المنطق: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '[[ ' به '[[')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    جز (جایگزینی متن - 'المنطق (ابهام زدایی)' به 'المنطق (ابهام‌زدایی)')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
     
    (۲۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۴: خط ۴:
    | عنوان‌های دیگر =مجموعه المحاضرات التي القيت في کليه منتدي النشر بالنجف الاشراف ابتداء من سنه 1357ق
    | عنوان‌های دیگر =مجموعه المحاضرات التي القيت في کليه منتدي النشر بالنجف الاشراف ابتداء من سنه 1357ق
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[مظفر، محمدرضا]] (نويسنده)
    [[مظفر، محمدرضا]] (نویسنده)


    | زبان =عربی  
    | زبان =عربی  
    خط ۱۲: خط ۱۲:
    | ناشر =  
    | ناشر =  
    اسماعيليان  
    اسماعيليان  
    | مکان نشر =ايران - قم  
    | مکان نشر =ایران - قم  
    | سال نشر =1388ق  
    | سال نشر =1388ق  


    خط ۱۸: خط ۱۸:
    | چاپ =4
    | چاپ =4
    | تعداد جلد =3
    | تعداد جلد =3
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =23311
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =24401
    | کتابخوان همراه نور =24401
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    {{کاربردهای دیگر|المنطق (ابهام‌زدایی)}}


    '''المنطق'''، اثر [[مظفر، محمدرضا|شیخ محمدرضا مظفر]] (متوفای 1383ق)، کتابی است کم‌نظیر در موضوع علم منطق که به زبان عربی نگارش یافته است.
    '''المنطق'''، اثر [[مظفر، محمدرضا|شیخ محمدرضا مظفر]] (متوفای 1383ق)، کتابی است کم‌نظیر در موضوع علم منطق که به زبان عربی نگارش یافته است.
    خط ۳۰: خط ۳۲:


    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    مؤلف در مدخل به بیان ضرورت فراگیری علم منطق پرداخته است. او می‌گوید: ما در خصوص درست‏سازى افکار و اندیشه‏‌هایمان به منطق نیازمندیم.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص10</ref>، ولی چنین نیست که هرکس به فراگیری علم منطق همت گمارد از خطای در تفکر بری باشد، بلکه این علم نیز همانند بسیاری از علوم ابزاری چون صرف و نحو، فراگرفتنش به‌تنهایی بدون مراعات قوانین آن، باعث محفوظ ماندن از خطا نمی‌شود.<ref>ر.ک: همان</ref>
    مؤلف در مدخل به بیان ضرورت فراگیری علم منطق پرداخته است. او می‌گوید: ما در خصوص درست‏سازى افکار و اندیشه‏‌هایمان به منطق نیازمندیم.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/23311/1/19 ر.ک: متن کتاب، ص19]</ref>، ولی چنین نیست که هرکس به فراگیری علم منطق همت گمارد از خطای در تفکر بری باشد، بلکه این علم نیز همانند بسیاری از علوم ابزاری چون صرف و نحو، فراگرفتنش به‌تنهایی بدون مراعات قوانین آن، باعث محفوظ ماندن از خطا نمی‌شود.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/23311/1/19 ر.ک: همان]</ref>


    در ادامه به تعریف علم منطق، تعریف علم و جهل و اقسام آن اشاره می‌کند.
    در ادامه به تعریف علم منطق، تعریف علم و جهل و اقسام آن اشاره می‌کند.


    ===باب اول: مباحث الفاظ===
    ===باب اول: مباحث الفاظ===
    مباحث الفاظ اولین باب کتاب است. مؤلف در این بخش از کتاب به ضرورت پرداختن به مباحث الفاظ اشاره می‌کند و می‌گوید: لفظ آینه معناست و بین آن دو چنان پیوند استواری برقرار است که‌ گویی که یک چیزند و مخاطب هرگاه لفظی را بر زبان جاری می‌کند گویا خود معنا را حاضر ساخته است.<ref>ر.ک: همان، ص35</ref>
    مباحث الفاظ اولین باب کتاب است. مؤلف در این بخش از کتاب به ضرورت پرداختن به مباحث الفاظ اشاره می‌کند و می‌گوید: لفظ آینه معناست و بین آن دو چنان پیوند استواری برقرار است که گویی که یک چیزند و مخاطب هرگاه لفظی را بر زبان جاری می‌کند گویا خود معنا را حاضر ساخته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/23311/1/35 ر.ک: همان، ص35]</ref>


