کلیات دیوان وهاج خوانساری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '}} {{' به '}} {{') |
||
(۴۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
| موضوع =شعر فارسی - قرن 13ق. | | موضوع =شعر فارسی - قرن 13ق. | ||
| ناشر =مجمع ذخائر | | ناشر =مجمع ذخائر اسلامى | ||
| مکان نشر =ايران - قم | | مکان نشر =ايران - قم | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
| شابک = | | شابک = | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =28396 | ||
| کتابخوان همراه نور =28396 | |||
| کد پدیدآور =18427 | | کد پدیدآور =18427 | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۲۶: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
'''کلیات دیوان وهاج خوانساری'''، مجموعه اشعار [[وهاج خوانساری، محمد بن امير علی اصغر|محمد بن امیر | '''کلیات دیوان وهاج خوانساری'''، مجموعه اشعار [[وهاج خوانساری، محمد بن امير علی اصغر|محمد بن امیر علیاصغر]]، معروف به [[وهاج خوانساری، محمد بن امير علی اصغر|سید محمد واعظ]] و متخلص به وهاج، به زبان فارسی است که توسط حاجی شیخ محمدحسین صدر خوانساری (صدرالمشایخ) گردآوری شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35558/1/15 ر.ک: مقدمه تحقیق، ص15]</ref>. | ||
این اثر در قالب | این اثر در قالب پایاننامه کارشناسی ارشد، به تحقیق [[رضايي، رضا علي|رضا علیرضایی]] رسیده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۴: | خط ۳۵: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
وهاج خوانساری «جزئى از کلّ شعراى دوره قاجار بوده است و تقریبا همگام با عصر خود حرکت کرده است». شاعران دوره قاجار معمولا در قالب از شاعران پیشین خود پیروی | وهاج خوانساری «جزئى از کلّ شعراى دوره قاجار بوده است و تقریبا همگام با عصر خود حرکت کرده است». شاعران دوره قاجار معمولا در قالب از شاعران پیشین خود پیروی میکردند، هرچند در محتوا به مطالب جدیدی دست یافتند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35558/1/20 ر.ک: همان، ص20-24]</ref>. | ||
===سبک فکری (مبانی فکری شاعر)=== | ===سبک فکری (مبانی فکری شاعر)=== | ||
مبانی فکری شاعر را | مبانی فکری شاعر را میتوان چنین خلاصه کرد: | ||
الف)- دیدگاه او نسبت به جهان هستى: | الف)- دیدگاه او نسبت به جهان هستى: | ||
# سید، خداوند را در دید و نظر دانایان «عیان» مىداند و مدهوش بودن | # سید، خداوند را در دید و نظر دانایان «عیان» مىداند و مدهوش بودن انسانها را از غایت ظهور، پرداهاى از جلوه الهى مىداند. | ||
# به اعتقاد او «ذات خداوند» به تجلّى است از «در و دیوار»، اما مرکب عقل و خرد براى ادراک چوبین است. | # به اعتقاد او «ذات خداوند» به تجلّى است از «در و دیوار»، اما مرکب عقل و خرد براى ادراک چوبین است. | ||
# راه وصول به حق را عبور از مسیر عشق مىداند. | # راه وصول به حق را عبور از مسیر عشق مىداند. | ||
# عاشق است و عشق را سرچشمه هستى و خوبى و زیبایى مىداند، اما او معتقد است که جهان هستى از عشق پدیدآمده و | # عاشق است و عشق را سرچشمه هستى و خوبى و زیبایى مىداند، اما او معتقد است که جهان هستى از عشق پدیدآمده و آسمانها و افلاک به نیروى عشق به حرکت و جنبش آمدند. | ||
# مقدّمه رسیدن به یار را در گرو بریدن از اغیار و شرط سلوک الى اللّه را بریدن از امیال نفسانى مىداند. | # مقدّمه رسیدن به یار را در گرو بریدن از اغیار و شرط سلوک الى اللّه را بریدن از امیال نفسانى مىداند. | ||
# شریعت صرف را مجاز مىداند و براى رسیدن به حقیقت، گذر از طریقت را لازم مىداند. | # شریعت صرف را مجاز