ثلاث رسائل في الاعتقاد: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
| چاپ = | | چاپ = | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =22859 | ||
| کتابخوان همراه نور =22859 | |||
| کد پدیدآور =14857 | | کد پدیدآور =14857 | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۳۶: | خط ۳۷: | ||
'''ثلاث رسائل في الاعتقاد'''، تألیف [[سليم، عمرو عبدالمنعم|عمرو عبدالمنعم سلیم]]، کتابی است با موضوع کلامی که در یک جلد به نگارش درآمده است. | '''ثلاث رسائل في الاعتقاد'''، تألیف [[سليم، عمرو عبدالمنعم|عمرو عبدالمنعم سلیم]]، کتابی است با موضوع کلامی که در یک جلد به نگارش درآمده است. | ||
محتوای کتاب، مشتمل بر سه رساله مجزّا است که رساله اول، باورهای اعتقادی [[شافعی، محمد بن ادریس|امام شافعی]] در باب توحید را به روایت ابوطالب عشاری بیان | محتوای کتاب، مشتمل بر سه رساله مجزّا است که رساله اول، باورهای اعتقادی [[شافعی، محمد بن ادریس|امام شافعی]] در باب توحید را به روایت ابوطالب عشاری بیان میکند؛ رساله دوم، به باورهای [[ابن حنبل، احمد بن محمد|امام احمد بن حنبل]] در باب اصول و فروع دین میپردازد (با املای [[تميمي، عبدالواحد بن عبدالعزيز|ابوالفضل عبدالواحد بن عبدالعزیز تمیمی]]) و رساله سوم، اثر [[وراق، يحيي بن حامد|ابوعبدالله یحیی بن حامد وراق]] با نقل از [[ابن حنبل، احمد بن محمد|امام احمد بن حنبل]]، در باب احکام امامان و پیشوایان امت است (اعم از احکامی که به نفع آنهاست و احکامی که به ضرر آنهاست). | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
رساله اول متشکل است از: | رساله اول متشکل است از: | ||
# مقدمه حقق؛ | # مقدمه حقق؛ | ||
# مختصری از | # مختصری از زندگینامه مصنف (ابوطالب عشاری)؛ | ||
# متن تحقیقشده کتاب. | # متن تحقیقشده کتاب. | ||
رساله دوم نیز ساختار فوق را داراست، | رساله دوم نیز ساختار فوق را داراست، بهعلاوه بخش تراجم رواة الكتاب قبل از متن رساله. | ||
رساله سوم، حاوی مقدمه محقق و متن تحقیقشده کتاب است. | رساله سوم، حاوی مقدمه محقق و متن تحقیقشده کتاب است. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۴: | ||
بخش دوم از کتاب در باب باورهای اعتقادی [[ابن حنبل، احمد بن محمد|امام احمد حنبل]] است که به املاء [[تميمي، عبدالواحد بن عبدالعزيز|ابوالفضل عبدالواحد بن عبدالعزیز تمیمی]] درآمده است. اعتقادت [[ابن حنبل، احمد بن محمد|امام احمد حنبل]] در مورد وحدانیت خداوند متعال چنین است که خداوند متعال واحد مطلق است و هیچ عدد و جزئی برای او متصور نیست و از هر جهت یکی است. خداوند قابل توصیف نیست تا اینکه توصیفکنندگان امکان توصیف او را داشته باشند<ref>ر.ک: متن رساله دوم، ص18</ref>. | بخش دوم از کتاب در باب باورهای اعتقادی [[ابن حنبل، احمد بن محمد|امام احمد حنبل]] است که به املاء [[تميمي، عبدالواحد بن عبدالعزيز|ابوالفضل عبدالواحد بن عبدالعزیز تمیمی]] درآمده است. اعتقادت [[ابن حنبل، احمد بن محمد|امام احمد حنبل]] در مورد وحدانیت خداوند متعال چنین است که خداوند متعال واحد مطلق است و هیچ عدد و جزئی برای او متصور نیست و از هر جهت یکی است. خداوند قابل توصیف نیست تا اینکه توصیفکنندگان امکان توصیف او را داشته باشند<ref>ر.ک: متن رساله دوم، ص18</ref>. | ||
