كشف الظنون عن أسامي الكتب و الفنون: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '== گزارش محتوا == ' به '== گزارش محتوا == ')
     
    (۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۴: خط ۴:
    | عنوان‌های دیگر =
    | عنوان‌های دیگر =
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله]] (نويسنده)
    [[حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله]] (نویسنده)


    [[مرعشی، شهاب‌الدین]] (مقدمه نويس)
    [[مرعشی، سید شهاب‌الدین]] (مقدمه‌نويس)
    | زبان =عربی
    | زبان =عربی
    | کد کنگره =‏Z‎‏ ‎‏7835‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏5‎‏ح‎‏2‎‏ ‎‏1300‎‏
    | کد کنگره =‏Z‎‏ ‎‏7835‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏5‎‏ح‎‏2‎‏ ‎‏1300‎‏
    | موضوع =
    | موضوع =
    ادبیات عربی - سرگذشت‌نامه و کتاب‎شناسی
    ادبیات عربی - سرگذشت‌نامه و کتاب‌شناسی


    اسلام ‏-‏ سرگذشت‌نامه و کتاب شناسى
    اسلام ‏-‏ سرگذشت‌نامه و کتاب شناسى


    نویسندگان اسلامی - سرگذشت‌نامه و کتاب‎شناسی
    نویسندگان اسلامی - سرگذشت‌نامه و کتاب‌شناسی
    | ناشر =  
    | ناشر =  
    دار إحياء التراث العربي
    دار إحياء التراث العربي
    خط ۲۰: خط ۲۰:
    | سال نشر =  
    | سال نشر =  


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE3298AUTOMATIONCODE
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE03298AUTOMATIONCODE
    | چاپ =1
    | چاپ =1
    | تعداد جلد =2
    | تعداد جلد =2
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =19834
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =03298
    | کتابخوان همراه نور =03298
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    خط ۲۹: خط ۳۰:
    }}
    }}


    '''كشف الظنون عن أسامي الكتب و الفنون'''، اثر مصطفى بن عبدالله، معروف به «كاتب چلبى»، «خليفه» و «حاجى خليفه»، كتابى است باارزش كه در آن، از علوم و فنون مختلف و گوناگونى كه تا زمان مؤلف رواج داشته ياد شده و نيز اسامى كتب مختلف همراه با پاره‌اى از ويژگى‌هاى آنها در آن ذكر گرديده است.
    '''كشف الظنون عن أسامي الكتب و الفنون'''، اثر [[حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله|مصطفى بن عبدالله]]، معروف به «كاتب چلبى»، «خليفه» و «[[حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله|حاجى خليفه]]»، كتابى است باارزش كه در آن، از علوم و فنون مختلف و گوناگونى كه تا زمان مؤلف رواج داشته ياد شده و نيز اسامى كتب مختلف همراه با پاره‌اى از ويژگى‌هاى آنها در آن ذكر گرديده است.


    كتاب به زبان عربى و در نيمه اول قرن يازدهم هجرى نوشته شده است.
    كتاب به زبان عربى و در نيمه اول قرن يازدهم هجرى نوشته شده است.


    اثر حاضر، از كتاب‌هاى نفيس و يكى از مآخذ مهم محسوب مى‌شود كه غالبا مورد استناد دانشوران قرار مى‌گيرد<ref>كيايى‌نژاد، زين‌الدين، ص31</ref>
    اثر حاضر، از كتاب‌هاى نفيس و يكى از مآخذ مهم محسوب مى‌شود كه غالباً  مورد استناد دانشوران قرار مى‌گيرد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/12127/31 كيايى‌نژاد، زين‌الدين، ص31]</ref>


    == ساختار ==
    == ساختار ==
    كتاب با مقدمه ناشر آغاز و مطالب در دو جلد، تنظيم شده است.
    كتاب با مقدمه ناشر آغاز و مطالب در دو جلد، تنظيم شده است.


