منشی قمی، احمد بن حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'هـ.ق' به 'ق')
    جز (جایگزینی متن - 'قمی (ابهام زدایی)' به 'قمی (ابهام‌زدایی)')
     
    (۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    <div class="wikiInfo">
    [[پرونده:NUR02143.jpg|بندانگشتی|منشی قمی، احمد بن حسین‏]]
    [[پرونده:NUR02143.jpg|بندانگشتی|منشی قمی، احمد بن حسین‏]]
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    |-
    |-
    ! نام!! data-type='authorName'|منشی قمی، احمد بن حسین‏
    ! نام!! data-type="authorName" |منشی قمی، احمد بن حسین‏
    |-
    |-
    |نام های دیگر  
    |نام‌های دیگر  
    |data-type='authorOtherNames'| ق‍اض‍ی‌ م‍ی‍ر اح‍م‍د م‍ن‍ش‍ی‌ ق‍م‍ی
    | data-type="authorOtherNames" | ق‍اض‍ی‌ م‍ی‍ر اح‍م‍د م‍ن‍ش‍ی‌ ق‍م‍ی


    ق‍م‍ی‌، اح‍م‍د ب‍ن‌ ح‍س‍ی‍ن‌
    ق‍م‍ی‌، اح‍م‍د ب‍ن‌ ح‍س‍ی‍ن‌
    خط ۲۱: خط ۲۱:
    |-
    |-
    |نام پدر  
    |نام پدر  
    |data-type='authorfatherName'|
    | data-type="authorfatherName" |حسین
    |-
    |-
    |متولد  
    |متولد  
    |data-type='authorbirthDate'|925 هـ.ش
    | data-type="authorbirthDate" |925 ش  
    |-
    |-
    |محل تولد
    |محل تولد
    |data-type='authorBirthPlace'|
    | data-type="authorBirthPlace" |قم
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    |data-type='authorDeathDate'|985 هـ.ش یا 1015 ق
    | data-type="authorDeathDate" |985 ش یا 1015 ق
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    |data-type='authorTeachers'|
    | data-type="authorTeachers" |شرف‌الدین حسین پدرش
     
    [[میر سید احمد حسینى مشهدى]]
     
    [[شاه محمود زرین قلم]]
     
    [[مالک دیلمى]]
     
    [[کمال سبزوارى]]
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    |data-type='authorWritings'|
    | data-type="authorWritings" |[[خلاصه التواریخ]]
    |-class='articleCode'
    |- class="articleCode"
    |کد مؤلف
    |کد مؤلف
    |data-type='authorCode'|AUTHORCODE2143AUTHORCODE
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE02143AUTHORCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>
    {{کاربردهای دیگر|قمی (ابهام‌زدایی)}}
    {{کاربردهای دیگر|منشی‌ (ابهام زدایی)}}


    '''احمد بن حسین منشی قمى''' (925-985ش)، مشهور به میرمنشى قمى ابراهیمى، از مورخان و تذکره نگاران برجسته‌ى دوره‌ى صفوى، نویسنده دو کتاب او [[خلاصة التواريخ|خلاصة التواریخ]] و [[گلستان هنر]]


    == مؤلف شناسى اجمالى ==
    == خاندان ==
    وى در دو اثر مزبور نام و نسب خود را بیش از این ننگاشته است، لیکن در بیاض نواده‌ى او صفى‌الدین که خود آن را «خلاصة البلدان» نام داده است، مشجره‌اى به عنوان نسب نامه وى تا امام چهارم نقل مى‌شود. او مى‌گوید، این مشجره که اصل آن در این دودمان است با استفاده و استناد به کتاب‌هاى عمدة الطالب جمال‌الدین احمد بن عنبه حسنى و سر النسب ابونصر بخارى و دیوان النسب و عنوان الحسب امیر عبدالقادر نسابه و بحر المحیط سید رضى‌الدین محمد نقیب و بیان الانساب ابوالغیث احمد بن محمد بن عیسى حسنى نسابه و مبسوط شیخ فخرالدین تنظیم شده و على بن عبدالحسین نسابه سرکشیک آستانه مقدس کربلا و شیخ احمد نسابه خدمتگزار مدینه مشرفه و شیخ نورالدین محمد نسابه و محمد بن معتب حسینى بر آن گواهى نوشته‌اند.


