حمدانیان، اولین مدافعان قدس: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'هـ.ش' به 'ش') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'قدس (ابهام زدایی)' به 'قدس (ابهامزدایی)') |
||
(۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR18359J1.jpg | |||
| عنوان =حمدانیان، اولین مدافعان قدس | |||
| عنوانهای دیگر = | |||
| پدیدآوران = | |||
[[صنعتگر، خلیل]] (نویسنده) | |||
| | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =DS 97/3 /ص9ح8* | |||
| | | موضوع = | ||
حمدانیان | |||
| ناشر = | |||
سازمان تبليغات اسلامی، پژوهشکده باقر العلوم(ع)، انتشارات نورالسجاد | |||
| مکان نشر =قم - ایران | |||
|زبان | | سال نشر = 1380 ش | ||
|کد کنگره | |||
|موضوع | |||
|ناشر | |||
|مکان نشر | |||
|سال نشر | |||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE18359AUTOMATIONCODE | |||
| چاپ =1 | |||
| شابک =964-7163-06-1 | |||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =18359 | |||
| کتابخوان همراه نور =18359 | |||
| کد پدیدآور = | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
}} | |||
{{کاربردهای دیگر| قدس (ابهامزدایی) }} | |||
'''حمدانيان اولين مدافعان قدس''' اثر [[صنعتگر، خلیل|خليل صنعتگر]] به بررسى نوع حكومت و عوامل سقوط دولت حمدانيان اختصاص دارد. اين كتاب به زبان فارسى و در سال 1380ش نوشته شده است. | |||
نویسنده با ديدن سريال تلويزيونى «طريق القدس» كه در سالهاى 1364 و 1365ش از سيماى جمهورى اسلامى پخش شده و موضوع آن زندگانى حمدانيان، بود، بر آن شده كه زندگى آنان را به رشته تحرير درآورد و كتاب حاضر را تدوين نمايد<ref>مقدمه، ص20</ref> | |||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در پنج فصل و يك خاتمه تنظيم شده است. | |||
نویسنده در ابتدا به بررسى پيشينه تاريخى حمدانيان پرداخته، پس از بحث پيرامون جغرافياى سياسى و حكومتى آنان، چهرههاى برجسته دولت حمدانيان را معرفى نموده و ضمن نگاهى به دولتهاى معاصر حمدانيان، به بررسى عوامل انقراض دولت حمدانيان پرداخته است. | |||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
در مقدمه، به تلاش شیعیان براى استقرار نظام دينى و حكومتى مورد قبول اسلام اشاره شده است.<ref>مقدمه، ص17-20</ref> | |||
در مقدمه، به تلاش | |||
در فصل اول به پيشينه تاريخى حمدانيان پرداخته شده است. حمدانيان پسران و نوادگان حمدون هستند كه پس از 15 نسل به تغلب بن وائل و پس از او به ربيعة (پسر معدّ بن عدنان) كه جدّ بعضى از اعراب است، مىرسند. آنها در جزيرة العرب ساكن بودند. حمدانيان در ميان اعراب از بزرگترين قبايل عرب بهشمار مىرفتند كه به سبب جنگهاى طولانى به جزيره فراتيه منتقل شدند و بعضى قبائل آنها مثل قبيله بنى شعبه و بنى اراقم در طائف سكونت داشتند و بسيارى از آنها در صدر اسلام به مدينه هجرت كردند و بعد از تجديد بناى كوفه، در آنجا استقرار يافتند<ref>متن كتاب، ص23</ref> | در فصل اول به پيشينه تاريخى حمدانيان پرداخته شده است. حمدانيان پسران و نوادگان حمدون هستند كه پس از 15 نسل به تغلب بن وائل و پس از او به ربيعة (پسر معدّ بن عدنان) كه جدّ بعضى از اعراب است، مىرسند. آنها در جزيرة العرب ساكن بودند. حمدانيان در ميان اعراب از بزرگترين قبايل عرب بهشمار مىرفتند كه به سبب جنگهاى طولانى به جزيره فراتيه منتقل شدند و بعضى قبائل آنها مثل قبيله بنى شعبه و بنى اراقم در طائف سكونت داشتند و بسيارى از آنها در صدر اسلام به مدينه هجرت كردند و بعد از تجديد بناى كوفه، در آنجا استقرار يافتند<ref>متن كتاب، ص23</ref> | ||
آنها در تاريخ عرب به قبيله بنى تغلب و ربيعه، شهرت دارند؛ در سوريه منطقهاى به نام «ديار بكر و ربيعه و مضر» وجود داشته است كه همه به بنى تغلب تعلق داشته است. | آنها در تاريخ عرب به قبيله بنى تغلب و ربيعه، شهرت دارند؛ در سوريه منطقهاى به نام «ديار بكر و ربيعه و مضر» وجود داشته است كه همه به بنى تغلب تعلق داشته است. نویسنده معتقد است عده زيادى از محدثين، علما و جنگجويان شجاع شيعه از ميان اين دودمان برخواستهاند و تماماً از نوادگان و ذريه معد بن عدنان هستند و به شاخههاى متعدد تقسيم مىشوند كه مشهورترين آنها پادشاهان شيعه موصل و بنى شعبه و بنى اراقم هستند<ref>همان</ref> | ||
حمدون، پسر حمدان تغلبى، مؤسس سلسله شيعى حمدانى است. او داراى پسران زيادى بود كه در زمان عباسيان، ستاره اقبالشان درخشيد و در منطقه جزيره، حكومت تشكيل داده و به اوج عزّت رسيدند؛ تا جايى كه توانستند در آناتولى سرزمينهاى وسيعى را از روميان تسخير كنند<ref>همان، ص24</ref> | حمدون، پسر حمدان تغلبى، مؤسس سلسله شيعى حمدانى است. او داراى پسران زيادى بود كه در زمان عباسيان، ستاره اقبالشان درخشيد و در منطقه جزيره، حكومت تشكيل داده و به اوج عزّت رسيدند؛ تا جايى كه توانستند در آناتولى سرزمينهاى وسيعى را از روميان تسخير كنند<ref>همان، ص24</ref>نویسنده معتقد است آغاز حكومت آنها به حدود سالهاى 290 تا 390ق به بعد برمىگردد. به نظر وى، يكى از عوامل پيشرفت و پيدايش حكومت آنها، مبارزه شديد و مستمر آنان با روميان قرامطه بود. اين مهم باعث شد تا آنها نزد خليفه عباسى موقعيتى ويژه كسب نمايند و به همين اعتبار، يكى از آنها به نام عبداللّه بن حمدون از طرف مستكفى باللّه فرمانروايى منطقه موصل را بهدست آورد. ابراهیم بن حمدون، پسر ديگر اين خانواده، در سال 307ق فرمانرواى منطقه ربيعه شد. سپس در سال 309ق برادر سوم آنها به نام داوود بن حمدون، به جاى برادر دوم به حكومت رسيد. برادر چهارم آنها به نام ابوالعلا سعد بن حمدان در سال 312ق به حكومت نهاوند دست يافت و جذب عباسيان شد. برادر پنجم آنها به نام، حسين بن حمدان از فرمانداران ارشد عباسيان گرديد. حمدان در سال 273ق با يكى از رهبران خوارج به نام هارون الشارى متحد شد و بر قلعه ماردين يا قلعه صوار نزدیک عين زعفران چيره گشت<ref>همان</ref> | ||
معتضد عباسى شخصاً براى تصرف قلعه رفت و آنجا را آزاد كرد. هارون الشارى فرار كرد و خليفه حمدان را دستگير و به زندان انداخت. حسين پسر حمدان براى جبران كار پدرش در سال 283ق با هارون الشارى جنگيد و آنها را شكست داد، به همين دليل، خليفه او را خلعت بخشيد و پدرش را آزاد كرد. وى پس از كسب فرماندهى از طرف عباسيان در جنگ با قرامطه و قلعوقمع آنها، موقعيّت مناسبى بدست آورد؛ ولى در يك طرح براندازى عليه خليفه شركت كرد و پس از ناكامى به زندان افتاد. به علت كسب موقعيت قبلى و وساطت برادرش ( | معتضد عباسى شخصاً براى تصرف قلعه رفت و آنجا را آزاد كرد. هارون الشارى فرار كرد و خليفه حمدان را دستگير و به زندان انداخت. حسين پسر حمدان براى جبران كار پدرش در سال 283ق با هارون الشارى جنگيد و آنها را شكست داد، به همين دليل، خليفه او را خلعت بخشيد و پدرش را آزاد كرد. وى پس از كسب فرماندهى از طرف عباسيان در جنگ با قرامطه و قلعوقمع آنها، موقعيّت مناسبى بدست آورد؛ ولى در يك طرح براندازى عليه خليفه شركت كرد و پس از ناكامى به زندان افتاد. به علت كسب موقعيت قبلى و وساطت برادرش (ابراهیم) و ابن مقله، وزير شيعى مذهب عباسى، مورد عفو قرار داد و حكومت قم و كاشان به او واگذار گرديد. در سال 303ق بار ديگر با خليفه عباسى مخالفت كرد و متعاقب آن دستگير شده به زندان افتاد تا اين كه از دنيا رفت و به نقلى كشته شد<ref>همان، ص25</ref> | ||
در فصل دوم، جغرافيايى سياسى و حكومتى حمدانيان مورد بررسى قرار گرفته است. | در فصل دوم، جغرافيايى سياسى و حكومتى حمدانيان مورد بررسى قرار گرفته است. نویسنده معتقد است اين كه چگونه حمدانيان در قرن چهارم، ظهور كردند را بايد در پيشينه اين خاندان جستجو كرد. به نظر وى، در بررسى زندگى آنها، چند نكته مهم به چشم مىخورد: روحيه جنگاورى و شهادتطلبى، ايمان به اسلام و حفظ سرزمينهاى مسلمين، سياست خوب در لشكردارى و كشوردارى، شناخت منطقه، صداقت، سخاوت و مبارزه شديد و دامنهدار با روميان كه قصد تسخير بيتالمقدس را داشتند<ref>همان، ص37</ref> | ||
در فصل سوم، چهرههاى برجسته دولت حمدانيان معرفى شده است. اين چهرهها به ترتيب عبارتند از: 1- حسن پسر عبداللّه حمدانى، معروف به ناصرالدوله، حاكم شهر موصل از سالهاى 308 تا 357ق؛ 2- على پسر عبداللّه حمدانى، معروف به سيفالدوله، حاكم شهر حلب از سالهاى 333 تا 356ق؛ 3- ابوفراس- حارث بن سعيد حمدانى- شاعر و فرمانده لشكر سيفالدوله<ref>همان، ص45</ref> | در فصل سوم، چهرههاى برجسته دولت حمدانيان معرفى شده است. اين چهرهها به ترتيب عبارتند از: 1- حسن پسر عبداللّه حمدانى، معروف به ناصرالدوله، حاكم شهر موصل از سالهاى 308 تا 357ق؛ 2- على پسر عبداللّه حمدانى، معروف به سيفالدوله، حاكم شهر حلب از سالهاى 333 تا 356ق؛ 3- ابوفراس- حارث بن سعيد حمدانى- شاعر و فرمانده لشكر سيفالدوله<ref>همان، ص45</ref> | ||
فصل چهارم، به شناسايى دولتهاى معاصر حمدانيان كه عبارت بودند از عباسيان، بويهيان و اخشيديان اختصاص يافته است<ref>همان، ص145</ref> | فصل چهارم، به شناسايى دولتهاى معاصر حمدانيان كه عبارت بودند از عباسيان، بويهيان و اخشيديان اختصاص يافته است.<ref>همان، ص145</ref> | ||
در فصل پنجم، به انقراض دولت حمدانيان پرداخته شده است. | در فصل پنجم، به انقراض دولت حمدانيان پرداخته شده است. نویسنده عوامل سقوط دولت حمدانيان را عبارت از مؤلفههاى زير دانسته و به توضيح آنها پرداخته است: | ||
1- جنگهاى متعدد و پيامدهاى داخلى آن؛ 2- روى كار آمدن نيروهاى تازه كار؛ 3- اختلاف داخلى و تفرقه؛ 4- هجوم دشمنان داخلى<ref>همان، ص153</ref> | 1- جنگهاى متعدد و پيامدهاى داخلى آن؛ 2- روى كار آمدن نيروهاى تازه كار؛ 3- اختلاف داخلى و تفرقه؛ 4- هجوم دشمنان داخلى<ref>همان، ص153</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
فهرست مطالب در ابتدا و كتابنامه منابع و مآخذ مورد استفاده نویسنده، در انتهاى كتاب آمده است. | |||
فهرست مطالب در ابتدا و كتابنامه منابع و مآخذ مورد استفاده | |||
پاورقىها به ذكر منابع و توضيح برخى اعلام و الفاظ اختصاص يافته است. | پاورقىها به ذكر منابع و توضيح برخى اعلام و الفاظ اختصاص يافته است. | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
<references /> | <references/> | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
مقدمه و متن كتاب. | مقدمه و متن كتاب. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[تاريخ القدس المعروف بتاريخ أورشليم]] | |||
[[تاريخ اورشليم (بيتالمقدس)]] | |||
[[القدس العثمانية في المذكرات الجوهرية]] | |||
[[فضائل القدس]] | |||
[[فضائل بيتالمقدس]] | |||
[[الموجز في تاريخ فلسطين السياسي]] | |||
[[وصف الأرض المقدسة في فلسطين]] | |||
[[سقوط اسرائیل]] | |||
[[علائم بحران در اقتصاد رژیم صهیونیستی]] | |||
[[تاريخ اليهود في بلاد العرب في الجاهلية و صدر الإسلام]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: تاریخ (عمومی)]] | [[رده: تاریخ (عمومی)]] | ||
[[رده: تاریخ آسیا]] | [[رده: تاریخ آسیا]] | ||
[[رده:بیتالمقدس]] | |||
[[رده:تاریخ فلسطین]] |
نسخهٔ کنونی تا ۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۲۸
حمدانیان، اولین مدافعان قدس | |
---|---|
پدیدآوران | صنعتگر، خلیل (نویسنده) |
ناشر | سازمان تبليغات اسلامی، پژوهشکده باقر العلوم(ع)، انتشارات نورالسجاد |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1380 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-7163-06-1 |
موضوع | حمدانیان |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DS 97/3 /ص9ح8* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
حمدانيان اولين مدافعان قدس اثر خليل صنعتگر به بررسى نوع حكومت و عوامل سقوط دولت حمدانيان اختصاص دارد. اين كتاب به زبان فارسى و در سال 1380ش نوشته شده است.
نویسنده با ديدن سريال تلويزيونى «طريق القدس» كه در سالهاى 1364 و 1365ش از سيماى جمهورى اسلامى پخش شده و موضوع آن زندگانى حمدانيان، بود، بر آن شده كه زندگى آنان را به رشته تحرير درآورد و كتاب حاضر را تدوين نمايد[۱]
ساختار
كتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در پنج فصل و يك خاتمه تنظيم شده است.
نویسنده در ابتدا به بررسى پيشينه تاريخى حمدانيان پرداخته، پس از بحث پيرامون جغرافياى سياسى و حكومتى آنان، چهرههاى برجسته دولت حمدانيان را معرفى نموده و ضمن نگاهى به دولتهاى معاصر حمدانيان، به بررسى عوامل انقراض دولت حمدانيان پرداخته است.
گزارش محتوا
در مقدمه، به تلاش شیعیان براى استقرار نظام دينى و حكومتى مورد قبول اسلام اشاره شده است.[۲]
در فصل اول به پيشينه تاريخى حمدانيان پرداخته شده است. حمدانيان پسران و نوادگان حمدون هستند كه پس از 15 نسل به تغلب بن وائل و پس از او به ربيعة (پسر معدّ بن عدنان) كه جدّ بعضى از اعراب است، مىرسند. آنها در جزيرة العرب ساكن بودند. حمدانيان در ميان اعراب از بزرگترين قبايل عرب بهشمار مىرفتند كه به سبب جنگهاى طولانى به جزيره فراتيه منتقل شدند و بعضى قبائل آنها مثل قبيله بنى شعبه و بنى اراقم در طائف سكونت داشتند و بسيارى از آنها در صدر اسلام به مدينه هجرت كردند و بعد از تجديد بناى كوفه، در آنجا استقرار يافتند[۳]
آنها در تاريخ عرب به قبيله بنى تغلب و ربيعه، شهرت دارند؛ در سوريه منطقهاى به نام «ديار بكر و ربيعه و مضر» وجود داشته است كه همه به بنى تغلب تعلق داشته است. نویسنده معتقد است عده زيادى از محدثين، علما و جنگجويان شجاع شيعه از ميان اين دودمان برخواستهاند و تماماً از نوادگان و ذريه معد بن عدنان هستند و به شاخههاى متعدد تقسيم مىشوند كه مشهورترين آنها پادشاهان شيعه موصل و بنى شعبه و بنى اراقم هستند[۴]
حمدون، پسر حمدان تغلبى، مؤسس سلسله شيعى حمدانى است. او داراى پسران زيادى بود كه در زمان عباسيان، ستاره اقبالشان درخشيد و در منطقه جزيره، حكومت تشكيل داده و به اوج عزّت رسيدند؛ تا جايى كه توانستند در آناتولى سرزمينهاى وسيعى را از روميان تسخير كنند[۵]نویسنده معتقد است آغاز حكومت آنها به حدود سالهاى 290 تا 390ق به بعد برمىگردد. به نظر وى، يكى از عوامل پيشرفت و پيدايش حكومت آنها، مبارزه شديد و مستمر آنان با روميان قرامطه بود. اين مهم باعث شد تا آنها نزد خليفه عباسى موقعيتى ويژه كسب نمايند و به همين اعتبار، يكى از آنها به نام عبداللّه بن حمدون از طرف مستكفى باللّه فرمانروايى منطقه موصل را بهدست آورد. ابراهیم بن حمدون، پسر ديگر اين خانواده، در سال 307ق فرمانرواى منطقه ربيعه شد. سپس در سال 309ق برادر سوم آنها به نام داوود بن حمدون، به جاى برادر دوم به حكومت رسيد. برادر چهارم آنها به نام ابوالعلا سعد بن حمدان در سال 312ق به حكومت نهاوند دست يافت و جذب عباسيان شد. برادر پنجم آنها به نام، حسين بن حمدان از فرمانداران ارشد عباسيان گرديد. حمدان در سال 273ق با يكى از رهبران خوارج به نام هارون الشارى متحد شد و بر قلعه ماردين يا قلعه صوار نزدیک عين زعفران چيره گشت[۶]
معتضد عباسى شخصاً براى تصرف قلعه رفت و آنجا را آزاد كرد. هارون الشارى فرار كرد و خليفه حمدان را دستگير و به زندان انداخت. حسين پسر حمدان براى جبران كار پدرش در سال 283ق با هارون الشارى جنگيد و آنها را شكست داد، به همين دليل، خليفه او را خلعت بخشيد و پدرش را آزاد كرد. وى پس از كسب فرماندهى از طرف عباسيان در جنگ با قرامطه و قلعوقمع آنها، موقعيّت مناسبى بدست آورد؛ ولى در يك طرح براندازى عليه خليفه شركت كرد و پس از ناكامى به زندان افتاد. به علت كسب موقعيت قبلى و وساطت برادرش (ابراهیم) و ابن مقله، وزير شيعى مذهب عباسى، مورد عفو قرار داد و حكومت قم و كاشان به او واگذار گرديد. در سال 303ق بار ديگر با خليفه عباسى مخالفت كرد و متعاقب آن دستگير شده به زندان افتاد تا اين كه از دنيا رفت و به نقلى كشته شد[۷]
در فصل دوم، جغرافيايى سياسى و حكومتى حمدانيان مورد بررسى قرار گرفته است. نویسنده معتقد است اين كه چگونه حمدانيان در قرن چهارم، ظهور كردند را بايد در پيشينه اين خاندان جستجو كرد. به نظر وى، در بررسى زندگى آنها، چند نكته مهم به چشم مىخورد: روحيه جنگاورى و شهادتطلبى، ايمان به اسلام و حفظ سرزمينهاى مسلمين، سياست خوب در لشكردارى و كشوردارى، شناخت منطقه، صداقت، سخاوت و مبارزه شديد و دامنهدار با روميان كه قصد تسخير بيتالمقدس را داشتند[۸]
در فصل سوم، چهرههاى برجسته دولت حمدانيان معرفى شده است. اين چهرهها به ترتيب عبارتند از: 1- حسن پسر عبداللّه حمدانى، معروف به ناصرالدوله، حاكم شهر موصل از سالهاى 308 تا 357ق؛ 2- على پسر عبداللّه حمدانى، معروف به سيفالدوله، حاكم شهر حلب از سالهاى 333 تا 356ق؛ 3- ابوفراس- حارث بن سعيد حمدانى- شاعر و فرمانده لشكر سيفالدوله[۹]
فصل چهارم، به شناسايى دولتهاى معاصر حمدانيان كه عبارت بودند از عباسيان، بويهيان و اخشيديان اختصاص يافته است.[۱۰]
در فصل پنجم، به انقراض دولت حمدانيان پرداخته شده است. نویسنده عوامل سقوط دولت حمدانيان را عبارت از مؤلفههاى زير دانسته و به توضيح آنها پرداخته است:
1- جنگهاى متعدد و پيامدهاى داخلى آن؛ 2- روى كار آمدن نيروهاى تازه كار؛ 3- اختلاف داخلى و تفرقه؛ 4- هجوم دشمنان داخلى[۱۱]
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در ابتدا و كتابنامه منابع و مآخذ مورد استفاده نویسنده، در انتهاى كتاب آمده است.
پاورقىها به ذكر منابع و توضيح برخى اعلام و الفاظ اختصاص يافته است.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.