    روش نويسنده اين است كه بر اساس حروف الفبا، علوم و فنون را مورد توجه قرار داده و به‌طور اختصار، آن‌ها را تعريف كرده و باز بر همان اساس، كتاب‌هايى كه در آن علم يا فن نوشته شده و حروف اول آن با حرف اول آن علم يا فن يكى است، با اجمالى از مطالب آن بيان نموده و مؤلف يا مصنف آن را با شرحى اجمالى از زندگى وى، معرفى كرده و بيش از 15 هزار كتاب را نام برده است<ref>همان، ص32</ref>
    روش نویسنده اين است كه بر اساس حروف الفبا، علوم و فنون را مورد توجه قرار داده و به‌طور اختصار، آن‌ها را تعريف كرده و باز بر همان اساس، كتاب‌هايى كه در آن علم يا فن نوشته شده و حروف اول آن با حرف اول آن علم يا فن يكى است، با اجمالى از مطالب آن بيان نموده و مؤلف يا مصنف آن را با شرحى اجمالى از زندگى وى، معرفى كرده و بيش از 15 هزار كتاب را نام برده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/12127/32 همان، ص32]</ref>


    نويسنده پيش از بيان مطالب و مسائل اصلى كه بدان اشاره شد، مقدمه‌اى عالمانه در احوال و اطراف علوم نگاشته و در طى پنج باب، به طور كلى درباره موضوعات مختلف مربوط به علوم، بحث كرده است<ref>همان</ref>
    نویسنده پيش از بيان مطالب و مسائل اصلى كه بدان اشاره شد، مقدمه‌اى عالمانه در احوال و اطراف علوم نگاشته و در طى پنج باب، به طور كلى درباره موضوعات مختلف مربوط به علوم، بحث كرده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/12127/32 همان]</ref>


    نخسين كتابى كه در آن از كتاب‌هاى ملل و مؤلفان و مصنفان آن‌ها و همچنين از انساب و تاريخ زندگى و وفات آنان بحث شده، «[[الفهرست (ابن نديم)|الفهرست]]» [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] (متوفى 377ق) است و حاجى خليفه از آن كتاب و همچنين كتاب «إحصاء العلوم» [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، استفاده كرده است<ref>همان</ref>
    نخسين كتابى كه در آن از كتاب‌هاى ملل و مؤلفان و مصنفان آن‌ها و همچنين از انساب و تاريخ زندگى و وفات آنان بحث شده، «[[الفهرست (ابن نديم)|الفهرست]]» [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] (متوفى 377ق) است و [[حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله|حاجى خليفه]] از آن كتاب و همچنين كتاب «[[إحصاء العلوم]]» [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، استفاده كرده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/12127/32 همان]</ref>


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==
    در مقدمه، ضمن ارائه گزارشى مفصل از زندگى‌نامه نويسنده، نكاتى پيرامون اثر وى، مطرح گرديده است<ref>مقدمه ناشر، ج1، ص1</ref>
    در مقدمه، ضمن ارائه گزارشى مفصل از زندگى‌نامه نویسنده، نكاتى پيرامون اثر وى، مطرح گرديده است<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/19834/1/1 مقدمه ناشر، ج1، ص1]</ref>


    باب اول كه در پنج فصل زير تنظيم شده، در تعريف علم و تقسيم آن است:
    باب اول كه در پنج فصل زير تنظيم شده، در تعريف علم و تقسيم آن است:


    فصل اول، در ماهيت علم مى‌باشد. در اين فصل، اختلافى كه ميان دانشمندان درباره ماهيت علم وجود داشته، مورد بحث قرار گرفته كه آيا ماهيت علم مطلق ضرورى است يا نظرى، تعريف آن آسان و ميسر است يا مشكل و ناميسر<ref>كيايى‌نژاد، زين‌الدين، ص32</ref>
    فصل اول، در ماهيت علم مى‌باشد. در اين فصل، اختلافى كه ميان دانشمندان درباره ماهيت علم وجود داشته، مورد بحث قرار گرفته كه آيا ماهيت علم مطلق ضرورى است يا نظرى، تعريف آن آسان و ميسر است يا مشكل و ناميسر<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/12127/32 كيايى‌نژاد، زين‌الدين، ص32]</ref>


