الرسائل الرجالية: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان')
    ({{کاربردهای دیگر| الرسائل الرجالية (ابهام‌زدایی)}})
     
    (۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۶: خط ۶:
    [[درایتی، محمدحسین]] (مصحح)
    [[درایتی، محمدحسین]] (مصحح)


    [[کلباسی، محمد بن محمدابراهیم]] (نويسنده)
    [[کلباسی، محمد بن محمدابراهیم]] (نویسنده)
    | زبان =عربی
    | زبان =عربی
    | کد کنگره =‏‎‏BP‎‏ ‎‏114‎‏ ‎‏/‎‏ک‎‏8‎‏ر‎‏5
    | کد کنگره =‏‎‏BP‎‏ ‎‏114‎‏ ‎‏/‎‏ک‎‏8‎‏ر‎‏5
    خط ۱۲: خط ۱۲:
    حدیث - علم الرجال
    حدیث - علم الرجال
    | ناشر =  
    | ناشر =  
    موسسه علمی فرهنگی دار الحديث، سازمان چاپ و نشر
    مؤسسه علمی فرهنگی دار الحديث، سازمان چاپ و نشر
    | مکان نشر =قم - ایران
    | مکان نشر =قم - ایران
    | سال نشر = 1380 ش یا 1422 ق  
    | سال نشر = 1380 ش یا 1422 ق  
    خط ۲۰: خط ۲۰:
    | شابک =964-7489-10-2
    | شابک =964-7489-10-2
    | تعداد جلد =4
    | تعداد جلد =4
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =6058
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =10013
    | کتابخوان همراه نور =10013
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    {{کاربردهای دیگر| الرسائل الرجالية (ابهام‌زدایی)}}
    '''الرسائل الرجالية'''، از آثار انديشمند رجالى [[کلباسی، محمد بن محمدابراهیم|ابوالمعالى محمد بن محمد ابراهیم كلباسى]] (1247- 1315ق) است كه به صورت 29 رساله عربى مستقل در موضوعات خاص رجالى تنظيم شده است. چند مورد از رساله‌ها به بررسى شرح‌حال و وضعيت راويان يا رجاليان يا کتاب‌هاى مرتبط، به‌صورت جداگانه اختصاص يافته است. اين اثر را [[محمدحسين درايتى]] (متولد 1343ش) تصحيح كرده است. تاريخ نگارش تمامى رساله‌هاى مذكور مشخص نيست ولى نویسنده آخرين رساله را در تاريخ 1301ق به پایان رسانده است.


    '''الرسائل الرجالية'''، از آثار انديشمند رجالى [[ابوالمعالى محمد بن محمد ابراهيم كلباسى]] (1247- 1315ق) است كه به صورت 29 رساله عربى مستقل در موضوعات خاص رجالى تنظيم شده است. چند مورد از رساله‌ها به بررسى شرح‌حال و وضعيت راويان يا رجاليان يا کتاب‌هاى مرتبط، به‌صورت جداگانه اختصاص يافته است. اين اثر را [[محمدحسين درايتى]] (متولد 1343ش) تصحيح كرده است. تاريخ نگارش تمامى رساله‌هاى مذكور مشخص نيست ولى نويسنده آخرين رساله را در تاريخ 1301ق به پایان رسانده است.
    ==ساختار==
    كتاب از چهار جلد (شامل 29 رساله: جلد1: سه رساله، جلد2: هفت رساله، ج3: پانزده رساله و جلد4: چهار رساله) تشكيل شده است. روش نویسنده، انتقادى و اجتهادى است.


    == ساختار ==
    على اوسط ناطقى در مقدمه مختصرى در ذكر اهميت كتاب به اين نكته اشاره مى‌كند كه اكثر رساله‌ها براى اولین بار در اين كتاب چاپ شده است و برخى رساله‌هاى چاپ شده نيز به چاپ سنگى و پرغلط بوده است.
    كتاب از چهار جلد (شامل 29 رساله: جلد1: سه رساله، جلد2: هفت رساله، ج3: پانزده رساله و جلد4: چهار رساله) تشكيل شده است. روش نويسنده، انتقادى و اجتهادى است.