مىداند و براى رسیدن به حقیقت، گذر از طریقت را لازم مىداند. | ||
# هنگامى که مراحل سلوک را طى | # هنگامى که مراحل سلوک را طى مىنماید و باده از جام تجلّى صفات مىنوشد، از تعلیم و تعلّم دست کشیده و کتاب و درس را به کنار مىگذارد؛ | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' به درس عشق تو مشغول و فارغم از زید''|2='' مرا چه کار که او ضارب است یا مضروب''}} | {{ب|'' به درس عشق تو مشغول و فارغم از زید''|2='' مرا چه کار که او ضارب است یا مضروب''}} | ||
{{ب|'' برو به میکده زاهد! کتاب زهد بِهِل''|2='' به کفر زلف خم اندر خمش مسلمان باش''<ref>ر.ک: همان، ص24-25</ref>}}{{پایان شعر}}. | {{ب|'' برو به میکده زاهد! کتاب زهد بِهِل''|2='' به کفر زلف خم اندر خمش مسلمان باش''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35558/1/24 ر.ک: همان، ص24-25]</ref>}}{{پایان شعر}}. | ||
ب)- شخصیت شاعرى: | ب)- شخصیت شاعرى: | ||
«سید، بنده روزگار نبود، اگرچه دوره و عصر او از نظر توجه دربار به شاعران و نویسندگان با عصر سلطان محمود غزنوى مقایسه | «سید، بنده روزگار نبود، اگرچه دوره و عصر او از نظر توجه دربار به شاعران و نویسندگان با عصر سلطان محمود غزنوى مقایسه میشود و بازار شعر و ادب در اوج گرمى بود، امّا او سروکارى با دربار شاهان و فرمانروایان زمانه نداشته است. او شعر را در خدمت عقاید دینى خود بهکار گرفته است و مفاهیم متعالى عرفان اسلامى را در قالب اشعار ریخته است. [[وهاج خوانساری، محمد بن امير علی اصغر|وهّاج]] شعر خود را همردیف با اشعار «حسّان» مىداند؛ آن شاعرى که خاقانى خود را بدان منتسب مىسازد و لقب «حسّانالعجم» را بر خود مىنهد»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35558/1/25 همان، ص25]</ref>. | ||
ج)- معیشت و زندگى: | ج)- معیشت و زندگى: | ||
# از محتواى کلامش استنباط | # از محتواى کلامش استنباط میشود که زندگى سادهاى داشته و در پى مالاندوزى نبوده است و رزق و روزى را همچون خواجه شیراز مقّدر دانسته است. | ||
# او در حال زندگى | # او در حال زندگى مىکرده است و گذشته و آینده را از آنِ خود نمىدانست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35558/1/26 ر.ک: همان، ص26]</ref>. | ||
===سبک ادبی=== | ===سبک ادبی=== | ||
الف)- شیوه نویسندگى و ادبى شاعر: | الف)- شیوه نویسندگى و ادبى شاعر: | ||
وى در شعر طبع خدادادى داشت و از علوم ادبى و عربى | وى در شعر طبع خدادادى داشت و از علوم ادبى و عربى مایهور بود و از قواعد کلام عربى و فارسى آگاهى کامل داشته و در اشعارش اشتباهات صرفى و نحوى دیده نشده است. اشعارش روان است و درست. قطعات و قصایدى دارد که در ادبیات دوره خودش کمنظیر است. در قصاید خود پیرو سبک عراقى است و الفاظ و کلماتى به نسبت سنگین و فخیم قافیههاى دشوار انتخاب مىکند. گاهى در ابیات او اسطورههاى افسانهاى ایران و... مانند رستم، سیاوش، اشکبوس و... سخن به میان میآید<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35558/1/27 ر.ک: همان، ص27]</ref>. | ||
ب)- | ب)- قالبهاى شعرى: | ||
وى در قالب غزل، قصیده، مثنوى، قطعه، مسمّط و رباعیات، | وى در قالب غزل، قصیده، مثنوى، قطعه، مسمّط و رباعیات، طبعآزمایى کرده است، قصاید را با تغزل و تشبیب و یا وصف بهار و امثال اینها آغاز مىنماید و با حسن تخلّص دلپذیر به مدح مىپیوندد و از ممدوح وصفى اغراقآمیز دارد و در نهایت به دعاى ممدوح و ذکر مصیبت شهداى کربلا قصیده را پایان مىدهد. | ||
در غزل | در غزل غالباً از [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدى]] و [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] پیروى نموده، اگرچه به پایه آنان نرسیده، لیکن لطف و زیبایى و مضمونآفرینى در سرودههاى وى مشهود است. | ||
مسمّط: مسمطهاى او مسّدس، مخمّس و مربّع است و در مدح معصومین و رثای سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع) و یارانش سروده شده است. | مسمّط: مسمطهاى او مسّدس، مخمّس و مربّع است و در مدح معصومین و رثای سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع) و یارانش سروده شده است. | ||
مرثیه، از | مرثیه، از قالبهاى دیگرى است که مورد توجه شاعر بوده و سرودههایى در این زمینه دارد که غالباً مستزاد بوده است که براى سینهزنى سروده شده است و بیانگر وقایع کربلاست. | ||
رباعیات: تعداد ابیات در این قالب شعرى بسیار کم (14 بیت) | رباعیات: تعداد ابیات در این قالب شعرى بسیار کم (14 بیت) مىباشد که در پایان دیوان آمده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35558/1/28 ر.ک: همان، ص28]</ref>. | ||
ج)- سایر | ج)- سایر ویژگیها: | ||
در دیوان اشعار او گاهی به کلمات غریب و نامستعملی مانند: منهوب، منکوب، دواب، عتاب، غیاث، نکاث، قماط، قربوس، کلف و... | در دیوان اشعار او گاهی به کلمات غریب و نامستعملی مانند: منهوب، منکوب، دواب، عتاب، غیاث، نکاث، قماط، قربوس، کلف و... برمیخوریم. او غزلهایى دارد که در تمام ابیاتش کلمه مخصوصى تکرار میشود. از جمله غزلى با «ردیف» سماور و با مطلع زیر که بنا به خواست معشوقهاش در وصف سماور سروده است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' یار پرىچهره در کنار سماور''|2='' کرده طراز چمن عذار سماور''}} | {{ب|'' یار پرىچهره در کنار سماور''|2='' کرده طراز چمن عذار سماور''}} | ||
{{ب|'' خون دل عاشقان بود که به استکان''|2='' ریخت ز قورى که بُد سوار سماور''}}{{پایان شعر}} | {{ب|'' خون دل عاشقان بود که به استکان''|2='' ریخت ز قورى که بُد سوار سماور''}}{{پایان شعر}} | ||
همچنین در میان اشعار او به برخی تشبیهات و استعارات جالب برخورد | همچنین در میان اشعار او به برخی تشبیهات و استعارات جالب برخورد میکنیم، مانند بوق غیرت، کشتی ایجاد، درهای جنون، ترک کماندار، خرمن عمر، تیغ دو ابرو، شربت فنا، یونس دل، زنجیر توکل، عروس غنچه، کنگره قرب و...<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35558/1/28 ر.ک: همان، ص28-30]</ref>. | ||
«آشنایى شاعر با تفاسیر و کتب اسلامى و علوم ادبى، موجب شده است، شاعر ناخودآگاه از | «آشنایى شاعر با تفاسیر و کتب اسلامى و علوم ادبى، موجب شده است، شاعر ناخودآگاه از انباشتههاى فکرى خود بهصورت تلمیح در شعر استفاده کند»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35558/1/30 همان، ص30]</ref>. | ||
او در قصص اسلامى از ائمه معصومین و | او در قصص اسلامى از ائمه معصومین و اهلبیت(ع)، ابراهیم، جبرئیل، مریم، رضوان، زلیخا، ساره، سلیمان، عمرو، عیسى، معاویه، نوح، یونس، یوسف، '''دنا فتدلى''' (النجم: 8)، آب حیات، '''قاب قوسين أو أدنى''' (النجم: 9)، قاف، شب اسرى، معراج و... براق، دجّال، دلدل، رفرف، طاووس، طور سینا، عقاب، عنکبوت، مار، هدهد... و در قصههای ملى و باستانى و... از ماجراهای اشکبوس، تهمتن، رستم، رخش، کیومرث، اسکندر، خضر، عنقا، منصور حلاّج، قباد، پشنگ و... استفاده کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35558/1/30 ر.ک: همان]</ref>. | ||
د)- ملمّعات در شعر [[وهاج خوانساری، محمد بن امير علی اصغر|وهاج]]: | د)- ملمّعات در شعر [[وهاج خوانساری، محمد بن امير علی اصغر|وهاج]]: | ||
استناد به آیات و احادیث و اصطلاحات عربى در دیوان مشاهده | استناد به آیات و احادیث و اصطلاحات عربى در دیوان مشاهده میشود و غالباً یکى از مصراعها و یا هر دو مصراع بیت به عربى آورده شده است، مانند: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' شحنه بازار عشقت زد خروش''|2='' که «لدوا للموت وَ ابنوا لِلخَراب»''}}{{پایان شعر}} | {{ب|'' شحنه بازار عشقت زد خروش''|2='' که «لدوا للموت وَ ابنوا لِلخَراب»''}}{{پایان شعر}} | ||
خط ۹۹: | خط ۱۰۴: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' ز دو لعل گشت شکرفشان''|2='' که «أنا الشّهيد بكربلا»''}}{{پایان شعر}} | {{ب|'' ز دو لعل گشت شکرفشان''|2='' که «أنا الشّهيد بكربلا»''}}{{پایان شعر}} | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۱۳: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' فبدت على لمعاته، ظهرت على صفحاته''|2='' طلعت على قبساته، أحدية حقّ ذو المنن'' | |||
{{ب|'' فبدت على لمعاته، ظهرت على صفحاته''|2='' طلعت على قبساته، أحدية حقّ ذو المنن''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35558/1/30 ر.ک: همان، ص30-31]</ref>}}{{پایان شعر}}. | |||
ه)- اوضاع اجتماعى و سیاسى: | ه)- اوضاع اجتماعى و سیاسى: | ||
در اشعارش ذکرى از اوضاع اجتماعى و سیاسى و تاریخى زمانه و روزگارش نشده است؛ فقط در بیت 931، | در اشعارش ذکرى از اوضاع اجتماعى و سیاسى و تاریخى زمانه و روزگارش نشده است؛ فقط در بیت 931، اشارهاى به سال سرودن قصیده (سنه 1310) دارد. | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
[[وهاج خوانساری، محمد بن امير علی اصغر|وهاج]]، شاعرى | {{ب|'' هزاروسیصدوده سال رفته است و هنوز''|2='' به گوش جان رسد آواز گریه اطفال''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35558/1/31 ر.ک: همان، ص31]</ref>}}{{پایان شعر}}. | ||
و)- نظیرهگویى: | |||
[[وهاج خوانساری، محمد بن امير علی اصغر|وهاج]]، شاعرى نظیرهگوست که در این زمینه از حافظ، سعدى، مولوى، نظامى و... تغذیه فکرى داشته است. نمونههاى مثالى زیر (ترکیبات، اصطلاحات، مضامین و...) گویاى مطلب است: | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' پرتو حسن تو چون شد | {{ب|'' پرتو حسن تو چون شد جلوهگر''|2='' بُرد از خلق دو عالم صبر و تاب''}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
چنانکه حافظ گوید: | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' در ازل پرتو حسنت ز تجلّى دم زد''|2='' عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد''}} | {{ب|'' در ازل پرتو حسنت ز تجلّى دم زد''|2='' عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد''}} | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۴۰: | ||
و | و | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' روى به هر سو کنم نیست مرا اختیار''|2='' | {{ب|'' روى به هر سو کنم نیست مرا اختیار''|2='' مىکشدم سوى خود، سلسله موى دوست''}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
چنانکه سعدی گوید: | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' سلسله موى دوست حلقه دام بلاست''|2='' هرکه در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست''}} | {{ب|'' سلسله موى دوست حلقه دام بلاست''|2='' هرکه در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست''}} | ||
خط ۱۳۹: | خط ۱۵۰: | ||
{{ب|'' در بزم عاشقانى و از غایت ظهور''|2='' هریک به جستجوى تو مدهوش و محو و مات''}} | {{ب|'' در بزم عاشقانى و از غایت ظهور''|2='' هریک به جستجوى تو مدهوش و محو و مات''}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
چنانکه شیخ محمود شبستری گوید: | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' جهان جمله فروغ نور حق دان''|2='' حق اندر وى زپیدایى است پنهان'' | {{ب|'' جهان جمله فروغ نور حق دان''|2='' حق اندر وى زپیدایى است پنهان''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35558/1/31 ر.ک: همان، ص31-32]</ref>}} {{پایان شعر}}. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
فهرست مطالب در ابتدای اثر ذکر شده است. تعلیقات و لغات و اصطلاحات، فهرست اعلام و اشخاص، کتابنامه، تصاویر، فهرست غزلیات و قصاید، قطعات، | فهرست مطالب در ابتدای اثر ذکر شده است. تعلیقات و لغات و اصطلاحات، فهرست اعلام و اشخاص، کتابنامه، تصاویر، فهرست غزلیات و قصاید، قطعات، مثنویها، مسمطات و رباعیها در انتهای کتاب در فصلی مجزا آمده است. | ||
محقق، در بازنویسی این اثر، | محقق، در بازنویسی این اثر، رسمالخطی یکنواخت بهکار گرفته و اختصارا با ذکر تفاوتهای رسم الخطی نسخه اصلی و نسخه بازنویسیشده، سبک و شیوه رسمالخطی نسخه خطی را روشن ساخته است؛ مواردی همچون: | ||
# باء تأکید فعل | # باء تأکید فعل غالباً به فعل نمىچسبد؛ | ||
# «مى» در آغاز فعل جدا نوشته | # «مى» در آغاز فعل جدا نوشته میشود؛ | ||
# | # ترکیبهاى وصفى و اضافى بهصورت جدا نوشته شدهاند؛ | ||
و...<ref>ر.ک: همان، ص36-40</ref>. | و...<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35558/1/36 ر.ک: همان، ص36-40]</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۱۶۹: | خط ۱۸۰: | ||
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۴۰
کلیات دیوان وهاج خوانساری | |
---|---|
پدیدآوران | وهاج خوانساری، محمد بن امير علی اصغر (نویسنده) رضايي، رضا علي (گرد آورنده) |
عنوانهای دیگر | کليات ديوان وهاج خوانساري |
ناشر | مجمع ذخائر اسلامى |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1: 1380ش , 1422ق , |
موضوع | شعر فارسی - قرن 13ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PIR 7540/5 /د9 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
کلیات دیوان وهاج خوانساری، مجموعه اشعار محمد بن امیر علیاصغر، معروف به سید محمد واعظ و متخلص به وهاج، به زبان فارسی است که توسط حاجی شیخ محمدحسین صدر خوانساری (صدرالمشایخ) گردآوری شده است[۱].
این اثر در قالب پایاننامه کارشناسی ارشد، به تحقیق رضا علیرضایی رسیده است.
ساختار
کتاب، دارای پیشگفتار و سه بخش اصلی (مقدمه تحقیق، متن اثر و تعلیقات) است.
گزارش محتوا
وهاج خوانساری «جزئى از کلّ شعراى دوره قاجار بوده است و تقریبا همگام با عصر خود حرکت کرده است». شاعران دوره قاجار معمولا در قالب از شاعران پیشین خود پیروی میکردند، هرچند در محتوا به مطالب جدیدی دست یافتند[۲].
سبک فکری (مبانی فکری شاعر)
مبانی فکری شاعر را میتوان چنین خلاصه کرد:
الف)- دیدگاه او نسبت به جهان هستى:
- سید، خداوند را در دید و نظر دانایان «عیان» مىداند و مدهوش بودن انسانها را از غایت ظهور، پرداهاى از جلوه الهى مىداند.
- به اعتقاد او «ذات خداوند» به تجلّى است از «در و دیوار»، اما مرکب عقل و خرد براى ادراک چوبین است.
- راه وصول به حق را عبور از مسیر عشق مىداند.
- عاشق است و عشق را سرچشمه هستى و خوبى و زیبایى مىداند، اما او معتقد است که جهان هستى از عشق پدیدآمده و آسمانها و افلاک به نیروى عشق به حرکت و جنبش آمدند.
- مقدّمه رسیدن به یار را در گرو بریدن از اغیار و شرط سلوک الى اللّه را بریدن از امیال نفسانى مىداند.
- شریعت صرف را مجاز مىداند و براى رسیدن به حقیقت، گذر از طریقت را لازم مىداند.
- هنگامى که مراحل سلوک را طى مىنماید و باده از جام تجلّى صفات مىنوشد، از تعلیم و تعلّم دست کشیده و کتاب و درس را به کنار مىگذارد؛
به درس عشق تو مشغول و فارغم از زید | مرا چه کار که او ضارب است یا مضروب | |
برو به میکده زاهد! کتاب زهد بِهِل | به کفر زلف خم اندر خمش مسلمان باش[۳] |
.
ب)- شخصیت شاعرى:
«سید، بنده روزگار نبود، اگرچه دوره و عصر او از نظر توجه دربار به شاعران و نویسندگان با عصر سلطان محمود غزنوى مقایسه میشود و بازار شعر و ادب در اوج گرمى بود، امّا او سروکارى با دربار شاهان و فرمانروایان زمانه نداشته است. او شعر را در خدمت عقاید دینى خود بهکار گرفته است و مفاهیم متعالى عرفان اسلامى را در قالب اشعار ریخته است. وهّاج شعر خود را همردیف با اشعار «حسّان» مىداند؛ آن شاعرى که خاقانى خود را بدان منتسب مىسازد و لقب «حسّانالعجم» را بر خود مىنهد»[۴].
ج)- معیشت و زندگى:
- از محتواى کلامش استنباط میشود که زندگى سادهاى داشته و در پى مالاندوزى نبوده است و رزق و روزى را همچون خواجه شیراز مقّدر دانسته است.
- او در حال زندگى مىکرده است و گذشته و آینده را از آنِ خود نمىدانست[۵].
سبک ادبی
الف)- شیوه نویسندگى و ادبى شاعر:
وى در شعر طبع خدادادى داشت و از علوم ادبى و عربى مایهور بود و از قواعد کلام عربى و فارسى آگاهى کامل داشته و در اشعارش اشتباهات صرفى و نحوى دیده نشده است. اشعارش روان است و درست. قطعات و قصایدى دارد که در ادبیات دوره خودش کمنظیر است. در قصاید خود پیرو سبک عراقى است و الفاظ و کلماتى به نسبت سنگین و فخیم قافیههاى دشوار انتخاب مىکند. گاهى در ابیات او اسطورههاى افسانهاى ایران و... مانند رستم، سیاوش، اشکبوس و... سخن به میان میآید[۶].
ب)- قالبهاى شعرى:
وى در قالب غزل، قصیده، مثنوى، قطعه، مسمّط و رباعیات، طبعآزمایى کرده است، قصاید را با تغزل و تشبیب و یا وصف بهار و امثال اینها آغاز مىنماید و با حسن تخلّص دلپذیر به مدح مىپیوندد و از ممدوح وصفى اغراقآمیز دارد و در نهایت به دعاى ممدوح و ذکر مصیبت شهداى کربلا قصیده را پایان مىدهد.
در غزل غالباً از سعدى و حافظ پیروى نموده، اگرچه به پایه آنان نرسیده، لیکن لطف و زیبایى و مضمونآفرینى در سرودههاى وى مشهود است.
مسمّط: مسمطهاى او مسّدس، مخمّس و مربّع است و در مدح معصومین و رثای سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع) و یارانش سروده شده است. مرثیه، از قالبهاى دیگرى است که مورد توجه شاعر بوده و سرودههایى در این زمینه دارد که غالباً مستزاد بوده است که براى سینهزنى سروده شده است و بیانگر وقایع کربلاست. رباعیات: تعداد ابیات در این قالب شعرى بسیار کم (14 بیت) مىباشد که در پایان دیوان آمده است[۷].
ج)- سایر ویژگیها:
در دیوان اشعار او گاهی به کلمات غریب و نامستعملی مانند: منهوب، منکوب، دواب، عتاب، غیاث، نکاث، قماط، قربوس، کلف و... برمیخوریم. او غزلهایى دارد که در تمام ابیاتش کلمه مخصوصى تکرار میشود. از جمله غزلى با «ردیف» سماور و با مطلع زیر که بنا به خواست معشوقهاش در وصف سماور سروده است:
یار پرىچهره در کنار سماور | کرده طراز چمن عذار سماور | |
خون دل عاشقان بود که به استکان | ریخت ز قورى که بُد سوار سماور |
همچنین در میان اشعار او به برخی تشبیهات و استعارات جالب برخورد میکنیم، مانند بوق غیرت، کشتی ایجاد، درهای جنون، ترک کماندار، خرمن عمر، تیغ دو ابرو، شربت فنا، یونس دل، زنجیر توکل، عروس غنچه، کنگره قرب و...[۸].
«آشنایى شاعر با تفاسیر و کتب اسلامى و علوم ادبى، موجب شده است، شاعر ناخودآگاه از انباشتههاى فکرى خود بهصورت تلمیح در شعر استفاده کند»[۹].
او در قصص اسلامى از ائمه معصومین و اهلبیت(ع)، ابراهیم، جبرئیل، مریم، رضوان، زلیخا، ساره، سلیمان، عمرو، عیسى، معاویه، نوح، یونس، یوسف، دنا فتدلى (النجم: 8)، آب حیات، قاب قوسين أو أدنى (النجم: 9)، قاف، شب اسرى، معراج و... براق، دجّال، دلدل، رفرف، طاووس، طور سینا، عقاب، عنکبوت، مار، هدهد... و در قصههای ملى و باستانى و... از ماجراهای اشکبوس، تهمتن، رستم، رخش، کیومرث، اسکندر، خضر، عنقا، منصور حلاّج، قباد، پشنگ و... استفاده کرده است[۱۰].
د)- ملمّعات در شعر وهاج:
استناد به آیات و احادیث و اصطلاحات عربى در دیوان مشاهده میشود و غالباً یکى از مصراعها و یا هر دو مصراع بیت به عربى آورده شده است، مانند:
شحنه بازار عشقت زد خروش | که «لدوا للموت وَ ابنوا لِلخَراب» |
یا
ز دو لعل گشت شکرفشان | که «أنا الشّهيد بكربلا» |
و
فبدت على لمعاته، ظهرت على صفحاته | طلعت على قبساته، أحدية حقّ ذو المنن[۱۱] |
.
ه)- اوضاع اجتماعى و سیاسى:
در اشعارش ذکرى از اوضاع اجتماعى و سیاسى و تاریخى زمانه و روزگارش نشده است؛ فقط در بیت 931، اشارهاى به سال سرودن قصیده (سنه 1310) دارد.
هزاروسیصدوده سال رفته است و هنوز | به گوش جان رسد آواز گریه اطفال[۱۲] |
.
و)- نظیرهگویى:
وهاج، شاعرى نظیرهگوست که در این زمینه از حافظ، سعدى، مولوى، نظامى و... تغذیه فکرى داشته است. نمونههاى مثالى زیر (ترکیبات، اصطلاحات، مضامین و...) گویاى مطلب است:
پرتو حسن تو چون شد جلوهگر | بُرد از خلق دو عالم صبر و تاب |
چنانکه حافظ گوید:
در ازل پرتو حسنت ز تجلّى دم زد | عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد |
و
روى به هر سو کنم نیست مرا اختیار | مىکشدم سوى خود، سلسله موى دوست |
چنانکه سعدی گوید:
سلسله موى دوست حلقه دام بلاست | هرکه در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست |
و
در بزم عاشقانى و از غایت ظهور | هریک به جستجوى تو مدهوش و محو و مات |
چنانکه شیخ محمود شبستری گوید:
جهان جمله فروغ نور حق دان | حق اندر وى زپیدایى است پنهان[۱۳] |
.
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای اثر ذکر شده است. تعلیقات و لغات و اصطلاحات، فهرست اعلام و اشخاص، کتابنامه، تصاویر، فهرست غزلیات و قصاید، قطعات، مثنویها، مسمطات و رباعیها در انتهای کتاب در فصلی مجزا آمده است.
محقق، در بازنویسی این اثر، رسمالخطی یکنواخت بهکار گرفته و اختصارا با ذکر تفاوتهای رسم الخطی نسخه اصلی و نسخه بازنویسیشده، سبک و شیوه رسمالخطی نسخه خطی را روشن ساخته است؛ مواردی همچون:
- باء تأکید فعل غالباً به فعل نمىچسبد؛
- «مى» در آغاز فعل جدا نوشته میشود؛
- ترکیبهاى وصفى و اضافى بهصورت جدا نوشته شدهاند؛
و...[۱۴].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه محقق.