهای دیگر|غزالی (ابهام زدایی)}}
    '''احمد بن محمد بن محمد طوسى غزالى''' (ح452-520ق)، مؤلف، واعظ و عارف برجسته قرن پنجم و ششم و برادر كوچك‌تر [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد محمد غزالى]]، بود. كنيه وى، ابوالفتوح و القابش مجدالدين، زين‌الدين و حجت‌الاسلام بود<ref>ابن خلكان، ج 1، ص 97؛ سبکی، ج 6، ص 60 و 62</ref>.


    == ولادت ==
    == ولادت ==
    تاريخ و محل تولد او در منابع ذكر نشده، اما چون زندگى و تحصيلات اين دو برادر به هم نزدیک بوده، بر اساس تاريخ و محل تولد محمد، احتمالا احمد نيز در طابران طوس و دو سه سالى پس از برادرش محمد، در452 يا 453 به دنيا آمده است<ref>پورجوادى، 1384ش، ص 167</ref>
    تاريخ و محل تولد او در منابع ذكر نشده، اما چون زندگى و تحصيلات اين دو برادر به هم نزدیک بوده، بر اساس تاريخ و محل تولد محمد، احتمالا احمد نيز در طابران طوس و دو سه سالى پس از برادرش محمد، در452 يا 453 به دنيا آمده است<ref>پورجوادى، 1384ش، ص 167</ref>.


    == تحصیلات ==
    == تحصیلات ==
    اين دو برادر در كودكى پدرشان را از دست دادند و گفته شده است كه پدرشان پيش از درگذشت، تربيت فرزندانش را به مردى زاهد و متقى به نام احمد رادكانى سپرد. در طوس بود كه احمد، مانند برادرش، تحصيلات مقدماتى خود را در فقه به پايان رساند و هنوز جوان بود كه به تصوف گراييد<ref>ابن جوزى، ج 17، ص 237؛ سبک ى، ج 6، ص 60، 193-195</ref>
    اين دو برادر در كودكى پدرشان را از دست دادند و گفته شده است كه پدرشان پيش از درگذشت، تربيت فرزندانش را به مردى زاهد و متقى به نام احمد رادكانى سپرد. در طوس بود كه احمد، مانند برادرش، تحصيلات مقدماتى خود را در فقه به پايان رساند و هنوز جوان بود كه به تصوف گراييد<ref>ابن جوزى، ج 17، ص 237؛ سبکی، ج 6، ص 60، 193-195</ref>.


    احمد ابتدا مريد ابوبكر نساج طوسى شد كه با چهار واسطه شاگرد جنيد است<ref>جامى، ص 379، 559</ref>. احتمالاً احمد تا 487 كه ابوبكر نساج درگذشت، نزد وى بود و وقتى هم كه برادرش در 488 او را به جاى خود در نظاميه بغداد گذاشت، احمد در تصوف شهرت يافته بود<ref>ابن خلكان، ج 1، ص 97؛ سبک ى، ج 6، ص 61، 197؛ [[خواند‌میر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین|خواندمير]]، ج 2، ص 317</ref>
    احمد ابتدا مريد ابوبكر نساج طوسى شد كه با چهار واسطه شاگرد جنيد است<ref>جامى، ص 379، 559</ref>. احتمالاً احمد تا 487 كه ابوبكر نساج درگذشت، نزد وى بود و وقتى هم كه برادرش در 488 او را به جاى خود در نظاميه بغداد گذاشت، احمد در تصوف شهرت يافته بود<ref>ابن خلكان، ج 1، ص 97؛ سبکی، ج 6، ص 61، 197؛ [[خواند‌میر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین|خواندمير]]، ج 2، ص 317</ref>.


