خرابات: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'سبك' به 'سبک ')
    جز (جایگزینی متن - 'شریف‌الرضی، محمد بن حسین' به 'شریف‌ رضی، محمد بن حسین')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
     
    (۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۴: خط ۴:
    | عنوان‌های دیگر =در بیان حکمت، شجاعت، عفت و عدالت به پیروی از گلستان سعدی
    | عنوان‌های دیگر =در بیان حکمت، شجاعت، عفت و عدالت به پیروی از گلستان سعدی
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[فقیر اصطهباناتی، علی]] (نويسنده)
    [[فقیر اصطهباناتی، علی]] (نویسنده)


    [[دانشپژوه، منوچهر]] (مصحح)
    [[دانش‌پژوه، منوچهر]] (مصحح)
    | زبان =فارسی
    | زبان =فارسی
    | کد کنگره =‏PIR‎‏ ‎‏7811‎‏/‎‏7‎‏ ‎‏/‎‏خ‎‏4‎‏ ‎‏1377
    | کد کنگره =‏PIR‎‏ ‎‏7811‎‏/‎‏7‎‏ ‎‏/‎‏خ‎‏4‎‏ ‎‏1377
    خط ۱۹: خط ۱۹:
    | چاپ =1
    | چاپ =1
    | شابک =964-6781-01-2
    | شابک =964-6781-01-2
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =17905
    | کتابخوان همراه نور =17905
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    '''خرابات''' اثر ميرزا على واعظ اصطهباناتى (1296-1351ه.ق)» متخلص به «فقير»، كتابى است اخلاقى كه مطالب آن در بيان «حكمت»، «شجاعت»، «عفت» و «عدالت» بوده و با استناد به «گلستان سعدى» و به تقليد از آن، نگارش يافته است.
     
    '''خرابات''' اثر [[فقیر اصطهباناتی، علی|ميرزا على واعظ اصطهباناتى]] (1296-1351ه.ق)» متخلص به «فقير»، كتابى است اخلاقى كه مطالب آن در بيان «حكمت»، «شجاعت»، «عفت» و «عدالت» بوده و با استناد به «گلستان سعدى» و به تقليد از آن، نگارش يافته است.


    == ساختار ==
    == ساختار ==
     
    كتاب با مقدمه مصحح، [[منوچهر دانش‌پژوه]]، در اشاره‌اى مفصل به محتواى اثر حاضر و مقايسه آن با گلستان سعدى آغاز و مطالب در چهار باب و يك فصل پايانى با عنوان «پيمانه»، تدوين شده است.
     
    كتاب با مقدمه مصحح، منوچهر دانش‌پژوه، در اشاره‌اى مفصل به محتواى اثر حاضر و مقايسه آن با گلستان سعدى آغاز و مطالب در چهار باب و يك فصل پايانى با عنوان «پيمانه»، تدوين شده است.


    مباحث كتاب، شامل حكايات و ضرب المثل‌هاى متعدد و متنوعى است كه با سخنان حكماى بزرگى چون «سقراط»، «افلاطون»، «لقمان»، «سولون» و «هرمس»، همراه گشته است.
    مباحث كتاب، شامل حكايات و ضرب المثل‌هاى متعدد و متنوعى است كه با سخنان حكماى بزرگى چون «سقراط»، «افلاطون»، «لقمان»، «سولون» و «هرمس»، همراه گشته است.


    نثر نويسنده با آن‌كه كمى سخت مى‌باشد، اما در ميان حدود چهل شاعر و نويسنده بزرگ كه كتاب‌هايى به تقليد از گلستان از خود به‌جاى گذاشته‌اند، جلوه خاصى دارد.
    نثر نویسنده با آن‌كه كمى سخت مى‌باشد، اما در ميان حدود چهل شاعر و نویسنده بزرگ كه كتاب‌هايى به تقليد از گلستان از خود به‌جاى گذاشته‌اند، جلوه خاصى دارد.


    مؤلف از جهاتى، روش سعدى را تتبع كرده است كه از آن جمله: آوردن داستان‌هاى كوتاه، فصل‌بندى كتاب به فصول جداگانه و سرودن اشعار متناسب با متن مى‌باشد.
    مؤلف از جهاتى، روش سعدى را تتبع كرده است كه از آن جمله: آوردن داستان‌هاى كوتاه، فصل‌بندى كتاب به فصول جداگانه و سرودن اشعار متناسب با متن مى‌باشد.