وی در باب صفات خداوند متعال گفته است که خداوند متعال دارای قدرت و علم و سمع و بصر است؛ همان طور که آیاتی از قرآن کریم بر این ادعا دلالت دارد: '''هُوَ الْحَيُّ لاَ إِلٰهَ إِلاَّ هُو''' ﴿غافر: 65﴾ و '''وَ كَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِراً''' ﴿الكهف: 45﴾ و '''وَ كَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً''' ﴿الأحزاب: 40﴾ و '''وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ''' ﴿الشورى: 11﴾<ref>ر.ک: همان، ص19-20</ref>. | وی در باب صفات خداوند متعال گفته است که خداوند متعال دارای قدرت و علم و سمع و بصر است؛ همان طور که آیاتی از قرآن کریم بر این ادعا دلالت دارد:'''هُوَ الْحَيُّ لاَ إِلٰهَ إِلاَّ هُو''' ﴿غافر: 65﴾ و'''وَ كَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِراً''' ﴿الكهف: 45﴾ و'''وَ كَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً''' ﴿الأحزاب: 40﴾ و'''وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ''' ﴿الشورى: 11﴾<ref>ر.ک: همان، ص19-20</ref>. | ||
از جمله اعتقاد منقول از وی این است که خداوند متعال دارای وجه است، البته نه صورتی مانند صوری که موجودات مادی از آن برخوردارند، بلکه وجه و صورتی مختص خویش که غیر قابل توصیف است و البته صورتی حقیقی است نه مجازی؛ باقی است و فانی | از جمله اعتقاد منقول از وی این است که خداوند متعال دارای وجه است، البته نه صورتی مانند صوری که موجودات مادی از آن برخوردارند، بلکه وجه و صورتی مختص خویش که غیر قابل توصیف است و البته صورتی حقیقی است نه مجازی؛ باقی است و فانی نمیشود، به گواهی این آیه شریفه:'''كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ''' ﴿القصص: 88﴾ و اگر کسی معنایی غیر از این را اراده کند، بدعت در دین گذاشته است.<ref>ر.ک: همان، ص21-22</ref>. | ||
اثبات دو دست برای خداوند متعال از دیگر باورهای [[ابن حنبل، احمد بن محمد|امام احمد حنبل]] است که در واقع وجود دو دست را برای خداوند یکی از صفات او | اثبات دو دست برای خداوند متعال از دیگر باورهای [[ابن حنبل، احمد بن محمد|امام احمد حنبل]] است که در واقع وجود دو دست را برای خداوند یکی از صفات او میداند، نه اینکه چیزی خارج از وجود خداوند باشد یا اینکه جسمیت یا حیثیت ترکیبی داشته باشد که بتوانیم آن را با دستان موجودات مادی مقایسه کنیم<ref>ر.ک: همان، ص23-24</ref>. | ||
از دیگر سخنان وی اثبات صفت علم و قدرت الهی است و اینکه خداوند عالم به کل معلومات است؛ همان طور که قرآن کریم | از دیگر سخنان وی اثبات صفت علم و قدرت الهی است و اینکه خداوند عالم به کل معلومات است؛ همان طور که قرآن کریم میفرماید:'''وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ''' ﴿الأنعام: 101﴾. قدرت از صفات ذاتیه خداوند است و او از هیچ چیزی عاجز نیست و هیچ ضعفی بر او استیلا نمییابد؛ همان طور که قرآن کریم میفرماید:'''قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ...'''﴿الأنعام: 65﴾<ref>ر.ک: همان، ص25-26</ref>. | ||
تکلم الهی از دیگر باورهای وی است و این را صفتی ذاتی تلقی | تکلم الهی از دیگر باورهای وی است و این را صفتی ذاتی تلقی میکند که بهواسطه آن خداوند متعال مورد مدح و ثنا قرار میگیرد و بر این مدعی با آیات قرآن کریم استدلال کرده است؛ آنجایی که میفرماید:'''أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لاَ يُكَلِّمُهُمْ وَ لاَ يَهْدِيهِمْ سَبِيلاً اتَّخَذُوهُ وَ كَانُوا ظَالِمِينَ'''﴿الأعراف: 148﴾ که در این آیه شریفه کافران از پرستش خدایی که تکلم نمیکند، منع و مذمت شدهاند و این دال بر آن است که خدای قابل ستایش باید متکلم باشد و همچنین آیاتی که دلالت بر تکلم خداوند با حضرت موسی دارد:'''وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيماً''' ﴿النساء: 164﴾<ref>ر.ک: همان، ص27-32</ref>. | ||
