ترجمه جغرافیای هند: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR40922J1.jpg | عنوان =‏ترجمه جغرافیای هند | عنوان‌های...» ایجاد کرد)
     
    جز (جایگزینی متن - 'جغرافیا (ابهام زدایی)' به 'جغرافیا (ابهام‌زدایی)')
     
    (۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۴: خط ۴:
    | عنوان‌های دیگر =
    | عنوان‌های دیگر =
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[شيرازي، حسين]] (نويسنده)
    [[شیرازی، حسین]] (نویسنده)


    [[حسيني اشکوري، صادق]] (گردآورنده)
    [[حسینی اشکوری، صادق]] (گردآورنده)
    | زبان =فارسي
    | زبان =فارسی
    | کد کنگره =‏
    | کد کنگره =‏
    | موضوع =هند - جغرافيا  
    | موضوع =هند - جغرافيا  


    | ناشر =مجمع ذخائر اسلامي
    | ناشر =مجمع ذخائر اسلامى


    | مکان نشر =ايران - قم
    | مکان نشر =ایران - قم
    | سال نشر =مجلد1: 1392ش , 2014م ,
    | سال نشر =مجلد1: 1392ش , 2014م ,


    خط ۲۰: خط ۲۰:
    | شابک =
    | شابک =
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =40922
    | کتابخوان همراه نور =40922
    | کد پدیدآور =32775
    | کد پدیدآور =32775
    | پس از =
    | پس از =
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}  
    }}
    '''ترجمه جغرافیای هند'''، اثر سید حسین شیرازی، معروف به مترجم هندی (مترجم دربار ظل‌السلطان، فرزند ارشد ناصرالدین شاه قاجار (درگذشته 1336ق))، از مجموعه گنجینه‌های خطی در شناخت جغرافیا، فرهنگ، آداب و رسوم هند است. این اثر به کوشش سید صادق حسینی اشکوری تهیه شده است.
    {{کاربردهای دیگر| جغرافیا (ابهام‌زدایی)}} 
    '''ترجمه جغرافیای هند'''، اثر [[شیرازی، حسین|سید حسین شیرازی]]، معروف به مترجم هندی (مترجم دربار ظل‌السلطان، فرزند ارشد ناصرالدین شاه قاجار (درگذشته 1336ق))، از مجموعه گنجینه‌های خطی در شناخت جغرافیا، فرهنگ، آداب و رسوم هند است. این اثر به کوشش [[حسینی اشکوری، صادق|سید صادق حسینی اشکوری]] تهیه شده است.


    ==ساختار==  
    ==ساختار==  
    خط ۳۱: خط ۳۳:


    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    این اثر با جدولی قریب به سی صفحه مشتمل بر معرفی شهرها، مناطق، کوه‌ها، رودخانه‌ها، زبان‌ها و طوایف هندوستان به‌ترتیب حروف الفبا آغاز شده است؛ به‌عنوان مثال احمدآباد شهری در شمالی بمبئی، آبو، کوهی در راجپوتانه و بیلگوند، طایفه‌ای از مسلمانان معرفی شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص‌3 و 4 و7 </ref>.  
    این اثر با جدولی قریب به سی صفحه مشتمل بر معرفی شهرها، مناطق، کوه‌ها، رودخانه‌ها، زبان‌ها و طوایف هندوستان به‌ترتیب حروف الفبا آغاز شده است؛ به‌عنوان مثال احمدآباد شهری در شمالی بمبئی، آبو، کوهی در راجپوتانه و بیلگوند، طایفه‌ای از مسلمانان معرفی شده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص‌3 و 4 و7 </ref>.  