    غزالى در بغداد و شهرهاى ديگر به فارسى و عربى مجالس وعظ داشت و چندان در وعظ بليغ و فصيح بود كه نه تنها عوام از مجالس او استقبال می‌كردند، بلكه علما و دانشمندان نيز در آن حاضر مى‌شدند<ref>سبک ى، ج 6، ص 60؛ ابن حجر، ج 1، ص 647</ref>از جمله مجالس مشهور غزالى، مجلس وعظ وى نزد سلطان محمود سلجوقى بود كه در ازاى آن، سلطان به او هزار دينار داد<ref>ابن جوزى، همان جا؛ ذهبى، ج 4، ص 46</ref>البته برخى، احاديث و اخبارى را كه غزالى در مجالس وعظ به آنها استناد مى‌جست، صحيح ندانسته‌اند<ref>ابن اثير، ج 10، ص 640؛ ابن حجر، ج 1، ص 647</ref>از جمله [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]]<ref>ج 17، ص 238</ref>با آنكه او را در وعظ بسيار توانا مى‌داند، احاديثش را موضوعه و معانى مطرح‌شده در آن را فاسد مى‌شمرد.
    غزالى در بغداد و شهرهاى ديگر به فارسى و عربى مجالس وعظ داشت و چندان در وعظ بليغ و فصيح بود كه نه تنها عوام از مجالس او استقبال می‌كردند، بلكه علما و دانشمندان نيز در آن حاضر مى‌شدند<ref>سبکی، ج 6، ص 60؛ ابن حجر، ج 1، ص 647</ref>از جمله مجالس مشهور غزالى، مجلس وعظ وى نزد سلطان محمود سلجوقى بود كه در ازاى آن، سلطان به او هزار دينار داد<ref>ابن جوزى، همان جا؛ ذهبى، ج 4، ص 46</ref>البته برخى، احاديث و اخبارى را كه غزالى در مجالس وعظ به آنها استناد مى‌جست، صحيح ندانسته‌اند<ref>ابن اثير، ج 10، ص 640؛ ابن حجر، ج 1، ص 647</ref>از جمله [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]]<ref>ج 17، ص 238</ref>با آنكه او را در وعظ بسيار توانا مى‌داند، احاديثش را موضوعه و معانى مطرح‌شده در آن را فاسد مى‌شمرد.


    بيشتر تذكره‌نويسان<ref>يافعى، ج 3، ص 224؛ سبک ى، ج 6، ص 61؛ حكيم، ص 666</ref>غزالى را فقيهى خوانده‌اند كه وعظش بر فقاهتش غلبه كرد و ديگر فضائلش تحت‌الشعاع وعظ قرار گرفت و مغفول واقع شد.
    بيشتر تذكره‌نويسان<ref>يافعى، ج 3، ص 224؛ سبکی، ج 6، ص 61؛ حكيم، ص 666</ref>غزالى را فقيهى خوانده‌اند كه وعظش بر فقاهتش غلبه كرد و ديگر فضائلش تحت‌الشعاع وعظ قرار گرفت و مغفول واقع شد.


    احمد در كسوت صوفى و واعظ به شهرها و روستاهاى بسيارى در خراسان، آذربايجان و منطقه جبال و عراق سفر مى‌كرد، براى مردم وعظ مى‌گفت و به دستگيرى مستعدان مى‌پرداخت. در هر شهرى نيز علاقه‌مندان بسيار مى‌يافت و مردم براى شنيدن سخنانش به مجالس وعظ وى هجوم مى‌آوردند<ref>سهروردى، ص 68؛ سبک ى، ج 6، ص 60، 62، 201</ref>گفته‌اند كه غالباً  در وعظ به خود وى هم حالى دست مى‌داد و مردم نيز چندان به هيجان مى‌آمدند كه فرياد مى‌كشيدند، جامه بر تن مى‌دريدند و جوانان در مجلس وى توبه می‌كردند<ref>غزالى، 1376ش، ص 6، 42-43؛ ابن مستوفى، همان جا؛ سبک ى، ج 6، ص 62</ref>
    احمد در كسوت صوفى و واعظ به شهرها و روستاهاى بسيارى در خراسان، آذربايجان و منطقه جبال و عراق سفر مى‌كرد، براى مردم وعظ مى‌گفت و به دستگيرى مستعدان مى‌پرداخت. در هر شهرى نيز علاقه‌مندان بسيار مى‌يافت و مردم براى شنيدن سخنانش به مجالس وعظ وى هجوم مى‌آوردند<ref>سهروردى، ص 68؛ سبکی، ج 6، ص 60، 62، 201</ref>گفته‌اند كه غالباً  در وعظ به خود وى هم حالى دست مى‌داد و مردم نيز چندان به هيجان مى‌آمدند كه فرياد مى‌كشيدند، جامه بر تن مى‌دريدند و جوانان در مجلس وى توبه می‌كردند<ref>غزالى، 1376ش، ص 6، 42-43؛ ابن مستوفى، همان جا؛ سبکی، ج 6، ص 62</ref>.