    از جمله ويژگى‌هاى كتاب، اين نكته است كه اشعار آن، همگى نوشته مؤلف مى‌باشد؛ اين در حالى است كه مى‌دانيم در اغلب كتب نثر، حتى كتاب بسيار ارزشمندى چون [[كليلة و دمنة]]، اشعار لابلاى مطلب، از نويسنده كتاب نيست.
    از جمله ويژگى‌هاى كتاب، اين نكته است كه اشعار آن، همگى نوشته مؤلف مى‌باشد؛ اين در حالى است كه مى‌دانيم در اغلب كتب نثر، حتى كتاب بسيار ارزشمندى چون [[كليلة و دمنة]]، اشعار لابلاى مطلب، از نویسنده كتاب نيست.


    حكايات كتاب، متعدد و متنوع است و به روش گلستان، مطلب با حكايت آغاز شده و در بسيارى موارد، با مثل‌هاى عربى، پايان يافته و پس از آن، قطعه‌يى شعر آورده شده است.
    حكايات كتاب، متعدد و متنوع است و به روش گلستان، مطلب با حكايت آغاز شده و در بسيارى موارد، با مثل‌هاى عربى، پايان يافته و پس از آن، قطعه‌يى شعر آورده شده است.
    خط ۴۳: خط ۴۴:
    تعداد حكايات كتاب، كه از آن‌ها چند حكايت معدود، منظوم است، به 188 حكايت بالغ مى‌شود و اگر بعضى حكايات كوتاه را كه در بخش پايانى پيمانه آورده شده است بر آن بيفزاييم، از دويست حكايت تجاوز مى‌كند.
    تعداد حكايات كتاب، كه از آن‌ها چند حكايت معدود، منظوم است، به 188 حكايت بالغ مى‌شود و اگر بعضى حكايات كوتاه را كه در بخش پايانى پيمانه آورده شده است بر آن بيفزاييم، از دويست حكايت تجاوز مى‌كند.


    ماخذ حكايات كتاب، متون داستانى و تاريخى فارسى و عربى مى‌باشد اما نويسنده، كمتر به آن‌ها اشاره كرده است. نام كتب، مشهور جز در چند مورد معدود، در اين كتاب ديده نمى‌شود. وى از كتاب‌هاى وفيات الاعيان [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]]، تاريخ سلاجقه و تاريخ يافعى، [[ربيع الأبرار و نصوص الأخبار|ربيع الابرار]] [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]]، شرح نهج‌البلاغه [[ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابى‌الحديد]] و بستانى و تاريخ احمد بن طاهر، نام برده و مطالبى از آن‌ها نقل مى‌كند.
    مأخذ حكايات كتاب، متون داستانى و تاريخى فارسى و عربى مى‌باشد اما نویسنده، كمتر به آن‌ها اشاره كرده است. نام كتب، مشهور جز در چند مورد معدود، در اين كتاب ديده نمى‌شود. وى از كتاب‌هاى وفيات الاعيان [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]]، تاريخ سلاجقه و تاريخ يافعى، [[ربيع الأبرار و نصوص الأخبار|ربيع الابرار]] [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]]، شرح نهج‌البلاغه [[ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابى‌الحديد]] و بستانى و تاريخ احمد بن طاهر، نام برده و مطالبى از آن‌ها نقل مى‌كند.


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==
    مبناى تقسيم‌بندى نویسنده به چهار باب، اختصاص كتاب به فضائل چهارگانه اخلاقى است كه حكماى بزرگ يونان از سقراط به بعد، بدان قائل بوده و درباره آن فضائل، سخن‌ها گفته‌اند. اين چهار فضيلت، عبارتند از: حكمت، شجاعت، عفت و عدالت.


    نویسنده تألیف خود را بر اساس اين چهار فضيلت اخلاقى قرار داده و چهار باب اصلى كتاب را بدان فضايل موسوم ساخته و با بيان حكايات و امثال متعدد، به شرح اين محاسن اخلاقى پرداخته است.


    مبناى تقسيم‌بندى نويسنده به چهار باب، اختصاص كتاب به فضائل چهارگانه اخلاقى است كه حكماى بزرگ يونان از سقراط به بعد، بدان قائل بوده و درباره آن فضائل، سخن‌ها گفته‌اند. اين چهار فضيلت، عبارتند از: حكمت، شجاعت، عفت و عدالت.
    وى سبک نثر موزون و آميخته با شعر خود را از سعدى سرمشق گرفته و خود را شاگرد مكتب وى كرده و از حيث محتوا، به [[اخلاق ناصری]] خواجه نصير نظر داشته و تقسيم‌بندى ابواب كتاب را بر آن اساس منظور داشته است. اين دو كتاب بزرگ قرن هفتم هجرى، الهام‌بخش اوست كه به شرح و بيان فضيلت‌ها بپردازد و تا آن‌جا كه در توان اوست، هم از معارف و اخلاق خواننده را بهره‌مند كند و هم نثرى موزون و موجز به تقليد از گلستان ارائه دهد و نام خود را در شمار پيروان مكتب سعدى قلمداد كند.
     
