بابا‌طاهر: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (لینک درون متنی)
     
    (۴۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۵: خط ۵:
    ! نام!! data-type="authorName" |باباطاهر
    ! نام!! data-type="authorName" |باباطاهر
    |-
    |-
    |نام های دیگر  
    |نام‌های دیگر  
    | data-type="authorOtherNames" |طاه‍ر ه‍م‍دان‍ی
    | data-type="authorOtherNames" |طاه‍ر ه‍م‍دان‍ی


    خط ۳۱: خط ۳۱:
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    | data-type="authorWritings" |
    | data-type="authorWritings" |[[رباعیات باباطاهر عریان]]


    |- class="articleCode"
    |- class="articleCode"
    |کد مولف
    |کد مؤلف
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE18422AUTHORCODE
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE18422AUTHORCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>


    '''باباطاهِر'''، مشهور و ملقب‎ به‎ «عریان»، عارف‎ و شاعر ایرانی‎ دهه ۵ق‎/۱۱م‎ که‎ سروده‎هایی ‎- ‎اغلب ‎- ‎چهار لختی‎، در قالب‎ دوبیتی‎ که‎ بعضی‎ از آنها به‎ لهجه‎ای‎ خاص‎ از گویش‎های‎ غرب‎ ایران‎ است‎ و نیز کلمات‎ قصاری‎ عارفانه‎ از وی‎ برجای‎ مانده‎ است<ref>ر.ک: رحیمیان، هرمز، ج10، ص751</ref>.
    '''باباطاهِر'''، مشهور و ملقب‎ به‎ «عریان»، عارف‎ و شاعر ایرانی‎ دهه ۵ق‎/۱۱م‎ که‎ سروده‌هایی ‎- ‎اغلب ‎- ‎چهار لختی‎، در قالب‎ دوبیتی‎ که‎ بعضی‎ از آنها به‎ لهجه‌ای‎ خاص‎ از گویش‌های‎ غرب‎ ایران‎ است‎ و نیز کلمات‎ قصاری‎ عارفانه‎ از وی‎ برجای‎ مانده‎ است<ref>ر.ک: رحیمیان، هرمز، ج10، ص751</ref>.


    ==تولد و وفات، نام پدر==  
    ==تولد و وفات، نام پدر==  
    برخی‎ از محققان‎، با عنایت‎ به‎ زمان‎ تقریبی‎ وفات‎ باباطاهر (پس‎ از ۴۴۷-۴۵۰ق‎)، اواخر سده ۴ق‎ را به‎‎عنوان‎ تاریخ‎ تقریبی‎ تولد وی‎ پذیرفته‎اند<ref>ر.ک: همان، ص752</ref>.
    برخی‎ از محققان‎، با عنایت‎ به‎ زمان‎ تقریبی‎ وفات‎ باباطاهر (پس‎ از ۴۴۷-۴۵۰ق‎)، اواخر سده ۴ق‎ را به‎‎عنوان‎ تاریخ‎ تقریبی‎ تولد وی‎ پذیرفته‌اند<ref>ر.ک: همان، ص752</ref>.


    بیشتر محققان‎ متأخر با استناد به‎ روایت‎ راوندی‎، وفات‎ بابا را پس‎ از ۴۴۷ یا ۴۵۰ق‎، ضبط کرده‎اند. در نتیجه‎، ادعای‎ حضور باباطاهر بر سر جنازه [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‎القضات‎]] و سخن‎ گفتن‎ با کشته وی‎ و نیز حکایت‎ رفتن‎ [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه‎ نصیرالدین‎ طوسی]]‎ به‎ غاری‎ که‎ بابا در آن‎ می‎بوده‎ است‎ و پاسخ‎ گفتن‎ بابا به‎ شبهه خواجه‎ در یک‎ مسئله نجومی‎، جملگی‎ به‎لحاظ تاریخی‎ پذیرفتنی‎ نیست‎، اما معاصر بودن‎ باباطاهر با [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎ سینا]] پذیرفتنی‎ است<ref>ر.ک: همان</ref>.
    بیشتر محققان‎ متأخر با استناد به‎ روایت‎ راوندی‎، وفات‎ بابا را پس‎ از ۴۴۷ یا ۴۵۰ق‎، ضبط کرده‌اند. در نتیجه‎، ادعای‎ حضور باباطاهر بر سر جنازه [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‌القضات‎]] و سخن‎ گفتن‎ با کشته وی‎ و نیز حکایت‎ رفتن‎ [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه‎ نصیرالدین‎ طوسی]]‎ به‎ غاری‎ که‎ بابا در آن‎ می‌بوده‎ است‎ و پاسخ‎ گفتن‎ بابا به‎ شبهه خواجه‎ در یک‎ مسئله نجومی‎، جملگی‎ به‌لحاظ تاریخی‎ پذیرفتنی‎ نیست‎، اما معاصر بودن‎ باباطاهر با [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‎ سینا]] پذیرفتنی‎ است<ref>ر.ک: همان</ref>.