    در ادامه این بخش به بحث دلالت و اقسام آن نظیر دلالت عقلی، طبعی و وضعی می‌رسیم. مؤلف در این بخش، اقسام هرکدام از دلالت‌ها را به‌همراه نمونه‌هایی از هرکدام توضیح می‌دهد.<ref>ر.ک: همان، ص43-36</ref>، سپس به تقسیمات لفظ اشاره می‌کند.<ref>ر.ک: همان ص47-44</ref>
    در ادامه این بخش به بحث دلالت و اقسام آن نظیر دلالت عقلی، طبعی و وضعی می‌رسیم. مؤلف در این بخش، اقسام هرکدام از دلالت‌ها را به‌همراه نمونه‌هایی از هرکدام توضیح می‌دهد.<ref>ر.ک: همان، ص43-36</ref>، سپس به تقسیمات لفظ اشاره می‌کند.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/23311/1/44 ر.ک: همان ص47-44]</ref>


    === باب دوم: مباحث کلی===
    === باب دوم: مباحث کلی===
    در این باب از کتاب بحث‌هایی از قبیل کلی و جزئی، متواطی و مشکک، مفهوم و مصداق، عنوان و معنون، نسبت‌های چهارگانه (تساوی، تباین، عموم و خصوص من وجه و عموم و خصوص مطلق)، کلیات خمس مطرح شده است. یکی از مباحثی که در این باب از کتاب عنوان شده، نسبت بین نقیض دو کلی است. در این بخش از کتاب براهین و استدلال‌هایی زیبا به سبک ریاضیات جدید آمده است. این براهین به شیوه استقصا بیان گردیده است؛ یعنی همه حالات گوناگون یک مدعی طرح ‏شده و آنگاه بطلان تک‏تک آن حالات و فروض، جز یکى از آنها، ثابت گردیده و مدعی در همان حالت واحد منحصر شده و بدین شکل صحت آن اثبات ‏شده است.<ref>ر.ک: همان، ص78 و 79</ref>
    در این باب از کتاب بحث‌هایی از قبیل کلی و جزئی، متواطی و مشکک، مفهوم و مصداق، عنوان و معنون، نسبت‌های چهارگانه (تساوی، تباین، عموم و خصوص من وجه و عموم و خصوص مطلق)، کلیات خمس مطرح شده است. یکی از مباحثی که در این باب از کتاب عنوان شده، نسبت بین نقیض دو کلی است. در این بخش از کتاب براهین و استدلال‌هایی زیبا به سبک ریاضیات جدید آمده است. این براهین به شیوه استقصا بیان گردیده است؛ یعنی همه حالات گوناگون یک مدعی طرح ‏شده و آنگاه بطلان تک‏تک آن حالات و فروض، جز یکى از آنها، ثابت گردیده و مدعی در همان حالت واحد منحصر شده و بدین شکل صحت آن اثبات ‏شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/23311/1/78 ر.ک: همان، ص78 و 79]</ref>


    ===باب سوم: تعریف و تقسیم===
    ===باب سوم: تعریف و تقسیم===
    در این بخش از کتاب، مؤلف بعد از مقدمه به انواع تعریف (تعریف به حدتام و ناقص و تعریف به رسم تام و ناقص) و نیز تعریف به مثال و تشبیه پرداخته و هرکدام را به‌خوبی توضیح داده است و در پایان شروط پنج‌گانه تعریف را مطرح نموده است. شروط مزبور عبارتند از:
    در این بخش از کتاب، مؤلف بعد از مقدمه به انواع تعریف (تعریف به حدتام و ناقص و تعریف به رسم تام و ناقص) و نیز تعریف به مثال و تشبیه پرداخته و هرکدام را به‌خوبی توضیح داده است و در پایان شروط پنج‌گانه تعریف را مطرح نموده است. شروط مزبور عبارتند از:
    # معرِّف باید با معرَّف در صدق برابر باشد؛
    # معرِّف باید با معرَّف در صدق برابر باشد؛
    # مفهوم معرِّف باید نزد مخاطب روشن‏تر و شناخته‌شده‏تر از مفهوم معرَّف باشد؛
    # مفهوم معرِّف باید نزد مخاطب روشن‏تر و شناخته‌شده‏‌تر از مفهوم معرَّف باشد؛
    # مفهوم معرِّف نباید عین مفهوم معرَّف باشد، بلکه یا باید دارای تغایر از نوع اجمال و تفصیل باشند یا تغایر از نوع مفهومی؛
    # مفهوم معرِّف نباید عین مفهوم معرَّف باشد، بلکه یا باید دارای تغایر از نوع اجمال و تفصیل باشند یا تغایر از نوع مفهومی؛
    # تعریف باید دورى نباشد؛
    # تعریف باید دورى نباشد؛
    # الفاظى که در تعریف به کار مى‌‏رود باید واضح و روشن بوده و هیچ ابهامى در آنها نباشد.<ref>ر.ک: همان، ص122-119</ref>
    # الفاظى که در تعریف به کار مى‌‏رود باید واضح و روشن بوده و هیچ ابهامى در آنها نباشد.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/23311/1/119 ر.ک: همان، ص122-119]</ref>