    فصل دوم، در بيان عقيده و آرائى است كه درباره متفرعات مربوط به ماهيت علم وجود دارد. در اين فصل، اختلاف و عقايد گوناگون دانشمندان در مورد اينكه آيا علم به يك چيز مستلزم وجود آن چيز در ذهن مى‌باشد، يا آنكه رابطه‌اى است بين عالم و معلوم در ذهن<ref>همان</ref>
    فصل دوم، در بيان عقيده و آرائى است كه درباره متفرعات مربوط به ماهيت علم وجود دارد. در اين فصل، اختلاف و عقايد گوناگون دانشمندان در مورد اينكه آيا علم به يك چيز مستلزم وجود آن چيز در ذهن مى‌باشد، يا آنكه رابطه‌اى است بين عالم و معلوم در ذهن<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/12127/32 همان]</ref>


    فصل سوم، در بيان علم مدون و موضوع، مبادى، مسائل و غايت آن و فصل چهارم، در تقسيم معتبر علوم و اقسام آن است<ref>همان</ref>
    فصل سوم، در بيان علم مدون و موضوع، مبادى، مسائل و غايت آن و فصل چهارم، در تقسيم معتبر علوم و اقسام آن است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/12127/32 همان]</ref>


    باب دوم كه در سه فصل زير سامان يافته، در منشأ علم‌ها و كتاب‌هاست:
    باب دوم كه در سه فصل زير سامان يافته، در منشأ علم‌ها و كتاب‌هاست:


    در فصل اول، كه پيرامون سبب علم است، نخست اينكه علم طبيعى بشر مى‌باشد و انسان نيازمند به آن است و اينكه امتياز انسان بر ديگر جانواران تنها به علم مى‌باشد، مورد بحث قرار گرفته و سپس در اينكه علم و كتابت از لوازم تمدن و مدنيت است، بحث شده و پس از آن، مسئله ظهور و پيدايش علم و كتابت مورد توجه قرار گرفته و گفته شده است كه حضرت آدم(ع) به تمام لغات آگاه بوده است<ref>همان</ref>
    در فصل اول، كه پيرامون سبب علم است، نخست اينكه علم طبيعى بشر مى‌باشد و انسان نيازمند به آن است و اينكه امتياز انسان بر ديگر جانواران تنها به علم مى‌باشد، مورد بحث قرار گرفته و سپس در اينكه علم و كتابت از لوازم تمدن و مدنيت است، بحث شده و پس از آن، مسئله ظهور و پيدايش علم و كتابت مورد توجه قرار گرفته و گفته شده است كه حضرت آدم(ع) به تمام لغات آگاه بوده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/12127/32 همان]</ref>