    بدين ترتيب، غزالى به سبب سفرهاى بسيار و مجالس وعظى كه در بلاد اسلامى برپا كرد، نه تنها در زمان حيات خود شناخته شده بود، بلكه شاگردان و مريدان بسيار گرد خود جمع آورد. از جمله شاگردان وى در فقه و حديث، اين اشخاص بودند:
    بدين ترتيب، غزالى به سبب سفرهاى بسيار و مجالس وعظى كه در بلاد اسلامى برپا كرد، نه تنها در زمان حيات خود شناخته شده بود، بلكه شاگردان و مريدان بسيار گرد خود جمع آورد. از جمله شاگردان وى در فقه و حديث، اين اشخاص بودند:


    «[[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|ابن شهرآشوب]]» (متوفى 588)، از محدثان بزرگ شيعه<ref>[[ابن شهرآشوب]]، ج 1، ص 9؛ افندى اصفهانى، ج 5، ص 125</ref>؛ «ابوالقاسم عمر بن محمد بن احمد بن عكرمه»، معروف به ابن برزى، فقيه شافعى (متوفى 560)<ref>ابن خلكان، ج 3، ص 444</ref>و «عبدالواحد آمدى» (متوفى 550)، مؤلف غرر الحكم و درر الكلم<ref>حاجى خليفه، ج 1، س 616</ref>
    «[[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|ابن شهرآشوب]]» (متوفى 588)، از محدثان بزرگ شيعه<ref>[[ابن شهرآشوب]]، ج 1، ص 9؛ افندى اصفهانى، ج 5، ص 125</ref>؛ «ابوالقاسم عمر بن محمد بن احمد بن عكرمه»، معروف به ابن برزى، فقيه شافعى (متوفى 560)<ref>ابن خلكان، ج 3، ص 444</ref>و «عبدالواحد آمدى» (متوفى 550)، مؤلف غرر الحكم و درر الكلم<ref>حاجى خليفه، ج 1، س 616</ref>.


    از جمله مشهورترين مريدان وى نيز [[عین‌القضاة، عبدالله بن محمد|عين القضات همدانى]] و ابونجيب سهروردى بودند<ref>جامى، ص 418، 420</ref>
    از جمله مشهورترين مريدان وى نيز [[عین‌القضاة، عبدالله بن محمد|عين القضات همدانى]] و ابونجيب سهروردى بودند<ref>جامى، ص 418، 420</ref>.