    نویسنده در دیباچه کتاب ضمن اشاره به تشکیل مجمعی در زمان ناصرالدین شاه اشاره کرده که او با عضویت در آن به ترجمه تاریخ و جغرافیای هندوستان از کتب معتبره اقدام کرده است: «... این دعاگوی دولت ابد‌آیت، اقل‌السادات سید حسین الحسینی بن المرحوم سید رضا الشیرازی - طاب ثراه - را ستاره یار و بخت بیدار شده، به عضویت قبول و در این فرخنده مجمع، اذن دخول یافت و به ترجمه کتب و روزنامه‌های هندی مشغول شد. بنابراین از تکالیف عمده خود دانست که جغرافیا و تاریخ هندوستان را از کتب معتبره این مملکت ترجمه و با تحقیقات وافیه در دو مجلد مدون نماید، تا هرگاه سخن از هند رود و گفتگو از نواحی و اضلاع آن شود، به‌واسطه این تمهید مقدمه، در آن سخن به چشم بصیرت بینند و به صدر حقیقت نشینند»<ref>ر.ک: همان، ص‌35</ref>.
    نویسنده در دیباچه کتاب ضمن اشاره به تشکیل مجمعی در زمان ناصرالدین شاه اشاره کرده که او با عضویت در آن به ترجمه تاریخ و جغرافیای هندوستان از کتب معتبره اقدام کرده است: «... این دعاگوی دولت ابد‌آیت، اقل‌السادات سید حسین الحسینی بن المرحوم سید رضا الشیرازی - طاب ثراه - را ستاره یار و بخت بیدار شده، به عضویت قبول و در این فرخنده مجمع، اذن دخول یافت و به ترجمه کتب و روزنامه‌های هندی مشغول شد. بنابراین از تکالیف عمده خود دانست که جغرافیا و تاریخ هندوستان را از کتب معتبره این مملکت ترجمه و با تحقیقات وافیه در دو مجلد مدون نماید، تا هرگاه سخن از هند رود و گفتگو از نواحی و اضلاع آن شود، به‌واسطه این تمهید مقدمه، در آن سخن به چشم بصیرت بینند و به صدر حقیقت نشینند»<ref>ر.ک: همان، ص‌35</ref>.


    سپس به ترجمه علم جغرافیا پرداخته و ترجمه علم تاریخ را به بعد موکول کرده است<ref>ر.ک: همان، ص‌36</ref>.  
    سپس به ترجمه علم جغرافیا پرداخته و ترجمه علم تاریخ را به بعد موکول کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص‌36</ref>.  


    در ابتدا همچون دیگر علوم به تعریف علم جغرافیا اقدام کرده، می‌نویسد: «بر ارباب دانش مخفی و مستور نماند که جغرافیا علمی را گویند که از او شناخته شود هیئت و شکل کره ارض و وضع آبادی‌های آن و دانستن حالات هر مملکتی از قبیل جبال و انهار و نباتات و اشجار و حیوانات و شناختن حالات مردمان و اطوار ایشان؛ پس باید دانست که صاحبان این فن شکل و هیئت کره ارض را تشبیه به نارنج بسیار بزرگی کرده‌اند که گرد و مدور باشد و هشت هزار میل قطر آن را تحدید کرده و بیست‌وپنج هزار میل محیط آن را»<ref>ر.ک: همان، ص‌36</ref>.  
    در ابتدا همچون دیگر علوم به تعریف علم جغرافیا اقدام کرده، می‌نویسد: «بر ارباب دانش مخفی و مستور نماند که جغرافیا علمی را گویند که از او شناخته شود هیئت و شکل کره ارض و وضع آبادی‌های آن و دانستن حالات هر مملکتی از قبیل جبال و انهار و نباتات و اشجار و حیوانات و شناختن حالات مردمان و اطوار ایشان؛ پس باید دانست که صاحبان این فن شکل و هیئت کره ارض را تشبیه به نارنج بسیار بزرگی کرده‌اند که گرد و مدور باشد و هشت هزار میل قطر آن را تحدید کرده و بیست‌وپنج هزار میل محیط آن را»<ref>ر.ک: همان، ص‌36</ref>.  


    سپس زمین را به دو نوع آبی و خاکی تقسیم کرده و بخش خاکی را به به برّ اعظم، مملکت، شبه‌جزیره، تنگه، رأس، کوه، تل، جلگه، دره، میدان و دلتا تقسیم و هریک از این اصطلاحات جغرافیایی هندی را تفسیر کرده است؛ مثلاً چنین گفته که برّ اعظم به قطعه زمین بسیار بزرگی اطلاق می‌شده که مشتمل بر ممالک بسیار باشد و یا تل به قطعه زمینی گفته می‌شده که نسبت به اطراف خود اندک ارتفاعی داشته باشد<ref>ر.ک: همان، ص‌37</ref>.
    سپس زمین را به دو نوع آبی و خاکی تقسیم کرده و بخش خاکی را به به برّ اعظم، مملکت، شبه‌جزیره، تنگه، رأس، کوه، تل، جلگه، دره، میدان و دلتا تقسیم و هریک از این اصطلاحات جغرافیایی هندی را تفسیر کرده است؛ مثلاً چنین گفته که برّ اعظم به قطعه زمین بسیار بزرگی اطلاق می‌شده که مشتمل بر ممالک بسیار باشد و یا تل به قطعه زمینی گفته می‌شده که نسبت به اطراف خود اندک ارتفاعی داشته باشد<ref>ر.ک: همان، ص‌37</ref>.