    فصل دوم در منشأ نزول كتب و اختلاف مردم و اقسام آنهاست. در اين فصل نيز نخست در حكمت نزول كتب آسمانى بحث شده و گفته شده است كه بشر ذاتا اجتماعى است و بايد در اجتماع زندگى كند و لازمه زندگى اجتماعى، تصادم افراد و تضاد منافع ميان آن‌هاست و براى نظم و انتظام جامعه، قانون و حكم لازم است؛ از اين جهت انبيا مبعوث شدند و كتاب آوردند و مقرراتى وضع كردند تا بشر به‌آسودگى در تحت لواى نظم و دين زندگى كند. پس از آن آدميان بر حسب مذاهب و ديانات به اقسام متعدد تقسيم شدند، بعضى معتقد به عقول و برخى معتقد به محسوس، بعضى شكاك و برخى ديگر مثبت و امثال اينها كه به‌طور جداگانه و تفصيل بيان شده است<ref>همان</ref>
    فصل دوم در منشأ نزول كتب و اختلاف مردم و اقسام آنهاست. در اين فصل نيز نخست در حكمت نزول كتب آسمانى بحث شده و گفته شده است كه بشر ذاتا اجتماعى است و بايد در اجتماع زندگى كند و لازمه زندگى اجتماعى، تصادم افراد و تضاد منافع ميان آن‌هاست و براى نظم و انتظام جامعه، قانون و حكم لازم است؛ از اين جهت انبيا مبعوث شدند و كتاب آوردند و مقرراتى وضع كردند تا بشر به‌آسودگى در تحت لواى نظم و دين زندگى كند. پس از آن آدميان بر حسب مذاهب و ديانات به اقسام متعدد تقسيم شدند، بعضى معتقد به عقول و برخى معتقد به محسوس، بعضى شكاك و برخى ديگر مثبت و امثال اينها كه به‌طور جداگانه و تفصيل بيان شده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/12127/32 همان]</ref>


    فصل سوم، پيرامون اهل اسلام و علوم آنان مى‌باشد. در اين فصل نخست اوضاع صدر اسلام و قبل از آن مورد مطالعه قرار گرفته و به بعثت رسول اكرم(ص) و همچنين پيشرفت دين اسلام و به فتوحات اسلامى اشاره شده و سپس راجع به اينكه در اوايل كار اسلام، صحابه و تابعين احتياج به تدوين كتاب و نوشته نداشته‌اند، ليكن به‌تدريج كه اسلام پيشرفت كرد و كشورهايى را تحت استيلا درآورد و اختلاف عقايد و آراء پيدا شد، ناچار به كتابت و نوشته احتياج پيدا شد، بحث گرديده است<ref>همان، ص33</ref>
    فصل سوم، پيرامون اهل اسلام و علوم آنان مى‌باشد. در اين فصل نخست اوضاع صدر اسلام و قبل از آن مورد مطالعه قرار گرفته و به بعثت رسول اكرم(ص) و همچنين پيشرفت دين اسلام و به فتوحات اسلامى اشاره شده و سپس راجع به اينكه در اوايل كار اسلام، صحابه و تابعين احتياج به تدوين كتاب و نوشته نداشته‌اند، ليكن به‌تدريج كه اسلام پيشرفت كرد و كشورهایى را تحت استيلا درآورد و اختلاف عقايد و آراء پيدا شد، ناچار به كتابت و نوشته احتياج پيدا شد، بحث گرديده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/12127/33 همان، ص33]</ref>


    باب سوم، در مورد تأليف‌كنندگان و تأليف‌شده‌هاست. در اين باب نخست تحت عنوان «ترشيح اول»، درباره انواع و اقسام كتاب و نوشته‌ها بحث شده و در «ترشيح دوم»، موضوع كتب و نوشته‌ها مورد تحقيق قرار گرفته و اينكه چرا بعضى از نوشته‌ها و كتاب‌ها احتياج به شرح و تفسير و بيان دارد، شرح داده شده است. در «ترشيح سوم» نيز اقسام مصنفان و احوال آنان مورد بررسى قرار گرفته است<ref>همان</ref>
    باب سوم، در مورد تأليف‌كنندگان و تأليف‌شده‌هاست. در اين باب نخست تحت عنوان «ترشيح اول»، درباره انواع و اقسام كتاب و نوشته‌ها بحث شده و در «ترشيح دوم»، موضوع كتب و نوشته‌ها مورد تحقيق قرار گرفته و اينكه چرا بعضى از نوشته‌ها و كتاب‌ها احتياج به شرح و تفسير و بيان دارد، شرح داده شده است. در «ترشيح سوم» نيز اقسام مصنفان و احوال آنان مورد بررسى قرار گرفته است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/12127/33 همان]</ref>


