برقعی، سید علیاکبر: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ین' به 'ین') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'قمی (ابهام زدایی)' به 'قمی (ابهامزدایی)') |
||
(۳۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
[[نائینی، محمدحسین|میرزا حسین نائینى]] | [[نائینی، محمدحسین|میرزا حسین نائینى]] | ||
[[اصفهانی، ابوالحسن|سید ابوالحسن اصفهانى]] | [[اصفهانی، سید ابوالحسن|سید ابوالحسن اصفهانى]] | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
{{کاربردهای دیگر|برقعی (ابهامزدایی)}} | |||
{{کاربردهای دیگر|قمی (ابهامزدایی)}} | |||
'''علیاکبر برقعی قمی'''، | '''سید علیاکبر برقعی قمی''' (1278-1366ش)، عالم، ادیب و نویسنده معاصر و مؤسس دبستان و دبیرستان سنایی در سالهای 1313ش و 1315ش، است. [[حائری یزدی، عبدالکریم|آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی]] از معروفترین اساتید وی و کتاب [[راهنمای دانشوران در ضبط نامها، نسبها و نسبتها|راهنمای دانشوران]]، از مشهورترین آثار او میباشد. | ||
«سید | [[برقعی، سید محمدباقر|سید محمدباقر برقعی]] فرزند ایشان است. | ||
== ولادت == | |||
«سید علیاکبر برقعی قمی»، فرزند سید رضى، از علما، ادبا و نویسندگان معاصر تهران است. وى در شب یازدهم ماه مبارک رمضان 1317ق، در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. | |||
== تحصیلات == | |||
آموزش مقدماتى را در مکتب فراگرفت و از آن پس به تحصیل علوم عربى، دینى و ادبى پرداخت. پس از تحصیلات علوم عقلى و نقلى نزد استادان، شروع به تدریس نمود. حوزهى درسى به وجود آورد و به دانشپژوهى و دانشپرورى پرداخت. در بیست سالگى از مراجع زمان اجازه اجتهاد کسب کرد. در سال 1313ش، یک دبستان و در سال 1315ش، یک دبیرستان تأسیس کرد و هر دو را به نام سنایى موسوم ساخت. پس از ورود آیتالله العظمى حائرى یزدى به قم و تأسیس حوزهى علمیه، آیتالله برقعى یکى از مشاروان او بود و درباره مشکلات روحانیت و وضع تحصیلى طلاب با او تبادل نظر میکرد. آیتالله برقعى در زمان جنگ جهانى دوم یاور مردم بود و به تشکیل انجمن خیریه همت گماشت و از متمکنین تهران و قم کمک گرفت و در منطقهاى که سکونت داشت نانوایى ایجاد کرد. بدین طریق به بینوایان کمک و مساعدت مینمود. در سال 1329ش، که در ایران جمعیت هواداران صلح به ریاست ملکالشعراى بهار تشکیل شد، از آیتالله برقعى خواستند که به جمعیت صلح در ایران کمک کند و او نیز اولین سخنرانى خود را در مسجد امام خمینى(ره) (شاه سابق) تهران تحت عنوان «صلح و نیروى نگهبان آن» ایراد کرد. شعار «به عدل سوگند، صلح پیروز است» بهواسطه ایشان رایج شد. به همین منظور به کنگرهى جهانى صلح دعوت شد که یک بار در پاریس و بار دیگر در وین تشکیل شد و بهعنوان یک پیشواى روحانى مسلمان سخنرانى کرد. پس از مراجعت از سفر اروپا از قم به شیراز و بعد به یزد تبعید شد و این تبعید مدت چهارده سال طول کشید. آیتالله برقعى به شعر و شاعرى علاقهمند بود و شعر هم مىگفت. قسمتى از اشعار وى از بین رفته است و فقط حدود دو هزار بیت آن گردآورى شده است. | |||
==اساتید== | ==اساتید== | ||
اساتید وی در رشتههاى مختلف غیر از اساتید علوم ادبى عبارتند از: | اساتید وی در رشتههاى مختلف غیر از اساتید علوم ادبى عبارتند از: | ||