    نویسنده در بخش دیگری از مباحث با به‌کارگیری اصطلاحات مذکور به تبیین جغرافیای هندوستان می‌پردازد: «مخفی نماند که هیئت مملکت هندوستان مانند شبه‌جزیره است و قسمت جنوبی برّ اعظم آسیاست و شکل تمام مساحت این قطعه مانند دلتاست؛ یعنی مثلث است و این مملکت محدود است به حدود اربعه مسطوره در ذیل حد شمالی، به‌واسطه سلسله کوه هیمالیا به تبت منتهی می‌شود. حد شمالی و غربی آن به کوه سلیمان و کوه هالا منتهی می‌شود که این دو کوه حایلند مابین مملکت هندوستان و افغانستان و بلوچستان»<ref>ر.ک: همان، ص‌39</ref>.
    نویسنده در بخش دیگری از مباحث با به‌کارگیری اصطلاحات مذکور به تبیین جغرافیای هندوستان می‌پردازد: «مخفی نماند که هیئت مملکت هندوستان مانند شبه‌جزیره است و قسمت جنوبی برّ اعظم آسیاست و شکل تمام مساحت این قطعه مانند دلتاست؛ یعنی مثلث است و این مملکت محدود است به حدود اربعه مسطوره در ذیل حد شمالی، به‌واسطه سلسله کوه هیمالیا به تبت منتهی می‌شود. حد شمالی و غربی آن به کوه سلیمان و کوه‌هالا منتهی می‌شود که این دو کوه حایلند مابین مملکت هندوستان و افغانستان و بلوچستان»<ref>ر.ک: همان، ص‌39</ref>.


    نویسنده در این اثر تنها به مباحث جغرافیایی نپرداخته، بلکه از دین و مذهب مردم هندوستان نیز سخن گفته است: «باید دانست که در مملکت هندوستان صاحبان ادیان و مذاهب مختلفه هستند که به‌هیچ‌وجه با یکدیگر در اطوار و قوانین و آیین مذهبی متشابه نیستند. آنچه از اهالی هندوستان که در طرف شمالی کوه بندیاچل ساکنند، آنها را آریه می‌نامند و آنچه در طرف جنوبی بندیاچل سکنی دارند، آنها را دراوری گویند و زبان این دو فرقه هیچ با زبان سنسکریت آمیخته نشده است؛ لهذا بعضی از اهالی هندوستان را اعتقاد این است که اشخاص مذکوره از متوطنین قدیمه مملکت هندوستان است... هنگامی ‌که مسلمانان بر ممالک هندوستان غلبه کردند بسیاری از افاغنه و بلوچ‌ها و اعراب و پارسیان و غیرهم رو به این مملکت نموده، در اضلاع آن اقامت نمودند و اکنون اولاد ایشان در بسیاری از بلاد هند موجودند»<ref>ر.ک: همان، ص‌54</ref>.
    نویسنده در این اثر تنها به مباحث جغرافیایی نپرداخته، بلکه از دین و مذهب مردم هندوستان نیز سخن گفته است: «باید دانست که در مملکت هندوستان صاحبان ادیان و مذاهب مختلفه هستند که به‌هیچ‌وجه با یکدیگر در اطوار و قوانین و آیین مذهبی متشابه نیستند. آنچه از اهالی هندوستان که در طرف شمالی کوه بندیاچل ساکنند، آنها را آریه می‌نامند و آنچه در طرف جنوبی بندیاچل سکنی دارند، آنها را دراوری گویند و زبان این دو فرقه هیچ با زبان سنسکریت آمیخته نشده است؛ لهذا بعضی از اهالی هندوستان را اعتقاد این است که اشخاص مذکوره از متوطنین قدیمه مملکت هندوستان است... هنگامی ‌که مسلمانان بر ممالک هندوستان غلبه کردند بسیاری از افاغنه و بلوچ‌ها و اعراب و پارسیان و غیرهم رو به این مملکت نموده، در اضلاع آن اقامت نمودند و اکنون اولاد ایشان در بسیاری از بلاد هند موجودند»<ref>ر.ک: همان، ص‌54</ref>.