    نويسنده تألیف خود را بر اساس اين چهار فضيلت اخلاقى قرار داده و چهار باب اصلى كتاب را بدان فضايل موسوم ساخته و با بيان حكايات و امثال متعدد، به شرح اين محاسن اخلاقى پرداخته است.
     
    وى سبک نثر موزون و آميخته با شعر خود را از سعدى سرمشق گرفته و خود را شاگرد مكتب وى كرده و از حيث محتوا، به [[اخلاق ناصری]] خواجه نصير نظر داشته و تقسيم‌بندى ابواب كتاب را بر آن اساس منظور داشته است. اين دو كتاب بزرگ قرن هفتم هجرى، الهام‌بخش اوست كه به شرح و بيان فضيلت‌ها بپردازد و تا آن‌جا كه در توان اوست، هم از معارف و اخلاق خواننده را بهره‌مند كند و هم نثرى موزون و موجز به تقليد از گلستان ارائه دهد و نام خود را در شمار پيروان مكتب سعدى قلمداد كند.


    نكته جالبى كه در نثر اين اثر وجود دارد، استفاده فراوان نويسنده از امثال فارسى و عربى است. وى از امثال و حكم به خصوص امثال عرب، فراوان استفاده مى‌كند و سبب اين كار را بايد در سبک و شيوه زمان او جستجو كرد.
    نكته جالبى كه در نثر اين اثر وجود دارد، استفاده فراوان نویسنده از امثال فارسى و عربى است. وى از امثال و حكم به خصوص امثال عرب، فراوان استفاده مى‌كند و سبب اين كار را بايد در سبک و شيوه زمان او جستجو كرد.


    اين اثر، گنجينه‌اى از امثال فارسى و عربى است و نيز حاوى بسيارى از لغات عاميانه واژه‌هاى محلى شيرازى كه فهم آن‌ها براى همه خوانندگان آسان نيست.
    اين اثر، گنجينه‌اى از امثال فارسى و عربى است و نيز حاوى بسيارى از لغات عاميانه واژه‌هاى محلى شيرازى كه فهم آن‌ها براى همه خوانندگان آسان نيست.


    نويسنده با تسلطلى كه بر ادبيات فارسى و عربى داشته، در بيان داستان‌ها، براى آن‌كه كلامش تنزل نيابد، از اقوال و امثال اهل ادب، فراوان به‌كار برده و حتى گاه عبارتى را با دو يا سه مثل پرداخته است.
    نویسنده با تسلطى كه بر ادبيات فارسى و عربى داشته، در بيان داستان‌ها، براى آن‌كه كلامش تنزل نيابد، از اقوال و امثال اهل ادب، فراوان به‌كار برده و حتى گاه عبارتى را با دو يا سه مثل پرداخته است.


    علاوه بر مثال‌هاى فارسى، تعداد فراوان امثال عرب كه نويسنده به كار برده است، ضمن آن‌كه احاطه و تسلط او را بر ادب عرب نمايان مى‌سازد، خواننده بى‌اطلاع يا كم اطلاع از زبان و ادبيات عربى را با مشكل مواجه مى‌كند، به خصوص در مواردى كه مثل عربى دنباله و متمم كلام است و نه شاهد و مثال مقال.
    علاوه بر مثال‌هاى فارسى، تعداد فراوان امثال عرب كه نویسنده به كار برده است، ضمن آن‌كه احاطه و تسلط او را بر ادب عرب نمايان مى‌سازد، خواننده بى‌اطلاع يا كم اطلاع از زبان و ادبيات عربى را با مشكل مواجه مى‌كند، به خصوص در مواردى كه مثل عربى دنباله و متمم كلام است و نه شاهد و مثال مقال.