    نام‎ پدر باباطاهر دانسته‎ نیست‎، اما [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|صاحب‎ الذريعة‎]] از وی‎ به‎ «فریدون» یاد کرده‎ است<ref>ر.ک: همان</ref>.
    نام‎ پدر باباطاهر دانسته‎ نیست‎، اما [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|صاحب‎ الذريعة‎]] از وی‎ به‎ «فریدون» یاد کرده‎ است<ref>ر.ک: همان</ref>.


    ==القاب، انتساب‎==  
    ==القاب، انتساب‎==  
    لفظ «بابا» در تمام‎ منابع‎ قدیم‎ و متأخر، اعم‎ از کتب‎ تاریخ‎ و تذکره‎نامه‎ها به‎عنوان‎ پیش‎نام‎ وی‎ آورده‎ شده‎ است‎. شاعر در ۳ غزل‎ که‎ به‎ وزن‎ دوبیتی‎ است‎، طاهر و در یک‎ غزل‎ باباطاهر تخلص‎ کرده‎ است‎ و در همدان‎ نیز او را بابا می‎نامیدند<ref>ر.ک: همان</ref>.
    لفظ «بابا» در تمام‎ منابع‎ قدیم‎ و متأخر، اعم‎ از کتب‎ تاریخ‎ و تذکره‌نامه‌ها به‌عنوان‎ پیش‎نام‎ وی‎ آورده‎ شده‎ است‎. شاعر در ۳ غزل‎ که‎ به‎ وزن‎ دوبیتی‎ است‎، طاهر و در یک‎ غزل‎ باباطاهر تخلص‎ کرده‎ است‎ و در همدان‎ نیز او را بابا می‌نامیدند<ref>ر.ک: همان</ref>.


    لقب‎ «عریان» در هیچ‎یک‎ از منابع‎ کهن‎، دست‎کم‎ تا اواسط سده ۹ق‎، به‎همراه‎ نام‎ وی‎ دیده‎ نمی‎شود. به‎ احتمال‎ بسیار، صفت‎ «عریان» بیانگر دوری‎ جستن‎ بابا از علایق‎ دنیوی‎ است‎. بااین‎حال‎، این‎ لقب‎ مایه پدید آمدن‎ پندارهایی‎ همچون‎ سر و پا برهنه‎ بودن‎ بابا و برهنه‎ گشتن‎ وی‎ در معابر عمومی‎ شده‎ است<ref>ر.ک: همان، ص752-753</ref>.
    لقب‎ «عریان» در هیچ‎یک‎ از منابع‎ کهن‎، دست‎کم‎ تا اواسط سده ۹ق‎، به‌همراه‎ نام‎ وی‎ دیده‎ نمی‌شود. به‎ احتمال‎ بسیار، صفت‎ «عریان» بیانگر دوری‎ جستن‎ بابا از علایق‎ دنیوی‎ است‎. بااین‌حال‎، این‎ لقب‎ مایه پدید آمدن‎ پندارهایی‎ همچون‎ سر و پا برهنه‎ بودن‎ بابا و برهنه‎ گشتن‎ وی‎ در معابر عمومی‎ شده‎ است<ref>ر.ک: همان، ص752-753</ref>.