    ===باب چهارم: قضایا و احکام آنها===
    ===باب چهارم: قضایا و احکام آنها===
    خط ۵۵: خط ۵۷:
    در فصل اول به اقسام قضیه اشاره شده است. مؤلف می‌گوید: قضیه یا حملیه است و یا شرطیه و شرطیه یا متصله است یا منفصله و هرکدام از آنها یا موجبه است و یا سالبه.
    در فصل اول به اقسام قضیه اشاره شده است. مؤلف می‌گوید: قضیه یا حملیه است و یا شرطیه و شرطیه یا متصله است یا منفصله و هرکدام از آنها یا موجبه است و یا سالبه.


    وی سپس به اقسام قضیه به اعتبار موضوع آن اشاره می‌کند و می‌گوید: قضیه حملیه به اعتبار موضوعش بر چهار قسم است: شخصیه، طبیعیه، مهمله و محصوره و محصوره نیز یا کلى است و یا جزیى و در قضیه شرطیه نیز تقسیمى شبیه‏ تقسیم قضیه حملیه جارى مى‌‏شود، اما نه به اعتبار موضوع آن؛ چراکه قضیه شرطیه اساسا موضوع ندارد، بلکه این تقسیم به اعتبار حالات و زمان‌هایى است که در آنها تلازم و یا عناد واقع مى‌‏شود. قضیه شرطیه به این اعتبار داراى سه قسم است: شخصیه، مهمله و محصوره و دیگر قسم چهارمى به نام طبیعیه ندارد.<ref>ر.ک: همان، ص159-158</ref>
    وی سپس به اقسام قضیه به اعتبار موضوع آن اشاره می‌کند و می‌گوید: قضیه حملیه به اعتبار موضوعش بر چهار قسم است: شخصیه، طبیعیه، مهمله و محصوره و محصوره نیز یا کلى است و یا جزیى و در قضیه شرطیه نیز تقسیمى شبیه‏ تقسیم قضیه حملیه جارى مى‌‏شود، اما نه به اعتبار موضوع آن؛ چراکه قضیه شرطیه اساسا موضوع ندارد، بلکه این تقسیم به اعتبار حالات و زمان‌هایى است که در آنها تلازم و یا عناد واقع مى‌‏شود. قضیه شرطیه به این اعتبار داراى سه قسم است: شخصیه، مهمله و محصوره و دیگر قسم چهارمى به نام طبیعیه ندارد.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/23311/1/158 ر.ک: همان، ص159-158]</ref>


    در ادامه اجزای قضیه، تقسیم قضیه به اعتبار جهت نسبت، جهت قضیه، اقسام موجهات، اقسام قضیه شرطیه (به اعتبار طبیعت اتصال و ارتباطی که بین مقدم و تالی است) و... مطرح ‌شده است.
    در ادامه اجزای قضیه، تقسیم قضیه به اعتبار جهت نسبت، جهت قضیه، اقسام موجهات، اقسام قضیه شرطیه (به اعتبار طبیعت اتصال و ارتباطی که بین مقدم و تالی است) و... مطرح ‌شده است.
    خط ۶۲: خط ۶۴:


    ===باب پنجم: حجت و هیئت تألیف (مباحث استدلال)===
    ===باب پنجم: حجت و هیئت تألیف (مباحث استدلال)===
    مؤلف در این بخش از کتاب می‌گوید: هدف نهایى و مقصود اصلى علم منطق، «مباحث حجت» است؛ یعنى بحث‌هاى مربوط به معلوم تصدیقی‌اى که براى رسیدن به شناخت مجهول تصدیقى به ‏کار گرفته مى‌‏شود.<ref>ر.ک: همان، ص227</ref>
    مؤلف در این بخش از کتاب می‌گوید: هدف نهایى و مقصود اصلى علم منطق، «مباحث حجت» است؛ یعنى بحث‌هاى مربوط به معلوم تصدیقی‌اى که براى رسیدن به شناخت مجهول تصدیقى به ‏کار گرفته مى‌‏شود.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/23311/1/227 ر.ک: همان، ص227]</ref>


