الإمامة و السياسة المعروف بتاريخ الخلفاء: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
 
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۶: خط ۱۶:
امويان - تاريخ  
امويان - تاريخ  
خلافت  
خلافت  
خلفاي راشدين  
خلفای راشدين  
عباسيان - تاريخ  
عباسيان - تاريخ  
کشورهاي اسلامی - تاريخ - 41 - 132ق.  
کشورهای اسلامی - تاريخ - 41 - 132ق.  
|-
|-
| data-type="publisher" |دار الأضواء  
| data-type="publisher" |دار الأضواء  
خط ۲۴: خط ۲۴:
| مکان نشر =لبنان - بيروت  
| مکان نشر =لبنان - بيروت  
| سال نشر = |مجلد1: 1990م , 1410ق ,  
| سال نشر = |مجلد1: 1990م , 1410ق ,  
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE02847AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE02847AUTOMATIONCODE
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =2
| تعداد جلد =2
| کتابخانۀ دیجیتال نور =12725
| کتابخانۀ دیجیتال نور =02847
| کتابخوان همراه نور =02847
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''الإمامة و السياسة المعروف بتاريخ الخلفاء'''، کتابی است منسوب به [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابومحمد عبدالله بن مسلم بن قتیبه]] که توسط علی شیری به چاپ رسیده است. این اثر ارزشمند، از مصادر مهم تاریخ اسلام به زبان عربی است که متضمن شرح حال خلفا و مرجعی سودمند برای تاریخ دو قرن اول اسلام بوده و در قرن سوم هجری، نوشته شده است.
'''الإمامة و السياسة المعروف بتاريخ الخلفاء'''، کتابی است منسوب به [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابومحمد عبدالله بن مسلم بن قتیبه]] که توسط علی شیری به چاپ رسیده است. این اثر ارزشمند، از مصادر مهم تاریخ اسلام به زبان عربی است که متضمن شرح حال خلفا و مرجعی سودمند برای تاریخ دو قرن اول اسلام بوده و در قرن سوم هجری، نوشته شده است.


==ساختار==
==ساختار==
کتاب با دو مقدمه از محقق و مؤلف آغاز و در دو جلد، عرضه شده است.
کتاب با دو مقدمه از محقق و مؤلف آغاز و در دو جلد، عرضه شده است.
مؤلف با واژه «حدثنا...» به گزارش مطالب کتاب پرداخته است؛ هرچند که در جایجای کتاب افزون بر آن از واژه «قال / قالوا...» تا پایان کتاب استفاده می‎کند، حال با فاعل و یا بدون فاعل؛ ولی هرچه هست، مؤلف در گزارش خبر، دستی دارد. اما ذکر حوادث را به‌صورت تقویم تاریخی که فلان واقعه در فلان روز و سال روی داده است، چینش نموده و از تبیین و تحلیل (چگونگی‌ها و چرایی‌ها) چیزی به دست نمی‌دهد؛ لذا از ریشه‌یابی محروم و به‌ناچار اکتفا به رویدادهای تقویم‌گونه آن شده است.<ref>ر.ک: علاماتی، صادق، 1389، ص110</ref>.
مؤلف با واژه «حدثنا...» به گزارش مطالب کتاب پرداخته است؛ هرچند که در جایجای کتاب افزون بر آن از واژه «قال / قالوا...» تا پایان کتاب استفاده می‌کند، حال با فاعل و یا بدون فاعل؛ ولی هرچه هست، مؤلف در گزارش خبر، دستی دارد. اما ذکر حوادث را به‌صورت تقویم تاریخی که فلان واقعه در فلان روز و سال روی داده است، چینش نموده و از تبیین و تحلیل (چگونگی‌ها و چرایی‌ها) چیزی به دست نمی‌دهد؛ لذا از ریشه‌یابی محروم و به‌ناچار اکتفا به رویدادهای تقویم‌گونه آن شده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/37082/110 ر.ک: علاماتی، صادق، 1389، ص110]</ref>.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در مقدمه محقق، ضمن اشاره به اهمیت کتاب، زندگی‌نامه مفصلی از نویسنده، ارائه شده<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ج1، ص7-‌15</ref> و در مقدمه بسیار کوتاه نویسنده، به حمد و ثنای الهی پرداخته شده است.<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ج1، ص17</ref>.
در مقدمه محقق، ضمن اشاره به اهمیت کتاب، زندگی‌نامه مفصلی از نویسنده، ارائه شده<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12725/1/7 ر.ک: مقدمه محقق، ج1، ص7-‌15]</ref> و در مقدمه بسیار کوتاه نویسنده، به حمد و ثنای الهی پرداخته شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/12725/1/17 ر.ک: مقدمه مؤلف، ج1، ص17]</ref>.