    در برخی‎ مآخذ از بابا با صفاتی‎ چون‎ شیفته‎گونه‎، دیوانه‎ و دیوانه فرزانه‎ یاد شده‎ است‎ و این‎ می‎رساند که‎ وی‎ از جمله عقلای‎ مجانین‎ بوده‎ است<ref>ر.ک: همان، ص753</ref>.
    در برخی‎ مآخذ از بابا با صفاتی‎ چون‎ شیفتونه‎، دیوانه‎ و دیوانه فرزانه‎ یاد شده‎ است‎ و این‎ می‌رساند که‎ وی‎ از جمله عقلای‎ مجانین‎ بوده‎ است<ref>ر.ک: همان، ص753</ref>.


    انتساب‎ بابا به‎ همدان‎ نیز در اغلب‎ منابع‎ دیده‎ می‎شود؛ علاوه‎ بر تصریح‎ منابع‎، در حافظه جمعی‎ ایرانیان‎ نیز باباطاهر «همدانی» است‎. اما لُر یا لُری‎ یا لرستانی‎ و یا از قوم‎ لر بشمار آمدن‎ وی‎، به‎ گواهی‎ پاره‎ای‎ منابع‎ امری‎ است‎ که‎ بی‎گمان‎، معلول‎ لهجه لری‎ بعضی‎ از اشعار اوست<ref>ر.ک: همان</ref>.
    انتساب‎ بابا به‎ همدان‎ نیز در اغلب‎ منابع‎ دیده‎ می‌شود؛ علاوه‎ بر تصریح‎ منابع‎، در حافظه جمعی‎ ایرانیان‎ نیز باباطاهر «همدانی» است‎. اما لُر یا لُری‎ یا لرستانی‎ و یا از قوم‎ لر بشمار آمدن‎ وی‎، به‎ گواهی‎ پاره‌ای‎ منابع‎ امری‎ است‎ که‎ بی‌گمان‎، معلول‎ لهجه لری‎ بعضی‎ از اشعار اوست<ref>ر.ک: همان</ref>.


    ==کرامات‎ منتسب‎ به‎ باباطاهر، بابا و اهل حق==  
    ==کرامات‎ منتسب‎ به‎ باباطاهر، بابا و اهل حق==  
    کراماتی را به باباطاهر نسبت داده‎اند، اما اغلب‎ آنها صبغه افسانه‎ای‎ دارد و همین‎ عامل‎، بر شخصیت‎ وی‎ پرده ابهام‎ می‎کشد؛ مثل‎ داستان‎ ناگهان‎ به‎ معرفت‎ رسیدن‎ بابا<ref>ر.ک: همان</ref>.
    کراماتی را به باباطاهر نسبت داده‌اند، اما اغلب‎ آنها صبغه افسانه‌ای‎ دارد و همین‎ عامل‎، بر شخصیت‎ وی‎ پرده ابهام‎ می‌کشد؛ مثل‎ داستان‎ ناگهان‎ به‎ معرفت‎ رسیدن‎ بابا<ref>ر.ک: همان</ref>.


    پیروان‎ آیین‎ «یارسان» (اهل‎ حق‎)، باباطاهر را از بزرگان‎ و اعاظم‎ آیین‎ خود می‎دانند و او را از جمله یاران‎ هم‎عقیده‎ و همراز شاه‎ خوشین‎ لرستانی‎، از بزرگان‎ اهل‎ حق‎، معرفی‎ می‎کنند<ref>ر.ک: همان</ref>.
    پیروان‎ آیین‎ «یارسان» (اهل‎ حق‎)، باباطاهر را از بزرگان‎ و اعاظم‎ آیین‎ خود می‌دانند و او را از جمله یاران‎ هم‌عقیده‎ و همراز شاه‎ خوشین‎ لرستانی‎، از بزرگان‎ اهل‎ حق‎، معرفی‎ می‌کنند<ref>ر.ک: همان</ref>.