    از جمله مزيت‌هاى اين اثر، سجع آن مى‌باشد. سجع نثر اين كتاب، زياد آهنگين نيست و به تعبيرى، به نثر نزدیک ‌تر است تا به شعر. اما وجود اشعار فراوانى كه نويسنده خود سروده است و نظير گلستان، پس از چند سطر نثر، شعر مى‌آيد، نثر را موزون‌تر جلوه مى‌دهد؛ حسن كار نويسنده در خصوص سجع، اين است كه نمى‌كوشد با سجع غليظ، نثر خود را نزد خواننده، تصنعى جلوه دهد.
    از جمله مزيت‌هاى اين اثر، سجع آن مى‌باشد. سجع نثر اين كتاب، زياد آهنگين نيست و به تعبيرى، به نثر نزدیک ‌تر است تا به شعر. اما وجود اشعار فراوانى كه نویسنده خود سروده است و نظير گلستان، پس از چند سطر نثر، شعر مى‌آيد، نثر را موزون‌تر جلوه مى‌دهد؛ حسن كار نویسنده در خصوص سجع، اين است كه نمى‌كوشد با سجع غليظ، نثر خود را نزد خواننده، تصنعى جلوه دهد.


    نويسنده بسيارى از واژه‌هايى را كه در شيراز متداول بوده، به كاربرده است؛ واژه‌هايى نظير: شتل، زيراشكن رفتن، تش كلپتره، چنگال مشتن و...؛ مزيت اين كار، آن است كه استعمال اين‌گونه لغات در آثار ادبى، موجب حفظ آن لغات مى‌شود.
    نویسنده بسيارى از واژه‌هايى را كه در شيراز متداول بوده، به كاربرده است؛ واژه‌هايى نظير: شتل، زيراشكن رفتن، تش كلپتره، چنگال مشتن و...؛ مزيت اين كار، آن است كه استعمال اين‌گونه لغات در آثار ادبى، موجب حفظ آن لغات مى‌شود.


    اكثريت قريب به اتفاق حكايات كتاب، مربوط به افراد مشهور است و نويسنده در هر باب، حكاياتى از كسانى كه منش و خوى آنان با عنوان آن باب ارتباط و مناسبت دارد مى‌آورد:
    اكثريت قريب به اتفاق حكايات كتاب، مربوط به افراد مشهور است و نویسنده در هر باب، حكاياتى از كسانى كه منش و خوى آنان با عنوان آن باب ارتباط و مناسبت دارد مى‌آورد:


    وى در باب اول كه باب حكمت است، سخنان و حكايات حكماى بزرگ و بالاخص حكماى يونان را ذكر مى‌كند، بزرگانى چون: سقراط، افلاطون، [[ارسطو]]، هرمس، سولون، لقمان، بزرگمهر، فيثاغورس و...
    وى در باب اول كه باب حكمت است، سخنان و حكايات حكماى بزرگ و بالاخص حكماى يونان را ذكر مى‌كند، بزرگانى چون: سقراط، افلاطون، [[ارسطو]]، هرمس، سولون، لقمان، بزرگمهر، فيثاغورس و...
    خط ۷۲: خط ۷۱:
    در باب دوم كه باب شجاعت است، حكاياتى از زندگانى و سخنان دلاوران نامدار تاريخ، همچون: [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، حضرت موسى(ع)، مالك اشتر، عبدالله زبير، اسكندر، افراسياب، يعقوب ليث، مصعب بن زبير، عمادالدوله ديلمى، اردشير بابكان، جلال‌الدين خوارزمشاه، لطفعلى‌خان زند، شاه منصور مظفرى، عمروبن معدى كرب، و... نقل شده است.
    در باب دوم كه باب شجاعت است، حكاياتى از زندگانى و سخنان دلاوران نامدار تاريخ، همچون: [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، حضرت موسى(ع)، مالك اشتر، عبدالله زبير، اسكندر، افراسياب، يعقوب ليث، مصعب بن زبير، عمادالدوله ديلمى، اردشير بابكان، جلال‌الدين خوارزمشاه، لطفعلى‌خان زند، شاه منصور مظفرى، عمروبن معدى كرب، و... نقل شده است.


    در باب سوم كه عفت نام دارد، حكاياتى از عارفان مشهور چون: ابراهيم ادهم، ذوالنون مصرى، يحيى بن معاذ، عبدالله مبارك، بايزيد بسطامى، حكيم سنائى، جنيد بغدادى، معروف كرخى، مالك بن دينار، شقيق بلخى و همچنين از ديگر بزرگان و نامداران دين و ملك مانند: [[امام سجاد(ع)]]، ابراهيم خليل، كريم‌خان زند، عمار ياسر، [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمد غزالى]]، [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] و... ذكر شده است.
    در باب سوم كه عفت نام دارد، حكاياتى از عارفان مشهور چون: ابراهیم ادهم، ذوالنون مصرى، يحيى بن معاذ، عبدالله مبارک، بايزيد بسطامى، حكيم سنائى، جنيد بغدادى، معروف كرخى، مالك بن دينار، شقيق بلخى و همچنين از ديگر بزرگان و نامداران دين و ملك مانند: [[امام سجاد(ع)]]، ابراهیم خليل، كريم‌خان زند، عمار ياسر، [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمد غزالى]]، [[شریف‌ رضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] و... ذكر شده است.