مؤلف این کتاب ارزشمند دوره تاریخ اسلامی، کار خود را با ذکر مقدمه کوتاهی با عبارت «نفتتح كلامنا بحمد اللّه تعالی... و ختم به رسل اللّه السعداء، صلاة زاكية و سلم تسليما كثيرا أبدا»، آغاز نموده و سپس بلافاصله با ذکر فضل ابوبکر و عمر، کار را دنبال می‌کند<ref>ر.ک: علاماتی، صادق، 1389، ص110</ref>.
مؤلف این کتاب ارزشمند دوره تاریخ اسلامی، کار خود را با ذکر مقدمه کوتاهی با عبارت «نفتتح كلامنا بحمد اللّه تعالی... و ختم به رسل اللّه السعداء، صلاة زاكية و سلم تسليما كثيرا أبدا»، آغاز نموده و سپس بلافاصله با ذکر فضل ابوبکر و عمر، کار را دنبال می‌کند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/37082/110 ر.ک: علاماتی، صادق، 1389، ص110]</ref>.


کتاب به‌صورت روایی تدوین شده و با ذکر احادیثی در فضایل ابوبکر و عمر آغاز شده و با شرح دقیق ماجرای سقیفه ادامه یافته است. نویسنده سپس به شرح خلافت و نحوه به خلافت رسیدن خلفای راشدین، جنگ‌های [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]]، صلح امام حسن(ع)، خلافت معاویه و یزید و واقعه حره پرداخته است که روی هم، مطالب جلد اول را تشکیل می‌دهند. جلد دوم با ذکر اختلاف روایات درباره واقعه حره آغاز شده و با شرح خلافت دیگر خلفای اموی و در ضمن آن‌ها شرح فتوحات افریقیه و اندلس ادامه یافته است. آنگاه، از آغاز کار عباسیان و نحوه روی کار آمدن آن‌ها سخن گفته و کتاب را با شرح خلافت سفاح تا مأمون به پایان برده است.<ref>ر.ک: همان، ص109</ref>.
کتاب به‌صورت روایی تدوین شده و با ذکر احادیثی در فضایل ابوبکر و عمر آغاز شده و با شرح دقیق ماجرای سقیفه ادامه یافته است. نویسنده سپس به شرح خلافت و نحوه به خلافت رسیدن خلفای راشدین، جنگ‌های [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]]، صلح امام حسن(ع)، خلافت معاویه و یزید و واقعه حره پرداخته است که روی هم، مطالب جلد اول را تشکیل می‌دهند. جلد دوم با ذکر اختلاف روایات درباره واقعه حره آغاز شده و با شرح خلافت دیگر خلفای اموی و در ضمن آن‌ها شرح فتوحات افریقیه و اندلس ادامه یافته است. آنگاه، از آغاز کار عباسیان و نحوه روی کار آمدن آن‌ها سخن گفته و کتاب را با شرح خلافت سفاح تا مأمون به پایان برده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/37082/109 ر.ک: همان، ص109]</ref>.


از جمله ویژگی‌های کتاب آن است که نویسنده آن با شخصیت‌های تاریخی همچون [[بلاذری، احمد بن یحیی|بلاذری]]، [[دینوری، احمد بن داود|ابوحنیفه دینوری]] و یعقوبی هم‌عصر بوده و از اساتید خود، به‌ویژه اسحاق بن راهویه (متوفی 237ق) متکلم سنی‌مذهب، یکی از شاگردان [[ابن حنبل، احمد بن محمد|ابن حنبل]]، ابوحاتم سجستانی (متوفی حدود 250ق) لغوی و محدث سنی‌مذهب و عباس بن فرج ریاشی (متوفی حدود 257ق)، یکی از پیشوایان اهل لغت بهره‌مند شده است و آن‌ها هم تأثیر بسزایی بیش از دیگران بر او گذاشته‌اند<ref>ر.ک: همان</ref>.
از جمله ویژگی‌های کتاب آن است که نویسنده آن با شخصیت‌های تاریخی همچون [[بلاذری، احمد بن یحیی|بلاذری]]، [[دینوری، احمد بن داود|ابوحنیفه دینوری]] و یعقوبی هم‌عصر بوده و از اساتید خود، به‌ویژه اسحاق بن راهویه (متوفی 237ق) متکلم سنی‌مذهب، یکی از شاگردان [[ابن حنبل، احمد بن محمد|ابن حنبل]]، ابوحاتم سجستانی (متوفی حدود 250ق) لغوی و محدث سنی‌مذهب و عباس بن فرج ریاشی (متوفی حدود 257ق)، یکی از پیشوایان اهل لغت بهره‌مند شده است و آن‌ها هم تأثیر بسزایی بیش از دیگران بر او گذاشته‌اند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/37082/109 ر.ک: همان]</ref>.