    ==آرامگاه‎ باباطاهر==  
    ==آرامگاه‎ باباطاهر==  
    این‎ بنا بر فراز تپه‎ای‎ در شمال‎ غربی‎ همدان‎، مقابل‎ قله الوند و از سوی‎ دیگر، مقابل‎ بقعه امامزاده‎ حارث‎ (هادی‎) بن‎ علی‎(ع‎) ساخته‎ شده‎ است‎. آرامگاه‎ قدیم‎ وی‎ در سده ۶ق‎، به‎صورت‎ برج‎ آجری‎ ۸ ضلعی‎ ساخته‎ شد، در ۱۳۱۷ش‎ تجدید بنای‎ آن‎ در دستور کار قرار گرفت‎، اما ناتمام‎ ماند و بار دیگر، در سال‎های‎ ۱۳۲۹-‎۱۳۳۱ش‎، مرمت‎ و بازسازی‎ شد. سرانجام‎، به‎ اهتمام‎ انجمن‎ آثار ملی‎، آرامگاه‎ کنونی‎ وی‎ در سال‎های‎ ۱۳۴۶-۱۳۴۹ش‎، بنیاد نهاده‎ شد. در جوار آرامگاه‎ باباطاهر مقبره شماری‎ از مشاهیر همدان‎ نیز قرار دارد<ref>ر.ک: همان</ref>.
    این‎ بنا بر فراز تپه‌ای‎ در شمال‎ غربی‎ همدان‎، مقابل‎ قله الوند و از سوی‎ دیگر، مقابل‎ بقعه امامزاده‎ حارث‎ (هادی‎) بن‎ علی‎(ع‎) ساخته‎ شده‎ است‎. آرامگاه‎ قدیم‎ وی‎ در سده ۶ق‎، به‌صورت‎ برج‎ آجری‎ ۸ ضلعی‎ ساخته‎ شد، در ۱۳۱۷ش‎ تجدید بنای‎ آن‎ در دستور کار قرار گرفت‎، اما ناتمام‎ ماند و بار دیگر، در سال‎های‎ ۱۳۲۹-‎۱۳۳۱ش‎، مرمت‎ و بازسازی‎ شد. سرانجام‎، به‎ اهتمام‎ انجمن‎ آثار ملی‎، آرامگاه‎ کنونی‎ وی‎ در سال‎های‎ ۱۳۴۶-۱۳۴۹ش‎، بنیاد نهاده‎ شد. در جوار آرامگاه‎ باباطاهر مقبره شماری‎ از مشاهیر همدان‎ نیز قرار دارد<ref>ر.ک: همان</ref>.


    ==شعر باباطاهر==  
    ==شعر باباطاهر==  
    عمده آوازه باباطاهر مرهون‎ دوبیتی‎های‎ عوام‎فهم‎ و خواص‎پسند اوست‎. اطلاق‎ دوبیتی‎ (و ترانه‎) به‎ این‎ نوع‎ شعر، در سده‎های‎ اخیر بیشتر رایج‎ شده‎ است‎ و قدما معمولاً به‎ آن‎ فهلوی‎ و فهلویات‎ می‎گفتند<ref>ر.ک: همان</ref>.
    عمده آوازه باباطاهر مرهون‎ دوبیتی‌های‎ عوام‌فهم‎ و خواص‎پسند اوست‎. اطلاق‎ دوبیتی‎ (و ترانه‎) به‎ این‎ نوع‎ شعر، در سده‌های‎ اخیر بیشتر رایج‎ شده‎ است‎ و قدما معمولاً به‎ آن‎ فهلوی‎ و فهلویات‎ می‌گفتند<ref>ر.ک: همان</ref>.