    ایشان راه‌های علمی استدلال را به سه بخش قیاس، تمثیل و استقرا تقسیم می‌کند و بعد از تعریف هرکدام از آنها، اقسام و ارکانش را بیان می‌نماید.
    ایشان راه‌های علمی استدلال را به سه بخش قیاس، تمثیل و استقرا تقسیم می‌کند و بعد از تعریف هرکدام از آنها، اقسام و ارکانش را بیان می‌نماید.
    خط ۶۹: خط ۷۱:
    مرحوم مظفر در این بخش از کتاب بعد از مقدمه به مبادی قیاس، اقسام قیاس به اعتبار ماده، فایده صناعات خمس و صناعات خمس (برهان، جدل، خطابه، شعر و مغالطه) پرداخته و هرکدام را توضیح می‌دهد.
    مرحوم مظفر در این بخش از کتاب بعد از مقدمه به مبادی قیاس، اقسام قیاس به اعتبار ماده، فایده صناعات خمس و صناعات خمس (برهان، جدل، خطابه، شعر و مغالطه) پرداخته و هرکدام را توضیح می‌دهد.


    ایشان درباره فایده صناعات خمس می‌گوید: فایده صناعت برهان و مغالطه غالبا اختصاص به کسانى دارد که با علوم نظرى و شناسایى حقایق وجودى سروکار دارند، اما صناعت جدل، خطابه و شعر براى همگان سودمند است و در بیشتر مصالح کشورى و اجتماعى مدخلیت دارد. فایده صناعت جدل براى پیروان ادیان و فقها و کسانى که گرایش‌هاى سیاسى دارند، بیشتر ظاهر مى‌‏شود. همچنین فایده صناعت خطابه و شعر بیشتر براى سیاست‌مداران و فرماندهان جنگی و اصلاح‏طلبان ظاهر می‌‏گردد. مهم‌ترین این صناعات که حاجت بدان بیش از سایرین است، عبارت است از: برهان، جدل و خطابه‏.<ref>ر.ک: همان، ص346</ref>
    ایشان درباره فایده صناعات خمس می‌گوید: فایده صناعت برهان و مغالطه غالباً اختصاص به کسانى دارد که با علوم نظرى و شناسایى حقایق وجودى سروکار دارند، اما صناعت جدل، خطابه و شعر براى همگان سودمند است و در بیشتر مصالح کشورى و اجتماعى مدخلیت دارد. فایده صناعت جدل براى پیروان ادیان و فقها و کسانى که گرایش‌هاى سیاسى دارند، بیشتر ظاهر مى‌‏شود. همچنین فایده صناعت خطابه و شعر بیشتر براى سیاست‌مداران و فرماندهان جنگی و اصلاح‏طلبان ظاهر می‌‏گردد. مهم‌ترین این صناعات که حاجت بدان بیش از سایرین است، عبارت است از: برهان، جدل و خطابه.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/23311/1/346 ر.ک: همان، ص346]</ref>