    در آخرين باب كه باب عدالت مى‌باشد، از پيامبران و راهنمايان بشر همچون: [[امام على(ع)]]، حضرت موسى(ع)، داود(ع)، سليمان(ع) و فرمانروايانى كه به دادگرى شهره بودند، چون: اردشير بابكان، انوشيروان، سبک تكين، ملكشاه سلجوقى و امثال ايشان، حكاياتى آمده است.
    در آخرين باب كه باب عدالت مى‌باشد، از پيامبران و راهنمايان بشر همچون: [[امام على(ع)]]، حضرت موسى(ع)، داود(ع)، سليمان(ع) و فرمانروايانى كه به دادگرى شهره بودند، چون: اردشير بابكان، انوشيروان، سبک تكين، ملكشاه سلجوقى و امثال ايشان، حكاياتى آمده است.
    خط ۷۸: خط ۷۷:
    تعداد ابيات و اشعارى كه مؤلف، خود سروده و در ميان نثر خويش آورده و بدان لطف و ذوقى بخشيده است، در حدود يك سوم سطور كتاب بوده و با توجه به دلنشينى شعر و قوت و قدرت القائى آن، اكثر قطعات در كتاب، رغبت خواننده را به مطالعه آن دو چندان مى‌سازد. اشعارى كه آورده شده، عموماًدر قالب قطعه است، اما براى تنوع، در موارد بسيار معدود، از قالب‌هاى مثنوى، غزل و رباعى نيز بهره جسته شده است.
    تعداد ابيات و اشعارى كه مؤلف، خود سروده و در ميان نثر خويش آورده و بدان لطف و ذوقى بخشيده است، در حدود يك سوم سطور كتاب بوده و با توجه به دلنشينى شعر و قوت و قدرت القائى آن، اكثر قطعات در كتاب، رغبت خواننده را به مطالعه آن دو چندان مى‌سازد. اشعارى كه آورده شده، عموماًدر قالب قطعه است، اما براى تنوع، در موارد بسيار معدود، از قالب‌هاى مثنوى، غزل و رباعى نيز بهره جسته شده است.


    قهرمانان كتاب، همگى افراد مشهور در تاريخ‌اند و بر خلاف سعدى كه داستان‌هاى گلستانش به همه طبقات مردم از وضيع و شريف مربوط مى‌شود، نويسنده حكايات كتاب خود را به نامداران اختصاص داده است. بزرگان دين چون على(ع) و يا خلفاى اموى و عباسى، سلاطين، فلاسفه يونان، حكما و عرفاى مشهور، دانشمندان و شاعران، قهرمانان داستان‌هاى اويند و فقط چند داستان محدود است كه قهرمان‌هاى آن، گمنام و ناشناسند.
    قهرمانان كتاب، همگى افراد مشهور در تاريخ‌اند و بر خلاف سعدى كه داستان‌هاى گلستانش به همه طبقات مردم از وضيع و شريف مربوط مى‌شود، نویسنده حكايات كتاب خود را به نامداران اختصاص داده است. بزرگان دين چون على(ع) و يا خلفاى اموى و عباسى، سلاطين، فلاسفه يونان، حكما و عرفاى مشهور، دانشمندان و شاعران، قهرمانان داستان‌هاى اويند و فقط چند داستان محدود است كه قهرمان‌هاى آن، گمنام و ناشناسند.