    == وفات ==
    == وفات ==
    تاريخ وفات غزالى را بنا بر برخى منابع در 517<ref>رافعى، ج 2، ص 160-161؛ جامى، ص 380؛ [[خواند‌میر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین|خواندمير]]، ج 2، ص 319</ref>، اما بنا بر اكثر منابع در 520<ref>ابن جوزى، ج 17، ص 240؛ ابن خلكان، ج 1، ص 98؛ ذهبى، ج 4، ص 45؛ يافعى، ج 3، ص 224-225</ref>ذكر كرده‌اند. وى در قزوين وفات يافت و در همان جا در محله‌اى كه امروزه احمديه ناميده مى‌شود، به خاک سپرده شد<ref>[[مستوفی، حمدالله|حمد الله مستوفى]]، ص 783-784، 790؛ جامى، همان جا؛ قس اوحدى بليانى، ج 1، ص 255 كه مرقد وى را در بروجرد دانسته است</ref>
    تاريخ وفات غزالى را بنا بر برخى منابع در 517<ref>رافعى، ج 2، ص 160-161؛ جامى، ص 380؛ [[خواند‌میر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین|خواندمير]]، ج 2، ص 319</ref>، اما بنا بر اكثر منابع در 520<ref>ابن جوزى، ج 17، ص 240؛ ابن خلكان، ج 1، ص 98؛ ذهبى، ج 4، ص 45؛ يافعى، ج 3، ص 224-225</ref>ذكر كرده‌اند. وى در قزوين وفات يافت و در همان جا در محله‌اى كه امروزه احمديه ناميده مى‌شود، به خاک سپرده شد<ref>[[مستوفی، حمدالله|حمد الله مستوفى]]، ص 783-784، 790؛ جامى، همان جا؛ قس اوحدى بليانى، ج 1، ص 255 كه مرقد وى را در بروجرد دانسته است</ref>.


    == آثار  ==
    == آثار  ==
    خط ۷۹: خط ۷۹:


    ==پانویس==
    ==پانویس==
    <references />
    <references/>


    == منابع مقاله ==
    == منابع مقاله ==
    خط ۹۲: خط ۹۲:
    #[[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|ابن شهرآشوب]]، مناقب آل ابى‌طالب، قم، بى تا؛
    #[[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|ابن شهرآشوب]]، مناقب آل ابى‌طالب، قم، بى تا؛
    #ابن عماد حنبلى، شذرات الذهب فى اخبار من ذهب، بيروت 1399 / 1979م؛
    #ابن عماد حنبلى، شذرات الذهب فى اخبار من ذهب، بيروت 1399 / 1979م؛
    #ابن كربلائى، روضات الجنان و جنات الجنان، چاپ جعفر سلطان القرائى، تهران 1344 - 1349ش؛
    #ابن كربلائى، روضات الجنات و جنات الجنان، چاپ جعفر سلطان القرائى، تهران 1344 - 1349ش؛
    #ابن مستوفى، تاريخ اربل، حققه و علق عليه سامى بن السيد خماس الصقار، بغداد 1980؛
    #ابن مستوفى، تاريخ اربل، حققه و علق عليه سامى بن السيد خماس الصقار، بغداد 1980؛
    #عبدالله افندى اصفهانى، [[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]] و حياض الفضلاء، تحقيق [[حسینی اشکوری، احمد|سيد احمد حسينى]]، قم 1401؛
    #عبدالله افندى اصفهانى، [[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]] و حياض الفضلاء، تحقيق [[حسینی اشکوری، احمد|سيد احمد حسينى]]، قم 1401؛
    خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
    #[[مستوفی، حمدالله|حمد الله مستوفى]]، تاريخ گزيده، [[خواند‌میر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین|خواندمير]]، محمد بن احمد ذهبى، العبر فى خبر من غبر، ج 4، چاپ صلاح‌الدين المنجد، كويت 1984؛
    #[[مستوفی، حمدالله|حمد الله مستوفى]]، تاريخ گزيده، [[خواند‌میر، غیاث‌الدین بن همام‌الدین|خواندمير]]، محمد بن احمد ذهبى، العبر فى خبر من غبر، ج 4، چاپ صلاح‌الدين المنجد، كويت 1984؛
    #عبدالكريم بن محمد رافعى قزوينى، التدوين فى اخبار قزوين، به كوشش [[عطاردی قوچانی، عزیزالله|عزيزالله عطاردى]]، بى جا (نشر عطارد)، 1376ش؛
    #عبدالكريم بن محمد رافعى قزوينى، التدوين فى اخبار قزوين، به كوشش [[عطاردی قوچانی، عزیزالله|عزيزالله عطاردى]]، بى جا (نشر عطارد)، 1376ش؛
    #سعدالدين وراوينى، مرزبان‌نامه، چاپ [[روشن، محمد|محمد روشن]]، تهران 1367ش؛ 22. عبدالوهاب بن على سبک ى، طبقات الشافعية الكبرى، چاپ محمود محمد طناحى و عبدالفتاح محمدحلو، قاهره 1964-1976؛
    #سعدالدين وراوينى، مرزبان‌نامه، چاپ [[روشن، محمد|محمد روشن]]، تهران 1367ش؛ 22. عبدالوهاب بن على سبکی، طبقات الشافعية الكبرى، چاپ محمود محمد طناحى و عبدالفتاح محمدحلو، قاهره 1964-1976؛
    #ابوحفض شهاب‌الدين عمر بن محمد بن عبدالله سهروردى، كتاب عوارف المعارف، بيروت 1966م؛
    #ابوحفض شهاب‌الدين عمر بن محمد بن عبدالله سهروردى، كتاب عوارف المعارف، بيروت 1966م؛
    #محمد خليل شروانى، نزهة المجالس، چاپ محمدامين رياحى، تهران 1366ش؛
    #محمد خليل شروانى، نزهة المجالس، چاپ محمدامين رياحى، تهران 1366ش؛
    خط ۱۲۲: خط ۱۲۲:


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    [[مکاتبات خواجه احمد غزالی با عین القضاة همدانی]]
    [[مجالس (ت‍ق‍ری‍رات‌ اح‍م‍د غ‍زال‍ی‌ ع‍ارف‌ م‍ت‍وف‍ای‌ 520ه‍)]]
    [[تازیانه سلوک: مکتوب احمد غزالی به عین‌القضات همدانی]]
    [[مجموعه آثار فارسی احمد غزالی]]  
    [[مجموعه آثار فارسی احمد غزالی]]  


    [[دو رساله عرفانی در عشق]]  
    [[دو رساله عرفانی در عشق]]
     
    [[داستان مرغان]] 


    [[التجريد في کلمه التوحيد]]  
    [[التجريد في کلمه التوحيد]]  
    [[بحر المحبة في أسرار المودة في تفسير سورة يوسف]]
    [[گوهر دریای عشق (تفسیر عرفانی سوره یوسف)]]
    [[بحر الحقیقة]]
    [[سوانح]]
    [[سوانح (مصحح ریتر)]]
    [[سوانح العشاق (به روایت ابراهیمی‌دینانی)]]


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۳ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۲۱

    مزار شیخ احمد غزالی - قزوین
    نام غزالی، احمد بن محمد
    نام‌های دیگر طوس‍ی‌ غ‍زال‍ی‌، اح‍م‍د ب‍ن‌ م‍ح‍م‍د

    غ‍زال‍ی‌، اب‍و ال‍ف‍ت‍وح‌ اح‍م‍د

    غ‍زال‍ی‌، ش‍ه‍اب‌ال‍دی‍ن‌ اح‍م‍د

    غ‍زال‍ی‌، م‍ج‍دال‍دی‍ن‌ اح‍م‍د

    نام پدر محمد
    متولد حدود 452 يا 453
    محل تولد طابران طوس
    رحلت 520 ق
    اساتید ابوبكر نساج طوسى
    برخی آثار مجموعه آثار فارسی احمد غزالی

    دو رساله عرفانی در عشق

    التجريد في کلمه التوحيد

    کد مؤلف AUTHORCODE03772AUTHORCODE

    احمد بن محمد بن محمد طوسى غزالى (ح452-520ق)، مؤلف، واعظ و عارف برجسته قرن پنجم و ششم و برادر كوچك‌تر ابوحامد محمد غزالى، بود. كنيه وى، ابوالفتوح و القابش مجدالدين، زين‌الدين و حجت‌الاسلام بود[۱].