    ===ویژگی‌ها و امتیازات این کتاب===
    ===ویژگی‌ها و امتیازات این کتاب===
    خط ۷۷: خط ۷۹:
    # کتاب «المنطق» نسبت به «حاشیه»، «شرح شمسیه»، «لئالى منتظمه»، «جوهر نضید» و کتاب‌هایى از این دست که کتاب‌هاى درسى معمول منطق بوده است، کتابى جدید و تازه‏ است و بیش از پنجاه و اندى سال از زمان تألیف آن نمی‌‏گذرد و همین امر موجب گشته مؤلف کتاب، با برخى نظام‌هاى منطقى جدید و آراى بعضى از فیلسوفان اروپایى معاصر برخورد کرده و در تألیف کتاب و طرح تمرین‌هاى آن به برخى از این سخنان، نظر داشته باشد.
    # کتاب «المنطق» نسبت به «حاشیه»، «شرح شمسیه»، «لئالى منتظمه»، «جوهر نضید» و کتاب‌هایى از این دست که کتاب‌هاى درسى معمول منطق بوده است، کتابى جدید و تازه‏ است و بیش از پنجاه و اندى سال از زمان تألیف آن نمی‌‏گذرد و همین امر موجب گشته مؤلف کتاب، با برخى نظام‌هاى منطقى جدید و آراى بعضى از فیلسوفان اروپایى معاصر برخورد کرده و در تألیف کتاب و طرح تمرین‌هاى آن به برخى از این سخنان، نظر داشته باشد.
    # از امتیازات مهم این کتاب وجود تمرین‌هاى مناسب در جاى‏جاى آن است، که دانشجویان را در تطبیق قواعد و به‌کارگیرى عملى آنها ورزیده مى‌‏کند.
    # از امتیازات مهم این کتاب وجود تمرین‌هاى مناسب در جاى‏جاى آن است، که دانشجویان را در تطبیق قواعد و به‌کارگیرى عملى آنها ورزیده مى‌‏کند.
    # مؤلف کتاب، به‌خاطر آشنایى و برخورد با برخى مباحث و اشکالات منطقى در عصر حاضر، بعضى مباحث جالب و مفید و تازه را در کتاب مطرح ساخته و بدین وسیله پاره‏‌اى از شبهات را پاسخ گفته است. از جمله این مباحث، مطالبى است که ذیل این عناوین آمده است: «العلم»، «توضيح في الضروري»، «تعريف النظر او الفكر»، «الحاجة إلى مباحث الألفاظ»، «العنوان و المعنون»، «الحمل و أنواعه»، «في مطلب ما و أي و هل و لم»، «التعريف بالمثال»، «التعريف بالتشبيه»، «القسمة»، «المنحرفات»، «من ملحقات العكوس النقض»، «قاعدة النقض التام و نقض الموضوع»، «البديهية المنطقيه أو الاستدلال المباشر البديهي»، «الاقتراني الشرطي»، «خاتمة في لواحق القیاس».
    # مؤلف کتاب، به‌خاطر آشنایى و برخورد با برخى مباحث و اشکالات منطقى در عصر حاضر، بعضى مباحث جالب و مفید و تازه را در کتاب مطرح ساخته و بدین وسیله پاره‏‌اى از شبهات را پاسخ گفته است. از جمله این مباحث، مطالبى است که ذیل این عناوین آمده است: «العلم»، «توضيح في الضروري»، «تعريف النظر او الفكر»، «الحاجة إلى مباحث الألفاظ»، «العنوان و المعنون»، «الحمل و أنواعه»، «في مطلب ما و أي و هل و لم»، «التعريف بالمثال»، «التعريف بالتشبيه»، «القسمة»، «المنحرفات»، «من ملحقات العكوس النقض»، «قاعدة النقض التام و نقض الموضوع»، «البديهية المنطقيه أو الاستدلال المباشر البديهي»، «الاقترانیالشرطي»، «خاتمة في لواحق القیاس».
    # استفاده از مثال‌هاى فراوان، در مقام تفهیم قواعد و مطالب از دیگر امتیازات این کتاب است.
    # استفاده از مثال‌هاى فراوان، در مقام تفهیم قواعد و مطالب از دیگر امتیازات این کتاب است.
    # در کتاب «المنطق»، مبحث «صناعات خمس» به‌گونه‏‌اى شایسته و با تفصیلى مناسب و درخور طرح گشته است؛ درحالی‌‏که در دیگر کتاب‌هاى منطقى، کمتر به این مبحث مهم توجه شده است.
    # در کتاب «المنطق»، مبحث «صناعات خمس» به‌گونه‏‌اى شایسته و با تفصیلى مناسب و درخور طرح گشته است؛ درحالی‌‏که در دیگر کتاب‌هاى منطقى، کمتر به این مبحث مهم توجه شده است.
    # نپرداختن به بحث‌هاى دشوار و درعین‌حال کم‌فایده، مانند بحث موجهات در عکس مستوى، عکس نقیض و تناقض، از جمله امتیازات این کتاب است.
    # نپرداختن به بحث‌هاى دشوار و درعین‌حال کم‌فایده، مانند بحث موجهات در عکس مستوى، عکس نقیض و تناقض، از جمله امتیازات این کتاب است.


    مجموع این مزایا است که به این کتاب موقعیت ویژه‏‌اى بخشیده و جایگاه رفیعى براى آن به وجود آورده است.<ref>ر.ک: شیروانی، علی ج‏1، ص13 و 14</ref>
    مجموع این مزایا است که به این کتاب موقعیت ویژه‏‌اى بخشیده و جایگاه رفیعى براى آن به وجود آورده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20538/1/13 ر.ک: شیروانی، علی ج‏1، ص13] و [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20538/1/14 14]</ref>


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==
    خط ۹۲: خط ۹۴:
    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    # مقدمه و متن کتاب.
    # مقدمه و متن کتاب.
    # شیروانی، علی (مترجم)، «منطق همراه با متن عربی»، تألیف محمدرضا مظفر، دارالعلم، قم، چاپ دوم، 1387ش.
    # [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20538/1/13 شیروانی، علی (مترجم)، «منطق همراه با متن عربی»، تألیف محمدرضا مظفر، دارالعلم، قم، چاپ دوم، 1387ش].
    {{منطق}}
     
    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    [[المنطق (مظفر)]]
    [[شرح کتاب المنطق]]
    [[المنطق (ابن مقفع)]]
    [[المنطق (ابن مقفع)]]


    [[التنقيح في المنطق ]]
    [[المنطقيات]]
     
    [[التنقيح في المنطق]]
     
    [[منطق همراه با متن عربی]]
     
    [[تحریر منطق]]
     
    [[شرح منطق مظفر]]
     




    خط ۱۰۲: خط ۱۲۱:


    [[رده: منطق]]
    [[رده: منطق]]


    [[رده:آثار عمومی منطقی]]
    [[رده:آثار عمومی منطقی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۹

    المنطق
    المنطق
    پدیدآورانمظفر، محمدرضا (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرمجموعه المحاضرات التي القيت في کليه منتدي النشر بالنجف الاشراف ابتداء من سنه 1357ق
    ناشراسماعيليان
    مکان نشرایران - قم
    سال نشر1388ق
    چاپ4
    موضوعمنطق
    زبانعربی
    تعداد جلد3
    کد کنگره
    ‏BC‎‏ ‎‏78‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏4‎‏م‎‏6‎‏ ‎‏1347
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    المنطق، اثر شیخ محمدرضا مظفر (متوفای 1383ق)، کتابی است کم‌نظیر در موضوع علم منطق که به زبان عربی نگارش یافته است.

    ساختار

    این کتاب از یک مدخل و سه بخش تشکیل شده است. سه بخش یادشده روی‌هم‌رفته مشتمل بر شش بابند. مدخل و باب اول تا سوم در بخش اول، باب چهارم و پنجم در بخش دوم و باب ششم در بخش سوم کتاب جای گرفته است.

    گزارش محتوا

    مؤلف در مدخل به بیان ضرورت فراگیری علم منطق پرداخته است. او می‌گوید: ما در خصوص درست‏سازى افکار و اندیشه‏‌هایمان به منطق نیازمندیم.[۱]، ولی چنین نیست که هرکس به فراگیری علم منطق همت گمارد از خطای در تفکر بری باشد، بلکه این علم نیز همانند بسیاری از علوم ابزاری چون صرف و نحو، فراگرفتنش به‌تنهایی بدون مراعات قوانین آن، باعث محفوظ ماندن از خطا نمی‌شود.[۲]

    در ادامه به تعریف علم منطق، تعریف علم و جهل و اقسام آن اشاره می‌کند.

    باب اول: مباحث الفاظ

    مباحث الفاظ اولین باب کتاب است. مؤلف در این بخش از کتاب به ضرورت پرداختن به مباحث الفاظ اشاره می‌کند و می‌گوید: لفظ آینه معناست و بین آن دو چنان پیوند استواری برقرار است که گویی که یک چیزند و مخاطب هرگاه لفظی را بر زبان جاری می‌کند گویا خود معنا را حاضر ساخته است.[۳]

    در ادامه این بخش به بحث دلالت و اقسام آن نظیر دلالت عقلی، طبعی و وضعی می‌رسیم. مؤلف در این بخش، اقسام هرکدام از دلالت‌ها را به‌همراه نمونه‌هایی از هرکدام توضیح می‌دهد.[۴]، سپس به تقسیمات لفظ اشاره می‌کند.[۵]

    باب دوم: مباحث کلی

    در این باب از کتاب بحث‌هایی از قبیل کلی و جزئی، متواطی و مشکک، مفهوم و مصداق، عنوان و معنون، نسبت‌های چهارگانه (تساوی، تباین، عموم و خصوص من وجه و عموم و خصوص مطلق)، کلیات خمس مطرح شده است. یکی از مباحثی که در این باب از کتاب عنوان شده، نسبت بین نقیض دو کلی است. در این بخش از کتاب براهین و استدلال‌هایی زیبا به سبک ریاضیات جدید آمده است. این براهین به شیوه استقصا بیان گردیده است؛ یعنی همه حالات گوناگون یک مدعی طرح ‏شده و آنگاه بطلان تک‏تک آن حالات و فروض، جز یکى از آنها، ثابت گردیده و مدعی در همان حالت واحد منحصر شده و بدین شکل صحت آن اثبات ‏شده است.[۶]

    باب سوم: تعریف و تقسیم

    در این بخش از کتاب، مؤلف بعد از مقدمه به انواع تعریف (تعریف به حدتام و ناقص و تعریف به رسم تام و ناقص) و نیز تعریف به مثال و تشبیه پرداخته و هرکدام را به‌خوبی توضیح داده است و در پایان شروط پنج‌گانه تعریف را مطرح نموده است. شروط مزبور عبارتند از:

    1. معرِّف باید با معرَّف در صدق برابر باشد؛
    2. مفهوم معرِّف باید نزد مخاطب روشن‏تر و شناخته‌شده‏‌تر از مفهوم معرَّف باشد؛
    3. مفهوم معرِّف نباید عین مفهوم معرَّف باشد، بلکه یا باید دارای تغایر از نوع اجمال و تفصیل باشند یا تغایر از نوع مفهومی؛
    4. تعریف باید دورى نباشد؛
    5. الفاظى که در تعریف به کار مى‌‏رود باید واضح و روشن بوده و هیچ ابهامى در آنها نباشد.[۷]

    باب چهارم: قضایا و احکام آنها

    این باب از کتاب دارای دو فصل است. فصل اول آن به قضیه (که همان خبر است) اختصاص یافته و در فصل دوم به احکام آن اشاره شده است.

    در فصل اول به اقسام قضیه اشاره شده است. مؤلف می‌گوید: قضیه یا حملیه است و یا شرطیه و شرطیه یا متصله است یا منفصله و هرکدام از آنها یا موجبه است و یا سالبه.

    وی سپس به اقسام قضیه به اعتبار موضوع آن اشاره می‌کند و می‌گوید: قضیه حملیه به اعتبار موضوعش بر چهار قسم است: شخصیه، طبیعیه، مهمله و محصوره و محصوره نیز یا کلى است و یا جزیى و در قضیه شرطیه نیز تقسیمى شبیه‏ تقسیم قضیه حملیه جارى مى‌‏شود، اما نه به اعتبار موضوع آن؛ چراکه قضیه شرطیه اساسا موضوع ندارد، بلکه این تقسیم به اعتبار حالات و زمان‌هایى است که در آنها تلازم و یا عناد واقع مى‌‏شود. قضیه شرطیه به این اعتبار داراى سه قسم است: شخصیه، مهمله و محصوره و دیگر قسم چهارمى به نام طبیعیه ندارد.[۸]

    در ادامه اجزای قضیه، تقسیم قضیه به اعتبار جهت نسبت، جهت قضیه، اقسام موجهات، اقسام قضیه شرطیه (به اعتبار طبیعت اتصال و ارتباطی که بین مقدم و تالی است) و... مطرح ‌شده است.

    در فصل دوم به احکام قضایا یا نسبت بین آنها پرداخته شده و در آن مسائلی از قبیل تناقض، تداخل، تضاد و دخول تحت التضاد مورد بررسی قرار ‌گرفته است.

    باب پنجم: حجت و هیئت تألیف (مباحث استدلال)

    مؤلف در این بخش از کتاب می‌گوید: هدف نهایى و مقصود اصلى علم منطق، «مباحث حجت» است؛ یعنى بحث‌هاى مربوط به معلوم تصدیقی‌اى که براى رسیدن به شناخت مجهول تصدیقى به ‏کار گرفته مى‌‏شود.[۹]

    ایشان راه‌های علمی استدلال را به سه بخش قیاس، تمثیل و استقرا تقسیم می‌کند و بعد از تعریف هرکدام از آنها، اقسام و ارکانش را بیان می‌نماید.

    باب ششم: صناعات خمس

    مرحوم مظفر در این بخش از کتاب بعد از مقدمه به مبادی قیاس، اقسام قیاس به اعتبار ماده، فایده صناعات خمس و صناعات خمس (برهان، جدل، خطابه، شعر و مغالطه) پرداخته و هرکدام را توضیح می‌دهد.

    ایشان درباره فایده صناعات خمس می‌گوید: فایده صناعت برهان و مغالطه غالباً اختصاص به کسانى دارد که با علوم نظرى و شناسایى حقایق وجودى سروکار دارند، اما صناعت جدل، خطابه و شعر براى همگان سودمند است و در بیشتر مصالح کشورى و اجتماعى مدخلیت دارد. فایده صناعت جدل براى پیروان ادیان و فقها و کسانى که گرایش‌هاى سیاسى دارند، بیشتر ظاهر مى‌‏شود. همچنین فایده صناعت خطابه و شعر بیشتر براى سیاست‌مداران و فرماندهان جنگی و اصلاح‏طلبان ظاهر می‌‏گردد. مهم‌ترین این صناعات که حاجت بدان بیش از سایرین است، عبارت است از: برهان، جدل و خطابه.[۱۰]

    ویژگی‌ها و امتیازات این کتاب

    1. متن آن سلیس و روان است و هیچ‌گونه تعقید و دشوارى در آن نیست.
    2. کتاب از آغاز به‌عنوان یک متن درسى براى آغازگران منطق تألیف شده است و ازاین‏رو، توضیحات مناسب در موارد نیاز ارائه شده است.
    3. در بسیارى موارد، مطالب با شیوه‏‌اى ابتکارى، که حاصل سال‌ها تدریس است، به‌گونه‏‌اى بیان شده که نوآموز را به‌آسان‏ترین وجه به فهم مقصود سوق می‌‏دهد.
    4. کتاب «المنطق» نسبت به «حاشیه»، «شرح شمسیه»، «لئالى منتظمه»، «جوهر نضید» و کتاب‌هایى از این دست که کتاب‌هاى درسى معمول منطق بوده است، کتابى جدید و تازه‏ است و بیش از پنجاه و اندى سال از زمان تألیف آن نمی‌‏گذرد و همین امر موجب گشته مؤلف کتاب، با برخى نظام‌هاى منطقى جدید و آراى بعضى از فیلسوفان اروپایى معاصر برخورد کرده و در تألیف کتاب و طرح تمرین‌هاى آن به برخى از این سخنان، نظر داشته باشد.
    5. از امتیازات مهم این کتاب وجود تمرین‌هاى مناسب در جاى‏جاى آن است، که دانشجویان را در تطبیق قواعد و به‌کارگیرى عملى آنها ورزیده مى‌‏کند.
    6. مؤلف کتاب، به‌خاطر آشنایى و برخورد با برخى مباحث و اشکالات منطقى در عصر حاضر، بعضى مباحث جالب و مفید و تازه را در کتاب مطرح ساخته و بدین وسیله پاره‏‌اى از شبهات را پاسخ گفته است. از جمله این مباحث، مطالبى است که ذیل این عناوین آمده است: «العلم»، «توضيح في الضروري»، «تعريف النظر او الفكر»، «الحاجة إلى مباحث الألفاظ»، «العنوان و المعنون»، «الحمل و أنواعه»، «في مطلب ما و أي و هل و لم»، «التعريف بالمثال»، «التعريف بالتشبيه»، «القسمة»، «المنحرفات»، «من ملحقات العكوس النقض»، «قاعدة النقض التام و نقض الموضوع»، «البديهية المنطقيه أو الاستدلال المباشر البديهي»، «الاقترانیالشرطي»، «خاتمة في لواحق القیاس».
    7. استفاده از مثال‌هاى فراوان، در مقام تفهیم قواعد و مطالب از دیگر امتیازات این کتاب است.
    8. در کتاب «المنطق»، مبحث «صناعات خمس» به‌گونه‏‌اى شایسته و با تفصیلى مناسب و درخور طرح گشته است؛ درحالی‌‏که در دیگر کتاب‌هاى منطقى، کمتر به این مبحث مهم توجه شده است.
    9. نپرداختن به بحث‌هاى دشوار و درعین‌حال کم‌فایده، مانند بحث موجهات در عکس مستوى، عکس نقیض و تناقض، از جمله امتیازات این کتاب است.

    مجموع این مزایا است که به این کتاب موقعیت ویژه‏‌اى بخشیده و جایگاه رفیعى براى آن به وجود آورده است.[۱۱]

    وضعیت کتاب

    فهرست محتویات در پایان کتاب آمده است. اندک پاورقی‌های کتاب به توضیح ابهامات متن اختصاص یافته است.

    پانویس

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. شیروانی، علی (مترجم)، «منطق همراه با متن عربی»، تألیف محمدرضا مظفر، دارالعلم، قم، چاپ دوم، 1387ش.


    وابسته‌ها