    ===مضامین‎ اشعار===  
    ===مضامین‎ اشعار===  
    دوبیتی‎های‎ بابا، به‎ سبب‎ اشتمال‎ بر مضامین‎ ساده‎ و روان‎ و دوری‎ از صنایع‎ غامض‎ و تکلف‎های‎ فاضلانه‎، در حافظه بیشتر ایرانیان‎ نفوذ کرده‎ است‎ و آنها را گاهی‎ با ساز (نی‎، تار) یا بدون‎ موسیقی‎ زمزمه‎ می‎کنند و شماری‎ از ابیات‎ او صبغه تمثیلی‎ یافته‎ است‎. عناصر طبیعت‎ - ‎کوه‎ و صحرا و گل‎ و گیاه‎ - ‎عواطف‎ لطیف‎ و احساسات‎ رقیق‎، درویشی‎، قلندری‎ و ملامتی‎، غم‎ غربت‎ و درد دلتنگی‎، اندوه‎ بی‎سامانی‎ و حسرت‎ وصال‎، شکوه‎ از ناپایداری‎ و بی‎وفایی‎، دلدادگی‎ و وفای‎ به‎ عهد، اعتراف‎ به‎ گناه‎ و پوزش‎ از خالق‎ رحمان‎، مویه‎های‎ حاصل‎ از هجران‎، شور و جذبه‎های‎ عشق‎ افلاطونی‎ و... از جمله‎ مضامین‎ بارز شعر باباطاهر است‎. تمییز عشق‎ لاهوتی‎ از عشق‎ ناسوتی‎ در سروده‎های‎ وی‎ دشوار است‎ و در یک‎ کلام‎، باباطاهر شاعری‎ است‎ صاحب‎درد و پاسدارِ «آبروی‎ فقر و قناعت» و همین‎ خصلت‎، چهره او را در میان‎ برخی‎ شاعران‎ دیگر، به‎ویژه‎ شاعرانی‎ که‎ پایگاه‎ شعر را تا حد وسیله دریافت‎ صله‎ فرود آورده‎ بودند، ممتاز ساخته‎ است<ref>ر.ک: همان، ص754</ref>.
    دوبیتی‌های‎ بابا، به‎ سبب‎ اشتمال‎ بر مضامین‎ ساده‎ و روان‎ و دوری‎ از صنایع‎ غامض‎ و تکلف‌های‎ فاضلانه‎، در حافظه بیشتر ایرانیان‎ نفوذ کرده‎ است‎ و آنها را گاهی‎ با ساز (نی‎، تار) یا بدون‎ موسیقی‎ زمزمه‎ می‌کنند و شماری‎ از ابیات‎ او صبغه تمثیلی‎ یافته‎ است‎. عناصر طبیعت‎ - ‎کوه‎ و صحرا و گل‎ و گیاه‎ - ‎عواطف‎ لطیف‎ و احساسات‎ رقیق‎، درویشی‎، قلندری‎ و ملامتی‎، غم‎ غربت‎ و درد دلتنگی‎، اندوه‎ بی‌سامانی‎ و حسرت‎ وصال‎، شکوه‎ از ناپایداری‎ و بی‌وفایی‎، دلدادگی‎ و وفای‎ به‎ عهد، اعتراف‎ به‎ گناه‎ و پوزش‎ از خالق‎ رحمان‎، مویه‌های‎ حاصل‎ از هجران‎، شور و جذبه‌های‎ عشق‎ افلاطونی‎ و... از جمله‎ مضامین‎ بارز شعر باباطاهر است‎. تمییز عشق‎ لاهوتی‎ از عشق‎ ناسوتی‎ در سروده‌های‎ وی‎ دشوار است‎ و در یک‎ کلام‎، باباطاهر شاعری‎ است‎ صاحب‎درد و پاسدارِ «آبروی‎ فقر و قناعت» و همین‎ خصلت‎، چهره او را در میان‎ برخی‎ شاعران‎ دیگر، به‌ویژه‎ شاعرانی‎ که‎ پایگاه‎ شعر را تا حد وسیله دریافت‎ صله‎ فرود آورده‎ بودند، ممتاز ساخته‎ است<ref>ر.ک: همان، ص754</ref>.