    ولادت

    تاريخ و محل تولد او در منابع ذكر نشده، اما چون زندگى و تحصيلات اين دو برادر به هم نزدیک بوده، بر اساس تاريخ و محل تولد محمد، احتمالا احمد نيز در طابران طوس و دو سه سالى پس از برادرش محمد، در452 يا 453 به دنيا آمده است[۲].

    تحصیلات

    اين دو برادر در كودكى پدرشان را از دست دادند و گفته شده است كه پدرشان پيش از درگذشت، تربيت فرزندانش را به مردى زاهد و متقى به نام احمد رادكانى سپرد. در طوس بود كه احمد، مانند برادرش، تحصيلات مقدماتى خود را در فقه به پايان رساند و هنوز جوان بود كه به تصوف گراييد[۳].

    احمد ابتدا مريد ابوبكر نساج طوسى شد كه با چهار واسطه شاگرد جنيد است[۴]. احتمالاً احمد تا 487 كه ابوبكر نساج درگذشت، نزد وى بود و وقتى هم كه برادرش در 488 او را به جاى خود در نظاميه بغداد گذاشت، احمد در تصوف شهرت يافته بود[۵].

    غزالى در بغداد و شهرهاى ديگر به فارسى و عربى مجالس وعظ داشت و چندان در وعظ بليغ و فصيح بود كه نه تنها عوام از مجالس او استقبال می‌كردند، بلكه علما و دانشمندان نيز در آن حاضر مى‌شدند[۶]از جمله مجالس مشهور غزالى، مجلس وعظ وى نزد سلطان محمود سلجوقى بود كه در ازاى آن، سلطان به او هزار دينار داد[۷]البته برخى، احاديث و اخبارى را كه غزالى در مجالس وعظ به آنها استناد مى‌جست، صحيح ندانسته‌اند[۸]از جمله ابن جوزى[۹]با آنكه او را در وعظ بسيار توانا مى‌داند، احاديثش را موضوعه و معانى مطرح‌شده در آن را فاسد مى‌شمرد.

    بيشتر تذكره‌نويسان[۱۰]غزالى را فقيهى خوانده‌اند كه وعظش بر فقاهتش غلبه كرد و ديگر فضائلش تحت‌الشعاع وعظ قرار گرفت و مغفول واقع شد.

    احمد در كسوت صوفى و واعظ به شهرها و روستاهاى بسيارى در خراسان، آذربايجان و منطقه جبال و عراق سفر مى‌كرد، براى مردم وعظ مى‌گفت و به دستگيرى مستعدان مى‌پرداخت. در هر شهرى نيز علاقه‌مندان بسيار مى‌يافت و مردم براى شنيدن سخنانش به مجالس وعظ وى هجوم مى‌آوردند[۱۱]گفته‌اند كه غالباً در وعظ به خود وى هم حالى دست مى‌داد و مردم نيز چندان به هيجان مى‌آمدند كه فرياد مى‌كشيدند، جامه بر تن مى‌دريدند و جوانان در مجلس وى توبه می‌كردند[۱۲].

    بدين ترتيب، غزالى به سبب سفرهاى بسيار و مجالس وعظى كه در بلاد اسلامى برپا كرد، نه تنها در زمان حيات خود شناخته شده بود، بلكه شاگردان و مريدان بسيار گرد خود جمع آورد. از جمله شاگردان وى در فقه و حديث، اين اشخاص بودند:

    «ابن شهرآشوب» (متوفى 588)، از محدثان بزرگ شيعه[۱۳]؛ «ابوالقاسم عمر بن محمد بن احمد بن عكرمه»، معروف به ابن برزى، فقيه شافعى (متوفى 560)[۱۴]و «عبدالواحد آمدى» (متوفى 550)، مؤلف غرر الحكم و درر الكلم[۱۵].

    از جمله مشهورترين مريدان وى نيز عين القضات همدانى و ابونجيب سهروردى بودند[۱۶].

    وفات

    تاريخ وفات غزالى را بنا بر برخى منابع در 517[۱۷]، اما بنا بر اكثر منابع در 520[۱۸]ذكر كرده‌اند. وى در قزوين وفات يافت و در همان جا در محله‌اى كه امروزه احمديه ناميده مى‌شود، به خاک سپرده شد[۱۹].