    با آن‌كه كتاب دراواخر دوره قاجار و پس از نهضت مشروطه تألیف و تدوين گشته است، اما محتواى آن به شيوه قدما و داستان‌ها، عموماًمربوط به ادوار كهن است و قهرمانان داستان‌ها، همگى مربوط به سده‌هاى پيشين‌اند كه با زمان نويسنده، صدها سال فاصله دارند، به طورى كه مى‌توان گفت همه نامورانى كه در اين كتاب نامبرده شده‌اند، در زمان‌هاى پيش از قرن هفتم هجرى و زمان زندگى سعدى مى‌زيسته‌اند و جز چند تن معدود، نام هيچ‌يك از فرمانروايان يا حكيمان، شاعران و عارفان بعد از قرن هفتم هجرى، در كتاب نيامده است.
    با آن‌كه كتاب دراواخر دوره قاجار و پس از نهضت مشروطه تألیف و تدوين گشته است، اما محتواى آن به شيوه قدما و داستان‌ها، عموماًمربوط به ادوار كهن است و قهرمانان داستان‌ها، همگى مربوط به سده‌هاى پيشين‌اند كه با زمان نویسنده، صدها سال فاصله دارند، به طورى كه مى‌توان گفت همه نامورانى كه در اين كتاب نامبرده شده‌اند، در زمان‌هاى پيش از قرن هفتم هجرى و زمان زندگى سعدى مى‌زيسته‌اند و جز چند تن معدود، نام هيچ‌يك از فرمانروايان يا حكيمان، شاعران و عارفان بعد از قرن هفتم هجرى، در كتاب نيامده است.


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت كتاب ==




    فهرست مطالب در ابتدا و فهرست آيات، احاديث و روايات، اعلام، اشعار، امثال فارسى، اقوال و امثال عربى و كتاب‌هاى مذكور در متن، به همراه فهرست منابع مورد استفاده نويسنده، در پايان كتاب آمده است.
    فهرست مطالب در ابتدا و فهرست آيات، احاديث و روايات، اعلام، اشعار، امثال فارسى، اقوال و امثال عربى و كتاب‌هاى مذكور در متن، به همراه فهرست منابع مورد استفاده نویسنده، در پايان كتاب آمده است.


    == منابع مقاله ==
    == منابع مقاله ==
    متن و مقدمه كتاب.
    متن و مقدمه كتاب.


     
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}





    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۲۳

    خرابات
    خرابات
    پدیدآورانفقیر اصطهباناتی، علی (نویسنده) دانش‌پژوه، منوچهر (مصحح)
    عنوان‌های دیگردر بیان حکمت، شجاعت، عفت و عدالت به پیروی از گلستان سعدی
    ناشردفتر نشر ميراث مکتوب، آينه ميراث
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1377 ش یا 1999 م
    چاپ1
    شابک964-6781-01-2
    موضوعنثر فارسی - قرن 14
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏PIR‎‏ ‎‏7811‎‏/‎‏7‎‏ ‎‏/‎‏خ‎‏4‎‏ ‎‏1377
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    خرابات اثر ميرزا على واعظ اصطهباناتى (1296-1351ه.ق)» متخلص به «فقير»، كتابى است اخلاقى كه مطالب آن در بيان «حكمت»، «شجاعت»، «عفت» و «عدالت» بوده و با استناد به «گلستان سعدى» و به تقليد از آن، نگارش يافته است.

    ساختار

    كتاب با مقدمه مصحح، منوچهر دانش‌پژوه، در اشاره‌اى مفصل به محتواى اثر حاضر و مقايسه آن با گلستان سعدى آغاز و مطالب در چهار باب و يك فصل پايانى با عنوان «پيمانه»، تدوين شده است.

    مباحث كتاب، شامل حكايات و ضرب المثل‌هاى متعدد و متنوعى است كه با سخنان حكماى بزرگى چون «سقراط»، «افلاطون»، «لقمان»، «سولون» و «هرمس»، همراه گشته است.

    نثر نویسنده با آن‌كه كمى سخت مى‌باشد، اما در ميان حدود چهل شاعر و نویسنده بزرگ كه كتاب‌هايى به تقليد از گلستان از خود به‌جاى گذاشته‌اند، جلوه خاصى دارد.

    مؤلف از جهاتى، روش سعدى را تتبع كرده است كه از آن جمله: آوردن داستان‌هاى كوتاه، فصل‌بندى كتاب به فصول جداگانه و سرودن اشعار متناسب با متن مى‌باشد.

    از جمله ويژگى‌هاى كتاب، اين نكته است كه اشعار آن، همگى نوشته مؤلف مى‌باشد؛ اين در حالى است كه مى‌دانيم در اغلب كتب نثر، حتى كتاب بسيار ارزشمندى چون كليلة و دمنة، اشعار لابلاى مطلب، از نویسنده كتاب نيست.

    حكايات كتاب، متعدد و متنوع است و به روش گلستان، مطلب با حكايت آغاز شده و در بسيارى موارد، با مثل‌هاى عربى، پايان يافته و پس از آن، قطعه‌يى شعر آورده شده است.

    تعداد حكايات كتاب، كه از آن‌ها چند حكايت معدود، منظوم است، به 188 حكايت بالغ مى‌شود و اگر بعضى حكايات كوتاه را كه در بخش پايانى پيمانه آورده شده است بر آن بيفزاييم، از دويست حكايت تجاوز مى‌كند.

    مأخذ حكايات كتاب، متون داستانى و تاريخى فارسى و عربى مى‌باشد اما نویسنده، كمتر به آن‌ها اشاره كرده است. نام كتب، مشهور جز در چند مورد معدود، در اين كتاب ديده نمى‌شود. وى از كتاب‌هاى وفيات الاعيان ابن خلكان، تاريخ سلاجقه و تاريخ يافعى، ربيع الابرار زمخشرى، شرح نهج‌البلاغه ابن ابى‌الحديد و بستانى و تاريخ احمد بن طاهر، نام برده و مطالبى از آن‌ها نقل مى‌كند.

    گزارش محتوا

    مبناى تقسيم‌بندى نویسنده به چهار باب، اختصاص كتاب به فضائل چهارگانه اخلاقى است كه حكماى بزرگ يونان از سقراط به بعد، بدان قائل بوده و درباره آن فضائل، سخن‌ها گفته‌اند. اين چهار فضيلت، عبارتند از: حكمت، شجاعت، عفت و عدالت.

    نویسنده تألیف خود را بر اساس اين چهار فضيلت اخلاقى قرار داده و چهار باب اصلى كتاب را بدان فضايل موسوم ساخته و با بيان حكايات و امثال متعدد، به شرح اين محاسن اخلاقى پرداخته است.

    وى سبک نثر موزون و آميخته با شعر خود را از سعدى سرمشق گرفته و خود را شاگرد مكتب وى كرده و از حيث محتوا، به اخلاق ناصری خواجه نصير نظر داشته و تقسيم‌بندى ابواب كتاب را بر آن اساس منظور داشته است. اين دو كتاب بزرگ قرن هفتم هجرى، الهام‌بخش اوست كه به شرح و بيان فضيلت‌ها بپردازد و تا آن‌جا كه در توان اوست، هم از معارف و اخلاق خواننده را بهره‌مند كند و هم نثرى موزون و موجز به تقليد از گلستان ارائه دهد و نام خود را در شمار پيروان مكتب سعدى قلمداد كند.

    نكته جالبى كه در نثر اين اثر وجود دارد، استفاده فراوان نویسنده از امثال فارسى و عربى است. وى از امثال و حكم به خصوص امثال عرب، فراوان استفاده مى‌كند و سبب اين كار را بايد در سبک و شيوه زمان او جستجو كرد.

    اين اثر، گنجينه‌اى از امثال فارسى و عربى است و نيز حاوى بسيارى از لغات عاميانه واژه‌هاى محلى شيرازى كه فهم آن‌ها براى همه خوانندگان آسان نيست.

    نویسنده با تسلطى كه بر ادبيات فارسى و عربى داشته، در بيان داستان‌ها، براى آن‌كه كلامش تنزل نيابد، از اقوال و امثال اهل ادب، فراوان به‌كار برده و حتى گاه عبارتى را با دو يا سه مثل پرداخته است.

    علاوه بر مثال‌هاى فارسى، تعداد فراوان امثال عرب كه نویسنده به كار برده است، ضمن آن‌كه احاطه و تسلط او را بر ادب عرب نمايان مى‌سازد، خواننده بى‌اطلاع يا كم اطلاع از زبان و ادبيات عربى را با مشكل مواجه مى‌كند، به خصوص در مواردى كه مثل عربى دنباله و متمم كلام است و نه شاهد و مثال مقال.

    از جمله مزيت‌هاى اين اثر، سجع آن مى‌باشد. سجع نثر اين كتاب، زياد آهنگين نيست و به تعبيرى، به نثر نزدیک ‌تر است تا به شعر. اما وجود اشعار فراوانى كه نویسنده خود سروده است و نظير گلستان، پس از چند سطر نثر، شعر مى‌آيد، نثر را موزون‌تر جلوه مى‌دهد؛ حسن كار نویسنده در خصوص سجع، اين است كه نمى‌كوشد با سجع غليظ، نثر خود را نزد خواننده، تصنعى جلوه دهد.

    نویسنده بسيارى از واژه‌هايى را كه در شيراز متداول بوده، به كاربرده است؛ واژه‌هايى نظير: شتل، زيراشكن رفتن، تش كلپتره، چنگال مشتن و...؛ مزيت اين كار، آن است كه استعمال اين‌گونه لغات در آثار ادبى، موجب حفظ آن لغات مى‌شود.