شاید بتوان وجوه ادبی نویسنده را بر وجوه تاریخی او ترجیح داد. به‌واقع در آثار متنوع او، به گونه‌ای ادبیات با دیگر علوم با روش نوینی گره و پیوند زده شده است و این منبعث از ذوق ادبی اوست. مسلما این وضعیت در اثر حاضر می‌تواند دخیل باشد. شاید مهم‌ترین دلیل عدم صحت نسبت کتاب مذکور به [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]]، عدم سازگاری نثر آن با دیگر آثار او باشد. افزون بر آن، شیوه نگارش وی در تاریخ، با آنچه در «المعارف» انجام داده توافق و تناسب ندارد. گرایش مذهبی او با محتوای آنچه در «الإمامة و السياسة» درباره سقیفه و داستان اختلاف مسلمانان در آن دوره آمده، همخوانی ندارد. در جایی از اهل حدیث به دلیل پنهان کردن فضائل [[امام على(ع)|علی(ع)]]، بهویژه حدیث غدیر ناراحت است و شکایت می‎کند که چرا باید به‌خاطر مخالفان (روافض) اهل حدیث این حقایق کتمان شود. با این حال، او سنی است و هیچ علقه شیعی ندارد <ref>ر.ک: همان، ص110</ref>.
شاید بتوان وجوه ادبی نویسنده را بر وجوه تاریخی او ترجیح داد. به‌واقع در آثار متنوع او، به گونه‌ای ادبیات با دیگر علوم با روش نوینی گره و پیوند زده شده است و این منبعث از ذوق ادبی اوست. مسلما این وضعیت در اثر حاضر می‌تواند دخیل باشد. شاید مهم‌ترین دلیل عدم صحت نسبت کتاب مذکور به [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]]، عدم سازگاری نثر آن با دیگر آثار او باشد. افزون بر آن، شیوه نگارش وی در تاریخ، با آنچه در «المعارف» انجام داده توافق و تناسب ندارد. گرایش مذهبی او با محتوای آنچه در «الإمامة و السياسة» درباره سقیفه و داستان اختلاف مسلمانان در آن دوره آمده، همخوانی ندارد. در جایی از اهل حدیث به دلیل پنهان کردن فضائل [[امام على(ع)|علی(ع)]]، بهویژه حدیث غدیر ناراحت است و شکایت می‌کند که چرا باید به‌خاطر مخالفان (روافض) اهل حدیث این حقایق کتمان شود. با این حال، او سنی است و هیچ علقه شیعی ندارد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/37082/110 ر.ک: همان، ص110]</ref>.


از پاورقی‌های کتاب، به تحقیق علی شیری، چنان برمی‌آید که مؤلف کتاب به‌جز استادان خود، از هم‌عصران و پیشینیانش بیخبر و از تأثیر آنان در امان نبوده است. گرچه از منابع در اثر خویش آنچنان اطلاعاتی را به دست نمی‌دهد - اگر از نواقص آن نبوده باشد - ولی باید توجه داشت که از اطلاعات شخصی خود با روی آوردن به آثار گذشتگان و یا حتی معاصرانش بی‌تأثیر نبوده؛ در غیر این صورت، چنین به نظر می‌رسد که شاید به نقل قول‌ها بیشتر عنایت داشته است. هرچند کتاب وی خبرهای منحصربه‌فردی دارد که در دیگر آثار نمی‌توان یافت<ref>ر.ک: همان</ref>.
از پاورقی‌های کتاب، به تحقیق علی شیری، چنان برمی‌آید که مؤلف کتاب به‌جز استادان خود، از هم‌عصران و پیشینیانش بیخبر و از تأثیر آنان در امان نبوده است. گرچه از منابع در اثر خویش آنچنان اطلاعاتی را به دست نمی‌دهد - اگر از نواقص آن نبوده باشد - ولی باید توجه داشت که از اطلاعات شخصی خود با روی آوردن به آثار گذشتگان و یا حتی معاصرانش بی‌تأثیر نبوده؛ در غیر این صورت، چنین به نظر می‌رسد که شاید به نقل قول‌ها بیشتر عنایت داشته است. هرچند کتاب وی خبرهای منحصربه‌فردی دارد که در دیگر آثار نمی‌توان یافت<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/37082/110 ر.ک: همان]</ref>.


«الإمامة» از منظر دینی به رشته تحریر درآمده و شاید بتوان گفت ظاهر تاریخی به خود گرفته است، تا در کسوت تاریخ اسلام جلوه‌گری نماید. از عنوان بامسمای آن، غیر از چنین استنباطی شاید نرود. «الإمامة» نشانگر آن رهبری معنوی دینی به‌حق و «السياسة»، آن اجرای احکام کاربردی دینی بنا بر مصلحت مردم و لاغیر است که ما نمونه آن را بعد از رحلت پیامبر(ص) با شروع درگیری‌های منبعث از هواهای نفسانی نه الهی نظاره‌گریم و در سقیفه بنی‌ساعده بستر آن گسترده شد و در دوره بنی‌امیه اوج گرفت و پیامد همان بستری است که می‌بایست صلح برقرار کند، ولی به بروز فتنه و لهیب نزاع‌ها انجامید و باعث ایجاد تفرقه و فرقه‌ای گردید که هنوز هم از آن نتوان رهایی یافت<ref>ر.ک: همان، ص110-‌111</ref>.
«الإمامة» از منظر دینی به رشته تحریر درآمده و شاید بتوان گفت ظاهر تاریخی به خود گرفته است، تا در کسوت تاریخ اسلام جلوه‌گری نماید. از عنوان بامسمای آن، غیر از چنین استنباطی شاید نرود. «الإمامة» نشانگر آن رهبری معنوی دینی به‌حق و «السياسة»، آن اجرای احکام کاربردی دینی بنا بر مصلحت مردم و لاغیر است که ما نمونه آن را بعد از رحلت پیامبر(ص) با شروع درگیری‌های منبعث از هواهای نفسانی نه الهی نظاره‌گریم و در سقیفه بنی‌ساعده بستر آن گسترده شد و در دوره بنی‌امیه اوج گرفت و پیامد همان بستری است که می‌بایست صلح برقرار کند، ولی به بروز فتنه و لهیب نزاع‌ها انجامید و باعث ایجاد تفرقه و فرقه‌ای گردید که هنوز هم از آن نتوان رهایی یافت<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/37082/110 ر.ک: همان، ص110-‌111]</ref>.


چه‌بسا کتاب «الإمامة» از منظر عصر بنی‌امیه به نگارش درنیامده باشد؛ زیرا مخدوش شدن برخی از مسائل تاریخ اسلام از همان زمان‌هاست و لطمه کمی هم به آن نزده است؛ مثلاًدر باب سقیفه در ذکر نحوه آن اختلافات لفظی و یا متنی را به‌خوبی می‌توان یافت. در کتاب، ذکر تفاوت الفاظ و یا تعابیر به چشم می‌خورد که ارجاع داده شده است به برخی منابع. البته بعضی از آن‌ها شاید طبیعی به نظر برسد؛ بهخاطر منابع خبری شفاهی و یا لغزش برخی نساخ و یا حتی ذوق و سلیقه مورخ. این امر وقتی صحت می‌یابد که با رجوع به دیگر منابع حاصل شود. در تاریخ طبری و ابن اثیر که هر دوی آن‌ها در نقل خبر بیشتر شباهت‌هایی دارند، تا افتراق، به‌خوبی دانسته نیست که آیا ملاحظاتی را در هریک پیشه خود نموده‌اند یا نه؟! در همین رابطه اخباری که در آن دو با اندک اختلافی آمده، در «الإمامة» نیست و آنچه در «الإمامة» آمده، در آن‌ها نیست؛ به‌عنوان مثال درباره ابوبکر و عمر مطلبی آمده که در «الإمامة» نیامده است: «فوثب أبوبكر - و كان جالسا - فأخذ بلحية عمر، فقال له: ثكلتك أمك و عدمتك يا ابن الخطاب».
چه‌بسا کتاب «الإمامة» از منظر عصر بنی‌امیه به نگارش درنیامده باشد؛ زیرا مخدوش شدن برخی از مسائل تاریخ اسلام از همان زمان‌هاست و لطمه کمی هم به آن نزده است؛ مثلاًدر باب سقیفه در ذکر نحوه آن اختلافات لفظی و یا متنی را به‌خوبی می‌توان یافت. در کتاب، ذکر تفاوت الفاظ و یا تعابیر به چشم می‌خورد که ارجاع داده شده است به برخی منابع. البته بعضی از آن‌ها شاید طبیعی به نظر برسد؛ به خاطر منابع خبری شفاهی و یا لغزش برخی نساخ و یا حتی ذوق و سلیقه مورخ. این امر وقتی صحت می‌یابد که با رجوع به دیگر منابع حاصل شود. در تاریخ طبری و ابن اثیر که هر دوی آن‌ها در نقل خبر بیشتر شباهت‌هایی دارند، تا افتراق، به‌خوبی دانسته نیست که آیا ملاحظاتی را در هریک پیشه خود نموده‌اند یا نه؟! در همین رابطه اخباری که در آن دو با اندک اختلافی آمده، در «الإمامة» نیست و آنچه در «الإمامة» آمده، در آن‌ها نیست؛ به‌عنوان مثال درباره ابوبکر و عمر مطلبی آمده که در «الإمامة» نیامده است: «فوثب أبوبكر - و كان جالسا - فأخذ بلحية عمر، فقال له: ثكلتك أمك و عدمتك يا ابن الخطاب».
همچنین در تاریخ ابن اثیر در مورد عدم بیعت [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] با ابوبکر مطالبی ذکر شده است، اما در «الإمامة» همین مطلب با وجوه اشتراک آن، گونه‌های دیگری به خود گرفته که در غیرش کمتر یافت میشود<ref>ر.ک: همان، ص‌111</ref>.
همچنین در تاریخ ابن اثیر در مورد عدم بیعت [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] با ابوبکر مطالبی ذکر شده است، اما در «الإمامة» همین مطلب با وجوه اشتراک آن، گونه‌های دیگری به خود گرفته که در غیرش کمتر یافت می‌شود<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/37082/111 ر.ک: همان، ص‌111]</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
خط ۷۱: خط ۷۰:


==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
[[امامت و سیاست (تاریخ خلفاء)]]
[[امامت و سیاست (تاریخ خلفاء)]]


[[الإمامة و السياسة]]


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
   
   
خط ۸۲: خط ۸۳:
   
   
[[رده:کشورهای عربی]]
[[رده:کشورهای عربی]]
[[رده:جدید25 شهریور الی 24 مهر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۰۵

الإمامة و السياسة المعروف بتاريخ الخلفاء، کتابی است منسوب به ابومحمد عبدالله بن مسلم بن قتیبه که توسط علی شیری به چاپ رسیده است. این اثر ارزشمند، از مصادر مهم تاریخ اسلام به زبان عربی است که متضمن شرح حال خلفا و مرجعی سودمند برای تاریخ دو قرن اول اسلام بوده و در قرن سوم هجری، نوشته شده است.

الإمامة و السياسة المعروف بتاريخ الخلفاء
الإمامة و السياسة المعروف بتاريخ الخلفاء
پدیدآورانابن قتیبه، عبدالله بن مسلم (نویسنده) شيري، علي (محقق)
عنوان‌های دیگرالمعروف بتاريخ الخلفاء بتاريخ الخلفاء
مکان نشرلبنان - بيروت
چاپ1
موضوعاسلام - تاريخ - 41 - 132ق.

امويان - تاريخ خلافت خلفای راشدين عباسيان - تاريخ

کشورهای اسلامی - تاريخ - 41 - 132ق.
تعداد جلد2
کد کنگره
‏‎‏DS‎‏ ‎‏38‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏الف‎‏8
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

کتاب با دو مقدمه از محقق و مؤلف آغاز و در دو جلد، عرضه شده است. مؤلف با واژه «حدثنا...» به گزارش مطالب کتاب پرداخته است؛ هرچند که در جایجای کتاب افزون بر آن از واژه «قال / قالوا...» تا پایان کتاب استفاده می‌کند، حال با فاعل و یا بدون فاعل؛ ولی هرچه هست، مؤلف در گزارش خبر، دستی دارد. اما ذکر حوادث را به‌صورت تقویم تاریخی که فلان واقعه در فلان روز و سال روی داده است، چینش نموده و از تبیین و تحلیل (چگونگی‌ها و چرایی‌ها) چیزی به دست نمی‌دهد؛ لذا از ریشه‌یابی محروم و به‌ناچار اکتفا به رویدادهای تقویم‌گونه آن شده است.[۱].

گزارش محتوا

در مقدمه محقق، ضمن اشاره به اهمیت کتاب، زندگی‌نامه مفصلی از نویسنده، ارائه شده[۲] و در مقدمه بسیار کوتاه نویسنده، به حمد و ثنای الهی پرداخته شده است.[۳].

مؤلف این کتاب ارزشمند دوره تاریخ اسلامی، کار خود را با ذکر مقدمه کوتاهی با عبارت «نفتتح كلامنا بحمد اللّه تعالی... و ختم به رسل اللّه السعداء، صلاة زاكية و سلم تسليما كثيرا أبدا»، آغاز نموده و سپس بلافاصله با ذکر فضل ابوبکر و عمر، کار را دنبال می‌کند[۴].

کتاب به‌صورت روایی تدوین شده و با ذکر احادیثی در فضایل ابوبکر و عمر آغاز شده و با شرح دقیق ماجرای سقیفه ادامه یافته است. نویسنده سپس به شرح خلافت و نحوه به خلافت رسیدن خلفای راشدین، جنگ‌های حضرت علی(ع)، صلح امام حسن(ع)، خلافت معاویه و یزید و واقعه حره پرداخته است که روی هم، مطالب جلد اول را تشکیل می‌دهند. جلد دوم با ذکر اختلاف روایات درباره واقعه حره آغاز شده و با شرح خلافت دیگر خلفای اموی و در ضمن آن‌ها شرح فتوحات افریقیه و اندلس ادامه یافته است. آنگاه، از آغاز کار عباسیان و نحوه روی کار آمدن آن‌ها سخن گفته و کتاب را با شرح خلافت سفاح تا مأمون به پایان برده است.[۵].

از جمله ویژگی‌های کتاب آن است که نویسنده آن با شخصیت‌های تاریخی همچون بلاذری، ابوحنیفه دینوری و یعقوبی هم‌عصر بوده و از اساتید خود، به‌ویژه اسحاق بن راهویه (متوفی 237ق) متکلم سنی‌مذهب، یکی از شاگردان ابن حنبل، ابوحاتم سجستانی (متوفی حدود 250ق) لغوی و محدث سنی‌مذهب و عباس بن فرج ریاشی (متوفی حدود 257ق)، یکی از پیشوایان اهل لغت بهره‌مند شده است و آن‌ها هم تأثیر بسزایی بیش از دیگران بر او گذاشته‌اند[۶].

شاید بتوان وجوه ادبی نویسنده را بر وجوه تاریخی او ترجیح داد. به‌واقع در آثار متنوع او، به گونه‌ای ادبیات با دیگر علوم با روش نوینی گره و پیوند زده شده است و این منبعث از ذوق ادبی اوست. مسلما این وضعیت در اثر حاضر می‌تواند دخیل باشد. شاید مهم‌ترین دلیل عدم صحت نسبت کتاب مذکور به ابن قتیبه، عدم سازگاری نثر آن با دیگر آثار او باشد. افزون بر آن، شیوه نگارش وی در تاریخ، با آنچه در «المعارف» انجام داده توافق و تناسب ندارد. گرایش مذهبی او با محتوای آنچه در «الإمامة و السياسة» درباره سقیفه و داستان اختلاف مسلمانان در آن دوره آمده، همخوانی ندارد. در جایی از اهل حدیث به دلیل پنهان کردن فضائل علی(ع)، بهویژه حدیث غدیر ناراحت است و شکایت می‌کند که چرا باید به‌خاطر مخالفان (روافض) اهل حدیث این حقایق کتمان شود. با این حال، او سنی است و هیچ علقه شیعی ندارد[۷].

از پاورقی‌های کتاب، به تحقیق علی شیری، چنان برمی‌آید که مؤلف کتاب به‌جز استادان خود، از هم‌عصران و پیشینیانش بیخبر و از تأثیر آنان در امان نبوده است. گرچه از منابع در اثر خویش آنچنان اطلاعاتی را به دست نمی‌دهد - اگر از نواقص آن نبوده باشد - ولی باید توجه داشت که از اطلاعات شخصی خود با روی آوردن به آثار گذشتگان و یا حتی معاصرانش بی‌تأثیر نبوده؛ در غیر این صورت، چنین به نظر می‌رسد که شاید به نقل قول‌ها بیشتر عنایت داشته است. هرچند کتاب وی خبرهای منحصربه‌فردی دارد که در دیگر آثار نمی‌توان یافت[۸].

«الإمامة» از منظر دینی به رشته تحریر درآمده و شاید بتوان گفت ظاهر تاریخی به خود گرفته است، تا در کسوت تاریخ اسلام جلوه‌گری نماید. از عنوان بامسمای آن، غیر از چنین استنباطی شاید نرود. «الإمامة» نشانگر آن رهبری معنوی دینی به‌حق و «السياسة»، آن اجرای احکام کاربردی دینی بنا بر مصلحت مردم و لاغیر است که ما نمونه آن را بعد از رحلت پیامبر(ص) با شروع درگیری‌های منبعث از هواهای نفسانی نه الهی نظاره‌گریم و در سقیفه بنی‌ساعده بستر آن گسترده شد و در دوره بنی‌امیه اوج گرفت و پیامد همان بستری است که می‌بایست صلح برقرار کند، ولی به بروز فتنه و لهیب نزاع‌ها انجامید و باعث ایجاد تفرقه و فرقه‌ای گردید که هنوز هم از آن نتوان رهایی یافت[۹].

چه‌بسا کتاب «الإمامة» از منظر عصر بنی‌امیه به نگارش درنیامده باشد؛ زیرا مخدوش شدن برخی از مسائل تاریخ اسلام از همان زمان‌هاست و لطمه کمی هم به آن نزده است؛ مثلاًدر باب سقیفه در ذکر نحوه آن اختلافات لفظی و یا متنی را به‌خوبی می‌توان یافت. در کتاب، ذکر تفاوت الفاظ و یا تعابیر به چشم می‌خورد که ارجاع داده شده است به برخی منابع. البته بعضی از آن‌ها شاید طبیعی به نظر برسد؛ به خاطر منابع خبری شفاهی و یا لغزش برخی نساخ و یا حتی ذوق و سلیقه مورخ. این امر وقتی صحت می‌یابد که با رجوع به دیگر منابع حاصل شود. در تاریخ طبری و ابن اثیر که هر دوی آن‌ها در نقل خبر بیشتر شباهت‌هایی دارند، تا افتراق، به‌خوبی دانسته نیست که آیا ملاحظاتی را در هریک پیشه خود نموده‌اند یا نه؟! در همین رابطه اخباری که در آن دو با اندک اختلافی آمده، در «الإمامة» نیست و آنچه در «الإمامة» آمده، در آن‌ها نیست؛ به‌عنوان مثال درباره ابوبکر و عمر مطلبی آمده که در «الإمامة» نیامده است: «فوثب أبوبكر - و كان جالسا - فأخذ بلحية عمر، فقال له: ثكلتك أمك و عدمتك يا ابن الخطاب». همچنین در تاریخ ابن اثیر در مورد عدم بیعت حضرت علی(ع) با ابوبکر مطالبی ذکر شده است، اما در «الإمامة» همین مطلب با وجوه اشتراک آن، گونه‌های دیگری به خود گرفته که در غیرش کمتر یافت می‌شود[۱۰].

وضعیت کتاب

فهارس کتاب، در انتهای جلد دوم آمده است. این فهرست‌ها عبارتند از: فهرست احادیث؛ شعر؛ امثال؛ اعلام؛ ایام عرب و وقایع آن؛ اماکن و بقاع؛ قبایل، امم و شعوب و فهرست مطالب.

در پاورقی‌ها، علاوه بر ذکر منابع و اشاره به اختلاف نسخ، به توضیح برخی از کلمات و عبارات متن، پرداخته شده است.

پانویس

منابع مقاله

  1. مقدمه و متن کتاب.
  2. علاماتی، صادق، «ابن قتیبه»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره 150، آبان 1389 (3 صفحه، از 109-111).

وابسته‌ها