    آثار

    1. سوانح: كتابى است به فارسى و به نثر درباره عشق و روان‌شناسى عاشق و معشوق از ديدگاه صوفيانه؛
    2. رسالة الطير؛
    3. مكاتبات؛
    4. رساله عينيه؛
    5. مجالس؛
    6. التجريد فى الكلمات التوحيد؛
    7. بحر المحبة فى اسرار المودة؛
    8. لباب الاحياء.


    پانویس

    1. ابن خلكان، ج 1، ص 97؛ سبکی، ج 6، ص 60 و 62
    2. پورجوادى، 1384ش، ص 167
    3. ابن جوزى، ج 17، ص 237؛ سبکی، ج 6، ص 60، 193-195
    4. جامى، ص 379، 559
    5. ابن خلكان، ج 1، ص 97؛ سبکی، ج 6، ص 61، 197؛ خواندمير، ج 2، ص 317
    6. سبکی، ج 6، ص 60؛ ابن حجر، ج 1، ص 647
    7. ابن جوزى، همان جا؛ ذهبى، ج 4، ص 46
    8. ابن اثير، ج 10، ص 640؛ ابن حجر، ج 1، ص 647
    9. ج 17، ص 238
    10. يافعى، ج 3، ص 224؛ سبکی، ج 6، ص 61؛ حكيم، ص 666
    11. سهروردى، ص 68؛ سبکی، ج 6، ص 60، 62، 201
    12. غزالى، 1376ش، ص 6، 42-43؛ ابن مستوفى، همان جا؛ سبکی، ج 6، ص 62
    13. ابن شهرآشوب، ج 1، ص 9؛ افندى اصفهانى، ج 5، ص 125
    14. ابن خلكان، ج 3، ص 444
    15. حاجى خليفه، ج 1، س 616
    16. جامى، ص 418، 420
    17. رافعى، ج 2، ص 160-161؛ جامى، ص 380؛ خواندمير، ج 2، ص 319
    18. ابن جوزى، ج 17، ص 240؛ ابن خلكان، ج 1، ص 98؛ ذهبى، ج 4، ص 45؛ يافعى، ج 3، ص 224-225
    19. حمد الله مستوفى، ص 783-784، 790؛ جامى، همان جا؛ قس اوحدى بليانى، ج 1، ص 255 كه مرقد وى را در بروجرد دانسته است