    همچنین این اثر به‌لحاظ مردم‌شناسی و بررسی روحیات و ویژگی‌های اخلاقی و آداب و رسوم مردم قابل توجه است. نویسنده مردم هندوستان را از یک‌سو باهوش و عاطفی دانسته و از سوی دیگر سست‌عنصر، کاهل و راحت‌طلب دانسته است. او ریشه عدم ترقی این مردم را در چند صفت مذموم دانسته است؛ از جمله اینکه اتفاق در رأی ندارند. همچنین پس‌انداز برای روز مبادا نداشته و اهل افراط هستند: «در هیچ امری با یکدیگر متفق الرأی نیستند. دیگر آنکه هیچ‌وقت در خیال اندوختن و ذخیره کردن برای روز نیک و بد نیستند، بلکه اغلب ایشان به اتلاف مال میل مفرطی دارند، خاصه در ایام شادی و غم که بسیاری از وجوه نقد خود را به مصرف می‌رسانند»<ref>ر.ک: همان، ص‌55</ref>.
    همچنین این اثر به‌لحاظ مردم‌شناسی و بررسی روحیات و ویژگی‌های اخلاقی و آداب و رسوم مردم قابل توجه است. نویسنده مردم هندوستان را از یک‌سو باهوش و عاطفی دانسته و از سوی دیگر سست‌عنصر، کاهل و راحت‌طلب دانسته است. او ریشه عدم ترقی این مردم را در چند صفت مذموم دانسته است؛ از جمله اینکه اتفاق در رأی ندارند. همچنین پس‌انداز برای روز مبادا نداشته و اهل افراط هستند: «در هیچ امری با یکدیگر متفق الرأی نیستند. دیگر آنکه هیچ‌وقت در خیال اندوختن و ذخیره کردن برای روز نیک و بد نیستند، بلکه اغلب ایشان به اتلاف مال میل مفرطی دارند، خاصه در ایام شادی و غم که بسیاری از وجوه نقد خود را به مصرف می‌رسانند»<ref>ر.ک: همان، ص‌55</ref>.


    ممانعت از تعلیم و تربیت زنان، از دیگر قوانین ناعادلانه در این کشور بوده است: «دیگر از جمله قوانین اهالی هند یکی این است که زنان خود را به‌هیچ‌وجه تربیت نمی‌کنند و علمی نمی‌آموزند و گویا این رسم در میانه ایشان منسوخ است»<ref>ر.ک: همان، ص‌56</ref>.
    ممانعت از تعلیم و تربیت زنان، از دیگر قوانین ناعادلانه در این کشور بوده است: «دیگر از جمله قوانین اهالی هند یکی این است که زنان خود را به‌هیچ‌وجه تربیت نمی‌کنند و علمی نمی‌آموزند و گویا این رسم در میانه ایشان منسوخ است»<ref>ر.ک: همان، ص‌56</ref>.


    بخش مهمی از مباحث کتاب به بررسی نواحی و ایالت‌های مختلف هندوستان اختصاص یافته است که بنگاله، آسام، پنجاب، ممالک مرکزی، ممالک متعلقه به بمبئی و ممالک در تصرف نواب و راجه‌های هندوستان از جمله این مباحث است<ref>ر.ک: همان، ص‌152-73</ref>.
    بخش مهمی از مباحث کتاب به بررسی نواحی و ایالت‌های مختلف هندوستان اختصاص یافته است که بنگاله، آسام، پنجاب، ممالک مرکزی، ممالک متعلقه به بمبئی و ممالک در تصرف نواب و راجه‌های هندوستان از جمله این مباحث است.<ref>ر.ک: همان، ص‌152-73</ref>.