از دیگر باورهای نقل شده از [[ابن حنبل، احمد بن محمد|امام احمل حنبل]] در این کتاب، مباحثی در موضوعات مختلف فقهی است؛ از جمله در باب حکم مرتکب کبیره و حکم کسی که تارک نماز شده است، که در این باب او بر این باور است که کسی از مسلمین با انجام گناهان صغیره و کبیره کافر | از دیگر باورهای نقل شده از [[ابن حنبل، احمد بن محمد|امام احمل حنبل]] در این کتاب، مباحثی در موضوعات مختلف فقهی است؛ از جمله در باب حکم مرتکب کبیره و حکم کسی که تارک نماز شده است، که در این باب او بر این باور است که کسی از مسلمین با انجام گناهان صغیره و کبیره کافر نمیشود الا ترک نماز که چنین شخصی بهقطع کافر شده است و جایز است قتل او و در این باب استدلال کرده به آیه شریفه'''ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذٰلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ''' ﴿فاطر: 32﴾ و در ادامه این بخش به مباحث مختلفی در سایر موضوعات دینی اعم از اصول و فروع چون: فضائل صحابه، اثبات میزان در قیامت، توبه و استغفار، زنده بودن انبیا و شهدا بعد از مرگ، اثبات عذاب قبر، استجابت خداوند دعای دعاکننده را، حکم عمل به خبر واحد، عصمت پیامبران و شروط امامت، اشاره شده است.<ref>ر.ک: همان، ص52-68</ref>. | ||
بخش سوم در باب احکام له و علیه (به نفع و به ضرر) امام و پیشوای امت است که توسط [[وراق، يحيي بن حامد|ابوعبدالله یحیی بن حامد الوراق]] به نقل از [[ابن حنبل، احمد بن محمد|امام احمد حنبل]] گزارش شده است. | بخش سوم در باب احکام له و علیه (به نفع و به ضرر) امام و پیشوای امت است که توسط [[وراق، يحيي بن حامد|ابوعبدالله یحیی بن حامد الوراق]] به نقل از [[ابن حنبل، احمد بن محمد|امام احمد حنبل]] گزارش شده است. | ||
مسئله اول این است که آیا | مسئله اول این است که آیا میشود زکات و امثال آن را به ایشان اعطا کرد یانه؟ | ||
در پاسخ گفته شده: جایز است دادن زکات و امثال آن به ایشان، به دلیل قول پیامبر اکرم(ص) که | در پاسخ گفته شده: جایز است دادن زکات و امثال آن به ایشان، به دلیل قول پیامبر اکرم(ص) که میفرماید: «أعطوهم حقهم و اسألو حقكم». | ||
مسئله دوم چنین است: آیا امامی که معصیتکار است، جایز است عطایای او را بپذیریم؟ | مسئله دوم چنین است: آیا امامی که معصیتکار است، جایز است عطایای او را بپذیریم؟ | ||
خط ۷۴: | خط ۷۵: | ||
در جواب گفته شده: جایز است گرفتن عطایا از وی، لکن بهتر است در چنین صورتی عطایای او را نپذیرند. | در جواب گفته شده: جایز است گرفتن عطایا از وی، لکن بهتر است در چنین صورتی عطایای او را نپذیرند. | ||
یکی دیگر از مسائل این است: اگر امامی، قائل به خلق قرآن یا رفض یا... بود، واجب نیست اطاعت از وی و در واقع این تفکر او موجب خروج او از امامت | یکی دیگر از مسائل این است: اگر امامی، قائل به خلق قرآن یا رفض یا... بود، واجب نیست اطاعت از وی و در واقع این تفکر او موجب خروج او از امامت میشود و بر هر مسلمانی واجب است تا جایی که توان دارد او را انکار کند<ref>ر.ک: متن رساله سوم، ص5-14</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
فهرست مطالب هر رساله، در انتهای آن ذکر گردیده است. | فهرست مطالب هر رساله، در انتهای آن ذکر گردیده است. | ||
در | در پاورقیها توضیح برخی از جملات و آدرس مطالب ذکر شده است. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۸۶: | خط ۸۷: | ||
مقدمه و متن کتاب. | مقدمه و متن کتاب. | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[تمیمی، عبدالواحد بن عبدالعزیز]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۲
ثلاث رسائل في الاعتقاد | |
---|---|
پدیدآوران | سليم، عمرو عبدالمنعم (گردآورنده و محقق)
عشاري، محمد بن علي (راوي) تميمي، عبدالواحد بن عبدالعزيز(نویسنده) وراق، يحيي بن حامد (راوي) شافعی، محمد بن ادریس(نویسنده) ابن حنبل، احمد بن محمد(نویسنده) |
ناشر | دار العاصمة |
مکان نشر | عربستان - رياض |
سال نشر | مجلد1: 2002م , 1422ق , |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ثلاث رسائل في الاعتقاد، تألیف عمرو عبدالمنعم سلیم، کتابی است با موضوع کلامی که در یک جلد به نگارش درآمده است.