    منابع مقاله

    1. ابن ابى‌الحديد، شرح نهج‌البلاغة، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، بى جا، 1385 / 1965؛
    2. ابن اثير؛
    3. ابن جوزى، المنتظم فى تاريخ الملوك و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا، بيروت 1412 / 1992؛
    4. همو، كتاب القُصّاص والمُذكرين، تحقيق قاسم سامرائى رياض 1403؛
    5. ابن حجر عسقلانى، لسان الميزان، چاپ عبدالفتاح ابوغده، بيروت 1423 / 2002م؛
    6. ابن خلكان؛
    7. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابى‌طالب، قم، بى تا؛
    8. ابن عماد حنبلى، شذرات الذهب فى اخبار من ذهب، بيروت 1399 / 1979م؛
    9. ابن كربلائى، روضات الجنات و جنات الجنان، چاپ جعفر سلطان القرائى، تهران 1344 - 1349ش؛
    10. ابن مستوفى، تاريخ اربل، حققه و علق عليه سامى بن السيد خماس الصقار، بغداد 1980؛
    11. عبدالله افندى اصفهانى، رياض العلماء و حياض الفضلاء، تحقيق سيد احمد حسينى، قم 1401؛
    12. تقى‌الدين محمد اوحدى بليانى، تذكره عرفات العاشقين و عرضات العارفين، چاپ سيد محسن ناجى نصرآبادى، تهران 1388ش؛
    13. نصرالله پورجوادى، احمد غزالى، در «آشنايان ره عشق»، به كوشش محمودرضا اسفنديار، زير نظر نصرالله پورجوادى، تهران 1384ش؛
    14. همو، «داستان‌هايى از شاهدبازى احمد غزالى»، عقل و الهام در اسلام 2 جشن‌نامه هرمان لندولت، زير نظر تدلاوسن، تهران 1387ش؛
    15. همو، «مجلس احمد غزالى با حضور يوسف صوفى»، معارف، دوره نوزدهم،‌ش 1، ص 3؛
    16. جامى، نفحات الانس من حضرات القدس، چاپ محمود عابدى، تهران 1386ش؛
    17. حاجى خليفه؛
    18. محمدتقى خان حكيم، گنج دانش جغرافياى تاريخى شهرهاى ايران، مقدمه عبدالحسين نوايى، چاپ محمدعلى صوتى و جمشيد كيانفر، تهران 1366ش؛
    19. حمد الله مستوفى، تاريخ گزيده، خواندمير، محمد بن احمد ذهبى، العبر فى خبر من غبر، ج 4، چاپ صلاح‌الدين المنجد، كويت 1984؛
    20. عبدالكريم بن محمد رافعى قزوينى، التدوين فى اخبار قزوين، به كوشش عزيزالله عطاردى، بى جا (نشر عطارد)، 1376ش؛
    21. سعدالدين وراوينى، مرزبان‌نامه، چاپ محمد روشن، تهران 1367ش؛ 22. عبدالوهاب بن على سبکی، طبقات الشافعية الكبرى، چاپ محمود محمد طناحى و عبدالفتاح محمدحلو، قاهره 1964-1976؛
    22. ابوحفض شهاب‌الدين عمر بن محمد بن عبدالله سهروردى، كتاب عوارف المعارف، بيروت 1966م؛
    23. محمد خليل شروانى، نزهة المجالس، چاپ محمدامين رياحى، تهران 1366ش؛
    24. شمس‌الدين محمد تبريزى، مقالات شمس تبريزى، چاپ محمدعلى موحد، تهران 1369ش؛
    25. احمد غزالى، مجموعه آثار فارسى احمد غزالى، چاپ احمد مجاهد، تهران 1358ش؛
    26. همو، سوانح، بر اساس تصحيح هلموت ريتر، چاپ نصرالله پورجوادى، تهران 1359ش؛
    27. همو، داستان مرغان متن فارسى رسالة الطير خواجه احمد غزالى، به انضمام رسالة الطير امام محمد غزالى، چاپ نصرالله پورجوادى، تهران 1355ش؛
    28. همو، بحر المحبة فى اسرار المودة فى تفسير يوسف، بى جا، بى تا؛
    29. همو، مكاتبات خواجه احمد غزالى با عين القضات همدانى، چاپ نصرالله پورجوادى، تهران 1356ش؛
    30. همو، «مكتوبى از احمد غزالى»، چاپ نصرالله پورجوادى، در جاويدان خرد، س 3،‌ش 1، بهار 1356 الف؛
    31. همو، التجريد فى كلمة التوحيد، چاپ احمد مجاهد، 1384ش؛
    32. همو، مجالس، تقريرات احمد غزالى عارف متوفى 520، متن عربى با ترجمه فارسى، نسخه منحصربه‌فرد مورخ 807، چاپ احمد مجاهد، تهران 1376ش؛
    33. ابوحامد محمد غزالى، اسرار عشق يا درياى محبت، ترجمه بحر المحبة فى اسرار المودة، ترجمه ميرزا ابوالحسن فقيهى آيت‌الله‌زاده گيلانى، قم 1378ش؛
    34. ابومحمد عبدالله بن اسعد يافعى يمينى، مرآة الجنان و عبرة اليقظان، حيدرآباد دكن 1338؛
    35. رضاقلى خان هدايت، مجمع الفصحاء، چاپ مظاهر مصفا، تهران 1382ش.


    وابسته‌ها