    على اوسط ناطقى در مقدمه مختصرى در ذكر اهميت كتاب به اين نكته اشاره مى‌كند كه اكثر رساله‌ها براى اولين بار در اين كتاب چاپ شده است و برخى رساله‌هاى چاپ شده نيز به چاپ سنگى و پرغلط بوده است.
    مصحح براى تحقيق و تصحيح اثر حاضر از تعداد قابل توجهى از منابع قديم و جديد عربى (310 كتاب) استفاده كرده است. وى شرح‌حال نویسنده را به‌صورت خلاصه همراه با فهرستى از آثار ايشان آورده و ويژگى‌هاى نسخه‌هاى خطى مورد اعتماد و نيز روش تصحيح اثر حاضر را توضيح داده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/6058/1/11 مقدمه کتاب، ج1، ص11- 30]</ref>


    مصحح براى تحقيق و تصحيح اثر حاضر از تعداد قابل توجهى از منابع قديم و جديد عربى (310 كتاب) استفاده كرده است. وى شرح‌حال نويسنده را به‌صورت خلاصه همراه با فهرستى از آثار ايشان آورده و ويژگى‌هاى نسخه‌هاى خطى مورد اعتماد و نيز روش تصحيح اثر حاضر را توضيح داده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/6058/1/11 مقدمه کتاب، ج1، ص11- 30]</ref>
    نویسنده در اين اثر، بسيارى از مباحث مرتبط با درايه و شناسايى رجال حديث مانند: تعديل و جرح راويان، اصحاب اجماع، نقد و بررسى کتاب‌هاى رجالى، اسامى مشترك و مباحثى ابتكارى مثل بحث تفصيلى درباره معنا و انواع ثقه، نقد مشيخه ([[شيخ صدوق]] در [[من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه]] و [[شيخ طوسى]] در [[تهذيب الاحکام]] و [[استبصار]]) را توضيح داده است.


    نويسنده در اين اثر، بسيارى از مباحث مرتبط با درايه و شناسايى رجال حديث مانند: تعديل و جرح راويان، اصحاب اجماع، نقد و بررسى کتاب‌هاى رجالى، اسامى مشترك و مباحثى ابتكارى مثل بحث تفصيلى درباره معنا و انواع ثقه، نقد مشيخه ([[شيخ صدوق]] در [[من‌لايحضره‌الفقيه]] و [[شيخ طوسى]] در [[تهذيب الاحکام]] و [[استبصار]]) را توضيح داده است.
    ==گزارش محتوا==
     
    == گزارش محتوا ==
    درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:
    درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:


    #يكى از مزاياى اين اثر -كه به صورت رساله‌هاى مستقل در موضوعات خاص رجالى تنظيم شده-، اين است كه برخى از موضوعات و مسائل بيان شده در اين مجموعه، پيش از اين اثر، در اين علم به‌صورت بحث مستقلى عنوان نشده و مؤلف، مبتكر بحث تفصيلى آنها شده است؛ مانند: بحث از معناى ثقه و تعابير مختلف بيان وثوق؛ و لزوم نقد اسانيد كتب حديث.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/6058/1/33 ر.ک: متن كتاب، ج1، ص33- 233] و [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6061/1/129 ج4، ص129- 412]</ref>
    #يكى از مزاياى اين اثر -كه به صورت رساله‌هاى مستقل در موضوعات خاص رجالى تنظيم شده-، اين است كه برخى از موضوعات و مسائل بيان شده در اين مجموعه، پيش از اين اثر، در اين علم به‌صورت بحث مستقلى عنوان نشده و مؤلف، مبتكر بحث تفصيلى آنها شده است؛ مانند: بحث از معناى ثقه و تعابير مختلف بيان وثوق؛ و لزوم نقد اسانيد كتب حديث.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/6058/1/33 ر.ک: متن كتاب، ج1، ص33- 233] و [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6061/1/129 ج4، ص129- 412]</ref>
    #نويسنده مباحث مفصلى درباره ثقه و چگونگى شناسايى او آورده و از جمله چنين نوشته است: آيا روايت كردن معصوم(ع) از راوى اقتضاى عدالت دارد يا نه؟ مى‌گويم گاهى اين موضوع در باب جابر بن عبدالله انصارى اتفاق افتاده است آنجا كه [[كشّى]] با اسنادش از محمد بن مسلم و زراره گفته است كه از امام باقر(ع) از تعدادى از احاديث پرسيديم و آن حضرت آن‌ها را از جابر روايت كرد. و ممكن است كه گفته شود ظاهر از روايت، ابتناى روايات بر اطمينان بر نقل راوى است. و ظاهر اين است كه اين اطمينان بر اساس علم به عدالت بنا شده است و ظاهر از روايت ابتناى آن بر انكشاف عدالت است پس روايت مقتضى عدالت است. پس اين مطلب مثل آن است كه معصوم(ع) در حقّ راويى كه از او روايت شده، بگويد: او ثقه است.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/6058/1/216 همان، ج1، ص216- 217]</ref>
    #نویسنده مباحث مفصلى درباره ثقه و چگونگى شناسايى او آورده و از جمله چنين نوشته است: آيا روايت كردن معصوم(ع) از راوى اقتضاى عدالت دارد يا نه؟ مى‌گويم گاهى اين موضوع در باب جابر بن عبدالله انصارى اتفاق افتاده است آنجا كه [[كشّى]] با اسنادش از محمد بن مسلم و زراره گفته است كه از امام باقر(ع) از تعدادى از احاديث پرسيديم و آن حضرت آن‌ها را از جابر روايت كرد. و ممكن است كه گفته شود ظاهر از روايت، ابتناى روايات بر اطمينان بر نقل راوى است. و ظاهر اين است كه اين اطمينان بر اساس علم به عدالت بنا شده است و ظاهر از روايت ابتناى آن بر انكشاف عدالت است پس روايت مقتضى عدالت است. پس اين مطلب مثل آن است كه معصوم(ع) در حقّ راويى كه از او روايت شده، بگويد: او ثقه است.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/6058/1/216 همان، ج1، ص216- 217]</ref>
    #نويسنده يادآور شده است: نقد استادان حديث [[شيخ صدوق]] در كتاب «[[من‌لايحضره‌الفقيه]]» و [[شيخ طوسى]] در كتاب [[تهذيب الاحکام]] و [[استبصار]]، ضرورى است و كمتر كسى وارد اين بحث شده با آنكه پرسشى مورد ابتلاست و نيازى شديدى به پاسخ آن وجود دارد. نويسنده براى روشن شدن بحث، چند مقدمه آورده و مطالبش را با تفصيل فراوان ذيل 104 تنبيه سامان داده.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6061/1/129 ر.ک: همان، ج4، ص129- 412]</ref>و از جمله چنين نوشته است: ثمره اين نزاع، اين است: در روايتى كه طريقش ضعيف است، بنابر عدم وجوب نقد طريق روايات شيخ صدوق در كتاب «من‌لايحضره‌الفقيه و شيخ طوسى در كتاب تهذيب و استبصار»، عمل به آن جايز است و بنا بر وجوب نقد، جايز نيست. همچنين ثمره بحث در طريق مجهول يعنى متروك آشكار مى‌شود كه در مشيخه ذكر نشده، و اين مورد فراوان است. در اين صورت عمل به آن جايز است بنا بر عدم وجوب نقد، و اگر نقد واجب باشد عمل به آن جايز نيست.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6061/1/195 ر.ک: همان، ج4، ص195]</ref>