    نويسنده در باب چهارم كه درباره منافع و موانع علم مى‌باشد، در منظر اول، علوم اسلامى را مورد بررسى قرار داده و علوم متداول در جهان را به علوم طبيعى و نقلى تقسيم كرده است<ref>همان</ref>
    نویسنده در باب چهارم كه درباره منافع و موانع علم مى‌باشد، در منظر اول، علوم اسلامى را مورد بررسى قرار داده و علوم متداول در جهان را به علوم طبيعى و نقلى تقسيم كرده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/12127/33 همان]</ref>


    در منظر دوم، اين مطلب مورد امعان نظر و توجه قرار گرفته است كه بيشتر حاملان لواء علم و دانش در اسلام، ايرانيان بوده‌اند<ref>همان</ref>
    در منظر دوم، اين مطلب مورد امعان نظر و توجه قرار گرفته است كه بيشتر حاملان لواء علم و دانش در اسلام، ايرانيان بوده‌اند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/12127/33 همان]</ref>


    در منظر سوم، علم از جمله صنايع و از اشرف آن محسوب شده و پيرامون حذاقت و تفنن در علم و استيلا بر آن كه عبارت است از حصول ملكه در احاطه به علم از لحاظ معرفت به ماده و قواعد و مسائل علم، توضيح داده شده است<ref>همان</ref>
    در منظر سوم، علم از جمله صنايع و از اشرف آن محسوب شده و پيرامون حذاقت و تفنن در علم و استيلا بر آن كه عبارت است از حصول ملكه در احاطه به علم از لحاظ معرفت به ماده و قواعد و مسائل علم، توضيح داده شده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/12127/33 همان]</ref>


    در منظر چهارم، اين نكته مورد بررسى قرار گرفته كه براى طلب علم، سفر سودمند است؛ زيرا آدمى اصولا معارف، اخلاق و آداب خود را از مذاهب گرفته و حصول ملكه علم از طريق مباشرت و تلقين، از حيث استحكام و رسوخ، قوى‌تر و شديدتر مى‌باشد<ref>همان</ref>
    در منظر چهارم، اين نكته مورد بررسى قرار گرفته كه براى طلب علم، سفر سودمند است؛ زيرا آدمى اصولا معارف، اخلاق و آداب خود را از مذاهب گرفته و حصول ملكه علم از طريق مباشرت و تلقين، از حيث استحكام و رسوخ، قوى‌تر و شديدتر مى‌باشد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/12127/33 همان]</ref>


    در منظر پنجم، موانع و سدهايى كه در راه علم وجود دارد، مورد تحقيق قرار گرفته و در منظر ششم، حفظ كردن مطالب، غير از ملكه علمى‌دانسته شده است<ref>همان</ref>
    در منظر پنجم، موانع و سدهايى كه در راه علم وجود دارد، مورد تحقيق قرار گرفته و در منظر ششم، حفظ كردن مطالب، غير از ملكه علمى‌دانسته شده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/12127/33 همان]</ref>


    در منظر هفتم، شرايط تحصيل علم و اسباب و وسايل آن، مورد بررسى قرار گرفته و در منظر هشتم، از شروط افاضه، افاده، تدريس و نشر علوم، بحث شده است<ref>همان</ref>
    در منظر هفتم، شرايط تحصيل علم و اسباب و وسايل آن، مورد بررسى قرار گرفته و در منظر هشتم، از شروط افاضه، افاده، تدريس و نشر علوم، بحث شده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/12127/33 همان]</ref>


    در منظر نهم، آنچه را كه بايد دانشمند واجد آن باشد، مورد بحث واقع شده و در منظر دهم، از تعليم، آموزش و آموزندگى سخن به ميان آمده است<ref>همان</ref>
    در منظر نهم، آنچه را كه بايد دانشمند واجد آن باشد، مورد بحث واقع شده و در منظر دهم، از تعليم، آموزش و آموزندگى سخن به ميان آمده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/12127/33 همان]</ref>