    در آن مشجره نام پدران او تا امام چهارم چنین قلمداد شده بوده است:


    قاضى احمد قمى از مورخان و تذكره نگاران برجسته‌ى دوره‌ى صفوى، و دو كتاب او خلاصة التواريخ و گلستان هنر از بهترين و سودمندترين آثار شناخته شده‌ى آن روزگار است. با وجود اين شگفت آن كه خود ناشناخته و فوائد، اهميت و ارزش آثارش بر مؤلفان و دانشمندان پس از او پوشيده مانده و تنها در نيم قرن اخير است كه پس از نشر ترجمه‌هاى روسى و انگليسى گلستان هنر و چاپ بخشى از خلاصة التواريخ نام او بار ديگر بر سر زبان و قلم افتاده، و آثار وى پيس از گذشت نزديك به چهار صدر سال از توجه و عنايت هموطنان و هم زبانانش برخوردار مى‌گردد.
    میرنظام‌الدین احمد مشهور به قاضى فرزند میر شرف‌الدین حسین مشهور به میرمنشى فرزند میر سید احمد فرزند سید نعیم‌الدین فرزند میر نعمت‌الله فرزند زین‌الدین على فرزند جمال‌الدین على فرزند میر سیدحسن مستجاب الدعوه فرزند سید رضى‌الدین محمد آوى فرزند سید شمس‌الدین محمد فرزند حسین فرزند على فرزند محمد فرزند زید فرزند داعى فرزند زید فرزند على فرزند ابومحمدحسن کرفه فرزند ابوالحسین على برطله فرزند حسین فرزند على فرزند عمر نقیب فرزند حسن افطن فرزند على اصغر فرزند امام زین‌العابدین.


    قاضى احمد بن شرف‌الدين حسين حسينى، مشهور به ميرمنشى قمى ابراهيمى. وى در دو اثر مزبور نام و نسب خو را بيش از اين ننگاشته است، ليكن در بياض نواده‌ى او صفى‌الدين كه خود آن را «خلاصة البلدان» نام داده است، مشجره‌اى به عنوان نسب نامه وى تا امام چهارم نقل مى‌شود. او مى‌گويد، اين مشجره كه اصل آن در اين دودمان است با استفاده و استناد به كتاب‌هاى عمدة الطالب جمال‌الدين احمد بن عنبه حسنى و سر النسب ابونصر بخارى و ديوان النسب و عنوان الحسب امير عبدالقادر نسابه و بحر المحيط سيد رضى‌الدين محمد نقيب و بيان الانساب ابوالغيث احمد بن محمد بن عيسى حسنى نسابه و مبسوط شيخ فخرالدين تنظيم شده و على بن عبدالحسين نسابه سركشيك آستانه مقدس كربلا و شيخ احمد نسابه خدمتگزار مدينه مشرفه و شيخ نورالدين محمد نسابه و محمد بن معتب حسينى بر آن گواهى نوشته‌اند.
    == ولادت ==
    قاضى احمد بن شرف‌الدین حسین حسینى سحرگاهان روز پنج شنبه هفدهم ربیع‌الاول سال 953 در قم دیده به جهان گشود.  


    در آن مشجره نام پدران او تا امام چهارم چنين قلمداد شده بوده است:
    ایام کودکی و بخشی از دوران نوجوانی میراحمد در شهر مقدس قم و در ایام حکومت شاه طهماسب صفوی سپری گشت. شرف‌الدین حسین، کمال کوشش را در تربیت او بکار برد و اهتمامش بر این بود که احمد شخصی صالح و فرزانه شود. اشتیاق به دانش‌اندوزی و راهنمایی‌های پدر فاضل، موجب گردید تا سید احمد به خوبی در همین سنین، مقدمات زبان و ادبیات فارسی و عربی و برخی علوم دیگر را با موفقیت بیآموزد.


    ميرنظام‌الدين احمد مشهور به قاضى فرزند مير شرف‌الدين حسين مشهور به ميرمنشى فرزند مير سيد احمد فرزند سيد نعيم‌الدين فرزند مير نعمت‌الله فرزند زين‌الدين على فرزند جمال‌الدين على فرزند مير سيدحسن مستجاب الدعوه فرزند سيد رضى‌الدين محمد آوى فرزند سيد شمس‌الدين محمد فرزند حسين فرزند على فرزند محمد فرزند زيد فرزند داعى فرزند زيد فرزند على فرزند ابومحمدحسن كرفه فرزند ابوالحسين على برطله فرزند حسين فرزند على فرزند عمر نقيب فرزند حسن افطن فرزند على اصغر فرزند امام زين‌العابدين.
    == تحصیلات ==


    قاضى سحرگاهان روز پنج شنبه هفدهم ربيع‌الاول سال 953 در قم ديده به جهان گشود. در سال 964 در يازده سالگى همراه پدر خود به مشهد رفت و مدت بيست سال در آن شهر بود، طبعا در دو نوبت كه پدرش يك بار به وزارت ابراهيم ميرزا و بار ديگر به وزارت خراسان منصوب گرديد و خود در جايى از گلستان هنر از اين دو نوبت ياد مى‌كند. او مى‌گويد كه در اين اقامت در درگاه ابراهيم ميرزا صفوى نشو و نما يافته و به مطالعه اشتغال داشته و مشق تعليم خط از استادان خط همچون مير سيد احمد حسينى مشهدى و مولانا شاه محمود زرين قلم و مالك ديلمى مى‌گرفته است. در همان جا به سال 965 شيخ كمال سبزوارى را نيز كه از استادان خط بود، ديدار كرد. او رسم پيچك از رسوم فنون نقاشى و كتاب سازى را از مولانا على اصغر كاشانى پدر آقا رضا مصور فرا گرفته بود.
    === سفر به مشهد ===
    در سال 964 در یازده سالگى همراه پدر خود به مشهد رفت و مدت بیست سال در آن شهر بود، طبعا در دو نوبت که پدرش یک بار به وزارت ابراهیم میرزا و بار دیگر به وزارت خراسان منصوب گردید و خود در جایى از گلستان هنر از این دو نوبت یاد مى‌کند. او مى‌گوید که در این اقامت در درگاه ابراهیم میرزا صفوى نشو و نما یافته و به مطالعه اشتغال داشته و مشق تعلیم خط از استادان خط همچون [[میر سید احمد حسینى مشهدى]] و مولانا [[شاه محمود زرین قلم]] و [[مالک دیلمى]] مى‌گرفته است. در همان جا به سال 965 شیخ [[کمال سبزوارى]] را نیز که از استادان خط بود، دیدار کرد. او رسم پیچک از رسوم فنون نقاشى و کتاب سازى را از مولانا على اصغر کاشانى پدر آقا رضا مصور فرا گرفته بود.


    در سال 974 سفرى به زيارت اعتاب مقدس عراق رفت و در بغداد در خدمت سلطان سليمان عثمانى، مصلح‌الدين لارى مورخ و اديب اين قرن را ديدار نمود. در سال 978 در قم بوده و نسخه‌اى از الدلائل البرهانيه [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] را در آنجا به خط خود نگاشته كه آن نسخه اكنون در دست است، در دوره‌ى شاه اسماعيل دوم از جانب او به پيروى تاريخ نگاران و نگارش خلاصة التواريخ مامور شد.
    === سفر به عتبات عالیات ===
    در سال 974 سفرى به زیارت اعتاب مقدس عراق رفت و در بغداد در خدمت سلطان سلیمان عثمانى، مصلح‌الدین لارى مورخ و ادیب این قرن را دیدار نمود. در سال 978 در قم بوده و نسخه‌اى از الدلائل البرهانیه [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] را در آنجا به خط خود نگاشته که آن نسخه اکنون در دست است، در دوره‌ى شاه اسماعیل دوم از جانب او به پیروى تاریخ نگاران و نگارش خلاصة التواریخ مامور شد.


    او پيش از سال 987 وزارت شاه غازى مستوفى‌الممالك داشت و از آن سمت بركنار شده بود و در روز چهارشنبه 4 ع 2-987 وزارت اردوعذى خليفه و مميز بلوكات بدو واگذار گرديد.
    او پیش از سال 987 وزارت شاه غازى مستوفى‌الممالک داشت و از آن سمت برکنار شده بود و در روز چهارشنبه 4 ع 2-987 وزارت اردوعذى خلیفه و ممیز بلوکات بدو واگذار گردید.


    در سال 988 سفر به تبريز رفته و در آنجا با مولانا على بيك از خوش نويسان آن شهر ديدار نموده است. در اوائل ذيحجه سال 989 استيفاى دفتر شرعيات و وزارت ديوان صدارت به او واگذار شد. در لوى ئيل 991 در معسكر همايون ملازم ركاب ظفر انتساب بود و به سعادت زيارت مشهد مقدس سرافراز شد. در سال 993 در پاى علم نصرت اثر به خواندن سوره '''«انا فتحنا»''' و ادعيه ماثور مواظبت مى‌نمود. در سال 994 وزير قم بود و در حمله مرتضى قلى‌خان به اين شهر مقاومت نمود و خود شخصا از دروب اين شهر و نارين قلعه آن محافظت و دفاع مى‌كرد. در سال 998 جسد امير شمس‌الدين محمد صدر را كه در امام‌زاده قاسم به رسم امانت نهاده بودند، به قم برد و در آستانه آنجا نزديك حرم به خاک سپرد.
    === سفر به تبریز ===
    در سال 988 سفر به تبریز رفته و در آنجا با مولانا على بیک از خوش نویسان آن شهر دیدار نموده است. در اوائل ذیحجه سال 989 استیفاى دفتر شرعیات و وزارت دیوان صدارت به او واگذار شد. در لوى ئیل 991 در معسکر همایون ملازم رکاب ظفر انتساب بود و به سعادت زیارت مشهد مقدس سرافراز شد. در سال 993 در پاى علم نصرت اثر به خواندن سوره '''«انا فتحنا»''' و ادعیه ماثور مواظبت مى‌نمود.  


    در ج1 ص999 مجلد پنجم خلاصة التواريخ خود را به نام شاه عباس به پايان برد. به اين اميد كه وقايع پس از آن را «روز به روز در ملازمت ركاب ظفر انتساب» در تاريخى على حده و مجلدى تازه بنگارد. در همين سال‌ها و پيش از آن به تدوين مجمع‌الشعراى خود اشتغال داشت و هنوز كار آن را به پايان نبرده بود، در ياداشت روز يكشنبه 9 ذيحجه 1004 پس از دو سال گرفتارى در اردو آرزوى ديدار وطن مالوف و فرزند و خويشان خود را داشت. در روز جمعه 4 صفر 1005 به پى بوس نواب اعلى مشرف گرديد و منصب كلانترى گرفت. در پيرامون آغاز سال قميرى 1007 به سعايت مير صدرالدين محمد فرزند ميرزا شرف جهان قزوينى از خدمت ديوانى بركنار شده و به قم رفت و در ماه صفر همان سال با امير ابوالولى انجو درون روضه منور آستانه قم ديدار و گفتگو كرد. در محرم 1015 در قزوين بوده و آنجا با مولانا محمدامين عقيلى اردبيلى ديدار نموده است.
    === وزیر قم ===
    در سال 994 وزیر قم بود و در حمله مرتضى قلى‌خان به این شهر مقاومت نمود و خود شخصا از دروب این شهر و نارین قلعه آن محافظت و دفاع مى‌کرد. در سال 998 جسد امیر شمس‌الدین محمد صدر را که در امام‌زاده قاسم به رسم امانت نهاده بودند، به قم برد و در آستانه آنجا نزدیک حرم به خاک سپرد.


    باز هم از جستجو در دو اثر مشهور او نكاتى ديگر در باب وى دانسته مى‌شود: او در هنگام نگارش گلستان هنر خود به واسطه انقلاب زمان و حوادث دوران و ناسازگارى چرخ بوقلمون بسيارى از مسودات و مرقعات و قطعات خطوط استادان فن را از دست داده بود.
    در ج1 ص999 مجلد پنجم خلاصة التواریخ خود را به نام شاه عباس به پایان برد. به این امید که وقایع پس از آن را «روز به روز در ملازمت رکاب ظفر انتساب» در تاریخى على حده و مجلدى تازه بنگارد. در همین سال‌ها و پیش از آن به تدوین مجمع‌الشعراى خود اشتغال داشت و هنوز کار آن را به پایان نبرده بود، در یاداشت روز یکشنبه 9 ذیحجه 1004 پس از دو سال گرفتارى در اردو آرزوى دیدار وطن مالوف و فرزند و خویشان خود را داشت. در روز جمعه 4 صفر 1005 به پى بوس نواب اعلى مشرف گردید و منصب کلانترى گرفت. در پیرامون آغاز سال قمیرى 1007 به سعایت میر صدرالدین محمد فرزند میرزا شرف جهان قزوینى از خدمت دیوانى برکنار شده و به قم رفت و در ماه صفر همان سال با امیر ابوالولى انجو درون روضه منور آستانه قم دیدار و گفتگو کرد.  


    اسكندر بيك منشى نگارنده‌ى عالم آراى عباسى شاگرد او بوده و به دست او پرورده شده است.
    در محرم 1015 در قزوین بوده و آنجا با مولانا محمدامین عقیلى اردبیلى دیدار نموده است.  و در این سفر از فیض ملاقات و درک محضر [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]] بهره‌مند گشت و به درک اجازه روایت از جانب او نایل شد. از این تاریخ به بعد، از شرح زندگی قاضی احمد قمی ‌‌خبری در دست نیست.


    قاضى تخت جمشيد را در مرودشت شيراز ديده و خط سلطان على فرزند خليل ميرزا فرزند اوزون حسن را در آنجا ديده است.
    باز هم از جستجو در دو اثر مشهور او نکاتى دیگر در باب وى دانسته مى‌شود: او در هنگام نگارش گلستان هنر خود به واسطه انقلاب زمان و حوادث دوران و ناسازگارى چرخ بوقلمون بسیارى از مسودات و مرقعات و قطعات خطوط استادان فن را از دست داده بود.


    زمانى نيز گويا يزد بوده و احكام و اسناد مشايخ و موالى آن جا را در همان شهر ديدار نموده است.
    اسکندر بیک منشى نگارنده‌ى عالم آراى عباسى شاگرد او بوده و به دست او پرورده شده است.


    نسخه‌اى از مصنف شريف كه تحرير آن را به امام حسن مجتبى پيشواى دوم نسبت مى‌داده‌اند، در كتابخانه‌ى شاه طهماسب به نظر او رسيده بود. در خلاصة التواريخ (ص 50 نسخه خطى‌ش 6570 كتابخانه‌ى مركزى دانشگاه) روايتى را كه از [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهاءالدين عاملى]] در موضوع پديدار شدن صفويان و قيام شاه اسماعيل شنيده است، نقل مى‌كند.
    قاضى تخت جمشید را در مرودشت شیراز دیده و خط سلطان على فرزند خلیل میرزا فرزند اوزون حسن را در آنجا دیده است.


    == آثار==
    زمانى نیز گویا یزد بوده و احکام و اسناد مشایخ و موالى آن جا را در همان شهر دیدار نموده است.


    نسخه‌اى از مصنف شریف که تحریر آن را به امام حسن مجتبى پیشواى دوم نسبت مى‌داده‌اند، در کتابخانه‌ى شاه طهماسب به نظر او رسیده بود. در خلاصة التواریخ (ص 50 نسخه خطى‌ش 6570 کتابخانه‌ى مرکزى دانشگاه) روایتى را که از [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهاءالدین عاملى]] در موضوع پدیدار شدن صفویان و قیام شاه اسماعیل شنیده است، نقل مى‌کند.


    1- خلاصة التواريخ
    == آثار==
     
    2- گلستان هنر
     
    3- تذكرة مجمع الشعرا
     
    4- جمع الخيار
     
    5- منتخب الوزراء
     
    6- ديوان ابراهيم ميرزا صفوى
     
    7- ديوان اشعار خود او


    8- رساله در احوال و مفاخر و مناقب شهر قم
    {{ستون-شروع|2}}


    9- نامه‌اى به يكى از فضلا زادگان جاسب قم
    # خلاصة التواریخ
    # گلستان هنر
    # تذکرة مجمع الشعرا
    # جمع الخیار
    # منتخب الوزراء
    # دیوان ابراهیم میرزا صفوى
    # دیوان اشعار خود او
    # رساله در احوال و مفاخر و مناقب شهر قم
    # نامه‌اى به یکى از فضلا زادگان جاسب قم
    {{پایان}}


    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    == وابسته‌ها ==
    [[خلاصه التواریخ]]  
    [[خلاصه التواریخ]]  


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:تیر (1400)]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۳:۰۷

    منشی قمی، احمد بن حسین‏
    نام منشی قمی، احمد بن حسین‏
    نام‌های دیگر ق‍اض‍ی‌ م‍ی‍ر اح‍م‍د م‍ن‍ش‍ی‌ ق‍م‍ی

    ق‍م‍ی‌، اح‍م‍د ب‍ن‌ ح‍س‍ی‍ن‌

    ق‍م‍ی‌، ق‍اض‍ی‌ اح‍م‍د

    م‍ن‍ش‍ی‌ ق‍م‍ی‌، ق‍اض‍ی‌ م‍ی‍ر اح‍م‍د

    م‍ن‍ش‍ی‌ ق‍م‍ی‌، م‍ی‍ر اح‍م‍د

    م‍ی‍ر اح‍م‍د م‍ن‍ش‍ی‌ ق‍م‍ی‌

    حسینی قمی، قاضی احمد بن شرف‌الدین حسین

    نام پدر حسین
    متولد 925 ش
    محل تولد قم
    رحلت 985 ش یا 1015 ق
    اساتید شرف‌الدین حسین پدرش

    میر سید احمد حسینى مشهدى

    شاه محمود زرین قلم

    مالک دیلمى

    کمال سبزوارى

    برخی آثار خلاصه التواریخ
    کد مؤلف AUTHORCODE02143AUTHORCODE

    احمد بن حسین منشی قمى (925-985ش)، مشهور به میرمنشى قمى ابراهیمى، از مورخان و تذکره نگاران برجسته‌ى دوره‌ى صفوى، نویسنده دو کتاب او خلاصة التواریخ و گلستان هنر

    خاندان

    وى در دو اثر مزبور نام و نسب خود را بیش از این ننگاشته است، لیکن در بیاض نواده‌ى او صفى‌الدین که خود آن را «خلاصة البلدان» نام داده است، مشجره‌اى به عنوان نسب نامه وى تا امام چهارم نقل مى‌شود. او مى‌گوید، این مشجره که اصل آن در این دودمان است با استفاده و استناد به کتاب‌هاى عمدة الطالب جمال‌الدین احمد بن عنبه حسنى و سر النسب ابونصر بخارى و دیوان النسب و عنوان الحسب امیر عبدالقادر نسابه و بحر المحیط سید رضى‌الدین محمد نقیب و بیان الانساب ابوالغیث احمد بن محمد بن عیسى حسنى نسابه و مبسوط شیخ فخرالدین تنظیم شده و على بن عبدالحسین نسابه سرکشیک آستانه مقدس کربلا و شیخ احمد نسابه خدمتگزار مدینه مشرفه و شیخ نورالدین محمد نسابه و محمد بن معتب حسینى بر آن گواهى نوشته‌اند.

    در آن مشجره نام پدران او تا امام چهارم چنین قلمداد شده بوده است:

    میرنظام‌الدین احمد مشهور به قاضى فرزند میر شرف‌الدین حسین مشهور به میرمنشى فرزند میر سید احمد فرزند سید نعیم‌الدین فرزند میر نعمت‌الله فرزند زین‌الدین على فرزند جمال‌الدین على فرزند میر سیدحسن مستجاب الدعوه فرزند سید رضى‌الدین محمد آوى فرزند سید شمس‌الدین محمد فرزند حسین فرزند على فرزند محمد فرزند زید فرزند داعى فرزند زید فرزند على فرزند ابومحمدحسن کرفه فرزند ابوالحسین على برطله فرزند حسین فرزند على فرزند عمر نقیب فرزند حسن افطن فرزند على اصغر فرزند امام زین‌العابدین.

    ولادت

    قاضى احمد بن شرف‌الدین حسین حسینى سحرگاهان روز پنج شنبه هفدهم ربیع‌الاول سال 953 در قم دیده به جهان گشود.

    ایام کودکی و بخشی از دوران نوجوانی میراحمد در شهر مقدس قم و در ایام حکومت شاه طهماسب صفوی سپری گشت. شرف‌الدین حسین، کمال کوشش را در تربیت او بکار برد و اهتمامش بر این بود که احمد شخصی صالح و فرزانه شود. اشتیاق به دانش‌اندوزی و راهنمایی‌های پدر فاضل، موجب گردید تا سید احمد به خوبی در همین سنین، مقدمات زبان و ادبیات فارسی و عربی و برخی علوم دیگر را با موفقیت بیآموزد.

    تحصیلات

    سفر به مشهد

    در سال 964 در یازده سالگى همراه پدر خود به مشهد رفت و مدت بیست سال در آن شهر بود، طبعا در دو نوبت که پدرش یک بار به وزارت ابراهیم میرزا و بار دیگر به وزارت خراسان منصوب گردید و خود در جایى از گلستان هنر از این دو نوبت یاد مى‌کند. او مى‌گوید که در این اقامت در درگاه ابراهیم میرزا صفوى نشو و نما یافته و به مطالعه اشتغال داشته و مشق تعلیم خط از استادان خط همچون میر سید احمد حسینى مشهدى و مولانا شاه محمود زرین قلم و مالک دیلمى مى‌گرفته است. در همان جا به سال 965 شیخ کمال سبزوارى را نیز که از استادان خط بود، دیدار کرد. او رسم پیچک از رسوم فنون نقاشى و کتاب سازى را از مولانا على اصغر کاشانى پدر آقا رضا مصور فرا گرفته بود.

    سفر به عتبات عالیات

    در سال 974 سفرى به زیارت اعتاب مقدس عراق رفت و در بغداد در خدمت سلطان سلیمان عثمانى، مصلح‌الدین لارى مورخ و ادیب این قرن را دیدار نمود. در سال 978 در قم بوده و نسخه‌اى از الدلائل البرهانیه علامه حلى را در آنجا به خط خود نگاشته که آن نسخه اکنون در دست است، در دوره‌ى شاه اسماعیل دوم از جانب او به پیروى تاریخ نگاران و نگارش خلاصة التواریخ مامور شد.

    او پیش از سال 987 وزارت شاه غازى مستوفى‌الممالک داشت و از آن سمت برکنار شده بود و در روز چهارشنبه 4 ع 2-987 وزارت اردوعذى خلیفه و ممیز بلوکات بدو واگذار گردید.

    سفر به تبریز

    در سال 988 سفر به تبریز رفته و در آنجا با مولانا على بیک از خوش نویسان آن شهر دیدار نموده است. در اوائل ذیحجه سال 989 استیفاى دفتر شرعیات و وزارت دیوان صدارت به او واگذار شد. در لوى ئیل 991 در معسکر همایون ملازم رکاب ظفر انتساب بود و به سعادت زیارت مشهد مقدس سرافراز شد. در سال 993 در پاى علم نصرت اثر به خواندن سوره «انا فتحنا» و ادعیه ماثور مواظبت مى‌نمود.

    وزیر قم

    در سال 994 وزیر قم بود و در حمله مرتضى قلى‌خان به این شهر مقاومت نمود و خود شخصا از دروب این شهر و نارین قلعه آن محافظت و دفاع مى‌کرد. در سال 998 جسد امیر شمس‌الدین محمد صدر را که در امام‌زاده قاسم به رسم امانت نهاده بودند، به قم برد و در آستانه آنجا نزدیک حرم به خاک سپرد.

    در ج1 ص999 مجلد پنجم خلاصة التواریخ خود را به نام شاه عباس به پایان برد. به این امید که وقایع پس از آن را «روز به روز در ملازمت رکاب ظفر انتساب» در تاریخى على حده و مجلدى تازه بنگارد. در همین سال‌ها و پیش از آن به تدوین مجمع‌الشعراى خود اشتغال داشت و هنوز کار آن را به پایان نبرده بود، در یاداشت روز یکشنبه 9 ذیحجه 1004 پس از دو سال گرفتارى در اردو آرزوى دیدار وطن مالوف و فرزند و خویشان خود را داشت. در روز جمعه 4 صفر 1005 به پى بوس نواب اعلى مشرف گردید و منصب کلانترى گرفت. در پیرامون آغاز سال قمیرى 1007 به سعایت میر صدرالدین محمد فرزند میرزا شرف جهان قزوینى از خدمت دیوانى برکنار شده و به قم رفت و در ماه صفر همان سال با امیر ابوالولى انجو درون روضه منور آستانه قم دیدار و گفتگو کرد.

    در محرم 1015 در قزوین بوده و آنجا با مولانا محمدامین عقیلى اردبیلى دیدار نموده است.  و در این سفر از فیض ملاقات و درک محضر شیخ بهایی بهره‌مند گشت و به درک اجازه روایت از جانب او نایل شد. از این تاریخ به بعد، از شرح زندگی قاضی احمد قمی ‌‌خبری در دست نیست.

    باز هم از جستجو در دو اثر مشهور او نکاتى دیگر در باب وى دانسته مى‌شود: او در هنگام نگارش گلستان هنر خود به واسطه انقلاب زمان و حوادث دوران و ناسازگارى چرخ بوقلمون بسیارى از مسودات و مرقعات و قطعات خطوط استادان فن را از دست داده بود.

    اسکندر بیک منشى نگارنده‌ى عالم آراى عباسى شاگرد او بوده و به دست او پرورده شده است.

    قاضى تخت جمشید را در مرودشت شیراز دیده و خط سلطان على فرزند خلیل میرزا فرزند اوزون حسن را در آنجا دیده است.

    زمانى نیز گویا یزد بوده و احکام و اسناد مشایخ و موالى آن جا را در همان شهر دیدار نموده است.

    نسخه‌اى از مصنف شریف که تحریر آن را به امام حسن مجتبى پیشواى دوم نسبت مى‌داده‌اند، در کتابخانه‌ى شاه طهماسب به نظر او رسیده بود. در خلاصة التواریخ (ص 50 نسخه خطى‌ش 6570 کتابخانه‌ى مرکزى دانشگاه) روایتى را که از شیخ بهاءالدین عاملى در موضوع پدیدار شدن صفویان و قیام شاه اسماعیل شنیده است، نقل مى‌کند.

    آثار

    1. خلاصة التواریخ
    2. گلستان هنر
    3. تذکرة مجمع الشعرا
    4. جمع الخیار
    5. منتخب الوزراء
    6. دیوان ابراهیم میرزا صفوى
    7. دیوان اشعار خود او
    8. رساله در احوال و مفاخر و مناقب شهر قم
    9. نامه‌اى به یکى از فضلا زادگان جاسب قم

    وابسته‌ها