آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها: تفاوت میان نسخهها
(لینک درون متنی) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '= ' به '=') |
||
(۵۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR01715J1.jpg | |||
| عنوان =آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها | |||
| پدیدآوران = | |||
[[فارابی، محمد بن محمد]] (نویسنده) | |||
| | |||
[[بو ملحم، علي ]] (شارح ) | [[بو ملحم، علي]] (شارح) | ||
| زبان =عربی | |||
| کد کنگره =BBR 248 1374 | |||
|زبان | | موضوع = | ||
فلسفه اسلامی - متون قديمی تا قرن 14 | |||
|کد کنگره | |||
|موضوع | |||
مدينه فاضله | مدينه فاضله | ||
| ناشر = | |||
|ناشر | دار و مکتبة الهلال | ||
| مکان نشر =لبنان - بيروت | |||
| سال نشر =|مجلد1: 1995م , | |||
|مکان نشر | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01715AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =1 | |||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =01715 | |||
| کتابخوان همراه نور =01715 | |||
| | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | |||
|کد | | پیش از = | ||
| | }} | ||
'''آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها''' اثر [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابی]](۲۵۹-۳۳۹ق) و تحقیق [[بو ملحم، علي|علی بوملحم]] صورت گرفته است. این کتاب به شرح و بیان دیدگاههای نویسنده در زمینه آرمانشهر اسلامی پرداخته شده است. | |||
[[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در این اثر سعی کرد اصول منطقی و عقلانی زندگی بشری را با مبانی مذهبی که بدان سخت معتقد بود درآمیزد و طرحی نو برای اداره جوامع بشری دراندازد؛ بنابراین فارابی در همان قرون اولیه اسلامی به دنبال آرمان شهری است که اسلام نوید آن را داده و اصول آن را پایهگذاری نموده است ولی حکام بهظاهر مسلمان از آن فاصله گرفتهاند. به همین دلیل افکار او در مورد مدینه فاضله خصوصاً حکومت فضلا و دانشمندان بر چنین جامعهای به رویاگرایی تعبیر شده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/78148/255 زارعان، احمد، ص255]</ref>. | |||
'''آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها''' اثر [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابی]](۲۵۹-۳۳۹ق) | |||
[[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در این اثر سعی کرد اصول منطقی و عقلانی زندگی بشری را با مبانی مذهبی که بدان سخت معتقد بود درآمیزد و طرحی نو برای اداره جوامع بشری دراندازد؛ | |||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۵۰: | خط ۳۱: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه محقق، به جایگاه و رتبه کتاب اشاره شده، سپس خلاصهای از مطالب کتاب، ارائه گردیده است<ref>مقدمه، ص5- 19</ref>. | در مقدمه محقق، به جایگاه و رتبه کتاب اشاره شده، سپس خلاصهای از مطالب کتاب، ارائه گردیده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/11572/1/5 مقدمه، ص5- 19]</ref>. | ||
ابواب کتاب را میتوان به دو بخش عمده فلسفی و سیاسی اجتماعی، به شرح زیر تقسیم نمود که در واقع، بخش نخست مقدمهای است بر بخش دوم: | |||
ابواب کتاب را میتوان به دو بخش عمده فلسفی و سیاسی اجتماعی، به شرح زیر تقسیم نمود که در واقع، | |||
# بخش فلسفی: | # بخش فلسفی: | ||
#:الف) خدا و صفاتش: | #:الف) خدا و صفاتش: | ||
#:کتاب بدون | #:کتاب بدون هیچ مقدمهای و مستقیماً درباره بحث پیرامون الهیات آغاز میشود. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در این کتاب در صدد ارائه براهینی بر وجود خدا بر نمیآید و وجود خداوند را بهعنوان امری بدیهی میپذیرد و او را «موجود اول» مینامد؛ یعنی موجودی که سبب وجود دیگر موجودات است و از هر نقصی خالی است. او قدیم و ازلی است و وجودش به ذات خود اوست و او را صورتی مادی نیز نیست؛ زیرا صورت جز در ماده تحقق پیدا نمیکند و اگر او را صورتی بود لازم میآمد که ذات او مرکب از ماده و صورت باشد و در نتیجه او مرکب میبود<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41590/15 نصری نادر، آلبر، ص15]</ref>. | ||