    #نویسنده يادآور شده است: نقد استادان حديث [[شيخ صدوق]] در كتاب «[[من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه]]» و [[شيخ طوسى]] در كتاب [[تهذيب الاحکام]] و [[استبصار]]، ضرورى است و كمتر كسى وارد اين بحث شده با آنكه پرسشى مورد ابتلاست و نيازى شديدى به پاسخ آن وجود دارد. نویسنده براى روشن شدن بحث، چند مقدمه آورده و مطالبش را با تفصيل فراوان ذيل 104 تنبيه سامان داده.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6061/1/129 ر.ک: همان، ج4، ص129- 412]</ref>و از جمله چنين نوشته است: ثمره اين نزاع، اين است: در روايتى كه طريقش ضعيف است، بنابر عدم وجوب نقد طريق روايات شيخ صدوق در كتاب «من‌ لايحضره‌ الفقيه و شيخ طوسى در كتاب تهذيب و استبصار»، عمل به آن جايز است و بنا بر وجوب نقد، جايز نيست. همچنين ثمره بحث در طريق مجهول يعنى متروك آشكار مى‌شود كه در مشيخه ذكر نشده، و اين مورد فراوان است. در اين صورت عمل به آن جايز است بنا بر عدم وجوب نقد، و اگر نقد واجب باشد عمل به آن جايز نيست.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6061/1/195 ر.ک: همان، ج4، ص195]</ref>
    #نويسنده، رساله‌هاى متعددى به بررسى وضعيت راويان يا رجال‌شناسان يا کتاب‌هاى مرتبط با مباحث روايى و رجالى اختصاص داده و براى هر يك رساله‌اى جداگانه نوشته است مانند: رساله‌هاى «[[نجاشى]]»، «[[ابن غضائرى]]»، «[[شيخ بهائى]]»، «[[محقق خوانسارى]]»، «[[صحيفه سجاديه]]»، «[[تفسير منسوب به امام حسن عسكرى(ع)]]»،«ابوبكر حضرمى»، «ابوداود»، «احمد بن محمد»،«حسين بن محمد»، «حماد بن عثمان»، «عبدالله بن محمد»،«على بن حكم»، «على بن سندى»، «على بن محمد»، «محمد بن ابى‌عمير»، «محمد بن سنان» و «محمد بن قيس». به عنوان مثال در مورد محمد بن سنان بعد از ذكر 14 شاهد بر وثاقتش چنين اظهار نظر كرده است: اشكالى در اين مطلب نيست كه اگر در محمد بن سنان سوء مذهبى باشد منحصر در غلو است، ولى غلوّ در او ثابت نيست و بلكه ظاهر عدم آن است و ادعاى از كذابان مشهور بودن او ساقط است. همچنين ظاهر اين است كه توثيقاتى كه قبلاً گذشت مقدم بر مطالب مخالف آن است؛ چراكه با مدحى كه از روايات و غير آن استفاده مى‌شود، تقويت مى‌گردد؛ پس حديث او صحيح است.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6060/1/651 همان، ج3، ص651]</ref>همچنين نويسنده بعد از اين مطلب، مباحث مفصلى در مورد محمد بن سنان ذيل 27 تنبيه مطرح كرده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6060/1/653 همان، ج3، ص653- 692]</ref>
    #نویسنده، رساله‌هاى متعددى به بررسى وضعيت راويان يا رجال‌شناسان يا کتاب‌هاى مرتبط با مباحث روايى و رجالى اختصاص داده و براى هر يك رساله‌اى جداگانه نوشته است مانند: رساله‌هاى «[[نجاشى]]»، «[[ابن غضائرى]]»، «[[شيخ بهائى]]»، «[[محقق خوانسارى]]»، «[[صحيفه سجاديه]]»، «[[تفسير منسوب به امام حسن عسكرى(ع)]]»،«ابوبكر حضرمى»، «ابوداود»، «احمد بن محمد»،«حسين بن محمد»، «حماد بن عثمان»، «عبدالله بن محمد»،«على بن حكم»، «على بن سندى»، «على بن محمد»، «محمد بن ابى‌عمير»، «محمد بن سنان» و «محمد بن قيس». به عنوان مثال در مورد محمد بن سنان بعد از ذكر 14 شاهد بر وثاقتش چنين اظهار نظر كرده است: اشكالى در اين مطلب نيست كه اگر در محمد بن سنان سوء مذهبى باشد منحصر در غلو است، ولى غلوّ در او ثابت نيست و بلكه ظاهر عدم آن است و ادعاى از كذابان مشهور بودن او ساقط است. همچنين ظاهر اين است كه توثيقاتى كه قبلاً گذشت مقدم بر مطالب مخالف آن است؛ چراكه با مدحى كه از روايات و غير آن استفاده مى‌شود، تقويت مى‌گردد؛ پس حديث او صحيح است.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6060/1/651 همان، ج3، ص651]</ref>همچنين نویسنده بعد از اين مطلب، مباحث مفصلى در مورد محمد بن سنان ذيل 27 تنبيه مطرح كرده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6060/1/653 همان، ج3، ص653- 692]</ref>