محتوای کتاب، مشتمل بر سه رساله مجزّا است که رساله اول، باورهای اعتقادی امام شافعی در باب توحید را به روایت ابوطالب عشاری بیان میکند؛ رساله دوم، به باورهای امام احمد بن حنبل در باب اصول و فروع دین میپردازد (با املای ابوالفضل عبدالواحد بن عبدالعزیز تمیمی) و رساله سوم، اثر ابوعبدالله یحیی بن حامد وراق با نقل از امام احمد بن حنبل، در باب احکام امامان و پیشوایان امت است (اعم از احکامی که به نفع آنهاست و احکامی که به ضرر آنهاست).
ساختار
رساله اول متشکل است از:
- مقدمه حقق؛
- مختصری از زندگینامه مصنف (ابوطالب عشاری)؛
- متن تحقیقشده کتاب.
رساله دوم نیز ساختار فوق را داراست، بهعلاوه بخش تراجم رواة الكتاب قبل از متن رساله.
رساله سوم، حاوی مقدمه محقق و متن تحقیقشده کتاب است.
گزارش محتوا
رساله اول، در باب باورهای اعتقادی امام شافعی است. این بخش در واقع جزئی از اعتقادات امام شافعی در باب اسماء و صفات خداوند متعال است که در اثبات آن از طریق کتاب و سنت صحیحه که موافقت با مذهب صحابه سلف دارد، مشی شده است. اعتقاد بزرگان سلف در مورد اسماء و صفات الهی این بوده که ذات خداوند متعال از هرگونه تشبیه و تمثیلی منزه و بری است و صفات او از هر تأویل و تحریفی پاک است و اینکه هیچ چیزی مثل و مانند ذات احدیت او متصور نیست[۱].
بخش دوم از کتاب در باب باورهای اعتقادی امام احمد حنبل است که به املاء ابوالفضل عبدالواحد بن عبدالعزیز تمیمی درآمده است. اعتقادت امام احمد حنبل در مورد وحدانیت خداوند متعال چنین است که خداوند متعال واحد مطلق است و هیچ عدد و جزئی برای او متصور نیست و از هر جهت یکی است. خداوند قابل توصیف نیست تا اینکه توصیفکنندگان امکان توصیف او را داشته باشند[۲].
وی در باب صفات خداوند متعال گفته است که خداوند متعال دارای قدرت و علم و سمع و بصر است؛ همان طور که آیاتی از قرآن کریم بر این ادعا دلالت دارد:هُوَ الْحَيُّ لاَ إِلٰهَ إِلاَّ هُو ﴿غافر: 65﴾ ووَ كَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِراً ﴿الكهف: 45﴾ ووَ كَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً ﴿الأحزاب: 40﴾ ووَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ ﴿الشورى: 11﴾[۳].
از جمله اعتقاد منقول از وی این است که خداوند متعال دارای وجه است، البته نه صورتی مانند صوری که موجودات مادی از آن برخوردارند، بلکه وجه و صورتی مختص خویش که غیر قابل توصیف است و البته صورتی حقیقی است نه مجازی؛ باقی است و فانی نمیشود، به گواهی این آیه شریفه:كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ ﴿القصص: 88﴾ و اگر کسی معنایی غیر از این را اراده کند، بدعت در دین گذاشته است.[۴].