    ==آثار==
    ==آثار==
    جز دوبیتی‎ها، رساله‎ای عرفانی، مشتمل بر اشارات یا کلمات قصار، به زبان عربی نیز به بابا منسوب است. بر این کلمات، شروحی نگاشته شده، از جمله شرحی با عنوان‎ «الفتوحات‎ الربانية في‎ مزج‎ الإشارات‎ الهمدانية»<ref>ر.ک: همان</ref>.
    جز دوبیتی‌ها، رساله‌ای عرفانی، مشتمل بر اشارات یا کلمات قصار، به زبان عربی نیز به بابا منسوب است. بر این کلمات، شروحی نگاشته شده، از جمله شرحی با عنوان‎ «الفتوحات‎ الربانية في‎ مزج‎ الإشارات‎ الهمدانية»<ref>ر.ک: همان</ref>.


    ==پانویس==
    ==پانویس==
    <references />
    <references/>


    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    رحیمیان، هرمز، مدخل باباطاهر، دایرة‎المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران 1380.
    [https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/5020 رحیمیان، هرمز، مدخل باباطاهر، دایرة‎المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران 1380].
    {{تصوف و عرفان}}
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
     
    [[دیوان کامل بی‌نظیر بابا طاهر عریان همدانی]]
     
    [[رباعیات باباطاهر عریان]]
     
    [[شرح كلمات باباطاهر العريان، مسائل حكمية في المعارف و المشاهدات الربانية]]
     
    [[شرح احوال و آثار و دوبيتی‌های بابا طاهر عريان]]
     
    [[ایضاح؛ شرح کلمات عربی باباطاهر]]
     
    [[مقامات عارفان]]
     
    [[بابا طاهر عریان]]
     
    [[دوبیتی‌های بابا طاهر همدانی]]
     
    [[ديوان باباطاهر]]


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:قربانی-باقی زاده]]
    [[رده:عارفان]]
    [[رده:سال97-25مهر الی24 آبان]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۰

    آرامگاه باباطاهر در همدان
    نام باباطاهر
    نام‌های دیگر طاه‍ر ه‍م‍دان‍ی

    ب‍اب‍ا طاه‍ر ع‍ري‍ان‌

    ب‍اب‍ا طاه‍ر ه‍م‍دان‍ی

    Baba Tahir

    نام پدر فریدون
    متولد سده ۴ق‎
    محل تولد همدان
    رحلت ۴۴۷ یا ۴۵۰ق
    اساتید
    برخی آثار رباعیات باباطاهر عریان
    کد مؤلف AUTHORCODE18422AUTHORCODE

    باباطاهِر، مشهور و ملقب‎ به‎ «عریان»، عارف‎ و شاعر ایرانی‎ دهه ۵ق‎/۱۱م‎ که‎ سروده‌هایی ‎- ‎اغلب ‎- ‎چهار لختی‎، در قالب‎ دوبیتی‎ که‎ بعضی‎ از آنها به‎ لهجه‌ای‎ خاص‎ از گویش‌های‎ غرب‎ ایران‎ است‎ و نیز کلمات‎ قصاری‎ عارفانه‎ از وی‎ برجای‎ مانده‎ است[۱].

    تولد و وفات، نام پدر

    برخی‎ از محققان‎، با عنایت‎ به‎ زمان‎ تقریبی‎ وفات‎ باباطاهر (پس‎ از ۴۴۷-۴۵۰ق‎)، اواخر سده ۴ق‎ را به‎‎عنوان‎ تاریخ‎ تقریبی‎ تولد وی‎ پذیرفته‌اند[۲].

    بیشتر محققان‎ متأخر با استناد به‎ روایت‎ راوندی‎، وفات‎ بابا را پس‎ از ۴۴۷ یا ۴۵۰ق‎، ضبط کرده‌اند. در نتیجه‎، ادعای‎ حضور باباطاهر بر سر جنازه عین‌القضات‎ و سخن‎ گفتن‎ با کشته وی‎ و نیز حکایت‎ رفتن‎ خواجه‎ نصیرالدین‎ طوسی‎ به‎ غاری‎ که‎ بابا در آن‎ می‌بوده‎ است‎ و پاسخ‎ گفتن‎ بابا به‎ شبهه خواجه‎ در یک‎ مسئله نجومی‎، جملگی‎ به‌لحاظ تاریخی‎ پذیرفتنی‎ نیست‎، اما معاصر بودن‎ باباطاهر با ابن‎ سینا پذیرفتنی‎ است[۳].

    نام‎ پدر باباطاهر دانسته‎ نیست‎، اما صاحب‎ الذريعة‎ از وی‎ به‎ «فریدون» یاد کرده‎ است[۴].

    القاب، انتساب‎

    لفظ «بابا» در تمام‎ منابع‎ قدیم‎ و متأخر، اعم‎ از کتب‎ تاریخ‎ و تذکره‌نامه‌ها به‌عنوان‎ پیش‎نام‎ وی‎ آورده‎ شده‎ است‎. شاعر در ۳ غزل‎ که‎ به‎ وزن‎ دوبیتی‎ است‎، طاهر و در یک‎ غزل‎ باباطاهر تخلص‎ کرده‎ است‎ و در همدان‎ نیز او را بابا می‌نامیدند[۵].

    لقب‎ «عریان» در هیچ‎یک‎ از منابع‎ کهن‎، دست‎کم‎ تا اواسط سده ۹ق‎، به‌همراه‎ نام‎ وی‎ دیده‎ نمی‌شود. به‎ احتمال‎ بسیار، صفت‎ «عریان» بیانگر دوری‎ جستن‎ بابا از علایق‎ دنیوی‎ است‎. بااین‌حال‎، این‎ لقب‎ مایه پدید آمدن‎ پندارهایی‎ همچون‎ سر و پا برهنه‎ بودن‎ بابا و برهنه‎ گشتن‎ وی‎ در معابر عمومی‎ شده‎ است[۶].

    در برخی‎ مآخذ از بابا با صفاتی‎ چون‎ شیفتونه‎، دیوانه‎ و دیوانه فرزانه‎ یاد شده‎ است‎ و این‎ می‌رساند که‎ وی‎ از جمله عقلای‎ مجانین‎ بوده‎ است[۷].

    انتساب‎ بابا به‎ همدان‎ نیز در اغلب‎ منابع‎ دیده‎ می‌شود؛ علاوه‎ بر تصریح‎ منابع‎، در حافظه جمعی‎ ایرانیان‎ نیز باباطاهر «همدانی» است‎. اما لُر یا لُری‎ یا لرستانی‎ و یا از قوم‎ لر بشمار آمدن‎ وی‎، به‎ گواهی‎ پاره‌ای‎ منابع‎ امری‎ است‎ که‎ بی‌گمان‎، معلول‎ لهجه لری‎ بعضی‎ از اشعار اوست[۸].

    کرامات‎ منتسب‎ به‎ باباطاهر، بابا و اهل حق

    کراماتی را به باباطاهر نسبت داده‌اند، اما اغلب‎ آنها صبغه افسانه‌ای‎ دارد و همین‎ عامل‎، بر شخصیت‎ وی‎ پرده ابهام‎ می‌کشد؛ مثل‎ داستان‎ ناگهان‎ به‎ معرفت‎ رسیدن‎ بابا[۹].

    پیروان‎ آیین‎ «یارسان» (اهل‎ حق‎)، باباطاهر را از بزرگان‎ و اعاظم‎ آیین‎ خود می‌دانند و او را از جمله یاران‎ هم‌عقیده‎ و همراز شاه‎ خوشین‎ لرستانی‎، از بزرگان‎ اهل‎ حق‎، معرفی‎ می‌کنند[۱۰].

    آرامگاه‎ باباطاهر

    این‎ بنا بر فراز تپه‌ای‎ در شمال‎ غربی‎ همدان‎، مقابل‎ قله الوند و از سوی‎ دیگر، مقابل‎ بقعه امامزاده‎ حارث‎ (هادی‎) بن‎ علی‎(ع‎) ساخته‎ شده‎ است‎. آرامگاه‎ قدیم‎ وی‎ در سده ۶ق‎، به‌صورت‎ برج‎ آجری‎ ۸ ضلعی‎ ساخته‎ شد، در ۱۳۱۷ش‎ تجدید بنای‎ آن‎ در دستور کار قرار گرفت‎، اما ناتمام‎ ماند و بار دیگر، در سال‎های‎ ۱۳۲۹-‎۱۳۳۱ش‎، مرمت‎ و بازسازی‎ شد. سرانجام‎، به‎ اهتمام‎ انجمن‎ آثار ملی‎، آرامگاه‎ کنونی‎ وی‎ در سال‎های‎ ۱۳۴۶-۱۳۴۹ش‎، بنیاد نهاده‎ شد. در جوار آرامگاه‎ باباطاهر مقبره شماری‎ از مشاهیر همدان‎ نیز قرار دارد[۱۱].

    شعر باباطاهر

    عمده آوازه باباطاهر مرهون‎ دوبیتی‌های‎ عوام‌فهم‎ و خواص‎پسند اوست‎. اطلاق‎ دوبیتی‎ (و ترانه‎) به‎ این‎ نوع‎ شعر، در سده‌های‎ اخیر بیشتر رایج‎ شده‎ است‎ و قدما معمولاً به‎ آن‎ فهلوی‎ و فهلویات‎ می‌گفتند[۱۲].

    مضامین‎ اشعار

    دوبیتی‌های‎ بابا، به‎ سبب‎ اشتمال‎ بر مضامین‎ ساده‎ و روان‎ و دوری‎ از صنایع‎ غامض‎ و تکلف‌های‎ فاضلانه‎، در حافظه بیشتر ایرانیان‎ نفوذ کرده‎ است‎ و آنها را گاهی‎ با ساز (نی‎، تار) یا بدون‎ موسیقی‎ زمزمه‎ می‌کنند و شماری‎ از ابیات‎ او صبغه تمثیلی‎ یافته‎ است‎. عناصر طبیعت‎ - ‎کوه‎ و صحرا و گل‎ و گیاه‎ - ‎عواطف‎ لطیف‎ و احساسات‎ رقیق‎، درویشی‎، قلندری‎ و ملامتی‎، غم‎ غربت‎ و درد دلتنگی‎، اندوه‎ بی‌سامانی‎ و حسرت‎ وصال‎، شکوه‎ از ناپایداری‎ و بی‌وفایی‎، دلدادگی‎ و وفای‎ به‎ عهد، اعتراف‎ به‎ گناه‎ و پوزش‎ از خالق‎ رحمان‎، مویه‌های‎ حاصل‎ از هجران‎، شور و جذبه‌های‎ عشق‎ افلاطونی‎ و... از جمله‎ مضامین‎ بارز شعر باباطاهر است‎. تمییز عشق‎ لاهوتی‎ از عشق‎ ناسوتی‎ در سروده‌های‎ وی‎ دشوار است‎ و در یک‎ کلام‎، باباطاهر شاعری‎ است‎ صاحب‎درد و پاسدارِ «آبروی‎ فقر و قناعت» و همین‎ خصلت‎، چهره او را در میان‎ برخی‎ شاعران‎ دیگر، به‌ویژه‎ شاعرانی‎ که‎ پایگاه‎ شعر را تا حد وسیله دریافت‎ صله‎ فرود آورده‎ بودند، ممتاز ساخته‎ است[۱۳].

    آثار

    جز دوبیتی‌ها، رساله‌ای عرفانی، مشتمل بر اشارات یا کلمات قصار، به زبان عربی نیز به بابا منسوب است. بر این کلمات، شروحی نگاشته شده، از جمله شرحی با عنوان‎ «الفتوحات‎ الربانية في‎ مزج‎ الإشارات‎ الهمدانية»[۱۴].

    پانویس

    1. ر.ک: رحیمیان، هرمز، ج10، ص751
    2. ر.ک: همان، ص752
    3. ر.ک: همان
    4. ر.ک: همان
    5. ر.ک: همان
    6. ر.ک: همان، ص752-753
    7. ر.ک: همان، ص753
    8. ر.ک: همان
    9. ر.ک: همان
    10. ر.ک: همان
    11. ر.ک: همان
    12. ر.ک: همان
    13. ر.ک: همان، ص754
    14. ر.ک: همان

    منابع مقاله

    رحیمیان، هرمز، مدخل باباطاهر، دایرة‎المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران 1380.

    وابسته‌ها