    اكثريت قريب به اتفاق حكايات كتاب، مربوط به افراد مشهور است و نویسنده در هر باب، حكاياتى از كسانى كه منش و خوى آنان با عنوان آن باب ارتباط و مناسبت دارد مى‌آورد:

    وى در باب اول كه باب حكمت است، سخنان و حكايات حكماى بزرگ و بالاخص حكماى يونان را ذكر مى‌كند، بزرگانى چون: سقراط، افلاطون، ارسطو، هرمس، سولون، لقمان، بزرگمهر، فيثاغورس و...

    در باب دوم كه باب شجاعت است، حكاياتى از زندگانى و سخنان دلاوران نامدار تاريخ، همچون: حضرت على(ع)، حضرت موسى(ع)، مالك اشتر، عبدالله زبير، اسكندر، افراسياب، يعقوب ليث، مصعب بن زبير، عمادالدوله ديلمى، اردشير بابكان، جلال‌الدين خوارزمشاه، لطفعلى‌خان زند، شاه منصور مظفرى، عمروبن معدى كرب، و... نقل شده است.

    در باب سوم كه عفت نام دارد، حكاياتى از عارفان مشهور چون: ابراهیم ادهم، ذوالنون مصرى، يحيى بن معاذ، عبدالله مبارک، بايزيد بسطامى، حكيم سنائى، جنيد بغدادى، معروف كرخى، مالك بن دينار، شقيق بلخى و همچنين از ديگر بزرگان و نامداران دين و ملك مانند: امام سجاد(ع)، ابراهیم خليل، كريم‌خان زند، عمار ياسر، امام محمد غزالى، سيد رضى و... ذكر شده است.

    در آخرين باب كه باب عدالت مى‌باشد، از پيامبران و راهنمايان بشر همچون: امام على(ع)، حضرت موسى(ع)، داود(ع)، سليمان(ع) و فرمانروايانى كه به دادگرى شهره بودند، چون: اردشير بابكان، انوشيروان، سبک تكين، ملكشاه سلجوقى و امثال ايشان، حكاياتى آمده است.

    تعداد ابيات و اشعارى كه مؤلف، خود سروده و در ميان نثر خويش آورده و بدان لطف و ذوقى بخشيده است، در حدود يك سوم سطور كتاب بوده و با توجه به دلنشينى شعر و قوت و قدرت القائى آن، اكثر قطعات در كتاب، رغبت خواننده را به مطالعه آن دو چندان مى‌سازد. اشعارى كه آورده شده، عموماًدر قالب قطعه است، اما براى تنوع، در موارد بسيار معدود، از قالب‌هاى مثنوى، غزل و رباعى نيز بهره جسته شده است.

    قهرمانان كتاب، همگى افراد مشهور در تاريخ‌اند و بر خلاف سعدى كه داستان‌هاى گلستانش به همه طبقات مردم از وضيع و شريف مربوط مى‌شود، نویسنده حكايات كتاب خود را به نامداران اختصاص داده است. بزرگان دين چون على(ع) و يا خلفاى اموى و عباسى، سلاطين، فلاسفه يونان، حكما و عرفاى مشهور، دانشمندان و شاعران، قهرمانان داستان‌هاى اويند و فقط چند داستان محدود است كه قهرمان‌هاى آن، گمنام و ناشناسند.

    با آن‌كه كتاب دراواخر دوره قاجار و پس از نهضت مشروطه تألیف و تدوين گشته است، اما محتواى آن به شيوه قدما و داستان‌ها، عموماًمربوط به ادوار كهن است و قهرمانان داستان‌ها، همگى مربوط به سده‌هاى پيشين‌اند كه با زمان نویسنده، صدها سال فاصله دارند، به طورى كه مى‌توان گفت همه نامورانى كه در اين كتاب نامبرده شده‌اند، در زمان‌هاى پيش از قرن هفتم هجرى و زمان زندگى سعدى مى‌زيسته‌اند و جز چند تن معدود، نام هيچ‌يك از فرمانروايان يا حكيمان، شاعران و عارفان بعد از قرن هفتم هجرى، در كتاب نيامده است.

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب در ابتدا و فهرست آيات، احاديث و روايات، اعلام، اشعار، امثال فارسى، اقوال و امثال عربى و كتاب‌هاى مذكور در متن، به همراه فهرست منابع مورد استفاده نویسنده، در پايان كتاب آمده است.

    منابع مقاله

    متن و مقدمه كتاب.

    وابسته‌ها