    هندوستان در زمان نگارش کتاب، در تصرف دول استعماری انگلیس، فرانسه و پرتغال بوده است؛ بدین ‌سبب نویسنده در بخش‌هایی از کتاب به مناطق تحت تصرف هریک اشاره کرده است؛ مثلاً از مناطق تحت تصرف فرانسه و پرتغال این‌گونه یاد می‌کند: «اما شهرهایی که در تصرف دولت فرانسه است، از این قرار است: یکی شهر پاندیچری که پتوچری نیز می‌نامند و دیگری کاری‌کال و...» <ref>ر.ک: همان، ص‌211</ref>.  
    هندوستان در زمان نگارش کتاب، در تصرف دول استعماری انگلیس، فرانسه و پرتغال بوده است؛ بدین ‌سبب نویسنده در بخش‌هایی از کتاب به مناطق تحت تصرف هریک اشاره کرده است؛ مثلاً از مناطق تحت تصرف فرانسه و پرتغال این‌گونه یاد می‌کند: «اما شهرهایی که در تصرف دولت فرانسه است، از این قرار است: یکی شهر پاندیچری که پتوچری نیز می‌نامند و دیگری کاری‌کال و...»<ref>ر.ک: همان، ص‌211</ref>.  


    نویسنده در انتهای کتاب، فهارسی را ارائه کرده که از آن جمله است:
    نویسنده در انتهای کتاب، فهارسی را ارائه کرده که از آن جمله است:
    # فهرست اسامی شهرهای بزرگ هندوستان که در کنار دریا واقع شده و محل لنگرگاه جهازات ارتشی و غیره است.  
    # فهرست اسامی شهرهای بزرگ هندوستان که در کنار دریا واقع شده و محل لنگرگاه جهازات ارتشی و غیره است.  
    # فهرست شهر و بتخانه‌های بزرگی که در هندوستان پرستشگاه بت‌پرستان است که مخصوصاً در ایام سال برای زیارت به آنجا می‌روند.  
    # فهرست شهر و بتخانه‌های بزرگی که در هندوستان پرستشگاه بت‌پرستان است که مخصوصاًً در ایام سال برای زیارت به آنجا می‌روند.  
    # فهرست اسامی مواضعی که انگلیسی‌ها برای تبدیل آب و هوا به آنجا می‌روند.  
    # فهرست اسامی مواضعی که انگلیسی‌ها برای تبدیل آب و هوا به آنجا می‌روند.  
    # فهرست ممالکی که در زمان اکبر شاه در تصرف او بود<ref>ر.ک: همان، ص‌216-214</ref>.
    # فهرست ممالکی که در زمان اکبر شاه در تصرف او بود<ref>ر.ک: همان، ص‌216-214</ref>.




    خط ۶۳: خط ۶۵:
    در اولین صفحه از نسخه خطی، فهرست مطالب ذکر شده است.  
    در اولین صفحه از نسخه خطی، فهرست مطالب ذکر شده است.  


    ==پانویس ==
    ==پانویس==
    <references/>
    <references/>
    خط ۶۹: خط ۷۱:
    مقدمه و متن کتاب.  
    مقدمه و متن کتاب.  
       
       
    == وابسته‌ها ==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
     
    [[ترجمه احوال روس و افغانستان و هندوستان]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
     
    [[تاریخ هند]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
     
    [[جامع التواریخ (تاریخ هند و سند و کشمیر)]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
     
    [[تشیع در هند]]
     
    [[مطلع انوار: احوال دانشوران شیعه پاکستان و هند]]
       
       
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:قربانی-باقی زاده]]
    [[رده:سال97-1تیر الی31]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۱:۳۶

    ‏ترجمه جغرافیای هند
    ترجمه جغرافیای هند
    پدیدآورانشیرازی، حسین (نویسنده) حسینی اشکوری، صادق (گردآورنده)
    ناشرمجمع ذخائر اسلامى
    مکان نشرایران - قم
    سال نشرمجلد1: 1392ش , 2014م ,
    موضوعهند - جغرافيا
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    ترجمه جغرافیای هند، اثر سید حسین شیرازی، معروف به مترجم هندی (مترجم دربار ظل‌السلطان، فرزند ارشد ناصرالدین شاه قاجار (درگذشته 1336ق))، از مجموعه گنجینه‌های خطی در شناخت جغرافیا، فرهنگ، آداب و رسوم هند است. این اثر به کوشش سید صادق حسینی اشکوری تهیه شده است.

    ساختار

    کتاب، مشتمل بر مقدمه محقق، دیباچه مؤلف و تصویر نسخه خطی است.