اثبات دو دست برای خداوند متعال از دیگر باورهای امام احمد حنبل است که در واقع وجود دو دست را برای خداوند یکی از صفات او میداند، نه اینکه چیزی خارج از وجود خداوند باشد یا اینکه جسمیت یا حیثیت ترکیبی داشته باشد که بتوانیم آن را با دستان موجودات مادی مقایسه کنیم[۵].
از دیگر سخنان وی اثبات صفت علم و قدرت الهی است و اینکه خداوند عالم به کل معلومات است؛ همان طور که قرآن کریم میفرماید:وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿الأنعام: 101﴾. قدرت از صفات ذاتیه خداوند است و او از هیچ چیزی عاجز نیست و هیچ ضعفی بر او استیلا نمییابد؛ همان طور که قرآن کریم میفرماید:قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ...﴿الأنعام: 65﴾[۶].
تکلم الهی از دیگر باورهای وی است و این را صفتی ذاتی تلقی میکند که بهواسطه آن خداوند متعال مورد مدح و ثنا قرار میگیرد و بر این مدعی با آیات قرآن کریم استدلال کرده است؛ آنجایی که میفرماید:أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لاَ يُكَلِّمُهُمْ وَ لاَ يَهْدِيهِمْ سَبِيلاً اتَّخَذُوهُ وَ كَانُوا ظَالِمِينَ﴿الأعراف: 148﴾ که در این آیه شریفه کافران از پرستش خدایی که تکلم نمیکند، منع و مذمت شدهاند و این دال بر آن است که خدای قابل ستایش باید متکلم باشد و همچنین آیاتی که دلالت بر تکلم خداوند با حضرت موسی دارد:وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيماً ﴿النساء: 164﴾[۷].
از دیگر باورهای نقل شده از امام احمل حنبل در این کتاب، مباحثی در موضوعات مختلف فقهی است؛ از جمله در باب حکم مرتکب کبیره و حکم کسی که تارک نماز شده است، که در این باب او بر این باور است که کسی از مسلمین با انجام گناهان صغیره و کبیره کافر نمیشود الا ترک نماز که چنین شخصی بهقطع کافر شده است و جایز است قتل او و در این باب استدلال کرده به آیه شریفهثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذٰلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ ﴿فاطر: 32﴾ و در ادامه این بخش به مباحث مختلفی در سایر موضوعات دینی اعم از اصول و فروع چون: فضائل صحابه، اثبات میزان در قیامت، توبه و استغفار، زنده بودن انبیا و شهدا بعد از مرگ، اثبات عذاب قبر، استجابت خداوند دعای دعاکننده را، حکم عمل به خبر واحد، عصمت پیامبران و شروط امامت، اشاره شده است.[۸].
بخش سوم در باب احکام له و علیه (به نفع و به ضرر) امام و پیشوای امت است که توسط ابوعبدالله یحیی بن حامد الوراق به نقل از امام احمد حنبل گزارش شده است. مسئله اول این است که آیا میشود زکات و امثال آن را به ایشان اعطا کرد یانه؟
در پاسخ گفته شده: جایز است دادن زکات و امثال آن به ایشان، به دلیل قول پیامبر اکرم(ص) که میفرماید: «أعطوهم حقهم و اسألو حقكم».
مسئله دوم چنین است: آیا امامی که معصیتکار است، جایز است عطایای او را بپذیریم؟
در جواب گفته شده: جایز است گرفتن عطایا از وی، لکن بهتر است در چنین صورتی عطایای او را نپذیرند.
یکی دیگر از مسائل این است: اگر امامی، قائل به خلق قرآن یا رفض یا... بود، واجب نیست اطاعت از وی و در واقع این تفکر او موجب خروج او از امامت میشود و بر هر مسلمانی واجب است تا جایی که توان دارد او را انکار کند[۹].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب هر رساله، در انتهای آن ذکر گردیده است. در پاورقیها توضیح برخی از جملات و آدرس مطالب ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.