# میرزا محمد معروف به ارباب، که علاوه بر معلومات عقلى و نقلى، محضرى | # میرزا محمد معروف به ارباب، که علاوه بر معلومات عقلى و نقلى، محضرى دوستداشتنى و بیانى دلنشین داشت؛ | ||
# عالم اصولى خبیر شیخ ابوالقاسم، معروف به صغیر؛ | # عالم اصولى خبیر شیخ ابوالقاسم، معروف به صغیر؛ | ||
# عالم بسیار مدقق، شیخ ابوالقاسم کبیر؛ | # عالم بسیار مدقق، شیخ ابوالقاسم کبیر؛ | ||
خط ۵۳: | خط ۶۱: | ||
# فقیه متبحر و اصولى محقق [[حائری یزدی، عبدالکریم|آیتاللَّه شیخ عبدالکریم حائرى یزدى]] (مؤسس حوزه علمیه قم)، که 15 سال در حلقات درس ایشان شرکت نموده و استفاده کرده است؛ | # فقیه متبحر و اصولى محقق [[حائری یزدی، عبدالکریم|آیتاللَّه شیخ عبدالکریم حائرى یزدى]] (مؤسس حوزه علمیه قم)، که 15 سال در حلقات درس ایشان شرکت نموده و استفاده کرده است؛ | ||
# [[نائینی، محمدحسین|میرزا حسین نائینى]] که حقیقتاً احاطه عجیبى به چندین علم داشت؛ | # [[نائینی، محمدحسین|میرزا حسین نائینى]] که حقیقتاً احاطه عجیبى به چندین علم داشت؛ | ||
# [[اصفهانی، ابوالحسن|سید ابوالحسن اصفهانى]] (البته از این دو بزرگوار فقط در موقع توقفشان در قم که | # [[اصفهانی، سید ابوالحسن|سید ابوالحسن اصفهانى]] (البته از این دو بزرگوار فقط در موقع توقفشان در قم که بهعنوان تبعید به سر میبردند استفاده نموده است؛ | ||
# استاد یگانه و حکیم فرزانه، آقا میرزا علىاکبر حکمى یزدى (در منطق و فلسفه و هیئت)؛ | # استاد یگانه و حکیم فرزانه، آقا میرزا علىاکبر حکمى یزدى (در منطق و فلسفه و هیئت)؛ | ||
خط ۶۰: | خط ۶۸: | ||
# راهنماى دانشوران (سه جلد، 1329-1328)؛ | # راهنماى دانشوران (سه جلد، 1329-1328)؛ | ||
# راهنماى قم (در تاریخ قم و آثار تاریخى آن، با مقدمه رشید یاسمى، 1317)؛ | # راهنماى قم (در تاریخ قم و آثار تاریخى آن، با مقدمه رشید یاسمى، 1317)؛ | ||
# راهنماى | # راهنماى دینداران (1324)؛ | ||
# کانون احساسات (در واقعه کربلا)؛ | # کانون احساسات (در واقعه کربلا)؛ | ||
# کاخ دلاویز (یا تاریخ شریف رضى)؛ | # کاخ دلاویز (یا تاریخ شریف رضى)؛ | ||
خط ۷۳: | خط ۸۱: | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[كاخ دلاویز یا تاریخ شریف رضی]] | [[كاخ دلاویز یا تاریخ شریف رضی]] | ||
خط ۷۸: | خط ۸۹: | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:ادیبان]] | |||
[[رده: | |||
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۳:۰۵
نام | علیاکبر برقعی قمی |
---|---|
نامهای دیگر | برقعي قمي، علي اکبر
کاشف |
نام پدر | سید رضى |
متولد | 1278ش / 1317ق / 1900م |
محل تولد | قم |
رحلت | 1366ش / 1407ق / 1987م |
اساتید | آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی |
برخی آثار | كاخ دلاویز یا تاریخ شریف رضی |
کد مؤلف | AUTHORCODE05548AUTHORCODE |
سید علیاکبر برقعی قمی (1278-1366ش)، عالم، ادیب و نویسنده معاصر و مؤسس دبستان و دبیرستان سنایی در سالهای 1313ش و 1315ش، است. آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی از معروفترین اساتید وی و کتاب راهنمای دانشوران، از مشهورترین آثار او میباشد.
سید محمدباقر برقعی فرزند ایشان است.
ولادت
«سید علیاکبر برقعی قمی»، فرزند سید رضى، از علما، ادبا و نویسندگان معاصر تهران است. وى در شب یازدهم ماه مبارک رمضان 1317ق، در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود.