    گزارش محتوا

    این اثر با جدولی قریب به سی صفحه مشتمل بر معرفی شهرها، مناطق، کوه‌ها، رودخانه‌ها، زبان‌ها و طوایف هندوستان به‌ترتیب حروف الفبا آغاز شده است؛ به‌عنوان مثال احمدآباد شهری در شمالی بمبئی، آبو، کوهی در راجپوتانه و بیلگوند، طایفه‌ای از مسلمانان معرفی شده است.[۱].

    نویسنده در دیباچه کتاب ضمن اشاره به تشکیل مجمعی در زمان ناصرالدین شاه اشاره کرده که او با عضویت در آن به ترجمه تاریخ و جغرافیای هندوستان از کتب معتبره اقدام کرده است: «... این دعاگوی دولت ابد‌آیت، اقل‌السادات سید حسین الحسینی بن المرحوم سید رضا الشیرازی - طاب ثراه - را ستاره یار و بخت بیدار شده، به عضویت قبول و در این فرخنده مجمع، اذن دخول یافت و به ترجمه کتب و روزنامه‌های هندی مشغول شد. بنابراین از تکالیف عمده خود دانست که جغرافیا و تاریخ هندوستان را از کتب معتبره این مملکت ترجمه و با تحقیقات وافیه در دو مجلد مدون نماید، تا هرگاه سخن از هند رود و گفتگو از نواحی و اضلاع آن شود، به‌واسطه این تمهید مقدمه، در آن سخن به چشم بصیرت بینند و به صدر حقیقت نشینند»[۲].

    سپس به ترجمه علم جغرافیا پرداخته و ترجمه علم تاریخ را به بعد موکول کرده است.[۳].

    در ابتدا همچون دیگر علوم به تعریف علم جغرافیا اقدام کرده، می‌نویسد: «بر ارباب دانش مخفی و مستور نماند که جغرافیا علمی را گویند که از او شناخته شود هیئت و شکل کره ارض و وضع آبادی‌های آن و دانستن حالات هر مملکتی از قبیل جبال و انهار و نباتات و اشجار و حیوانات و شناختن حالات مردمان و اطوار ایشان؛ پس باید دانست که صاحبان این فن شکل و هیئت کره ارض را تشبیه به نارنج بسیار بزرگی کرده‌اند که گرد و مدور باشد و هشت هزار میل قطر آن را تحدید کرده و بیست‌وپنج هزار میل محیط آن را»[۴].

    سپس زمین را به دو نوع آبی و خاکی تقسیم کرده و بخش خاکی را به به برّ اعظم، مملکت، شبه‌جزیره، تنگه، رأس، کوه، تل، جلگه، دره، میدان و دلتا تقسیم و هریک از این اصطلاحات جغرافیایی هندی را تفسیر کرده است؛ مثلاً چنین گفته که برّ اعظم به قطعه زمین بسیار بزرگی اطلاق می‌شده که مشتمل بر ممالک بسیار باشد و یا تل به قطعه زمینی گفته می‌شده که نسبت به اطراف خود اندک ارتفاعی داشته باشد[۵].

    نویسنده در بخش دیگری از مباحث با به‌کارگیری اصطلاحات مذکور به تبیین جغرافیای هندوستان می‌پردازد: «مخفی نماند که هیئت مملکت هندوستان مانند شبه‌جزیره است و قسمت جنوبی برّ اعظم آسیاست و شکل تمام مساحت این قطعه مانند دلتاست؛ یعنی مثلث است و این مملکت محدود است به حدود اربعه مسطوره در ذیل حد شمالی، به‌واسطه سلسله کوه هیمالیا به تبت منتهی می‌شود. حد شمالی و غربی آن به کوه سلیمان و کوه‌هالا منتهی می‌شود که این دو کوه حایلند مابین مملکت هندوستان و افغانستان و بلوچستان»[۶].