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت كتاب ==
    براى كتاب، افزون بر فهرست‌هاى اجمالى مطالب در ابتداى هر جلد، فهرست تفصيلى نيز در انتهاى آن فراهم شده است. فهرست‌هاى فنى (آيات، روايات، اشعار، اصطلاحات و مباحث جانبى، اسامى معصومان(ع)، اعلام، امكنه و بقاع، حيوانات و كتب وارد شده در متن) و همچنين فهرست منابع در انتهاى جلد چهارم آمده است. اين كتاب به صورت مستند منتشر شده و مصحح محترم ارجاعاتش را در پاورقى آورده است. مصحح در پاورقى‌ها گاه نام كتاب و شماره جلد و صفحه مورد نظر را آورده و گاه توضيحاتى در مورد چگونگى خواندن كلمات به نقل از نويسنده، آورده است. هر چند تاريخ نگارش تمامى رساله‌هاى مذكور مشخص نيست ولى نويسنده آخرين رساله را در تاريخ هفدهم ربيع الثانى 1301ق به پایان رسانده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6061/1/412 همان، ج4، ص412، پاورقى 2]</ref>
    براى كتاب، افزون بر فهرست‌هاى اجمالى مطالب در ابتداى هر جلد، فهرست تفصيلى نيز در انتهاى آن فراهم شده است. فهرست‌هاى فنى (آيات، روايات، اشعار، اصطلاحات و مباحث جانبى، اسامى معصومان(ع)، اعلام، امكنه و بقاع، حيوانات و كتب وارد شده در متن) و همچنين فهرست منابع در انتهاى جلد چهارم آمده است. اين كتاب به صورت مستند منتشر شده و مصحح محترم ارجاعاتش را در پاورقى آورده است. مصحح در پاورقى‌ها گاه نام كتاب و شماره جلد و صفحه مورد نظر را آورده و گاه توضيحاتى در مورد چگونگى خواندن كلمات به نقل از نویسنده، آورده است. هر چند تاريخ نگارش تمامى رساله‌هاى مذكور مشخص نيست ولى نویسنده آخرين رساله را در تاريخ هفدهم ربيع الثانى 1301ق به پایان رسانده است.<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/6061/1/412 همان، ج4، ص412، پاورقى 2]</ref>


    ==پانویس ==
    ==پانویس==
    <references />
    <references />




    == منابع مقاله ==
    ==منابع مقاله==
    مقدمه و متن كتاب.
    مقدمه و متن كتاب.
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    [[الاستشفاء بالتربة الشريفة الحسينية]]


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۳۶

    الرسائل الرجالیة
    الرسائل الرجالية
    پدیدآوراندرایتی، محمدحسین (مصحح) کلباسی، محمد بن محمدابراهیم (نویسنده)
    ناشرمؤسسه علمی فرهنگی دار الحديث، سازمان چاپ و نشر
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1380 ش یا 1422 ق
    چاپ1
    شابک964-7489-10-2
    موضوعحدیث - علم الرجال
    زبانعربی
    تعداد جلد4
    کد کنگره
    ‏‎‏BP‎‏ ‎‏114‎‏ ‎‏/‎‏ک‎‏8‎‏ر‎‏5
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الرسائل الرجالية، از آثار انديشمند رجالى ابوالمعالى محمد بن محمد ابراهیم كلباسى (1247- 1315ق) است كه به صورت 29 رساله عربى مستقل در موضوعات خاص رجالى تنظيم شده است. چند مورد از رساله‌ها به بررسى شرح‌حال و وضعيت راويان يا رجاليان يا کتاب‌هاى مرتبط، به‌صورت جداگانه اختصاص يافته است. اين اثر را محمدحسين درايتى (متولد 1343ش) تصحيح كرده است. تاريخ نگارش تمامى رساله‌هاى مذكور مشخص نيست ولى نویسنده آخرين رساله را در تاريخ 1301ق به پایان رسانده است.

    ساختار

    كتاب از چهار جلد (شامل 29 رساله: جلد1: سه رساله، جلد2: هفت رساله، ج3: پانزده رساله و جلد4: چهار رساله) تشكيل شده است. روش نویسنده، انتقادى و اجتهادى است.

    على اوسط ناطقى در مقدمه مختصرى در ذكر اهميت كتاب به اين نكته اشاره مى‌كند كه اكثر رساله‌ها براى اولین بار در اين كتاب چاپ شده است و برخى رساله‌هاى چاپ شده نيز به چاپ سنگى و پرغلط بوده است.

    مصحح براى تحقيق و تصحيح اثر حاضر از تعداد قابل توجهى از منابع قديم و جديد عربى (310 كتاب) استفاده كرده است. وى شرح‌حال نویسنده را به‌صورت خلاصه همراه با فهرستى از آثار ايشان آورده و ويژگى‌هاى نسخه‌هاى خطى مورد اعتماد و نيز روش تصحيح اثر حاضر را توضيح داده است.[۱]

    نویسنده در اين اثر، بسيارى از مباحث مرتبط با درايه و شناسايى رجال حديث مانند: تعديل و جرح راويان، اصحاب اجماع، نقد و بررسى کتاب‌هاى رجالى، اسامى مشترك و مباحثى ابتكارى مثل بحث تفصيلى درباره معنا و انواع ثقه، نقد مشيخه (شيخ صدوق در من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه و شيخ طوسى در تهذيب الاحکام و استبصار) را توضيح داده است.

    گزارش محتوا

    درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:

    1. يكى از مزاياى اين اثر -كه به صورت رساله‌هاى مستقل در موضوعات خاص رجالى تنظيم شده-، اين است كه برخى از موضوعات و مسائل بيان شده در اين مجموعه، پيش از اين اثر، در اين علم به‌صورت بحث مستقلى عنوان نشده و مؤلف، مبتكر بحث تفصيلى آنها شده است؛ مانند: بحث از معناى ثقه و تعابير مختلف بيان وثوق؛ و لزوم نقد اسانيد كتب حديث.[۲]
    2. نویسنده مباحث مفصلى درباره ثقه و چگونگى شناسايى او آورده و از جمله چنين نوشته است: آيا روايت كردن معصوم(ع) از راوى اقتضاى عدالت دارد يا نه؟ مى‌گويم گاهى اين موضوع در باب جابر بن عبدالله انصارى اتفاق افتاده است آنجا كه كشّى با اسنادش از محمد بن مسلم و زراره گفته است كه از امام باقر(ع) از تعدادى از احاديث پرسيديم و آن حضرت آن‌ها را از جابر روايت كرد. و ممكن است كه گفته شود ظاهر از روايت، ابتناى روايات بر اطمينان بر نقل راوى است. و ظاهر اين است كه اين اطمينان بر اساس علم به عدالت بنا شده است و ظاهر از روايت ابتناى آن بر انكشاف عدالت است پس روايت مقتضى عدالت است. پس اين مطلب مثل آن است كه معصوم(ع) در حقّ راويى كه از او روايت شده، بگويد: او ثقه است.[۳]
    3. نویسنده يادآور شده است: نقد استادان حديث شيخ صدوق در كتاب «من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه» و شيخ طوسى در كتاب تهذيب الاحکام و استبصار، ضرورى است و كمتر كسى وارد اين بحث شده با آنكه پرسشى مورد ابتلاست و نيازى شديدى به پاسخ آن وجود دارد. نویسنده براى روشن شدن بحث، چند مقدمه آورده و مطالبش را با تفصيل فراوان ذيل 104 تنبيه سامان داده.[۴]و از جمله چنين نوشته است: ثمره اين نزاع، اين است: در روايتى كه طريقش ضعيف است، بنابر عدم وجوب نقد طريق روايات شيخ صدوق در كتاب «من‌ لايحضره‌ الفقيه و شيخ طوسى در كتاب تهذيب و استبصار»، عمل به آن جايز است و بنا بر وجوب نقد، جايز نيست. همچنين ثمره بحث در طريق مجهول يعنى متروك آشكار مى‌شود كه در مشيخه ذكر نشده، و اين مورد فراوان است. در اين صورت عمل به آن جايز است بنا بر عدم وجوب نقد، و اگر نقد واجب باشد عمل به آن جايز نيست.[۵]
    4. نویسنده، رساله‌هاى متعددى به بررسى وضعيت راويان يا رجال‌شناسان يا کتاب‌هاى مرتبط با مباحث روايى و رجالى اختصاص داده و براى هر يك رساله‌اى جداگانه نوشته است مانند: رساله‌هاى «نجاشى»، «ابن غضائرى»، «شيخ بهائى»، «محقق خوانسارى»، «صحيفه سجاديه»، «تفسير منسوب به امام حسن عسكرى(ع)»،«ابوبكر حضرمى»، «ابوداود»، «احمد بن محمد»،«حسين بن محمد»، «حماد بن عثمان»، «عبدالله بن محمد»،«على بن حكم»، «على بن سندى»، «على بن محمد»، «محمد بن ابى‌عمير»، «محمد بن سنان» و «محمد بن قيس». به عنوان مثال در مورد محمد بن سنان بعد از ذكر 14 شاهد بر وثاقتش چنين اظهار نظر كرده است: اشكالى در اين مطلب نيست كه اگر در محمد بن سنان سوء مذهبى باشد منحصر در غلو است، ولى غلوّ در او ثابت نيست و بلكه ظاهر عدم آن است و ادعاى از كذابان مشهور بودن او ساقط است. همچنين ظاهر اين است كه توثيقاتى كه قبلاً گذشت مقدم بر مطالب مخالف آن است؛ چراكه با مدحى كه از روايات و غير آن استفاده مى‌شود، تقويت مى‌گردد؛ پس حديث او صحيح است.[۶]همچنين نویسنده بعد از اين مطلب، مباحث مفصلى در مورد محمد بن سنان ذيل 27 تنبيه مطرح كرده است.[۷]

    وضعيت كتاب

    براى كتاب، افزون بر فهرست‌هاى اجمالى مطالب در ابتداى هر جلد، فهرست تفصيلى نيز در انتهاى آن فراهم شده است. فهرست‌هاى فنى (آيات، روايات، اشعار، اصطلاحات و مباحث جانبى، اسامى معصومان(ع)، اعلام، امكنه و بقاع، حيوانات و كتب وارد شده در متن) و همچنين فهرست منابع در انتهاى جلد چهارم آمده است. اين كتاب به صورت مستند منتشر شده و مصحح محترم ارجاعاتش را در پاورقى آورده است. مصحح در پاورقى‌ها گاه نام كتاب و شماره جلد و صفحه مورد نظر را آورده و گاه توضيحاتى در مورد چگونگى خواندن كلمات به نقل از نویسنده، آورده است. هر چند تاريخ نگارش تمامى رساله‌هاى مذكور مشخص نيست ولى نویسنده آخرين رساله را در تاريخ هفدهم ربيع الثانى 1301ق به پایان رسانده است.[۸]

    پانویس


    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.

    وابسته‌ها