#:موجود اول همچنین | #: موجود اول همچنین بهسوی غایتی در حرکت نیست و اگر چنین میبود آن غایت علت و علت حرکت آن به شمار میرفت. موجود اول، یکی است و میان او و دیگر موجودات تباین وجود دارد و وجود او خاص خود اوست و او را ضدی نیست. موجود اول را نه میتوان تعریف کرد و نه برای او حدی قائل بود؛ زیرا او بسیط تام است و جسم نیست؛ اما درباره ارزش شناخت، نسبت به موجود اول باید گفت: شناخت ما با مرتبه کمال آن چیزی که بدان میاندیشیم تناسب دارد و ازآنجاکه موجود اول کمال مطلق است و عقول ما به ماده مرتبط است، پس نمیتوانیم حقیقت او را تعقل کنیم و تعقل درباره حقیقت او امکانپذیر نیست مگر آنکه عقول خود را تماماً از ماده مجرد کنیم<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41590/15 ر.ک: همان، ص15- 16]</ref>. | ||
#:ب) صدور موجودات از او: وجود همه موجودات بیشک | #:ب) صدور موجودات از او: وجود همه موجودات بیشک تابع وجود اول است و پدید آمدن موجودات از او ناشی از فیض اوست و این فیض، قدیم است. این فیض نه چیزی از موجود اول میکاهد و نه کمالی را به او میافزاید. از موجود اوّل موجود ثانی فایض میشود و این موجود ثانی نیز جوهر است و مادی نیست. او عقل خالص است که هم خود را و هم موجود اول را تعقل میکند و از این تعقل دوگانه سایر عقول و افلاک هفتگانه ثابت و متحرک پدید میآیند که عبارتند از: زحل، مشتری، مریخ، خورشید، زهره، عطارد و ماه. این عقول ازآنجاکه مادی نیستند پس ضدی ندارد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41590/16 همان، ص16]</ref>. | ||
#:ج) انسان: عناصر قابل کون فساد در انسان با عقل که همان | #:ج) انسان: عناصر قابل کون فساد در انسان با عقل که همان ملکه است، تلاقی میکند. عضو اصلی در جسم انسان قلب است. قلب مرکز احساس، تخیل و شهوت است و آن سرچشمه حرارت حیوانی است که از ناحیه او در دیگر اعضا پراکنده میشود، همچنان که آن سرچشمه روح حیوانی است که این حرارت را جابهجا میکند. پس از قلب، دماغ است، دماغ عضوی است که طبیعتی سرد و مرطوب دارد و وظیفه آن ملایم کردن حرارت حیوانی و پراکنده کردن آن در اعضای مختلف متناسب با نیاز آنها است. به نظر فارابی، اعضای بدن بهگونهای سامان یافتهاند که برخی پیرو برخی دیگرند و این چیزی است که مراحل شکلگیری جنین آن را اثبات میکند؛ زیرا قلب نخستین عضوی است که در جنین شکل میگیرد و پس از آن دماغ است و سپس کبد و طحال و آنگاه دیگر اعضا. در اینجا فارابی در دیدگاه و نظریههای پزشکی قدیم درباره مراحل شکلگیری جنین تردید روا میدارد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41590/16 همان]</ref>. | ||
#بخش سیاسی- اجتماعی (مدینه فاضله و نقطه مقابلش): | #بخش سیاسی- اجتماعی (مدینه فاضله و نقطه مقابلش): | ||
انسان جز در جامعه نمیتواند باقی بماند و به بدترین کمالات دست یابد جوامع بشری بر دو گونهاند: برخی از آنها کامل و برخی دیگر | انسان جز در جامعه نمیتواند باقی بماند و به بدترین کمالات دست یابد جوامع بشری بر دو گونهاند: برخی از آنها کامل و برخی دیگر غیر کاملاند. جوامع کامل نیز بر سه گونه بزرگ (آباد)، میانه (امت) و کوچک (مدینه) تقسیم میشوند. جوامع غیر کامل عبارتند از: روستا، محله، کوی و منزل. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] معتقد است خیر برتر و کمال نهایی به مدینه (شهر) میرسد، نه اجتماعی که کمتر و ناقصتر از آن است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41590/17 همان، ص17]</ref>. | ||
مدینه فاضله همانند پیکری کامل و تام است که اعضای آن برای تحقق بخشیدن به زندگی و حفظ آن با یکدیگر | مدینه فاضله همانند پیکری کامل و تام است که اعضای آن برای تحقق بخشیدن به زندگی و حفظ آن با یکدیگر همکاری میکنند. همانگونه که هریک از اعضای پیکر آدمی را بر دیگر مرتبتی است و همگی تحت فرمان یک رئیس -که همان قلب است- قرار دارند و شهر نیز باید این گونه باشد و همانگونه که قلب نخستین عضوی است که در بدن شکل میگیرد و سپس آن (قلب) سبب شکلگیری و پدید آمدن سایر اعضا میگردد و ساماندهی اعضا با قلب است، رئیس شهر نیز اینگونه است و او باید کاملترین عضو شهر باشد و نخست او باید استقرار یابد تا بتواند شهر را نظم بخشد و آن را ساماندهی کند. رئیس شهر کسی است که انسانیت در او بهطور کامل تحقق یافته، عقل او تمام معقولات را به دست آورده باشد و عقل بالفعل (عقل مستفاد) شده باشد. عقل مستفاد عقلی است میانه عقل فعال و عقل هیولانی که همان عقل بالقوه خالی از هرگونه معقولی است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41590/17 همان]</ref>. | ||
قوه مخیله رئیس باید بهگونهای باشد که بتواند آنچه را که عقل فعال بر آن پرتو میافکند، بپذیرد و آن را به زبانی محسوس بازگوید. این شخص بهواسطه چیزهایی که از عقل فعال به عقل منفعلش افاضه میشود، فیلسوف است و فیلسوف بهواسطه آنچه از او به قوه مخیلهاش افاضه میشود و نیز بهواسطه آنچه وی از رویدادهای حال و آینده با نیکوترین زبان بازگو میکند، پیامبر است و چنین کسی رئیس شهر، امت و جامعه بزرگآباد فاضله است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41590/18 همان، ص18]</ref>. | |||
رئیس مدینه فاضله دارای دوازده ویژگی است. برخی از این ویژگیها به جسم | رئیس مدینه فاضله دارای دوازده ویژگی است. برخی از این ویژگیها به جسم اختصاص دارد و این ویژگیها عبارتند از اینکه: خوش فهم باشد، آنچه را که میفهمد بهخوبی حفظ کند، باهوش و زیرک باشد، خوشبیان باشد، دوستدار تعلیم و یادگیری باشد. برخی دیگر از ویژگیهای او هم به اخلاق مربوط میشود. ویژگیهای اخلاق رئیس عبارتند از اینکه: آزمند نباشد، دوستدار راستی باشد، نفس او بزرگ باشد، از امور ناپسند و پست دوری گزیند، دوستدار عدالت باشد و عزم و ارادهای نیرومند داشته باشد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41590/18 همان]</ref>. | ||
گردآمدن چنین ویژگیهایی در یک نفر امری دشوار است و | گردآمدن چنین ویژگیهایی در یک نفر امری دشوار است و جز در مواردی اندک و یا یکی پس از دیگری یافت نمیشود؛ بنابراین هرگاه در زمانی چنین فردی یافت نشد شرایع و قوانینی که از سوی این رئیس اول وضع شده، مورد عمل قرار خواهد گرفت و در این صورت، رئیس دوم که جانشین رئیس اول شده کسی است که در او باید شش شرط وجود داشته باشد: حکیم باشد، حافظ قوانینی که رؤسای اول وضع کردهاند باشد، قدرت ادراک و استنباط او درباره موضوعاتی که در مورد آنها از پیشینیان حکم و قانونی باقی نمانده، قوی و نیکو باشد، اندیشهای نیکو داشته باشد، قدرت ارشاد و هدایت او از راه گفتار نیکو باشد، از صنایع نظامی و صناعت جنگی برخوردار باشد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41590/18 همان]</ref>. | ||
نطقه مقابل مدینه فاضله، مدینههای غیر فاضله هستند. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] مدینههای غیر فاضله را به چهار قسم بزرگ زیر تقسیم کرده است: | |||
نطقه مقابل مدینه فاضله، مدینههای غیر فاضله هستند. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] | # مدینه جاهله و آن مدینهای است که مردم آن سعادت حقیقی را نمیشناسد و بر این باورند که هدف نهایی از زندگی تندرستی، توانگری و بهرهگیری از لذات مادی و پیروی از هواهای نفسانی است و اینکه نزد مردم از احترام برخوردار باشند و آنان را بزرگ شمارند. | ||
# مدینه جاهله و | # مدینه فاسقه و آن مدینهای است که مردم آن سعادت را میشناسند و به وجود خدا آگاهی دارند، اما رفتار آنان همان رفتار مردم مدینههای جاهله است. | ||
# مدینه فاسقه و آن مدینهای است که مردم آن سعادت را میشناسند و به وجود خدا آگاهی دارند، اما | # مدینه مبدله و آن مدینهای است که آرا و اندیشههای مردم آن ابتدا همان آرا و اندیشههای مردم مدینه فاضله بوده، اما پس از آن این آرا و اندیشهها به آرا و اندیشههای نادرست و فاسد تغییر یافته است. | ||
# مدینه مبدله و آن مدینهای است که آرا و اندیشههای مردم آن ابتدا همان آرا و اندیشههای مردم مدینه | # مدینه ضاله و آن مدینهای است که مردم آن درباره خدا و عقل فعال عقیده فاسد و نادرستی دارند. رئیس چنین مدینهای از کسانی است که میپندارد به آنان وحی میشود و حالآنکه اینچنین نیست. | ||
# مدینه ضاله و آن مدینهای است که مردم آن درباره خدا و عقل فعال عقیده فاسد و نادرستی دارند. رئیس | سرنوشت ساکنان این شهرها و مدینهها نیز از نظر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] باهم متفاوت است. وی بر این باور است که هر نفسی که حقیقت را دریابد، یعنی از موجود اول، فیض، عقول ثانی و عقل آگاه شود، جاودانگی را به دست آورده است و اگر بر پایه این اندیشهها و آگاهیها رفتار کند، از نفوس فاضلهای خواهد بود که به سعادتی جاودانه میرسد؛ اما اگر این حقیقت را در نیابد سرنوشتی جز نابودی و نیستی در انتظارش نخواهد بود؛ بنابراین نفوس مردمان مدینههای دیگر در بدبختی جاودان خواهند بود<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41590/18 همان]</ref>. | ||
سرنوشت ساکنان این شهرها و مدینهها نیز از نظر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] باهم متفاوت است. | |||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
فهرست مطالب، در انتهای کتاب آمده است. | فهرست مطالب، در انتهای کتاب آمده است. | ||
در پاورقیها که توسط محقق نوشته شده است، توضیحاتی پیرامون برخی از مطالب متن، ارائه شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/11572/1/40 ر.ک: پاورقی، ص40]</ref>. | |||
==پانویس== | |||
==پانویس == | |||
<references /> | <references /> | ||
==منابع== | ==منابع مقاله== | ||
# مقدمه و متن کتاب. | # مقدمه و متن کتاب. | ||
# نصری نادر، آلبر، «مبانی سیاسی فارابی (گزارش محتوایی کتاب آراء اهل المدینه الفاضله)»، ترجمه باهر، محمد، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: کتاب ماه فلسفه، شماره 28، دی 1388، (8 صفحه- از 12 تا 19) | #[[:noormags:780971|نصری نادر، آلبر، «مبانی سیاسی فارابی (گزارش محتوایی کتاب آراء اهل المدینه الفاضله)»، ترجمه باهر، محمد، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: کتاب ماه فلسفه، شماره 28، دی 1388، (8 صفحه- از 12 تا 19)]]. | ||
#: | #[[:noormags:1226852|زارعان، احمد، «تاریخ تفکر اجتماعی در اسلام - بررسی اندیشههای اجتماعی حکیم ابونصر فارابی»، پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز)، فصلنامه تاریخ پژوهی، شماره 60، پاییز 1393]]. | ||
== وابستهها == | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[المدينة الفاضلة للفارابي]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: | [[رده:فلسفه، مذهب و روانشناسی]] | ||
[[رده: | [[رده:فلسفه اسلامی]] | ||
[[رده: | [[رده:عصر صاحب نظران فلسفه اسلامی]] | ||
[[رده: | [[رده:عصر صاحب نظران فلسفه قرن چهارم]] | ||
[[رده:کتابهای فیلسوفان، آ–ی]] | |||
[[رده: | [[رده:فارابی ابونصر محمد بن محمد، 260-339ق]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۳۲
آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها اثر ابونصر فارابی(۲۵۹-۳۳۹ق) و تحقیق علی بوملحم صورت گرفته است. این کتاب به شرح و بیان دیدگاههای نویسنده در زمینه آرمانشهر اسلامی پرداخته شده است. فارابی در این اثر سعی کرد اصول منطقی و عقلانی زندگی بشری را با مبانی مذهبی که بدان سخت معتقد بود درآمیزد و طرحی نو برای اداره جوامع بشری دراندازد؛ بنابراین فارابی در همان قرون اولیه اسلامی به دنبال آرمان شهری است که اسلام نوید آن را داده و اصول آن را پایهگذاری نموده است ولی حکام بهظاهر مسلمان از آن فاصله گرفتهاند. به همین دلیل افکار او در مورد مدینه فاضله خصوصاً حکومت فضلا و دانشمندان بر چنین جامعهای به رویاگرایی تعبیر شده است.[۱].
آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها | |
---|---|
پدیدآوران | فارابی، محمد بن محمد (نویسنده) بو ملحم، علي (شارح) |
ناشر | دار و مکتبة الهلال |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
چاپ | 1 |
موضوع | فلسفه اسلامی - متون قديمی تا قرن 14 مدينه فاضله |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BBR 248 1374 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
کتاب با مقدمه محقق آغاز و مطالب در سیوهفت باب، ساماندهی شده است.
گزارش محتوا
در مقدمه محقق، به جایگاه و رتبه کتاب اشاره شده، سپس خلاصهای از مطالب کتاب، ارائه گردیده است.[۲]. ابواب کتاب را میتوان به دو بخش عمده فلسفی و سیاسی اجتماعی، به شرح زیر تقسیم نمود که در واقع، بخش نخست مقدمهای است بر بخش دوم:
- بخش فلسفی:
- الف) خدا و صفاتش:
- کتاب بدون هیچ مقدمهای و مستقیماً درباره بحث پیرامون الهیات آغاز میشود. فارابی در این کتاب در صدد ارائه براهینی بر وجود خدا بر نمیآید و وجود خداوند را بهعنوان امری بدیهی میپذیرد و او را «موجود اول» مینامد؛ یعنی موجودی که سبب وجود دیگر موجودات است و از هر نقصی خالی است. او قدیم و ازلی است و وجودش به ذات خود اوست و او را صورتی مادی نیز نیست؛ زیرا صورت جز در ماده تحقق پیدا نمیکند و اگر او را صورتی بود لازم میآمد که ذات او مرکب از ماده و صورت باشد و در نتیجه او مرکب میبود[۳].
- موجود اول همچنین بهسوی غایتی در حرکت نیست و اگر چنین میبود آن غایت علت و علت حرکت آن به شمار میرفت. موجود اول، یکی است و میان او و دیگر موجودات تباین وجود دارد و وجود او خاص خود اوست و او را ضدی نیست. موجود اول را نه میتوان تعریف کرد و نه برای او حدی قائل بود؛ زیرا او بسیط تام است و جسم نیست؛ اما درباره ارزش شناخت، نسبت به موجود اول باید گفت: شناخت ما با مرتبه کمال آن چیزی که بدان میاندیشیم تناسب دارد و ازآنجاکه موجود اول کمال مطلق است و عقول ما به ماده مرتبط است، پس نمیتوانیم حقیقت او را تعقل کنیم و تعقل درباره حقیقت او امکانپذیر نیست مگر آنکه عقول خود را تماماً از ماده مجرد کنیم[۴].
- ب) صدور موجودات از او: وجود همه موجودات بیشک تابع وجود اول است و پدید آمدن موجودات از او ناشی از فیض اوست و این فیض، قدیم است. این فیض نه چیزی از موجود اول میکاهد و نه کمالی را به او میافزاید. از موجود اوّل موجود ثانی فایض میشود و این موجود ثانی نیز جوهر است و مادی نیست. او عقل خالص است که هم خود را و هم موجود اول را تعقل میکند و از این تعقل دوگانه سایر عقول و افلاک هفتگانه ثابت و متحرک پدید میآیند که عبارتند از: زحل، مشتری، مریخ، خورشید، زهره، عطارد و ماه. این عقول ازآنجاکه مادی نیستند پس ضدی ندارد[۵].
- ج) انسان: عناصر قابل کون فساد در انسان با عقل که همان ملکه است، تلاقی میکند. عضو اصلی در جسم انسان قلب است. قلب مرکز احساس، تخیل و شهوت است و آن سرچشمه حرارت حیوانی است که از ناحیه او در دیگر اعضا پراکنده میشود، همچنان که آن سرچشمه روح حیوانی است که این حرارت را جابهجا میکند. پس از قلب، دماغ است، دماغ عضوی است که طبیعتی سرد و مرطوب دارد و وظیفه آن ملایم کردن حرارت حیوانی و پراکنده کردن آن در اعضای مختلف متناسب با نیاز آنها است. به نظر فارابی، اعضای بدن بهگونهای سامان یافتهاند که برخی پیرو برخی دیگرند و این چیزی است که مراحل شکلگیری جنین آن را اثبات میکند؛ زیرا قلب نخستین عضوی است که در جنین شکل میگیرد و پس از آن دماغ است و سپس کبد و طحال و آنگاه دیگر اعضا. در اینجا فارابی در دیدگاه و نظریههای پزشکی قدیم درباره مراحل شکلگیری جنین تردید روا میدارد[۶].
- بخش سیاسی- اجتماعی (مدینه فاضله و نقطه مقابلش):
انسان جز در جامعه نمیتواند باقی بماند و به بدترین کمالات دست یابد جوامع بشری بر دو گونهاند: برخی از آنها کامل و برخی دیگر غیر کاملاند. جوامع کامل نیز بر سه گونه بزرگ (آباد)، میانه (امت) و کوچک (مدینه) تقسیم میشوند. جوامع غیر کامل عبارتند از: روستا، محله، کوی و منزل. فارابی معتقد است خیر برتر و کمال نهایی به مدینه (شهر) میرسد، نه اجتماعی که کمتر و ناقصتر از آن است.[۷]. مدینه فاضله همانند پیکری کامل و تام است که اعضای آن برای تحقق بخشیدن به زندگی و حفظ آن با یکدیگر همکاری میکنند. همانگونه که هریک از اعضای پیکر آدمی را بر دیگر مرتبتی است و همگی تحت فرمان یک رئیس -که همان قلب است- قرار دارند و شهر نیز باید این گونه باشد و همانگونه که قلب نخستین عضوی است که در بدن شکل میگیرد و سپس آن (قلب) سبب شکلگیری و پدید آمدن سایر اعضا میگردد و ساماندهی اعضا با قلب است، رئیس شهر نیز اینگونه است و او باید کاملترین عضو شهر باشد و نخست او باید استقرار یابد تا بتواند شهر را نظم بخشد و آن را ساماندهی کند. رئیس شهر کسی است که انسانیت در او بهطور کامل تحقق یافته، عقل او تمام معقولات را به دست آورده باشد و عقل بالفعل (عقل مستفاد) شده باشد. عقل مستفاد عقلی است میانه عقل فعال و عقل هیولانی که همان عقل بالقوه خالی از هرگونه معقولی است.[۸]. قوه مخیله رئیس باید بهگونهای باشد که بتواند آنچه را که عقل فعال بر آن پرتو میافکند، بپذیرد و آن را به زبانی محسوس بازگوید. این شخص بهواسطه چیزهایی که از عقل فعال به عقل منفعلش افاضه میشود، فیلسوف است و فیلسوف بهواسطه آنچه از او به قوه مخیلهاش افاضه میشود و نیز بهواسطه آنچه وی از رویدادهای حال و آینده با نیکوترین زبان بازگو میکند، پیامبر است و چنین کسی رئیس شهر، امت و جامعه بزرگآباد فاضله است[۹]. رئیس مدینه فاضله دارای دوازده ویژگی است. برخی از این ویژگیها به جسم اختصاص دارد و این ویژگیها عبارتند از اینکه: خوش فهم باشد، آنچه را که میفهمد بهخوبی حفظ کند، باهوش و زیرک باشد، خوشبیان باشد، دوستدار تعلیم و یادگیری باشد. برخی دیگر از ویژگیهای او هم به اخلاق مربوط میشود. ویژگیهای اخلاق رئیس عبارتند از اینکه: آزمند نباشد، دوستدار راستی باشد، نفس او بزرگ باشد، از امور ناپسند و پست دوری گزیند، دوستدار عدالت باشد و عزم و ارادهای نیرومند داشته باشد[۱۰]. گردآمدن چنین ویژگیهایی در یک نفر امری دشوار است و جز در مواردی اندک و یا یکی پس از دیگری یافت نمیشود؛ بنابراین هرگاه در زمانی چنین فردی یافت نشد شرایع و قوانینی که از سوی این رئیس اول وضع شده، مورد عمل قرار خواهد گرفت و در این صورت، رئیس دوم که جانشین رئیس اول شده کسی است که در او باید شش شرط وجود داشته باشد: حکیم باشد، حافظ قوانینی که رؤسای اول وضع کردهاند باشد، قدرت ادراک و استنباط او درباره موضوعاتی که در مورد آنها از پیشینیان حکم و قانونی باقی نمانده، قوی و نیکو باشد، اندیشهای نیکو داشته باشد، قدرت ارشاد و هدایت او از راه گفتار نیکو باشد، از صنایع نظامی و صناعت جنگی برخوردار باشد[۱۱]. نطقه مقابل مدینه فاضله، مدینههای غیر فاضله هستند. فارابی مدینههای غیر فاضله را به چهار قسم بزرگ زیر تقسیم کرده است:
- مدینه جاهله و آن مدینهای است که مردم آن سعادت حقیقی را نمیشناسد و بر این باورند که هدف نهایی از زندگی تندرستی، توانگری و بهرهگیری از لذات مادی و پیروی از هواهای نفسانی است و اینکه نزد مردم از احترام برخوردار باشند و آنان را بزرگ شمارند.
- مدینه فاسقه و آن مدینهای است که مردم آن سعادت را میشناسند و به وجود خدا آگاهی دارند، اما رفتار آنان همان رفتار مردم مدینههای جاهله است.
- مدینه مبدله و آن مدینهای است که آرا و اندیشههای مردم آن ابتدا همان آرا و اندیشههای مردم مدینه فاضله بوده، اما پس از آن این آرا و اندیشهها به آرا و اندیشههای نادرست و فاسد تغییر یافته است.
- مدینه ضاله و آن مدینهای است که مردم آن درباره خدا و عقل فعال عقیده فاسد و نادرستی دارند. رئیس چنین مدینهای از کسانی است که میپندارد به آنان وحی میشود و حالآنکه اینچنین نیست.
سرنوشت ساکنان این شهرها و مدینهها نیز از نظر فارابی باهم متفاوت است. وی بر این باور است که هر نفسی که حقیقت را دریابد، یعنی از موجود اول، فیض، عقول ثانی و عقل آگاه شود، جاودانگی را به دست آورده است و اگر بر پایه این اندیشهها و آگاهیها رفتار کند، از نفوس فاضلهای خواهد بود که به سعادتی جاودانه میرسد؛ اما اگر این حقیقت را در نیابد سرنوشتی جز نابودی و نیستی در انتظارش نخواهد بود؛ بنابراین نفوس مردمان مدینههای دیگر در بدبختی جاودان خواهند بود[۱۲].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب، در انتهای کتاب آمده است. در پاورقیها که توسط محقق نوشته شده است، توضیحاتی پیرامون برخی از مطالب متن، ارائه شده است.[۱۳].
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- نصری نادر، آلبر، «مبانی سیاسی فارابی (گزارش محتوایی کتاب آراء اهل المدینه الفاضله)»، ترجمه باهر، محمد، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: کتاب ماه فلسفه، شماره 28، دی 1388، (8 صفحه- از 12 تا 19).
- زارعان، احمد، «تاریخ تفکر اجتماعی در اسلام - بررسی اندیشههای اجتماعی حکیم ابونصر فارابی»، پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز)، فصلنامه تاریخ پژوهی، شماره 60، پاییز 1393.