    در باب پنجم، به چند مطلب اشاره شده است، از جمله اينكه مباحث علوم، پيش از آنكه در خارج منعكس شود، در ذهن و خيال وجود دارد<ref>همان، ص35</ref>
    در باب پنجم، به چند مطلب اشاره شده است، از جمله اينكه مباحث علوم، پيش از آنكه در خارج منعكس شود، در ذهن و خيال وجود دارد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/12127/35 همان، ص35]</ref>


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت كتاب ==
    خط ۸۷: خط ۸۸:


    ==پانويس ==
    ==پانويس ==
    <references />
    <references/>


    == منابع مقاله ==
    == منابع مقاله ==


    1. مقدمه و متن كتاب.
    #مقدمه و متن كتاب.
    #[[:noormags:227952|كيايى‌نژاد، زين‌الدين «كشف الظنون و شرحى پيرامون باب‌هاى آن (نظرى به زندگى‌نامه نویسنده كتاب كشف الظنون)»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: فرهنگ و هنر «هنر و مردم»، اسفند 1354، شماره 161 (8 صفحه، از 31 تا 38)]].


    2. كيايى‌نژاد، زين‌الدين «كشف الظنون و شرحى پيرامون باب‌هاى آن (نظرى به زندگى‌نامه نويسنده كتاب كشف الظنون)»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: فرهنگ و هنر «هنر و مردم»، اسفند 1354، شماره 161 (8 صفحه، از 31 تا 38).
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    [[کشف الظنون عن أسامي الکتب و الفنون (حاجی خلیفه)]]


    [[إيضاح المكنون في الذيل علی كشف الظنون عن أسامي الكتب و الفنون]]
    [[ذیل کشف الظنون]]


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب (کلیات)، نویسندگی، نسخه‌شناسی، صنایع کتاب و تجارت، کتابخانه‌ها]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۵:۳۹

    کشف الظنون عن أسامي الکتب و الفنون
    كشف الظنون عن أسامي الكتب و الفنون
    پدیدآورانحاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله (نویسنده) مرعشی، سید شهاب‌الدین (مقدمه‌نويس)
    ناشردار إحياء التراث العربي
    مکان نشربیروت - لبنان
    چاپ1
    موضوعادبیات عربی - سرگذشت‌نامه و کتاب‌شناسی

    اسلام ‏-‏ سرگذشت‌نامه و کتاب شناسى

    نویسندگان اسلامی - سرگذشت‌نامه و کتاب‌شناسی
    زبانعربی
    تعداد جلد2
    کد کنگره
    ‏Z‎‏ ‎‏7835‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏5‎‏ح‎‏2‎‏ ‎‏1300‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    كشف الظنون عن أسامي الكتب و الفنون، اثر مصطفى بن عبدالله، معروف به «كاتب چلبى»، «خليفه» و «حاجى خليفه»، كتابى است باارزش كه در آن، از علوم و فنون مختلف و گوناگونى كه تا زمان مؤلف رواج داشته ياد شده و نيز اسامى كتب مختلف همراه با پاره‌اى از ويژگى‌هاى آنها در آن ذكر گرديده است.

    كتاب به زبان عربى و در نيمه اول قرن يازدهم هجرى نوشته شده است.

    اثر حاضر، از كتاب‌هاى نفيس و يكى از مآخذ مهم محسوب مى‌شود كه غالباً مورد استناد دانشوران قرار مى‌گيرد[۱]

    ساختار

    كتاب با مقدمه ناشر آغاز و مطالب در دو جلد، تنظيم شده است.

    روش نویسنده اين است كه بر اساس حروف الفبا، علوم و فنون را مورد توجه قرار داده و به‌طور اختصار، آن‌ها را تعريف كرده و باز بر همان اساس، كتاب‌هايى كه در آن علم يا فن نوشته شده و حروف اول آن با حرف اول آن علم يا فن يكى است، با اجمالى از مطالب آن بيان نموده و مؤلف يا مصنف آن را با شرحى اجمالى از زندگى وى، معرفى كرده و بيش از 15 هزار كتاب را نام برده است[۲]

    نویسنده پيش از بيان مطالب و مسائل اصلى كه بدان اشاره شد، مقدمه‌اى عالمانه در احوال و اطراف علوم نگاشته و در طى پنج باب، به طور كلى درباره موضوعات مختلف مربوط به علوم، بحث كرده است[۳]

    نخسين كتابى كه در آن از كتاب‌هاى ملل و مؤلفان و مصنفان آن‌ها و همچنين از انساب و تاريخ زندگى و وفات آنان بحث شده، «الفهرست» ابن نديم (متوفى 377ق) است و حاجى خليفه از آن كتاب و همچنين كتاب «إحصاء العلوم» فارابى، استفاده كرده است[۴]

    گزارش محتوا

    در مقدمه، ضمن ارائه گزارشى مفصل از زندگى‌نامه نویسنده، نكاتى پيرامون اثر وى، مطرح گرديده است[۵]

    باب اول كه در پنج فصل زير تنظيم شده، در تعريف علم و تقسيم آن است:

    فصل اول، در ماهيت علم مى‌باشد. در اين فصل، اختلافى كه ميان دانشمندان درباره ماهيت علم وجود داشته، مورد بحث قرار گرفته كه آيا ماهيت علم مطلق ضرورى است يا نظرى، تعريف آن آسان و ميسر است يا مشكل و ناميسر[۶]

    فصل دوم، در بيان عقيده و آرائى است كه درباره متفرعات مربوط به ماهيت علم وجود دارد. در اين فصل، اختلاف و عقايد گوناگون دانشمندان در مورد اينكه آيا علم به يك چيز مستلزم وجود آن چيز در ذهن مى‌باشد، يا آنكه رابطه‌اى است بين عالم و معلوم در ذهن[۷]

    فصل سوم، در بيان علم مدون و موضوع، مبادى، مسائل و غايت آن و فصل چهارم، در تقسيم معتبر علوم و اقسام آن است[۸]

    باب دوم كه در سه فصل زير سامان يافته، در منشأ علم‌ها و كتاب‌هاست:

    در فصل اول، كه پيرامون سبب علم است، نخست اينكه علم طبيعى بشر مى‌باشد و انسان نيازمند به آن است و اينكه امتياز انسان بر ديگر جانواران تنها به علم مى‌باشد، مورد بحث قرار گرفته و سپس در اينكه علم و كتابت از لوازم تمدن و مدنيت است، بحث شده و پس از آن، مسئله ظهور و پيدايش علم و كتابت مورد توجه قرار گرفته و گفته شده است كه حضرت آدم(ع) به تمام لغات آگاه بوده است[۹]

    فصل دوم در منشأ نزول كتب و اختلاف مردم و اقسام آنهاست. در اين فصل نيز نخست در حكمت نزول كتب آسمانى بحث شده و گفته شده است كه بشر ذاتا اجتماعى است و بايد در اجتماع زندگى كند و لازمه زندگى اجتماعى، تصادم افراد و تضاد منافع ميان آن‌هاست و براى نظم و انتظام جامعه، قانون و حكم لازم است؛ از اين جهت انبيا مبعوث شدند و كتاب آوردند و مقرراتى وضع كردند تا بشر به‌آسودگى در تحت لواى نظم و دين زندگى كند. پس از آن آدميان بر حسب مذاهب و ديانات به اقسام متعدد تقسيم شدند، بعضى معتقد به عقول و برخى معتقد به محسوس، بعضى شكاك و برخى ديگر مثبت و امثال اينها كه به‌طور جداگانه و تفصيل بيان شده است[۱۰]

    فصل سوم، پيرامون اهل اسلام و علوم آنان مى‌باشد. در اين فصل نخست اوضاع صدر اسلام و قبل از آن مورد مطالعه قرار گرفته و به بعثت رسول اكرم(ص) و همچنين پيشرفت دين اسلام و به فتوحات اسلامى اشاره شده و سپس راجع به اينكه در اوايل كار اسلام، صحابه و تابعين احتياج به تدوين كتاب و نوشته نداشته‌اند، ليكن به‌تدريج كه اسلام پيشرفت كرد و كشورهایى را تحت استيلا درآورد و اختلاف عقايد و آراء پيدا شد، ناچار به كتابت و نوشته احتياج پيدا شد، بحث گرديده است[۱۱]

    باب سوم، در مورد تأليف‌كنندگان و تأليف‌شده‌هاست. در اين باب نخست تحت عنوان «ترشيح اول»، درباره انواع و اقسام كتاب و نوشته‌ها بحث شده و در «ترشيح دوم»، موضوع كتب و نوشته‌ها مورد تحقيق قرار گرفته و اينكه چرا بعضى از نوشته‌ها و كتاب‌ها احتياج به شرح و تفسير و بيان دارد، شرح داده شده است. در «ترشيح سوم» نيز اقسام مصنفان و احوال آنان مورد بررسى قرار گرفته است[۱۲]

    نویسنده در باب چهارم كه درباره منافع و موانع علم مى‌باشد، در منظر اول، علوم اسلامى را مورد بررسى قرار داده و علوم متداول در جهان را به علوم طبيعى و نقلى تقسيم كرده است[۱۳]

    در منظر دوم، اين مطلب مورد امعان نظر و توجه قرار گرفته است كه بيشتر حاملان لواء علم و دانش در اسلام، ايرانيان بوده‌اند[۱۴]

    در منظر سوم، علم از جمله صنايع و از اشرف آن محسوب شده و پيرامون حذاقت و تفنن در علم و استيلا بر آن كه عبارت است از حصول ملكه در احاطه به علم از لحاظ معرفت به ماده و قواعد و مسائل علم، توضيح داده شده است[۱۵]

    در منظر چهارم، اين نكته مورد بررسى قرار گرفته كه براى طلب علم، سفر سودمند است؛ زيرا آدمى اصولا معارف، اخلاق و آداب خود را از مذاهب گرفته و حصول ملكه علم از طريق مباشرت و تلقين، از حيث استحكام و رسوخ، قوى‌تر و شديدتر مى‌باشد[۱۶]

    در منظر پنجم، موانع و سدهايى كه در راه علم وجود دارد، مورد تحقيق قرار گرفته و در منظر ششم، حفظ كردن مطالب، غير از ملكه علمى‌دانسته شده است[۱۷]

    در منظر هفتم، شرايط تحصيل علم و اسباب و وسايل آن، مورد بررسى قرار گرفته و در منظر هشتم، از شروط افاضه، افاده، تدريس و نشر علوم، بحث شده است[۱۸]

    در منظر نهم، آنچه را كه بايد دانشمند واجد آن باشد، مورد بحث واقع شده و در منظر دهم، از تعليم، آموزش و آموزندگى سخن به ميان آمده است[۱۹]

    در باب پنجم، به چند مطلب اشاره شده است، از جمله اينكه مباحث علوم، پيش از آنكه در خارج منعكس شود، در ذهن و خيال وجود دارد[۲۰]

    وضعيت كتاب

    كتاب، فاقد فهرست بوده و در پاورقى‌ها، توضيحاتى پيرامون برخى از كلمات و مطالب متن داده شده است.

    پانويس

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن كتاب.
    2. كيايى‌نژاد، زين‌الدين «كشف الظنون و شرحى پيرامون باب‌هاى آن (نظرى به زندگى‌نامه نویسنده كتاب كشف الظنون)»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: فرهنگ و هنر «هنر و مردم»، اسفند 1354، شماره 161 (8 صفحه، از 31 تا 38).

    وابسته‌ها