تحصیلات
آموزش مقدماتى را در مکتب فراگرفت و از آن پس به تحصیل علوم عربى، دینى و ادبى پرداخت. پس از تحصیلات علوم عقلى و نقلى نزد استادان، شروع به تدریس نمود. حوزهى درسى به وجود آورد و به دانشپژوهى و دانشپرورى پرداخت. در بیست سالگى از مراجع زمان اجازه اجتهاد کسب کرد. در سال 1313ش، یک دبستان و در سال 1315ش، یک دبیرستان تأسیس کرد و هر دو را به نام سنایى موسوم ساخت. پس از ورود آیتالله العظمى حائرى یزدى به قم و تأسیس حوزهى علمیه، آیتالله برقعى یکى از مشاروان او بود و درباره مشکلات روحانیت و وضع تحصیلى طلاب با او تبادل نظر میکرد. آیتالله برقعى در زمان جنگ جهانى دوم یاور مردم بود و به تشکیل انجمن خیریه همت گماشت و از متمکنین تهران و قم کمک گرفت و در منطقهاى که سکونت داشت نانوایى ایجاد کرد. بدین طریق به بینوایان کمک و مساعدت مینمود. در سال 1329ش، که در ایران جمعیت هواداران صلح به ریاست ملکالشعراى بهار تشکیل شد، از آیتالله برقعى خواستند که به جمعیت صلح در ایران کمک کند و او نیز اولین سخنرانى خود را در مسجد امام خمینى(ره) (شاه سابق) تهران تحت عنوان «صلح و نیروى نگهبان آن» ایراد کرد. شعار «به عدل سوگند، صلح پیروز است» بهواسطه ایشان رایج شد. به همین منظور به کنگرهى جهانى صلح دعوت شد که یک بار در پاریس و بار دیگر در وین تشکیل شد و بهعنوان یک پیشواى روحانى مسلمان سخنرانى کرد. پس از مراجعت از سفر اروپا از قم به شیراز و بعد به یزد تبعید شد و این تبعید مدت چهارده سال طول کشید. آیتالله برقعى به شعر و شاعرى علاقهمند بود و شعر هم مىگفت. قسمتى از اشعار وى از بین رفته است و فقط حدود دو هزار بیت آن گردآورى شده است.
اساتید
اساتید وی در رشتههاى مختلف غیر از اساتید علوم ادبى عبارتند از:
- میرزا محمد معروف به ارباب، که علاوه بر معلومات عقلى و نقلى، محضرى دوستداشتنى و بیانى دلنشین داشت؛
- عالم اصولى خبیر شیخ ابوالقاسم، معروف به صغیر؛
- عالم بسیار مدقق، شیخ ابوالقاسم کبیر؛
- شیخ حسن فاضل؛
- فقیه متبحر و اصولى محقق آیتاللَّه شیخ عبدالکریم حائرى یزدى (مؤسس حوزه علمیه قم)، که 15 سال در حلقات درس ایشان شرکت نموده و استفاده کرده است؛
- میرزا حسین نائینى که حقیقتاً احاطه عجیبى به چندین علم داشت؛
- سید ابوالحسن اصفهانى (البته از این دو بزرگوار فقط در موقع توقفشان در قم که بهعنوان تبعید به سر میبردند استفاده نموده است؛
- استاد یگانه و حکیم فرزانه، آقا میرزا علىاکبر حکمى یزدى (در منطق و فلسفه و هیئت)؛
آثار
فهرست برخی از آثار ایشان عبارت است از:
- راهنماى دانشوران (سه جلد، 1329-1328)؛
- راهنماى قم (در تاریخ قم و آثار تاریخى آن، با مقدمه رشید یاسمى، 1317)؛
- راهنماى دینداران (1324)؛
- کانون احساسات (در واقعه کربلا)؛
- کاخ دلاویز (یا تاریخ شریف رضى)؛
- مهر تابان (در سیرت على(ع)، 1317)؛ز
- جلوه حق (در سیرت على بن ابىطالب، 1319)؛
- بامداد روشن (در اسرار واگذارى خلافت حضرت امام حسن(ع) به معاویه، 1320)؛
- ترجمه شیعه یا پدیدآورندگان فنون اسلام (اثر سید حسن صدر، 1319)؛
- چرا از مرگ بترسم (اثر ابن مسکویه، ترجمه لماذا أخاف الموت، 1327).