    نویسنده در این اثر تنها به مباحث جغرافیایی نپرداخته، بلکه از دین و مذهب مردم هندوستان نیز سخن گفته است: «باید دانست که در مملکت هندوستان صاحبان ادیان و مذاهب مختلفه هستند که به‌هیچ‌وجه با یکدیگر در اطوار و قوانین و آیین مذهبی متشابه نیستند. آنچه از اهالی هندوستان که در طرف شمالی کوه بندیاچل ساکنند، آنها را آریه می‌نامند و آنچه در طرف جنوبی بندیاچل سکنی دارند، آنها را دراوری گویند و زبان این دو فرقه هیچ با زبان سنسکریت آمیخته نشده است؛ لهذا بعضی از اهالی هندوستان را اعتقاد این است که اشخاص مذکوره از متوطنین قدیمه مملکت هندوستان است... هنگامی ‌که مسلمانان بر ممالک هندوستان غلبه کردند بسیاری از افاغنه و بلوچ‌ها و اعراب و پارسیان و غیرهم رو به این مملکت نموده، در اضلاع آن اقامت نمودند و اکنون اولاد ایشان در بسیاری از بلاد هند موجودند»[۷].

    همچنین این اثر به‌لحاظ مردم‌شناسی و بررسی روحیات و ویژگی‌های اخلاقی و آداب و رسوم مردم قابل توجه است. نویسنده مردم هندوستان را از یک‌سو باهوش و عاطفی دانسته و از سوی دیگر سست‌عنصر، کاهل و راحت‌طلب دانسته است. او ریشه عدم ترقی این مردم را در چند صفت مذموم دانسته است؛ از جمله اینکه اتفاق در رأی ندارند. همچنین پس‌انداز برای روز مبادا نداشته و اهل افراط هستند: «در هیچ امری با یکدیگر متفق الرأی نیستند. دیگر آنکه هیچ‌وقت در خیال اندوختن و ذخیره کردن برای روز نیک و بد نیستند، بلکه اغلب ایشان به اتلاف مال میل مفرطی دارند، خاصه در ایام شادی و غم که بسیاری از وجوه نقد خود را به مصرف می‌رسانند»[۸].

    ممانعت از تعلیم و تربیت زنان، از دیگر قوانین ناعادلانه در این کشور بوده است: «دیگر از جمله قوانین اهالی هند یکی این است که زنان خود را به‌هیچ‌وجه تربیت نمی‌کنند و علمی نمی‌آموزند و گویا این رسم در میانه ایشان منسوخ است»[۹].

    بخش مهمی از مباحث کتاب به بررسی نواحی و ایالت‌های مختلف هندوستان اختصاص یافته است که بنگاله، آسام، پنجاب، ممالک مرکزی، ممالک متعلقه به بمبئی و ممالک در تصرف نواب و راجه‌های هندوستان از جمله این مباحث است.[۱۰].

    هندوستان در زمان نگارش کتاب، در تصرف دول استعماری انگلیس، فرانسه و پرتغال بوده است؛ بدین ‌سبب نویسنده در بخش‌هایی از کتاب به مناطق تحت تصرف هریک اشاره کرده است؛ مثلاً از مناطق تحت تصرف فرانسه و پرتغال این‌گونه یاد می‌کند: «اما شهرهایی که در تصرف دولت فرانسه است، از این قرار است: یکی شهر پاندیچری که پتوچری نیز می‌نامند و دیگری کاری‌کال و...»[۱۱].

    نویسنده در انتهای کتاب، فهارسی را ارائه کرده که از آن جمله است:

    1. فهرست اسامی شهرهای بزرگ هندوستان که در کنار دریا واقع شده و محل لنگرگاه جهازات ارتشی و غیره است.
    2. فهرست شهر و بتخانه‌های بزرگی که در هندوستان پرستشگاه بت‌پرستان است که مخصوصاًً در ایام سال برای زیارت به آنجا می‌روند.
    3. فهرست اسامی مواضعی که انگلیسی‌ها برای تبدیل آب و هوا به آنجا می‌روند.
    4. فهرست ممالکی که در زمان اکبر شاه در تصرف او بود[۱۲].


    وضعیت کتاب

    در اولین صفحه از نسخه خطی، فهرست مطالب ذکر شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: متن کتاب، ص‌3 و 4 و7
    2. ر.ک: همان، ص‌35
    3. ر.ک: همان، ص‌36
    4. ر.ک: همان، ص‌36
    5. ر.ک: همان، ص‌37
    6. ر.ک: همان، ص‌39
    7. ر.ک: همان، ص‌54
    8. ر.ک: همان، ص‌55
    9. ر.ک: همان، ص‌56
    10. ر.ک: همان، ص‌152-73
    11. ر.ک: همان، ص‌211
    12. ر.ک: همان، ص‌216-214

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها